فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر استفاده از راهبرد رسم شکل، در حل مسائل کلامی ریاضی است. این مطالعه، به تأثیر استفاده از انواع ترسیم های شبکه ای، سلسله مراتبی و ماتریسی معرفی شده توسط نوویک و هرلی (2001) در حل مسائل کلامی پرداخت. شرکت کنندگان در این پژوهش، 40 دانش آموز پایه دهم بودند که به صورت تصادفی ساده، انتخاب شدند. ابتدا، آزمونی شامل شش مسئله کلامی بدون استفاده از هیچ نوع شکل، به دانش آموزان داده شد. پس از یک هفته، آزمون دوم متشکل از همان مسائل شامل اشکال مذکور، به شرکت کنندگان ارائه شد. نتایج نشان داد که تنها استفاده از شکل های ماتریسی در متن مسائل کلامی، به بهبود حل مسئله آنها منجر شد و دو نوع ترسیم دیگر، تأثیری بر بهبود حل مسئله دانش آموزان نداشت. لذا، پیشنهاد می شود که به جای افزودن شکل به مسائل، تناسب انواع شکل ها با ساختار مسائل لحاظ شود و رسم شکل به تنهایی، به بهبود حل آن کمک نمی کند.
جایگاه حرفه آموزی در برنامه درسی
حوزههای تخصصی:
موانع پژوهش مدارکردن تصمیم گیری در فرآیند برنامه ریزی درسی
حوزههای تخصصی:
ماهیت علم : مطالعه موردی نگرش دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به سواد علمی هدف آموزش برنامه درسی علوم در نظام های آموزشی دنیا است. یکی از مهم ترین و اصلی ترین مؤلفه هایی که باعث افزایش سواد علمی در دانش آموزان می شود آموزش ماهیّت علم است. هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران درباره ماهیّت علم به عنوان مؤلفه سواد علمی می باشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده های روانشناسی- علوم تربیتی و علوم پایه دانشگاه تهران است که از این جامعه به شیوه نمونه گیری طبقه ای با رعایت نسبت ها (جنسیت و دانشکده) نمونه ای به حجم 779 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوری نگرش دانشجویان به ماهیّت علم، پرسشنامه ای بر اساس مبانی نظری پروژه 2061 طراحی گردید و اعتبار و روایی آن بررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد که وضعیت میانگین درک ماهیّت علم و ابعاد آن در دانشجویان، با وضعیت میانگین متوسط نمرات دارای تفاوتی معنادار است؛ همچنین نتایج آزمون مانووا نشان می دهد که بین سطوح عامل دانشکده (دانشکده علوم پایه و دانشکده روانشناسی - علوم تربیتی) در باب متغیّر ماهیّت علم تفاوت معنادار وجود دارد. یافته ها بیان می کند که دانشجویان داری درک پایینی از ماهیّت علم و ابعاد آن می باشند که بر اساس تحلیل نتایج پژوهش های انجام گرفته علّت آن را می توان در این عوامل جستجو کرد: عدم توجه به مؤلفه های ماهیّت علم در تدوین و طراحی برنامه درسی آموزش علوم، دانش و درک پایین معلمان از ماهیّت علم، عدم توسعه علم و فناوری در جامعه و حمایت ها ساختارهای اقتصادی، سیاستی و فرهنگی از علم و ارزش های آن. همچنین یافته ها نشان می دهد میزان درک ماهیّت دانشجویان دانشکده علوم پایه از دانشجویان دانشکده روانشناسی - علوم تربیتی بالاتر است که علت آن را می توان در ماهیّت رشته های درسی دانشجویان در دو دانشکده و میزان پرداختن به موضوعات درسی با محوریت علوم و ماهیّت علم در برنامه درسی آن ها پیدا کرد.
سبک یادگیری به عنوان رویکردی برای هدایت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی سبک های یادگیری دانش آموزان دبیرستانی به منظور دستیابی به ابزاری برای هدایت تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل دان شآموزان پسر دبیرستانی در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی دبیرستان های شهر همدان بود. نمونه مورد بررسی، شامل 170 دانش آموز پسر پایه دوم و سوم دبیرستان در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی بود. دانش آموزان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش سبک یادگیری دانش آموزان، از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که اغلب دانش آموزان ر شته ریاضی و تجربی، دارای سبک یادگیری همگرا و جذب کننده و اغلب دان ش آموزان رشته علوم انسانی دارای سبک یادگیری واگرا و انطباق دهنده هستند. بنابراین، با آگاهی از سبک یادگیری دانش آموزان، می توان آنان را به سمت رشته ای متناسب با سبک یادگیریشان در دبیرستان یا دانشگاه، هدایت نمود.
معرفی مدل ارزیابی تلفیقی کیفیت بخشی برنامه های آموزش عالی مبتنی بر رویکرد سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی و پاسخ گویی در جهت تحقق اهداف و تعالی عملکرد نظام آموزش عالی، موضوعی کانونی در آموزش عالی است به طوری که همه متخصصان نظام آموزش عالی، بر بهبود ساز وکارهای ارزیابی آموزش عالی، تأکید دارند.
هدف پژوهش حاضر، معرفی و شرح مدل نوآورانه ارزیابی تلفیقی مبتنی بر رویکرد سیستمی در آموزش عالی با تلفیق سه زیر سیستم"" اجتماعی""،"" فنی"" و "" مدیریتی"" جهت بهبود کیفیت آموزش عالی است که با اهداف و ساختار سازمانی موسسات آموزش عالی سازگار و همساز، باشد.
روش پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی می باشد. پژوهش با بررسی منابع داخلی و خارجی موجود در این زمینه، درصدد معرفی مدل توسعه یافته تحلیل سیستم های کیفی و ارزیابی برنامه ها با استفاده از رویکرد مذکور است. مدل ارزیابی پیشنهادی، چشم انداز جدیدی برای اجرای مؤثر و کارآمد رویکرد سیستمی و بهبود کیفیت در آموزش عالی، مهیا خواهد نمود.
بررسی سطوح و مقاطع کلیدی در برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی از منظر یافته های علم روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر شاهد یافته های جدید علمی در زمینه ی شناخت ذهن و مغز، فرایندهای عصبی که طی تفکر و یادگیری روی می دهد، و رشد توانش دانش آموزان بوده ایم. براساس مطالعات نظری، تحولات رشدی، تحولاتی تدریجی و چندوجهی است و در تمام افراد دارای مشترکاتی است که به تصمیم-گیرندگان اجازه می دهد براساس این مشترکات به تعیین سطوح و مقاطع کلیدی در برنامه درسی مبادرت نمایند. اما باید دانست که دانش آموزان در مسیر رشد در ابعاد مختلف، توان مندی های متفاوتی را در مقاطع مختلف زمانی و در مراحل مختلف به نمایش می گذارند و عملکرد آنان در هر مرحله تابع شرایط تربیتی خاصی است. علاوه بر این، فرایند رشد انعطاف پذیر بوده و تحت تاثیر شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی فرد نیز قرار دارد. براساس یافته های مطالعات نظری در سند تحول راهبردی مرحله بندی دوره های تحصیلی چه به جهت ساختار (مراحل تربیت) و چه به جهت محتوا باید دارای میزانی از انعطاف پذیری باشد که افرادی با ویژگی های متفاوت بتوانند از تربیت متناسب با نیازهای خود بهره مند شوند. از آن جا که تبیین مبانی روان-شناختی مبتنی بر مبانی فلسفی می تواند دلالت های روشنی را در اختیار برنامه ریزان درسی در سطح ملی و سطوح بعدی تصمیم-گیری قرار دهد در این مقاله مبانی روان شناختی برنامه درسی ملی در تعیین سطوح و مراحل کلیدی از منظر یافته های علم روان شناسی مورد بررسی قرار می گیرد.
تخصیص کلاسهای درس با برنامه ریزی خطی
حوزههای تخصصی:
نقد کتاب « اصول برنامه ریزی درس »
حوزههای تخصصی:
درس قرائت
حوزههای تخصصی:
تدوین استانداردهای مهارت گوش دادن و سخن گفتن در دوره اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۸
107 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی و تدوین استانداردهای مهارت گوش دادن و سخن گفتنِ دوره اول ابتدایی است. اجرای این تحقیق کیفی است در دو بخش انجام شد: ابتدا با مطالعه پیشینه برنامه درسی سایر کشورها استاندارد مهارت های زبانی استخراج شد. سپس با برگزاری جلسات گروه کانونی استاندارد آموزش مهارت های زبان فارسی تدوین شد. محتوای مورد بررسی، برنامه درسی کشورهای پیشرفته بود و برنامه درسی واشنگتن، جرجیا و انگلستان انتخاب شد. نتایج طرح نشان داد در آموزش زبان فارسی با توجه به سه مؤلفه ساختار، محتوا و کاربرد کریستال (1987) و لاهی (1988)، می توان مهارت زبانی گوش دادن و سخن گفتن را به خرده مهارت های پردازش شنیداری، دستورآگاهی، گفتمان و التذاذ ادبی تقسیم کرد. با آموزش این خرده مهارت ها در پایان دوره اول ابتدایی دانش آموزان به توانش ارتباطی دست خواهند یافت؛ به بیان دیگر کسب این توانایی به معنی ایجاد توانش دستوری، توانش اجتماعی و توانش راهبردی هایمز (1972) و کنل و سواین (1980) خواهد بود.
سنتز پژوهی در مطالعات تطبیقی نظام های تربیت معلم ایران وجهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه نظام مند و ارائه فراترکیبی از الگوهای نظری و پژوهش های انجام شده در حوزه تطبیق تربیت معلم ایران و کشورهای مختلف جهان است. رویکرد مورد استفاده، کیفی و از نوع سنتز پژوهی است که با روش تحلیل محتوا و به کمک فراترکیب این پژوهش انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کتاب ها، مقالات، پایان نامه ها و پژوهش های حوزه آموزش وپرورش تطبیقی به ویژه درزمینه تربیت معلم است. بیش از 10 کتاب آموزش وپرورش تطبیقی که در 15 سال اخیر در ایران نگارش یافته اند و3 کتاب به زبان انگلیسی،53 مقاله، پایان نامه و پژوهش به زبان فارسی وانگلیسی از منابعی بودند که به صورت هدفمند به عنوان حجم نمونه مورداستفاده قرار گرفتند. نتایج این تحلیل و سپس ترکیب آن ها، چارچوب مفهومی را درحوزه تطبیق نظام های تربیت معلم شکل دادند که حول 3 محور اصلی هست: برنامه جامع تربیت معلم، الگوهای اجتماعی، الگوهای اقتصادی. این محورها نقش اساسی در روند تربیت معلم کشور ایفا می کند و می تواند مبنایی برای پژوهشگران تطبیقی در حوزه تربیت معلم باشد.
سبک یادگیری به عنوان رویکردی برای هدایت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی سبک های یادگیری دانش آموزان دبیرستانی به منظور دستیابی به ابزاری برای هدایت تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل دان شآموزان پسر دبیرستانی در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی دبیرستان های شهر همدان بود. نمونه مورد بررسی، شامل 170 دانش آموز پسر پایه دوم و سوم دبیرستان در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی بود. دانش آموزان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش سبک یادگیری دانش آموزان، از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که اغلب دانش آموزان ر شته ریاضی و تجربی، دارای سبک یادگیری همگرا و جذب کننده و اغلب دان ش آموزان رشته علوم انسانی دارای سبک یادگیری واگرا و انطباق دهنده هستند. بنابراین، با آگاهی از سبک یادگیری دانش آموزان، می توان آنان را به سمت رشته ای متناسب با سبک یادگیریشان در دبیرستان یا دانشگاه، هدایت نمود.
تأثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، بررسی نقش برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم مدارس ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 94-1393 است. این تحقیق، از نوع کاربردی است و شیوه انجام گرفتن آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد تشکیل داده است. در این پژوهش، بر اساس سه تحقیق مشابه، تعداد 60 نفر به عنوان حجم نمونه اتنخاب شد، 30 نفر در گروه گواه و 30 نفر درگروه آزمایشی. این تعداد، به صورت تصادفی در هر یک از گروه ها قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس مهارت های اجتماعی متسون بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده، از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی های آماری نشان داد که برنامه آموزش فلسفه، بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کلاس پنجم تأثیر داشته است.
بررسی میزان رعایت اصول علمی تدوین محتوا در درس تفکّر و پژوهش پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
آموزش چندفرهنگی در کتاب های درسی فارسی( خوانداری ) دوره آموزش ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش چند فرهنگی در محتوای کتاب های درسی فارسی (خوانداری) دوره آموزش ابتدایی ایران است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بوده و از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد عرفی (استقرایی) استفاده شده است. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه مورد نظر مشتمل بر کتاب های درسی فارسی کلیه پایه های دوره آموزش ابتدایی بوده است. واحد تحلیل (ثبت) در اینجا مضمون، تصویر و واحد زمینه کتاب درسی است. برای تعیین پایایی روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی، بازبینی مطالب در دو مرحله، یکی پس از این که بین 10-50 درصد مقوله بندی ها تکمیل شد و دیگری در پایان کار صورت گرفت. در این پژوهش پنج مقوله استخراج شد که عبارت اند از: معرفی و توجه به زبان مادری اقوام؛ معرفی مشاهیر؛ انعکاس سبک پوشش اقوام؛ سنن فرهنگی اقوام و معرفی میراث فرهنگی. تحلیل محتوای کیفی کتاب ها نشان می دهد که تنها ردپای فرهنگ مسلط در کتاب های درسی به چشم می خورد. نظام آموزشی همچنان به دنبال پیاده سازی الگوی همسان سازی فرهنگی است که منجر به قتل زبان ها و فرهنگ های اقوام ایرانی می شود، رویکردی که درواقع هیچ چشم اندازی ندارد و بیشتر نتیجه معکوس داشته و منجر به افزایش آگاهی اقوام از هویت و تاریخ و فرهنگ خویش می شود.
ارزشیابی برنامه درسی دروس عمومی معارف اسلامی دانشگاهی به منظور ارائه راهکارهای کیفیت بخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی برنامه درسی دروس عمومی معارف اسلامی دانشگاهی به منظور ارائه راهکارهای کیفیت بخش انجام شد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و رویکرد آن نیز کاربردی است. از میان همه دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه شاهد (1300 نفر) 297 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود و داده های حاصل نیز با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی در محیط نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد وضعیت محتوای برنامه درسی (14/3) در حد متوسط، شیوه های تدریس (61/3) و روش های ارزشیابی (28/3) کمتر از حد متوسط است. از این رو توجه به راهکارهایی مانند 1- بازنگری و به روز کردن محتوا. 2- برقراری ارتباط عمودی و افقی بین محتوا. 3- استفاده اساتید از شیوه های جدید تدریس. 4- بهره گیری از فناوری های نوین آموزشی. 5- استفاده از روش خود ارزشیابی. 6- ترغیب دانشجویان به انجام کارهای پژوهشی، می تواند کیفیت بخش برنامه درسی دروس عمومی معارف اسلامی باشد.
برنامه درسی پست مدرن در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثرات و نقد کارکردهای پارادایم پست مدرنیسم در حوزه برنامه درسی و قلمروهای معرفتی آن می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده از بررسی دیدگاه های متفکران مدافع و منتقد این جریان فکری حاکی از آن است که هر چند پست مدرنیسم، روح جدیدی را در کالبد مطالعات برنامه درسی دمیده و اندیشمندان این حوزه را به لزوم بازنگری در مبانی و حتی عمل برنامه درسی و توجه به مسائل مغفول و پنهان آن - از جمله پرورش روحیه نقادی در فراگیران، برجسته سازی نقش معلم و شاگرد در تهیه برنامه های درسی، احترام به کثرت آرا و عوارض ناشی از محدود شدن به الگوهای مکانیستی- فراخوانده است، اما نفی و شک در بسیاری از اصول و ارزش های نهادینه شده فکری و تلاش برای زدایش و ساختارشکنی از آنها منجر به بی نظمی و سرانجام پوچی و هویت زدایی جوامع بشری می شود. لذا، ضروری است متفکران و صاحب نظران مطالعات برنامه درسی در برخورد با این جنبش و موضع گیری موافق یا مخالف در قبال آن، ابتدا ماهیت و بنیادهای فکری و فلسفی حاکم بر آن را شناخته و سپس، با آگاهی و بینشی کامل به ترویج یا نفی تفکرات مطرح شده اقدام نمایند.