فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
85 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین سیر تاریخی بازنگری برنامه های درسی تربیت معلم در ایران صورت گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و تاریخی است و در پی پاسخگویی به این سؤال است که «بازنگری برنامه درسی تربیت معلم ایران» در گذشته چگونه انجام شده و هم اکنون چگونه دنبال می شود؟ یافته های حاصل از تحلیل تاریخی اسناد، گزارش ها، منابع کتابخانه ای و مصاحبه عمیق با پیشکسوتان حوزه تربیت معلم ایران نشان می دهد که برنامه درسی تربیت معلم در سیر تطور خود چهار دوره را تجربه کرده است: دوره اول: دوره برنامه درسی رشته ای (از 1297 تا 1312)؛ دوره دوم: دوره برنامه درسی چند رشته ای (از 1313 تا 1362)؛ دوره سوم: دوره برنامه درسی رشته ای (از 1363 تا 1392) و دوره چهارم: دوره برنامه درسی میان رشته ای (از 1393 تاکنون). بررسی و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در هر یک از این دوره ها و شناخت رویکرد حاکم بر بازنگری برنامه درسی تربیت معلم به دست اندرکاران تعلیم و تربیت کمک می کند تا ضمن درک عمیق تر شرایط کنونی به سبب آگاهی از صبغه تاریخی، برنامه های مناسبی را برای آینده پیش بینی نمایند.
ظرفیت آموزش مسائل مدل سازی برای تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
: با توجه به تأکید سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران بر ارتقای مهارت های مدل سازی دانش آموزان، این مطالعه به بررسی نگرش ریاضی و نظرات ۲۴۴ دانش آموز پایه دوم متوسطه درباره مسائل مدل سازی ریاضی می پردازد. این تحقیق به صورت پیش آزمون-مداخله آموزشی-پس آزمون برگزار شد. مداخله آموزشی به این صورت بود که دانش آموزان در دو گروه با شیوه آموزشی متفاوت شیوه آموزشی مستقیم (معلم محور) و شیوه استراتژی عمل گرا (دانش آموز محور) طی 6 جلسه به حل مسائل مدل سازی ریاضی پرداختند. برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه در مقیاس لیکرت و یک پرسشنامه باز پاسخ استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش مسائل مدل سازی در هر دو گروه آموزشی، بهبود نگرش ریاضی دانش آموزان را به همراه داشته است. به علاوه، درحالی که اغلب دانش آموزان درباره مسائل مدل سازی نگرش مثبتی دارند، آن ها را کاربردی و جالب توصیف کردند، برخی هم نظراتی منفی داشتند.
بررسی ارتباط میان میزان استفاده ی اساتید زبان انگلیسی از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی سؤالات امتحانی، عملکرد دانشجویان در امتحانات و ارزشیابی آن ها از عملکرد اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
167 - 188
حوزههای تخصصی:
تردیدی نیست که جوامع امروز جوامعی چندسوادی و چندوجهی اند. بنابراین آگاهی مدرسان از وجوه مختلف معنا و به کارگیری آن ها هم در امر آموزش و هم در زمینه ی آزمون سازی می تواند نقش مؤثری را در یادگیری بهتر دانشجویان و بهبود عملکرد آنان ایفا کند. این پژوهش بر آن است تا ارتباط میان میزان استفاده ی اساتید زبان انگلیسی از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی نمونه سؤالات امتحانی و عملکرد دانشجویان در امتحانات و نیز ارزشیابی آنان از عملکرد اساتید را با استفاده از چهارچوب نظری نگاره نویسی سرافینی و کلاسین (2012) بررسی نماید. در انجام پژوهش حاضر از روش چندمطالعه ای کمی استفاده شد. بدین صورت که ابتدا در مطالعه اول با بهره مندی از روش تحلیل محتوای کمی، تعداد 30 نمونه سؤال امتحانی طراحی و تایپ شده توسط پنج تن از اساتید بخش زبان های خارجی و زبان شناسی دانشگاه شیراز به تفصیل به لحاظ میزان و چگونگی استفاده از عناصر نگاره نویسی ضخامت قلم، رنگ قلم، اندازه ی قلم، شیب قلم/حروف، چهارچوب به کارگرفته شده در ارائه ی اجزای متن، رسمیت قلم و تزیینات نگارشی قلم بررسی شد. سپس، در مطالعه دوم، روش توصیفی- همبستگی برای بررسی ارتباط میان میزان استفاده اساتید از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی سؤالات امتحانی، عملکرد دانشجویان در امتحانات و ارزشیابی آن ها از عملکرد اساتید، در ارتباط با 30 نمونه سؤال مورد مطالعه، به کار گرفته شد. بر اساس نتایج، اگرچه از اغلب عناصر نگاره نویسی در تمامی نمونه سؤالات استفاده شده بود، بعضی از این عناصر در جایگاه مناسب مورد استفاده قرار نگرفته بودند. علاوه بر آن، به نظر می رسید که چهارچوب های خاص نگارشی پذیرفته شده در حوزه های پژوهشی، مانند ای پی ای، بر نحوه ی نگارش و طراحی سؤالات و درواقع، بر نحوه ی انتخاب عناصر مختلف نگاره نویسی تأثیر گذاشته بود. به طور کلی، نتایج نشان داد که میزان و چگونگی به کارگیری عناصر مختلف نگاره نویسی در سؤالات امتحانی با عملکرد دانشجویان در امتحانات و حتی ارزشیابی آن ها از اساتید خود رابطه معنادار دارد.
تدریس موازی: رویکردی جهت ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی و نگرش آنان به مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی تأثیر تدریس موازی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم در درس ریاضی و نگرش آنان نسبت به مدرسه انجام گرفته است. روش پژوهش شبه-آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 95 – 94 و حجم نمونه 70 نفر است که 35 نفر از آنان در گروه کنترل و 35 نفر در گروه آزمایش گمارده شدند به صورتی که در گروه آزمایش تدریس به شیوه موازی به مدّت 2 ماه انجام شد و در گروه کنترل از روش تدریس تک معلّمی (مرسوم) استفاده گردید. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام شده بر روی نمره عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان در دو گروه آزمایش (تدریس موازی) و کنترل (تک معلّمی) نشان می دهد که بین نمره عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده می شود
تبیین عناصر برنامه درسی کارآفرینی در دوره آموزش عمومی (سنتزپژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش کارآفرینی از حوزه های علمی ای است که رشد سریعی دارد اما محتوا و روش تدریس آن مبهم است. در این مقاله مطالعات موجود درباره عناصر برنامه درسی کارآفرینی - اهداف، محتوا، رویکردهای تدریس و ارزشیابی - گردآوری و با سنتز آن ها ترکیبی بهینه ارائه شده است. معیار انتخاب این مطالعات، مطالعه یک یا چند عنصر فوق در دوره آموزش عمومی، طی سال های 2016-2000 بوده است. در پایان هر بخش تجمیع یافته ها و نتیجه گیری کلی ارائه شده است. طبق یافته های تحقیق، اهداف دوره ابتدایی، آشنایی با مفاهیم پایه، انگیزه، علاقه و روحیه کارآفرینانه و در دوره متوسطه، پرورش مهارت ها و شایستگی های کارآفرینی است. محتوا منطبق بر اهداف بوده و در سه سال نخست ابتدایی، تلفیقی و پس از آن به هر دو حالت تلفیق و درس جداگانه است. رویکردهای فعال تدریس، به ویژه رویکردهای استقرایی و شهودی مناسب اند. رویکردهای ارزشیابی اصیل و عملکردی تناسب بیشتری با ماهیت کارآفرینی دارند؛ در نهایت باید اضافه کرد که ارزشیابی های تکوینی در این عرصه حائز اهمیت هستند.
طراحی مدل شایستگی های پژوهشی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق، طراحی مدل شایستگی های پژوهشیِ مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی است. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل اسناد بالادستی نظام آموزشی، نظرات متخصصان و نتایج برخی پژوهش های داخلی و خارجی است که با روش نمونه گیری هدفمند، سند برنامه درسی ملّی و تعدادی از پژوهش ها که تمرکز بیشتری بر معرفی شایستگی های پژوهشی داشتند، انتخاب شدند. برای طراحی مدل شایستگی، از رویکرد طراحی (مدل بیهام و مایر) در پنج مرحله استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه،از شاخص هایی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون t تک گروهی استفاده شد. در مرحله آخر، مدل مفروض شایستگی های پژوهشی متناسب با دوره دوم ابتدایی ترسیم شد، که که مشتمل بر 5 خوشه شایستگی های خاص با 14 زیر خوشه و 11 شایستگی عام پژوهشی است.
سنجش آثار برنامه درسی غیررسمی دانشگاه فرهنگیان در تحقق رسالت تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی این پرسش بود که آیا برنامه های درسی غیررسمی به عنوان یکی از بخش های اصلی برنامه های درسی دانشگاه، از نگاه دانشجویان در تربیت و آماده سازی نیروی انسانی برای اجرای سند برنامه درسی ملی در بخش «حوزه یادگیری فرهنگ و هنر»، موفق بوده است یا خیر؟ جامعه پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بود و با روش های اسنادی و مشاهده مشارکتی (مشارکت کننده در نقش مشاهده گر) و مصاحبه (روش هدایت کلیات) انجام شد. در مصاحبه، 35 نفر از دانشجویان دانشگاه و 5 نفر از مدیران فرهنگی دانشگاه، با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه ها با روش نظام دار منسوب به استراوس و کوربین در 4 سطح مورد تحلیل قرار گرفت. در جریان تحلیل، 695 مفهوم پدیدار شد که ذیل 12 مقوله و در 3 عنوان کلی چیدمان یافتند. جهت تأمین اعتبار داده ها از معیارهای چهارگانه گابا و لینکلن استفاده شد که از چهار معیار باورپذیری، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تاییدپذیری در پژوهش کیفی نام می برند. یافته ها نشان می دهند برنامه درسی غیررسمی دانشگاه فرهنگیان، با کارکردهای مورد انتظار، هم سو بوده و دانشجومعلمان فعال در این برنامه ها، توانمندی لازم برای تحقق کارکردهای یادشده را به شیوه های محسوس و نامحسوس یا مستقیم و غیرمستقیم، دریافت و تجربه می کنند.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر مسؤولیت پذیری دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر مسؤولیت پذیری دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه ی دوره اول بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد مطالعه در این پژوهش دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه دوره اول شهرستان سنندج در استان کردستان بود. 30 نفر از دانش آموزان دارای مسؤولیت پذیری پایین به شیوه ی نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسشنامه ی مسؤولیت پذیری دانش آموزان (کردلو، 1389) بود. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 6 جلسه، تحت آموزش مهارت حل مسأله قرار گرفتند، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از آموزش مهارت حل مسأله، مسؤولیت پذیری آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. علاوه بر این مؤلفه، احساس تعلق نیز در گروه آزمایش پس از مداخله افزایش یافت. درنتیجه به نظر می رسد آموزش مهارت حل مسأله، راهبردی کارآمد و سودمند جهت افزایش مسؤولیت پذیری دانش آموزان است؛ به صورتی که فرد را قادر می سازد تا با در نظر گرفتن راهکارهای متفاوت و مؤثر، توانایی انتخابی مناسب و قدرت تصمیم گیری داشته باشد.
ارزشیابی برنامه ی درسی اجراشده ی مراکز متوسطه تیزهوشان در شیراز از دیدگاه دبیران با استفاده از الگوی cipp(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
189 - 220
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف کلی ارزشیابی برنامه ی درسی تیزهوشان با تأکید بر مدل cipp انجام شده است. اطلاعات این پژوهش به صورت توصیفی می باشد. نمونه پژوهش شامل 120 نفر از دبیران مراکز تیزهوشان بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی نمونه گیری شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی ارزشیابی برنامه ی درسی اجراشده ی محقق ساخته بر اساس الگوی cipp بود که روایی محتوایی آن بر اساس قضاوت و تأیید متخصصان و مشورت با اساتید دانشگاه احراز گردید و پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه گردید. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی آزمون t و تحلیل واریانس انجام شد. نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که: 1- برنامه ی درسی اجراشده با هدف های آموزشی متناسب نیست. 2- مطلوبیت درونداد، برونداد برنامه ی درسی تیزهوشان در سطح قابل قبول ارزیابی شده اند، اما در سطح بهینه نمی باشد.
تبیین شاخص های نوآوری در فعالیت های یاددهی و یادگیری رشته های هنری مبتنی بر آموزه های سازنده گرایی و میزان کاربست آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی شاخص های نوآوری در فعالیت های یاددهی و یادگیری رشته های هنری بر حسب رویکرد ساختن گرایی و بررسی میزان کاربست آن ها در دانشگاه هنر اصفهان می باشد. این پژوهش از رویکرد کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق حاضر، جمعی از صاحب نظران در آموزش هنر و متخصصان برنامه های درسی در سطح کشور و اعضای هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 19 نفر از آنان انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز، تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی تعداد 285 نفر از آنان انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرانباخ بهره گرفته شده است. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی مهم ترین شاخص های نوآوری در فرایند یاددهی و یادگیری عبارت است از: کاربست یادگیری تجربی، توجه به خود راهبری، توجه به مهارت های تفکر، ارزشیابی کیفی و مداوم، توجه به اصول آموزش مبتنی بر دیالوگ و اکتشاف هنری و بهره گیری از دیدگاه ها و دانش نوین در زمینه تحلیل آثار هنری. همچنین نتایج بخش کمّی بیانگر آن است که میزان کاربست شاخص های نوآوری، کمتر از حد متوسط می باشد. برگزاری دوره های دانش افزایی، استفاده از تجارب صاحبان هنر و اساتید هنر، بازبینی مداوم برنامه های درسی بر اساس شاخص های سازنده گرایی از جمله پیشنهادهایی هستند که نوآوری و بازنگری در فعالیتهای یاددهی و یادگیری برنامه های درسی هنر را تسهیل می کند.
تحلیل تطبیقی محتوای کتاب های تعلیمات اجتماعی چاپ قدیم و جدید پایه چهارم ابتدایی بر اساس اصول معرفت شناختی تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های تعلیمات اجتماعی قدیم و جدید در پرداختن به اصول «معرفت شناختی تربیت» منتج از «واقع گرایی سازه گرایانه» است. بدین منظور ابتدا در قالب چارچوب نظری مختار پژوهش، ویژگی های اصول متناظر با حوزه اجتماعی (اصل ارتباط با امر موردمطالعه، تکیه بر شواهد، جامع نگری در علم، تکیه بر حقایق، فرضیه پروری، ارتباط با نیازها و مسائل) بیان شده است. سپس با بهره گیری از روش تحلیل محتوای قیاسی-مضمونی-کمی و تحلیل محتوای تطبیقی به پاسخگویی سؤالات پژوهش پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از فربگی اصل تکیه بر حقایق و در مرتبه دوم از نظر فراوانی اصل ارتباط با امر مورد مطالعه در هر دو کتاب یاد شده می باشد. همچنین نتایج نشان دهنده کم توجهی در پرداختن به اصول جامع نگری در علم و فرضیه پروری در کتاب تعلیمات اجتماعی چاپ قدیم و جدید می باشد.
دولتی بودن یا ملتی بودن؟: بنیادهای فرهنگ آموزش و برنامه درسی در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه آموزش و برنامه درسی در ایران، عرصه ای است که دولت برای حفظ حاکمیت و مردم برای حفظ هویت، در جهت سیطره بر آن تلاش های طاقت فرسایی را داشته اند. دولت های ایران تا قبل از آشنایی با سنت های آموزش نوین غربی، از جادوی آموزش و برنامه درسی دولتی بی خبر بودند. پادشاهان قاجار که با این موضوع آشنا شدند، برای آنکه آموزش و برنامه درسی «ملتی» را به «دولتی» تبدیل کنند، تلاش خود را از سال 1230 آغاز کردند و این کار را حکومت پهلوی در سال 1345 نهایی کرد و جمهوری اسلامی نیز آن را در خدمت اهداف جدید، دنبال نمود. آنچه در بنیاد این کوشش های متعارض دولت ملت قرار دارد، اعتقاد هر دو طرف به امکان پذیری القاء است؛ اعتقادی که شکل دهی رفتار و باور را ممکن قلمداد می کند. اما همچنان این پرسش مطرح است که آیا سیطره ظاهری بر آموزش و برنامه درسی توانسته به سیطره واقعی منتهی شود؟
ارزیابی میزان هم خوانی برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده دوره دوم ابتدایی در پرورش شایستگی های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۴
141 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق، ارزیابی میزان هم خوانی برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده دوره دوم ابتدایی در پرورش شایستگی های پژوهشی است.روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری در برنامه قصد شده، کتاب های درسی و راهنمای معلم دوره دوم ابتدایی (40کتاب) و اسناد بالادستی نظام آموزشی بود که با روش نمونه گیری هدفمند، کلیه کتاب ها و سند برنامه درسی ملّی انتخاب شد. در برنامه اجرا شده 9 معلم و در برنامه کسب شده 96 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای از شهرستان قوچان انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصه های آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و آمار استنباطی (آزمون های t تک متغیره وt نمونه های زوج) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین برنامه های قصد شده با اجرا شده و کسب شده، هم خوانی وجود دارد ولی بین برنامه های اجرا شده و کسب شده، هم خوانی وجود ندارد.
بررسی تأثیر الگوهای یاددهی-یادگیری بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی به شیوه فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
95 - 124
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل به تحلیل نتایج پژوهش های انجام شده در ارتباط با چگونگی تأثیر الگوهای یاددهی-یادگیری بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی دوره ابتدایی پرداخته شد. بدین منظور تعداد 22 پژوهش با کمک ابزار چک لیست گزینش پژوهش ها- از نظر فنی و روش شناختی- برای بررسی انتخاب شدند. برای محاسبه شاخص ها از نرم افزار 2- CMA استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل پژوهش های اولیه از اندازه اثر به تفکیک هر عامل اندازه اثر ترکیبی با دو مدل اثر ثابت و تصادفی استفاده گردید و جهت بررسی سوگیری انتشار از روش تحلیل حساسیت با استفاده از نمودار قیفی و آماره تعداد امن از تخریب اروین و جهت بررسی میزان ناهمگنی از آزمون ناهمگنی Q کوکران و مجذور I استفاده شد و برای تبدیل اندازه اثر از ضریب z فیشر استفاده گردید. یافته های این تحقیق نشان داد که روش تدریس کاوشگری بیشترین تأثیر و روش سنتی با نرم افزار کمترین میزان تأثیر و در بخش یادگیری، مدل چرخه یادگیری بیشترین تأثیر و روش نقشه مفهومی کمترین تأثیر را بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی دارند.
بررسی تطبیقی کتاب ریاضی پنجم ابتدایی جدید با کتاب ریاضی سال تحصیلی 93-94
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تطبیقی کتاب ریاضی پنجم جدیدالتألیف با کتاب ریاضی سال 1393 می باشد. روش مورداستفاده در این پژوهش تحلیل محتواست و جامعه آماری آن کتاب های ریاضی سال تحصیلی 1394-1395 و 1393-1394 می باشد. یافته های تحقیق نشان داد که کتاب ریاضی پنجم جدید نسبت به کتاب قبل، تغییر محتوایی مناسبی داشته است و در آن به نیازهای دانش آموزان توجه شده است. همچنین تجزیه وتحلیل تصاویر نیز نمایان ساخت که کتاب ریاضی پنجم جدید نسبت به کتاب قبلی ازنظر تصاویر غنی تر شده است و تصاویر مربوط به ورزش، مطالعه و فرهنگ و هویت ایرانی در کتاب ریاضی جدید بیشتر دیده می شود.
بسوی انبساط مفهومی از برنامه درسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"برنامه درسی اسلامی" یکی از مفاهیم و عرصه های نوظهور در حوزه مطالعات برنامه درسی است که دستور کار خود را به اسلامی کردن برنامه درسی بر اساس جهان بینی توحیدی اختصاص داده است. البته تاکنون مفهوم نظری روشن و قابل دفاعی از ماهیت برنامه درسی اسلامی و حدودوثغور آن عرضه نشده است. هدف این نوشتار، ارائه ایده و طرح نظری اولیه در باب برنامه درسی اسلامی و قلمرو آن است. برای نیل به این منظور، در این پژوهش محتوای آثار مطرح شده موجود در زمینه برنامه درسی اسلامی در سه مرحله توصیف، تحلیل و نقد شده است. در مرحله اول، بعد از شناسایی تک تک آثار منتشرشده در این زمینه، منظور نویسنده از برنامه درسی اسلامی و این که نویسنده به دنبال اسلامی کردن چه بُعدیا ابعادی از ابعاد معرفتی برنامه درسی بوده است، بررسی شده است. در مرحله دوم، نوع تلاش مولف –نظریه پردازی یا کاربست نظریه های متعارف غربی- در این آثار تحلیل شده است و در مرحله سوم، این آثار از حیث محتوا و کیفیت مفهوم پردازی نقد شده اند. نتایج بررسی وضعیت موجود، حاکی از وجود دو جریان اصلی نسبت به برنامه درسی اسلامی است: گرانبار کردن محتوای برنامه های درسی از ارزش های اسلامی مبتنی بر مبانی نظری دانش طراحی و تدوین برنامه درسی متعارف و موجود غربی، و برنامه درسی اسلامی به مثابه یک نظریه کلان فلسفی- ارزشی. با عنایت به ناکارآمدی، محدودنگری و غفلت از ابعاد مختلف معرفتی حوزه برنامه درسی اسلامی، پژوهش حاضر سعی دارد در قالب جریان سوم و به عنوان بدیل دو جریان قبلی، توجه صاحب نظران را به تولید دانش برنامه درسی اسلامی از طریق توسعه مباحث نظری در همه ابعاد معرفتی جلب کند. بی تردید مشارکت در گسترش دانش برنامه درسی اسلامی مستلزم روی آوردن به نظریه پردازی، به مثابه تنها شاهراه خلق دانش نو است.
تأثیر اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی (CBM) بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی ( CBM ) یک روش نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از طریق سنجش مستقیم مهارت های پیش بینی شده در برنامه درسی است. با وجود اینکه حدود نیم قرن از معرفی CBM در دنیا می گذرد، ولی تاکنون در برنامه درسی ایرانی مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر معرفی و بررسی تأثیر CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی در مقایسه با روشهای مرسوم ارزشیابی تکوینی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ جمع آوری اطلاعات، شبه آزمایشی با گروه کنترل و پیش آزمون برای نمونه ای از دانش آموزن سوم ابتدایی بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که CBM به عنوان یک روش مؤثرتر ارزشیابی تکوینی، در برنامه درسی دوره ابتدایی بکار گرفته شود.
برنامه درسی روایت پژوهی و توسعه حرفه ای دانشجویان دانشگاه فرهنگیان: طراحی الگوی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی روایت پژوهی جهت توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان است. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی، مبتنی بر نظریات دیویی، برونر، شوآب، ویگوتسکی، دونالدشون ,کلندینین و کانلی است. در این الگو، یادگیری یک عمل فکورانه و مبتنی بر تجربه است؛ دانشجومعلمان با تفکر و تأمل در تجارب خود و دیگران، اقدام به ساخت معانی می کنند؛ آن ها فعالانه دانش، مهارت و نگرش خود را از روایت ها می آموزند و به توسعه حرفه ای دست می یابند. در این پژوهش، دو سؤال اصلی مطرح است: 1. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی برای توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دارای چه ویژگی هایی است و 2. آیا این الگو دارای اعتبار است؟ جهت پاسخ به این سؤالات از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شد. الگو طراحی شد و جهت اعتباربخشی در اختیار 20 نفر از متخصصان برنامه درسی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان قرار گرفت که درصد بالایی از متخصصان، الگو و بخش های مختلف آن را مناسب ارزیابی کردند.
اعتبارسنجی الگوی پذیرش تغییر برنامه ی درسی معلمان دوره ی ابتدایی شهر بیرجند: مدل معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
221 - 235
حوزههای تخصصی:
امروز با توجه به تغییرات سریع در حوزه ی فناوری و نیازهای کنونی و آینده، تغییر برنامه ی درسی بیش از پیش ضروری می نماید. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی الگوی پذیرش تغییر برنامه ی درسی معلمان دوره ابتدایی شهر بیرجند طراحی و اجرا گردید. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی مورد مطالعه در این پژوهش کل معلمان مقطع ابتدایی شهر بیرجند را که شامل 500 نفر بودند در بر گرفت. نمونه ی مورد بررسی به شیوه ی خوشه ای تصادفی تعداد 220 مشارکت کننده برآورد و مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری با نرم افزار PLS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که پرسشنامه ی تدوین شده از پایایی و روایی بالایی برخوردار است. تمامی مسیرها در مدل مورد بررسی جز یک مسیر تأیید گردید و مدل از برازش خوبی برخوردار بود. نگرش معلمان نسبت به تغییر برنامه ی درسی، پیش بینی کننده ی ادراک آنان از مفید بودن و آسان بودن تغییر برنامه ی درسی است. ادراک از مفید بودن تغییر برای دانش آموزان نتوانست پیش بینی کننده ی پذیرش تغییر برنامه ی درسی باشد. ادراک از آسان بودن اجرای برنامه ی درسی تغییریافته، پیش بینی کننده ی پذیرش تغییر برنامه ی درسی است.
روایتی از کلاس های درس دانشگاهی (تجربه زیسته استادان دانشگاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب روایتی از کلاس های درس دانشگاهی , آن گونه که عباس کاظمی در مقدمه آورده است, بخشی از گزارش پژوهشی مفصل است که از سال 1393 آغازشده و به دنبال تحقیق درباره کلاس های درس و نارضایتی استادان و دانشجویان از کلاس است. دانشجویانی که از محتوای کلاس ها ناراضی اند و استادانی که بی رغبتی دانشجویان به کلاس و درس آن ها را آزار می دهد. این کتاب شامل دو نوع گفتار است. در برخی از این گفتارها, افراد از تجربه زیسته خود سخن گفته اند و در برخی دیگر, تحلیل ها, ایده ها و نظرات خود درباره کلاس درس دانشگاهی را بیان کرده اند. همه آن ها از تجربه تدریس خود نمی گویند, بلکه بعضی از آن ها, ایده هایی عرضه می کنند .