فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۸٬۱۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر تاثیر عوامل فردی، آموزشی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و سبک مدیریت (مشارکتی- آمرانه) در شادابی مدارس را بررسی کرده است.
روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی و نمونه مورد مطالعه شامل 282 مدیر، مشاور و مربی پرورشی بوده که به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه از مقطع متوسطه دخترانه شهراصفهان انتخاب شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش های آماری t تک متغیره، آزمون F تک متغیری و چند متغیری، تحلیل عاملی و آزمون های تعقیبی مناسب استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان داد که عوامل فردی، آموزشی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و سبک مدیریت مشارکتی در شادابی مدارس مؤثر بوده و بین نظرات مدیران، مربیان پرورشی و مشاوران دراین زمینه تفاوت معناداری مشاهده شد و تنها در زمینه های عوامل فردی و سبک مدیریت آمرانه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
روش های تدریس در تعلیم و تربیت مبحث مهمی را شامل می شود. مقاله حاضر، روش تدریس مبتنی بر پرسشگری در تعلیم و تربیت را با توجه به هرمنوتیک گادامر بررسی می کند. در ابتدا، به تفاوت بین پرسش و توضیح مطلب از دیدگاه گادامر توجه کرده، برخی تفاوت ها و شباهت های بین این دو، مد نظر قرار می گیرد. پس از آن، مفهوم ""سؤال حقیقی"" از نظر گادامر، و امکان طرح چنین پرسشی از سوی معلمان بررسی می شود. سپس، درباره سه ویژگی روش پرسشگری با توجه به هرمنوتیک فلسفی گادامر بحث می شود. این سه ویژگی عبارت از: لاینفک بودن روش از محتوا، فروتنی (اذعان به ناکامل بودن دانسته های فرد) و دوری بودن می باشد.
"
بررسی رابطه بین خویشتن شناسی مدیران و سلامت سازمانی در دبیرستانهای شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
تأثیر تکنیک خودآموزش دهی در کاهش مشکلات خواندن و کاهش افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش راهبرد های شناختی- رفتاری (خود آموزش دهی) در بهبود عملکرد خواندن و کاهش میزان افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر اراک بود. بدین منظور از بین کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل شهر اراک تعداد 32 دانش آموز نارسا خوان همراه با اختلال افسردگی، پس از اجرای آزمون های تشخیصی (از جمله آزمون اختلال خواندن، آزمون هوشی وکسلر و پرسشنامه رفتاری راتر) به صورت نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش راهبرد خود آموزش-دهی قرار گرفتند. همزمان مادران همین آزمودنی ها هم به مدت 6 جلسه این راهبرد آموزشی را دریافت کردند تا با دانش آموز در خانه تمرین کنند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که عملکرد خواندن آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به میزان معناداری بهبود یافته و میزان افسردگی آنان نیز به میزان معناداری نسبت به گروه گواه کاهش یافته است.
عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری اعضای هیات علمی و ارایه راهکار به منظور ارتقاء
حوزههای تخصصی:
اهداف: دانشگاه ها به منظور ارتقای کمیت و کیفیت خدمات، افزایش رقابت، کارآیی و کاهش هزینه ها به وجود اساتید و مدرسان خلاق و نوآور نیازمندند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل فردی و سازمانی موثر بر خلاقیت و نوآوری اعضای هیات علمی در راستای ارایه راهکارهای مناسب به منظور ارتقای خلاقیت و نوآوری در دانشگاه صورت پذیرفت.
روش ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال تحصیلی 88-1387 روی کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین (210 نفر) انجام شد. با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از هر کدام از دانشکده های «پزشکی»، «دندان پزشکی»، «بهداشت و پیراپزشکی» و «پرستاری و مامایی» 16 نفر انتخاب شدند (در مجموع 64 نفر). گردآوری داده ها به وسیله پرسش نامه محقق ساخته دارای بخش های مشخصات فردی و عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری انجام شد. امتیازدهی پرسش نامه به صورت لیکرت 5گزینه ای بود. روایی پرسش نامه از طریق محتوایی، نظرات اساتید و متخصصان و پایایی آن نیز با انجام پیش آزمون- پس آزمون در 10 نفر از افراد جامعه پژوهش انجام و با ضریب همبستگی 92/0 تایید شد. داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: عوامل فردی با میانگین 81/0±69/1 بر خلاقیت اعضای هیات علمی و عوامل سازمانی با میانگین 89/4±58/1 بر نوآوری اعضای هیات علمی تاثیر بیشتری داشتند. تفاوت معنی داری بین عوامل سازمانی موثر بر خلاقیت بین دانشکده ها وجود داشت (05/0>p).
نتیجه گیری: عوامل فردی بیشترین تاثیر را بر خلاقیت و عوامل سازمانی، بیشترین تاثیر را بر نوآوری اعضای هیات علمی دارند.
نقش آموزش و پرورش در توسعه کشور
حوزههای تخصصی:
"سیستم آموزشی «کلاس باز» چیست؟ "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۱ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
استفاده از رسانه های آموزشی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با پیشرفتهایی که امروزه در روشهای آموزشی بهوجود آمده، این روشها بسیار به هم نزدیک شدهاند و آنچه در حال حاضر دراین باره بیشتر مورد توجه و بحث قرار میگیرد، نقش رسانههای آموزشی در پیشرفت سیر آموزش است. ضرورت و اهمیتی که استفاده از رسانهها دارند، این مقوله را به تخصص تبدیل کرده است و متخصصان بسیاری برای چگونگی استفاده مطلوب از این ابزار به تحقیق و بررسی مشغولند و همواره چگونگی استفاده از آنها را زیرنظر دارند تا وظیفهای که این وسایل بهعهده دارند، بهدرستی انجام شود. بنابراین اگر مفهوم وسایل آموزشی درک نشده و جایگاه آنها در روند فعالیتهای تدریس- یادگیری شناخته نشوند، هیچگاه نمیتوان بهصورت علمی و تجربی از آنچه این امکانات عرضه میدارند، در حل مشکلات آموزشی استفاده کرد. به همین جهت، این مطالعه به تعریف و تحلیل وسایل آموزشی میپردازد.
نتیجهگیری: بهطور یقین یکی از موثرترین فعالیتها در بهرهگیری از رسانه و وسایل کمک آموزشی جلب مشارکت یادگیرندگان در تولید آنهاست. بر همین اساس با توجه به امکانات و شرایط موجود میتوان درصدد تهیه و تدارک مواد آموزشی لازم برای ارایه آموزش موفق و اثربخشتر بود.
مقایسه مهارت نوشتاری در میان دانش آموزان پایه اول دبستان با و بدون تجربه ی پیش از دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه مهارت نوشتاری کودکان با و بدون تجربه پیش دبستانی در پایه ی اول دبستان و ارائه راهکارهای مناسب می پردازد. در این پژوهش علّی- مقایسه ای، جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه اول دبستان در شهر تهران است که از طریق نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده است؛ بدین صورت که نمونه ای با حجم 60 دانش آموز کلاس اول دبستان که 30 نفر را دانش آموزان دارای تجربه پیش از دبستان (15 نفر دختر و 15 نفر پسر) و 30 نفر دیگر را دانش آموزان بدون تجربه پیش از دبستان تشکیل می دادند. برای مشخص کردن دانش آموزان با و بدون تجربه پیش از دبستان به پرونده تحصیلی آنان مراجعه شد که به تأیید معلمان رسید، همچنین برای آزمون مهارت نوشتاری دانش آموزان از آزمون پیشرفت نوشتن (راغب، 1384) استفاده شد. در تحلیل داده ها، مشاهده گردید که در تمامی فرضیه های پژوهشی بین دانش آموزان با تجربه پیش از دبستان نسبت به دانش آموزان بدون تجربه پیش از دبستان از نظر مهارت املاء و انشاء تفاوت معناداری وجود دارد. مهارت نوشتن در دو زمینه املاء و انشاء بهتر از دانش آموزان بدون تجربه پیش از دبستان است و عامل جنسیت نیز در این تفاوت ها مؤثر واقع شده است. بر این اساس، بر نقش تجربه های پیش از دبستان بر مهارت های نوشتاری تأکید می شود.
آشنایی با روش تیچ
یادگیری های پنهان دانشجویان در تعامل با اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین تجارب یادگیری پنهان دانشجویان در جریان استفاده از اینترنت است. روش پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناسی است. شرکت کنندگان در پژوهش 14 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد اصفهان (خوراسگان) بودند که با روش نمونه گیری مطلوب انتخاب گردیدند. اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری و با بکارگیری روش 7 مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از مجموع یافته های این پژوهش بعد از حذف کدهای مشترک 236 کد مفهومی که بیانگر تجارب مشارکت کنندگان در پژوهش بود استخراج گردید. این مفاهیم در سه دسته اصلی: 1- یادگیری هنجارهای جدید 2- یادگیری ارزش های جدید و 3- یادگیری نمادهای کلامی جدید و نیز شش دسته فرعی: 1- افکار و عقاید جدید 2-تخلف از قوانین و مقررات 3- اخذ شیوه های جدید زندگی و فعالیت های اجتماعی 4- اخذ هویت جدید 5- جایگزینی لغات انگلیسی به جای فارسی 6- عاریه گرفتن اصطلاحات اینترنتی در محاوره های روزمره مورد توجه قرار گرفتند. یافته ها نشان داد دانشجویان در جریان تعامل با اینترنت تجارب یادگیری زیادی را کسب کرده اند که در هنجارها، عقاید، باورها، اخلاق و نمادهای کلامی آن ها تاثیر زیادی داشته است.
ارزشیابی برنامه درسی در آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گسترش فعالیتهای برنامهریزی درسی حرکتهایی برای ارزشیابی برنامههای آموزشی را موجب میشود. هم شرکتهای سرمایهگذاری و هم مصرفکنندگان تمایل دارند تا شواهدی را بهدست آورند که برنامههای جدید نتایج رضایتبخشی تولید نمایند. اطلاعات مورد جستجو تناسب برنامه جدید با نیازهای جامعه و یادگیرنده، اعتبار و اهمیت علمی مواد مطالعاتی جدید، توانایی برنامه برای گزینش معلم مطمئن و رفتارهای دانشآموز/دانشجو و نتایج واقعی استفاده از مجموعهای از مواد آموزشی مشخص هستند. دو دهه قبل، ارزشیابی برنامه درسی بهعنوان حوزه مطالعاتی مستقلی در رشته علوم تربیتی ظاهر شد. ریشههای آن بیشتر در حوزههای کلی ارزشیابی آموزشی، آزمودن و اندازهگیری یافت میشود. با این وجود، مساله اصلی ابتدایی بیشتر ارزشیابی دانشآموزان بود تا ارزشیابی برنامههای آموزشی؛ نیازی که احساس شده بود تا مجموعهای از مفاهیم، اصول، روشها، نظریهها و الگوهای جدید را تدوین نمایند. این عقاید و روشهای جدید مبنای حوزه جدید ارزشیابی برنامه درسی هستند. دانشگاههای بزرگ دورههایی را در مورد ارزشیابی برنامه درسی ارایه نمودهاند. این نوشتار نیز سعی دارد که به ضرورت و اهمیت ارزشیابی برنامه درسی در آموزش عالی بپردازد و رهنمودهایی را در این خصوص ارایه نماید.
تاثیر شیوه های مختلف تدریس در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران شیمی دوره متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان تاثیر سه شیوه تدریس (حل مساله، پروژه و سخنرانی) در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران شیمی دوره متوسطه استان اصفهان است. روش تحقیق شبه تجربی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران شیمی دوره متوسطه استان اصفهان (522 نفر) بودند که در تابستان 1387 در دوره های آموزش ضمن خدمت کوتاه مدت شرکت کردند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 120 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون و پرسشنامه بود. برای تجزیه و تحلیل داد ه های پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها نشان داد که روشهای حل مساله و پروژه بیش از سطح متوسط، ولی روش سخنرانی کمتر از سطح متوسط در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران شیمی دوره متوسطه مؤثر بوده است و به کارگیری روش تدریس سخنرانی تاثیر زیادی در افزایش کیفیت این دوره ها نداشته است. مقایسه نمره پس آزمون در گروههای مورد مطالعه نشان داد که f مشاهده شده در سطح 01/0P معنا دار بوده و تفاوت مشاهده شده بین نمرات پس آزمون گروههای مورد مطالعه پس از تعدیل نمرات پیش آزمون معنا دار بوده و مطابق ضریب اِتا (58 درصد) تفاوت های فردی در گروهها، ناشی از آزمایش بوده است. بررسی میزان تاثیر این روشها در افزایش کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت دبیران علوم پایه با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که f مشاهده شده در خصوص جنسیت و سابقه خدمت در سطح 05/0P معنا دار نبوده است، اما در خصوص مدرک تحصیلی در سطح 05/0P معنا دار بوده است. مقایسه میانگین نمره میزان تاثیر آموزش های ضمن خدمت کوتاه مدت دبیران علوم پایه در ارتباط با مؤلفه های چهارگانه کیفیت (تطابق با استاندارد، تطبیق برای کاربرد، تطبیق با هزینه، تطبیق با آخرین نیاز) با نمره ملاک 3 نشان داد که آموزش ضمن خدمت کوتاه مدت دبیران علوم پایه در سطح متوسط در تطبیق با مؤلفه های کیفیت مؤثر بوده است.
بررسی رابطه بین جو سازمانی و میزان اعتماد در محیط مدارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: مسأله مورد بررسی در این پژوهش، بررسی نظر دبیران دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان درباره عوامل مؤثر در برقراری جو اعتماد در محیط کار آنها میباشد، که با توجه به متغیرهای ششگانه جو سازمانی (حرفه ای، صمیمی، بیگانه، حمایتی، هدایتی و ممانعتی) و تاثیر آنها در به وجود آوردن جو اعتماد مورد ارزیابی قرار گرفته است. روشها: به منظور مطالعه و بررسی عوامل مؤثر بر جو اعتماد، جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دبیران دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان سال تحصیلی 83 تشکیل داد. (4914= N) نمونه مورد نظر از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است. (200=n) در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات و کشف ادراکات و ترجیحات افراد مورد نظر در زمینه وضعیت جو اعتماد در محیط دبیرستانها از مقیاس سنجش اعتماد (TS) تهیه شده بوسیله وین هوی و ویلیام. جی. کاپر اسمیت (1985) استفاده گردید. به منظور بررسی جو سازمانی مدارس از پرسشنامه تجدید نظر شده (OCDQ-RE) هالپین و کرافت استفاده شد. علی رغم استاندارد بودن پرسشنامه ها اعتبار و روایی آنها محاسبه شده که این میزان برای (اعتماد81%) و (جو سازمانی70%) برآورد شده است. یافته ها: با افزایش میزان ابعاد (حرفه ای، صمیمیت و حمایتی) میزان اعتماد افزایش یافته است. بین ابعاد (ممانعتی، بیگانه بودن با میزان اعتماد) همبستگی معنادار وجود نداشت و در نهایت با افزایش بعد هدایتی میزان اعتماد کاهش یافته است.
تفکر تخیلی در آموزش علوم: تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس مؤلفه های تخیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس چگونگی و میزان به کارگیری تخیل پرداخته است. پژوهش کمی و به شیوه ی تحلیل محتوا انجام شد. نمونه شامل کتاب های درسی علوم 6 پایه تحصیلی دوره ابتدایی بود. داده ها با استفاده از تحلیل محتوای قیاسی بر اساس شاخص های تخیل نظریه اشتاینر شامل مفاهیم منعطف، تخیل مشارکتی/عینی و تفکر شهودی جمع آوری و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که میزان توجه کتاب های علوم به شاخص های تخیل متفاوت بوده است. در خصوص مقایسه ی شاخص های تخیل در کتاب های علوم، بیشترین توجه به شاخص مفاهیم منعطف و کمترین به ترتیب به تخیل مشارکتی/ عینی و تفکر شهودی بوده است، به طوری که در این میان سهم کتاب های علوم پایه سوم و چهارم از همه کمتر و در حد صفر بوده است. متمایز دانستن شناخت از تخیل، یکی دانستن تخیل و فانتزی و اولویت ها و برتری های آموزشی و پرورشی خانواده و نظام آموزشی می تواند دلایلی برای نادیده گرفتن تخیل در کتاب های درسی علوم باشد.
ویتگنشتاین و طرحواره های ذهنی:دلالت هایی برای آموزش کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نقش طرحواره های ذهنی در آموزش پرداخته شده است و سه نوع مکتب فکری در باب طرحواره های ذهنی معرفی شده است. با بررسی دو نوع افراطی طرحواره های ذهنی که یکی به وجود طرحواره های مطلقاً یکسان بین انسان های متفاوت و دیگری به نسبیت افراطی یا مطلق طرحواره ها روی آورده است به این نتیجه راه یافته ایم که طرحوارة نسبیتی متعادل در امر آموزش قابل استفاده تر است. با بررسی آرای ویتگنشتاین می توان دریافت که وی از طرحوارة نسبیتی متعادل استقبال می کند و می توان گفت که یکی از جدی ترین فیلسوفان طرفدار این مشی است. در پایان این نتیجه حاصل می شود که با پذیرش و کاربست طرحوارة نسبیتی متعادل امید بیشتری به یادگیری مفهومی و اعتلای نیروی ابتکار فردی می رود. این طرز تفکر در مربیان بنیان نظری محکمی را در باب فلسفه برای کودکان بنا می نهد. در این پژوهش از روش های تحلیلی و استنتاجی استفاده شده است. پژوهش حاضر کاربردی است، زیرا دلالت ها یا استلزام های دیدگاه فلسفی معینی را برای عرصة عملی تعلیم و تربیت استخراج می کند.
بررسی تاثیر نمایش درمانی در افزایش مهارت های حرکتی و حافظه شنیداری کم توان ذهنی با هوش بهر 70-55 در دامنه سنی 15-10 سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: موضوع تحقیق بررسی تاثیر نمایش درمانی در افزایش مهارت های حرکتی و حافظه شنیداری کم توانان ذهنی پسر با هوش بهر 70-55 در دامنه سنی 15-10 سال می باشد.
روش بررسی: جامعه آماری مورد نظر از دانش آموزان کم توان ذهنی تحت پوشش آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران که در سال تحصیلی 84-83 مشغول به تحصیل بوده و باهوش بهر بین 70- 55در دامنه سنی 15-10 سال قرار دارند، تشکیل یافته است.
نمونه پژوهشی که افراد آن به صورت تصادفی انتخاب شدند شامل دو گروه آزمایش و گواه بود که در هر گروه 20 نفر قرار داده شد.
ابزار پژوهش مورد استفاده در این تحقیق آزمون مهارت های حرکتی ـ ادراکی برونینکز ـ اوزرتسکی و آزمون تقویت (توالی) حافظه شنیداری ـ بیانی می باشد.
میانگین های بدست آمده در دو گروه آزمایش و گواه از طریق آزمون آماری T (T-test) مورد مقایسه قرارگرفت.
یافته ها: بررسی میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروههای پژوهش در دروس مختلف و نیز خرده آزمونهای انجام شده در مهارتهای حرکتی در اکثر موارد دارای اختلاف آماری معنادار و تغییرات مثبت می باشد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق با معنا داری آماری در سطح آلفای 0.05 (ضریب اطمینان 95%) نشان داد که اجرای برنامه نمایش درمانی برای گروه هدف، موجب افزایش مهارت های ادراکی و تقویت حافظه شنیداری شده است.
مقایسه کنش ها و توانش های کاربردی زبان در دانش آموزان کم شنوای شدید با دانش آموزان شنوا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: با توجه به اینکه دانش آموزان کم شنوا از کنش ها و توانش های کاربردی کمتری برخوردارند، لذا پژوهش حاضر به مقایسه این جنبه های کاربردشناسی زبان در دانش آموزان مدارس باغچه بان با دانش آموزان شنوای مدارس شهر تهران می پردازد.
روش بررسی: تعداد 70 دانش آموز کم شنوای دختر و پسر با افت شنوایی شدید (90-70 دسی بل) با میانگین معدل تحصیلی 18-15 در پایه های تحصیلی اول دبیرستان تا پیش دانشگاهی با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس این دانش آموزان، با 70 دانش آموز شنوای همگن از نظر جنس، پایه تحصیلی، نوع رشته تحصیلی و محله زندگی که براساس جور کردن انتخاب شده بودند مقایسه شدند. روش پژوهش مقایسه ای از نوع مقطعی بوده است. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه و آزمون کنش ها و توانش های کاربردی (شامل: درک و بیان استعاره– درک و بیان ضرب المثل– درک کنش گفتارهای غیر مستقیم– درک استنباط معنی– انتخاب بهترین عنوان و درک جملات طنرآمیز). جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کروسکال والیس، من ویتنی یو، آزمون تی و تی زوجی استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره کل کنش ها و توانش های کاربردی زبان در دو گروه کم شنوا و شنوا تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0.05). همچنین بین میانگین نمره کل کنش ها و توانش های کاربردی زبان در گروه کم شنوا بین پایه های تحصیلی اول دبیرستان تا پیش دانشگاهی تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0.05). در صورتی که بین میانگین نمره کل کنش ها و توانش های کاربردی زبان در گروه شنوا بین پایه های تحصیلی اول دبیرستان تا پیش دانشگاهی تفاوت معنی دار نیست (P<0.05).
نتیجه گیری: دانش آموزان کم شنوا نسبت به دانش آموزان شنوا توانش های کاربردی زبان را کمتر درک می کنند. همچنین در بافت ها و موقعیت های مختلف قادر به استفاده مناسب از آن ها نیستند.
"
مدیریت هم زمان مدارج تمرکز زدایی در نظام برنامه ریزی درسی
حوزههای تخصصی:
نگاه «دوالیستی» یا صفر و یک به موضوعات و مسایل حوزه تعلیم و تربیت، که پیچیدگی های خاصی دارد، وافی به مقصود نیست. تاریخ اندیشه های تربیتی نیز از حقانیت این گزاره حکایت می کند.
یکی از بحث های جدی در اکثر نظام های تعلیم و تربیت دنیا، مساله تمرکزگرایی یا تمرکز زدایی در نظام های برنامه ریزی درسی است که پیچیدگی مورد اشاره شامل حال این موضوع نیز می شود. متاسفانه اکثر پردازش های انجام گرفته یا راه حل های ارایه شده در این زمینه، بر انگاره های دوالیستی متکی است و شاید به همین دلیل، در عمل راه گشای نظام های تعلیم و تربیت نبوده است.
در این مقاله، با الهام از این کاستی مزمن، تلاش شده است ابتدا سطوح گوناگون آزادسازی تصمیم گیری درباره برنامه های درسی شناسایی و سپس مدیریت هم زمان مدارج یا سطوح تمرکززدایی، در حمک راه حل جایگزین، تبیین و تشریح شود. حاصل بحث، مدلی برای مدیریت نظام برنامه ریزی درسی است که با عنوان «مدل هسته ای» یا «مدل آشوبناک» از آن نام بده شده است. در پایان، مجموعه ای از بایدها و نبایدهای اجرایی ارایه شده که زمینه ساز تحقق این مدل است.