فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۸٬۱۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی بر بهزیستی مدرسه دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی (چهارم، پنجم و ششم) شهر باغبهادران انجام شد. روش: روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، پیگیری همراه با گروه گواه با پیگیری دو ماهه بود و 60 دانش آموز از پایه های چهارم، پنجم و ششم شهر باغبهادران بر اساس روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ( هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. از مقیاس بهزیستی مدرسه کاپلان و ماهلر (1999)، برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی خانجانی و همکاران (1393) و آموزش تفکر انتقادی فیشر (2005) هر یک به تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس مکرر با طرح آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات مؤلفه های بهزیستی مدرسه (علاقه مندی به مدرسه و خودکارآمدی ادراک شده تحصیلی) در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آموزش تفکر انتقادی و گروه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی افزایش پیدا کرده و رفتار مخرب کاهش پیدا کرده است. نتیجه گیری: از آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی در مدارس توسط معلمان و مشاوران برای بهبود یا افزایش بهزیستی مدرسه دانش آموزان می توان استفاده کرد.
دیدگاه نوجوانان پسر تیزهوش درباره انگیزش یادگیری: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش پژوهشگران کوشیدند با تأسی به فرض های فلسفی و تفکر معرفت شناسانه سازاگرایی، اهمّ شناساننده های انگیزش یادگیری را در نوجوانان تیزهوش کشف کنند. در این پژوهش، برای تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه با 30 نوجوان پسر تیزهوش، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج رویه تحلیل مضمون دو طبقه مفهومی کلان و توضیح دهنده نشانگرهای انگیزشی را از یکدیگر بازشناساند: انگیزاننده های مستخرج از فلسفه تربیتی مشوق کمّی نگری و انگیزاننده های مستخرج از فلسفه تربیتی مشوق کیفی نگری. در این بخش، نتایج نشان داد که تجمیع ویژگی هایی مانند غیرفرایندی نگری، بازده اندیشی، شکست هراسی، غیرخودراهبری و اغلب، تک وجهی اندیشی، در زمره توصیف گرهای اساسی سازه های انگیزشی معطوف بر کمّی نگری انگیزشی و در مقابل، بلوک هایی مانند فرایندی نگری (غیربازده اندیشی)، چندوجهی اندیشی، یادگیری مداری، تعهدمندی (اراده مندی) بیش ارزش گذاری ذاتی برای تلاش باوری، پایستگی انگیزشی و نظم بخشی هیجانی، بر تعیین کننده ترین بسترهای آفریننده تحولی نگری انگیزشی، دلالت داشتند. درمجموع، تاکید بر رویارویی یا مصاف بین این دو روی آوردِ انتزاعیِ معطوف بر سازنده های حیات انگیزش یادگیری در تیزهوشان، به طرزی ضمنی، از نقش تعیین کننده بافت اجتماعی تغذیه گر نیازهای روانی بنیادین در یادگیرندگان تیزهوش، حمایت می کند. به بیان دیگر، اصرار بر مصاف بین دو فلسفه رقیب، در بطنِ فهم و کشف نشانگرهای انگیزش یادگیری سرآمدان، به طرز واقع نگرانه ای بر تمایز در نقش آفرینی های محیط های اجتماعیِ مشوقِ دغدغه های کمّی و کیفی، دلالت دارد.
چالش های کارآموزی در ایران؛ پیوند مسیر به ریزوم (مطالعه موردی: رشته آموزش و بهسازی منابع انسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی چالش هایی که کارآموزان در طی فرایند کارآموزی با آن مواجه هستند، انجام شده است. کارآموزی، از جمله برنامه های کاربردی دانشگاه ها برای ایجاد ارتباط با بخش های خدماتی و اقتصادی جامعه شناخته می شود. دانشگاه ها از طریق این برنامه ها سعی در ارتقاء مهارت هایی دارند که موردنیاز محیط کار است. چنین دیدگاهی به کارآموزی، تفکری بنیادگرایانه را نشان می دهد که در آن کارآموزی نه فرصتی برای ساخت دانش، بلکه ابزاری برای کسب وظایف و مهارت های مشخص محسوب می شود. این مقاله با یک تحلیل پساکیفی، و رویکردی پساساختارگرایانه، به شناسایی ساختارها، الگوهای ذهنی و گفتمان هایی پرداخته است که مانع از انجام کارآموزی شده اند. گفتمان هایی که نه تنها اعضای سازمان را تحت سلطه خود درآورده است، بلکه فرصت دستیابی به یادگیری و ساخت دانش را از کارآموزان ربوده است. به این منظور، در پژوهش حاضر، با 12 نفر از کارآموزان رشته ی آموزش و بهسازی منابع انسانی و 29 نفر از مدیران و کارکنان سازمان های دولتی و خصوصی در تهران گفتگو شده است. نتایج نشان داد، آنچه در دوره های کارآموزی اجرا می شود، لزوما منطبق با ابعاد رسمی و اهداف ترسیم شده آن نیست، تاملی انتقادی نشان می دهد که در پشت این تصویر نمایشی، برنامه درسی پنهانی وجود دارد که ما را با آنچه در فرایند کارآموزی رخ می دهد، مواجه می سازد. امیدواریم شناخت این الگوهای ذهنی و گفتمان های غالب به اعضای سازمانهای ایرانی و کارآموزان این رشته کمک کند تا از سیطره ی این گفتمان ها رها شوند تا فرصتی برای کارآموزان فراهم کند که فرایند کارآموزی را نه در یک مسیر خطی و بنیادگرایانه بلکه در رویکردی ریزوماتیک برای ساخت دانش پیش ببرند.
Classroom management: Strategies and challenges of Iranian teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to explore the strategies and challenges faced by Iranian teachers in classroom management. The importance of this study lied in its potential contribution to effective approaches in classroom management, professional growth of teachers, and research knowledge. To serve that end, it utilized a qualitative research design, employing semi-structured interview and open-ended questionnaire to gather data from a sample of Iranian teachers. The findings revealed that Iranian teachers were required to use different strategies to put their knowledge resources and practices of classroom management into the real context of classroom with high effectiveness. The study also indicated several challenges faced by Iranian teachers, such as students’ misbehavior, class communication, fulfillment of learner expectations, time management, care for and attention to learners, giving and receiving feedback, interactions with students’ families, flexibility, accountability and commitment, lesson planning, group work planning, and professional ethics. It can be concluded that teachers’ classroom management literacy is fed by different knowledge resources. Moreover, classroom management literacy is not formed overnight, but it is the product of various knowledge domains. More importantly, classroom management is not an easy task for Iranian teachers. These findings have significant implications for Iranian teachers, teacher educators and curriculum planners.
The comparative effect of direct corrective feedback and recast in a critical thinking setting on EFL learners’ reading comprehension(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
76 - 98
حوزههای تخصصی:
The aim of present study was to explore the comparative effect of direct corrective feedback and recast on EFL learners’ reading comprehension in a critical thinking (CT) context. Sixty female EFL learners were selected from a larger group of 85 learners through convenience sampling and were given a Preliminary English Test (PET) to assess their proficiency levels. As the next step, the participants formed two random experimental groups. The reading comprehension abilities of both groups were measured before and after the treatment through administration of reading section of two separate versions of PET. Both groups received 12 sessions of the treatment. Two paired samples t-tests were utilized, both of which proved significant improvement for both groups from pretest to posttest. Then, the posttest scores of the two groups using an independent samples t-test were compared. Based on the results, the difference between the two groups turned out to be significant indicating superiority of the effect of the recast. This study can have important implications for the stakeholders in foreign language (FL) education.
Modeling teacher emotionality and identity through structural equation modeling (SEM): English as a Foreign Language (EFL) teachers in focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
54 - 73
حوزههای تخصصی:
The term ‘teacher emotions’ is defined as feelings and affections teachers experience in their professional practice. Teacher identity, as the beliefs, values, and perceptions that teachers hold about themselves and their roles, holds paramount importance in the realm of education as it profoundly shapes the teaching and learning process. This study sought to delve into modeling EFL teachers’ emotionality and identity. In so doing, a quantitative correlational design was used. The participants employed included 200 Iranian male and female EFL teachers who were selected from different language institutes of Iran through convenient sampling. To collect the data, the Teacher Emotionality Questionnaire and the Revised Identity Style Inventory (ISI-5) were used. To analyze the data, Structural Equation Modeling (SEM) was run. As unveiled by the results, positive emotionality (i.e., enjoyment, responsiveness, emotional support and flexibility) was a direct and significant predictor of informational identity. Positive emotionality was a negative and significant predictor of diffuse-avoidant identity. Negative emotionality (i.e., anxiety and burnout) was a significant and negative predictor of informational and normative identity. Negative emotionality was a significant and positive predictor of diffuse-avoidant identity. Congruent with the findings, it is concluded that Iranian EFL teachers are exposed to different kinds of positive and negative emotions. The results also lead to the conclusion that diffuse-avoidant identity aspect is weak in teachers who experience positive emotions. In sum, it is concluded that emotionality and identity aspects are interrelated in EFL teachers. EFL teachers should make attempts to experience more positive emotions than negative ones so that their identity is developed in a positive and authentic direction.
نقش برنامه ریزی آموزشی در رفتار صرفه جویی آب دانش آموزان براساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
256 - 274
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش برنامه ریزی آموزشی در میزان صرفه جویی مصرف آب دانش آموزان و عوامل روان شناختی – اجتماعی موثر بر آن با استفاده از نظریه رفتار برنامه ریزی شده است.روش شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد کمی و روش پیمایش انجام شده است. واحد تحلیل فرد بوده و جامعه آماری شامل 7242 دانش آموز دختر در مقطع متوسطه اول شهر بابل است. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970)، 380 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود. این تحقیق در بهار 1403 در شهر بابل انجام شده است. مدل نظری مورد استفاده، رفتار برنامه ریزی شده است که شامل پنج مؤلفه (نگرش، هنجار، کنترل رفتاری ادراک شده، قصد و رفتار) می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای ساخت یافته است که روایی آن با تحلیل عاملی تأییدی و نظرات متخصصان حوزه علوم اجتماعی و آموزش محیط زیست تأیید و پایایی آن با آزمون آلفا کرونباخ اندازه گیری شده است. تحلیل داده ها و برازش مدل نظری با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گردید.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میانگین رفتار صرفه جویی آب در سطح متوسط قرار دارد. آزمون فرضیه ها حاکی از تأثیرفشار هنجاری والدین بر نگرش دانش آموزان نسبت به آب، هنجار شخصی آنها و کنترل رفتاری ادراک شده مثبت بود. نگرش نسبت به آب بر قصد صرفه جویی در آب تأثیر داشته اما هنجار شخصی دانش آموزان بر آن بی تأثیر بود. قصد صرفه جویی در آب بر رفتار صرفه جویی بی تأثیر بوده، در مقابل کنترل رفتاری ادراک شده بر آن تأثیر مستقیم داشته است.نتیجه گیری و پیشنهادها: فشار هنجاری ناشی از روابط خانوادگی می تواند رفتار صرفه جویی در آب را تقویت یا به تعویق اندازد. همچنین، کنترل رفتار نقش مهمی در رفتار برنامه ریزی شده ایفا می کند و نشان دهنده راحتی انجام یک رفتار خاص از نظر افراد است. برای توسعه سواد محیط زیستی، آموزش باید بر اساس گروه های سنی و اجتماعی تفکیک شود. در مدارس نیز باید به برنامه ریزی آموزشی محیط زیست و غنای فرهنگ محلی مازندران، که پیوندهای عمیقی با طبیعت دارد، توجه بیشتری شود.نوآوری و اصالت: در این پژوهش فشار هنجاری والدین به عنوان یک متغیر جدید در نظریه رفتار برنامه ریزی شده قرار گرفت و مدل نظری جدیدی ساخته شد که طبق آن فشار هنجاری والدین ابتدا روی نگرش، هنجار شخصی و کنترل رفتاری ادراک شده دانش آموزان تأثیر گذاشته است.
Short-term Impact of Reflective Practices on Language Assessment Literacy Among Iranian EFL Teachers: A Mixed-Methods Study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
107 - 118
حوزههای تخصصی:
This study investigates the immediate impact of reflective practices on the language assessment literacy of Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers. Combining quantitative assessment literacy measures with qualitative analysis of reflective practices, the research draws on the theoretical frameworks of Alderson, Fulcher, and Schön. Empirical insights from Akbari, Farrokhi, Shahnazari, and Karami and Rahimi provide a contextual backdrop within the Iranian EFL educational context. Using a mixed-methods design involving 50 EFL teachers, the study employs adapted assessment literacy measurement tools and reflective practices assessment tools. The results, analyzed through descriptive and inferential statistics, paired t-tests, and qualitative exploration, highlight improvements in specific areas such as choosing appropriate assessment methods and using results for decision-making. Implications point towards integrating reflective practices into professional development, while future research avenues include exploring long-term effects, contextual variations, and technology integration.Implications point towards integrating reflective practices into professional development, while future research avenues include exploring long-term effects, contextual variations, and technology integration.This study investigates the immediate impact of reflective practices on the language assessment literacy of Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers. Combining quantitative assessment literacy measures with qualitative analysis of reflective practices, the research draws on the theoretical frameworks of Alderson, Fulcher, and Schön. Empirical insights from Akbari, Farrokhi, Shahnazari, and Karami and Rahimi provide a contextual backdrop within the Iranian EFL educational context.
Extroverted and Introverted EFL Teachers’ Specific Teaching Techniques of Classroom Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۲, Summer ۲۰۲۴
34 - 47
حوزههای تخصصی:
There appears to be a link between EFL teachers’ personality traits, teaching techniques, and classroom management strategies. This survey study aimed to investigate the differences between the extroverted and introverted Iranian EFL teachers’ specific teaching techniques of classroom management. Accordingly, forty male and female Iranian EFL teachers teaching at the ILI (Iran Language Institute) from Mazandaran, Iran were selected through non-probability convenience sampling. Based on the scores they obtained from the Persian translation of the Eysenck Personality Inventory (EPI) Questionnaire, they were grouped as extroverted and introverted participants. Then the Teacher Classroom Management Strategies Questionnaire (owned by The Incredible Years, Inc. USA, 2012) was used to see how often the participants use specific teaching techniques and how useful they find each technique for managing their classroom. The independent samples t-test indicated a significant difference between the extroverted and introverted Iranian EFL teachers’ specific teaching techniques of classroom management. Based on the results, extroverted EFL teachers were better than introverted ones at using specific teaching techniques of classroom management. The findings suggested that teachers should be aware of their personality traits in order to better understand themselves and to find the best types of techniques for better classroom management.
میزان توجه به مؤلفه های تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره متوسطه اول با روش آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به مؤلفه های تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره متوسطه اول است که به روش تحلیل محتوای کمی و با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه کتابهای دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1400-1399 و روش نمونه گیری، سرشماری است. بنابراین، محتوای همه کتابهای دوره متوسطه اول به عنوان نمونه مورد تحلیل قرار گرفته اند. واحد تحلیل، مضمون و ابزار گرد آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتواست که روایی آن با توجه به قضاوت متخصصان تعیین شد و پایایی آن با روش محاسبه ضریب همبستگی میان آزمون- بازآزمون به میزان 0/90 مشخص شد. یافته ها نشان داد که تعداد مؤلفه های تربیت اقتصادی کتابهای دوره متوسطه اول در مجموع 1184 فراوانی است که از این تعداد پایه هفتم 418، پایه هشتم 375 و پایه نهم 391 فراوانی را به خود اختصاص داده اند. همچنین، مؤلفه ها از توزیع نرمال برخوردار نیستند و بعضی از مؤلفه ها مورد توجه قرار نگرفته اند. به طوری که مؤلفه تخصیص در پایه های هفتم، هشتم و نهم به ترتیب با مقادیر ضریب اهمیت (0/154)، (0/158) و (0/163) از بیشترین میزان توجه برخوردار است و ضریب اهمیت مؤلفه های تقسیم کار و ریسک در هر سه پایه (صفر) است. همچنین، در کل دوره متوسطه اول، مؤلفه پول از بیشترین ضریب اهمیت (0/132) برخوردار است و مؤلفه تقسیم کار دارای ضریب اهمیت (صفر) است. در نهایت، از میان کتابهای درسی دوره متوسطه اول، کتاب مطالعات اجتماعی در پرداختن به مؤلفه های تربیت اقتصادی بالاترین رتبه وکتابهای فرهنگ و هنر و آمادگی دفاعی پایین ترین رتبه را دارند. بر این اساس، بازنگری در محتوای کتابهای درسی در راستای افزایش سطح دانش، نگرش و مهارتهای اقتصادی دانش آموزان ضروری به نظر می رسد.
جستاری بر تجارب پزشکان از نیاز به آموزش مهارتهای رهبری در مدیریت سلامت، مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه : مدیریت همه سازمانها و بویژه سطوح مختلف نظام سلامت در ارائه خدمات مؤثر و کیفی تعیین کننده هست و در این ارتباط آموزش مهارتهای رهبری به پزشکانی که در رده های مختلف مدیریت اشتغال دارند، جایگاه ویژه ای دارد. پژوهش حاضر، ضمن واکاوی در تجربه زیسته پزشکان مدیر، ادراک آنان از رهبری و مهارتها و شایستگیهای لازم، را مورد بررسی قرار داده است. روش پژوهش : این مطالعه مبتنی بر رویکردی کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی، با مطالعه تجارب پزشکان مدیر ( بیمارستان، کلینیک، ستادی) در سطوح مختلف می باشد. بر این اساس تجارب زیسته 12 نفر از پزشکان مدیر از مشکلات رهبری و نیاز آموزشی در مراکز درمانی و با استفاده از مصاحبه نیم ساختار یافته بررسی شده است. به منظور احراز صحت و دقت اطلاعات تحقیق از معیار اعتماد پذیری با دو روش بازبینی مشارکت کنندگان (10 نفر) و مرور خبرگان غیر شرکت کننده (4 نفر) در پژوهش استفاده شده است. این تحقیق با روش نمونه گیری هدفمند موارد بارز انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی صورت پذیرفت. یافته ها : از تحلیل داده ها، 123 کد ، یک مضمون اصلی و 12 زیر مضمون به دست آمده است. مضمون اصلی نشان داد: آموزش مهارت در تعاملات انسانی، به عنوان عصاره مهارت رهبری در نظام سلامت نیاز آموزشی پزشکان مدیر هست. زیرمضمونهای این نیاز آموزشی عبارتند از: ادراک و مدیریت برداشت ، اخلاق حرفه ای ، مدیریت تعارض و حل مسأله ، آگاهی از سازمان غیر رسمی ، مهارتهای ارتباطی ، مدیریت فرهنگی، خلاقیت، انگیزش، هوش هیجانی، مدیریت تغییر، مدیریت احساس، مدیریت مشارکتی. نتایج : بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت؛ توجه به مهارتهای رهبری و آموزش آن، در برنامه درسی آموزش پزشکی و نیز دوره های بازآموزی پزشکان مدیر، اثربخشی مدیران را ارتقاء خواهد داد.
بررسی تاثیر رهبری مشارکتی بر رفتار نوآورانه با نقش میانجی تصمیم گیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
40 - 58
حوزههای تخصصی:
نوآوری، اساس توسعه و ماندگاری سیستم های اجتم اعی ب وده و دس تیابی ب ه ن وآوری، نیازمن د رفت ار نوآورانه است. در میان انواع مختلف سبک های رهبری و تصمیم گیری، تاثیر نسبی و متفاوت آنها در ایجاد رفت ار نوآوران ه، رهبری مشارکتی و تصمیم گیری استراتژیک نی ز نقش اساسی در بروز این چنین رفتارها دارد. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر رهبری مشارکتی بر رفتار نوآورانه با نقش میانجی تصمیم گیری استراتژیک انجام شده است. روش تحقیق توصیفی _ همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی ناحیه دو شهر کرمانشاه به تعداد 1150 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 291 نفر از معلمان جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استاندارد رهبری مشارکتی، تصمیم گیری استراتژیک و رفتار نوآورانه استفاده شد. برای تعیین پایایی و روایی پرسشنامه ها آزمون-های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تأییدی به کار گرفته شد. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای آماری Lisrel وSPSS تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که رهبری مشارکتی اثرمستقیم و معنادار بر رفتارنوآورانه ندارد(r=0/48) اما رهبری مشارکتی اثر مستقیم و معنادار بر تصمیم گیری استراتژیک دارد(r=0/73) و تصمیم گیری استراتژیک اثر مستقیم و معنادار بر رفتار نوآورانه دارد(r=0/57) و در نهایت رهبری مشارکتی با نقش میانجی تصمیم گیری استراتژیک اثر غیر مستقیم، مثبت و معنی دار بر رفتارنوآورانه دارد.
مدل رهبری اثربخش معلمان فاقد صلاحیت در مدارس ابتدایی: کاربردی از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
6 - 48
حوزههای تخصصی:
کشف تجارب اعضای آموزشی جامعه مدرسه از به کارگیری معلمان فاقد صلاحیت و تعامل با آنان در مدارس و تبیین نحوه برخورد این معلمان با اعضای آموزشی مدرسه، دانش آموزان و والدین آنان از اهداف پژوهش کیفی حاضر هستند. روش پژوهش، داده بنیاد با رویکردی سیستماتیک است که با نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه با 46 نفر از شرکت کنندگان که اعضای جامعه مدرسه شهر سنندج بودند، در سه مرحله کدگذاری نظری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت، تعداد 211 کدباز، 60 کد محوری و 17 کد گزینشی از داده ها احصا و با نرم افزار 2020 MAXQDA مدلی نهایی از آن ها استخراج گردید. مشارکت کنندگان، به مسائل معیشتی وفرهنگی معلمان و سیاست زدگی آموزش وپرورش بعنوان زمینه های موجودجذب معلمان فاقدصلاحیت؛ نقص در شیوه های استخدامی و دیوان سالاری معیوب در نظام آموزشی جهت دلایل استخدام این معلمان؛ پشتیبانی از توسعه حرفه ای، کمک به ارتقای رضایت شغلی و اجرای اقدامات تنبیهی بعنوان راهکارهایی جهت تعامل با این معلمان و مهارت های سه گانه مدیران(فنی، انسانی و ادراکی)جهت عوامل مؤثر و دخیل در رهبری آنان اشاره کرده اند. ارائه نتایج در دو بعد و دخالت دادن دانش آموزان و والدین آن ها در فرایند مصاحبه از نوآوری های این پژوهش است. براساس نتایج، تعداد بسیار کمی از این معلمان تغییر کردند و عملکرد تحصیلی مطلوب عاید شده است؛ اما بسیاری از این معلمان متحول نشده و بی توجهی به ابعاد روانی– اجتماعی دانش آموزان، ضعف در برقراری روابط انسانی، غیرحرفه ای گرایی و بازدهی نامطلوب آموزشی را در پرونده کاری خود بر جای گذاشته اند.
تدوین بسته را ه حل های خودمراقبتی دانش آموزان کم توان ذهنی براساس آموزه های دینی در دوران بلوغ (مطالعه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش، تهیه بسته خودمراقبتی جنسی دانش آموزان کم توان ذهنی براساس آموزه های دینی بود. روش : روش پژوهش، داده بنیاد و به منظور گردآوری اطلاعات از رویکرد تحلیلی - کتابخانه ای با کاربست کتب و مقالات روان شناسی در حیطه خودمراقبتی، بهداشت جنسی و همچنین کتب روایی، احکام و منابع دینی و نیز مصاحبه با صاحب نظران علوم دینی و روان شناسان در زمینه خودمراقبتی جنسی انجام شد. استخراج مقالات مرتبط از پایگاه های استنادی معتبر داخلی و خارجی با کلید واژه های "بلوغ، خودمراقبتی، آموزه های دینی" و نیز روایات مرتبط از طریق نرم افزار جامع الاحادیث انجام شد. یافته ها: با بررسی مقالات، کتب و روایات، تعداد 47 کد محوری حاصل شد که در قالب 18 کد انتخابی جای گرفته و براساس آن بسته آموزشی با لحاظ نظرات 15 نفر از صاحب نظران علوم رفتاری و دینی و متون دینی تدوین شد و اعتبار و روایی آن مورد بررسی و تأیید واقع شد. نتیجه گیری: نظر به اینکه بسته تدوین شده در پژوهش حاضر از نظر روایی و اعتبار مورد تأیید واقع شد، از این رو می توان گفت؛ یکی از عوامل تأثیرگذار در خودمراقبتی جنسی آ گاهی بخشی به خانواده و دانش آموز است؛ ایجاد مهارت خودمراقبتی وتقویت رفتارهایی که بازدارنده انحرافات جنسی است، منجر به سلامت جنسی نوجوان کم توان ذهنی می شود، بنابراین گنجاندن برنامه آموزش تربیت جنسی در برنامه های" آموزش خانواده" مدارس؛ افزایش اطلاعات و آ گاهی و سواد تربیت جنسی معلمان به عنوان کسانی که بعد از والدین تأثیر فراوانی در تربیت و سرنوشت دانش آموزان دارند و نیز ارائه راهکارهای مناسب و یا مداخلات لازم در زمینه خودمراقبتی جنسی حائز اهمیت است.
علل بی انگیزگی دانش آموزان به درس نگارش یا انشا (مطالعه موردی دانش آموزان پایه دهم مدرسه اسحاقیه یزد)
حوزههای تخصصی:
درس انشا، از جمله دروسی است که ارتباط مستقیمی با خلّاقیت دارد؛ دانش آموزان با به کارگیری کلمات و همچنین جمله سازی مناسب و بهره گیری از قوّه خلّاقیت خود درباره موضوع موردنظر فکر می کنند؛ لذا، درس انشا در برنامه های درسی، همانند جایگاه هنر نمایش در میان دیگر هنرهاست. همه هنرها در هنر نمایش، نمود می یابند و انشا هم مانند این هنر، بازآفرینی و ادراک فرد از آفرینش است. تحقیق حاضر، علل و عوامل بی انگیزگی دانش آموزان پایه دهم را مورد پردازش قرار می دهد. طرح تحقیق، توصیفی و از نوع تحقیق عملی(اقدام پژوهی) که با استفاده از روش کتابخانه ای و پیمایش در راستای حل مسأله ایجاد شده و تلاش جهت بهبودی بی انگیزگی در درس انشا می باشد. با توجّه به ماهیّت اقدام پژوهی تحقیق، از تجارب همکاران، راهنمایی و مصاحبه با والدین و دانش آموزان برای عملکرد بهتر استفاده شده است. یافته های تحقیق بیانگر این است که مهمترین علل بی انگیزگی دانش آموزان در درس نگارش و انشای فارسی بی علاقگی به درس، عدم مطالعه غیردرسی، عدم آگاهی دانش آموزان به موضوعات اجتماعی اطراف خود بوده است که در این خصوص، راه کارهای تخصّصی و عمومی، ارائه گردیده است.
بازخوانی رابطه نظر و عمل بر مبنای دیدگاه های شواب و آرنت به منظور ارائه الگوی تربیت معلم فکور عمل ورز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
265 - 279
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: چکیده حوزه تعلیم و تربیت همواره با چالش ها و تصمیم گیری هایی در خصوص تناسب با موقعیت مواجه است. در دوران معاصر، برنامه درسی و تعلیم و تربیت توجه برخی از متفکران را به خود جلب کرده و آن ها بر روی ارتباط میان عمل و نظر تمرکز کرده اند. گفتگو در حوزه های مختلف علوم انسانی می تواند به غنای ادبیات این زمینه بیافزاید. مقاله حاضر از دیدگاه هانا آرنت در زمینه اندیشه سیاسی و جوزف شواب در زمینه تعلیم و تربیت، بر روی تحقیق در زمینه پردازش ارتباط نظر و عمل تمرکز دارد.روش ها : این تحقیق از رویکرد تحلیل فلسفی کومبز و دنیلز برای پاسخ به سوالات پژوهش استفاده کرده است. یافته ها: تحقیق حاضر نشان می دهد که با وجود تفاوت در مبانی مفهومی آرنت و شواب، تمایز مفهومی در زمینه نظر و عمل به صورت عام و خصوصی در حوزه تعلیم و تربیت و برنامه درسی وجود دارد. آن ها این تمایز را موجب ناکارآمدی یا بیگانگی از زندگی یا جامعه می دانند. نتیجه گیری: در رویکرد شواب، راه حل ها برای مواجهه با این تفاوت از طریق دیالکتیک نظر و عمل با استفاده از مفهوم پرواز پیشنهاد شده است. اما در دیدگاه آرنت، تمرکز بر تمایز تفکر از عمل به منظور بهبود عملکرد آن و نادیده گرفتن عمل نهایی مورد تأکید قرار گرفته و اصطلاح پرواز به عنوان نشانه ای از اشتراک حداقلی در این دو دیدگاه معرفی می شود.
پیش بینی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس علائم خلقی و اضطراب، سازگاری روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
70 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، اعتیاد به بازی های آنلاین در کودکان رشد چشمگیری داشته و هدف این مطالعه پیش بینی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس علائم خلقی و اضطراب، سازگاری روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان بود.روش پژوهش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد 400 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اعتیاد به بازی های آنلاین (وانگ و چانگ، 2002)، علائم خلقی و اضطراب (واردینار و همکاران، 2010)، سازگاری روانشناختی (سینها و سینگ، 1993) و خودکارآمدی تحصیلی (جینکز و مورگان، 1999) بود و داده های آن با روش ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که نمره علائم خلقی و اضطراب و نمره سازگاری روانشناختی با نمره اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان همبستگی مثبت و معنادار و نمره خودکارآمدی تحصیلی با نمره اعتیاد به بازی های آنلاین در آنان همبستگی منفی و معنادار داشت (01/0P<). همچنین، علائم خلقی و اضطراب، سازگاری روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی توانستند 41 درصد از تغییرهای اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان را پیش بینی نمایند (001/0P<).نتیجه گیری: طبق نتایج، برای کاهش اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان می توان علائم خلقی و اضطراب را کاهش و سازگاری روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی را افزایش داد.
واکاوی پدیده تحصیل گریزی در دانش آموزان مناطق مرزی ثلاث باباجانی: (مطالعه ای پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
217 - 228
حوزههای تخصصی:
تحصیل گریزی وضعیتی روانشناختی است که دانش آموز علیرغم میل باطنی خود در مدرسه حضور دارد و اگر فشارهای موقعیتی وجود نداشت اقدام به ترک تحصیل می کرد. هدف این پژوهش واکاوی پدیده تحصیل گریزی در دانش آموزان مناطق مرزی شهرستان ثلاث باباجانی بود. روش انجام پژوهش کیفی و به روش پدیدارشناختی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان، مدیران و دبیران مشغول به کار با حداقل 5 سال سابقه تدریس در مناطق مرزی در شهرستان ثلاث باباجانی بودند. تعداد 24 نفر به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین کفایت نمونه نیز از قاعده اشباع نطری استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که عوامل فردی، عوامل اقتصادی، عوامل آموزشی و عوامل فرهنگی از مهم ترین عوامل موثر بر تحصیل گریزی دانش آموزان می باشند، نگرش منفی به علم، اشتغال کاذب، آسیب های اجتماعی و امنیتی و تداوم محرومیت از مهم ترین پیامدهای تحصیل گریزی هستند و آگاهی بخشی، تسهیلات ویژه برای دانش آموزان مناطق مرزی و ابزارهای قانونی از جمله مهم ترین راه حل های کاهش پدیده تحصیل گریزی هستند.
رابطه سواد رسانه ای با سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
20 - 28
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش استفاده از فناوری ها ی اطلاعاتی و ارتباطی و بمباران اطلاعاتی و آسیب پذیری مخاطبان جوان که عمده ترین مصرف کنندگان رسانه ها ی مذکور هستند، آگاهی از سوادرسانه ای برای مواجهه گزینشی با رسانه ها و تحلیل و ارزیابی نقادانه آنها، مهارتی ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سوادرسانه ای با سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک بود که به روش نمونه گیری داوطلبانه 174 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ها ی سنجش سواد رسانه ای عزیزی(1393)، پرسشنامه سنجش سواد اطلاعاتی ویژه دانشجویان داورپناه و سیامک(1388)، آزمون مهارت ها ی تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) (CCTST) پیتر فاشیون و نورین (1994) استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین سوادرسانه ای و سواد اطلاعاتی دانشجویان و همچنین بین سوادرسانه ای و تفکر انتقادی رابطه معنادار و مثبت وجود داشت. با توجه به رابطه معنادار سوادرسانه ای با سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی، برگزاری کارگاه ها ی آموزشی در خصوص سواد رسانه ای و مهارت ها ی مرتبط با آن شامل نقد و تفسیر پیام پیشنهاد می گردد.
اثربخشی خواندن داستان های محلی آذربایجان بر عملکرد خواندن دانش آموزان تُرک زبان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
93 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستان های محلی آذربایجان بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون بود. بدین منظور 16 نفر (5دختر و 11پسر) دانش آموز نارساخوان پایه ابتدایی که در سال تحصیلی 1400-1401 به مرکز اختلالات یادگیری آموزش پرورش شهر نقده مراجعه کرده و تشخیص نارساخوانی دریافت کرده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند (هر گروه 8 نفر). دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش به آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک مرتبه، در جلسات خوانش داستان محلی شرکت کردند. درنهایت تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که میانگین عملکرد خواندن ( خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات، نشانه های حرف، نشانه های مقوله)، در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافته است (05/0 > p ). با توجه به نتایج این تحقیق یکی از روش های مؤثر جهت بهبود عملکرد خواندن در دانش آموزان نارساخوان، خوانش داستان های محلی است.