فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه عواملی مانند نقش خانواده و نحوه ارتباطات اعضا، در بررسی کیفیت زندگی امری اساسی است. افزایش آمار طلاق، نشانه ضعف نهاد خانواده در ایجاد احساس رضایتمندی در زوجین خصوصاً زنان که بیش از مردان متقاضی طلاق هستند، می باشد. طلاق معضلی است که موجب پیچیدگی عاطفی خانواده و کاهش سطح کیفیت زندگی افراد می گردد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود با کیفیت زندگی زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره دادگستری کرمانشاه در سال 1394 بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. برای انجام آن از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره به روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای به حجم 300 نفر انتخاب شد جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (FCP)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DOS) و پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج نشان داد میان الگوی ارتباطی گفت و شنود و تمایزیافتگی با کیفیت زندگی رابطه مستقیم در سطح 001/0 وجود دارد و هر دو متغیر الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود توان پیش بینی کیفیت زندگی را دارند. بنابراین باید به اهمیت کیفیت روابط اعضای خانواده، به عنوان اساسی ترین نهاد اجتماعی و تعیین کننده کیفیت زندگی فرزندان، بیش از پیش تأکید شود.
نقش واسطه ای بهداشت روانی همسر در بهداشت روانی و رضایت زناشویی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رضایت زناشویی، یکی از مهم ترین زمینه های مهم سازگاری در زندگی یک فرد بزرگسال محسوب شده و تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد. این مطالعه با هدف بررسی نقش واسطه ای بهداشت روانی همسر در بهداشت روانی و رضایت زناشویی هر کدام از زوجین انجام یافته است.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی، 228 زن و مرد (57 زوج روستانشین و 57 زوج شهرنشین) به روش نمونه گیری تصادفی از میان والدین دانشجویان دانشگاه پیام نور بناب در سال تحصیلی 90-1389 انتخاب و پرسش نامه ی رضایت زناشویی انریچ و چک لیست بهداشت روانی بر روی آنان اجرا شد. داده ها با آزمون های آماری تی مستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین رضایت زناشویی زنان و مردان تفاوت معنی داری وجود نداشت اما زنان در این تحقیق از بهداشت روان ضعیف تری برخوردار بودند (05/0P<). بهداشت روانی همسر در رابطه ی بین بهداشت روانی و رضایت زناشویی فرد (در زنان و مردان) تا اندازه ای واسطه شده بود. هم چنین، بهداشت روانی فرد به طور مستقل نیز با رضایت زناشویی رابطه داشت (001/0P<).
نتیجه گیری: به نظر می رسد با ارتقای بهداشت روانی همسران می توان بر بهداشت روانی و رضایت زناشویی آنان تاثیر مثبت گذاشت.
بررسی تجربیات معتادین در خصوص حمایت های اجتماعی و خانوادگی به عنوان عوامل تسهیل کننده ترک اعتیاد: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وابستگی و سوءمصرف مواد از مهم ترین مشکلات عصر حاضر است که گسترش جهانی پیداکرده و عوارض آن شامل اختلالات روانی، جسمانی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی، و اجتماعی همه مرزهای فرهنگی و اجتماعی را درمی نوردد و سلامت بشر را مورد تهدید قرار می دهد. با توجه به تأثیرگذاری عوامل اجتماعی در فرایند ترک اعتیاد، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربیات معتادین در خصوص حمایت های اجتماعی و خانوادگی به عنوان عوامل تسهیل کننده ترک اعتیاد می باشد. روش: این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از مصاحبه های نیمه عمیق بر روی 17 نفر از معتادین در حال ترک شهر تبریز انجام گرفت و نتایج این مصاحبه ها با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و روش کولیزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل حاکی از به دست آمدن سه مضمون اصلی انتظارات از جامعه، انتظارات از خانواده و علل اجتماعی عود در اعتیاد و نه مضمون فرعی شامل؛ نیاز به اشتغال، نگرش نسبت به افراد معتاد، حمایت عاطفی، بی اعتمادی به جامعه، آگاهی بخشی به جامعه، حمایت عاطفی خانواده، نگرش منفی خانواده نسبت به اعتیاد، دوستان ناباب و مشکلات خانوادگی بود. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این نکته می باشد که در عرصه اجتماعی افراد معتاد نیازمند حمایت های مادی، عاطفی و اجتماعی اعضای جامعه و خانواده می باشند و بایستی نگرش افراد جامعه را نسبت به اعتیاد و افراد معتاد تغییر داد.
پیش بینی خیانت زناشویی براساس کیفیت زندگی زناشویی و پنج عامل بزرگ شخصیتی
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل پیش بینی کننده خیانت بر اساس کیفیت زندگی زناشویی و پنج عامل بزرگ شخصیتی در میان افراد با تجربه خیانت زناشویی انجام شده است. در پژوهش همبستگی حاضر، 110 نفر (70 زن و 40 مرد) با استفاده از روش نمونه گیری انتخاب شدند و به نسخه کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیتی (BFI-SV، رامستد و جان،2007) مقیاس چند بعدی کیفیت زندگی زناشویی (W.H.O) و به پرسشنامه محقق ساخته خیانت زناشویی پاسخ داده اند. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه گام به گام مورد تحلیل قرارگرفتند. شواهد حاصل از بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش نشان می دهد که بین ابعاد شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی با خیانت زناشویی در دوگروه زنان و مردان با تجربه خیانت تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که ابعاد شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی توان پیش بینی خیانت زناشویی را دارند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد بین پنج عامل بزرگ شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی با خیانت زناشویی رابطه وجود دارد و پنج عامل بزرگ شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی پیش بینی کننده خیانت زناشویی هستند. بنابراین پیشنهاد می شود در شاخص های بهزیستی روانی افراد با تجربه خیانت عوامل شخصیتی، کیفیت زندگی زناشویی به عنوان عوامل مهم تعدیل گر مورد توجه قرار گیرند.
تأثیر آموزش حل مسئله به مادران بر فرایندهای خانوادگی و شیوه های فرزند پروری آنها
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سبک های ارتباطی خانواده و نحوه ارتباط والد- کودک، از آموزش های حل مسئله تأثیر می پذیرد. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله به مادران بر شیوه های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی است.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. جامعه آماری مشتمل بر مادران دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی شهر تهران در سال 1392 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 55 نفر از مادران این دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1967) و مقیاس فرایندهای خانوادگی سامانی (1386) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند شرکت در دوره آموزش مهارت های حل مسئله اثر مثبتی بر عملکرد شرکت کنندگان در سبک های فرزندپروری و فرایندهای خانوادگی آنها داشته است؛ به طوری که این برنامه منجر به بهبود مهارت ارتباطی، انسجام و احترام متقابل، و مهارت مقابله والدین شده و سبب کاهش استفاده والدین از شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه شده است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر آموزش مهارت های حل مسئله به منظور بهبود سبک های فرزندپروری و کیفیت ارتباط های بین فردی درون خانواده و فرایندهای خانوادگی پیشنهاد می شود. شرکت در این برنامه با بهبود روابط و تغییر شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه می تواند موجب افزایش تجربه پیامدهای مطلوب توسط فرزندان، بهبود کیفیت روابط والد- فرزند و تبعات مطلوب روانی و اجتماعی گردد. به این ترتیب، مداخله حاضر را می توان به عنوان مداخله ای مفید به درمانگران پیشنهاد کرد.
پیش بینی سلامت عمومی دختران با توجه به سه شیوه فرزند پروری دایانا بامرید و فرزند پروری متناسب با آموزه های دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پزوهش حاضر پیش بینی سلامت عمومی دختران با توجه به چهار شیوه فرزند پروری می باشد. از بین دانش آموزان مقطع اول دبیرستان شهر ری تهران (90-91)، تعداد 100 دانش آموز دختر به همراه مادرانشان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پزوهش سه پرسش نامه بود که به ترتیب ، به دختران پرسش نامه (GHQ) سلامت عمومی گلدنبرگ (1972) و به مادران آن ها پرسش نامه شیوه فرزندپروری دیانا بامریند (1972) و پرسش نامه محقق ساخته سبک فرزند پروری متناسب با آموزه های دینی داده شد. نتایج همبستگی، نشان داد که سبک فرزندپروری «اقتدار منطقی» و «سلامت عمومی» رابطه معناداری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که این سبک و سبک متناسب با آموزه های دینی می توانند سلامت عمومی را پیش بینی کتتد. در صورت استفاده از این دو سبک، سلامت عمومی فرزند افزایش می یابد. البته سبک فرزند پروری مبتنی بر آموزه های دینی به نحو معنادارتری سلامت عمومی را پیش بینی می کند.
هم سنجی مدیریت حل تعارض، رضایت زناشویی و تاب آوری در مادران شاغل و غیر شاغل
حوزههای تخصصی:
دگرگونی نقش های سنتی زنان و درخواست روزافزون آن ها برای همکاری در عرصه های گوناگون اجتماعی در جامعه ایران بسیار چشمگیر شده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف هم سنجی مدیریت حل تعارض، رضایت زناشویی و تاب آوری در مادران شاغل و غیر شاغل شهر کرمانشاه به انجام رسیده است. پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است و جامعه آماری دربرگیرنده همه مادران شاغل و غیر شاغل دختران مقطع متوسطه شهر کرمانشاه بود. اندازه نمونه با بکار بستن جدول مورگان برآورد شد و 377 نفر به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه گزینش شدند. ابزار پژوهش دربرگیرنده پرسشنامه های حل تعارض شیفر، تاب آوری کانر و دیویدسون و رضایت زناشویی انریچ بود. داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS نسخه 19 تحلیل شدند. مقایسه داده ها با T مستقل نشان داد حل تعارض در مادران شاغل بهتر از مادران خانه دار است و همچنین رضایت زناشویی (16/147) و تاب آوری (52/88) در زنان شاغل بیشتر از زنان خانه دار بود (05/0< p). می توان نتیجه گرفت اشتغال بر تاب آوری، رضایت زناشویی و حل تعارض تأثیر مثبت دارد و این مادران تاب آوری بیشتری را تجربه خواهند کرد.
پیش بینی رضایت از رابطه هنگام نامزدی بر پایه ویژگی های شخصیتی، عوامل خانوادگی، همسانی شخصیتی و خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره نامزدی سرآغاز پیوند زناشویی است، آگاهی نامزدها به خود و همکنش میان فردی این دوره می تواند به استوار شدن زندگی زناشویی آن ها یاری رساند. پژوهش با هدف پیش بینی رضایت از رابطه هنگام نامزدی بر پایه ویژگی های شخصیتی، عوامل خانوادگی و همسانی شخصیتی و خانوادگی نامزدها به انجام رسیده است. روش پژوهش همبستگی است. از میان 3000 جفت از زوج های عقد کرده پیش از پیوند زناشویی ساکن کرمانشاه در سال 1394 با به کارگیری فرمول کوکران شمار 500 زوج به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای گزینش شدند. داده ها با به کارگیری پرسش نامه پژوهشگر ساخته ویژگی های شخصیتی و خانوادگی و خرده سنجه ارتباط پرسشنامه انریچ (اولسن و همکاران، 1987) گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون هم زمان و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. برآمدها نشان دادند ویژگی های شخصیتی (شادمانی، اجتماعی، شکیبایی، پیرو و وظیفه شناسی) رضایت از رابطه هنگام نامزدی را به طور مثبت پیش بینی می کنند (60%). همچنین، ویژگی فضای خانواده، رضایت زناشویی پدرومادر و رابطه با مادر به طور مثبت رضایت رابطه هنگام نامزدی را پیش بینی می کنند (53%). سرانجام، همسانی شخصیتی و خانوادگی روی هم توانست 14% پراکنش رضایت از رابطه دوره نامزدی را پیش بینی کند. بر پایه یافته های این پژوهش می توان گفت که افراد هنگامی در دوره نامزدی احساس رضایت دارند که از پروفایل شخصیتی و خانوادگی همسان با پروفایل همسرشان برخوردار باشند. متخصصین گستره مشاوره پیش از ازدواج می توانند با در نگریستن به اندازه همسانی های شخصیتی و خانوادگی گزینش همسر شایسته را برای مراجعین آسان سازند
مدل عوامل مؤثر بر چرخه ارتباط زوجی درخواست- کناره گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از برجسته ترین ویژگی های روابط زناشویی، چرخه ها یا الگوهای ارتباطی است که میان همسران شکل گرفته و بیشتر در پرتو چندبارگی استوار می شوند. پژوهش حاضر به بررسی الگوی ارتباطی «درخواست– کناره گیری» که یکی از فراگیرترین الگوهای ارتباطی ناکارآمد زناشویی است پرداخته و عوامل مؤثر بر آن را شناسایی می کند. این پژوهش به شیوه کیفی و با به کارگیری از رویکرد زمینه ای انجام شده است. 14 کارآزموده خانواده و ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند و داده ها با به کار بردن مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع داده ها گردآوری شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزار 10 MAXQDA به کاربرده شد. برآمدها نشان داد که سه دسته عوامل (درونی، ارتباطی و موقعیتی) در آشکار شدن چرخه درخواست– کناره گیری تأثیر دارند. با توجه به برآمدهای به دست آمده، این پدیده آشکار شد که عوامل مؤثر بر چرخه درخواست – کناره گیری بسیار گوناگون و گسترده است و از ابعاد چندگانه ای برخوردار است.
تاثیر درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برکیفیت زندگی وتاب آوری همسران جانبازان قطع عضو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
: هدف از این پژوهش، تاثیر درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و تاب آوری همسران جانبازان قطع عضو شهر اهواز بود.مواد و روش پژوهش: اینپژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل بود. بدین منظور، از افرادی که به مرکز مشاوره ایثارگران شهر اهواز مراجعه کرده اند، بمنظور شرکت در پژوهش دعوت شد. سپس از بین داوطلبان 28 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به گونه تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) گمارده شدند. سپس گروه آزمایش مورد مداخله ""گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی"" قرار گرفت و پس از 8 جلسه گروه درمانی، پس آزمون بر روی گروه کنترل و آزمایش اجراشد. ابزار این پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی و تاب آوری بود که به وسیله شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. یافته ها: نتایج بدست آمده از تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان دادند که مداخله درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به گونه معنادار منجر به افزایش کیفیت زندگی و تاب آوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. نتیجه گیری: درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک برنامه درمانی کارآمد منجر به افزایش کیفیت زندگی و تاب آوری همسران جانبازان قطع عضو شود.
اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به افزایش روز افزون کودکان بی سرپرست و مشاهده ناسازگاری ها و اختلالات هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با دامنهی سنی 4-8 سال در مراکز نگهداری شهر مشهد بودند. نمونه آماری شامل 18 کودک با رفتار پرخاشگرانه که با استفاده از نظر مربی و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (9) و گروه کنترل (9) گمارده شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه تحت آموزش شایستگی هیجانی قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی ارومیه، آزمون تطبیق هیجانی و مقیاس ارزیابی خود نظم بخشی پیش دبستانی و خرده آزمون گنجینه لغات مقیاس هوشی وکسلر پیش دبستانی در پیش و پس آزمون اجرا شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس، نشان داد که نمره دانش هیجانی، تنظیم هیجانی در کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بیش از گروه کنترل بود. همچنین نمره پرخاشگری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاهش داشت. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره بین مؤلفه های دانش هیجانی نشان داد که بین دوگروه در نمره پس آزمون دانش موقعیت هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: آموزش شایستگی هیجانی می تواند روش مؤثری برای افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان باشد.
مشکلات رفتاری دانش آموزان خانواده های تک والدی و دو والدی از دیدگاه معلمان آنها
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تک والد بودن می تواند زمینه برخی از اختلال ها شده و بر سیر و پیش آگهی آنها اثر بگذارد؛ بنابراین بررسی مشکلات رفتاری در فرزندان این خانواده ها دارای اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای مشکلات رفتاری کودکان خانواده های تک والدی و دو والدی انجام شده است.
روش: روش پژوهش پس رویدادی بود. در راستای دستیابی به هدف بالا، 100 دانش آموز (50 دختر و 50) پسر تک والدی مقطع ابتدایی شهر تهران (تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی) به صورت نمونه گیری در دسترس و 100 دانش آموز دختر و پسر خانواده دووالدی مقطع ابتدایی شهر تهران به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به وسیله پرسشنامه های رفتاری راتر (1964) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس دوعاملی نشان داد مشکلات رفتاری در دانش آموزان تک والدی بیشتر از دانش آموزان دو والدی است. در نوع مشکلات رفتاری نیز تفاوت معناداری در پرخاشگری- فزون کنشی، اضطراب – افسردگی، رفتارهای ضداجتماعی و اختلال نارسایی بین دو گروه مشاهده شد. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تفاوت معناداری بین مشکلات رفتاری دختران و پسران وجود داشت. دختران در اضطراب- افسردگی و اختلال نارسایی توجه از مشکلات بیشتری برخوردار بودند.
نتیجه گیری: در خانواده های تک والدی یا پدر حضور ندارد یا به دلایلی مانند ناتوانی جسمانی و بیماری روانی قدرت کافی برای اداره خانواده ندارد، بنابراین نقش وی کم رنگ و شرایط خانواده به خانواده های تک والدی نزدیک می شود و در نهایت منجر به بروز مشکلات رفتاری در بین فرزندان این گروه شده است.
ارتباط سلامت روانی مادران با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD) شایع ترین اختلال روان پزشکی در کودکان است و خانواده، نقش بسیار مهم در مدیریت رفتار کودکان دارد. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی وضعیت سلامت روانی والدین با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به این اختلال می باشد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی در سال 93-1392 شامل مادران کودکان ADHD مراجعه کننده به درمانگاه روان پزشکی بیمارستان های طالقانی و 5 آذر گرگان می باشند. گروه آزمون شامل 64 کودک مبتلا به ADHD انتخاب شده بر اساس نمونه گیری تصادفی و گروه شاهد نیز شامل 64 کودک دبستانی شهر گرگان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از ارایه ی توضیحات به مادران، پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، فرزندپروری بوری و سلامت عمومی (GHQ) تکمیل گردیدند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 16، آمار توصیفی و تحلیلی و آزمون مجذور خی تحلیل گردیدند.
یافته ها: در هر گروه 47 نفر پسر و 17 نفر دختر با میانگین سنی گروه ADHD (84/1+42/8 سال) و گروه شاهد (10/1+84/8) سال بودند. نمرات مادران دو گروه در خرده مقیاس های نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی و نمره ی کل پرسش نامه ی GHQ، اختلاف معنی داری داشتند (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P و 01/0=P) و مادران کودکان ADHD مضطرب تر، افسرده تر و از سلامت جسمانی پایین تری برخوردار بودند. میانگین سبک فرزندپروری مقتدرانه نیز در مادران دو گروه، اختلاف معنی داری نشان داد (002/0=P). سن مادران در گروه ADHD به طور معنی داری بالاتر ولی تحصیلات ایشان، پایین تر از گروه شاهد بود (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد از برایند 4 عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، تحصیلات مادر، سلامت روان مادر و سن مادر بر به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه، عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، نسبت به سلامت روان مادر تاثیر بیشتری دارد.
نقش سبک های هویتی و عشق ورزی در پیش بینی رضایت زناشویی
حوزههای تخصصی:
رضایت زناشویی از مهم ترین شاخص های رضایت از زندگی همسران و برخورداری از سطوح بالای آن عاملی مؤثر در عملکرد بهتر خانواده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف پیش ب ینی رضایت زناشویی بر اساس سبک های هویتی و سبک های عشق ورزی زنان انجام گرفته است. طرح پژوهش از نوع همبستگی است، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان معلم شهر تهران بود که 320 نفر از آن ها که در مناطق 1، 7، 11 و 13 تهران شاغل بودند به واسطه استفاده از فرمول کوکران با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از سیاهه سبک های هویت برزونسکی، مقیاس سبک های عشق ورزی استرنبرگ و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ گردآوری شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی بکار گرفته شد. تحلیل یافته ها نشان داد که رابطه میان مؤلفه هویت اطلاعاتی و سبک عشق ورزی تعهد با رضایت زناشویی مستقیم و معنی دار است (001/0> P) و می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند، بعلاوه سبک هویتی پراکنده/ اجتنابی می تواند به شکل منفی و معنی دار (001/0> P) رضایت زناشویی را پیش بینی کنند. درنتیجه می توان گفت که انسجام هویتی، و سبک عشق ورزی تعهد زنان در رضایت زناش ویی آن ها مؤثر است، پس بهتر است در برنامه های معطوف به غنی سازی خانواده و جلسات زوج درمانی لحاظ شوند.
پدیدارشناسی روش های توجیه خیانت: سازوکارهای رویارویی با ناهماهنگی های شناختی در روابط فرا زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیانت زناشویی از مهم ترین پیشامدهایی است که زوج ها برای آن در جستجوی درمان برمی آیند و تأثیرات منفی آن بر زوج ها پس از آزار بدنی در رده دوم قرار دارد. در بیشتر موارد خیانت، افراد به یک ناهماهنگی شناختی در خود ادراکی دچار هستند. این پژوهش با به کارگیری روش کیفی به این پرسمان می پردازد که چگونه تصمیم گیری افراد، خطر درگیر شدن در خیانت زناشویی را افزایش می دهد. به ویژه آنکه چگونه یک مرد به خود روا می بیند به سوی برقراری رابطه فرا زناشویی پیش رود، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شد. نمونه موردمطالعه شامل هشت مرد می شود که در سال 1395 به دلیل درگیر بودن در خیانت به مراکز مشاوره مراجعه کردند. مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مردانی که خیانت زناشویی داشته اند، ضبط شد و سپس برای کدگذاری رونویسی شدند. از مدل پدیدار شناختی استعلایی (موستاکاس، 1994) برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده استفاده شد. یافته ها نشان داد که افراد برای کاهش ناهماهنگی های شناختی خود در راستای پیش برد خیانت زناشویی به دو شیوه فراگیر عمل می کنند: ایجاد انعطاف در باورها و نگرش ها، بهانه ساختن نارضایتی زناشویی. متخصصان می توانند از راهکارهای توجیهی که افراد برای کاهش ناهماهنگی های شناختی خود به کار می برند و از طریق آنها به خود اجازه می دهند خیانت کنند در راهبردهای مداخله ای استفاده کنند و از طریق مواجه سازی، تاثیر پنهان این توجیهات را برای آنها آشکار سازند
نقش سبک های فرزندپروری، کمال گرایی و کیفیت دوستی در پیش بینی ولع مصرف افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سبک های فرزندپروری، کمال گرایی و کیفیت دوستی در پیش بینی ولع مصرف افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش افراد مبتلا به سوء مصرف مواد بودند که به مراکز ترک اعتیاد شهرستان اردبیل در سال 92 مراجعه کرده بودند. تعداد 100 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه ولع مصرف مواد، پرسش نامه شیوه های فرزند پروری بامریند، پرسش نامه کمال گرایی تری-شرت و پرسش نامه کیفیت دوستی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد سبک فرزندپروری استبدادی(0/188 =r) و کمال گرایی منفی(0/130 =r) با ولع مصرف رابطه مثبت، و سبک فرزندپروری مقتدرانه (0/176- =r) و اعتماد (0/090- =r) با ولع مصرف رابطه منفی دارند (0/05>P). همچنین نتایج نشان داد 17% از واریانس ولع مصرف توسط سبک های فرزندپروری، کمال گرایی و کیفیت دوستی تبیین می شود و سبک فرزندپروری استبدادی (0/409- =B)، سبک فرزندپروری مقتدرانه (0/331 =B) و کمال گرایی منفی (0/141- =B) به ترتیب می توانند ولع مصرف را پیش بینی کنند (0/01>P). نتیجه گیری: می توان گفت سبک های فرزندپروری، کمال گرایی و کیفیت دوستی نقش اساسی در پیش بینی ولع مصرف مواد ایفا می کنند.
مقایسه تمایزیافتگی خود در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد (والد-مادر) و خانواده هسته ای
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه تمایزیافتگی خود در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد(والد-مادر) و خانواده هسته ای اجرا شد. پژوهش حاضر که از نوع تحقیقات توصیفی است از روش علی-مقایسه ای و در جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختردوره متوسطه اول منطقه 4 شهر تهران، در سال تحصیلی 95-94 و در نمونه ای به حجم 120 نفر در قالب دو گروه 60 نفره (60 نفر تک والد، 60 نفر هسته ای)، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، طراحی و اجرا شده است. برای گردآوری پیشینه نظری و پژوهشی، از روش کتابخانه ای استفاده شده و برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه استاندارد تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر( 1998)( DSI)، با روایی و اعتبار مناسب، استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل آماری نیز از شاخص های گرایش مرکزی ، شاخص های پراکندگی، نمودار و آزمون تی مستقل و من ویتنی، بهره گرفته شد. یافته ها حاکی از آن است که تمایزیافتگی خود، در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست (05/0p>). واکنش پذیری عاطفی در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست. در جایگاه من،گروه دانش آموزان تک والد (با میانگین35/45) نسبت به دانش آموزان دارای خانواده هسته ای (با میانگین6/41)، به طور معناداری از نمرات بیشتری برخوردار بوده اند (01/0p>). گریزعاطفی در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست. هم آمیختگی با دیگران در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست (05/0p>).
بررسی مقایسه ای خشم و اضطراب در زنان عادی و قربانی همسرآزاری مراجعه کننده به مرکز پزشکی قانونی خراسان جنوبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر از خشونت علیه زنان به عنوان جدی ترین مشکل اجتماعی ورای مرزهای فرهنگی، اجتماعی و منطقه ای یاد شده است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه خشم و اضطراب در زنان عادی و قربانی همسرآزاری مراجعه کننده به مرکز پزشکی قانونی خراسان جنوبی انجام شد. روش کار: روش پژوهش، توصیفی علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه آزار دیده و عادی بود. گروه آزاردیده کلیه زنان مراجعه کننده به پزشکی قانونی خراسان جنوبی بودند که طبق نظر پزشکان قانونی و پس از معاینات فیزیکی و جسمی به عنوان آزاردیده مشخص شدند که در بازه زمانی 2ماهه 60 نفر جمع آوری شدند. گروه عادی از بین زنان عادی مراجعه کننده به پزشکی قانونی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی، شبیه نمونه ی آزاردیده بودند، انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کنترل عواطف (سوالات بعد اضطراب و خشم) استفاده شد. برای بررسی داده ها تحلیل واریانس چندمتغیری به کار رفت. یافته ها: بین میزان خشم و اضطراب زنان عادی وآزاردیده تفاوت آماری معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد میانگین نمره های زنان آزاردیده در مقایسه با زنان عادی در مؤلفه های خشم و اضطراب بیشتر است. نتیجه گیری: خشونت خانوادگی باعث ایجاد مشکلات روان شناختی بسیاری در فرد می گردد لذا توجه به این معضل اجتماعی نیازمند تلاشهای فراوان و توجه مسئولین می باشد و این بررسی می تواند دستاورد مهمی برای دست اندرکاران بهداشت روان کشور در راستای تدوین برنامه های پیشگیری اولیه و ثانویه از همسرآزاری و نیز راهگشای سیاستگزاران در تدوین قوانین به منظور کاهش خشونت خانگی باشد.
اثربخشی مداخله ی بهنگام خانواده- محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با تولد کودک دارای ناتوانی، والدین با چالش های بسیاری مواجه می شوند. به طور کلی والدین کودکان با ناتوانی در مقایسه با والدین کودکان عادی استرس بیشتری دارند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله بهنگام خانواده-محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم نمونه 32 مادر بودند که از میان همه ی مادران کودکان با آسیب شنوایی شهر شیراز در سال تحصیلی 94-1393 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند، به طوری که هر گروه 16 نفر بود. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه نشانگان استرس خدایاری فرد و پرند(1385) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات نشانگان استرس و خرده مقیاس های آن ( نشانه های جسمی، نشانه های عاطفی، نشانه های شناختی و نشانه های رفتاری) در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است (05/0P < ).
نتیجه گیری: در واقع یافته ها نشان دهنده این بود که مداخله بهنگام خانواده-محور سبب بهبود نشانگان استرس در مادران کودکان با آسیب شنوایی شده است.
مطالعه کیفی آسیب های تعاملی زنان مبتلا به همسر با حسادت مرضی از دیدگاه مختصصان بالینی خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :یکی از انواع آسیب های فردی در خانواده، حسادت مرضی است. در همین راستا، هدف از انجام پژوهش حاضر، ادراک متخصصان خانواده درمانی از آسیب های تعاملی زنان دارای همسر مبتلا به حسادت مرضی بود. مواد و روش ها:مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی بود. جامعه پژوهش را همه متخصصان خانواده در حوزه درمان روان شناختی تشکیل داد. مشارکت کنندگان شامل 8 متخصص باتجربه در زمینه درمان های روانی خانواده بودند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید. سؤال اصلی مطالعه عبارت بود از «زوجین دارای مرد مبتلا به حسادت مرضی دچار چه آسیب های تعاملی هستند؟». داده های حاصل از مصاحبه به روش سیستماتیک تجزیه و تحلیل گردید. این روش، داده ها را در سه مرحله «توصیف، کاهش و تفسیر» تحلیل می نماید. یافته ها:از 489 عبارت مرتبط با آسیب های ارتباطی مستخرج از مصاحبه با متخصصان، 122 مفهوم مرتبط با آسیب های ارتباطی در کدگذاری باز به دست آمد و در کدگذاری محوری به صورت 23 زیرمقوله خلاصه گردید. در نهایت، داده ها در 9 مقوله جمع بندی شد که شامل «آسیب های حل تعارض، آسیب های سبک ارتباطی، آسیب های شناختی مسأله ساز برای رابطه، آسیب های رفتاری مسأله ساز برای رابطه، آسیب های هیجانی مسأله ساز برای رابطه، آسیب های ارتباط جنسی، آسیب های ارتباط با فرزندان و آسیب های ارتباطی با همسر در امور خانه و خانواده» بود. نتیجه گیری:از نظر متخصصان خانواده، حضور مرد مبتلا به حسادت مرضی در خانواده، آسیب هایی را تولید می کند که احتمال فروپاشی آن را افزایش می دهد.