فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۲۸۰-۲۵۶
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بحران هویت و انسجام خانواده در تعیین رابطه مشارکت در شبکه های اجتماعی با نگرانی از تصویر بدنی در میان دانش آموزان صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس دولتی متوسطه اول شهر رشت در سال تحصیلی 99-98 است. شرکت کنندگان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مجازورزی شبکه ای (بلند، 1399)، بحران هویت (احمدی، 1376)، انسجام خانواده (سامانی، 1381) و نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) استفاده شد. پرسشنامه ها به صورت آنلاین در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و تعداد 674 نفر به آن پاسخ دادند که در نهایت 497 پرسشنامه مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد مشارکت در شبکه های اجتماعی بر نگرانی از تصویر بدن (41/0- =β و 001/0 >P)، انسجام خانواده (25/0- =β و 001/0 >P) و بحران هویت (16/0- =β و 001/0 >P) اثر مستقیم دارد. بحران هویت به طور مستقیم و معناداری نگرانی از تصویر بدنی را پیش بینی می کند (13/0- =β و 001/0 >P). انسجام خانواده به طور مستقیم و معناداری نگرانی از تصویر بدنی را پیش بینی می کند (17/0- =β و 001/0 >P). همچنین مشارکت در شبکه های اجتماعی با میانجیگری بحران هویت بر نگرانی از تصویر بدنی اثر غیر مستقیم (06/0=β و 001/0 >P) دارد. اما اثر غیر مستقیم متغیر واسطه ای انسجام خانواده در رابطه مشارکت در شبکه های اجتماعی و نگرانی از تصویر بدنی از نظر آماری معنادار نیست. نتیجه گیری: بنابراین، اصلاح میزان و شیوه استفاده نوجوانان از شبکه های اجتماعی و برگزاری جلسات آموزشی جهت تسهیل گذار از مرحله بلوغ و پیشگیری از بحران هویت دارای اهمیت است تا زمینه کاهش نارضایتی از تصویر بدن و ارتقاء سلامت روانی نوجوانان فراهم گردد.
تبیین روابط علی تنظیم هیجان و استرس والدینی با تعارضات زناشویی: نقش میانجی گر انعطاف پذیری روان-شناختی در دوران همه گیری کروناویروس
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
75 - 98
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی گری انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و استرس والدینی با تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس اجرا شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را زنان متاهل شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 257 نفر بود، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه تعارضات زناشویی (1379)، پرسش نامه تنظیم هیجان (2006)، پرسش نامه پذیرش و عمل ویرایش دوم (2011) و فرم کوتاه پرسشنامه استرس والدینی (1983). اطلاعات به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که استرس والدگری و تنظیم هیجان با تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس رابطه معناداری وجود دارد (05/0> p). همچنین نتایج نشان داد که انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین استرس والدگری و تنظیم هیجان با تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس نقش میانجی دارد (05/0> p). بنابراین، به منظور کاهش شدت تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس، پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی لازم برای کاهش استرش های والدگری اجرا شود.
مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روانشناختی زوج های جوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : ازدواج و بهزیستی در مراحل مختلف زندگی دو پدیده در هم تنیده هستند. آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب برای تصمیم گیری مناسب به نظر می رسد عناصری حیاتی در تامین بهزیستی روان شناختی برای زوج های جوان هستند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان انجام شد. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش شامل زوج های تازه عقد کرده بودند (بین یک تا شش ماه گذشته از عقد ازدواج) که به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در تابستان 1398 مراجعه کردند. از جامعه آماری مورد اشاره 45 زوج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 زوج) و یک گروه کنترل (15 زوج) گمارده شدند. از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1980) استفاده شد. گروه آموزش ازدواج موفق مطابق با پکیج خانبانی (2019) و گروه آموزش نظریه انتخاب مطابق با نظریه انتخاب گلاسر (2000) هر یک طی 5 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها از طریق آزمون خی دو، تحلیل واریانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار اس پی اس اس، نسخه 25 تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان موثر بود (01/0>P ). همچنین بر اساس نتایج، آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان دارای تاثیر معناداری نبود (05/0<P). مقایسه دو روش نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روان شناختی نسبت آموزش نظریه انتخاب موثرتر بود. نتیجه گیری : آموزش ازدواج موفق برای ارتقاء بهزیستی روان شناختی زوج های جوان، از زمره آموزش های احتمالی است که می تواند برای زوج های جوان مد نظر قرار گیرد.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس عملکرد خانواده، خوش بینی و تاب آوری با میانجیگری کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۱۷۹-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه ارائه مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روان شناختی براساس عملکرد خانواده، خوش بینی و تاب آوری با میانجیگری کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود. از جامعه دانشجویان پردیس علامه طباطبایی ارومیه (ویژه خواهران) و پردیس شهید رجایی ارومیه (ویژه برادران) با روش نمونه گیری در دسترس، 250 نفر انتخاب و پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989)، عملکرد خانواده مک مستر (اپستاین و همکاران، 1990)، خوش بینی (جهت گیری زندگی) (شییر و کارور، 1985)، تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003)، کفایت اجتماعی (فلنر، 1990) و خودکارآمدی تحصیلی (پاتریک و همکاران، 1997) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ساختاری با داده های گردآوری شده برازش قابل قبول دارد. تاب آوری و خوش بینی و کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار و عملکرد خانواده به صورت منفی و معنادار (01/0>p) بهزیستی روان شناختی را پیش بینی می کردند. کفایت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مثبت و معنادار (01/0>p) رابطه بین تاب آوری و خوش بینی و به صورت منفی و معنادار (01/0>p) رابطه بین عملکرد خانواده و بهزیستی روان شناختی را میانجیگری می کرد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی می تواند راهکار اجرایی مناسبی جهت افزایش خودکارآمدی تحصیلی، بهزیستی روان شناختی، خوش بینی، تاب آوری و کفایت اجتماعی دانشجویان باشد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
37 - 51
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور که به بیمارستان حضرت امام خمینی شهرستان ساری در شش ماه دوم سال 1394، مراجعه نموده که تعداد آنها برابر 211 نفر از سوی بیمارستان گزارش شده بود. شیوه نمونه گیری پژوهش حاضر از نوع در دسترس و با غربالگری اولیه به صورت هدفمند به حجم 30 نفر که برای هر گروه آزمایش و گواه 15 نفر انتخاب گردید. کلیه فرایند درمان در هشت جلسه به صورت فردی به مدت 45 دقیقه برای گروه آزمایش انجام گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات نمونه ها از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون استفاده شد و جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده گردید. یافته ها نشان داد که متغیر مستقل(گروه) تأثیر معناداری بر متغیر وابسته(خود تاب آوری) داشته است(77/27 =(28 ، 1) F و 0.001 P <). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور موثر بوده است.
رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با رفتارهای بهداشتی در دانشجویان
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
129 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین هوش معنوی و هوش هیجانی با رفتارهای بهداشتی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر سمنان بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 98-1397 در شهر سمنان بودند که 242 نفر که با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)، هوش هیجانی شوت و دیگران (1998) و پرسشنامه رفتارهای بهداشتی اقتباس شده از خودآزمون سبک زندگی (بابروف، 2018) پاسخ دادند.داده های آماری با روش رگرسیون همزمان مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بین مولفه های هوش معنوی و هوش هیجانی همبستگی وجود دارد، و مولفه های تولید معنای شخصی و تنظیم هیجانی توان پیش بینی رفتارهای بهداشتی در بین دانشجویان را دارند.نتایج پژوهش می توان بیان داشت که آموزش و تقویت هوش هیجانی و هوش معنوی در بین دانشجویان، رفتارهای بهداشتی در آنها نیز تقویت خواهد شد.
بررسی کیفی نقش عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل کارساز در شکل گیری کارکردهای اختلال شخصیت مرزی همواره مورد توجه درمانگران و پژوهشگران بوده است و خانواده همچون بخش جدایی ناپذیر عوامل تأثیرگذار اهمیت بسزایی در پژوهش های این گستره دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی نقش عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی بود. برای انجام این پژوهش کیفی، از میان مراجعین بیمارستان رازی تبریز 10 فرد دچار اختلال شخصیت مرزی به شیوه نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. این افراد توسط روان پزشکان بیمارستان تشخیص اختلال شخصیت مرزی دریافت کرده بودند. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختارمند با سؤالات باز بود. اطلاعات برآمده از مصاحبه ها پس از پیاده سازی، با بهره گیری از مدل استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. درستی و اعتبار پژوهش حاضر ریشه در چهار محور «باورپذیری، انتقال پذیری، تصدیق پذیری و اطمینان پذیری» داشت. یافته های برآمده از مصاحبه با شرکت کنندگان در گستره آسیب های خانواده و شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی با به کارگیری مطالعه نظریه داده بنیاد، در سه مقوله اصلی «عوامل آسیب زای خانواده»، «آسیب های دوران کودکی» و «سازوکارهای دفاعی غیر سازشی» و چندین خرده مقوله خلاصه گردید و سرانجام به استخراج یک مدل پارادایمی در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی انجامیده شد. به صورت کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داده است، عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی نقش دارند.
شناسایی ویژگی های تأثیرگذار نقش مشاوره ای معلمان خوب، از دیدگاه معلمان، دانش آموزان و اولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه درک معلمان، دانش آموزان و اولیای آنها از شناسایی ویژگی های تاثیرگذار نقش مشاوره ای معلمان خوب که می تواند در کنار نقش آموزشی معلم به کار آید، انجام گرفت. جامعه آماری شامل سه گروه(معلمان، دانش آموزان و اولیاء) بود که به شیوه نظریه زمینه ای و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با روش نمونه گیری هدفمند : 17 معلم ، 36 دانش آموز(18 نمره بالا و 18 نمره پایین) و 25 نفر از اولیاء در گروه نمونه قرار گرفتند. بر مبنای یافته ها، معلمان شرکت کننده، ویژگی های اصلی تاثیرگذار نقش مشاوره ای معلم را در 2مقوله اصلی" بهبود فنون مشاوره ای معلمان" و" بهبود مهارت های زندگی شخصی و خانوادگی معلمان"، دانش آموزان در 3 مقوله اصلی" مشاوره ی تحصیلی" مشاوره ی غیر درسی" و " مشاوره ی اخلاقی" و والدین نیز در3 مقوله اصلی " اطلاع والدین نسبت به مشکلات فرزندان خود "، "آشنایی معلمان و مدیریت مدرسه در مورد مشکلات والدین" و" آگاهی والدین از مشکلات مدرسه و مدیریت آن" مطرح کردند. نتیجه اینکه در مدارسی که دانش آموزان از وجود مشاور بی نصیبند، بسیاری از مشکلات دانش آموزان می تواند از طریق نقش مشاوره ای معلمان بر طرف شود. در اینجا معلم جای مشاور را نمی گیرد، بلکه تنها به بهبود عملکرد معلمان و ارتقای کیفیت ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره ی مدرسه کمک می نماید.
پیش بینی سبک زندگی بر اساس هوش معنوی و هوش اخلاقی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
231 - 252
حوزههای تخصصی:
مفهوم سبک زندگی دامنهی وسیعی از امور عینی و ذهنی، از جمله الگوهای روابط اجتماعی، سرگرمی، مصرف، مد و پوشش، نگرشها، ارزشها و جهانبینی فرد را شامل میشود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سبک زندگی بر اساس هوش معنوی و هوش اخلاقی در دانش آموزان بود. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول شهر یزد بودند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 246 نفر تعیین و به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سبک زندگی (LSQ)، 70 سوالی با خرده مقیاس های سلامت جسمانی، ورزش و تندرستی، کنترل وزن و تغذیه، پیشگیری از بیماری ها، سلامت روانشناختی، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، اجتناب از داروها ، مواد مخدر و الکل، پیشگیری از حوادث و سلامت محیطی بود. پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و لیل (MCI) ۴۰ عبارتی شامل 10 شاخص بود و پرسشنامه هوش معنوی استیونز شامل ۴۲ گویه ۵گزینه ای بود. یافته های این پژوهش نشان داد متغیرهای هوش معنوی و هوش اخلاقی تأثیر مثبت و معنی داری بر سبک زندگی دارند (001/0>P). تأثیر هوش معنوی بر سبک زندگی قوی تر از هوش اخلاقی بوده است. متغیرهای هوش اخلاقی و هوش معنوی، در مجموع، 34 درصد از واریانس سبک زندگی را تبیین می کنند. شاخص های برازش نیز حکایت از مطلوبیت برازش مدل معادله ساختاری داشت. نتیجه اینکه سبک زندگی بر اساس هوش معنوی و اخلاقی پیش بینی می شود.
فراتحلیل همبسته های نگرش کارآفرینی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل همبسته های نگرش کارآفرینی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر فراتحلیل بود. کلیدواژه های نگرش کارآفرینی، ذهنیت کارآفرینی و تفکر کارآفرینی در فاصله سال های 1389 تا 1399در پایگاه های علمی داخلی؛ پژوهشگاه علوم و فناوری، پایگاه علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه اطلاعات علمی نور با استفاده از موتور جستجوگر گوگل اسکولار جستجو شدند. نمونه پژوهش 21 مقاله دارای ملاک های ورود به پژوهش بود. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش اندازه اثر ضریب همبستگی پیرسون (z فیشر) برای مدل اثرهای ثابت و نرم افزار جامع فراتحلیل انجام شد. یافته ها: میانگین اندازه اثر کلی در مطالعه حاضر برای مدل اثرات ثابت 496//0 و برای اثرات تصادفی 512/0، که هر دو معنادار بودند (01/0p<). میانگین اندازه اثر 496/0 به عنوان اندازه اثر متوسط تا زیاد تفسیر شد. نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی، مولفه های شناختی، معنوی، انعطاف پذیری، مخاطره پذیری و خودکارآمدی، عوامل اجتماعی، آموزشی و خانوادگی در نگرش کارآفرینی دانش آموزان تاثیر دارند . بنابراین به متخصصان حوزه توسعه کارآفرینی پیشنهاد می شود به منظور بهبود و تقویت مولفه های تاثیرگذار در نگرش کارآفرینی، برنامه های آموزشی و مشاوره ای مناسب تدوین شوند و زمینه بکارگیری این برنامه ها در مدارس فراهم شود.
رابطه فرسودگی تحصیلی و خود ناتوان سازی تحصیلی با نقش میانجی هوش عاطفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه فرسودگی تحصیلی و خودناتوان سازی تحصیلی با نقش میانجی هوش عاطفی بود.
روش : پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی استان خراسان شمالی در سال تحصیلی96-1395 به تعداد 105 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران 83 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس مقطع تحصیلی انتخاب شد. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، پرسشنامه خود ناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) و هوش عاطفی ویزینگر (1998) بود. تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارSPSS 21 و PLS 3 انجام شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که فرسودگی تحصیلی و خود ناتوان سازی تحصیلی دانشجویان در حد متوسط و هوش عاطفی در حد مطلوب می باشد. فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت با خود ناتوان سازی تحصیلی دارد یعنی تاثیر مثبت بر افزایش ان دارد. هوش عاطفی با فرسودگی تحصیلی و خودناتوان سازی رابطه منفی دارد یعنی بر کاهش آنها تاثیر دارد.
نتیجه گیری : برای کاهش خودناتوان سازی تحصیلی باید به تقویت هوش عاطفی دانشجویان پرداخت تا از این طریق فرسودگی تحصیلی نیز کاهش یابد.
اثربخشی زوج درمانی رفتاری یکپارچه شده و زوج درمانی با الگوی گاتمن روی بی رمقی زناشویی و تاب آوری زوجین دارای تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب روش درمانی کارآمد در بهبود کارکردهای خانواده همواره موردتوجه مشاوران و روان درمانگران بوده است. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن اثربخشی رویکردهای زوج درمانی رفتاری-یکپارچه شده و زوج درمانی گاتمن بر بی رمقی زناشویی و تاب آوری زوجین متعارض بود. روش پژوهش، طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره شمیم در زمستان سال 1399 بود. نمونه با به کارگیری روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که دربرگیرنده 6 زوج از مراجعین به این مرکز بودند، که با توجه به نتایج پرسشنامه کیفیت روابط زناشویی (Fletcher et al, 2000; citing Madani, 2017) جزء زوج های متعارض قرار گرفتند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. پروتکل های درمانی گاتمن (Gottman & Gottman, 2015) و رفتاری یکپارچه شده (Poursardar, 2021) در دو تا چهار مرحله خط پایه، مداخله 14 و 16 جلسه ای و پیگیری دوماهه اجرا گردید. مشارکت کنندگان به پرسشنامه های بی رمقی زناشویی (Paniz, 2015) تاب آوری زوجین (Connor & Davidson, 2003) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها نشان داد روش گاتمن در هم سنجی اثربخشی با روش رفتاری-یکپارچه شده از دید اندازه تغییر، فراگیری و پایداری، فراگیری و پایداری بیشتری داشته و تراز بهبود زوج های متعارض در روش گاتمن و رفتاری یکپارچه شده در مرحله پس از درمان و پیگیری به ترتیب، بی رمقی زناشویی (55/44) و (14/37) و تاب آوری زوجین (69/45) و (79/38) درصد بود. بر پایه نتایج به دست آمده می توان گفت به رغم اثربخشی دو روش مداخله، روش گاتمن، نقش کارسازتری در بهبود و کاهش بی رمقی زناشویی و تاب آوری زوجین داشته است.
اثربخشی درمان روانشناسی مثبت گرا بر افسردگی و سردردهای میگرنی در افراد مبتلا به میگرن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان روانشناسی مثبت گرا بر افسردگی و سردردهای میگرنی در افراد مبتلا به میگرن انجام شد. روش: جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرج در سال 1400 بود، که از این میان 30 نفر از دانشجویانی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که بصورت گمارش تصادفی ۲ گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گزینش شدند که گروه آزمایش، 6 جلسه آموزش روانشناسی مثبت گرا را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریفات نکرد. شرکت کنندگان با پرسشنامه افسردگی بک (1996) و مقیاس سنجش علائم سردرد میگرن اهواز(1376) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده تحلیل واریانس با اندازگیری مکرر بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که 6/36 درصد از تغییرات افسردگی و 5/29 درصد از تغییرات سردردهای میگرنی ناشی از روش مداخله یعنی درمان روانشناسی مثبت گرا است. بنابراین اثربخشی درمان روانشناسی مثبت گرا بر افسردگی و سردردهای میگرنی در افراد مبتلا به میگرن پس از درمان و پیگیری شش هفته ای در طول زمان ثبات دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصله، لزوم توجه به روانشناسی مثبت نگر در افزایش سلامت روانی و جسمانی دانشجویان مبتلا به میگرن نقش بسزایی دارد.
بررسی نقش خانواده اصلی در پیوند زناشویی نافرجام فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند زناشویی و تشکیل خانواده همچون قدیمی ترین نهادهای زندگی بشر از دیرباز موردتوجه متفکرین علوم اجتماعی، علوم اخلاقی، علمای مذهبی و سایر دانشمندان بوده است. در همین راستا شناسایی عوامل مؤثر در تشکیل و یا تخریب این بنیان اهمیتی بی بدیل دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خانواده اصلی در ازدواج نافرجام فرزندان با رویکرد کیفی بود. شرکت کنندگان 20 نفر از زنان و مردان ایرانی (10 زوج) دارای تجربه زندگی مشترک با همسر به روش نمونه گیری هدفمند با بیشترین گوناگونی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته، با پرسیدن پرسش های باز درباره اهداف پژوهش گردآوری شد. داده ها با روش تحلیل درون مایه کیفی سنتی تحلیل شد. بر پایه برآیندها، شرکت کنندگان در پژوهش 5 کد اصلی (عوامل شکل گیری ازدواج نامناسب، کارکردهای خانواده اصلی، تجربیات دوران کودکی، نقش اساسی مادر برای فرزند، ویژگی های اخلاقی و فردی) از مصاحبه ها استخراج شد. بررسی مفاهیم مرتبط با ازدواج نافرجام و توجه به بافت خانوادگی و اثرات گسترده ی آن به مراکز و سازمان های خانواده محور پیشنهاد می گردد.
تبیین «مدل عملکردی انفاق» در «کاهش حزن و خوف» بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین «مدل عملکردی انفاق» در کاهش «خوف» و «حزن» بر اساس منابع اسلامی می باشد. این پژوهش، به این سوال پاسخ داده است که، «انفاق بر اساس چه مدل عملکردی، خوف و حزن را در انسان کاهش می دهد؟» برای پاسخ به این سوال بر اساس نظریه «حوزه های معنایی» مفهوم «انفاق» بر اساس آیات و روایات واکاوی شد؛ بدین منظور، آیات و روایات مربوط به انفاق، صدقه، بخل، شحّ و سخاوت مورد بررسی قرار گرفت؛ برای فهم روانشناختی مولفه ها، از «طبقه تحلیل» استفاده شد؛ مولفه های به دست آمده، در طبقاتِ «جهت گیری ها»، «رفتارها»، «تجربه ها» و «کارکردها» تنظیم شدند. یافته ها نشان داد که: 1. عدم حزن و خوف تجربه ای است درونی و تطابق کامل با عینیت های بیرونی ندارد؛ 2. یافته های مربوط به انفاق در «طبقات تحلیل» جای گرفتند؛ 3. این طبقات عبارت بودند از: «جهت گیری ها»، «رفتارها»، «تجربه ها» و «کارکردها»؛ 4. اگر انفاق با رویکرد قرآنی صورت پذیرفته و در طبقات چهارگانه، انطباق با قرآن داشته باشد، «کارکردهای روانشناختی» و «آثار تکوینی» مشخصی را به دنبال خواهد داشت؛ 5. یکی از «کارکردهای روانشناختی» اش عبارت است از «کاهش حزن» و «کاهش خوف» در شخصِ انفاق کننده.
شناسایی عوامل مؤثر بر بی وفایی زناشویی در فضای برخط با تحلیل پدیدارشناسانه شیوه زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده در میان همه جوامع بشری به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ ها و تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنای مقدّس بنیادین، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و فروگذاری آن مایه دور شدن آدمی از زندگی سالم بوده است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر بی وفایی زناشویی در فضای برخط با تحلیل پدیدارشناسانه شیوه زندگی بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده زوجین درخواست کننده طلاق، ارجاعی از دادگاه شهرستان مرند در سال 1401 بود. اندازه نمونه دربرگیرنده 14 نفر مشارکت کننده بود که با روش غیر احتمالی و هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده ها به روش تحلیل درون مایه کدگذاری و تحلیل شدند. پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی درون مایه ها، 4 درون مایه اصلیِ خانوادگی- پرورشی، فردی، زوجی و محیطی- اجتماعی به دست آمد. نتایج حاصل نشان داد چنان چه افراد در خانواده مبدأ الگوی رفتاری مناسب و شیوه زندگی بالیده و متعهدانه و غیر مصرف گرا را نیاموخته و خود نیز در جهت کسب آن ها و نیز تشکیل هویت زوجی سالم کوشش نکنند، در محیط نامناسب مستعد بروز رفتار پیمان شکن خواهند بود.
واکاوی تسهیلگرهای ناپایداری زناشویی و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی ارزش ها و باورهای همسران درباره زندگی زناشویی و روابط میان فردی نقش برجسته ای در آشکار ساختن پیش زمینه های بی ثباتی زندگی زناشویی دارد. هدف این پژوهش واکاوی تسهیلگرهای ناپایداری زناشویی و پیامدهای آن در شهر ایلام بود. این پژوهش کیفی در چارچوب دیدگاه زمینه ای و در راستای شناسایی و فهم فرآیندهای علی شکل گیری ناپایداری زناشویی از دیدگاه کارآزمودگان کاردان (دربرگیرنده خبرگان دانشگاهی، کارشناسان شورای حل اختلاف و قضات دادگاه های خانواده) در شهر ایلام انجام گرفته است. در این پژوهش، ۲۰ نفر از شرکت کنندگان با روش نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شدند. داده های موردنظر بر پایه مصاحبه عمیق، جمع آوری و تجزیه وتحلیل شدند. مدل نمود یافته دربرگیرنده سه بعد شرایط، کنش-همکنش ها و پیامدها است. بعد «شرایط» دربرگیرنده شناخت سطحی، کج روی اخلاقی و رفتاری، رویکرد قهری زوجین، ضعف مهارت های حل مسئله و ناهمسانی همسران» بعد «کنش- همکنش ها» دربرگیرنده نقش سکوت و کنار آمدن، احساس حقارت و مقابله، خشونت و تلافی و گرایش به طلاق، بعد «پیامدها» دربرگیرنده تشدید احساس حقارت و سرخوردگی، دگرگونی و ناکارآمدی ارزش های خانواده، بحران هویت و ناامنیِ اخلاقی است. بنابراین بسترسازی و تقویت مراکز فرهنگ ساز، ارتقاء الگوهای مهارت های زناشویی و تقویت نظارت و درمان مراکز مشاوره برای کاهش ناپایداریِ زناشویی پیشنهادشده است.
بررسی تجربه زیسته والدین در آموزش و یادگیری از راه دور، در دوران همه گیری کرونا: دیدگاه ها، عملکردها و توانمندی های لازم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
99 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی دیدگاه ها، عملکردها و توانمندیهای لازم در آموزش و یادگیری از راه دور از دیدگاه والدین است. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی و با روش پدیدارشناسی است. جامعه آماری شامل کلیه والدینی است که دارای یک فرزند یا بیشتر هستند، که از ابتدای همه گیری کرونا، در آموزش راه دور درگیر بوده اند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته است. روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور و با توجه به اشباع نظری، تا 24 مصاحبه ادامه یافت. نتایج پژوهش در سه مرحله کدگذاری توصیفی، تفسیری و تبیینی انجام شد. یافته ها شامل سه کد تبیینی با عنوان نگرش به آموزش و یادگیری از راه دور، عملکرد ذینفعان آموزش از راه دور و توانمندیها و نیازمندیها، که از کدهای تفسیری و توصیفی بدست آمده بود، است. نتایج نشان داد که والدین نگرشی مثبت به گسترش آموزش از راه دور در دوران کرونا و حتی پساکرونا دارند، اما بستر و امکانات آن را نامناسب و ناسازگار با نیازهای مختلف خانواده ها می دانند. آنها توانمندیها و نیازمندیهای لازم را در سه بخش کلی منابع، روش های آموزشی و انواع مهارت ها بیان کردند و عملکردها را در این آموزش، در بخش های مدرسه و عوامل آن، خانواده و مسئولین مربوطه مورد تحلیل قرار دادند. تجزیه و تحلیل دیدگاه های اقشار مختلف بخصوص والدین در باره آموزش از راه دور، موجب خواهد شد تا تصمیمات و اقدامات بهتری در آینده و در بستر این آموزش انجام شود.
نقش مؤلفه های تمایزیافتگی خود در پیش بینی صمیمیت زناشویی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
181 - 205
حوزههای تخصصی:
صمیمیت زناشویی به عنوان توانایی برجسته در ایجاد روابط طولانی مدت و رضایت بخش به شمار می رود. از جمله عوامل روان شناختی موثر بر صمیمیت زناشویی، می توان به خودتمایزیافتگی اشاره کرد. هدف از این پژوهش بررسی نقش مولفه های خودتمایزیافتگی (واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی، جایگاه من و هم آمیختگی با دیگران) در پیش بینی صمیمیت زناشویی زوجین بود. با استفاده از روش نمونه گیری در درسترس در مجموع 100 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) و خودتمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (2003)، استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که از میان خرده مقیاس های خودتمایزیافتگی، صرفا خرده مقیاس گریز عاطفی با صمیمیت زناشویی رابطه معکوس و معنادار داشته (r=-0/363 p <0/01) و قادر به تبیین 15/2 درصد از واریانس صمیمیت زناشویی است. براساس نتایج، گریز عاطفی نقش مهمی در صمیمیت زناشویی دارد.
مدرسه شغلی: شناسایی شاخص های تعیین کننده مدرسه با استانداردهای بالای رشد شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
201 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عومل تعیین کننده ی مدرسه با استاندارهای بالای رشد شغلی بود. پژوهش از نوع کابردی بود و از لحاظ نحوه ی گردآوری اطلاعات از روش آمیخته استفاده شد.در بخش کمی، از پرسشنامه ی استناندارهای شغلی دانش آموزان منتشر شده توسط انجمن مشاوره ی مدرسه ی آمریکا(2004)، برای شناسایی مدارس شغلی و در بخش کیفی، از مصاحبه ی عمیق برای بررسی شاخص های شغلی مدارس استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی مدارس متوسطه ی اول و دوم دخترانه در سطح کرمانشاه بود. پس از شناسایی 3 مدرسه به عنوان مدارس شغلی، در فاز دوم تعداد 10 نفر از عوامل سه مدرسه به روش نمونه گیری هدفمند برای مصاحبه ی عمیق انتخاب شدند پس از بررسی داده های حاصل از پژوهش و کدگذاری داده های هر گروه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری، انتخابی در مجموع90 مفهوم در رابطه با شاخص های مدارس شغلی به دست آمد که در قالب 27 مقوله دسته بندی شدند، که در نهایت شاخص های مدارس شغلی در 8 حیطه ی کلی: سیستم آموزشی مدرسه، برنامه های غیرآموزش رسمی، توانمندسازی شغلی دانش آموزان، راهبردهای مدرسه در رشد شغلی، کیفیت روابط سازمانی در مدرسه، فضای حمایتی مدرسه، منابع شغلی دانش آموزان،سبک مدیریت مدرسه طبقه بندی شدند.