فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۹۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی ساختاری روابط بین نقض قرارداد روان شناختی با تعهد سازمانی، ترک خدمت، رضایت شغلی و رفتارهای انحرافی اجرا شد. روش پژوهش همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش کارکنان یک شرکت صنعتی در شیراز بودند که از میان آن ها 300 نفر از طریق سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارهای سنجش، پرسشنامه نقض قرارداد روان شناختی (تک لیب و همکاران، 2005)، پرسشنامه تعهد سازمانی (اسپیر و ون کاتش، 2002)، پرسشنامه رضایت شغلی (اسپکتور، 1985)، پرسشنامه ترک خدمت (تک لیب و همکاران، 2005) و پرسشنامه رفتارهای انحرافی (بنت و رابینسون، 2000) بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، الگو سازی معادله ساختاری و تحلیل واسطه ای تحلیل شد. یافته ها نشان داد نقض قرارداد روان شناختی، 1/7 درصد از واریانس تعهد سازمانی، تعهد سازمانی و رضایت شغلی، 7/16 درصد از واریانس ترک خدمت، تعهد سازمانی، 3/20 درصد از واریانس رضایت شغلی و ترک خدمت نیز 3/4 درصد از واریانس رفتارهای انحرافی را تبیین می نمایند. تحلیل واسطه ای نیز نشان داد که تعهد سازمانی متغیر واسطه ای کامل برای رابطه نقض قرارداد روان شناختی با رضایت شغلی و رضایت شغلی نیز متغیر واسطه ای پاره ای برای رابطه بین تعهد سازمانی با ترک خدمت است. در پایان، با توجه به محدود بودن تعمیم پذیری نتایج این پژوهش به سازمان های صنعتی، پیشنهاد می شود که سازمان ها نباید تعهدات خود نسبت به کارکنان را به صورت یک طرفه نقض نمایند.
بررسی روابط چندگانه میان یادگیری سازمانی، توانمندسازهای تعالی سازمانی و قابلیت های چابکی سازمانی در دانشگاه های دولتی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین روابط چندگانه میان یادگیری سازمانی، توانمندسازهای تعالی سازمانی و قابلیت های چابکی سازمانی در دانشگاه های دولتی شهر اصفهان بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 1745 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1392- 1391 بودکه از این جامعه تعداد 291 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب و مطالعه شدند. داده ها به وسیله سه پرسشنامه یادگیری سازمانی گومژ و همکاران (2005) مشتمل بر 16 سؤال، پرسشنامه توانمندسازهای تعالی سازمانی بر اساس مدل EFQM (2010) مشتمل بر 25 سؤال و پرسشنامه قابلیت های چابکی سازمانی بر اساس مدل چابکی سازمانی ژانگ و شریفی (2000) مشتمل بر 25 سؤال جمع آوری شد. روایی پرسشنامه ها به صورت محتوایی و سازه تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. پایایی پرسشنامه یادگیری سازمانی 89/0، توانمندسازهای تعالی سازمانی 93/0، قابلیت های چابکی سازمانی 92/0 بود. یافته های پژوهش نشان داد که توانمندسازهای تعالی سازمانی بر قابلیت های چابکی سازمانی تأثیر معنی دار داشته، ولی تأثیر یادگیری سازمانی بر قابلیت های چابکی سازمانی معنادار نبوده است(05/0p≤). همچنین بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون بین ابعاد یادگیری سازمانی، توانمندسازهای تعالی سازمانی و قابلیت های چابکی سازمانی رابطه چندگانه ای مشاهده گردید(05/0p≤). نتایج برازش مدل پژوهش نیز نشان داد که داده های پژوهش با مدل مفهومی پژوهش برازش دارد و مدل تأیید می شود.
رابطه برخی متغیرهای سازمانی با عملکرد انطباقی پرستاران بیمارستان های اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش متغیرهای رهبری تحولی، اشتیاق شغلی، تطابق شخص-محیط و تعهّد حرفه ای، در پیش بینی این سازه سازمانی بود. مشارکت کنندگان پژوهش شامل210 نفر ازپرستاران بیمارستان های شهر اهواز بود که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. از پرسشنامه های عملکردانطباقی چابانیر-وارن و همکاران(2010)،رهبری تحول آفرین کارلس، ویرینگ و مان (2000)، اشتیاق شغلی سکاوفیلی و باکر (2002)، تطابق شخص-محیط کیبل و دورو (2002) و تعهّد حرفه ای میر، آلن و اسمیت (1993) برای اندازه گیری متغیرها استفاده شد.نتایج پژوهش نشان دادکه روابط مثبت و معناداری بین هرکدام از متغیرهای پیش بین با متغیر ملاک وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که اشتیاق شغلی؛ تطابق شخص-محیط و رهبری تحولی به ترتیب بیش ترین نقش را در تبیین واریانس عملکرد انطباقی دارند. و این متغیرهای پیش بین 49 درصد از واریانس عملکرد انطباقی را تبیین می کنند. با توجه به اهمیت عملکرد انطباقی به عنوان یک سازه سازمانی جدید در افزایش کارآیی و اثربخشی عملکرد فردی و سازمانی، نتایج این پژوهش متغیرهای مهمی را برای افزایش عملکرد انطباقی مطرح کرده است.
رابطه علّی توانمندسازی روان شناختی و قابلیت فن آوری اطلاعات مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان با میانجی گری خودکارآمدی عمومی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه علی توانمندسازی روان شناختی و قابلیت فن آوری اطلاعات با میانجی گری خودکارآمدی مدیران مدارس دخترانه متوسطه شهر اصفهان بوده که با روش پژوهش همبستگی انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه مدیران مدارس دخترانه متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-1392 به تعداد 250 نفر بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 152 نفر برآورد گردید و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب ناحیه بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه های توانمند سازی روان شناختی اسپریتزر، خودکارآمدی شوارتز و جروسالم، و قابلیت فن آوری اطلاعات بود. روایی صوری پرسش نامه ها مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی بر اساس آلفای کرونباخ برای پرسش نامه توانمند سازی 85/0، برای پرسش نامه خودکارآمدی 0/80 و برای پرسش نامه قابلیت فن آوری اطلاعات 0/82 برآورد گردید. داده ها با نرم افزارهای آماری Lisrel وSPSS نسخه 18 در سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی با آزمون های رگرسیون چند گانه، ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین توانمند سازی روان شناختی با قابلیت فن آوری اطلاعات مدیران رابطه مثبت معنادار وجود دارد. هم چنین، بین خودکارآمدی مدیران با قابلیت فن آوری اطلاعات رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بعد معنی دار بودن توانمند سازی روان شناختی بهترین پیش بینی کننده قابلیت فن آوری اطلاعات مدیران بود. نتایج حاصل از معادلات ساختاری نشان داد توانمندسازی روان شناختی از طریق خودکارآمدی عمومی بر قابلیت های فن آوری مدیران تأثیرگذار است.
بررسی عوامل سازمانی موثر بر تسهیم دانش درون گروهی (مطالعه موردی در ادارات ساختمان مرکزی بانک صادرات ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع مهم هر سازمان جهت رقابت پذیری و نوآوری، دانش سازمان و فرایند صحیح مدیریت و تسهیم دانش در آن سازمان است. علیرغم اهمیت زیادتسهیم دانش، نیروی انسانی سازمان ممکن است از انجام آن اجتناب ورزد .به همین دلیل، یکی از چالش های کلیدی در مدیریت صحیح دانش این است که چگونه میتوان کارکنان را برای تسهیم دانش خود در سازمان تشویق و در آنها ایجاد انگیزه کرد. این مقاله درصدد بررسی عوامل سازمانی موثر (فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، حمایت سازمانی ادراک شده، توانمندی های تکنولوژیک، روش های انگیزشی، کنترل سرپرست) برتسهیم دانش درون گروهی است. ادارات کل ساختمان مرکزی بانک صادرات استان تهران به عنوان مطالعه موردی این تحقیق انتخاب شده است. روش تحقیق، کتابخانه ای و میدانی است. پرسشنامه سنجش تسهیم دانش و عوامل مؤثر بر آن بین 290 نفر از کارکنان و کارشناسان توزیع شد و نتایج آن براساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای بدست آمد. در این تحقیق به منظور تحلیل ساختار درونی پرسشنامه و کشف عوامل تشکیل دهنده هرسازه، از نرم افزار SPSS و Lisrell (مدل معادلات ساختاری وابزار تحلیل عاملی تائیدی) استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که ساختار سازمانی بیشترین تأثیر را بر تسهیم دانش دارد. پس از آن به ترتیب، کنترل سرپرست، روش های انگیزشی، توانمندی های تکنولوژیک، ادراک حمایتی و فرهنگ سازمانی در رتبه های بعدی قرار دارند. در پایان، راهکارهای لازم با توجه به نقایص موجود در سازمان جهت پیشرفت و ترقی بانک صادرات ایران ارائه خواهد شد.
ارتقای همزمان یادگیری و رضایتمندی با آموزش مشارکتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در مطالعات گذشته، مشارکت دانشجو در امر تدریس، در افزایش موفقیت تحصیلی و کسب مهارت های ارتباطی موثر شناخته شده است. هدف از این مطالعه، مقایسه روش های مشارکتی تدریس با شیوه سنتی از نظر موفقیت تحصیلی و رضایتمندی دانشجویان بود.
روش ها: این پژوهش نیمه تجربی روی 21 دانشجوی سال سوم مامایی در درس پزشکی قانونی در دانشگاه علوم پزشکی سبزوار در سال 93-1392 انجام شد. 8 جلسه اول به روش سخنرانی و 8 جلسه دوم به روش مشارکتی اجرا شد. در پایان هر روش، آزمون علمی با میزان دشواری یکسان برگزار شد و دانشجویان پرسش نامه رضایت سنجی را که روایی و پایایی آن تایید شده بود، تکمیل کردند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 16 و آزمون آماری Tمستقل انجام شد.
یافته ها: میانگین نمره آزمون علمی در روش مشارکتی با تفاوت معنی داری از روش سخنرانی بیشتر بود (0/0001>p). دانشجویان ، روش مشارکتی را باعث افزایش انگیزه آموختن (6/66%)، افزایش صمیمت و ارتباط دانشجویان (1/80%)، افزایش بحث گروهی در داخل و خارج از کلاس (81%) و افزایش یادگیری مطالب درسی (9/80%) دانستند. همچنین میانگین کلی رضایت با اختلاف معنی داری در گروه مشارکتی بیشتر بود (0/0001>p).
نتیجه گیری: به کارگیری روش های نوین مشارکتی در کلاس های تئوری دانشگاه علوم پزشکی، می تواند به افزایش یادگیری و درک دانشجویان و بهبود سطح مهارت های ارتباطی آنها کمک کند.
بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی-ارتباطی بر رضایت شغلی کارکنان سایپا یدک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی ارتباطی بر رضایت شغلی کارکنان سایپا یدک بود. مهارت های ارتباط مؤثر، ابراز وجود و حل مسأله یا تعارض آموزش داده شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری ١٢٠٠ نفر از کارکنان سایپا یدک بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود؛ ابتدا با استفاده از نتایج پرسشنامه رضایت شغلی JDI ،که شرکت هر ٦ ماه برای سنجش رضایت شغلی کارکنان توزیع می کند، تعمیرگاه شماره ٤ به لحاظ پایین بودن نمره های مؤلّفه های همکاران و سرپرستی به عنوان واحد نمونه گیری انتخاب شد. سپس برای سنجش رضایت شغلی این واحد، از پرسشنامه رضایت شغلی اسپکتور استفاده شد و٢٤ نفر به عنوان نمونه انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. برای گروه آزمایش برنامه آموزشی مهارت ها طی ٨ جلسه یک ساعت و نیمه اجرا شد. ابزار سنجش پژوهش پرسشنامه رضایت شغلی اسپکتور، پرسشنامه مهارت های مقابله ای موس و بیکلینگر و پرسشنامه مهارت ابراز وجود بود. در رابطه با فرضیه های پژوهش از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های اجتماعی ارتباطی بر رضایت شغلی، مهارت ابراز وجود و مهارت های مقابله ای کارکنان اثربخش بوده است. لذا آموزش این مهارت ها به شیوه های مختلف حضوری و رسانه ای توصیه می شود.
نقش باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه در پیوند بین فرسودگی و استرس شغلی با رفتارهای غیراخلاقی: گسترش یک نظریه درایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش باور به دنیای عادلانه و
ناعادلانه در پیوند بین فرسودگی و استرس شغلی با رفتارهای غیراخلاقی به مرحله ی
اجرا درآمد. شواهد پژوهشی قبلی حاکی از آن است که باور به دنیای عادلانه می تواند
اثرات استرس بر افراد را مورد تعدیل قرار دهد.این پژوهش از نوع پژوهش های
همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش را کارکنان یک سازمان دولتی در بهار و تابستان
1389 تشکیل دادند که از بین آنها 287 نفر به شیوه ی سهل الوصول برای شرکت در پژوهش
انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی باور به دنیای عادلانه با 7 سوال،
پرسشنامه ی باور به دنیای ناعادلانه با 4 سوال، استرس شغلی با 5 سوال، فرسودگی
شغلی با 4 سوال و رفتارهای غیراخلاقی با 4 سوال بود. داده های حاصل از پرسشنامه های
پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج حاصل از تحلیل
رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که باور به دنیای عادلانه، رابطه ی استرس شغلی با
رفتارهای غیراخلاقی را تعدیل می نماید. بدین معنی که وقتی باور به دنیای ناعادلانه
در حد پایینی است ، افزایش استرس شغلی منجر به افزایش رفتارهای غیراخلاقی می شود.براساس یافته های این
پژوهش، با تقویت باور به دنیای عادلانه، می توان از پیوند میان استرس شغلی و
رفتارهای غیراخلاقی جلوگیری کرد.
وضعیت استانداردهای اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی از دیدگاه دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: اخلاق حرفه ای در زمره شایستگی های عام در نظام آموزش عالی است و رعایت استانداردهای آن می تواند در کیفیت فرآیند و برون داد این نظام موثر واقع شود. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی از دیدگاه دانشجویان پرستاری انجام شد.
روش ها: در این پژوهش توصیفی پیمایشی، از میان 382 دانشجوی پرستاری در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم هر یک از مقاطع تحصیلی، 104 نفر انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه استاندارد اخلاق حرفه ای در 4 مولفه ""توانمندی های حرفه ای""، ""احترام و تعهد نسبت به دانشجویان""، ""احترام و تعهد نسبت همکاران"" و ""احترام و تعهد نسبت به سازمان"" جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های T تک نمونه ای و T مستقل انجام گرفت.
یافته ها: میانگین کلی اخلاق حرفه ای از دیدگاه دانشجویان 16/0±40/2 بود. بیشترین شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب در اخلاق حرفه ای کل و کمترین شکاف در مولفه احترام و تعهد نسبت به سازمان بود.
نتیجه گیری: دانشجویان پرستاری از وضعیت مولفه های اخلاق حرفه ای در دانشگاه و اعضای هیات علمی رضایت ندارند.
رابطه عدم توازن تلاش-پاداش و فنون تجدید قوا در کارکنان با ملاحظه بر حمایت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فنون تجدید قوا بر استرس های ناشی از عدم ادراک توازن میان تلاش های انجام شده و پاداش های به دست آمده، با توجه به نقش تعدیلی حمایت سازمانی ادراک شده، اجرا شد. پژوهش حاضر با روش رابطه ای (ازنوع توصیفی) انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش 536 نفر از کارکنان صنایع نفت و گاز، ذوب آهن، فولاد، پتروشیمی و پلی اکریل در اصفهان بودند، که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده بودند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بازیافت نیرو ساخته شده توسط سوننتاج و کرول (2006)، مقیاس عدم توازن تلاش- پاداش سیگریست و همکاران (2004)، پرسشنامه حمایت سازمانی ادراک شده آیزنبرگر و همکاران (1986) و تمایل به ترک خدمت عریضی و همکاران (1381) بود. برای تحلیل های آماری از نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل عدم توازن تلاش-پاداش با فنون تجدید قوا رابطه دارد و حمایت سازمانی ادراک شده نقش تعدیل گر در این رابطه دارد. به علاوه در مقایسه مدل یک بعدی با ادغام تلاش و حمایت سازمانی در یک بعد با جداسازی آن ها به عنوان بعد مستقل (مدل دو بعدی)، مدل اخیر دارای مزیت بیش تری است. حمایت سازمانی ادراک شده مستقل از عدم توازن تلاش پاداش است. مدیران باید توجه خاصی به تجارب تجدید قوای کارکنان خود کرده و تلاش کنند احساس حمایت سازمانی را در زیردستان خود پدید آورند. عدم توازن تلاش پاداش می تواند توسط دو عامل مهم یعنی حمایت سازمانی ادراک شده و تجدید قوا کاهش یابد و بنابراین نقش جبرانی آن ها می تواند بسیار مهم باشد و باید در خط مشی سازمانی مدیریت منابع انسانی سازمان لحاظ شود.
مقایسه نظرات دانشجویان درباره عملکرد اساتید مشاور قبل و پس از اجرای طرح استاد مشاور؛ دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: استاد مشاور عهده دار هدایت تحصیلی و راهنمایی دانشجویان است و مشاوره توسط وی به دانشجویان در غلبه بر مشکلات آموزشی کمک خواهد کرد. هدف مطالعه حاضر، مقایسه نظرات دانشجویان درباره عملکرد اساتید مشاور، قبل و پس از اجرای طرح استاد مشاور بود.
روش ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، نظرات 244 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در نیم سال اول 91-1390 و 92-1391 در مورد عملکرد اساتید مشاور، قبل و پس از اجرای طرح استاد مشاور با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته مورد مقایسه قرار گرفت. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 16 و آزمون های T زوجی و مجذور کای انجام شد.
یافته ها: نظرات دانشجویان در مورد داشتن استاد مشاور و مراجعه به وی، پذیرش وی به عنوان منبع کسب اطلاعات، آگاهی از چگونگی کمک گرفتن از استاد مشاور و تشکیل پرونده تحصیلی و سئوال در مورد ادامه تحصیل ، قبل و پس از طرح، تفاوت معنی داری داشت. کنترل و امضای فرم انتخاب واحد، راهنمایی دانشجو در مورد مشکلات شخصی و نقد و بررسی پیشرفت تحصیلی دانشجو، مواردی از عملکرد اساتید مشاور بودند که تفاوت معنی دار داشتند.
نتیجه گیری: نظرات دانشجویان پس از اجرای طرح در مورد داشتن استاد مشاور و مراجعه به وی، پذیرش وی به عنوان منبع کسب اطلاعات، آگاهی از چگونگی کمک گرفتن از او و تشکیل پرونده تحصیلی و سئوال در مورد ادامه تحصیل وضعیت بهتری دارد. همچنین کنترل و امضای فرم انتخاب واحد، راهنمایی دانشجو در مورد مشکلات شخصی و نقد و بررسی پیشرفت تحصیلی دانشجو، مواردی از عملکرد اساتید هستند که پس از اجرای طرح بهبود یافته اند.
همبستگی بین نمرات ارزشیابی اساتید توسط دانشجویان، مدیر گروه و رئیس دانشکده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: ارزش یابی استاد نقش مهمی در برنامه ریزی و بهبود کیفیت آموزش در دانشگاه ها دارد. یکی از چالش هایی که دانشگاه ها با آن مواجه اند، استفاده از روش ها و منابع مناسب برای ارزیابی عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی است. این مطالعه با هدف تعیین میزان همبستگی بین نمرات ارزش یابی استاد توسط دانشجویان، مدیران گروه های آموزشی و روسای دانشکده ها انجام شد.
روش ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، نمرات ارزش یابی 205 نفر از اعضای هیات علمی علوم پایه دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال تحصیلی 91-1390 مورد بررسی قرار گرفت. نمرات ارزش یابی مربوط به تمامی اعضای هیات علمی غیربالینی دانشگاه بود که توسط سه گروه دانشجویان, مدیران گروه ها و روسای دانشکده ها به اساتید داده شده بود. برای گردآوری داده ها از سه پرسش نامه که روایی و پایایی آنها قبلاً مورد تایید قرار گرفته بود، استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 18 و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمرات ارزش یابی اساتید توسط دانشجویان، مدیران گروه های آموزشی و روسای دانشکده ها به ترتیب 40/0±07/4، 49/0±44/4 و 52/0±39/4 بود. بین نمرات ارزش یابی اساتید توسط مدیران گروه ها و روسای دانشکده ها رابطه معنی دار آماری وجود داشت (0575/0= r ؛ 0001/0= p )، اما در سایر موارد همبستگی معنی دار مشاهده نشد.
نتیجه گیری: میزان توافق مدیران گروه ها و روسای دانشکده ها در مورد ارزش یابی استاد با همدیگر بیشتر از میزان توافق آنها با دانشجویان است.
بررسی عوامل سازمانی موثر بر تسهیم دانش درون گروهی (مطالعه موردی در ادارات ساختمان مرکزی بانک صادرات ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع مهم هر سازمان جهت رقابت پذیری و نوآوری، دانش سازمان و فرایند صحیح مدیریت و تسهیم دانش در آن سازمان است. علیرغم اهمیت زیادتسهیم دانش، نیروی انسانی سازمان ممکن است از انجام آن اجتناب ورزد .به همین دلیل، یکی از چالش های کلیدی در مدیریت صحیح دانش این است که چگونه میتوان کارکنان را برای تسهیم دانش خود در سازمان تشویق و در آنها ایجاد انگیزه کرد. این مقاله درصدد بررسی عوامل سازمانی موثر (فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، حمایت سازمانی ادراک شده، توانمندی های تکنولوژیک، روش های انگیزشی، کنترل سرپرست) برتسهیم دانش درون گروهی است. ادارات کل ساختمان مرکزی بانک صادرات استان تهران به عنوان مطالعه موردی این تحقیق انتخاب شده است. روش تحقیق، کتابخانه ای و میدانی است. پرسشنامه سنجش تسهیم دانش و عوامل مؤثر بر آن بین 290 نفر از کارکنان و کارشناسان توزیع شد و نتایج آن براساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای بدست آمد. در این تحقیق به منظور تحلیل ساختار درونی پرسشنامه و کشف عوامل تشکیل دهنده هرسازه، از نرم افزار SPSS و Lisrell (مدل معادلات ساختاری وابزار تحلیل عاملی تائیدی) استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که ساختار سازمانی بیشترین تأثیر را بر تسهیم دانش دارد. پس از آن به ترتیب، کنترل سرپرست، روش های انگیزشی، توانمندی های تکنولوژیک، ادراک حمایتی و فرهنگ سازمانی در رتبه های بعدی قرار دارند. در پایان، راهکارهای لازم با توجه به نقایص موجود در سازمان جهت پیشرفت و ترقی بانک صادرات ایران ارائه خواهد شد.
رابطه استقلال در کار و رفتارهای مدنی سازمانی با توجه به نقش میانجی گر تعادل کار-خانواده
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش میانجی گری تعادل کار-خانواده در رابطه بین استقلال در کار و رفتارهای مدنی سازمانی طراحی و اجرا گردید. روش پژوهش توصیفی و از نوع رابطه ای بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان یک سازمان دولتی در شهر اصفهان بود که در نیمه دوم سال 1392 در این سازمان مشغول به کار بودند. تعداد 150 نفر از اعضای جامعه آماری به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته شامل پرسشنامه تعادل کار خانواده (کارلسون، 2009)، پرسشنامه رفتار مدنی سازمانی (ویلیامز، 1991) و پرسشنامه ویژگی های شغلی (سیمز، 1976) است که ویژگی های روان سنجی آن ها مطلوب به دست آمد. پایایی این پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با تعادل کار-خانواده 832/0، رفتار مدنی سازمانی معطوف به فرد 612/0 رفتار مدنی سازمانی معطوف به سازمان 697/0 و استقلال در کار 606/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از الگو سازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده گردید. نتایج نشان داد که تعادل کار-خانواده میانجی کامل رابطه بین استقلال در کار با رفتار مدنی سازمانی معطوف به فرد می باشد. در حالی که این متغیر میانجی کننده جزیی استقلال و رفتار مدنی سازمانی معطوف به سازمان است. در یک نتیجه گیری کلی می توان بیان نمود که با افزایش استقلال، افراد توانایی بیشتری در برقراری تعادل وظایف شغلی و خانوادگی پیدا کرده و در نتیجه میزان رفتارهای مدنی سازمانی بیشتری می شود.
تدوین الگوی مدیریت استراتژیک آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت استراتژیک به عنوان یک ضرورت در تمامی حوزه ها و فعالیت های سازمانی شناخته شده است. این ضرورت در حوزه آموزش عالی بیشتر و محسوس تر است. در این مطالعه الگوی مدیریت آموزش عالی در ایران مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. نمونه های تحقیق شامل 220 نفر از اعضای هیات علمی، مدیران، متخصصان و ذینفعان آموزش عالی بوده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با روش تحلیل عاملی و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها نشان داد الگوی مدیریت استراتژیک آموزش عالی دارای 5 مولفه اصلی، 6 مولفه فرعی و 73 متغیر می باشد. تحلیل واریانس ها نیز نشان داد که بین نظرات نمونه های تحقیق به تفکیک چهار ویژگی سمت، رشته تحصیلی، مرتبه علمی و سابقه مدیریت برخی تفاوت های معنی دار وجود دارد. برای بررسی دقیق تر این تفاوت ها از آزمون تعقیب یتوکی استفاده شده است.
بررسی مهمترین الزامات روش تدریس مشارکتی از دیدگاه استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های نوین تدریس ، روش تدریس مشارکتی است که با عناوین تدریس گروهی و آموزش گروهی نیز شناخته شده است . کاربست مطلوب این روش منوط به رعایت الزاماتی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی الزامات این شیوه تدریس از دیدگاه استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان و با رویکرد ترکیبی(کمّی و کیفی) انجام شده است . در بخش کمّی، روش مورد استفاده این پژوهش توصیفی - پیمایشی و جامعه آماری آن مرکب از 85 نفر از استادان دارای مرتبه علمی استادیار و بالاتر در سال تحصیلی 90-1389 و نیز 448 نفر از دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی بوده است. در بخش کیفی نیز با نمونه ای از جامعه مصاحبه شده است. حجم نمونه دانشجویان با استفاده از فرمول کوکران 180 نفر برآورد شد که به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند و استادان نیز به شیوه سرشماری در پژوهش شرکت نمودند. ابزارهای پژوهش علاوه برمصاحبه نیمه ساختاریافته اکتشافی، پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی آن به تأیید متخصصان رسید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه شد. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آزمون های استنباطی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که مهمترین الزام روش تدریس مشارکتی از نظر استادان و دانشجویان، نشست مشترک استادان قبل از آغاز ترم در رابطه با تعیین سرفصل، منابع و تکالیف دانشجویان بوده است. در اولویت سایر الزام ها بین دیدگاه دانشجویان و استادان تفاوت هایی وجود دارد.
ویژگی های عمومی و حرفه ای مدیران مدارس متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، شناسایی، دسته بندی و توصیف ویژگیهای عمومی و حرفه ای مدیران آموزشی و نیز تعیین میزان تطابق ویژگیهای مدیران با قوانین مصوب شورای عالی آموزش و پرورش است. روش پژوهش با توجه به ماهیت موضوع آن از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل مدیران مدارس متوسطه ایران در دو سال تحصیلی 89-1388 و90-1389 و همچنین قوانین و آیین نامه های مصوب شورای عالی آموزش و پرورش بوده است. با توجه به انجام سرشماری، نمونه گیری به عمل نیامده است. متغیر های مورد مطالعه شامل ویژگیهای عمومی و حرفه ای (اختصاصی) مدیران مدارس متوسطه هستند. مسئله اصلی پژوهش درقالب دو پرسش پژوهشی تدوین شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که به طورکلی میان ویژگیهای عمومی مدیران از قبیل نوع استخدام، سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و قوانین و آئین نامه های مصوب در این زمینه، فاصله وجوددارد. از نظر ویژگیهای حرفه ای، میانگین سابقه خدمت آموزشی - اداری مدیران مدارس مورد مطالعه بالاست. همچنین، وضعیت تناسب رشته تحصیلی با پیشینه تحصیلی افراد شاغل در پست مدیریت مدارس متوسطه نامطلوب است. در مجموع رشته تحصیلی 88 درصد از مدیران مدارس دوره آموزش متوسطه با شرایط و آئین نامه های انتصاب مدیران مدارس مصوب شورای عالی آموزش و پرورش همخوانی ندارد. در پایان مقاله براساس یافته های پژوهش پیشنهادهایی به منظور بهبود مدیریت مدارس کشور ارائه شده است.
تجارب معلمان شرکت کننده در آزمون اعزام به مدارس خارج از کشور: پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، دستیابی به تجارب معلمان شرکت کننده در آزمون اعزام به مدارس خارج از کشور برای شناخت این پدیده است.مطالعه حاضر به شیوه کیفی و از نوع پدیدار شناسی با نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه ژرف نگر با 14 نفر ازمعلمانی انجام گرفت که در مصاحبه پس از قبولی در آزمون سال تحصیلی 92-91شرکت کرده بودند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه بود. مصاحبه ها به دقت ثبت و در همان جلسه، با شرکت کنندگان مرور می شد و در صورت تایید مورد پذیرش قرار می گرفت. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با روش هفت مرحله ای کلایزی صورت پذیرفته است.یافته های حاصل ازتجارب معلمان در چهار مضمون اصلی شامل: عوامل انگیزه بخش برای شرکت در آزمون، فعالیتهای قبل از شرکت در آزمون، نگرانیهای قبل از قبولی، ویژگیهای افراد اعزام شونده و 23 مضمون فرعی شامل: کسب تجربه جدید، لذت بردن از سفرو آشنایی با فرهنگ وآداب ورسوم کشورهاوتنوع در زندگی،حقوق و مزایا،رضایت و اشتیاق همسر،کسب موقعیت اجتماعی،یادگیری زبان برای خود و فرزندان،افزایش اعتماد به نفس،احساس وظیفه نسبت به دانش آموزان هم وطن،یافتن دوستان جدید از استانهای گوناگون، اشاعه فرهنگ دینی و معرفی انقلاب اسلامی، شناخت بیشتر جایگاه کشور خود،حج تمتع و عمره مفرده از طریق کشور میزبان، خرید منابع مطالعه و آمادگی برای شرکت در آزمون، مشورت و تحقیق و بررسی پیرامون نحوه برگزاری آزمون ومصاحبه،تحقیق و بررسی پیرامون امنیت کشورها،نگرانی قبول نشدن در آزمون، نگرانیپیرامون تحصیل فرزندان درخارج ازکشور،نگرانی پیرامون مسائل فرهنگی واخلاقی فرزندان،نگرانی دوری از پدر و مادر، نگرانی ازذبح اسلامی در کشورهای غیر مسلمان،نگرانی ازعدم رعایت عدالت در پذیرش معلمان، داشتن شخصیت علمی،حجاب اسلامی، ظاهر مناسب و اخلاق خوب استخراج شده است.نتایج حاصل از پژوهش حاضر می تواند برای مسئولان آموزش و پرورش و سایر پژوهشگران علاقه مند در این حوزه مورد استفاده قرار گیرد و تصویری روشن از ادراکات معلمان شرکت کننده در آزمون ارائه نماید.
بررسی الگوی تحلیل مسیر ابعاد خشنودی شغلی و تعهد سازمانی
حوزههای تخصصی:
خشنودی شغلی حالت عاطفی مثبتی است که کارکنان نسبت به شغل خود دارند و تعهد سازمانی از احساس مثبت آنان نسبت به سازمان ناشی می شود. در پژوهش حاضر رابطه بین این دو متغیر و الگوی مسیر ابعاد این متغیرها بررسی شد. نمونه شامل 404 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی بود که به روش تصادفی ساده اتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش که دو پرسشنامه تعهد سازمانی و خشنودی شغلی بودند، پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج هم چنین حاکی از رابطه مثبت خشنودی از خود شغل، خشنودی از ارتقاء و خشنودی از پرداخت با تعهد پیوستگی و خشنودی از خود شغل، خشنودی از سرپرست، خشنودی از خط مشی و خشنودی از همکاران با تعهد همانندسازی شده و نیز رابطه مثبت تعهد پیوستگی و تعهد مبادله ای با تعهد مبادله ای بودند. با توجه به یافته ها، سازمان ها باید شرایط خشنود کننده را فراهم کنند و از این طریق تعهد سازمانی کارکنان را بالا ببرند.
تبیین نقش خودبالندگی مدیران مدارس در بهبود عملکرد آنان (مطالعه موردی: مدیران مدارس شهر ری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش خودبالندگی مدیران مدارس شهر ری بر عملکرد آنان بوده است. روش پژوهش توصیفی و همبستگی و روش تحلیل از نوع مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس شهر ری بوده که با روش نمونه گیری طبقه ای با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه 180 نفر تعیین شد. از پرسش نامه خودبالندگی مدیران با پایایی(95/0) و پرسش نامه عملکرد با پایایی(91/0) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. الگویابی مدل معادلات ساختاری نشان داد، دانش و اطلاعات بنیادی با ضریب مسیر(79/0=γ) بر عملکرد مدیران تأثیرگذار بوده است. به عبارت دیگر، مدیرانی که بر واقعیات اساسی سازمان اشراف داشته و دانش و اطلاعات مرتبط با مدیریت بیشتری دارند، عملکرد مطلوب تری خواهند داشت. هم چنین صفات برتر خودبالندگی شامل خلاقیت، فراست ذهنی، عادات و مهارت های یادگیری متعادل و خود آگاهی نیز با ضریب مسیر(74/0=γ) بر عملکرد مدیران مدارس تأثیرگذار بوده است. نهایتاً، شاخص های نیکویی برازش(GFI)، شاخص برازندگی افزایشی(IFI)، جذر میانگین مجذورات خطای تقریب(RMSEA)، شاخص برازندگی هنجار شده(NFI) و شاخص نیکویی برازندگی تطبیقی(AGFI) تأثیر مهارت های ویژه خودبالندگی بر عملکرد مدیران مدارس را تأیید نکرد.