فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
45 - 56
حوزههای تخصصی:
Introduction: Whenever there is an outbreak of infectious diseases, psychosocial impact has been observed on individual and social levels globally. The psychological and social effects of the COVID-19 epidemic are potential and widespread, which affect people's mental health in the long term. The present study aimed to investigate the role of neuroticism in predicting psychological distress through perceived stress and loneliness in covid-19.Method: This research was carried out in the form of correlation and structural equations. The statistical population of the research was all the students of Azarbaijan Shahid Madani University, 300 of whom were selected through convenience sampling, and the neuroticism scale was from the short form of the Neo questionnaire, the Cohen et al.'s perceived stress questionnaire, the Kessler psychological distress questionnaire, and the loneliness scale. Social Emotional Assessment for Adults (SELSA-S) was administered to them. Then the obtained data were analyzed using Spss26 and Amos22 software.Results: The results showed that neuroticism is related to psychological distress through loneliness and perceived stress. Also, there is a positive and significant relationship between the components of loneliness, perceived stress, and neuroticism with stress, anxiety, and depression.Conclusion: Therefore, considering the increasing spread of psychological distress, it is necessary to reduce people's psychological distress by teaching self-care skills and stress management.
ارتباط تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلا مالتیپل اسکلروز (MS)؛ نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش باهدف بررسی نقش تعدیل گر کارکردهای اجرایی در ارتباط بین تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه شامل تمامی مبتلایان به بیماری مالتیپل اسکلروز ساکن تهران بود. درنهایت 229 نفر نمونه به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی بک ویرایش دوم (2005)، کارکردهای اجرایی نجاتی و همکاران (2014) و تبعیت درمانی موریسکی و همکاران (2008) به شیوه مداد کاغذی پاسخ دادند. به منظور بررسی ارتباط از همبستگی پیرسون و نقش تعدیل گر از رگرسیون گام به گام بهره گرفته شد.
یافته ها: شواهدی از نقش پیش بین نشانه های افسردگی برای تبعیت ضعیف از درمان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز یافت شد (P<0/01). بعلاوه شواهد مبین نقش پیش بین حافظه، برنامه ریزی و شناخت اجتماعی در تبعیت درمانی بود (P<0/01). از طرفی شواهدی از نقش کارکردهای اجرایی در رابطه نشانه های افسردگی با تبعیت درمانی به عنوان تعدیل یافت نشد (P>0/01).
نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اهمیت وجود نشانه های افسردگی و کارکردهای اجرایی در تبعیت درمانی بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز بود. با توجه به اهمیت تبعیت درمانی در پیش آگهی بیماری پیشنهاد می شود پزشکان با در نظر گرفتن این دومورد به تدوین برنامه هایی درمانی اقدام کنند تا مشکلات شناختی و هیجانی موازی با درمان اصلی بیماری هدف قرار دهند و از این طریق تبعیت درمانی را افزایش دهند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری دیس پپسی موجب بروز مشکلات روان شناختی و دردهای مزمن در افراد می شود. برای رفع این مشکلات به مداخلاتی مانند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نیاز می باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران تا ۵۰20 تا ساله با تشخیص سوء هاضمه بدون زخم در کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بعثت شهر کرمان در سال 1401 بودند. از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر(، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه، 90 دقیقه ای به صورت گروهی، دریافت کردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پرسشنامه درد مک گیل (2009) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات انعطاف پذیری شناختی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معنی داری یافته است. هم چنین میانگین نمرات درد مزمن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معنی داری یافته است (001/0P<).
نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش درد مزمن در بیماران مبتلا به دیس پپسی دارای اثربخشی و کارایی بود.
نقش فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای در تنهایی بیماران اسکلروز چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
143 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسکلروز چندگانه یک بیماری مزمن پیش رونده در سیستم اعصاب مرکزی می باشد که بر جنبه های مختلف زندگی شخص اثرگذار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای در تنهایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می باشد.
روش: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ساکن شهر رشت در سال 1401 بود که 120 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، 1995)، مقیاس تنیدگی ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و مقیاس احساس تنهایی (دی توماسو و همکاران، ۲۰۰۴) استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین فاجعه انگاری درد، تنیدگی اداراک شده و اجتناب تجربه ای با تنهایی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. همچنین، یافته ها نشانگر این بودند که تنها اجتناب تجربه ای قدرت پیش بینی تنهایی را دارد ) 05/0 p< ).
نتیجه گیری: فاجعه انگاری درد، تنیدگی ادراک شده و اجتناب تجربه ای از طریق عدم پذیرش احساسات و افکار موجب افزایش تنهایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شده است.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن بود.
روش: با توجه به گمارش تصادفی آزمودنی ها و گروه مقایسه کنترل روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان زن مبتلا به سردرد تنشی مزمن به کلینیک تخصصی درد بیمارستان فوق تخصصی خاتم الانبیاء شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها تعداد 34 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه درجه بندی درد مزمن (ون کوروف و همکاران، 1990)، پرسشنامه کیفیت خواب (بویس و همکاران، 1989) و پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت دو ماه و نیم در 10 جلسه 60 دقیقه ای درمان مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری را دریافت نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون پیش فرض های آماری و آنالیر کوواریانس چندمتغیری با SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی- رفتاری بر بدتنظیمی هیجانی (000/0=P)، کیفیت خواب (035/0=P) و شدت تجربه درد (004/0=P) تاثیر معنادار دارد.
نتیجه گیری: درمان مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات هیجانی، کیفیت خواب و شدت تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن دارای اثربخشی و کارایی بود
The Mediating Role of Self-Compassion in the Relationship Between Family Cohesion, Stress, and Quality of Life with Body Mass Index in Adolescent Girls(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
63 - 77
حوزههای تخصصی:
Objective: Being overweight and obese in adolescence is associated with severe health effects during their lifetime The purpose of this study was to explain the mediating role of self-compassion in the relationship between family cohesion, stress, and quality of life with body mass index in adolescent girls
Method: The current research was descriptive-multiple linear regression From among the statistical population of the research, 250 teenage girls were selected as the research sample using a multi-stage cluster sampling method, and finally, after dropping 50 people from the sample group, the data of 200 of them were analyzed. The tools of data collection included the Samani Family Cohesion Questionnaires (2001), Byrne and Mazano Stress (2002) Scale, the World Health Organization Quality of Life (1996) questionnaire, and the NAF Self-compassion (2003) inventory. For data analysis, structural equation modeling was performed using SPSS26 and AMOS24 software.
Results: The results showed that the model of body mass index based on the quality of life, family cohesion, and stress with the mediating role of self-compassion has a good fit. It also indicated that family cohesion, stress, and quality of life did not predict body mass index in adolescent girls, But quality of life predicts body mass index in adolescent girls.
Conclusion: It seems that self-compassion plays a mediating role in the relationship of body mass index with family cohesion, stress, and quality of life in adolescent girls.
ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) و رابطه آن با شاخص توده بدنی (BMI)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
115 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفاوت های فردی در پاسخدهی به نشانه های غذایی نقش مهمی می تواند در پیشرفت چاقی داشته باشد. هدف این مطالعه ارزیابی ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا و رابطه آن با شاخص توده بدنی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری ۲۰.۹۹۷ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بود. طبق جدول کریسی-مورگان، ۳۸۰ نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مقیاس پاسخگویی نشانه غذا (FCRS) کنگ سیم و همکاران (۲۰۲۳)، مقیاس قدرت غذا (PFS) لو و همکاران (۲۰۰۹) و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و AMOS24 و به کمک روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مدل دوعاملی مقیاس پاسخگویی نشانه غذا را تأیید کرد. روایی همگرای این مقیاس با مقیاس قدرت غذا (۷۷/0)= Rبود. هریک از زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا دارای قدرت پیش بینی کافی و رابطه مثبت با شاخص توده بدنی (BMI) بود که نشان دهنده روایی پیش بین مقیاس است. بررسی پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ (۹۱/۰) و روش بازآزمایی (90/۰) نشان داد که این مقیاس از پایایی عالی برخوردار است. همبستگی درونی هر گویه با نمره کل مقیاس پاسخگویی نشانه غذا معنی دار بود (۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: مقیاس پاسخگویی نشانه غذا، مقیاسی با کفایت روانسنجی خوب برای بررسی رفتارهای تغذیه ای و پیش بینی تغییرات شاخص توده بدنی است.
تاب آوری زنان مبتلا به ام اس: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
125 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری افراد مبتلا به ام اس در سطح پایینی قرار دارد. توجه ویژه به ارتقا تاب آوری در سال های اخیر به عنوان مکمل درمانی، پژوهش های متعددی را به سوی خود جلب کرده است. نبود پژوهش مروری و جمع بندی این نیاز پژوهشی را ایجاد کرد لذا این پژوهش به بررسی عوامل تاثیر گذار بر تاب آوری زنان مبتلا به بیماری ام اس می پردازد.
روش: این پژوهش از نوع مروری و جست وجوی نظام مند است. کلیه مقالات مرتبط با تاب آوری زنان ایرانی مبتلا به بیماری ام اس در ده سال گذشته در شش پایگاه داده ایی فارسی با کلید واژه های تاب آوری، زنان، ام اس، مالتیپل اسکلروزیس جستجو شد. با توجه به معیار های ورود و خروج، 18مقاله مرتبط وارد پژوهش شد.
یافته ها: موقعیت جغرافیایی پژوهش ها در 9 استان و تمرکز مطالعاتی در این حوزه در سال های 1399 و 1401 است که نشان اهمیت موضوع تاب آوری در سال های اخیر است. بیش ترین روش پژوهش استفاده شده، نیمه آزمایشی است. با بررسی مقالات، عوامل تاب آوری به 7 دسته که شامل راهبرد های کنترل ذهن، پذیرش و شفقت، بهزیستی روان ، معنا درمانی، ورزش درمانی، معنویت درمانی و بخشودگی تقسیم بندی شدند.
نتیجه گیری: شناخت عوامل موثر تاب آوری زنان می تواند به بهبود خدمات حمایتی بیماری مزمن کمک کند. در ادامه پیشنهادهای متناسبی نیز در سه سطح رویکردی (ایجاد پژوهش های بین رشته ایی)، پژوهشی (بهره گیری از روش های کیفی و ترکیبی) و ساختاری ارائه شده اند.
Comparing The Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy with Emotion-Focused Therapy on Emotion Regulation in Patients with Peptic Ulcer(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
21 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: Patients suffering from psychosomatic disorders such as peptic ulcers struggle with many psychological and physical problems. This study aimed to compare the effectiveness of group mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) with emotion-focused therapy (EFT) on cognitive emotional regulation of patients with peptic ulcer.
Method: This semi-experimental study was conducted with a pre-test-post-test-3-month follow-up design and a control group. For this purpose, 45 patients were selected through convenience sampling method among patients referred to specialized internal medicine clinics during Jan-March 2023. The participants were randomly assigned to three groups i.e. control (15 people), EFT (15 people), and mindfulness-based cognitive therapy (15 people). The intervention groups received eight sessions of mindfulness-based cognitive therapy/ emotion-focused therapy. The control group did not receive any treatment during the study. The participants completed the standard cognitive emotion regulation questionnaire of Garnefski and Kraaij before, after and three months after the interventions. The obtained data were analyzed by repeated measurement analysis of variance and Bonferroni test.
Results: Overall, the obtained results showed that EFT and mindfulness-based cognitive therapy are effective in the emotional regulation of patients with peptic ulcers (P=0.001). Comparing the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy with emotion therapy on adaptive (P=0.56) and maladaptive (P=0.22) emotional regulation showed no significant difference in patients with peptic ulcer.
Conclusion: Therefore, it can be said that both emotional therapy methods and mindfulness-based cognitive therapy have a positive effect on the emotional regulation of patients with peptic ulcers, and these two methods can be used for the improvement of emotional improvement in patients.
اثربخشی طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری مشتمل بود بر زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک آنکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) تهران، از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰. از میان این افراد، ۲۰ نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه شامل ۱۰ نفر) گمارش شدند. جهت گردآوری داده ها از ابزارهای پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (۱۹۹۶) و سرمایه روانشناختی لوتانز (۲۰۰۷) استفاده شد. جلسات آموزشی طرحواره درمانی یانگ (۲۰۰۶) در ۲۰ جلسه ی ۶۰ دقیقه ای و به صورت هفتگی اجرا گردید، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره در محیط SPSS-23 انجام گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که روش طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه های روانشناختی تاثیر دارد (۰۵/۰P<).
نتیجه گیری: براساس یافته ها میتوان نتیجه گیری کرد که طرحواره درمانی می تواند روشی موثر جهت افزایش سرمایه های روانشناختی و رشد پس از سانحه در بیماران مبتلا به سرطان پستان باشد. بنابراین به متخصصان پیشنهاد می گردد که به جهت ارتقای ابعاد روانی بیماران مبتلا به سرطان پستان، این درمان را بکار بگیرند.
اثر بسته بازی درمانی مبتنی بر نظریه خودتنظیمی زمانی بر شاخص توده بدنی کودکان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
139 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کاهش وزن و نگهداشت آن با توجه به نارسایی های درمان های کنونی یکی از مهم ترین اهداف درمانگران حوزه درمان بیماری مزمن چاقی کودکان بود. بنابراین پژوهشگران این پژوهش تصمیم گرفتند تا اثر بسته بازی درمانی شان بر پایه نظریه خودتنظیمی زمانی هال و فونگ را در این مورد به آزمون گذارند.روش: با اجرای یک طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش-آزمون، پس-آزمون و پیگیری در فواصل 2 ماهه بر نمونه ای در دسترس از جامعه مراجعه کنندگان به مراکز سلامت ایرانیان-شهر اصفهان، شامل 45 زوج والد-کودک چاق گمارش شده به گونه تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه، همزمان با انجام مداخله رفتاری خانواده-محور بر هر دو گروه، اعضای گروه آزمایشی از آموزش بسته بازی درمانی نیز برخوردار شدند.یافته ها: با تحلیل داده های شاخص توده بدنی کودکان (سنجیده شده توسط تقسیم وزن اندازه گیری شده به کیلوگرم با ترازو به مربع قد اندازه گیری شده به متر با قامت سنج) به روش کوواریانس یک-طرفه، تفاوت معناداری میان دو گروه در هر دو مقطع پس-آزمون )98/0=ŋ2 و 001/0>P و 34/2188=(1و42)F) و پیگیری )96/0=ŋ2 و 001/0>P و 61/1036=(1و42)F) مشاهده شد که با توجه به اندازه اثر می شد گفت میزان اثربخشی درمان قابل توجه بود.نتیجه گیری: تفسیر نتایج حاکی از موثر بودن افزودن آموزش بسته بازی درمانی به شیوه رفتاری خانواده-محور در کاهش وزن و نگهداشت آن بود که با توجه به محدودیت های پژوهش بازآزمایی و کاربست آن به دیگر پژوهشگران علاقمند پیشنهاد شد.
نقش میانجی گر ویژگی های شخصیتی در رابطه بین میزان پذیرش واکسن کرونا با اضطراب، افسردگی و استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
131 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ویروس کووید-19 در طول زمان تغییر شکل می دهد و همچنان در جهان موجود است. بنابراین میزان پذیرش واکسن و عوامل اثر گذار بر آن باید بررسی شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر ویژگی های شخصیتی در رابطه میان میزان پذیرش واکسن کرونا با اضطراب، افسردگی و استرس در دوران همه گیری کووید-19 بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه بزرگسالان 18 تا 60 سال شهر تهران بود، که 388 نفر (۸۱ مرد و ۲۵۷ زن) از آن ها به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کوتاه هگزاکو، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه دانش، نگرش، کاربست و نگرانی ها واکسن کووید-19 استفاده شد. سپس داده ها با نرم افزار SPSS (نسخه 24) و AMOSE (نسخه 24) تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که اضطراب، افسردگی، استرس بر ویژگی های شخصیتی (۴۱/۰=β و ۰۰۱/۰>P) اثر مثبت و بر مقاومت یا پذیرش واکسن (۱۵/۰-=β و ۰۱۳/۰=P) اثر معکوس معنی دار و همچنین ویژگی های شخصیتی بر مقاومت یا پذیرش واکسن (۱۳/۰-=β و ۰۲۱/۰=P) اثر معکوس و معنی داری دارد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که متغیر ویژگی های شخصیتی می تواند نقش میانجی (۰۳۸/۰=P) را در رابطه اضطراب، افسردگی، استرس بر مقاومت یا پذیرش واکسن داشته باشد.
تاثیر درمان راه حل محور کوتاه مدت بر نگرش تزریق واکسن و اضطراب سلامت در زنان باردار در همه گیری کووید-۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
71 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بارداری با تغییرات جسمانی و هیجانی همراه است که شرایط خاص کووید-19 می تواند در بر سطح اضطراب سلامتی آن دامن بزند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان راه حل محور کوتاه مدت بر نگرش تزریق واکسن و اضطراب سلامت در زنان باردار در همه گیری کووید-۱۹ انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش و پس آزمون بود. نمونه آماری را 30 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به مرکز خدمات جامع سلامت سیاهکل تشکیل دادند که به صورت هدفمند غیر تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه به صورت تخصیص تصادفی جایدهی شده و به پرسشنامه های اضطراب سلامتی (سالکوسیکس و وارویک، 1989) و نگرش واکسن (رحمانیان و همکاران، 1399) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. گروه آزمایش، درمان راه حل محور کوتاه مدت (کار دشازر و همکاران، 2006 ) را در 5 جلسه دریافت کرد و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد درمان راه حل محور کوتاه مدت بر نگرش تزریق واکسن و اضطراب سلامت در زنان باردار در همه گیری کووید-۱۹ اثر دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده می توان گفت در شرایط بحرانی با کاربست مداخله های راه حل محور و کوتاه مدت می توان نگرش ارتقاء سلامت از طریق تزریق واکسن کووید-19 را در زنان باردار افزایش داد و اضطراب سلامتی را در ایشان کاهش داد.
Comparison of the Effectiveness of Acceptance - Commitment Therapy and Mindfulness Therapy on Improving Blood Sugar Control and Weight Control in People with Diabetes II(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
21 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: Type 2 diabetes is a chronic and complex disease that requires constant medical and psychological care. This study aimed to compare the effectiveness of acceptance, commitment, and mindfulness therapy in improving blood sugar control and weight control in people with type 2 diabetes.
Method: The research method was quasi-experimental with a pre-test-post-test design and a two-month follow-up with a control group. The statistical population of this study included all men with type 2 diabetes and overweight in Tehran in 2021. The research samples were 60 patients who were selected through the purposeful sampling method and randomly assigned into three equal groups including experimental group A (under acceptance and commitment therapy), experimental group B (under mindfulness therapy), and control group (without intervention). The data collection tool in this study was the HBA1C test to control blood sugar and BMI to control weight. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance.
Results: The results showed a significant difference between the mean scores of blood sugar control and weight control in the acceptance and commitment therapy group and the control group (p < 0.001). Also, there was a significant difference between the blood sugar control and weight control scores of the mindfulness therapy group and the control group (p < 0.05).
Conclusion: It is concluded that both interventions, especially acceptance and commitment therapy to reduce the psychological and physical problems of patients with type 2 diabetes.
Prediction of Bulimia Nervosa Based on Personality Traits with the Mediation of Emotional Intelligence in Nurses(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
33 - 44
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to provide a structural equation modeling for the effect of personality traits on bulimia nervosa with the mediating role of emotional intelligence in nurses.
Methods: This research was a descriptive-correlational study that employed structural equation modeling with partial least squares. The research population consisted of all nurses of medical sciences hospitals in Tabriz in 2022. The research sample was 335 people who were selected using stratified sampling. The research tools employed for this purpose were the shorter form of NEO-FFI (NEO Five-Factor Inventory; 1985), the Binge Eating Scale (BES; Gormally et al., 1982), and Schering's Emotional Intelligence Questionnaire (1996). Partial least squares structural equation modeling (PLS-SEM) and Smart PLS 3 plus SPSS 26 were used for data analysis.
Results: The results showed that in the proposed model, the five main personality traits, except the extroversion variable, have a significant direct and indirect effect on bulimia nervosa, and another implication of this research is the significant direct effect of emotional intelligence on bulimia nervosa. Another finding was the significant direct effect of the main personality traits on emotional intelligence.
Conclusion: The results suggest that interventions for bulimia nervosa should embed education on personality traits and emotional intelligence because, according to the findings, the lower the personality traits, such as neuroticism and higher emotional intelligence, the lower the probability of bulimia nervosa.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر بهبود تبعیت از درمان و چربی خون (کلسترول، تری گلیسیرید، LDL و HDL) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
77 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت نوع 2 گونه ای اختلال سوخت و سازی مزمن است که عامل بسیاری از مرگ و میرهای حال حاضر جهان بشمار می رود. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود تبعیت از درمان و چربی خون (کلسترول، تری گلیسیرید، LDL وHDL) در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان در پاییز سال 1400 بودند که 46 نفر آنان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه گواه (23 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش تحت هشت جلسه درمان متمرکز بر شفقت (دو جلسه 90 دقیقه ای در هفته) و گروه گواه در انتظار مداخله آموزشی قرار گرفتند. پرسشنامه تبعیت از درمان مدانلو (1392) و نیز ارزیابی چربی خون توسط پزشک متخصص برای هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه انجام شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط بین- درون آزمودنی ها (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) در نسخه 24 نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها حاکی از بهبود تبعیت از درمان (132/36=F و001/0=P) و متعادل شدن سطوح چربی خون (تری گلیسرید، کلسترول، LDL و(HDL گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه و همچنین پایداری نتایج در مرحله پیگیری (306/70=F و001/0=P) بود.
نتیجه گیری: درمان متمرکز بر شفقت با بهره گیری از فنونی مانند صندلی خالی و نوشتن نامه های شفقت آمیز دارای کارایی بالینی مناسبی برای بهبود تبعیت از درمان و متعادل کردن چربی خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 به شمار می رود.
رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده، خود شفقت ورزی و سرسختی روانی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی زنان یائسه: نقش میانجی گری نگرش به یائسگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
115 - 134
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یائسگی به عنوان یکی از مسائل مهم در بهداشت سلامت جنسی زنان است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده، خودشفقت ورزی و سرسختی روانی با عملکرد جنسی و کیفیت زندگی در زنان یائسه با میانجی گری نگرش به یائسگی بود.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی بر روی زنان یائسه شهر زنجان در سال 1401 بود. از بین آنها 293 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه ها روایی و پایایی آنان مورد بررسی و تایید شد. از تحلیل مسیر برای تحلیل مدل استفاده شد.
یافته ها: نتایج اثر معنادار و مستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده (p>0/05،β=0/19)، خودشفقت ورزی (p>0/05، β= 0/13)، سرسختی روانی (p>0/05،β=0/19 )، نگرش به یائسگی (p>0/05، β=0/13) با عملکرد جنسی، همچنین حمایت اجتماعی ادراک شده (p >0/05، β= 0/23)، خودشفقت ورزی (p >0/05، β= 0/19)، سرسختی روانی (p>0/05،β=0/23) و نگرش به یائسگی (p>0/05، β=0/20) با کیفیت زندگی نشان داد. برای تحلیل نقش میانجی از روش غیر مستقیم استفاده شد.
نتیجه گیری: میانجی گری نگرش به یائسگی در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده، خود شفقت ورزی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی تایید شد. ولی میانجی گری نگرش به یائسگی در رابطه سرسختی روانی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی تایید نشد
اثربخشی گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به سرطان پستان دارای اضطراب مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: در یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه، تعداد 36 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان دارای اضطراب مرگ از بیمارستان سیدالشهداء (ع) و مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء اصفهان سال 1399-1400 که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (18 نفر) و گواه (18 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت گروه درمانی معنامحور 8 جلسه ای 90 دقیقه ای به صورت هفتگی قرار گرفت. داده ها، با استفاده از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970)، نگرش به مرگ وونگ و همکاران (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSS-23، داده ها تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که گروه درمانی معنامحور، نگرش به مرگ و تحمل پریشانی گروه آزمایش را در سطح معناداری بهبود بخشید (01/0>P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی زنان با سرطان پستان تاثیر مثبتی داشته است که پیشنهاد می شود از معنادرمانی برای یاری به زنان با سرطان پستان دارای اضطراب مرگ استفاده شود.
نقش ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی در غذا خوردن هیجانی: عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی بر غذا خوردن هیجانی با در نظر گرفتن عامل واسطه ای مکانیسم های دفاعی انجام گرفت.
روش: در یک طرح همبستگی با روش مدل سازی معادلات ساختاری، تعداد 800 شرکت کننده به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند داده ها با پرسشنامه های رفتار خوردن داچ، پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، پرسش نامه سبک های دفاعی و فرم کوتاه مقیاس سطوح کارکرد شخصیت توسط افراد نمونه جمع آوری شد.
یافته ها: سطح کارکرد شخصیت (52/0) و سبک های دلبستگی ایمن (91/0)، اضطرابی (39/0) و اجتنابی (51/0) بر غذا خوردن هیجانی اثر ساختاری مستقیم دارد (05/0>P). سطح کارکرد شخصیت با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته (76/0)، رشدنایافته (83/0) و روان آزرده (79/0) بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (61/0)، اضطرابی (61/0) و اجتنابی (72/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (78/0)، اضطرابی (60/0) و اجتنابی (79/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدنایافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (86/0)، اضطرابی (67/0) و اجتنابی (73/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی روان آزرده بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: از آنجا که اختلال در شخصیت با پرخوری و خوردن کنترل نشده ارتباط دارد لذا می توان این طور نتیجه گیری نمود که افراد دارای پرخوری، کارکرد شخصیت ناسازگار بالاتر و کارکرد شخصیت سازگار پایین تری دارند. بر اساس نظریه ی تنظیم هیجان که یکی از نظریه های رفتار غذا خوردن هیجانی است، خوردن هیجانی می تواند با کاهش هیجانات منفی، خلق و خو را بهبود بخشد. لذا با توجه به همپوشی بین مفاهیم تنظیم هیجان در دو متغیر سطح کارکرد شخصیت و غذا خوردن هیجانی به نظر می رسد این اشتراک علت ارتباط این دو متغیر با یکدیگر باشد. دفاع نابالغ با خوردن هیجانی مرتبط است و خوردن هیجانی نیز همچون مکانیزم دفاعی راهبردی برای کاهش هیجانات منفی می باشد که در نهایت آسیب های بسیاری را به دنبال دارد. هماهنگی مادر با کودک در موقعیت های پراسترس خودتنظیمی و مبانی شناختی و هیجانی و راهبردهای مقابله ای کودک را شکل می دهد؛ در صورتی که دلبستگی ایمن در فرد شکل نگیرد، قادر به تنظیم هیجانات و کنترل هیجانات خود به شیوه ی صحیح نخواهند بود و از راهبردهای نامناسبی همچون پرخوری برای تنظیم هیجانات خود استفاده خواهد کرد. نتایج پژوهش می تواند به تدوین و طراحی مداخلات روانشناختی و پروتکل های درمان پرخوری و چاقی کمک کند.
The Effectiveness of the Integrated Approach of Meaning Therapy and Hope Therapy on Tolerance of Ambiguity, Alexithymia, and Psychological Hardiness of Women with Breast Cancer(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
33 - 46
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the effectiveness of the integrated approach of meaning therapy and hope therapy on tolerance of ambiguity, alexithymia, and psychological hardiness of women with breast cancer in Dezful City.
Method: The statistical population of this study consisted of all women with breast cancer in Dezful in 2021, from whom 30 people were randomly selected and assigned to experimental and control groups. Toronto Alexithymia Scale (Taylor, 1986), Ambiguity Tolerance Scale, and Hardiness Questionnaire (Kobasa et al.,1982) were administered to both groups. Then the experimental group was subjected to group therapy of the integrated approach of meaning therapy and hope therapy. The number of therapy sessions was eight 90-minute sessions, and after the end of the training course, both experimental and control groups completed the research questionnaires again. After collecting data, multivariate and univariate analyses of variance were used to analyze data via SPSS software.
Results: The results of the data analysis confirmed the effectiveness of this integrated approach on tolerance of ambiguity, alexithymia, and psychological hardiness (p≤ 0/001). Also, the results showed the effect of this integrated approach on the dimensions of alexithymia (difficulty in recognizing emotions, difficulty in describing feelings, and extrovert thinking) and the dimensions of psychological hardiness (commitment, control, and struggle).
Conclusion: The findings of this study could lead to positive consequences of the integrated approach of meaning therapy and hope therapy in women with breast cancer