فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابزارهای فناوری اطلاعات با جاذبه های خود نقش مهمی در زندگی کاربران ایفا کرده و موجب شده اند تا افراد کار با این ابزارها را به هم نشینی با خانواده و دوستان خود برگزینند که این مسئله ممکن است در درازمدت منجر به انزوای اجتماعی و افسردگی افراد شود. مطالعه حاضر جهت تعیین ارتباط احتمالی میان میزان استفاده از این ابزارها و افسردگی جوانان طراحی شده است. جامعه آماری این تحقیق، جوانان کاربر ابزارهای فناوری اطلاعات (تلفن همراه، شبکه های اجتماعی و بازی های رایانه ای) است که 390 نفر به صورت تصادفی در دسترس، انتخاب و پرسشنامه تحقیق را تکمیل کرده اند. تحلیل داده های تحقیق با استفاده از روش تحلیل حداقل مربعات جزئی انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند رابطه مثبتی بین میزان استفاده از بازی رایانه ای و سطح افسردگی جوانان وجود دارد؛ هیچ گونه ارتباط معناداری بین میزان استفاده از تلفن همراه و افسردگی مشاهده نشد و مابین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و افسردگی جوانان، رابطه معنادار منفی مشاهده گردید.
درمان راه حل مدار افسردگی: جهت گیری نظری و معرفی رویکرد درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت تشخیص صحیح اختلال افسردگی، به جستجوی عوامل زمینه ساز و راه کار ها مناسببا تأکید بر درمان راه حل مدار می پردازد. روش: در یک مرور انتخاب شده ادبیات نظری و پژوهشی انجام شد. یافته ها: یافته های مرتبط با عوامل بروز افسردگی و نظریه های مختلف همچون درمان شناختی- رفتاری، فراشناخت، درمان راه حل مدار ارائه شد. نتیجه گیری: عواملی چون جنس، وضعیت تأهل، ارتباط اجتماعی و... در بیماری افسردگی تأثیر دارند و طبق نظریه های مختلف علل متفاوتی باعث بروز بیماری می شود و درمان های متفاوتی پیشنهاد می شود. درمان راه حل مدار کوتاه مدت اثربخشی خود را در حوزه های مختلف مانند افراد دارای مشکلات رفتاری و نوجوانان در معرض خطر و همچنین در زمینه افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان نشان داده است، این روش درمانی در زمینه بیماری افسردگی نیز مؤثر واقع شده است.
تأثیر تغییر سبک اسناد بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تغییر سبک اسناد بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا بود روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 دختر نوجوان نابینای افسرده که در مقاطع راهنمایی و دبیرستان مدرسه نابینایان نرجس شهر تهران، در سال تحصیلی 91- 1390 مشغول به تحصیل بودند و در موقعیت های منفی سبک اسناد «درونی، پایدار و کلی» قرار داشتند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش طی ده جلسه 45 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش برنامه تغییر سبک اسناد قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. داده های پژوهش به وسیله آزمون افسردگی کودکان و نوجوانان و پرسشنامه سبک اسناد کودکان و نوجوانان گردآوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک راهه (آنکوا) و آزمون تحلیل کواریانس چند راهه (مانکوا) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تغییر سبک اسناد از درونی، پایدار و کلی به بیرونی، ناپایدار و اختصاصی بر کاهش میزان افسردگی تأثیر معنادار دارد (0001/0> P). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که تغییر سبک اسناد در کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا مؤثر بوده است.
ارائه پرتوکل روان پویایی شن درمانی گروهی کوتاه مدت در نوجوانان داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دست دادن عزیزی که فرد با او رابطه عمیقی داشته است به مثابه سقوط در گودالی بی انتها، احساس ناخوشایندی است که می تواند باعث سوگ در فرد شود. این واکنش ها بسته به چگونگی رخداد حادثه، اعتقادات اجتماعی، فرهنگی و به طورکلی مضمون و معنای که مرگ از دید افراد دارد متفاوت است. یکی از گروه های آسیب پذیر در برابر فقدان، نوجوانان هستند. احساس تعلق داشتن در این دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سوگ می تواند فرضیات شخص درباره جهان (انطباق معنوی)، ارتباط با دیگران و هویت شخصی (دنیایی درونی) را برهم زند. از این رو انجام اقداماتی برای التیام زخم های ناشی از فقدان، ضروری هست. در میان رویکردهای گوناگون بازی درمانی، یکی از بهترین درمان ها داغ دیدگی برای نوجوانان است. بازی درمانی، هوشیارسازی و کلامی ساختن آن چیزی است که ناهشیار و غیرکلامی است. شن درمانی، نوعی از بازی درمانی است که برای افراد فرصتی را فراهم می کند تا خود را خلاقانه و به صورت غیرکلامی بیان کنند. با توجه به این که تفاوت های فرهنگی در حل و فصل این فرآیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است، لازم است نظریات گوناگون حل فرآیند سوگ مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند تا پروتکل شن درمانی برای نمونه ایرانی حاصل شود. بدین منظور 25 نفر از افرادی که ظرف دو ماه تا دو سال گذشته یکی از بستگان درجه یک خود را ازدست داده بودند به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های تجربه سوگ و فهرست صفات و آزمون محقق ساخته دست نوشته رؤیا و داستان زندگی من و شخص متوفی را تکمیل کردند. در نهایت از طریق ادغام داده های حاصل از پرسشنامه ها (آمار توصیفی و استنباطی) و نظریات مرتبط با حل فرآیند سوگ پروتکل مدون برای کاهش تجربه شدت سوگ تهیه گردید.
بررسی تاثیر القای تجارب هیجانی در کارکردهای اجرایی توجه و حافظه ی فعّال با نگاه به طیف افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر القای تجارب هیجانی بر کارکردهای اجرایی توجه و حافظه کاری با نگاه به طیف افسردگی بود. روش: در مرحله ی اول 449 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران به صورت تصادفی از طریق نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) مورد غربال قرار گرفتند و سپس 34 نفر از افرادی که نمرات z استاندارد برابر یا بالاتر از 5/1+ و یا برابر یا پایین تر از 5/1- کسب کرده بودند به عنوان گروه نمونه انتخاب و به مرحله بعدی پژوهش دعوت شدند. سپس آن ها به طور انفرادی در سه مرحله مورد آزمایش قرار گرفتند. مرحله ی اول مربوط به فعالیت پایه کارکرد های اجرایی توجه و حافظه کاری قبل از مشاهده قطعه فیلم های هیجانی بود و دو مرحله ی بعدی آزمایش نیز بعد از مشاهده ی قطعه فیلم های هیجانی انتخاب شده شامل قطعه فیلم هیجانی مثبت و منفی صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که القای تجارب هیجانی می تواند بدون در نظر گرفتن اثر اصلی گروه عملکرد توجه فرد را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین نتایج مربوط به حافظه کاری نشان داد که عملکرد دو گروه در شرایط هیجانی مختلف، تفاوت معناداری باهم دارند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، عملکرد توجه ممکن است در شرایط شدیدتر افسردگی تحت تأثیر قرار گیرد و عملکرد حافظه کاری به عنوان یک کارکرد اجرایی تحت تأثیر افسردگی ممکن است دچار نقص شود که این امر انتخاب و پردازش سریع اطلاعات جهت انجام تکلیف را با مشکل مواجه می سازد.
تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر علائم افسردگی و توانمندی های منش در بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر افسردگی و توانمندی های منش افراد مبتلا به بیماری سرطان بود. در قالب یک طرح نیمه آزمایشی همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون و پس آزمون، 58 آزمودنی از میان کلیه بیماران مبتلا به بیماری سرطان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از جمعیت نمونه به طور تصادفی ۱۵ نفر در گروه آموزشی مثبت نگر و ۱۵ نفر در گروه کنترل(لیست انتظار) قرار گرفتند. مداخله این پژوهش (درمان مثبت نگر) شامل ۸ جلسه ۱۲۰ دقیقه ای بود که به شکل گروهی و هفتگی برگزار شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس شادکامی- افسردگی آکسفورد ( OHDQ ) و همچنین مقیاس توانمندی ها و فضایل منش لینلی و همکاران ( VIA-IS ) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان مثبت نگر در کاهش افسردگی، افزایش توانمندی ها و فضائل منش، افزایش سطح زندگی معنادار، زندگی لذت بخش و متعهدانه افراد مبتلا به سرطان مؤثر بوده است.
رابطه چند متغیری هدف گرایی پیشرفت اجتماعی با افسردگی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی چند متغیری مؤلفه های هدف گرایی پیشرفت اجتماعی با افسردگی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. حجم نمونه در این پژوهش شامل 225 نفر دانشجوی دختر بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از بین دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه هدفگرایی پیشرفت اجتماعی (SAGOS)، پرسش- نامه افسردگی بک (BDI-II) و پرسش نامه اضطراب اجتماعی(SAD) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد در پیش بینی افسردگی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا، عملکردگرا، عملکرد گریز) مؤلفه های عملکردگریز و عملکرگرای اجتماعی نقش مهمی دارند. همچنین در پیش بینی اضطراب اجتماعی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا،عملکردگراو عملکردگریز) مؤلفه ی عملکرد گریزاجتماعی نقش مهمی دارد و نتایج حاصل از تحلیل کاننی نیز نشان داد که بین ترکیب خطی مؤلفه های هدفگرایی اجتماعی (تبحری، عملکردی و عملکردگریز اجتماعی) با ترکیب خطی متغیرهای افسردگی و اضطراب اجتماعی همبستگی چندگانه وجود دارد
تأثیر آموزش مثبت اندیشی بر کیفیت زندگی و کاهش افسردگی، استرس و اضطراب بزهکاران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی تأثیر آموزش مثبت نگری بر کیفیت زندگی و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت زاهدان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه شامل 29 پسر (گروه آزمایش 17 نفر و کنترل 12) بود. نمونه گیری به شیوه سرشماری انجام شد؛ یعنی همه افراد جامعه آماری به عنوان گروه نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. آموزش مثبت نگری به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در طی دو ماه روی گروه آزمایش اجرا شد و پس از اتمام جلسات پس آزمون و یک ماه بعد از اتمام جلسات آزمون پیگیری اجرا شد. از پرسشنامه کیفیت زندگی پارکرسون، بروهاد و تس و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مثبت نگری بر کاهش میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس و ارتقای سطح کیفیت زندگی نوجوانان مؤثر بوده است. بنابراین با توجه به موثر بودن آموزش مثبت نگری برکاهش افسردگی، اضطراب و استرس و ارتقای کیفیت زندگی به دست اندرکاران امور نوجوانان و بزهکاران توصیه می شود برنامه های مبتنی بر آموزش مثبت نگری را برای کاهش افسردگی و اضطراب و افزایش کیفیت زندگی این نوجوانان به کار ببرند.
مقایسه اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی با دارو درمانی در کاهش علائم اختلال افسرده خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی از مهم ترین انواع اختلالات خلقی به شمار رفته و به عنوان اولین عامل ناتوان کننده جامعه ی بشری مطرح گردد که میزان وقوع بالا و ماهیت پیچیده آن به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند.با توجه به این که غالباً در درمان افسردگی از دارودرمانی صرف استفاده می شود، لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی (SMC) در اختلال افسرده خویی و مقایسه آن با دارودرمانی پرداخته است. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه این پژوهش تجربی شامل 30 بیمار زن افسرده خو بودند که با استفاده از روش در دسترس از میان بیماران افسرده مراجعه کننده طی 9 ماه در سال 1390 به کلینیک روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه (هر گروه 10 نفر) یک گروه آزمایش تحت درمان برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند همراه با دارودرمانی و یک گروه تحت درمان دارودرمانی صرف و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه افسردگی بک (BDI) و پرسشنامه اهداف و علایق فردی (PCI) بودند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین میانگین نمرات دو گروه در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<). بررسی میانگین های تعدیل شده نشان از اثربخش تر بودن آموزش برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی همراه دارودرمانی نسبت به دارودرمانی صرف بوده است و همچنین دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون کاهش بیشتری را در علائم افسردگی نشان داد. بر طبق نتایج این پژوهش روش درمانی مشاوره نظام مند و دارودرمانی در درمان افراد مبتلابه افسرده خویی مؤثرتر از دارودرمانی صرف در درمان بیماران افسرده خو هست.
مقایسه عزت نفس ضمنی در افراد افسرده و سالم
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی پردازش منفی اطلاعات ضمنی مرتبط با خود با استفاده از آزمون تداعی ضمنی عزت نفس، در دانشجویان دارای افسردگی و بدون افسردگی انجام شد.تعداد 17 شرکت کننده ی دارای افسردگی و 17 نفر دانشجوی بدون افسردگی، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تشخیص افسردگی با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک و مصاحبه ی بالینی صورت گرفت. با هدف کنترل اضطراب آزمودنی ها، از پرسشنامه ی اضطراب بک استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام شد.نتایج نمایانگر آن بود که گروه افسرده از گروه عادی، دارای نمره ی افسردگی بالا تری در پرسشنامه ی افسردگی بک بودند (001/0=p). همچنین عزت نفس ضمنی گروه افسرده با گروه آزمودنی های بهنجار، به طور معناداری متفاوت بود (003/0 = p).از یافته های این پژوهش می توان این گونه نتیجه گرفت که افراد افسرده در آزمون تداعی ضمنی عزت نفس (IAT)، نمره ی عزت نفس ضمنی کمتری از افراد بدون افسردگی دارند.
اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی در حال حاضر سومین علت عمده ی ناتوانی در دنیا محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی صورت گرفت. روش: این پژوهش در قالب یک طرح تک آزمودنی اجرا شد. نمونه ی این پژوهش شامل چهار بیمار )1 مرد و3 زن، بین 26 تا 38 ساله) مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود که به صورت تصادفی در چهار روش درمانی جایگزین شدند (شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، فعال سازی رفتاری کوتاه مدت، درمان های ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با ترتیب معکوس). به منظور جمع آوری داده ها، از پرسش نامه ی افسردگی بک و پرسش نامه ی نشخوار فکری در جلسات پیش آزمون، در جلسات 2، 4، 6و 8 درمان و پیگیری 1 ماهه استفاده شد. یافته ها: بازبینی دیداری نمودارها و اندازه ی ضریب تأثیر، کاهش معناداری را در نمرات افسردگی و نشخوار شرکت کنندگان نشان داد. نتیجه گیری: این یافته های مقدماتی از نقش درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نشانه های افسردگی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی حمایت می کند.
مقایسه گروه درمانی به دو شیوه عقلانی- عاطفی- رفتاری و معنادرمانی در کاهش افسردگی بیماران مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه کاهش میزان افسردگی بیماران مالتیپل اسکلروزیس[1] (ام. اس) به دو شیوه ی معنادرمانی و درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری انجام شد.
روش: برای آزمون اثربخشی این دو شیوه در کاهش میزان افسردگی، سه گروه دوازده نفری از بیماران ام. اس. در مرکز جامع سینا برگزیده شدند و به شیوه ی تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. گروه های آزمایش در نشست های گروهی عقلانی- عاطفی- رفتاری و معنادرمانی شرکت کردند و گروه گواه از فرایند درمان دور نگه داشته شد. سنجش میزان افسردگی به وسیله پرسشنامه افسردگی بک، سه بار(پیش آزمون، پس آزمون، و آزمون پیگیری) انجام شد. برای تحلیل داده های گردآوری شده از تحلیل واریانس یک راهه برای نمره های افتراقی و آزمون شفه بهره گرفته شد.
نتایج: برایند این پژوهش گویای سودمندی هر دو شیوه در کاهش افسردگی بیماران و ماندگاری این نتیجه پس از سه ماه بود. افزون بر آن که معنادرمانی در کاهش افسردگی سودمندتر از درمان عقلانی-عاطفی-رفتاری بوده است. بر این اساس پیشنهاد می شود برای درمان افسردگی بیماران ام. اس. از هر دو روش به ویژه روش معنادرمانی گروهی بهره گرفته شود.
کلید واژه ها:"" افسردگی، بیماری مالتیپل اسکلروزیس (ام. اس)، درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری به شیوه ی گروهی، معنا درمانی گروهی ""
بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس افسرده و غیرافسرده در مقایسه با افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تاکنون پژوهش های متعددی به بررسی وضعیت حافظه در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (ام.اس.) پرداخته اند. با این حال حافظه سرگذشتی کمتر از سایر جنبه های حافظه مورد توجه قرار گرفته است. از این رو با توجه به تاثیر پذیری حافظه سرگذشتی از افسردگی و نیز با توجه به شیوع بالای افسردگی در بیماران مبتلا به ام.اس، هدف از پژوهش حاضر بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی در بیماران مبتلا به ام.اس. افسرده و غیر افسرده و مقایسه آن ها با افراد سالم می باشد.
مواد و روش ها: به این منظور 52 بیمار مبتلا به ام. اس. (26 بیمار افسرده و 26 بیمار غیر افسرده ) و 26 فرد سالم که از نظر سن با بیماران همتا بودند به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) و آزمون حافظه سرگذشتی (AMT) ارزیابی شدند. اطلاعات به دست آمده با کنترل متغیر میزان تحصیلات از طریق آماره کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج، بیانگر تفاوت معنادار بین سه گروه مورد مطالعه در عملکرد حافظه سرگذشتی بود. به گونه ای که بیماران مبتلا به ام.اس. افسرده کمترین بازیابی خاطرات خاص، بیشترین بازیابی خاطرات عام و بیشترین تأخیر زمانی برای بازیابی خاطرات را داشتند و گروه سالم بیشترین بازیابی خاطرات خاص، کمترین بازیابی خاطرات عام و کمترین تأخیر زمانی را داشتند.
نتیجه گیری: با اینکه عملکرد حافظه سرگذشتی بیماران مبتلا به ام. اس. افسرده نسبت به دو گروه دیگر آسیب شدیدتری را نشان می دهد، اما تفاوت بین عملکرد حافظه سرگذشتی بیماران غیر افسرده با افراد سالم نیز معنادار است که می تواند بیانگر اثر متغیر/متغیرهایی به جز افسردگی باشد.
سوگیری شناختی پردازش اطلاعات هیجانی در افراد مضطرب، افسرده و عادی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سوگیری شناختی پردازش اطلاعات در افراد مضطرب، افسرده و عادی انجام شد. در این مطالعه که از نوع علی- مقایسه ای بود آزمودنی های پژوهش را 50 آزمودنی مضطرب، 50 آزمودنی افسرده و 50 آزمودنی عادی تشکیل داده بودند که از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شده بودند.گردآوری داده ها به کمک مقیاس های اضطراب و افسردگی بک، مقیاس نشانگان روان شناختی و مصاحبه بالینی ساختار یافته، آزمون یادآوری نشانه ای و آزمون تکمیل کردن ریشه واژه انجام گرفت و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در حافظه آشکار و ناآشکار بین سه گروه مضطرب، افسرده و عادی در واژگان منفی، مثبت و تهدید کننده تفاوت معناداری وجود داشت، ضمن اینکه گروه مضطرب در واژگان تهدید کننده، گروه افسرده در واژگان منفی و گروه عادی در واژگان مثبت نمره بالاتری کسب کردند. اما در واژگان خنثی بین این سه گروه تفاوت معناداری دیده نشد. می توان چنین نتیجه گیری کرد که پردازش اطلاعات در حافظه آشکار و ناآشکار سوگیری ایجاد می کند و موجب می شود که اطلاعات همخوان با خلق بیشتر به خاطر آید.
اثربخشی گروه درمانی رفتاری شناختی برافسردگی و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد گروه درمانی شناختی بر کاهش میزان افسردگی، وافزایش امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان سینه ی مراجعه کننده به مراکز بیمارستانی شهر کرمانشاه صورت گرفت. به همین منظور، تعداد 24 نفراز زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه که مدت4ماه از شیمی درمانی انها گذشته است.
روش: روش نمونه گیری دردسترس، پس از مصاحبه بالینی انتخاب گردیدند و در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش به صورت تصادفی جایگزین شدند سپش همه 24 نفر به وسیله ابزارهای پژوهش ازجمله مقیاس افسردگی بک امید به زندگی میلرمورد آزمایش قرار گرفتند.
افراد گروه آزمایش، 12 جلسه در مداخلات گروه درمانی رفتاری- شناختی شرکت کردند و این درحالی بود که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. در پایان دوباره آزمون ها برای همه افراد نمونه 24 نفراجرا گردید . پس ازگردآوری پرسشنامه ها، داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: یافته ها نشان دادند که درمان رفتاری- شناختی به شیوه گروهی در سطح معناداری (01/ 0 p≤ ) در کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است 90/69f= همچنین، در (01/ 0 p≤ ) باعث افزایش امید به زندگی در این بیماران گردیده است 32/71 f=.
بررسی ویژگی های شخصیتی زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان با گروه عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
افسردگی پس از زایمان، سندرمی است که ترکیبی از ناخوشی های جسمی، روانی و تغییرات رفتاری که برخی از زنان پس از تولد فرزند آن را تجربه می کنند. هدف پ ژوهش حاضر، مقایسه ی ویژگی های شخصیتی زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان با گروه عادی (فاقد افسردگی پس از زایمان) می باشد.
در این پژوهش توصیفی- مقطعی، 150 نفر (99 نفر در گروه فاقد افسردگی پس اززایمان و 51 نفردرگروه افسرده ی پس از زایمان) از مراجعین به مراکز بهداشتی و درمانی شهر زاهدان درسال 92-1391 بر اساس نمونه گیری خوشه ای تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار تحقیق شامل دو پرسش نامه ی افسردگی پس از زایمان ادینبورگ و پرسش نامه ی پنج عاملی شخصیت نئو بود. برای تحلیل داده ها ازآزمون تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSSنسخه ی 18 استفاده گردید.
بین میانگین نمرات ویژگی های شخصیتی در دو گروه زنان افسرده ی پس از زایمان و گروه عادی در شاخص های روان آزرده گرایی، برون گرایی، موافق بودن و با وجدان بودن، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات دو گروه وجود داشت (001/0=P) ولی درشاخص گشودگی تفاوت، معنی دارنبود (654/0=P).
برنامه های حمایتی و آموزشی در طی دوره ی قبل و بعد از زایمان، برای مادر و اطرافیان در جلوگیری از مشکلات شخصیتی در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان، ضروری است.
پیشگیری از بروز و کمک به بهبود افسردگی با تنظیم رژیم غذایی: طب سنتی چه می گوید؟
حوزههای تخصصی:
افسردگی در زمره شایعترین بیماریهای دنیای امروز قرار دارد. یکی از رویکردهای پژوهشی در دنیای معاصر، استفاده از تجربیات طب سنتی در پیشگیری و درمان بیماری ها است. در طب سنتی ایران، غلبه خلط سودا در مغز سبب بروز علایمی مشابه افسردگی اساسی می گردد. یکی از راهکارهای طب سنتی در پیشگیری و درمان افسردگی استفاده از تغذیه است. نتایج بررسی کتب طب سنتی نشان می دهد با توجه به ماهیت سوداوی بیماری افسردگی، غذاهای مولد سودا که سبب افزایش سودا و به تبع آن افزایش شدت یا وسعت بیماری می شوند منع مصرف دارند. همچنین غذاهایی که تولید حرارت زیاد در بدن می نمایند، غذاهای نمک سود و غذا های ترش منع شده اند. بسیاری از این نتایج توسط پژوهشهای جدید پشتیبانی می شوند. پیشنهاد می شود رژیم غذایی طب سنتی در پیشگیری و درمان افسردگی مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد.
اثربخشی آموزش امید درمانی بر کاهش میزان افسردگی در زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش امید درمانی بر کاهش میزان افسردگی در زنان دارای همسر معتاد انجام شده است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات تجربی با طرح گمارش تصادفی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه زنان دارای همسر معتاد شیراز که همسر آنها به یکی از مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده است، می باشد که از بین آنها با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه افسردگی بک (1978) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی، تحلیل کوواریانس و آزمون t همبسته استفاده شد. تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات افسردگی گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون وجود دارد. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پیگیری در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد. به طور کلی نتایج حاکی از آن است که آموزش امید درمانی در کاهش میزان افسردگی در زنان دارای همسر معتاد مؤثر است و این نتایج پایدار می باشد.