فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه جهت گیری زندگی، بنیان های اخلاقی وخودبازداری در والدین سازگار و ناسازگارکودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر است. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه پژوهش را کلیه والدین دارای کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر شهرستان نقده در بهار سال 1395 تشکیل می دادند که از بین آنها 130 نفر (65 نفر والد سازگار و 65 نفر والد ناسازگار) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسش نامه سازگاری بل، پرسش نامه جهت گیری زندگی، پرسش نامه خودبازداری و پرسش نامه مقیاس ویژگی های اخلاقی استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بنیان های اخلاقی در خرده مقیاس های اخلاق بر مبنای یادگیری (02/0=p) و اخلاق برمبنای تأیید دیگران (03/0=p) و در جهت گیری زندگی (001/0=p) بین والدین سازگار و ناسازگار تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین جهت گیری زندگی والدین سازگار به صورت معنی داری بیشتر از والدین ناسازگار است. در رابطه با خودبازداری، در مؤلفه های کنترل تکانه (05/0=p) و مراعات دیگران (005/0=p) و مسئولیت پذیری (05/0=p) در والدین سازگار و ناسازگار تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین کنترل تکانه و مراعات دیگران و مسئولیت پذیری در والدین سازگار بیشتر از والدین ناسازگار است، ولی در مولفه فرونشاندن خشم (32/0=p) تفاوتی بین والدین سازگار و ناسازگار وجود ندارد. نتیجه گیری: براساس یافته های تحقیق نتیجه گرفته می شود که والدین ناسازگار در مقایسه با والدین سازگار در جهت گیری زندگی و خودبازداری و در اخلاق برمبنای یادگیری و اخلاق برمبنای تأیید دیگران نمره کمتری را گزارش کردند که برنامه ریزی و آموزش هایی برای افزایش میزان جهت گیری زندگی و خودبازداری و رفتارهای اخلاقی در والدین ناسازگار کودکان کم توان ذهنی پیشنهاد می شود.
آموزش تشخیص طعنه و پاسخ به آن در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های پیشین نشان داده اند کودکان با اختلال طیف اتیسم اغلب در کاربرد و درک معنای غیرتحت اللفظی زبان (برای مثال، کنایه، طعنه، گول یا فریب، شوخ طبعی و استعاره) مشکل دارند. به طورویژه، درک کنایه و طعنه برای کودکان با اختلال طیف اتیسم دشوار است، زیرا در کنایه و طعنه، معنای گفته برخلاف آن چیزی است که بیان می شود. پژوهش حاضر، اثربخشی بسته آموزشی ای را بررسی می کند که شامل مجموعه ای از قوانین و حاوی نمونه های متعدد آموزشی است که در این بسته، شناسایی گفته های طعنه آمیز و پاسخ مناسب به آنان به 3کودک با اختلال طیف اتیسم آموزش داده می شود.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (CBT) متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق 6 تا 11 ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی (ADHD) شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال کمبود توجه- بیش فعالی (Attention-deficit/hyperactivity disorder یا ADHD)، از شایع ترین مشکلات رفتاری است که باعث پرتحرکی، نقص توجه، افت تحصیلی و مشکلات هیجانی و رفتاری در کودکان پیش دبستانی و دبستانی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT) متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق 6 تا 11 ساله مبتلا به ADHD شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت نیمه تجربی انجام شد. جامعه آماری مطالعه را 40 کودک 6 تا 11 ساله مبتلا به ADHD دارای اضافه وزن یا چاق (بالاتر از صدک 85 در نمودار وزن برای سن، قد و جنسیت) و والدینشان که در طی سال 1394 به کلینیک روان پزشکی کودک و نوجوان بیمارستان علی اصغر (ع) اصفهان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. 20 نفر از نمونه ها فقط تحت درمان ADHD قرار گرفتند و هیچ مداخله دیگری دریافت نکردند و 20 نفر دیگر نیز به عنوان گروه آزمایش در جلسات CBT شرکت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه عزت نفس Coopersmith (Coopersmith Self-Esteem Inventory یا CSEI) و شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: رویکرد CBT به روش آموزش والدین، تأثير معنی داری را بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق مبتلا به ADHD در پس آزمون و مرحله پیگیری نشان داد. همچنین، رویکرد CBT متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق و مبتلا به ADHD تأثير معنی داری داشت (001/0 > P).
نتيجه گيري: رویکرد CBT متمرکز بر والدین، می تواند به عنوان یک درمان انتخابی مکمل جهت کاهش علایم روان شناختی، BMI و افزایش عزت نفس کودکان چاق مبتلا به ADHD به کار گرفته شود.
تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی مغز از روی جمجمه (TDCS) و آموزش آگاهی واج شناختی بر بهبود عملکرد بعد دیداری حافظه کاری کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی مغز از روی جمجمه و آموزش آگاهی واج شناختی برروی بعد دیداری/فضایی حافظه کاری کودکان نارساخوان انجام شد. روش: طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون/ پس آزمون با گروه پلاسیبو و جایگزینی تصادفی بود. نمونه پژوهش شامل 20 دانش آموز پسر نارساخوان 8 تا 10 ساله که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، بود. دو نوع تحریک آندی و ساختگی با شدت جریان 5/1 میلی آمپر به مدت 20 دقیقه و 15 دقیقه آموزش آگاهی واج شناختی بر 20 نفر شرکت کننده طی 10 جلسه ارائه گردید. شرکت کنندگان قبل و بعد از تحریک با تکلیف ان بک و آزمون خواندن شیرازی و نیلی پور مورد سنجش قرار گرفتند. داده های این پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS.19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تحریک آندی، تأثیر معناداری در بهبود عملکرد فرد در بعد دیداری/فضایی حافظه کاری نسبت به گروه تحریک ساختگی (پلاسیبو) دارد. نتیجه گیری: در مجموع مطالعه حاضر نشان داد که تحریک آندی سبب بهبود عملکرد فرد در حافظه دیداری/فضایی شده و در پی آن منجر به بهبود مشکل نارساخوانی در کودکان شده است.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی چندرسانه ای آموزشی برای دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف طراحی الگوی چندرسانه ای آموزشی برای دانش آموزان کم توان ذهنی و اعتبار سنجی آن از نظر متخصصان، انجام شده است. برای انجام تحلیل محتوای کیفی، ابتدا سؤال پژوهش را تعیین کردیم.روش پژوهش برای مرحله طراحی الگوی چندرسانه ای، روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد مرور نظام مند ادبیات پژوهشی [1]و جهت اعتبار سنجی الگو از روش توصیفی- پیمایشی، استفاده شد. جامعه ی آماری این تحقیق جهت طراحی الگوی آموزشی، شامل تمامی کتب، مقالات پژوهشی و مروری، پایان نامه ها و منابع اطلاعاتی اینترنتی مرتبط درزمینه ی طراحی الگوی چندرسانه ای بود و جامعه آماری جهت اعتبار سنجی الگو، متخصصان تکنولوژی آموزشی و متخصصان آموزش ویژه به تعداد ۱۶ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری و یک پرسشنامه 7 سؤالی محقق ساخته، در مقیاس لیکرت بود. نتایج این مطالعه منجر به تدوین الگوی طراحی چندرسانه ای آموزشی ADPIE [2]در ۵ مرحله شامل تحلیل، طراحی، تولید، اجرا و ارزشیابی طراحی گردید. الگوی مذکور می تواندراهنمایی برای طراحان آموزشی، متخصصان و معلمان آموزش ویژه در تولید چندرسانه ای آموزشی برای دانش آموزان کم توان ذهنی باشد. یافته های اعتبار سنجی نشان داد که ویژگی های عناصر طراحی الگوی چندرسانه ای از نظر متخصصان مطلوب (در حد زیاد) است.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری و ناتوانی فرزندان، یکی از منابع عمده پریشانی والدین به خصوص مادران به شمار می رود و سلامت و بهزیستی روانی آن ها را به خطر می اندازد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش نيمه آزمايشي همراه با پيش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بر روی 16 نفر از مادران کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم دارای پرونده در بهزیستی شهر سبزوار انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد تخصیص یافتند. گروه آزمايش تحت مداخله 8 جلسه اي رویکرد ACT قرار گرفتند؛ در حالي که گروه شاهد هیچ مداخله اي را دریافت نکردند. پرسش نامه نگرانی پنسیلوانیا (Pennsylvania State Worry Questionnaire یا PSWQ)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (Intolerance of Uncertainty Scale یا IUS) و شاخص شدت بی خوابی (Insomnia Severity Index یا ISI) در مورد شرکت کنندگان اجرا گردید. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: رویکرد ACT منجر به کاهش میزان تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (001/0 = P)، نگرانی (001/0 = P) و بی خوابی (001/0 = P) مادران گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد شد.
نتيجه گيري: روش ACT تأثیر بسزایی در کاهش میزان تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم دارد و درمانگران می توانند از این رویکرد درمانی در جهت کاهش تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی این مادران استفاده نمایند.
تاثیر بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی در توانایی برنامه ریزی و توجه انتخابی کودکان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی در توانایی برنامه ریزی و توجه انتخابی کودکان مبتلا به ADHD بود. در این پژوهش از روش نیمه تجربی پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد که در آن یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل وجود دارد . جامعه پژوهش حاضر شامل کودکان مبتلا به ADHD ساکن شهر تهران است. از این جامعه نمونه ای شامل 25 کودک دختر و پسر ADHD در رده سنی 7 الی 12 سال، که توسط حداقل یک روانپزشک و یک روانشناس بالینی تشخیص ADHD دریافت کرده اند، انتخاب شدند. افراد در هر دو گروه بدون سابقة بازی درمانی بود و داوطلبانه از سوی والدین انتخاب و به طور تصادفی در گروه های کنترل و آزمایشی تقسیم و بررسی شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی در توانایی برنامه ریزی و توجه انتخابی کودکان مبتلا به ADHD موثر است. در نتیجه می توان گفت کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به ADHD قابل ارتقاء است.
اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر اختلال نافرمانی مقابله ای، مشکلات توجه و مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:اختلال نافرمانی مقابله ای، یک اختلال شایع و ناتوان کننده در کودکان است که با میزان بالایی از مشکلات توجه و مشکلات ارتباطی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال های همبود آن (نارسائی توجه و مهارت های ارتباطی) در کودکان بود. روش:پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم شرکت کنندگان در پژوهش 32 نفر (18 نفر گروه آزمایش و14 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری هدفمند که نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال های همبود آن یعنی مشکلات توجه و نقص در مهارت های ارتباطی داشتند را شامل می شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک از نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ و پرسشنامه خودکارآمدی کودکان در روابط بین فردی با همسالان ویلر بود. برنامه قدرت مقابله با والدین و کودکان گروه آزمایش در16 جلسه گروهی 90 دقیقه ای از ابتدای سال تحصیلی 1393-1394 تا اواخر سال تحصیلی انجام شد. گروه کنترل نیز علاوه بر دریافت خدمات معمول مشاوره در فهرست انتظار برای مداخله قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها:براساس نتایج به دست آمده، برنامه قدرت مقابله بر روی اختلال نافرمانی مقابله ای ومشکلات توجه تأثیر معناداری بر گروه آزمایش داشت، اما برنامه قدرت مقابله بر مهارت های ارتباطی با همسالان کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای، تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری:یافته ها بیانگر آن است که برنامه قدرت مقابله به عنوان یک برنامه اثربخش در حیطه اختلال نافرمانی مقابله ای و مشکلات توجه است. با این وجود، نیاز به پژوهش های بیشتر و تغییر در محتوای برنامه برای اثربخشی در حیطه افزایش مهارت های ارتباطی دارد.
مقایسه تأثیر روش های تحلیل رفتار کاربردی (ABA) پاسخ محور(PRT) و تلفیقی بر افزایش خزانه واژگان کودکان با اختلال طیف اتیسم چهار تا شش ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر روش های تحلیل رفتار کاربردی، پاسخ محور و تلفیقی (تحلیل رفتار کاربردی و پاسخ محور با یکدیگر) بر افزایش خزانه واژگان کودکان با اختلال طیف اتیسم 4 تا 6 ساله پرداخته است. روش:پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون گسترش یافته است. تعداد 30 کودک (13 دختر و 17 پسر) 4 تا 6 ساله از دو مرکز آموزشی اتیسم به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب و پس از همتاسازی و به شیوه کاملاً تصادفی در سه گروه تحلیل رفتار کاربردی، پاسخ محور و تلفیقی قرار گرفتند. به منظور ارزیابی و همگن سازی آزمودنی ها از مقیاس تشخیص اتیسم گیلیام (گارز) و نیز بررسی خزانه واژگان از یک سیاهه ارزیابی واژگان محقق ساخته استفاده شد. همه گروه ها طی 16 جلسه (8 هفته 2 جلسه ای و هر جلسه 90 دقیقه) تحت برنامه مداخله خاص خود قرار گرفتند. یافته ها:تحلیل داده ها بدست امده با استفاده از آزمون کروسکال والیس ( 60/8= x2 ) نشان داد که میانگین واژگان آزمودنی ها در گروه تلفیقی به گونه معناداری از دو گروه تحلیل رفتار کاربردی و پاسخ محور بیشتر بوده است. نتیجه گیری:یافته های به دست آمده نشان داد که روش تلفیقی نسبت به دو روش تحلیل رفتار کاربردی و پاسخ محور به تنهایی به افزایش بیشتر خزانه واژگان کودکان با اختلال طیف اتیسم چهار تا شش ساله منجر می شود.
تأثیر آموزش مهارت مدیریت هیجان منفی بر باورهای غیرمنطقی والدین کودکان اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
مقایسه کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و عادی بود. پژوهش پژوهش حاضر از نوع مقایسه ای و پس رویدادی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مددجویان نوجوان پسر 12 تا 16 سال کانون اصلاح و تربیت شهر تهران و کلیه دانش آموزان نوجوان پسر 12 تا 16 سال شهر تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری دانش آموزان نوجوان 12 تا 16 سال بزهکار به صورت نمونه گیری در دسترس بود و تعداد ۶۲ نفر به عنوان گروه سلوک انتخاب شدند. روش نمونه گیری نوجوانان عادی به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. ابزار پژوهش آزمون عصب- روانشناختی کولیج و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان بود. یافته های بدست آمده نشان داد که بین کودکان اختلال سلوک و عادی در مولفه های کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان تفاوت اساسی وجود دارد.
مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی-های رشدی و هوشی بود، طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 در دوره ابتدایی بود. تعداد 200 نفر از این گروه از طریق روش نمونه گیری هدفمند دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و مقیاس های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، دلبستگی به خدا روات و کرکپاتریک (2002) و سلامت روانی دراگوتیس و همکاران (1976) برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که در بین دلبستگی به خدا، دلبستگی ایمن منجر به افزایش سلامت روانی، دلبستگی اضطرابی باعث کاهش سلامت روانی و دلبستگی اجتنابی منجر به کاهش سلامت روانی و تاب آوری می شود. افزون بر این، تاب آوری عامل افزایش سلامت روانی شد، ولی تاب آوری در رابطه دلبستگی به خدا و سلامت روانی، نقش واسطه ای ایفا نکرد. باتوجه به اهمیت سازه های معنوی تحولی در ارتقای سلامت روانی و کاربرد آن هم در حوزه های پژوهشی و مداخله های روان شناختی، برای والدین کودکان نارسایی های رشدی و هوشی و دیگر گروه ها پیشنهاد می شود.
بهبود تعاملات اجتماعی سه پسر آسپرگر متعاقب تمرین فنون کاتا، پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال در تعاملات اجتماعی یکی از ویژگی های مهم کودکان مبتلا به سندروم آسپرگر است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش تمرین فنون کاتا بر بهبود تعاملات اجتماعی سه کودک مبتلا به سندروم آسپرگر بود. در این پژوهش از روش مورد منفرد استفاده شد. شرکت کنندگان در یک دوره 12 هفته ای تمرین کاتای هیان شرکت کردند. تغییر در شدت اختلالات تعاملات اجتماعی در طول مداخله و یک ماه پس از پایان مداخله در توالی های یک هفته ای از طریق مقیاس رتبه بندی اتیسم گیلیام - ویرایش دوم اندازه گیری شد. آموزش فنون کاتای هیان شودان تعاملات اجتماعی هر سه شرکت کننده را بهبود بخشید (با PND 33/83% برای شرکت کننده اول و سوم و 75 % برای شرکت کننده دوم) و این بهبود یک ماه پس از پایان مداخله پایدار ماند. پیشنهاد می شود اثربخشی چنین مداخله ای با استفاده از طرح های پژوهشی تجربی نیز انجام شود.
اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) بر شادکامی مادران دارای کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اُتیسم، یکی از اختلالات فراگیر رشد است که به عنوان وخیم ترین و در عین حال ناشناخته ترین اختلال دوران کودکی، مطرح می شود. شرایط و نیازهای خاص کودکان اُتیستیک، نه تنها کودک بلکه خانواده را نیز تحت تأثیر قرار می دهد که مادران سهم اصلی در مواجه با آن را بر عهده دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) بر شادکامی مادران دارای کودکان اتیستیک شهرستان سنندج انجام شد. روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. 24 نفر از مادران دارای کودک اتیستیک شهرستان سنندج در نیمه دوم سال94 به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 8 جلسه مهارت های زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) آموزش داده شد. ابزار سنجش، پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی به مادران دارای کودک اتستیک در افزایش شادکامی آنها مؤثر بوده است. و از نتایج پژوهش می توان چنین نتیجه گیری نمود که آموزش مهارت های همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان می تواند مادران کودکان اتیستیک را در حل مشکلات کودکانشان یاری دهد.
سبک های تصمیم گیری و الکسی تایمیا: مطالعه ارتباط این دو سازه در یک گروه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اینکه مغز و ناحیه پیشانی و بخصوص قشر پره فرونتال در تصمیم گیری نقش پراهمیتی دارند و از طرفی، نقص در کارکرد ناحیه پیشانی در الکسی تایمیا نیز مطرح شده است، تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط سبک های تصمیم گیری با الکسی تایمیا انجام یافت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- همبستگی است که در آن، 257 دانشجو (114 مرد و 143 زن) به روش تصادفی چندمرحله ای از دانشگاه های پیام نور مراکز بناب و تبریز انتخاب شدند و دو پرسشنامه سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995) و الکسی تایمیا تورنتو-20، در مورد آن ها اجرا شد. داده ها از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی و چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نقش پیش بینی کنندگی الکسی تایمیا در تبیین سبک های تصمیم گیری عقلایی، اجتنابی و شهودی را تأیید کرد. به گونه ای که پیش بینی شد با افزایش الکسی تایمیا، سبک تصمیم گیری عقلایی افزایش و سبک تصمیم گیری اجتنابی و شهودی کاهش یابد. همچنین از بین سه عامل الکسی تایمیا، تنها عامل مؤثر بر سبک تصمیم گیری عقلایی، تفکر عینی و تنها عامل مؤثر بر سبک تصمیم گیری اجتنابی و شهودی، دشواری در تشخیص احساسات، شناسایی شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد در اساس زیستی تصمیم گیری و الکسی تایمیا، اشتراکاتی وجود داشته باشد. این نقص به احتمال زیاد در کارکرد قشر پره فرونتال که در تصمیم گیری اخلاقی فعال می شود و نقص در تبادل اطلاعات از قسمت راست به قسمت چپ آن، رخ می دهد.
اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری کنترل خشم بر نوجوانان دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مهارت کنترل خشم یکی از موثرترین برنامه های پیشگیری از شیوع انواع رفتارهای پرخطر و افزایش کارآمدی شخصی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش شناختی-رفتاری کنترل خشم بر خشم نوجوانان با اختلال سلوک ساکن در مراکز شبه خانواده بود.
روش: روش پژوهش، طرح آزمایشی پیش آزمون–پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان 18-12 سال پسر مراکز شبه خانواده بهزیستی شهرستان گرگان در سال 1394 بودند. از بین جامعه آماری تعداد 30نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که 15 نفر آن ها در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. شیوه نمونه گیری در دسترس بود. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان و سیاهه رفتاری کودک، فرم گزارش معلم و پرسش نامه پرخاشگری بود. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت کنترل خشم در کاهش پرخاشگری کلی و مولفه های پرخاشگری افکار، رفتار و احساس نوجوانان دارای اختلال سلوک مراکز شبه خانواده موثر است.
نتیجه گیری: از این رو می توان نتیجه گرفت که آموزش کنترل خشم به عنوان یکی از درمان های شناختی در کاهش نشانه های اختلال سلوک تاثیرگذار است.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان دارای اختلال های طیف اوتیسم در دامنه ی سنی 3 تا 16 سال شهرهای تهران، کرج و قزوین بودند که از بین آنها 170 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های بررسی مشکلات و نقاط قوت کودک، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و پرسشنامه ی تاب آوری خانواده برای سنجش استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دو متغیر ذهن آگاهی و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین متغیرهای پیش بین (مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم) و ملاک (بهزیستی روان شناختی مادر) نقش واسطه ای ایفا می کنند. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود متخصصان این حوزه در اقدام برای مداخله های درمانی، توجه خود را علاوه بر راهکارهای متمرکز بر کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم، بر شرایط سلامت روانی والدین، محیط خانواده، منابع موجود در جامعه و سایر عوامل مربوط به بافت زندگی کودک نیز معطوف کنند.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، باورهای فراشناختی، و روان بنه های سازش-نایافته اولیه در دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به لکنت زبان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال لکنت زبان ازجمله اختلال هایی است که علت آن هنوز به طور کامل مشخص نشده است و پژوهش های روان شناختی برای شناخت بهتر این اختلال ضروری است، ازاین رو هدف این پژوهش مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، باورهای فراشناختی، و روان بنه های سازش نایافته اولیه در نوجوانان مبتلابه لکنت زبان و بهنجار بود.
روش: طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مدارس شهر همدان دچار لکنت زبان ارجاع داده شده به گفتاردرمانگر در سه ماهه سوم سال ۱۳۹۳ بودند، با روش نمونه گیری در دسترس 21 نفر مبتلابه اختلال لکنت زبان و 21 نفر بهنجار انتخاب شدند و توسط پرسشنامه روان بنه های یانگ (۱۹۹۸)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱) و پرسشنامه ی فراشناخت ولز (۲۰۰۲) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار از راهبردهای سازش نایافته بیشتر و از راهبرد سازش یافته کمتری بهره می گیرند. همچنین میانگین نمرات نوجوانان مبتلابه اختلال لکنت زبان در مؤلفه های فراشناختی و روان بنه ها از گروه بهنجار تفاوت معناداری داشت (001/0 >P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشخص شد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار به میزان بیشتری از راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان، روان بنه های سازش نایافته اولیه و باورهای فراشناختی برخوردارند.
تاثیر آموزش یادگیری مستقل بر کاهش نشانه ها در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش یادگیری مستقل بر بهبود علائم بیش فعالی و کم توجهی در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. پژوهش با روش آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 30 دانش آموز پسر 10 تا 12 سال شهرستان شهرضا که در نیمسال دوم سال تحصیلی 94-1393 مشغول به تحصیل بودند و تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی دریافت کرده بودند، انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 12 جلسه 45 دقیقه ای در گروه های 5 نفره آموزش برنامه یادگیری مستقل را دریافت کردند؛ اما گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. داده های پژوهش به وسیله ی پرسشنامه کانرز فرم والد و معلم گردآوری و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش یادگیری مستقل بر کاهش علائم بیش فعالی و کم توجهی تأثیر معنادار دارد. بر این اساس می توان گفت که آموزش یادگیری مستقل می تواند علائم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی را در دانش آموزان بهبود دهد و به عنوان روشی برای درمان این گروه از دانش آموزان استفاده شود.