فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش آرزوها، نیازهای روان شناختی بنیادین، خودشناسی انسجامی، شفقت خود در پیش بینی اضطراب مرگ انجام شده است. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش کلیه دانشجویان روان شناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان در سال تحصیلی 94-95 بودند که از میان آنها تعداد 160 نفر (116 زن، 33 مرد و 8 نفر نامشخص) با میانگین سنی 17/24 و انحراف استاندارد 41/6 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی (لاگاردیا، رایان، کوچمن و دسی، 2000)، نمایه آرزو (گروزت، کسر، آهویا، دالز، کیم و همکاران، 2005)، مقیاس خودشناسی انسجامی (قربانی، واتسن و هارگیس، 2008)، مقیاس شفقت خود-فرم کوتاه، مقیاس اضطراب مرگ تمپلر پاسخ داده شد. نتایج نشان داد که اضطراب مرگ با اهمیت و احتمال دست یابی به آرزوهای بیرونی (شهرت، همنوایی، زیبایی، ثروت) و خود جسمانی (لذت گرایی، حفظ سلامتی و رهایی از بیماری و امنیت)، نیاز به شایستگی همبستگی مثبت و با شفقت خود همبستگی منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر اهمیت آرزوهای خود جسمانی 13 درصد از واریانس نمره های اضطراب مرگ را به طور معناداری تبیین کردند.
اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به اختلال شخصيت خودشيفته: پژوهش مورد- منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder یا NPD)، اختلالی است که افراد مبتلا به دلیل احساس اهمیت شخصی بزرگ منشانه، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبه رو می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه، از روش مورد- منفرد با طرح A-B و خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه ها شامل 3 مورد (2 زن و 1 مرد) از مراجعه کنندگان به کلینیک مشاوره شهر قزوین بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از پاسخگویی به نسخه 40 گویه ای مقیاس شخصیت خودشیفته (40-Narcissistic Personality Inventory یا 40-NPI)، بر اساس ملاک های Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition (DSM-5)، توسط روان پزشک مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و مبتلا به NPD تشخیص داده شدند. جهت سنجش علایم خودشیفتگی آزمودنی ها، از مقیاس چند محوری بالینی Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا MCMI-III) استفاده گردید. طرحواره درمانی در 20 جلسه انفرادی 60 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه اجرا شد. دوره پیگیری درمان نیز 1 ماه پس از پایان مداخله دنبال گردید.
یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و میانه، تحلیل دیداری شکل ها در دو بخش درون موقعیتی و بین موقعیتی با شاخص ثبات و جهت روند، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته ها، طرحواره درمانی در کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD مؤثر بود.
نتيجه گيري: طرحواره درمانی در بهبود و کاهش علایم افراد دارای NPD از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار رود.
بررسی پدیدارشناسانه تجربه غم در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غمیگینی یکی از ویژگی هسته ای اختلال شخصیت مرزی است با این وجود مطالعه های معدودی ماهیت این هیجان را در این بیماران مورد بررسی قرار داده اند. با توجه به ارزش سازگارانه ی این هیجان، درک این که چگونه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی غمگینی را تجربه می کنند با درمان در ارتباط قرار می گیرد. مطالعه ی حاضر تحلیل کیفی روایت های 7 شرکت کننده ی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ست که در یک مصاحبه ی نیمه ساختار یافته شرکت کرده و تجارب غمگینی شان را در بافتی رابطه ای توصیف کردند. متن پیاده شده ی مصاحبه ها بر اساس اصول تحلیل پدیدارشناسانه ی تفسیری تحلیل و شش مقوله ی اصلی استخراج شد: 1) از دست رفتن رابطه/خراب شدن رابطه/ جدایی، 2) پرخاشگری، 3) احساسات منفی نامتمایز، 4) من به عنوان موجودی بد/ناکارآمد/بی ارزش، 5) تجربه ای خارج از ظرفیت های درون روانی و 6) اجتناب از تجربه کردن. به نظر میرسد تجربه ی غمگینی در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی همچنان که متمرکز بر از دست دادن فرد یا رابطه ای مهم است، تلاشی است برای تجربه نکردن فقدان، از دست دادن و غمگینی ناشی از آن و بیش از آن که بر فقدان متمرکز باشد بر نبود ظرفیت تجربه ی فقدان و نبود ظرفیت تجربه ی غمگینی متمرکز است.
بررسی تاثیر و ماندگاری یک دوره تمرینات ثبات مرکزی بر وضعیت تعادل پسران 16-10 ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر و ماندگاری تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا، نیمه پویا و پویا در پسران کم توان ذهنی 10-16ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر است. روش:پژوهش از نوع کاربردی است و در آن از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه آماری 20 پسر کم توان ذهنی را شامل می شود که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند (هر گروه 10 نفر). پیش از اجرای برنامه تمرینی ثبات مرکزی، تعادل ایستای آزمودنی ها توسط تست رومبرگ، تعادل نیمه پویا با تست ستاره و تعادل پویا نیز با استفاده از تست راه رفتن پاشنه به پنجه مورد سنجش قرار گرفت. جهت انجام پژوهش، گروه تجربی تمرین ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته انجام داد و تعادل ایستا، نیمه پویا و پویای آن ها اندازه گیری گردید. سپس، جهت پی گیری ماندگاری اثر تمرین، متغیرهای مورد نظر دوباره اندازه گیری شد. یافته ها:نایج تأثیر معنادار تمرین ثبات مرکزی را بر عملکرد تعادل در گروه آزمایشی نشان داد (P≤0.05). نتیجه گیری:این پژوهش با توجه به ضعف تعادل در کم توانان ذهنی و اهمیت تعادل در فعالیت روزانه و تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل نشان می دهد که چنین تمریناتی باعث بهبودی تعادل در این افراد می شود. مربیان و معلمان نیز می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و طرحواره درمانی بر کاهش افسردگی بیماران شهر تهران واجد تشخیص کمردرد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :افسردگی از رایج ترین اختلالات همراه با دردهای مزمنی همچون کمردرد است که باعث محدودیت هایی در اثربخشی درمان های شناختی- رفتاری در این افراد می شود. وجود مشکلات و محدودیت های مشابه در برنامه های شناختی- رفتاری به منظور درمان افسردگی، باعث گرایش جدید محققان به استفاده از طرحواره درمانی (Schema therapy یا ST) در درمان افسردگی شده است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) و ST درکاهش افسردگی در بیماران ایرانی واجد تشخیص کمردرد مزمن صورت گرفت. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت طرح شبه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد انجام شد. 35 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن که برای درمان کمردرد خود به کلینیک فوق تخصصی درد یا درمانگاه جراحی مغز و اعصاب بیمارستان های اختر و امام حسین (ع) شهر تهران مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. کلیه بیماران پرسش نامه های درد مزمن، مؤلفه افسردگی از پرسش نامه 21 سؤالی افسردگی، اضطراب، استرس (Depression anxiety stress scale یا 21-DASS) را در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه تکمیل کردند. همچنین، گروه تحت ST علاوه بر پرسش نامه های ذکر شده، نسخه کوتاه پرسش نامه طرحواره Young-90 سؤالی (Young schema questionnaire-Short form یا YSQ-SF) را نیز تکمیل نمودند. برای بررسی تأثیر دو شیوه درمانی بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن، از مدل رگرسیون با اثر تصادفی در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها:روش های CBT (005/0 > P) و ST (033/0 > P) تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن در مرحله پیگیری داشت، اما در این مرحله بین دو روش اختلاف معنی داری از نظر کاهش بر نمرات افسردگی مشاهده نشد (519/0 > P). نتیجه گیری:هر دو روش CBT و ST در بهبود علایم افسردگی مبتلایان به کمردرد مزمن مؤثر است و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در مبتلایان به درد مزمن افسرده مورد استفاده قرار گیرد.
درمان های یکپارچه شده دینی- معنوی و اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اختلال اضطراب فراگیر، اختلال فراگیری است که از طریق اضطراب بیش از حد و نگرانی کنترل ناپذیر مشخص می شود و مکانیسم ها و عوامل خطرساز متعددی در ایجاد و تداوم آن دخیل می باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مرور رابطه بین دینداری و معنویت گرایی با اختلال اضطراب فراگیر و همچنین، درمان های یکپارچه شده دینی و معنوی این اختلال انجام گرفت. بررسی پیشینه پژوهش نشان داد که بین دینداری و مقابله های دینی با اختلال اضطراب فراگیر رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین، دینداری و معنویت گرایی به گونه موفقیت آمیزی با درمان های اختلال اضطراب فراگیر یکپارچه شده است. علاوه بر این، درمان های یکپارچه شده دینی و معنوی تأثیر معنی داری بر نشانه های این اختلال دارد. نتایج پژوهش حاضر بیانگر اهمیت ترکیب عوامل دینی و معنوی در سایر رویکردهای درمانی اختلال اضطراب فراگیر است.
تدوین مدل ساختاری شیوه های فرزند پروری مادران بر اساس سبک های دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلابه اختلال های اضطراب جدایی و وسواس-اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری شیوه های فرزند پروری مادران مبتنی بر سبک های دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلا به اختلال های اضطراب جدایی و وسواس- اجبار بود. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی-پیش بینی است. جامعه آماری از سه گروه مادران، دارای کودک مبتلا به اختلال های اضطراب جدایی، مبتلا به اختلالOCD، و عادی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه یک شهر تهران تشکیل شده است. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه 450 نفر (150 نفر برای هر گروه) بود. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های ابعاد و سبک های فرزندپروری (PSDQ)، روابط موضوعی بل، دلبستگی بزرگسالی (فینی و نولر، 1994) و مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها برای پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تأییدی و برای ازمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری (SEM ) به کار بسته شد. یافته ها نشان داد که که شاخص های CV-red که کیفیت ساختاری مدل را نشان می دهد، برای تمام متغیرهای وابسته مثبت شده است که نشان دهنده کیفیت مناسب مدل است. همچنین مقادیر AVE نیز نشان دهنده روایی تشخیصی خوب سازه های مدل است. شاخص GOF نیز 696/0 بدست آمده است که با توجه به ملاک وتزلو و همکاران (2009) نشان می دهد قدرت پیش بینی کلی مدل ساختاری زیاد است و مدل آزمون شده در پیش بینی متغیرهای مکنون درون زا موفق بوده است.
ارتباط رشد حرکتی و شاخص توده بدنی کودکان با کم توانی ذهنی با کیفیت زندگی والدین آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ویژگی های رشدی کودکان با کیفیت زندگی والدین شان ارتباط دارد. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی ارتباط رشد حرکتی و شاخص توده بدنی کودکان با کم توانی ذهنی با کیفیت زندگی والدین آن ها بود.
تأثیر آموزش مهار توجه بر سو گیری توجه و حساسیت اضطرابی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب اجتماعی یکی از مهم ترین علل سازش نایافتگی های دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهار توجه بر سو گیری توجه و حساسیت اضطرابی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر آسیب به خود و خودانسجامی افراد معتاد به موادمخدر
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر آسیب به خود و خودانسجامی افراد معتاد به موادمخدر بود. طرح تحقیق آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش، ۳۶ نفر از معتادان مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر اراک به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه آسیب به خود و خودانسجامی استفاده شد. برای گروه آزمایشی گروه درمانی شناختی-رفتاری به مدت 7 جلسه اعمال شد و برای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی-رفتاری بر آسیب به خود و خودانسجامی تأثیر معنی دار دارد. با توجه به یافته ها می توان گفت که درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش رفتار آسیب به خود و در افزایش خودانسجامی اثربخش بوده است و می تواند به عنوان یک روش مورداستفاده قرار گیرد. فرایند شناختی نقش مهمی در شکل گیری و تداوم رفتارهای نامتناسب و خود تخریبی و خودانسجامی دارد، ازاین رو می توان با تغییر شناخت به بهبود وضعیت زندگی فردی و اجتماعی افراد کمک کرد.
اثربخشی رفتاردرمانی پذیرش محور بر روی رفتارهای متمرکز بر بدن (وسواس موکنی، ناخن جویدن، کندن پوست): یک طرح خط پایه چند گانه با پیگیری سه ماهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتاردرمانی پذیرش محور ترکیب دو روش درمانی پذیرش - تعهد و بازداری از پاسخ است که در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان در بهبود نشانه های بیماران مبتلا به رفتارهای متمرکز بر بدن از نوع موکنی ، کندن پوست آمیخته و ناخن جویدن مورد بررسی قرار گیرد .این پژوهش در چهارچوب طرح تک موردی از نوع از خطوط چندگانه پلکانی طی 10 جلسه همراه با پیگیری سه ماهه بر روی شش بیمار ( برای هر اختلال دو نفر ) صورت گرفت .داده ها از طریق مقیاس های موکنی ماساچوست، کندن پوست کتن ، شدت ناخن جویدن مسلر و مالون جمع آوری شد .تحلیل داده ها با استفاده از نمودار دیداری، درصد بهبودی و معنی داری بالینی نشان داد که رفتاردرمانی پذیرش محور می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال موکنی ، کندن پوست و ناخن جویدن موثر باشد. درمان کاهش معنی داری را در نشانه ها ایجاد کرد و اثر درمانی تا سه ماه پیگیری ادامه یافتند. به نظر می رسد افزودن مداخلات مبتنی بر پذیرش به روش های سنتی رفتاردرمانی در کاهش نشانه های متمرکز بر بدن موثر است.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر شاخص توده بدنی و عزت نفس کودکان دختر مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ابتلا به چاقی در کودکی به عنوان یک معضل بهداشتی جهانی و رو به رشد، زمینه بروز بسیاری از بیماری های مزمن در بزرگسالی را فراهم می نماید و با مشکلات روان شناختی- اجتماعی متعددی مانند کاهش اعتماد به نفس و انزوای اجتماعی همراه است. بنابراین، در راستای ارتقای سطح سلامت جسمی- روانی کودکان مبتلا به چاقی و جستجوی فنون مداخله ای جدید و مناسب، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) و عزت نفس کودکان دختر مبتلا به چاقی انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش نیمه تجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد و مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه صورت گرفت. نمونه مورد بررسی شامل 24 دانش آموز دختر 10 تا 12 ساله مبتلا به چاقی یا اضافه وزن (BMI بیشتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع) در سال تحصیلی 1394 بود که به روش خوشه ای- تصادفی از میان یکی از مدارس دخترانه ناحیه 1 شهر اصفهان انتخاب شدند. مادران هر دو گروه طی 4 جلسه در خصوص اصول تغذیه سالم آموزش دریافت کردند. مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی به صورت 6 جلسه دو ساعته و به شیوه گروهی تنها بر روی گروه آزمایش اعمال گردید. داده ها به وسیله مقیاس عزت نفس Rosenberg (Rosenberg self-esteem scale یا RSES) و فرمول تعیین BMI جمع آوری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل واریانس دو طرفه با یک عامل اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی، تأثیر معنی داری بر BMI و عزت نفس داشت (05/0 ≥ P).
نتيجه گيري: از مداخله درمانی مصاحبه انگیزشی می توان جهت کاهش وزن و افزایش عزت نفس کودکان چاق استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد تحت درمان در بیمارستان های شهر شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد و پیامدهای ناخوشایند ناشی از آن، یکی از مهم ترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می رود. طرحواره های ناسازگار اولیه با اعتیاد مرتبط می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitmen therapy یا ACT) و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش تجربی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود. از میان کل جامعه آماری (1500 نفر)، 60 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه [یک گروه شاهد (20 نفر)، دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر)] قرار گرفتند. جهت سنجش طرحواره های ناسازگار اولیه، از فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره (Young Schema Questionnaire Short form یا YSQ-SF) استفاده گردید. گروه های آزمایشی در 12 جلسه گروه درمانی به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای شرکت نمودند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس، آزمون های همگنی و یکسانی واریانس و آزمون تعقیبی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: درمان های گروهی ACT و طرحواره درمانی بر مؤلفه های طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیرگذار بود.
نتيجه گيري: روش های درمانی گروهی ACT و طرحواره درمانی، تا حد زیادی توانست طرحواره های ناسازگار اولیه را کاهش دهد و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار گرفته شود.
بررسی وضعیت مهار فیزیکی و دارویی در بخش های حاد روان پزشکی بیمارستان فارابی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خشونت و آژیتاسیون بیمار در بخش های روان پزشکی و شرایط مهار فیزیکی و دارویی بیمار باید مد نظر قرار گیرد. با وجود این که برخی افراد مهار کردن بیماران را برای کنترل خشونت لازم می دانند، اما بسیاری معتقد هستند که مهار بیماران روانی نوعی تجاوز به حقوق انسان می باشد و در واقع، از عوارض جسمی و روانی آن بیم دارند. بنابراین، با توجه به این که میزان موارد مهار کردن بیماران در واحدهای روا ن پزشکی به عنوان یک شاخص بهداشتی محسوب می شود و همچنین، با در نظر گرفتن آثار منفی این مداخلات، مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت مهار فیزیکی و دارویی در بخش های حاد روان پزشکی بیمارستان فارابی اصفهان انجام شد.
مواد و روش ها: در این پژوهش از یک فرم جمع آوری اطلاعات محقق ساخته شامل خصوصیات دموگرافیک و تشخیص روان پزشکی بیمار و نیز اطلاعاتی در مورد فرایند مهار بیمار استفاده گردید. برای هر یک از موارد مهار در طی انجام مطالعه یک فرم تکمیل شد و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: درطول دوره پژوهش (1 ماه)، 144 بیمار تحت انواع مهار قرار گرفتند و 399 بار مهار فیزیکی یا دارویی بیمار به صورت مجزا یا هم زمان انجام شد. بیشتر موارد مهار فیزیکی در اتاق عمومی بیماران، به روش دو اندام، توسط دو نفر از کارکنان و به مدت 1 تا 8 ساعت صورت گرفت. متداول ترین علت مهار فیزیکی و مهار دارویی به ترتیب خشونت کلامی و بی خوابی بود. طی انجام مطالعه، هیچ عارضه دارویی مشاهده نشد و درد به عنوان بیشترین عارضه در مهار فیزیکی گزارش گردید. متداول ترین داروی مورد استفاده به منظور مهار دارویی، هالوپریدول بود.
نتيجه گيري: دانستن نحوه مهارهای فعلی باعث می شود تا با تغییر فرهنگ و دور شدن از روش های مهار طاقت فرسا و تحمل ناپذیر، راه برای اجرای مهارهای فیزیکی و دارویی مدرن که منجر به عدم محرومیت بیماران و افزایش انگیزه آنان در باقی ماندن در درمان می شود، هموار گردد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و فراشناختی بر وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و فراشناختی بر وسواس فکری-عملی انجام شد. مطالعه حاضر از طرح های نیمه آزمایشی با مدل پیش آزمون-پس آزمون و دارای دو گروه آزمایشی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد (20-30 سال) دانشگاه علم و صنعت ایران در سال تحصیلی 94-93 بود. نمونه گیری اولیه به صورت داوطلبانه توسط فراخوان اجرای پژوهش انجام شد و افراد پرسشنامه پادوا (Padua) ساناویو را تکمیل نمودند؛ سپس از میان آن ها 12 نفر مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی که به تأیید روانشناس بالینی (براساس ملاک های تشخیصی DSM5) نیز رسیده بودند به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی شناختی رفتاری (6=n) و فراشناختی (6=n) به طور تصادفی قرار گرفتند. سپس مداخلات شناختی-رفتاری و فراشناختی هر یک به مدت ده جلسه دو ساعته اجرا شدند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (ANOVA) و آزمون تحلیل واریانس آمیخته (Mixed-ANOVA) استفاده شد. هر دو روش درمانی فراشناختی و شناختی-رفتاری در کاهش نشانه های وسواس فکری-عملی در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه مؤثر واقع شدند. همچنین اثربخشی هر دو گروه شناختی-رفتاری و فراشناختی در وسواس فکری-عملی در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه تفاوت معنی داری ندارند. بنابراین درمان فراشناختی به عنوان درمان جدیدتر در حوزه روانشناختی به اندازه درمان شناختی-رفتاری در کاهش نشانه های وسواس فکری-عملی و زیرشاخه های آن مؤثر است و می توان به عنوان درمان جایگزین از آن استفاده کرد.
تاثیر آموزش روش غنی سازی محیطی به والدین در بهبود ارتباط و اجتماعی شدن کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اتیسم نوعی اختلال عصبی_ تحولی دوران کودکی است. کودک با اختلال طیف اتیسم در مهارت های اجتماعی و ارتباطی با مشکلات گوناگونی مواجه است و رفتارهای تکراری و کلیشه ای بسیار دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش روش غنی سازی محیطی به والدین در بهبود ارتباط و اجتماعی شدن کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد.
فنیل کتونوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فنیل کتونوریا نوعی بیماری سوخت وسازی مادرزادی و ژنتیکی از نوع اتوزومال مغلوب است که به علت کمبود یا فقدان آنزیم فنیل آلانین هیدروکسیلاز، اسید آمینه فنیل آلانین به تیروزین تبدیل نشده و باعث افزایش فنیل آلانین در خون به ویژه در مغز می شود. از آن جا که تیروزین پیش ساز انتقال دهنده های عصبی چون سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین است، کمبود آن باعث اختلال های عصبی، شناختی و اجرایی در مغز می شود.
راهکارهای مقابله با گرایش به مصرف موادمخدر
حوزههای تخصصی:
اعتیاد یک مشکل جهانی است که تقریباً بیشتر کشورهای جهان با آن روبرو هستند. علاوه بر هزینه های مراقبت های بهداشتی و عدم بهره وری منابع انسانی، میلیاردها دلار هزینه اعتیاد به مواد مخدر است. اقدامات درمانی در بسیاری از موارد به نتایج مثبت منجر نمی شود. از این رو، اهمیت تلاش های پیشگیرانه و مقابله یا تمایل به استفاده از آن یک اقدام غیرقابل انکار است. مقاله حاضر با هدف مرور نظری و پژوهشی بر راهکارهای مقابله با گرایش به مصرف موادمخدر انجام شد. بر این اساس راهکارهای مقابله ای در حوزه مقابله با گرایش به مصرف موادمخدر با استفاده از مبانی نظری و عملی مرور شد. روش مطالعه حاضر، تحلیلی- توصیفی و با استفاده از تحقیقات، کتب، اسناد و منابع کتابخانه ای مرتبط بود. در مجموع با توجه به نتایج پژوهش های انجام شده،