فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۷٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات اقلیمی و افزایش بحران های طبیعی در سال های اخیر، تاب آوری شهری به یکی از نیازهای ضروری در طراحی شهرهای پایدار تبدیل شده است. این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در افزایش تاب آوری اقلیمی در طراحی شهری پایدار، با تمرکز بر شهر رشت، انجام شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش و در راستای اعتبار قابل استناد از تحلیل های چندمعیاره استفاده شده است؛ داده های کیفی از طریق برداشت های میدانی ، مصاحبه و پرسشنامه بوسیله SPSS تحلیل و طبقه بندی شده و معیارهای استخراج شده و داده های کیفی از روش تاپسیس امتیاز دهی و رتبه بندی شده اند و چهاچوب از برآیند آن استخراج و رائه شده است. این فرآیند شامل توزیع پرسشنامه برای جمع آوری داده ها و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS بهره برداری شده است. نتایج نشان می دهند که بهبود زیرساخت های شهری، توسعه فضاهای سبز، مدیریت منابع آب، کاهش گازهای گلخانه ای و افزایش آگاهی عمومی از جمله عوامل کلیدی مؤثر بر تاب آوری اقلیمی در رشت هستند. این پژوهش تأکید می کند که طراحی شهری با رویکرد تاب آوری اقلیمی می تواند آسیب پذیری شهرها را در برابر تغییرات اقلیمی و بلایای طبیعی کاهش دهد. در این راستا، برنامه ریزی شهری باید به گونه ای صورت گیرد که وضعیت کالبدی، زیست محیطی و اجتماعی شهرها را بهبود بخشد و شرایط لازم برای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی و افزایش ظرفیت مقابله با بلایا فراهم شود. به ویژه در شهر رشت، اقدامات هماهنگ در بهبود زیرساخت ها، مشارکت عمومی و مدیریت منابع طبیعی می تواند این شهر را به الگویی برای تاب آوری اقلیمی تبدیل کند.
ماتریس یکپارچه زیرساخت های آبی-سبز: از مقیاس منطقه ای تا شهری
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با گسترش شهرنشینی، تغییرات آب و هوایی و تخریب محیط زیست، زیرساخت های آبی-سبز (BGI) به عنوان یک مفهوم نوآورانه در برنامه ریزی شهری و منطقه ای و مدیریت زیست محیطی مطرح شده است. زیرساخت های آبی-سبز رهیافت های مدیریت طبیعی و نیمه طبیعی آب را یکپارچه می کند و موجب ارتقای چرخه های پایدار آب شهری، حفظ محیط زیست، سازگاری با تغییرات آب و هوایی و افزایش انعطاف پذیری می شود. این مقاله زیرساخت های آبی-سبز را از طریق یک لنز دوگانه مقیاس های منطقه ای و شهری بررسی می کند و نقش ها، چالش ها و هم افزایی متمایز آنها را در توسعه فضایی پایدار برجسته می کند. چالش های کلیدی، شامل ایجاد توازن در اتصال پذیری زیست بوم با نیازهای انسان، پرداختن به نگرانی های مرتبط با عدالت محیطی، و اصلاح روش های ارزیابی اقتصادی برای شناسایی هزینه ها و منافع خدمات اکوسیستمی است. این پژوهش بر رویکردهای یکپارچه ای تاکید دارد که مقیاس های فضایی را به یکدیگر پیوند می زنند و از نوآوری های فناورانه و برنامه ریزی مشارکتی برای تقویت حکمروایی انطباقی و سازگاری پذیر استفاده می کنند. بایسته است که مطالعات آینده، همکاری های بین رشته ای، تدوین معیارها/متریک های عملکردی استاندارد و استراتژی های زمینه محور، به ویژه در مناطق با محدودیت منابع آب و شهرنشینی پرشتاب را در اولویت قرار دهند.
بهینه سازی استفاده از مصالح نوین در ساختمان های بلند مرتبه شهرهای بزرگ با رویکرد ضایعات صفر نمونه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
99 - 110
حوزههای تخصصی:
اهداف: با وجود نیروهای انسانی و اجرایی بالقوه در ایران، استفاده از مصالح در ساختمان ها جهت کاهش هدر رفت مصالح، با روند بسیار کندی طی مسیر نموده، با توجه به اهمیت ساختمان در فعالیتهای اقتصادی لازم است؛ اقدامات موثری در این زمینه انجام پذیرد. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی شاخص های موثر بر هدر رفت مصالح با توجه مبانی نظری موجود انجام پذیرفته است.
روش ها: این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیق توسعه ای و از لحاظ روش انجام کار، توصیفی و از نوع پیمایشی و اسنادی می باشد. جهت شناسایی عوامل موثر، نمونه ای را از میان جامعه خبرگان وکارشناسان این صنعت با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب نموده و داده های مورد نظر با توزیع پرسشنامه جمع آوری شده و با نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تحقیق نشان داد، که طراحی مناسب توسط مصالح نوین با درصدی معادل 73/74% بیشترین تأثیر را بر میزان کاهش ضایعات ساختمانی دارد. پس از آن، صنعت ساخت با درصدی معادل 65/71% در رتبه دوم ، آموزش با درصد تأثیری معادل 62/70% در رتبه سوم، منابع مالی و توجیه اقتصادی با درصدی معادل 83/64% در رتبه چهارم و در نهایت ذخیره و انبار با 33/63% دارای کمترین تأثیربرافزایش ضایعات می باشند.
نتیجه گیری: مسئله تحقیق چگونگی حل مشکلات مذکور به شیوه ای علمی و هدفمند آن نیل به الگویی مؤثر به منظور بهره وری بهینه از مصالح در راستای کاهش هدررفت مصالح است.
واژگان کلیدی: مصالح نوین، ساختمان های بلند مرتبه در شهرهای بزرگ، ضایعات صفر.
ارتقاء کیفیت طراحی مسیرهای پیاده در محدوده تاریخی و میراثی شهر تهران با هدف توسعه گردشگری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۴۲-۲۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء کیفیت طراحی مسیر های گردشگری پیاده روی در مسیر های گردشگری منتخب در شهر تهران است و شناسایی چالش و مشکلات این مسیرها و انتظارات گردشگران از این مسیرها است. روش ها: با روش تحقیق تحلیلی و توصیفی، داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری می شوند تا بتوان نسبت به بررسی های میدانی با ابزار «پرسشنامه محقق ساخت» اقدام نمود. جامعه مورد مطالعه شامل 384 نفر از خبرگان در رشته های گردشگری، مدیریت و طراحی شهری، کسبه خیابان 15 خرداد و گردشگران این منطقه است. روش نمونه گیری، ساده و تصادفی است. برای بررسی روایی محتوایی و صوری از تایید اساتید صاحب نظر حوزه مدیریت و طراحی شهری بهره گرفته شده، برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اس پی اس اس 2023 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش در دو بخش کمی و کیفی تقسیم بندی می شود؛ که برای پاسخ به سوالات پژوهش در بخش کمی از یافته های تحلیلی نرم افزار اس پی اس اس 2023 استفاده شده است. یافته های کیفی پژوهش شامل شناسایی و معرفی پنج عامل اصلی تاثیرگذار در ارتقا کیفیت مسیر های گردشگری پیاده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، پنج محور شامل نقش تنوع کاربری، سرزندگی، انعطاف پذیری فرهنگی، اهمیت به محیط زیست و دسترسی در کیفیت طراحی مسیر های گردشگری پیاده بررسی را به صورت جدی مورد تاکید قرار می دهد، موضوعی که بر مبنای هدف اصلی پژوهش، با آخرین دستاوردهای پژوهشی تحلیل شده، هماهنگ است.
تبیین اثر گذاری ویژگی های جامعه مصرفی دوران معاصر بر استفاده از مراکز خرید بزرگ مقیاس (نمونه موردی: مگامال اکباتان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد های جدید خرید و مصرف به عنوان شکلی از فراغت، ساختارهای جدیدی از فضاهای تجاری، خدماتی - تفریحی را در جهان سبب گردیده که یکی از آنها مراکز تجاری بزرگ مقیاس (مگامالها) میباشند و با گسترش و تغییر الگوی رفتاری شهروندان بر اساس مصرفگرایی در شهرها و ساخت مالها و مگامالها به عنوان فضاهایی که بستری را جهت توسعه الگوی رفتار مصرفی فراهم میآورند. در همین راستا، تبیین اثرگذاری ویژگیهای جامعه مصرفی دوران معاصر بر استفاده از مراکز خرید بزرگ مقیاس و ترجیحات مردم در استفاده از این فضاها حائز اهمیت است که هدف اصلی این مقاله میباشد. با توجه به مؤلفههای موردبررسی، ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، رویکرد حاکم بر این پژوهش "توصیفی-تحلیلی" و "بنیادی" است. روش انجام پژوهش به صورت کمی میباشد که برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای تحلیل آماری SPSS و AMOS استفاده شده است و روش تحلیل دادهها نیز تحلیل عاملی اکتشافی و معادلات ساختاری است. با توجه به جمع آوری دادهها از روش پیمایشی استفاده شده است که برای گردآوری دادهها از پرسشنامه به عنوان ابزار اصلی بهره برده شده است. جامعه آماری شامل کلیه کاربران استفاده کننده از فضا در مگامال اکباتان تهران و حجم نمونه کاربران استفاده کننده از فضا با توجه به فرمول کوکران و مشخص نبودن تعداد جامعه آماری 384 نفر محاسبه شده است که به صورت تصادفی مورد پرسش قرار میگیرند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ویژگیهای رفتاری جامعه مصرفی که شامل شاخصهای میزان نشان دادن خود و اطرافیان را بر اساس خرید از مراکز خرید بزرگ مقیاس، تمایل به استفاده از پوشش و رفتارهای مختلف جهت نمایش خود، حس برتری در زمان خرید و مراجعه به مراکز خرید بزرگ مقیاس، تمایل به شیک پوشی زمان مراجعه به فضاهای مراکز خرید بزرگ مقیاس، مدرنتر بودن و امروزیتر بودن فضاهای مراکز خرید بزرگ مقیاس، میزان مراجعه به مراکز خرید در مناطق مرفهنشین شهر، استفاده از کالای لوکس زمان مراجعه به مراکز خرید بزرگ مقیاس، هزینه جهت رفع نیازهای غیرضروری و تنوع کالاها مراکز خرید بزرگ مقیاس بوده است، دارای بیشترین میزان اثرگذاری در استفاده از مراکزخرید بزرگ مقیاس است. همچنین، در تحلیل معادلات ساختاری ضریب تأثیرپذیری استفاده از مگامال اکباتان بیشترین اثرهای مستقیم بر استفاده از فضا در مگامال اکباتان به ترتیب مربوط به شاخصهای جامعه مصرفی و اجتماعی و به صورت غیرمستقیم به شاخص های اقتصادی و فرهنگی بوده است.
نقش محرمیت و اشراف بر شکل گیری ساختار فضایی معماری خانه های بومی روستای هجیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
105 - 125
حوزههای تخصصی:
سیاست های کلان دولت ها مبنی بر نوسازی و بهسازی سکونتگاه های روستایی، موجب تغییرات گسترده ای در ساختار و سیمای آبادی های کشور شده و بعضاً این موضوع سبب تخریب بناها با اجزا و عناصر ارزشمند شده است. از این میان، روستای هجیج شهرستان پاوه با ظاهر پلکانی دارای نمونه های متفاوت از خانه های بومی با اجزا و بخش های ارزشمند است. چیدمان فضاهای داخلی، سلسله مراتب دسترسی به آن ها، جانمایی، ابعاد و سمت قرارگیری بازشوها ازجمله عناصر خانه در این روستا بوده که تعیین کننده نحوه ارتباط ساکنان با فضای بیرون از منزل و برعکس است که به رغم نبود حیاط در بناها، محرمیت داخل خانه را فراهم کرده است. اما تغییرات روی داده منتج از سیاست های دولت ها سبب شده است تا در سا ل های پیش رو سیمای جدید این آبادی در تضاد کامل با معماری بومی آن باشد و ساختار و ظاهر بناهای این منطقه با بناهای شهری یکسان باشد و به تبع الگوها و اجزای خاص خانه های روستا از بین برود. پژوهش حاضر در بستر مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی شکل گرفته است. شناخت و حفظ شیوه ها و رویکردهای مفید ساخت بنا و بررسی عوامل محرمیت یا اشراف در معماری خانه های بومی این روستا، از ضروریات نگارش این پژوهش است تا نتایج آن بتواند در طراحی و ساخت بناهای جدید روستا به عنوان گزینه ای تأثیرگذار مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به نقش بازشوها در برقراری ارتباط بصری بین فضای بیرونی و داخلی خانه ها و حفظ محرمیت در این منازل است. نتایج تحقیق بیان داشته که پنجره های عموماً در ضلع ها جنوبی و با فرم های باریک و کشیده و دست اندازی تا حدود یک متر هیچ گاه باعث نگشته از بیرون به داخل بنا تسلط بصری وجود داشته باشد و برعکس از قسمت داخل بنا بر روی بام و فضای اطراف روستا دید وجود دارد. ازسوی دیگر، استفاده از بام خانه ها به عنوان حیاط و اشرافیت ساکنان بر روی بام خانه های مجاور و همچنین فرم پلکانی روستا، چیدمان فضای داخلی بنا، فرم پنجره ها و ارتفاع دست انداز زیر آن ها سبب شده تا محرمیت نیز از ویژگی های خانه ها این روستا به شمار آید.
واکاوی علل گرایش شهروندان به سبک نئوکلاسیک در سکونتگاه های شهری (مطالعه موردی: منطقه یک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معماری به عنوان نمود کالبدی فرهنگ یک جامعه، در طول تاریخ علاوه بر اینکه متاثر از تعاملات فرهنگی، تغییرات سیاسی و اصلاحات اجتماعی بوده، بر الگوهای رفتاری افراد جامعه نیز تاثیرگذاشته است. نمونه ای از این تاثیرگذاری و تاثیرپذیری در نمای ساختمان های شهری قابل مشاهده است که در سال های اخیر، ساختاری از هم گسیخته پیدا کرده است. با عنایت به استقبال افراد از نماهای نئوکلاسیک (رومی) و افزایش این نوع نماسازی در کلانشهرها، تحقیق حاضر به دنبال بررسی علل گرایش شهروندان به استفاده از نماهای رومی در ساختمان ها می باشد. هدف: هدف تحقیق، دستیابی به علل محبوبیت نماهای نئوکلاسیک (رومی) و دلایل گرایش شهروندان به استفاده از این نوع نماهاست. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر برحسب هدف، از نوع کاربردی و از نظ ر روش، توصیفی - پیمایشی است. ب رای تجزی ه و تحلی ل داده ها و اثبات آزمون فرضیه از نرم افزارهای Lisrel و SPSS و آزمون ه ای تحلیل مسیر و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه تحقیق، منطقه یک شهر تهران می باشد که به همراه حریم آن دارای مساحتی حدود 181 کیلومترمربع و بر اساس آخرین نت ایج سرشماری در سال 1395، دارای جمعیتی برابر با 494 هزار نفر است. یافته ها: بررسی ها پیرامون تاثیرگذاری عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیبایی شناسی بر گرایش شهروندان به استفاده از نماهای نئوکلاسیک و تجزیه و تحلیل داده ها نشان از اثبات فرضیات تحقیق دارد. به طوری که با توجه به خروجی نرم افزار لیزرل، که مقادیر شاخص با بارهای عاملی بزرگتر از 3/0 و آماره تی بالاتر از 96/1 قابل قبول است، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی و عوامل زیبایی شناسی به ترتیب با مقادیر تی (69/3)، (07/2) ، (12/4) و (00/9( همگی به درستی متغیرها را پوشش داده و از اعتبار برخوردارند. نتایج: نتایج این تحقیق نشان می دهد که عوامل موثر در گرایش شهروندان به استفاده از نماهای رایج، خارج از چارچوب ضوابط و قوانین مصوب است. تا زمانی که اصول و ضوابطی برای طراحی و اجرای نماها تدوین نگردد، روال تاثیرپذیری نماسازی از شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ادامه خواهد داشت.
Introducing a Systematic Approach for Quantifying Architectural Style Influence: A Comparative Analysis of École des Beaux-Arts and Bauhaus on the College of Fine Arts, University of Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research proposes a systematic approach to provide insight on how to quantify the similarity/dependency between different architectural design styles. The study utilizes the College of Fine Arts of University of Tehran as its primary focus and examines to what extent the architecture at the College of Fine Arts at University of Tehran was affected by the French École des Beaux-Arts and the German Bauhaus school through examining more than hundred architectural works from these schools. In the first half of this study, the teaching method and educational system of these schools are reviewed and in the second half of the study the main characteristics of architectural works of each school are identified. If we consider an architectural work as the outcome of an architectural education, then the features of the created work can be attributed to the associated educational system. Based on this, the characteristic of the prominent architectural works of the two schools were investigated and used for the analysis through the proposed approach. This approach can be used for quantitatively investigating complex qualitative problems in different disciplines. On average, the results show that the college of Fine Arts is influenced by thirty-three percent from these two approaches, while the Bauhaus approach shows a greater impact.
تبیین زمینه های بروز فساد در روند نوسازی بافت های ناکارآمد شهری (موردکاوی: منطقه ده شهرداری تهران)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مداخله در بافت های ناکارآمد شهری از جمله مسائل پیچیده شهرسازی امروز است. علی رغم تلاش های دفاتر توسعه محله، نواقصی مانند امکان بروز فساد و ارتشاء وجود دارد که می تواند تلاش ها برای نوسازی شهری را تضعیف کند. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش ها است که عوامل مؤثر در بروز فضای فساد در نوسازی بافت های ناکارآمد شهری چیست و وضعیت بروز فساد در منطقه ۱۰ شهرداری تهران چگونه است؟
هدف پژوهش: تبیین و تحلیل زمینه های بروز فساد در روند نوسازی بافت های ناکارآمد منطقه ۱۰ شهرداری تهران است و ارائه راهکارهای کارآمد برای کاهش فساد در این روند.
روش شناسی: این پژوهش کیفی بوده و بر اساس «نظریه زمینه ای» صورت گرفته است. روش شناسی این تحقیق بهره گیری از روش اشتراوس و کوربین (1998) در تحلیل داده ها است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از مدیران سازمان نوسازی، مالکین، مشاورین املاک، کارشناسان دفاتر نوسازی و سازندگان جمع آوری شده اند. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده ها پس از کدگذاری باز، محوری و انتخابی با مدل پارادایمی تحلیل شدند و شرایط علی، شرایط میانجی، کنش متقابل و پیامدها شناسایی شدند.
یافته ها و بحث: در پژوهش انجام شده، برای شناسایی زمینه های بروز فساد در روند نوسازی بافت های ناکارآمد در شهرداری منطقه ۱۰، نه مقوله اصلی و ۴۱ محمل بروز فساد شناسایی شدند. این مقوله ها در سه سطح کلان، میانه و خرد بررسی شدند: فساد ناشی از «ساختار»، فساد ناشی از «نهاد» و فساد ناشی از «روابط فردی و عملیاتی».
نتیجه گیری: زمینه های بروز فساد در نوسازی بافت های ناکارآمد در شهرداری تهران از علل ساختاری و نهادی ناشی می شوند و بسیاری از کنش های فسادزا ریشه در ساختارهای معیوب و ناکارآمد دارند. این شرایط بستر مناسبی برای بروز فساد فراهم کرده اند. ساختار برنامه ریزی فسادخیز به عنوان مفهوم کلیدی در این زمینه شناسایی شده است و این مفهوم می تواند به عنوان پایه ای برای اصلاحات ساختاری و نهادی در فرآیند نوسازی شهری مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی، شبیه سازی و بهینه سازی سیستم نورپردازی بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی MLP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بلوار طاق بستان (شهید شیرودی) در شهر کرمانشاه، با توجه به تاریخ و فرهنگ بسیار غنی این شهر، به یکی از مهمترین مقاصد گردشگری و تفریحی تبدیل شده است. با این حال، شرایط نورپردازی در این بلوار، همچنان به نحوی ایده آل نیست که بتواند زیبایی و جذابیت بیشتری به فضای شهری ببخشد. در نتیجه، طراحی نورپردازی هوشمند بلوار طاق بستان با بهره گیری از الگوریتم های شبکه عصبی و ارائه الگوریتم مناسب، می تواند به بهبود شرایط روشنایی و بصری این بلوار، بهبودی محسوسی ببخشد و جذابیت بیشتری به فضای شهری شهر کرمانشاه اضافه کند. در این مقاله، ابتدا چالش های نورپردازی پیاده روها و نکات اجرایی در طراحی نورپردازی معابر شهری بررسی شده است. سپس با درنظر گرفتن دو عامل رضایتمندی شهروندان و زیبایی بصری به عنوان خروجی و هم چنین دمای رنگ، شدت روشنایی، نوع چراغ و درخشندگی به عنوان ورودی های مدل، برای بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه از الگوریتم شبکه عصبی MLP استفاده شده است تا یک سیستم نورپردازی هوشمند و مناسب برای آن طراحی شود. طراحی پیشنهادی بهینه ترین شرایط را دارد زیرا خطاهای MRE و MAE بدست آمده از شبکه عصبی کمتر از 0.035 درصد است که بسیار ایده ال است. بنابراین سیستم نورپردازی طراحی شده آسایش روانی و امنیت شهروندان را به دنبال دارد.
حماسه بی صدا: تحلیل ساختار بصری کاشی نگاره سقای کربلا بر مبنای اصول گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
61 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عباس بن علی (ع) مشهور به سقای کربلا به عنوان یکی از شخصیت های محوری حاضر در واقعه کربلا مورد توجه هنرمندان بسیاری به ویژه دیوارنگاران بوده است. یکی از نمونه های این حوزه، کاشی نگاره های امام زاده تاج الدین غریب اثر حاج باقر جهانمیری است. براساس نظریه گشتالت، ذهن انسان در فرایند ادراک بصری تمایل به دسته بندی و سازمان دهی عناصر بصری دارد. به گونه ای که کل سازمان یافته حاصل شده، با هر یک از عناصر به تنهایی متفاوت خواهد بود. آنچه در اصول ادراک بصری گشتالت اهمیت دارد، درک ارتباطاتی است که منجر به ترکیب معنادار می شود. براین أساس، این کاشی نگاره، نمایانگر تغییرات ساختاری در روایت بصری واقعه عاشورا در دوران مشروطیت است. سؤال پژوهش این است که ساختار بصری کاشی نگاره سقای کربلا با توجه به اصول ادراک بصری گشتالت چگونه سازمان دهی شده است؟ هدف پژوهش: شناسایی ویژگی های ادراک بصری در کاشی نگاره سقای کربلای بنای تاج الدین غریب، هدف این پژوهش است.روش پژوهش: روش پژوهش، تحلیل ژانر و شیوه جمع آوری اطلاعات اسنادی است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، پس از تطبیق اصول هفتگانه گشتالت با کاشی نگاره مذکور، در اصل مشابهت، اصل مجاورت، اصل تداوم، اصل یکپارچگی یا تکمیل و اصل سرنوشت مشترک، پراگنانس قوی با هفت تضاد ایتن شناسایی شد که با به کاربستن هرکدام از این اصول، فرایند ادراک بصری را محقق ساخته است. وجود روابط بصری مدنظر پیروان نظریه گشتالت در نگاره، نشان می دهد که نگارگر به طور ناخودآگاه از این اصول در جهت سازمان دهی بهتر اجزای تصویر بهره برده و دریافت آسان تر اثر را فراهم ساخته است.
بازشناخت ماهیت فضای معماری معاصر در میراث ایران زمین براساس خوانش فضای تغزل (فضای آشکار و پنهان) شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۴۷-۳۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: توسعه فناوری و سازماندهی فضاها براساس نگرش های عملکردگرا و صحنه سازی های بصری مدرن موجب بروز محصولات قالبی در سیمای شهری ایرانِ معاصر شده که بیشتر به نیازهای فیزیکی و جلوه های بصری پرداخته است. در مواجه با معماری گذشته بدلیل وجود پیوند روحی میان معماری و ادبیات، جلوه هایی از مضامین انسانی در ارتباط با فضا ملاحظه می شود. به منظور برقراری مجدد این پیوند خوانش «فضای تغزل حافظ» به منظور بازشناخت مفهوم فضا مورد توجه قرار گرفت. روش ها: واقعیت فضا در حوزه ها ی فلسفه و معماری در ارتباط با تجربه ی انسان و مطالعات پدیدارشناسی مطرح می شود. فضای درونی شعر حافظ نیز در ارتباط با انسان تجربه می شود بنابراین روش تحقیق این پژوهش پدیدارشناسی است. به منظور شناخت تجربه های انسانی در ارتباط با فضای تغزل حافظ و بازشناخت «مفهوم فضا» این مقاله به خوانش تجربه های انسانی گروهی از متخصصین در رشته های مختلف پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش مفهوم «فضای تغزل حافظ» را در ارتباط پیوسته و تنیده با حضور انسان بدنمند (کالبد – ذهن) مطرح می کند به گونه ای که انسان در فضای تغزل و فضای تغزل در وجود انسان معنادار می شود. در واقع این فضا در یک رابطه ی دیالکتیک چند وجهی (لایه های مرئی و نامرئی) خارج از محوریت و تمرکزگرایی بر انسان یا دیگر پدیده ها پدیدار می شود. نتیجه گیری: در نهایت با توجه به مفاهیم استخراج شده از فضای تغزل شعر حافظ، فضایی میانجی، بدنمند و منشوری در یگانگی با حضور انسان مطرح شده که بر این اساس مدل چگونگی فضاهای تغزلی و مجسم در سیمای شهری و معماری ایران معاصر شکل گرفت.
نگاهی نو به افزایش کیفیت پروژه های دولتی در ایران با استفاده از فناوری های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
41 - 56
حوزههای تخصصی:
اهداف: صنعت ساختمان یکی از بزرگترین صنایع جهان و از مهمترین ارکان اقتصادی یک کشور به شمار می رود. در طول تاریخ مشکلات موجود در این حوزه، جوامع بشری را به یافتن راه حل هایی نوین سوق داده است. از جمله مشکلات امروزین این حوزه می توان به هدر رفت مصالح و انرژی، هزینه های بسیار بالا و عدم تکمیل به موقع پروژه ها اشاره کرد که این مشکل به ویژه در پروژه های بزرگ دولتی به نحو بارزی مشهود است.
روش ها: از نظر روش شناختی، این پژوهش ماهیتی کیفی دارد که در آن با استفاده از روش کیفی استفاده می شود. نتایج اصلی پژوهش با بهره بردن از ابزار مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان، به ثمر رسیده است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که استفاده از فناوری ها و روش های نوین ساخت و ساز می تواند گامی موثر در ارتقای کیفیت محصول معماری بردارد. پژوهش حاضر با شناخت و استخراج کیفیت های کمیت پذیر در تولید محصول معماری، روشی برای ارتقاء صنعت ساختمان ارائه می دهد. بدین منظور تلفیق فناوری های نرم افزاری و سخت افزاری، برای صنعتی سازی و ساخت صنعتی، مورد تاکید قرار دارد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، ادغام فناوری مدل سازی اطلاعات و پیش ساخته سازی، گامی موثر برای بهینه سازی پروژه های دولتی است. با کاهش زمان و کاهش هزینه های ساخت و ساز، موجبات افزایش رضایت کاربران و افزایش ایمنی فراهم آمده، و در نهایت، به بهبود کیفیت محصول معماری کمک شایانی می شود.
ارائه الگوی مدیریت بهینه اراضی حریم شهری با تاکید بر ادغام روستاهای مجاور در شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
89 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش ارائه الگوی مدیریت بهینه اراضی حریم شهری با تأکید بر ادغام روستاهای مجاور در شهرهای ایران و اعتباریابی آن است. روش: روش تحقیق، کیفی و از نوع داده بنیاد بوده است. جامعه مورد بررسی متشکل از خبرگان، کارشناسان و مدیران باسابقه ای هستند که تجربه ارزنده ای متناسب با موضوع پژوهش حاضر داشته اند. تعداد 30 نمونه انتخاب شد. برای دستیابی به مدل پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره برده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس روش نظام مند استراوس و کوربین انجام شد و برای اعتباریابی مدل از 10 شاخص مقبولیت کوربین و استراوس بهره برده شد. یافته ها: تحلیل داده ها مطابق تئوری داده بنیاد دربرگیرنده سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود و طی آن داده های جمع آوری شده مرحله به مرحله انتزاعی تر شد تا درنهایت الگوی تحقیق به دست آمد. این مدل با محوریت مقوله های حریم روستاهای مجاور، بورس بازی زمین، تمرکز جمعیتی، مراجع تدوین و تصویب سیاست ها، خدمات و تسهیلات، کاربری ها، هویت شهروندی، محیط زیست، کشاورزی، عقلایی و تجربی بودن سیاست ها، روابط شهر و روستاهای مجاور و مهاجرت با مشخص کردن شرایط علّی، راهبرد، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها طراحی شد. اعتبار مدل نیز تأیید گردید. نتیجه گیری: پس از تحلیل داده و استخراج و پالایش مفاهیم، تعداد 32 مقوله و 92 کدهای باز مفهومی استخراج گردید و درنهایت مدل نهایی پژوهش بر مبنای شروط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها و نتایج تدوین و ارائه گردید.
بررسی حضور طبیعت در آثار معماری معاصر ایران دوره بعد از انقلاب براساس نقد و اندیشه کریستوفر الکساندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آذر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه به حضور متنوع عناصر طبیعی در معماری معاصر ایران به ویژه در دوران پس از انقلاب به عنوان بخشی از یک حرکت گسترده به سمت پایداری و طراحی انسان محور توجه شده و این حضور براساس دیدگاه ها و نگرش های مختلف بررسی شده است. بااین حال، به نظم طبیعت و خصایص بنیادین آن که باعث افرایش سرزندگی و پایداری بیشتری در بناها می شود کمتر توجه شده است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی آثار شاخص معماری ایران براساس دیدگاه کریستوفر الکساندر جهت ایجاد یکپارچگی و نظم ساختاری و افزایش هماهنگی با محیط است. همان طور که در آثار اصلی او «زبان الگو» و «سرشت نظم» به آن اشاره شده است. روش پژوهش: برای دستیابی به این هدف 24 بنای شاخص معاصر ایران که از سه دوره متمایز پس از انقلاب انتخاب شده بودند، به طور سیستماتیک ارزیابی شدند. از پرسش نامه ای براساس 15 اصل بنیادین طبیعت الکساندر استفاده شد که پاسخ ها توسط گروهی از متخصصان معماری و شهرسازی تجزیه و تحلیل شدند. ارزیابی بر حضور و اثربخشی عناصر طبیعی در طراحی متمرکز بود. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند، بناهایی مانند باغ کتاب تهران و پردیس سینمایی ملت با اصول الکساندر مطابقت بیشتری دارند. به ویژه در عناصری مانند سادگی و آرامش درونی، تضاد و شکل خوب که به رفاه و آسایش کاربر و هماهنگی بیشتر با محیط کمک می کند و برعکس ساختارهایی مانند کتابخانه و موزه ملی در خصوصیاتی مانند درجه بندی و ابهام مطابقت کمتری دارند. لذا، توجه به یک رویکرد جامع در طراحی معماری و متعادل کردن عناصر سنتی با نوآوری های مدرن و توجه به خصوصیات طبیعت و بهره گیری از آنها برای پروژه های آینده ضروری به نظر می رسد.
نقش دید فضایی بر تراکم حضور در مجموعه های نمایشگاهی (مطالعه موردی: موزه دفاع مقدس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
33 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فهم و بازتعریف ارتباط میان پیکره بندی فضا، چگونگی ادراک و تعامل مخاطب با محیط پیرامونش، دانشی کلیدی در پردازش روند طراحی معماری است. در این میان، نظریه نقاط هم دید متکی بر تجزیه، تحلیل و ترجمه مشخصه های شکلی و هندسی فضا، چارچوبی عملیاتی برای کشف این رابطه است. بااین حال، به نظر می رسد در بدنه دانشی آن کمتر به محتوای توپولوژیک فضا پرداخته شده و بخشی از لایه های دریافتی طراح و تجربه مخاطب، پنهان باقی مانده است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف صورت بندی و ساختاربندی تحلیل های هندسی نظریه نقاط هم دید به دنبال تبیین رابطه میان متغیرهای دید فضایی و تراکم حضور بازدیدکنندگان است تا به بازتعریف لایه های هندسی- توپولوژیکی در دستگاه های شناختی- رفتاری فضا برای فهم معماری بپردازد. روش پژوهش: این پژوهش بر روش های کمی و تحلیلی در بررسی رابطه همبستگی میان متغیرها و مقادیر در مجموعه های نمایشگاهی موزه دفاع مقدس تهران استوار است. نحوه برداشت های میدانی از طریق مشاهده، جهت زمان سنجی و ردیابی الگوی توقف و حرکت بازدیدکنندگان با استفاده از دوربین های مداربسته انجام شده است. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با بهره گیری از تکنیک های یادگیری ماشین و براساس مدل های رگرسیون و آزمون معنی داری همبستگی است. در این میان بااستفاده از ایده گراف توپولوژیکی دستگاه شناختی- رفتاری در قالب بخش های موزه شامل فضاهای نمایشی، تعاملی، شبیه سازی شده و فراغتی مجموعه پرداخته است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که در فضاهای چهارگانه موزه، الگوهای متنوعی از ارتباط میان پیکره بندی فضایی و رفتار بازدیدکنندگان وجود دارد. عواملی چون شعاع عمودی، هم پیوندی سه بعدی، پراکندگی دید، توزیع یکنواخت میدان دید و فرم های منحنی، نقشی محوری در صورت بندی تجربه مخاطبان فضا بازی می کنند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که تحلیل های اختصاصی و مستقل فضاهای موزه براساس کارکردشان، دریافت و سنجشی دقیق تر برای درک رابطه فضا و رفتار کاربران است. هم چنین این مطالعه، نقد و بازنقد نظریه نحو فضا برای قبض و بسط آن در حوزه دستگاه شناخت- رفتار غیرهندسی و توپولوژیک را ضروری می داند.
گونه شناسی روش پژوهش در ریخت شناسی شهری در راستای افزایش عدالت اقلیمی با رویکرد کاهش مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
22 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: افزایش شهرنشینی باعث افزایش جزایر حرارتی در شهرها شده که باعث ایجاد بحران تغییرات اقلیمی به ویژه تغییر در شکل شهری می شود.هدف: هدف تبیین مفهوم سازی ریخت شناسی شهری و تاثیر آن بر میزان مصرف انرژی و نتیجه ی آن بر شکل گیری الگوهای اقلیمی از طریق بررسی روش شناسی پژوهش های مشترک بین دو نظریه عدالت اقلیمی و ریخت شناسی شهری با رویکرد کاهش مصرف انرژی میباشد. لذا پاسخ به سوال اصلی چگونگی فرآیندهای روش شناختی و روش های کاربردی در دو بخش گردآوری اطلاعات و تحلیل های آماری در مطالعات این حوزه ضروری است.روش: یک بررسی از طریق راهبرد پژوهشی فرا روش برای تعداد 30 مقاله و رساله ی معتبر داخلی و خارجی بررسی شده (بین سال های 2015 و 2022) از دستور العمل PRISMA انتخاب و از روش تحلیل محتوا بر اساس طبقه بندی پیاز پژوهشی به صورت جداگانه کدگذاری و تحلیل شدند. با توجه به دو نظریه موجود در تلفیق با رویکرد کاهش مصرف انرژی میتوان به ظهور دسته بندی روش تحلیل های مشترک دست یافت. جریان اصلی روش شناسی با توجه به هدف پژوهش بر پایه مطالعات کمی چند روشی با تکیه بر راهبردهای آزمایشی و پیمایشی است که برای دسته بندی و کدگذاری متون از فنون تحلیل کیفی جهت دستیابی به مولفه ها و تحلیل محتوا و از فنون تحلیل کمی برای دستیابی به انواع ضریب ها و شاخص ها استفاده گردیده است.یافته ها: یافته ها نشان میدهد که عدالت اقلیمی میتواند با بکارگیری عدالت توزیعی منافع اقتصادی و اجتماعی بعنوان یکی از زیر معیارهای مبحث عدالت اقلیمی و ایجاد اصول و سیاست های کاهشی مصرف انرژی جهت جلوگیری از ایجاد و انتشار گازهای گلخانه ای در سطوح میانی و شهری به ارائه الگوهای پایدار اقلیمی در مقیاس شهری دست یابد.نتیجه گیری: نتایج این مقاله حاکی از آن است که رابطه ی بین مورفولوژی و بحث عدالت اقلیمی امکان آن را دارد تا فراتر از مقیاس ها و رویکرد ها و روش های تک رشته ای به دیدگاهی یکپارچه و پویا دست یابد. در نتیجه از طریق تحلیل های آماری پارامتریک و غیرپارامتریک مقایسه ای و رابطه ای روایی و پایایی داده های نرمال شده بررسی و نتیجه به کل جامعه تعمیم داده شده است.
بازآفرینی سلامت مبنا، مفاهیم و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
18 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معضل سلامت شهروندان در طی سال های متمادی در کشورهای در حال توسعه مورد بی توجهی واقع شده و پیچیدگی مسائل و مشکلات شهرها در سال های اخیر نقش راهبردی بازآفرینی و سلامت شهری رابیش از پیش پررنگ کرده است. لذا نیاز به اتخاذ رویکردی جامع و یکپارچه جهت مقابله و پاسخ گویی به مشکلات و مسائل شهرها و خصوصا بافت های فرسوده و مساله دار مورد نیاز می باشد.هدف: بررسی رویکردهای نظری سلامت شهری و بازآفرینی شهری و تدوین چارچوب مفهومی بازآفرینی سلامت مبنا می-باشد.روش تحقیق: روش تحقیق، از نوع آمیخته کمی و کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا و دلفی می باشد. پژوهش از نوع بنیادی بوده و در بخش نظری بر اساس روش فراترکیب 91 مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها ونتایج: بازآفرینی سلامت مبنا را می توان در چهار حوزه تعریف نمود. در حوزه کالبدی-عملکردی، دسترسی عادلانه به خدمات، شرایط مناسب مسکن و دسترسی به حمل ونقل عمومی بیش ترین اهمیت را دارد. در حوزه اجتماعی-اقتصادی، عوامل متعددی تاثیر گذار هستند که مهم ترین آن ها هویت و سرزندگی، توزیع مناسب درآمد و اشتغال می باشد. در حوزه زیست محیطی عواملی همچون دسترسی به فضاهای سبز، مدیریت آلودگی ها مورد توجه قرار گرفته است. درنهایت در حوزه جسمانی- روانی عواملی همچون فعالیت فیزیکی، کاهش بیماری هایی همچون چاقی، دیابت و..، کاهش افسردگی، اضطراب و .. شناسایی شده اند. بازآفرینی سلامت مبنا به عنوان رویکردی یکپارچه و پیشرو در بازآفرینی که به دنبال درگیر کردن اقشار جامعه می باشد و ارتقای کیفیت ها ی کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است.
تتبع اثر معماری به کمک مدل نقد زبان، قدرت، نیرو نمونه موردی: ساختمان کنگره ملی برزیل
حوزههای تخصصی:
مکانیابی فضاهای عمومی مناسب جهت شکل گیری هنر شهری، مورد مطالعه: محله جهانشهر کرج
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
299 - 320
حوزههای تخصصی:
هنر همواره با ورود به فضای شهری و سپس فضای عمومی بدنبال بستری مناسب برای تعامل با شهروندان، مخاطبان و ارتقای کیفیت حیات مدنی شهر بوده است. از این رو پژوهش حاضر بر آن است با شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار هنر-عمومی، ملاحظات و راهکارهای طراحی شهری در راستای ارتقاء کیفیت فضاهای شهری گام بردارد. در این راستا هدف اصلی این پژوهش شناسایی تبیین چگونگی اثرگذاری هنر عمومی بر کیفیت فضاهای شهری است.این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی–تحلیلی در محله جهانشهر کرج صورت گرفته است. با بررسی مطالعات نظری مولفه های فعالیت پذیری و تعاملات اجتماعی، هویت بصری، خوانایی، تصویرپذیری و آسایش ذهنی، دسترسی و نفوذپذیری و نهایتا حس مکان تدوین گردید. روش گرداوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری پرسشنامه اول شامل متخصصین حوزه شهرسازی است که با استفاده از تکنیک گلوله برفی 30 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جامعه آماری پرسشنامه دوم، ساکنان محله جهانشهر هستند که باتوجه به جمعیت محله (33000)، با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب شد. بمنظور تحلیل پرسشنامه متخصصین از تکنیک فرایند تحلیل شبکه ای (ANP)بهره گرفته شد و بمنظور تحلیل پاسخ شهروندان از تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره در نرم افزار آموس استفاده شده است. یافته ها نشان میدهد به ترتیب متغیرهای فعالیت پذیری و تعاملات اجتماعی (69/.)، تصویرپذیری و آسایش ذهنی (64/.) با بیشترین بار عاملی موثرترین عوامل بر میزان کیفیت فضا تلقی شده اند. باغ فاتح نیز بعنوان بهترین مکان بلحاظ کیفیت فضای شهری با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای انتخاب شده است.