فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۷٬۵۹۸ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
95 - 107
حوزههای تخصصی:
جریان فعالیت گردشگری اثرات زیادی را در زمینه های مختلف به دنبال دارد و رونق و توسعه آن نیز وابسته به عوامل متنوعی است. ضعف امکانات شهری و خدمات زیرساختی، در شهرهای کوچک مناطق محروم، عاملی است که فاصله جریان فعالیت گردشگری را نسبت به حد ایده آل بیشتر می کند و محدودیت ها و مسائلی را در مسیر توسعه آن به وجود می آورد. این پژوهش که از نوع کاربردی و رویکرد روش شناسی آن آمیخته است، با هدف ارائه رهیافت های توسعه گردشگری در شهرهای کوچک، در پی تبیین و تحلیل زمینه های بازدارنده توسعه گردشگری در شهر دلبران می باشد. مسائل مترتب بر گردشگری شهر دلبران و حوزه تحت نفوذ آن احصاء و جمع آوری شده و بر اساس بار محتوایی آنها در سه بُعد ناکارآمدی نظام اقتصادی، ضعف زیرساخت های ارتباطی و خدماتی و ناتوانی و سستی ساختارهای اجتماعی-فرهنگی نام گذاری و دسته بندی شدند. ابعاد مذکور در ارتباط با ایستایی فعالیت گردشگری از طریق 23 شاخص مشاهده پذیر و در چارچوب مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) سنجش و بررسی شد. یافته ها نشان می دهند که رابطه عامل های ضعف زیرساخت ها و ناکارآمدی نظام اقتصادی با ایستایی فعالیت گردشگری معنی دار می باشد و 94 درصد از تغییرات کسادی و بی رونقی فعالیت گردشگری در مدل ساختاری پژوهش قابل تبیین و برآورد است. ناکارآمدی نظام اقتصادی و ضعف زیرساخت ها به ترتیب با ضریب اثر 0.401 و 0.394 بر ایستایی فعالیت گردشگری اثرگذار هستند. ضعف زیرساخت ها هرچند در رتبه دوم اثرگذاری قرار دارد ولی به دلیل اینکه اثر غیرمستقیم (0.311) هم دارد مهم ترین و اثرگذارترین متغیر موثر بر جریان فعالیت گردشگری است. درنهایت متناسب با نقشه روابط میان عوامل و مسائل بازدارنده فعالیت گردشگری، رهیافت های ارتقاء و توسعه زیرساخت های ارتباطی و خدماتی، بهبود زمینه های اقتصادی و توانمندسازی ساختارهای اجتماعی- فرهنگی ارائه شده است.
مطالعه و بازنمایی محله تاریخی پنجه شاه کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
167 - 191
حوزههای تخصصی:
ساختار کالبدی و کارکردی محله پنجه شاه به عنوان یکی از قدیمی ترین محله های کاشان، تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته است؛ محله ای که در بستری قابل توجه در شرق محله میدان کهنه، غرب محله طمقاچی ها و شمال بازار شکل گرفته و دارای عناصر شاخصی مانند بقعه پنجه شاه است. در این مقاله سعی شده است چارچوبی نظری و مدلی برای مطالعه محله پنجه شاه تعریف شود. بر این اساس، مطالعات پیشین در مورد ساخت شهر و تحولات آن و همچنین منشورها و اسناد بین المللی مورد بررسی کامل قرار گرفته اند. روش این پژوهش، تاریخی-تفسیری است و بررسی اسناد تصویری، متون تاریخی و پیمایش های میدانی مورد توجه بوده است. مطالعه دقیق ویژگی های محله به ویژه بر مبنای نقشه هایی است که از روی تصاویر دهه های 1330 و 1390 تهیه شده اند. محله بر مبنای چهار محورِ گذرهای اصلی و مرکزمحله ها، بافت تاریخی محله در تصاویر دهه 1330، عناصر شاخص و نقش کارکردی آن ها، همسایگی ها و عناصر شاخص پیرامون، مطالعه شده و در کنار شکل اصیل، تحولات آن نیز بررسی شده اند. پژوهش نشان می دهد چگونه ساختار تاریخی محله با احداث خیابان هایی مانند باباافضل و باب الحوائج در شکلی گسترده دگرگون شده است. بدون مطالعه نقشه های فوق، درک شکل تاریخی محله و گذرها، مرکزمحله ها، بناها و بافت این محله و یکپارچگی و پیوستگی آن با شهر ممکن نیست؛ درحالی که هنوز بخش هایی از مرکزمحله مانند بقعه پنجه شاه و آب انبار، بخش هایی از بافت محله در جنوب گذر پنجه شاه و پیرامون معبر شیشه و همچنین بازار و ویژگی های کالبدی کارکردی آن در جنوب محله باقی مانده و واجد اهمیت و ارزش اند.
تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تاکید بر فرهنگ اسلامی (مورد مطالعه: شهر جدید سهند)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز،شهرها به عنوان مرکزهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نقش حیاتی دارند. با افزایش جمعیت شهری، طراحی شهرها باید با ارزش ها و اصول فرهنگی جامعه سازگار باشد. شهرهای اسلامی نیازمند طراحی و ساختاری است که با اصول و ارزش های اسلامی هماهنگ باشد، اما هماهنگی طراحی شهری با ارزش های اسلامی چالش های خاصی را برای معماران و شهرسازان ایجاد می کند. در این پژوهش، به بررسی و تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تأکید بر فرهنگ اسلامی پرداخته شده است. با تحلیل و ارزیابی شاخص های فرهنگی، اجتماعی، محیطی و اقتصادی شهر جدید سهند، چارچوبی عملی برای طراحی شهرهای اسلامی ارائه شده است.
هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، تحلیل طراحی شهری با الگوی توده فضای مطلوب در فرهنگ اسلامی در شهر جدید سهند از طریق شناخت معیارهای تأثیرگذار است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در دسته تحقیقات کاربردی انجام شده است. هدف این مطالعه تدوین چارچوب عملی برای طراحی شهرهای اسلامی با توجه به اصول فرهنگی و ارزش های اسلامی در شهر جدید سهند بوده است.
روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و کاربردی است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه از 80 نفر از کارشناسان شهرداری شهر جدید سهند جمع آوری شده اند. روش تاپسیس برای تحلیل داده ها بکار گرفته شده است.
یافته ها و بحث: نتایج نشان می دهد که ساخت خانه ها و کاربری مسکونی براساس الگوی شهر اسلامی، مهم ترین معیار در طراحی شهری با تأکید بر فرهنگ اسلامی است. همچنین، دو متغیر طراحی شهری با «الگوی توده و فضا» و «فرهنگ» اسلامی به طور همزمان در نظر گرفته شده اند که منجر به ارائه پیشنهاداتی با رویکرد تلفیقی کالبدی-فرهنگی منطبق بر ارزش های اسلامی-ایرانی شده است.
نتیجه گیری: معیارهای ارائه شده در این پژوهش، از جمله استفاده از اصول اخلاقی اسلامی در طراحی فضاهای عمومی و ایجاد فضاهای اجتماعی مطلوب، می تواند به ایجاد محیط های شهری مناسب در شهرهای اسلامی کمک کند.
تبیین رویکردهای شاخص احیا منظر شهری تاریخی ؛ مورد پژوهی: بافت شهری پیرامون کاروانسرا دوکوهک شیراز
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر با توجه به توسعه شهرها و گسترش ساخت و سازها و بالا رفتن امکانات زندگی در بسترکالبدی، تنوع در گوناگونی شیوه های زیست، بخش های تاریخی شهرها به دلیل فرسودگی و افت کیفیت کالبدی بناها، جایگاه خود را در خاطره ذهنی مردم از دست داده است. پیامد این اتفاقات چیزی به جز تخریب منظر شهری و فرهنگی و از بین رفتن خاطرات جمعی نبوده است. احیا این فضاها و ساختارها و همچنین تلفیق عملکردهای تاریخی و مدرن می تواند در بهبود و زنده شدن آن ها بسیار موثر باشد. مناظر میراثی و فرهنگی از جمله میراث گرانبهای هر مرز و بومی می باشد که در بستری طبیعی شکل گرفته و تعاملی پیوسته با طبیعت را دارا می باشد، این مناظر، مناظری مرکب از آثار طبیعی و انسان ساخت است که بیانگر رابطه ای طولانی میان انسان ها و محیط طبیعی اطرافشان دارد، منظر میراثی، منطقه جغرافیایی می باشد که در آن جلوه های طبیعی و فرهنگی همراه با رویدادهای تاریخی، فعالیت ها و افراد یا گروه های انسانی در هم آمیخته شده است. پژوهش حاضر با بررسی و تببین سه رویکرد شاخص مرتبط با احیای مناظر میراثی و لزوم تلفیق این سه رویکرد به دلیل موقعیت سایت پژوهش، به دستیابی به روش، راهبرد و راه حلی کارآمد در جهت احیا و بازیابی این گونه مناظر میراثی و بستر طبیعی آن ها و بسط این اصول در منظر میراثی کاروانسرای دوکوهک شیراز، پرداخته است.
مبانی حفاظت از سکونتگاه های مرتبط با باغ های تاریخی در بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
127 - 158
حوزههای تخصصی:
برخی سکونتگاه ها که در نزدیکی باغ های تاریخی شکل گرفته و توسعه یافته اند، دارای ارتباطی تاریخی با این باغ ها بوده اند؛ در واقع حیات اجتماعی، کالبدی، فرهنگی و اقتصادی این سکونتگاه ها با باغ های تاریخی پیرامونشان پیوند خورده بود. در ناحیه بیرجند، حضور تعداد زیادی سکونتگاه روستایی در نزدیکی باغ های تاریخی این امکان را به وجود می آورد که رابطه میان این سکونتگاه ها با باغ های تاریخی مورد مطالعه قرار گیرند. ارتباط سکونتگاه ها با باغ های تاریخی از آن دسته موضوعاتی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ازآنجاکه این سکونتگاه های مستقر در ناحیه بیرجند به همراه باغ های تاریخی و سایر اجزا و عناصر برجای مانده تشکیل یک کل دارای انسجام و ارتباط را می داده اند؛ بنابراین، حفاظت از این سکونتگاه ها که بسیاری از آن ها در معرض خطر نابودی هستند، ضروری به نظر می رسد. این سکونتگاه ها به لحاظ تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی واجد ارزش هستند. با توجه به دشواری حفاظت از این سکونتگاه ها به دلیل مشکلات چندوجهی و در مواردی غیرقابل بازگشت، در این مقاله چهار سند بین المللی که تا حدودی می توانند برای این محدوده های زیستی قابل اتکا و ارجاع باشند، به عنوان مبنای اولیه حفاظت مد نظر قرار گرفتند. ازسوی دیگر، با استناد به منابع تاریخی، مشاهدات میدانی و تحلیل روایت های تاریخی ساکنان این سکونتگاه ها که دارای تجربه زیسته از دهه های چهل و پنجاه خورشیدی بودند، برخی مواردی که در امر حفاظت از این سکونتگاه ها ضروری به نظر می رسید، مورد پردازش قرار گرفتند. بنابراین، روش تحقیق در این مقاله، تلفیقی از تفسیر، مشاهده و تحلیل روایت است. نتایج حاکی از حضور دست کم سه نوع سکونتگاه در ناحیه بیرجند است که به رغم دارا بودن نقاط مشترک، آسیب های متفاوتی را از سر گذرانیده اند. به لحاظ نوع و شدت آسیب های وارده این سکونتگاه ها در چهار دسته قرار می گیرند. آسیب هایی که به کلاته ها وارد شده، به دلیل آنکه این سکونتگاه ها ماهیتاً حیاتشان را از باغ تاریخی وام گرفته و به شدت به حاکم/ارباب وابسته بوده اند، به حدی است که برای آن ها رویکرد حفاظت حیات بخش که تا حدود زیادی شامل انجام اقدامات مرمت و احیا می گردد، پیشنهاد شده است. ازسوی دیگر، در سکونتگاه های روستایی ای که پیش از شکل گیری باغ های تاریخی وجود داشتند و حیات اجتماعی و اقتصادی شان همچنان دارای تداوم است، اقدامات حفاظتی از نوع نگهداری و توانمندسازی پیشنهاد شده است.
مدل یابی عوامل موثر بر افزایش کارایی مصرف آب با استفاده از سیستم ارزیابی پایداری لید در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
291 - 301
حوزههای تخصصی:
کمبود آب یکی از مشکلات اساسی جهان امروزی بوده و پیامدهای مختلفی در تامین آب مناسب برای موجودات زنده و بحران های زیست محیطی وابسته به آن دارد. به دلیل عدم استفاده درست از منابع آبی توسط انسان ها و با توجه به تغییرات شرایط آب وهوایی، اگر این میزان مصرف آب به مدت طولانی ادامه داشته باشد، می تواند منجر به نابودی کل زیستگاه ها شود. اگرچه فضاهای آموزشی سهم کمتری در سرانه ی شهری دارند اما توجه به رویکرد معماری پایدار در مدارس از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های موثر بر شاخص بهره وری آب در سیستم ارزیابی پایداری لید (LEED)، مطالعه ی چگونگی و میزان تاثیر هر یک از مولفه ها و دستیابی به مدلی برای شاخص بهره وری آب در اقلیم نیمه خشک انجام شده است. مبانی نظری تحقیق حاضر با استفاده از اسناد کتابخانه ای و روش تحقیق انجام شده از طریق مطالعه موردی می باشد. در تحقیق انجام شده ۱۶۰ مدرسه در سطح جهان از اقلیم BSK (اقلیم نیمه خشک) با توجه به طبقه بندی اقلیمی کوپن و از کشورهای آمریکا، مکزیک، اسپانیا، ترکیه و چین و از چهار سطح گواهی لید (پلاتین، طلا، نقره و دارای گواهینامه) براساس ورژن لید ۲۰۰۹ انتخاب شدند، سپس اطلاعات آن ها جمع آوری و امتیازات دریافت شده در چک لیست لید آن ها، جهت تحلیل با روش تحلیل عاملی، وارد نرم افزار SPSS 22 شدند. یافته ها نشان می دهد که سه مولفه استفاده از فناوری های نوآورانه ی آب و فاضلاب، کاهش مصرف آب آشامیدنی در مدارس و افزایش بهره وری آبیاری در محوطه مدارس در شاخص بهره وری آب موثر می باشند. همچنین مولفه استفاده از فناوری های نوآورانه ی آب و فاضلاب شامل (تصفیه فاضلاب، استفاده از سیستم های فیلتراسیون، راهکارهای کاهش روان آب ها، مدیریت آب طوفان و استفاده از تجهیزات صرفه جویی در مصرف آب)، اثرگذارترین مولفه جهت افزایش بهره وری آب به ترتیب دارای ۷۱ و ۵۴ درصد تاثیر بر کاهش مصرف آب آشامیدنی در مدارس و آبیاری محوطه مدارس است.
فضاهای عمومی درمانگر استرس: نقش طراحی شهری در ارتقای سلامت روان مهاجران، نمونه موردی: کلانشهر شیراز
حوزههای تخصصی:
عموما مهاجرت امری استرس زا است؛ زیرا عواملی مانند نا آشنایی با محیط جدید و حس تعلق خاطر به محیط قبلی، می تواند فرد را دچار تنش های روحی – روانی و ناپایداری خلق و خو گرداند. با جهانی شدن شهرها و پیشرفت امکانات، شهرها همواره بستر رفت و آمد، سر و صدا و آلودگی ها بوده، و علاوه بر تحت الشعاع قرار دادن رفتارها و واکنش های انسان در محیط، غالبا موجب بروز تنش و استرس در افراد می شوند. اگرچه تاکنون پژوهش هایی پیرامون استرس محیطی و اثرگذاری مداخلات محیطی بر سلامت روان مردم صورت گرفته است، اما استرس محیطی هیچ گاه از منظر مهاجران شهری مورد تحقیق قرار نگرفته و عوامل و زوایای دقیق اثرگذاری استرس محیطی بر سلامت روان مهاجران شهری، هنوز روشن و مشخص نیست. از این رو، پژوهش کمی حاضر که بر حسب هدف، از نوع کاربردی دسته بندی می گردد، می کوشد تا بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی به بررسی اثرگذاری شاخص های استرس محیطی بر سلامت روان مهاجران در کلانشهر شیراز بپردازد. داده های مورد نیاز پژوهش از دو طریق مطالعات اسنادی-کتابخانه- اینترنتی و پرسشنامه پنج گزینه ای که با همکاری 384 تن از مهاجران ساکن شیراز تکمیل شدند، گردآوری شده اند. تحلیل داده ها نیز، با استفاده از ابزار SPSS و انجام آزمون های آماری مربوط به آن، انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از اثبات اثرگذاری معکوس شاخص های بعد زیست محیطی و اجتماعی متغییر استرس محیطی بر سلامت روان مهاجران است. این بدین معناست که تجربه شاخص های زیست محیطی و اجتماعی استرس محیطی شامل آلودگی هوا، آلودگی آب، آلودگی صوتی، تجمع زباله و پسماند، ازدحام، دردسرهای روزانه و کیفیت پایین روابط اجتماعی، مستقیما موجب کاهش قابل توجه سلامت روان مهاجران در کلانشهر شیراز می شود. طراحی شهری، می تواند بهره گیری از ایده های خاص طراحی مبتنی بر بهبود سلامت روان و خلق فضاهای عمومی حمایتی، نقشی اساسی در درمان استرس محیطی مهاجران داشته باشد.
تبیین الگوی نظری تحقق شهر هوشمند در افق 1415 در چارچوب آینده نگاری راهبردی با استفاده از FCM و Mental Modeler(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
37 - 57
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عدم قطعیت ها، بحران های طبیعی و انسانی، ظهور فناوری ها، رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی با فشارهای اکولوژیکی، اجتماعی و زیرساختی، همگی موید این مطلب هستند که چارچوب های سنتی مدیریت شهری به عنوان یک راهکار برون رفت از این چالش های روزافزون دیگر به تنهایی نمی توانند راهگشا باشند و برای توسعه پایدار شهری در افق آینده لازم است تا از چارچوب های نوینی همچون آینده نگاری شهرهای هوشمند استفاده نموده و برنامه ریزی های شهری را با رویکردهای سناریوپردازانه مبتنی بر آینده نگاری ترکیب نمود (Zali et al, 2016). به کمک سناریوپردازی می توان آینده های بدیل پیش روی شهرهای هوشمند را ترسیم نمود و به فهم برنامه ریزان و سیاست پردازان شهری جهت دهی نمود. با توجه به اینکه یکی از ضعف های بالقوه سناریوپردازی این است که به تنهایی نمی تواند فهم جامعی در خصوص نتایج حاصل از وقوع هریک از سناریوها ارائه دهد لذا لازم به نظر می رسد تا از ابزارهای تکمیلی جهت آینده نگاری راهبردی شهرهای هوشمند بهره برد.هدف: هدف این پژوهش، تبیین الگوی نظری تحقق شهر هوشمند در افق 1415 در چارچوب آینده نگاری راهبردی با استفاده از ابزارهای مکمل جهت پوشش دهی به ضعف های روش سناریونگاری است تا خط فکری جامعی در سیاست پردازان و مدیران شهری ایجاد نماید و موانع مدیریت و پیشران های کلیدی موثر بر این فرایند را برای اذهان برنامه ریزان شهری در افق 1415 مطابق با اسناد بالادستی فراهم آورد.روش: برای تحقق این منظور، ابتدا مهمترین پیشران ها و موانع تحقق شهر هوشمند در قالب سناریوهای مختلف شناسایی شده و سپس در قالب Mental Modeler و به کمک مدل FCM دسته بندی شده اند. نتایج بدست آمده از خبرگان پژوهش با استفاده تکمیل ماتریس اثرات عناصر بر همدیگر منجر به تدوین نقشه شناختی فازی تحقق شهر هوشمند شده است که برای کمک به درک و فهم بهتر به صورت گرافیکی نیز ارائه شده و مرکزیت و تأثیرگذاری عوامل تصویر گردید.یافته ها: خروجی ها نشان می دهد که در دسته عناصر از نوع موانع تحقق شهر هوشمند عناصر «عدم رعایت اصل عدالت، توازن و تعادل در ابعاد اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی (فقدان مدیریت بهینه منابع شهری)»، «کالایی شدن زمین» و «عدم توسعه متوازن و رشد لجام گسیخته شهری و ظهور بافت های مسئله دار» به ترتیب با شدت 58/8، 92/7 و 65/7 بیشترین تأثیرات را از سایر عناصر مدل پذیرفته اند. از حیث اثرگذاری بر مبنای نتایج حاصله، دو عدم قطعیت «افزایش روند مهاجرپذیری شهرها» و «تولید و تحویل آنی (اقتصاد آنی اشیا)» بیشتر از همه عناصر اثرگذار بوده اند.نتیجه گیری: در انتها بر اساس نتایج، الگوی نظری تحقق شهرهای هوشمند بر اساس روش اینده نگارانه ترکیبی ارائه شده است.
شیول تاریخ نگاری معماری اسلامی در آثار الگ گرابار و رابرت هیلن برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگ گرابار از مهمترین شخصیت های معاصر در حوزه مطالعات هنر و معماری اسلامی است که ریشه دیدگاه های او به جریان تاریخی گری در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی بر می گردد. از سویی با شکل گیری مجدد مطالعات هنر و معماری اسلامی در اروپا در نیمه دوم قرن بیستم، متخصصان مختلفی همچون رابرت هیلن برند با رویکرد گونه شناسی، معماری اسلامی را مورد مطالعه قرار دادند. این مقاله، ضمن بررسی و تحلیل شیوه مطالعه معماری اسلامی در بستر تحولات تاریخ-نگاری قرن بیستم میلادی، توسط الگ گرابار و رابرت هیلن برند، تلاش دارد به این سئوال پاسخ دهد که چه عواملی موجب تفاوت روش مطالعه معماری اسلامی در آثار این دو پژوهشگر شده و نتایج این تفاوت دیدگاه چه بوده است؟ این پژوهش، بر این فرضیه استوار است که تفاوت شیوه و دیدگاه این دو پژوهشگر در مطالعه معماری اسلامی ریشه در تحولات بسترهای علمی و فرهنگی غرب دارد. این پژوهش که با روش تاریخی – تحلیلی انجام گرفته، به تحلیل تاریخ نگاری معماری اسلامی در آثار گرابار و هیلن برند بر اساس مهمترین آثار مکتوب آنان پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نگرش متفاوت گرابار و هیلن برند به اسلام و فرهنگ اسلامی تحت تأثیر محیط آموزشی و جریان علمی–فرهنگی غرب طی قرن بیستم میلادی موجب دریافت دو دیدگاه متفاوت از کلمه اسلامی در معماری و در نتیجه، به کارگیری دو روش متفاوت در مطالعه آن شده است. گرابار تحت تأثیر جریان غالب در نیمه اول قرن بیستم در آمریکا به تکمیل مطالعات خود پرداخته و به ادامه شیوه تاریخی نگر در تاریخ نگاری معماری اسلامی پرداخته است. اما توجه هیلن برند به فضا و عملکرد آن در معماری اسلامی، ریشه در رویکرد جدید علمی فرهنگی در اروپا دارد که به نام تاریخ فرهنگی جدید شناخته می شود
تبیین نقش ابعاد و مؤلفه های بازآفرینی شهری در بهبود وضعیت بافت های تاریخی ناکارآمد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
45 - 60
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری به مثابه رهیافتی توانمند برای برون رفت از جریان زوال پهنه های ناکارآمد شهرها، به رغم اقبال نسبی در پژوهش های شهرسازی ایران طی دهه گذشته، به ندرت با نگاهی جامع نگریسته شده است؛ در این پژوهش نحوه ترکیب ابعاد و مؤلفه های بازآفرینی شهری طی دهه 1390 در مقالات نشریات علمی پژوهشی شهرسازی و چگونگی نگرش پژوهشگران به آن بررسی شده است. پژوهش، با رویکرد کیفی و به روش استدلال استقرایی در سه فاز انجام شده است. نخست، با استفاده از مطالعه اسنادی، مؤلفه ها و ابعاد بازآفرینی شهری استخراج گردید. سپس به مدد شاخص روایی محتوایی و نظر کارشناسان، ابعاد و مؤلفه های مرتبط ثبت و تأیید شدند. در فاز دوم به کمک انتخاب نظام مند، مقالات مرتبط با بازآفرینی شهری انتخاب و با استفاده از نرم افزار MaxQda2020 و VOSviewerتحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. نهایتاً با استفاده از یافته های پژوهش، مدل مفهومی پژوهش تدوین شد. بر اساس یافته ها، ابعاد اجتماع، اقتصاد و فرهنگ و مؤلفه های مشارکت اجتماعی، اقتصاد شهر و محله و میراث فرهنگی بیشترین میزان توجه و مشارکت را در ترکیب محتوای ساختار پژوهش ها داشته و ابعاد محیط زیست، مدیریت و قانون و مؤلفه های قوانین و مقررات و آلاینده های زیست محیطی کمترین میزان توجه را داشته اند. با توجه به نتایج، در دهه گذشته دو رویکرد کاربست اقتصادیِ میراث فرهنگی به منظور رونق اقتصادی و با هدف نهایی رونق اجتماعی پهنه های ناکارآمد شهرها و بهره بردن از بالقوگی های اجتماعی پهنه های شهری به منظور احیای حیات آنها بیشترین میزان توجه را داشته اند. بنابراین پیشنهاد می گردد به منظور افزایش بهره وری پژوهش ها، رویکردی متعادل با بهره گیری از هر دو نو نگرش اتخاذ گردد که در این میان توجه به قابلیت رویدادهای شهری به مثابه مفهومی مرتبط با هر دو جنبه راهگشاست. به علاوه، انطباق چارچوب سیاست گذاری بازآفرینی شهری در ایران با کلان نظریات وحدت بخش همچون نظریه شهر رویدادمدار، نظریه شهر ایرانی اسلامی و نظریه ایرانشهر می تواند منجر به موفقیت آنها در چارچوب برنامه های توسعه در ایران گردد.
واکاوی تحقق پذیری پایداری سکونتگاه ها در برنامه های آمایش استانی مناطق کمتر توسعه یافته با رویکرد RBM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین نتایج «برنامه های آمایشی» به عنوان محصول برنامه ریزی فضایی با «پایداری سکونتگاه ها» به عنوان محصول پایداری و توسعه پایدار با رویکردهای جدید یک مسئله جدی است. در این پژوهش، محور اقتصاد با رویکرد RBM موردنظر است. هدف، قابلیت دستیابی به پایداری سکونتگاه ها با تأکید بر رشد اقتصادی و اشتغال پایدار از طریق برنامه های آمایش استانی در مناطق کمتر توسعه یافته است. طرح این پژوهش، ترکیبی متوالی است؛ و روش کمی- کیفی در دو فاز انجام خواهد شد؛ در فاز اول با مرور نظام مند پژوهش های پیشین و تحلیل محتوای کیفی جهت دار اسناد برنامه های آمایش استان های مناطق کمتر توسعه یافته منتخب پژوهش، ارکان و عوامل پایداری سکونتگاه ها استخراج شد. در فاز بعدی اعتبار ارکان و عوامل و نیز رابطه متقابل آن ها و بازتاب محتوایی و عملی آن ها در اسناد برنامه های آمایش استان ه از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و تحلیل محتوای تلخیصی این مصاحبه واکاوی شد. برآیند نتایج تحلیل، تناظری موجه میان سطوح فضایی و مؤلفه های مذکور پایداری سکونتگاه ها، با ماهیت سطوح سه گانه خروجی، پیامد و اثر را نشان می دهد. با بزرگترشدن سطح فضایی سکونتگاه ها ضریب نفوذ نتایج برنامه های توسعه در طول زمان کاهش می یابد و از «اثر» به «خروجی» میل می کند.
تحلیلی بر چالش ها و موانع حمل ونقل شهری هوشمند در کلانشهر تبریز بر بستر اینترنت اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
185 - 219
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون شهرها و ترافیک از یک سو و توسعه فناوری های نوین از سوی دیگر کشورها را با مسائل جدیدی مواجه ساخته است. نهادها و شیوه های مدیریت قدیمی با جهان پیچیده و به سرعت در حال تغییر در تضادند، درنتیجه برنامه ریزان در تلاش اند تا با نگاهی یکپارچه، مدل هایی را برای توسعه شهرهای قرن 21 به منظور پاسخگویی به انتظارات جدید، توسعه دهند. یکی از این مفاهیم، توسعه شهر هوشمند است که محور تحول و توسعه هزاره سوم می باشد. حمل ونقل شهری نیز از حوزه هایی است که از فناوری ها نظیر اینترنت اشیاء (IoT) متأثر می گردد. این تحقیق جزء تحقیقات کاربردی و ازنظر گردآوری و تحلیل اطلاعات، توصیفی- تحلیلی می باشد. با انجام تحلیل های کیفی به کمک پرسشنامه باز، مؤلفه های تأثیرگذار شناسایی و سپس پرسشنامه بسته ای طراحی و با روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از تکنیک گلوله برفی، اقدام به جمع آوری اطلاعات به تعداد 177 نمونه از سطح جامعه آماری گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهر تبریز به عنوان یکی از کلان شهرهای کشور با مشکلاتی زیادی در زمینه حمل ونقل هوشمند درون شهری مواجه می باشد که تحقق آن با چالش ها و موانع متعدد من جمله ضعف مدیریت یکپارچه شهری، نداشتن چشم انداز مشخص، ضعف برنامه ریزی، کمبود منابع مالی، نبود ساختارهای تشکیلاتی مرتبط، نبود سامانه های هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و استفاده از سامانه های ناهمگون، عدم آشنایی با سیستم های هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و... روبرو می باشد.
بررسی رابطه عوامل کالبدی با حس رضایت و تعلق کاربران به سرای سالمندان (نمونه موردی: شهر اردبیل)
حوزههای تخصصی:
سالمندی، دوران برخورد با محدودیت های جسمی و روانی خاص است و توجه به نیازهای روحی، در کنار نیازهای کالبدی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. افزایش روزافزونِ جمعیت سالمندان و تغییرات شیوه زندگی فردی و خانوادگی، باعث افزایش تعداد مؤسسات نگهداری سالمندان شده است؛ اما ازلحاظ روانی، این نوع خانه ها در نظر سالمندان، سمبل انزوا و تمایل جامعه به طرد آن ها تلقی می شود؛ بنابراین، آنچه مستلزم توجه است، خلق فضایی است که ضمن حمایت فیزیکی، مادی و عاطفی، با شرایط سنی و بحران هایی که منجر به محدودیت و جدایی سالمند از جامعه عمومی گشته، مطابقت داشته باشد. این مطالعه بر آن است تا راهکارهایی جهت ارتقای سطح رضایتمندی و افزایش حس تعلق سالمندان به محیط سرای سالمندان ارائه دهد. برای این منظور، پس از بررسی متون موجود و طراحی پرسشنامه ای ترکیبی از نمونه های استاندارد رضایت از زندگی و حس تعلق و محقق ساخت مربوط به عوامل کالبدی، به سنجش نظرات 123 نفر از سالمندان ساکن در مجموعه سرای سالمندان شهر اردبیل، پرداخته شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS v.24 تحلیل شدند. نتیجه آزمون همبستگی نشان می دهد که میان عوامل محیطی_کالبدی و رضایتمندی و احساس تعلق سالمندان، ارتباط مثبتی وجود دارد. هم چنین، نتیجه آزمون رگرسیون نیز نشان می دهد که از میان عوامل محیطی_کالبدی، سرزندگی محیطی بیشترین تأثیر را در تأمین رضایتمندی و احساس تعلق آنان داشته و پس ازآن، فضای سبز و نور مناسب، جذابیت بصری، قابلیت محیطی و آزادی عمل دارای تأثیر مثبت می باشند. نتایج هم چنین نشان می دهد که با افزایش سن، میزان رضایتمندی و احساس تعلق سالمندان، کاهش می یابد.
بررسی تأثیر استفاده از نرم افزارهای تخصصی بر ارتقاء مهارت های مدل سازی و خلاقیت دانشجویان در درس مقدمات طراحی معماری (3)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
88 - 100
حوزههای تخصصی:
خلاقیت از فاکتورهای بسیار تأثیرگذار در آموزش معماری بوده و مهم ترین ابزار در افزایش قدرت طراح در فرآیند طراحی معماری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از نرم افزارهای تخصصی بر ارتقاء مهارت های مدل سازی و خلاقیت دانشجویان می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع توصیفی-تحلیلی و علی-مقایسه ای می باشد. جامعه آماری دو گروه 30 نفره از دانشجویان معماری در درس مقدمات طراحی معماری (3) در نظر گرفته شد. طراحی در یک گروه با استفاده از نرم افزارهای تخصصی و طراحی در گروه دیگر با استفاده از مدل سازی حجمی و ترسیم های دستی انجام گردید. در این پژوهش از آزمون t برای گروه های مستقل و آزمون میانگین برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. بر اساس داده های آماری مقدار P_value برای خلاقیت 0.001 و برای مدل سازی برابر 0.000 محاسبه شد که می توان نتیجه گرفت که در سطح خطای 5% ، میانگین های دو روش نرم افزاری و دست آزاد دارای تفاوت معناداری هستند. همچنین مقدار همبستگی بین خلاقیت و مدل سازی در شیوه نرم افزارمحور و دست آزادمحور معنادار بوده و مثبت بودن ضرایب گویای وجود ارتباط مستقیم بین دو متغیر است. نتایج حاکی از این می باشد که استفاده از نرم افزارهای معماری در فرآیند طراحی به دلیل دقت بالای ترسیمی و قابلیت بالای ویرایش بر روی طرح باعث ارتقاء مهارت های مدل سازی و خلاقیت دانشجویان در درس مقدمات طراحی می گردد.
سنجش میزان رضایتمندی ساکنین از کیفیت محیط مجتمع های مسکونی در قرنطینه خانگی (مطالعه موردی مجتمع های مسکونی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
49 - 62
حوزههای تخصصی:
در دوران قرنطینه خانگی، ویژگی های محیط مسکونی نقشی مهم در حفظ سلامت روانی و جسمی افراد ایفا می کند. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی ساکنین و ارائه راهکارهایی برای بهبود کیفیت محیط مسکونی انجام شده است. روش تحقیق به صورت آمیخته (کیفی و کمی) بوده و شامل مصاحبه با متخصصین و توزیع پرسش نامه بین 210 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی شهر اصفهان است. نتایج نشان می دهد که دسترسی به فضاهای باز و نیمه باز، کاهش آلودگی صوتی، و حضور عناصر طبیعی مانند نور طبیعی و گیاهان، تأثیر مثبت و معناداری بر رضایتمندی ساکنین دارند. همچنین، طراحی مبتنی بر "درون گرایی عملکردی" (حریم خصوصی و آرامش) و "برون گرایی دیداری-شنیداری" (ارتباط کنترل شده با محیط بیرونی) نقش مهمی در کاهش استرس و افزایش تعادل روانی و جسمی افراد در شرایط قرنطینه دارد. این پژوهش با تأکید بر طراحی محیط های مسکونی متناسب با نیازهای روان شناختی، راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی ارائه می دهد.
ارزیابی شاخص های کالبدی سپهرهای خصوصی در شکل گیری مرز-فضاهای خاکستری؛ نمونه موردی منطقه 22 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره معاصر، مرزخاکستری یا مرز-فضاهای خاکستری، دستهای از فضاهای بینابینی بوده که بدلیل ماهیت وجودی آنها، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. از آنجاکه میزان امکان رمزگشایی یک فضا به توانایی خوانش از آن فضا بستگی دارد، شناخت عوامل کالبدی تاثیرگذار در کشف مرزهای بینابین معماری و شهر، میسر نخواهد بود مگر با شناخت عناصر تشکیل دهندهی شکل و گونههای تشکیل دهنده فرم شهری، نحوه شکل گیری سیستم فضاهای عمومی و خصوصی، بررسی وضعیت فضاهای همگن و ناهمگن، فضاهای مربوط به حرکت و مکث که همگی در شکلدهی مرز-فضاهای خاکستری حائز اهمیت هستند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی، ارزیابی و تدوین معیارها و عوامل و شاخصهای تاثیرگذار در پیدایش این دسته فضاها در منطقه 22 شهر تهران صورت گرفته که با توجه به گونههای کالبدی موجود، در 6 محدوده منتخب، بررسیها انجام شده است. رویکرد استفاده شده در این پژوهش از ترکیب روشهای کیفی و کمی به صورت تو در تو، برای ارزیابی امکان شکلگیری مرز-فضاهای خاکستری استفاده میشود. بدین منظور در گام اول، به منظور انتخاب موضوع مورد مطالعه از ابزار تحلیل محتوی اسناد، مشاهدات میدانی و طرح پرسشنامه استفاده شده است. سپس چهار معیار، دسترسی، نوع مرز، شرایط مالکیت و تنوع کاربری، شناسایی، و تحلیل این شاخصها با استفاده از نرم افزارSocNetV صورت گرفته و در نهایت مقایسهای تطبیقی و توصیفی، میان مشاهدات، ادبیات جهانی و تحلیلهای صورت گرفته در نرمافراز، جهت ارزیابی شاخصهای موثر انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد؛ اهمیت فضاهایی با مالکیت خصوصیِ عمومی شده(یا مالکیت عمومیِ خصوصی شده) در پیدایش مرزهای خاکستری بیش از فضاهایی با مالکیت خصوصی یا عمومیِ صرف است. همچنین در ساختمانهایی با شاخصههای کالبدی فرم آزاد و مرزهای نرم و غیرقابل پیشبینی، میتوان شاهد شکلگیری فضاهای خاکستری قویتری بود. در این میان، نقش دسترسی و نحوه ارتباط نقاط و فضاهای موجود، به طور اخص به صورت پیاده، در شکلگیری تعاملات و مشارکت در این فضاها حایز اهمیت است.
مطلوبیت سنجی عوامل موثر بر احساس امنیت در بافت های تاریخی و ارائه راهکارهای مناسب (مطالعه موردی: محله زرتشتیان شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بافت تاریخی شهرها جزئی از سرمایه ملی و فرهنگی کشور هستند که نه تنها از لحاظ زیباشناختی، تداوم خاطرات جمعی و هویت بخشی به شهرهای ما ارزشمند هستند، بلکه محل سکونت و معیشت میلیون ها نفر محسوب می گردند. با این حال، این بافت ها دارای خصوصیات منفی همچون آشفتگی سیما و منظر، ناامنی، عدم دسترسی مناسب، کمبود تاسیسات و تجهیزات شهری، آشفتگی در ساختار اقتصادی و اجتماعی و فرسودگی کالبدی-سازه ای نیز هستند که منجر به تخلیه جمعیت زیادی از این بافت ها شده است. هدف پژوهش: هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تبیین عوامل موثر بر بهبود امنیت در بافت تاریخی محله زرتشتیان کرمان می باشد. روش شناسی تحقیق: این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از نظر روش جزء پژوهش های توصیفی - تحلیلی به شمار می رود. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ای با چهار شاخص اصلی و ۲۳ گویه از طریق مرور اسناد معتبر پژوهشی استخراج شده است و حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران برابر با ۱۲۰ نفر محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل یافته های حاصل از مطالعات میدانی از روش های آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محله زرتشتیان در شهر کرمان محور مطالعاتی تحقیق حاضر را تشکیل می دهد که بخش مرکزی شهر که همان بافت کهن می باشد در غرب این شهر واقع شده است. یافته ها: نتایجی که از آزمون تی به دست آمد نشان می دهد که بیشترین رضایت عمومی از سوی شهروندان مربوط به مولفه نظارت با میانگین ۵۳/۳ می باشد. همچنین مولفه دسترسی با مجموع میانگین امتیاز ۹۹/۲ (پایین تر از حد متوسط ۳) کم ترین رضایت مندی را به خود اختصاص داده است؛ در دو مولفه دیگر پژوهش یعنی کالبدی - فضایی و اجتماعی - رفتاری نیز رتبه های متوسطی حاصل شده و میانگین این مولفه ها به ترتیب ۰۸/۳ و ۳۵/۳ به دست آمده است. همچنین در این پژوهش، چهار عامل دارای مقادیر ویژه بالاتر از یک استخراج گردید که عامل اول با مقدار ویژه ۸۲۷/۴، به تنهایی ۲۱ درصد از واریانس متغیرها را در بر می گیرد و بیشترین تاثیر را در بین چهار عامل موثر دارد. بعد از آن عامل دوم با مقدار ویژه ۳۶۱/۳ و ۱۵ درصد واریانس، عامل سوم نیز با مقدار ویژه ۶۶۸/۲ و ۱۱ درصد واریانس و عامل چهارم با مقدار ۹۲۳/۱ و ۸ درصد از واریانس کل را تبیین می کند. نتایج: در کل باتوجه به نتایجی که حاصل شد در می یابیم که فضاهای عمومی شهری محله زرتشتیان از امنیت چندان بالایی برخوردار نمی باشد؛ لذا در این پژوهش می توان با ارائه راهکار و پبشنهادهایی، زمینه و بستر لازم را به جهت برقراری و بهبود امنیت در بافت تاریخی محله زرتشتیان فراهم آورد.
استخراج شاخص های کلیدی اقتصادی اثرگذار بر قیمت مسکن در کلانشهرهای ایران به روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
29 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:یکی از پرسش های فعالان صنعت ساخت و جامعه به عنوان بهره برداران اصلی مسکن در کلانشهرهای ایران این است که قیمت مسکن در آینده چه تغییراتی خواهد کرد؟ به عبارتی، دوره های رکود و رونق مسکن در چه زمان و با چه شدتی به وقوع می پیوند؟ پاسخ به این پرسش ها، نیازمند نگاهی آینده پژوهانه به مقوله مسکن و فهم ارتباط قیمت آن با شاخص های اقتصاد کلان کشور است.هدف پژوهش: این پژوهش در نظر دارد با استخراج کلیدی ترین شاخص های کلان اقتصادی به لحاظ اثرگذاری بر قیمت مسکن در کلانشهرهای کشور، زمینه تفکر و پژوهش در آینده قیمت و درک دوره های رکود و رونق مسکن را فراهم کند. این پژوهش و مطالعات مشابه، به واسطه نگرشی که برای شرکت های توسعه دهنده املاک و مستغلات، شرکت های طراحی و ساخت، سرمایه گذاران، بهره برداران و فعالان صنعت ساخت ایجاد می نمایند، آن ها را در اتخاذ تصمیمات بهتر و اثربخش تر برای کسب وکار و زندگی خود یاری می کند. به این ترتیب، ریسک ها و خطرات محتمل در آینده بازار مسکن برای مخاطبان ذکر شده، آشکار و ملموس شده و بررسی و پاسخگویی مطلوب تر برای آن ها امکان پذیر می شود.روش پژوهش: براساس گام های روش دلفی فازی، ابتدا کلیه شاخص های اقتصاد کلان مرتبط با قیمت مسکن از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای و مطالعات پیشین استخراج شد. سپس از طریق نظرسنجی از خبرگان و با غربال گری امتیازهای هر شاخص و مقایسه مقدار ارزش اکتسابی هریک، کلیدی ترین شاخص های اقتصادی اثرگذار بر آن تعیین شد.نتیجه گیری: شاخص های موضوع پژوهش براساس نتایج به دست آمده به ترتیب، «تورم»، «نرخ ارز»، «قیمت زمین مسکونی»، «هزینه ساخت» و «نقدینگی» است. شاخص های استخراج شده و ترتیب و تقدم آن ها، نشان می دهد نقش و جنبه «سرمایه ای» مسکن در کلانشهرهای ایران، مهم تر از جنبه های «عرضه» و «تقاضا» است.
ارزیابی تأثیرات محیط های انسان ساخت بر میزان افسردگی شهروندان مطالعه موردی: کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سلامت روان، به عنوان یکی از مخاطرات جدی، در نواحی سکونتی کشورهای در حال توسعه اهمیت ویژه یافته است. مسئله اصلی پژوهش، کاهش سلامتروان و شیوع انواع اختلالات روانی در میان شهروندان با تأکید بر شاخص افسردگی بود. پژوهشهای پیشین موضوع افسردگی را از ابعاد شخصیتی و اجتماعی ـ اقتصادی مورد بررسی قرار دادهاند. امّا تعداد کمی از پژوهشها در داخل کشور ایران به ارزیابی تأثیرات محیطهای انسان ساخت بر افسردگی پرداختهاند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط معنادار و میان متغیرهای کالبدی با شاخص افسردگی و همچنین شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بود. با توجه به ماهیت مسئله پژوهش که در کلانشهرها بیشتر نمود دارد، کلانشهر اصفهان به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. برای دستیابی به نتایج بهتر، دو محله از کلانشهر اصفهان (مفت آباد و مرداویج) که در سالهای اخیر تغییرات کالبدی زیادی را تجربه کرده و در عین حال از تنوع محیطی بالایی برخوردار هستند، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه کیفیت محیطی محقق ساخته براساس شاخصهای محیطی (زیبایی و نظم بصری، جذابیت عملکردی، فرم کالبدی و آسایش محیطی) و همچنین ویرایش دوم پرسشنامه استاندارد افسردگی بک و همکاران (1996) استفاده شد. در مجموع 203 نفر از ساکنان محله مفتآباد و 231 نفر از ساکنان محلهمرداویج در تکمیل پرسشنامهها همکاری کردند. تحلیل اطلاعات نیز با استفاده از ضریب همبستگی معمولی و جزئی و رگرسیون خطی چند متغیره انجام شد. براساس یافتههای پژوهش نمره میانگین افسردگی در محله مفتآباد برابر با 06/2 و در محله مرداویج برابر با 98/0 و در نمونه آماری پژوهش برابر با 49/1 حاصل شد. طبق نتایج ضریب همبستگی پیرسون، در هر دو محله مورد مطالعه، تمام متغیرهای مستقل با متغیر وابسته پژوهش، رابطه معنادار و معکوس داشتند. به این معنا که با بهبود شاخصهای محیط انسان ساخت، افسردگی شهروندان کاهش پیدا میکند. تحلیل رگرسیون نشان داد که در محله مفتآباد، تنها متغیر آسایش محیطی قادر به پیشبینی تغییرات متغیر وابسته بود. در این زمینه متغیر آسایش محیطی در محله مفتآباد حدود 31 درصد از تغییرات افسردگی ساکنان محله را پیشبینی میکند. در محله مرداویج متغیرهای جذابیت عملکردی و همچنین آسایش محیطی به ترتیب بیشترین توانایی برای پیشبینی متغیر وابسته را داشتند. در این رابطه متغیر جذابیت عملکردی 3/43 درصد و آسایش محیطی 8/18 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تعیین میکنند. نتیجه آنکه رابطه میان برنامهریزان شهری و روانشناسان باید تقویت شود تا سیاستهایی اتخاذ شود که از طریق برنامهریزی و طراحی محیطهای انسان ساخت، بتوان شاخصهای سلامتروانی شهروندان را بهبود بخشید.
ارزیابی بازآفرینی خلاق مبتنی بر اقتصاد محلی در محدوده تاریخی مسجد کبود شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۱۲۸-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
توسعه اقتصاد خلاق، محور اصلی این پژوهش است بافت های تاریخی در چند سال اخیر با چالش های متعددی روبرو شده اند به گونه ای که نتوانسته اند جاذبه اقتصادی مناسبی برای ساکنان ایجاد کنند. هدف این پژوهش توجه بهینه در مدیریت و طراحی شهری به مسائل اقتصادی در کنار برنامه برای رفع نیاز های فعلی در چشم انداز نهایی است تا با بهره برداری از قابلیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ساکنان محله ها در بافت های تاریخی با توجه به ظرفیت موجود در آنها، بتوان مولفه های اقتصادی جدید مبتنی بر ارزش ها و ظرفیت آنها ارایه کرد. این تحقیق با هدف ارزیابی بازآفرینی های انجام یافته پیرامون محوطه مسجد کبود براساس مولفه های اقتصاد خلاق، از نوع پژوهش های کیفی می باشد که با روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته است. داده های لازم برای تحلیل و پژوهش از طریق مطالعات اسناد کتابخانه ای در کنار برداشت و پیمایش های میدانی به دست آمده است و برای صحت سنجی نتایج از تکنینک تحلیل سوات استفاده شده و نتایج به دست آمده با رویکرد اقتصاد خلاق تجزیه تحلیل گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد اقتصاد خلاق در محله های تاریخی شامل برندسازی، ارتباط گردشگری و صنایع، ایجاد ارزش های اقتصادی، سرمایه گذاری، ایجاد و یا تغییر کاربری با در نظر گرفتن پویایی اقتصادی و ایجاد اقتصاد فرهنگی است ولی محوطه پیرامون مسجد کبود تبریز، محوطه ای که در سه دهه گذشته با مداخلات شهری فراوانی روبرو بوده است و در حال حاضراین شرایط را ندارد.