فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴۰۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مطالعه آموزش سواد رسانه ای و اطلاعاتی در ایران انجام گرفته است. امروزه اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه جهان برای گسترش سواد رسانه ای و اطلاعاتی تلاش درخورتوجهی چه در حوزه سیاست گذاری و چه در حوزه برنامه ریزی و اجرا انجام داده اند. در ایران نیز طی دهه گذشته به ضرورت این مسئله در حد مباحث نظری توجه شده است و اقدامات عملی در حیطه سیاست گذاری و قانون گذاری و حتی اجرا مغفول مانده است؛ ازاین رو در این پژوهش تلاش شد با رویکرد کیفی، اقدامات و فعالیت های آموزش سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی در ایران از دیدگاه 30 نفر از خبرگان و متخصصان با بهره گیری از روش نمونه گیری غیر احتمالی از نوع هدفمند مورد شناسایی قرار گیرد. ابزار اندازه گیری، مصاحبه نیمه عمیق و متون مرتبط با موضوع تحقیق بوده است. همچنین از نرم افزار nvivo برای شناسایی کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتایج نشان داد، گفتمان های حاکم در سواد رسانه ای و اطلاعاتی در ایران شامل گفتمان حکومتی، گفتمان آموزش های رسمی (آموزش و پرورش و آموزش عالی)، گفتمان آموزش های غیررسمی (انجمن سواد رسانه ای ایران و مؤسسه های مردم نهاد) است.
ارزیابی طرح تربیتی حلقه های صالحین؛ مورد مطالعه شهرستان دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پارادایم کیفی و با استفاده از روش های مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته و تحلیل مضمون، به ارزیابی حلقه های صالحین شهرستان دزفول پرداخته است. پژوهش در سه محور کلی کودکان، نوجوانان و جوانان در دو زیرمحورِ برنامه های اجراشده و موانع اجرای برنامه ها انجام گرفته است. نمونه ای از این برنامه ها و موانع در محور کودکان عبارتند از: برنامه ها: داستان گویی متناسب با سن کودک، اخلاق نظری تشکیلاتی، جهت دهی به استعدادها؛ موانع: تأثیر منفی فضاهای بیرون از حلقه، وجود الگوهای نامناسب، کمبود نیروی انسانی سرگروه. همچنین نمونه ای از برنامه ها و موانع محور نوجوانان عبارتند از: برنامه ها: کتاب خوانی، ترسیم جبهه حق و باطل، تشکیلات درون حلقه ای. موانع: تأثیر مخرب مدارس، نبود سازوکاری مطلوب برای جذب و تثبیت، دعوت نکردن افراد متخصص. در نهایت نمونه ای از برنامه ها و موانع محور جوانان عبارتند از: برنامه ها: خودآگاهی بخشی به متربیان در مسیر رشد، برنامه های تشکیلاتی درون مساجد، دعوت اساتید به حلقه ها. موانع: کمبود نیروی انسانی سرگروه، بی توجهی نهادینه شده به تربیت تشکیلاتی، مشکلات شغلی معیشتی سرگروه های حلقه های جوانان؛ در نهایت می توان به این نتیجه دست یافت که به رغم اجرای بخش قابل توجهی از برنامه های مذکور در اسناد بالادستی، حلقه های صالحین شهرستان دزفول با مشکلات متعددی در این مسیر روبه رو هستند که برای ادامه حرکت در مسیر سیاست گذاری این طرح، لازم است به رفع آن ها پرداخته شود.
تدوین الگوی ارتباطات دینی در اندیشه دفاعی امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، تدوین الگوی صورت بندی ارتباطات دینی در اندیشه دفاعی امام خمینی( ; ) است. روش تحقیق کیفی و از نوع تحلیل مضمون است که با استفاده از روش تنظیم شبکه مضمونی اَتراید و استرلینگ انجام شده است. جامعه آماری در این تحقیق، کلیه سخنرانی ها و آثار مکتوب امام است که قبل و پس از انقلاب از سال 1342 تا 1368 در مجموعه صحیفه نور و صحیفه امام منتشر شده اند. نتایج تحقیق نشان داد در اندیشه دفاعی امام، محور اصلی دفاع از جامعه اسلامی نه تنها سازمان های رسمی مانند ارتش و سپاه پاسداران، بلکه آحاد مردم انقلابی هستند که ارتباطات دینی و استفاده از رسانه ها، آن ها را در برابر تهاجم نظامی و غیرنظامی مانند تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، به قوایی مستحکم و شکست ناپذیر تبدیل می کند. یکی از مضامین فراگیر در الگوی ارتباطی امام، هستی شناسی است. در مضمون فراگیر ارتباطات دینی که برخاسته از همان هستی شناسی توحیدی است، ایشان به عدل الهی اعتقاد دارند و بر رعایت آزادی انتقاد و آزادی مطبوعات توصیه و تأکید دارند و در عین باور به تحمل انتقاد، انتقام جویی در لفافه انتقاد را منع می کنند. هرچند مضمون فراگیر ارتباطات دینی در اندیشه دفاعی امام جایگاه مهمی دارد اما در کنار رکن چهارم جامعه (رسانه ها) و سه رکن مهم قوای مجریه، مقننه و قضاییه، باید نهادهای مدنی حاصل از نهادسازی را که برخاسته از نیازهای دفاعی جامعه هستند، مکمل رکن چهارم در اندیشه دفاعی امام دانست.
طراحی الگوی ارزیابی اخلاق در سازمان های رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند سنجش اخلاق در یک سازمان رسانه ای ضروری به نظر می رسد، اما با چالش هایی جدی همراه است. دستیابی به الگویی که بتواند شاخص های دقیقی برای سنجش اخلاق در اختیار بگذارد، پیچیده است. این مقاله با نگاهی انتقادی به الگوهای ارزیابی سازمان ها، با بهره گیری از منطق صوری حاکم بر الگوی ارزیابی EFQM به ارائه مدلی کمّی برای سنجش اخلاق در سازمان رسانه ای می پردازد. الگوی ارائه شده در دو بُعد کلی توانمندسازها و نتایج، به سنجش میزان اخلاق مداری یک سازمان رسانه ای می پردازد. توانمندسازهای اخلاقی عمل کردنِ سازمان رسانه در دین، انقلاب اسلامی و مردم، مدیریت و ستاد رسانه، استراتژی، محتوا، فرایند و فنّاوری و فعالان رسانه ای به عنوان کلیدی ترین عناصر معرفی شده و شاخص هایی برای سنجش میزان نفوذ هریک در اخلاقی عمل کردن یک رسانه ارائه شده است. نتایج نیز در چهار عرصه مخاطبان، اهالی رسانه، جامعه و نتایج کلیدی، مورد مداقه قرار گرفته است. روش تحقیق این مقاله روش تفهمی وبر است و محقق با ارائه نوعی ایدئال از الگوی ارزیابی، در تلاش است تا بهتر امر اخلاقی را در سازمان رسانه ای بسنجد. در این مقاله علاوه بر روش کتابخانه ای، از روش گروه کانونی به منظور طراحی و توزین عناصر و شاخص ها استفاده شد.
الگوی تعیین مسائل در فرآیندِ خط مشی گذاریِ سازمان هایِ فرهنگیِ بخشِ عمومی مطالعه موردی: سازمان فرهنگی، اجتماعی، ورزشی شهرداری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله عبارت است از تفاوتی که میان وضع موجود و وضع مطلوب امور وجود دارد. امّا اساساً چه اتفاقی رخ می دهد که ما در مواجهه با یک پدیده می گوییم این «مسئله » ی ماست؟ چه می شود که وقتی ما به چیزی نگاه می کنیم جرقه ای در ذهنمان ایجاد می کند که این جرقه برای فرد دیگری که به همان چیز نگاه می کند ایجاد نمی شود. آن چه بارقه های مسئله شناسانه را در ذهن ها ایجاد می کند «نظریه» است. هر نظریه ی فرهنگی یک معیار و هدف کلیدی به نام وضعیت مطلوب دارد و این وضعیت مطلوب را می تواند حدود و ثغور منافع، ایدئولوژی ها، نیازها وخواسته های فردی و اجتماعی تعریف و ترسیم نماید و آن چه که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مانع تحقق این وضعیت مطلوب می شود را «مسئله ی فرهنگی» می گویند. بنابراین این وضعیت مطلوب است که مشخص می کند چه چیزی مشکل و مسئله هست و چه چیزی مشکل و مسئله نیست. سوال اصلی این تحقیق این است که در جمهوری اسلامی ایران چه الگو یا مدل هایی برای شناخت مسائل در حوزه ی فرهنگ وجود دارد، چرا که بررسی الگوی مسئله شناسی در هر جامعه، مبیّن نوع نگاه به مسائل در یک نظام مبتنی بر نظریه فرهنگی خاص می باشد. مطالعه ادبیات علمی کشور، فقدان بررسی های نظری و در عین حال ناظر به عمل و واقعیت در زمینه ی مسئله شناسی فرهنگی را نشان می دهد و یک موضوع و یا رخداد فرهنگی بیش از آن که از دریچه ی یک الگوی دقیق رد شود و به مسأله ی فرهنگی تبدیل شود، از دالان برداشت ها و علایق شخصی فرد خط مشی گذار می گذرد و شکل مسأله ی فرهنگی به خود می گیرد. بدین منظور، این تحقیق با مطالعه موردی یکی از سازمان های فرهنگی بخش عمومی کشور و با استفاده از روش تحلیل مضمون، نمونه ای از الگوی مفهومی مسئله شناسی را پیشنهاد داده است. این الگوی سه وجهی نشان می دهد در این سازمان فرهنگی نوع نگاه به مسائل فرهنگی چگونه شکل می گیرد.
تحلیل شخصیت های زن مکمل ضدقهرمان در سریال مختارنامه
حوزههای تخصصی:
هدف: تبیین برساخت شخصیت های زن مکمل ضدقهرمان در سریال تاریخی مختارنامه به کارگردانی داوود میرباقری.روش: این تحقیق ابتدا باگردآوری مطالب به شیوه کتابخآن های، سطوح سه گانه کشمکش را مورد بررسی قرارمی دهد. سپس ویژگی شخصیت های زن مکمل ضدقهرمان را از طریق مشاهده و واکاوی سریال با رویکرد تحلیل محتوای کیفی مورد ارزیابی قرار می دهد. یافته ها: درام نویس، خالق اصلی بسیاری ازکشمکش وبحرآن ها را یک زن قرارداده است. عنصر حیاتی کشمکش، نقش بسیار مهمی در پیدایش بحران و ایجاد تعلیق دارد. درام پرداز با قرار دادن چند ویژگی برای شخصیت های زن ضدقهرمان، کاراکترهای شاخص و اثرگذاری ساخته است که کُنش آن ها سبب واکنش قهرمان می شود و یا کُنش آن ها، کاراکترضدقهرمان را علیه قهرمان به کُنش وا می دارد. درام نویس با خلق کشمکش درونی از حیث ذهن در شخصیت زن مکمل ضدقهرمان، و انتقال این کشمکش به کاراکتر مرد ضدقهرمان، سبب ایجاد کشمکش های فردی، فرافردی و بحران می شود که این موضوع پیشبرد داستان را در پی دارد. نتیجه گیری: ریشه بسیاری از رخدادها توسط شخصیت های زن مکمل ضدقهرمان پی ریزی می شود. درنتیجه داستان جریان می یابد. کاراکتر زن مکمل ضدقهرمان، شخصیت ضدقهرمان را برای رویارویی با قهرمان راسخ تر می کند که حاصل آن، درگیری، کنش و واکنش های قابل توجه است. قابل ذکر است با وجود نتایج بسیار مثبت آفرینش این شخصیت ها در پیشبرد درام، دارای نقاط ضعفی نیز هستند. با گسترش نقاط قوت و کاستن نقاط ضعف این شخصیت ها، می توان شخصیت هایی کنشگر، جذاب و غیرقابل پیش بینی خلق نمود که دارای جذابیت های نمایشی متفاوتی نسبت به شخصیت های قبل بوده و در پیشبرد درام بسیار موثرتر باشند.
مطالعه ای نئوفرمالیستی بر نمایش لحظه معجزه در سینما از دیدگاه مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانایی سینما در به تصویر کشیدن تصاویر ماورایی و متافیزیکی سبب شده است سینما و دین از ابتدای تاریخ سینما رابطه نزدیکی با یکدیگر داشته باشند. معجزه به عنوان یکی از ارکان اصلی ادیان آسمانی در اثبات گفتار پیامبران و نیز راهی برای ایمان به خدا، از طریق این قابلیت سینما به نمایش درآمده است. این پژوهش با تعریف معجزه از دیدگاه مسیحیت و نیز یافتن سه عامل مشترک برای شناخت لحظه معجزه یعنی چیستی قانون طبیعت، چیستی نقض قانون طبیعت و عامل معجزه، در تلاش بوده است تا چگونگی نمایش این مفاهیم را در سینما مشخص کند. در این راستا با انجام تحلیلی نئوفرمالیستی در فیلم های «اردت» و «مسیر سبز» برای نمونه پژوهش، نمایش لحظه معجزه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد عواملی که شناخت لحظه معجزه را ممکن می کنند، در المان های سبکی و فرمی سینما نیز قابل تشخیص هستند و این المان ها به هنگام وقوع معجزه دچار دگرگونی در ساختار خود می شوند.
بررسی دلالت های ارتباطی غیرکلامی حالات مختلف بدن در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کامل ترین پیام و برنامه الهی در حوزه ارتباطات انسانی از ظرفیت دلالت های غیرکلامی به شکل کلی و حالات و حرکات بدن به طور خاص غافل نبوده است و با پرداختن به ترسیم ابعاد غیرکلامی انواع ارتباطات انسانی، سبب تعمیق و تکمیل پیام مورد نظر شده است. سیر مطالعاتی طی این پژوهش ما را به درک و فهم جدیدی از آیات قرآن کریم و تنظیم آیات مرتبط جهت ترسیم چهارچوب نظری مطلوب ارتباطات غیرکلامی از منظر قرآن کریم رسانده است. این پژوهش با شیوه استقرایی آیات در قرآن کریم و مطالعه و تحلیل کتابخانه ای صورت پذیرفته است. رویکرد این مقاله، مطالعه میان رشته ای و تطبیقی ارتباطات غیرکلامی در دو گستره علوم ارتباطات و قرآن کریم است. همچنین این مقاله سعی دارد چهارچوب مطلوب ارتباطی برای ساحت غیرکلامی انسان را با استفاده از قرآن کریم که مبتنی بر وحی است، ترسیم کند. بررسی دلالت های ارتباطی حالات بدن در قرآن که بدون قید زمان و مکان و برای همه انسان ها بیان شده است، نشانگر این نکته است که دلالت ها و نمودهای یادشده عموماً فطری هستند؛ چراکه علم ارتباطات به این دلالت های حرکتی و غیرکلامی اشاره کرده است و معنایی را برشمرده است که غالباً همان معنا را آیات قرآن بیان کرده است. بدن دارای حرکات و نمودهای مختلف حرکتی است که هرکدام از آن ها معنایی را بیان می کنند؛ پس نمی توان آن ها را محدود به چند حرکت دانست و همچنین هرکدام با توجه به فضای زمانی و مکانی، معانی مختلفی به خود می گیرند.
سبک شخصیت پردازی در دراماتورژی سریال روزگار قریب
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵ و ۱۶
125 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش کشف سبک شخصیت پردازی سریال روزگار قریب، و به عبارت دیگر نحوه تبدیل شخصیت های تاریخی به شخصیت هایی دراماتیک در این سریال است.روش : روش تحلیل در این پژوهش تحلیلی توصیفی با رویکرد نئوفرمالیستی است.یافته ها: در این سریال، شخصیت قهرمان در پنج دوره سنی قرار می گیرد و سفر شخصیت در این پنج دوره با استفاده از نریشن به پیش می رود. ضدقهرمان، در این سریال، بیماری به معنای عام است و در قسمت های مختلف، به فراخور حال، جلوه هایی از این بیماری چونان سرطان، وبا، و حتی بیماریِ ذهنی روانیِ جهل مردمان در مقام ضدقهرمان بروز پیدا می کنند. افزون بر این، از شخصیت های فرعی (مکمل و متضاد) برای نشان دادن ابعاد بیشتری از شخصیت قهرمان و سرگذشتش استفاده می شود. گفتار شخصیت ها نیز بر اساس فرهنگ و موقعیت زمانی روایت شکل گرفته است.نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق، بر مبنای محتوای دلالت گر این مسئله استنتاج می شود که عیاری با استفاده از شخصیت پردازی در ابعاد مختلف سعی در نزدیک شدن به واقعیت خارجی را داشته است و ازاین رو همه تلاشش را کرده است تا از هرگونه جلوه گری در نقش ها و بازی ها جلوگیری کند. بدین سان، سبک شخصیت پردازی او در تبدیل تاریخ به درام سبکی مستندگونه شبیه به نئورئالیسم ایتالیا است.
ضرورت آموزش شیوه ها و مهارت های گفت وگوی ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روزگار ما با وجود جنگ های عقیدتی، مهاجرت و جهانی شدن، گفت وگو پدیده ای اجتناب ناپذیر است. در مقام مقایسه، در جهان غرب، مسیحیان شخصیت اصلی گفت وگوی بین دینی هستند و روحانیون مسیحی تکنیک ها و روش های آن را فرا می گیرند؛ درحالی که مسلمانان که مهم ترین هدف گفت وگوی مسیحیان هستند، کمتر به آموزش روش ها و فنون گفت وگوی بین ادیان در آموزشگاه های خود می پردازند. مسئله اصلی این مقاله آن است که دانشگاه چه نسبتی با موضوع گفت وگوی ادیان دارد؟ آیا انتظار نقش آفرینی دانشگاه در این زمینه با رسالت دانشگاه مغایر است یا بالعکس؟ دانشگاه با چه سازوکاری می تواند به این موضوع بپردازد تا نتایج در خوری به دست آورد؟ زیربنای این آموزش باید دانش تحول گرا، اخلاق محور و ارزش بنیان باشد. این دانش در وهله نخست موجب شناخت ارزش ها و اهداف ادیان و در گام بعدی، موجب احترام به ویژگی های فرهنگی و اجتماعی سنت های دینی مختلف می شود. برنامه ریزی راهبردی برای آموزش گفت وگوی ادیان، رسالت دانشگاهی است که در پی حقیقت، صلح و رفاه اجتماعی از طریق آموزش و پژوهش است. این مقاله متکفّل تبیین ضرورت آموزش گفت وگوی ادیان در دانشگاه به شیوه تحلیلی و توصیفی است.
اجتماع گیم نت های ایرانی؛ ویژگی ها، امکانات و کارکردهای ارتباطاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی های ویدئویی و رایانه ای امروزه در حالی صنعت سینمای هالیوود را پشت سرگذاشته اند، که عرصه تحولات عظیمی بوده و روز به روز میزان حضور و اثرگذاری آن ها در جامعه جهانی افزایش می یابد و بنابر نظر بالستروف عصر کنونی را باید عصر بازی نامید. از سوی دیگر، اجتماعاتی که در مسیر رشد فناوری بازی های رایانه ای در جوامع و فرهنگ های مختلف از جمله کشور ایران پدید آمده اند، به مثابه یک اجتماع دارای چنان جذابیتی برای مطالعه و شناخت هستند که بایستی میدان رسانه ای حاصل حضور این رسانه جدید، مورد توجه ارتباط پژوهان و پژوهشگران اجتماعی قرار بگیرد. لذا این مقاله در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که گیم نت ها در جامعه ایرانی به عنوان یک میدان رسانه ای و ارتباطی، دارای چه ویژگی هایی هستند و از چه کارکردهای ارتباطی در منظر کاربران این بازی ها برخوردارند، و چه امکاناتی در اختیار گیمرها و کنشگران این میدان رسانه ای قرار می دهند؟. بنابراین، برای پاسخ بدین پرسش ها، محقق متکی بر روش مشاهده مشارکتی 35 گیم نت شهر تهران را با نمونه گیری خوشه ای مورد مشاهده قرار داد و در کنار 53 مصاحبه نیمه ساختمند با کاربران این گیم نت ها و یادداشت ها و تصاویر تهیه شده توسط مشاهده گران و نیز مراجعه به صفحات مجازی این اجتماعات، داده های حاصل شده را به کمک روش تحلیل مضمون و بر اساس مدل ولکات تجزیه و تحلیل نمود. در نتیجه، 10 گونه گیم نت مبتنی بر مکان، معماری و امکانات در تهران شناسایی شد، علاوه بر این ویژگی های گیم نت ها مبتنی بر کاربران و نیز پروتکل ها و هنجارهای حاکم بر آن ها نیز احصا شدند و کارکردهایی چون، گسترش ارتباطات گروهی و درون گروهی، شخصی سازی ارتباطات، سطحی شدن و کم عمق شدن ارتباطات گروهی، تقویت ارتباطات در سطح محلات را رقم می زنند، و همچنین حداقل 12 نوع امکان را نیز در اختیار گیمرها و متصدیان این اجتماعات قرار می دهند. علاوه بر این نتایج، این مقاله برای نخستین بار مروری تاریخی بر روند تحولات گیم نت ها را در جامعه ایرانی، و در کنار پیشنهادهایی برای سیاست گذاران این عرصه ارائه می دهد که در نوع خود قابل توجه است.
نقش هفت نظریۀ تأثیرگذار علوم اجتماعی و علوم سیاسی در فرآیند اقناع رسانه ای بین المللی گروه های تروریستی (مطالعۀ موردی: داعش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله اصلی این پژوهش، خلاء نظری موجود در تحقیقات پیرامون روش جذب گروه های تروریستی است. داده ها از طریق روش های گردآوری اسناد و مدارک کتابخانه ای و با بهره گیری از هوشمندی منبع باز جمع آوری شده اند. ابتدا با روش «مطالعه موردی» و روش نمونه گیری «گلوله برفی» 124 نفر از اعضای اروپایی داعش مورد مطالعه قرار گرفته و برای هرکدام پروفایل جداگانه ساخته شد. سپس 7 نظریه مطرح علوم اجتماعی و علوم سیاسی «هویت مقاومت کاستلز، ذهن بی خانمان پیتر برگر، کنترل ذهن آدورنو و مارکوزه، شستشوی مغزی ادگار شاین، کاپلان و سادوک، محرومیت نسبی تد رابرت گر، از خودبیگانگی یا الیناسیون مارکس و حاد واقعیت ژان بودریار» با شاخص های «فنون اقناع رسانه ای»، «طریق جذب» و «دلیل جذب» اروپایی های جذب شده توسط این گروه تروریستی تطبیق داده شد. دلیل انتخاب این هفت نظریه «هویتی – رفتاری- رسانه ای» استخراج مستمر کدها و مشاهده روندی تکرارپذیر بود که در پروفایل این افراد مشاهده گردید. هر 7 نظریه با قوت و ضعف هایی تایید شدند. سه نظریه «هویت مقاومت»، «شستشوی مغزی» و «حادواقعیت» نظریه های اصلی این پژوهش تلقی می شوند که با درصد بالایی اثبات شده و می توانند چراغ راه پژوهش های بعدی باشند. دو نظریه «ذهن بی خانمان» و «کنترل ذهن» نیز تقریبا بیش از نیمی از موارد مطالعه را در بر گرفته اند و گاه «سیگنال ضعیف» و گاهی دیگر «هشدار زودهنگام» نسبت به جوامع مسلمانان و شهروندان درجه دو اروپایی محسوب می شوند. از بین 14 فن اقناع 5 فن «تطمیع»، «برجسته سازی»، «همراهی با جماعت»، «اغراق» و «تداعی» بالاترین رتبه را در فرایند اقناع و جذب نیروی داعش به خود اختصاص داده اند. ترکیب برنده اول «همراهی با جماعت، تطمیع، برجسته سازی، اغراق» بوده است. ترکیب «تداعی، تطمیع، اغراق، برجسته سازی» درجایگاه دوم و ترکیب «همراهی با جماعت، تطمیع، اغراق، مقایسه، برجسته سازی» در جایگاه سوم می ایستند. بنا به یافته های این تحقیق، داعشی ها در استفاده از فنون اقناعی «تکرار»، «ترس»، «نمادها»، «ترین ها» و «طنز» موفق عمل نکرده اند.
ارائه راهبرد برای استفاده از سینما در تبلیغ دین
حوزههای تخصصی:
هدف: اگرچه در چهار دهه اخیر تلاش گسترده ای در زمینه انتقال ارزش های فرهنگی از طریق سینما صورت گرفته است؛ ولی به دلیل نداشتن یک راهبرد مشخص، تحقق این امر میسر نشد. ازاین رو بر آن شدیم تا در این پژوهش به ارائه راهبرد برای استفاده از سینما در تبلیغ دین و انتقال ارزش های فرهنگی بپردازیم.
روش : برای انجام تحقیق ابتدا با بهره گیری از مطالعات اکتشافی به شناسایی نقاط قوت، ضعف و همچنین فرصت ها و تهدیدهای موجود در این زمینه پرداخته شد و سپس موارد یادشده با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسش نامه در اختیار چهل تن از صاحب نظران قرار گرفت تا نسبت به مشخص کردن میزان وجود آن ها اظهارنظر کنند. روایی پرسش نامه با استفاده از روش اعتبار صوری و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ انجام شد و تحلیل داده ها و ارائه راهبرد نیز با استفاده از ماتریس swot صورت گرفت.
یافته ها: ارزیابی محیط داخلی و خارجی حاکی از وجود موقعیت استراتژیک سینمای ایران در تبلیغ دین، در منطقه تدافعی است؛ ازاین رو استراتژی WT (تدافعی) به عنوان راهبرد اصلی در این زمینه معرفی می شود. از آن جمله می توان به مواردی از قبیل ساخت فیلم هایی با موضوعات دینی فارغ از مباحث سیاسی و اختلافات مذهبی، به کارگیری مدیران «متخصص» در حوزه سینما و «متعهد» به ارزش های دینی و اخلاقی در سازمان ها و نهادهای مرتبط با سینما و... اشاره کرد.
نتیجه گیری: با اس ت ف اده از راه ب رده ای تدافعی می توان ضمن کاستن از نقاط ضعف داخلی و تهدیدهای خارجی، زمینه را برای استفاده از ظرفیت سینما در تبلیغ دین فراهم کرد.
بررسی تطبیق شیوه های خبررسانی بی بی سی فارسی علیه جمهوری اسلامی ایران و روش های عملیات روانی علیه حکومت پیامبر(ص)
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵ و ۱۶
151 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش کنونی بررسی تطبیقی شیوه های خبررسانی بی بی سی فارسی علیه جمهوری اسلامی ایران و روش های عملیات روانی علیه حکومت پیامبر است.روش شناسی پژوهش: برای جمع آوری داده ها در این تحقیق، از روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع دانشگاهی و الکترونیکی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز به شیوه کیفی و مبتنی بر استدلال و استنتاج مدون انجام گرفته است. یافته ها: پیامبر اسلام با دعوت خود و آشکار ساختن مکتب خویش، از جنبه نظری و عملی، بت و بت پرستی و تمامی مظاهر فرهنگ جاهلی را نفی کرد و این امر برای سران قریش و شرک تحمیل ناپذیر بود. گاه نیز در قرآن برای بیان جنگ روانی مشرکان از واژه «مکر»، بهره گرفته شده است. بر اساس یافته های تحقیق، عملیات روانی مشرکان علیه حکومت پیامبر بسیار گسترده و شامل یاوه پراکنی (لغو)، اتهام و تهمت های گوناگون، طعنه زنی، جایگزین سازی، نمایش خوی استکباری و... بوده است. در خصوص شبکه بی بی سی فارسی نیز باید گفت اگرچه آغاز به کار تلویزیون بی بی سی فارسی با پوشش جغرافیایی سه منطقه فارسی زبان ایران و غیره بوده، اما برخی تمایزهای جدی محتوایی و روشی میان این رسانه نوپا و سایر تلویزیون های ماهواره ای وجود دارد. شبکه ای که آغاز به کار آن را باید موج جدیدی از «جنگ رسانه ای نرم» علیه ایران دانست. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، هویتی فرهنگی که تلویزیون بی بی سی فارسی برای ایرانیان بازنمایی می کند، هویتی بر پایه مولفه های ایرانی و مدرن است. در واقع این شبکه با تکیه بر اصول و ارزش های سکولار، این دو مولفه را برجسته می کند و مولفه اسلامی هویت ایرانیان را به حاشیه می راند.
الگوی عرفان مبارزه جو در اندیشه شهید مصطفی چمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امکان جمع عرفان و مبارزه و رسیدن به معرفت از طریق مبارزه اجتماعی، از مسائل مناقشه برانگیز در طول قرن ها بوده است؛ به ویژه آنکه تصور رایج، جمع ناپذیری این دو را بازنمایی می کند. بسیاری عرفا و متصوفه گوشه گیرانه زیسته اند و از عرصه جامعه کناره گرفته اند، اما در دوران پس از انقلاب اسلامی، نمونه هایی پدید آمد که در برابر سیره رایج عرفا و متصوفه ایستاد؛ بین مبارزه و عرفان جمع کرد و از طریق مبارزه به عرفان و لقاءالله رسید نه با گوشه نشینی و عزلت. شهید دکتر مصطفی چمران یکی از این نمونه هاست. این پژوهش به دنبال تبیین تفاوت این دو نوع نگاه به عرفان و بررسی الگوی عرفان تکلیف محورِ مبارزه جو در اندیشه شهید مصطفی چمران از طریق بررسی اسنادی اندیشه اوست. در این چهارچوب، عرفان مبارزه جو با محوریت مبارزه، فداکاری و گذشتن از خود در برابر عرفان پرهیز، گریز و گوشه گیری قرار دارد. عارف در این نگاه، در نتیجه تلاش برای تحقق اراده الهی و رفع موانع مقابل اراده خدا از خود گذر کرده و با ملکه شجاعت بر شهوت خویش فائق می آید. در عرصه مبارزه نیز رحمت او بر غضبش حاکم شده و مبارزه اش رنگ و بوی رحمانی و الهی می گیرد؛ در آنِ واحد هم خودسازی و هم جامعه سازی می کند و به لقاءالله می رسد.
رابطه سواد رسانه ای و هوش اجتماعی کاربران شبکه های اجتماعی مجازی (مورد مطالعه: دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سواد رسانه ای و هوش اجتماعی کاربران شبکه های اجتماعی، میان دانش آموزانِ دوره دوم دبیرستان شهر تهران به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان دوره دوم متوسطه مناطق مختلف شهر تهران شامل 3000 نفر است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران حدود 300 نفر برآورد شده و شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای است. روش پژوهش، پیمایش و ابزار اندازه گیری پرسش نامه است. پرسش نامه ترکیبی از سه بخش اساسی است: بخش نخست شامل گویه هایی برای سنجش اطلاعات مربوط به میزان و نوع استفاده از شبکه های اجتماعی، بخش دوم پرسش نامه سواد رسانه ای (فلسفی، 1393) و بخش سوم پرسش نامه استاندارد هوش اجتماعی آنگ تون تت (۲۰۰۸) برای سنجش متغیرهای پژوهش است. یافته ها نشان می دهد هوش اجتماعی دانش آموزان با سطح سواد رسانه ای آنان متأثر از میزان استفاده از شبکه های اجتماعی، رابطه دارد. همچنین بین ابعاد سواد رسانه ای به جز بُعد احساسی با میزان استفاده از شبکه اجتماعی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد و بیشترین همبستگی متعلق به رابطه بین بُعد زیبایی شناسی و میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی است. کمترین همبستگی نیز متعلق به رابطه بُعد ادراکی، با میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی است. بین ابعاد هوش اجتماعی با میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد. این رابطه برای سه بُعد همدلی، اجتماعی شدن و مذاکره، گفت و گو و شنیدن فعال، با میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی مثبت است؛ بدین معنی که این سه بُعد با افزایش میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بهبود می یابند.
ارزیابی برنامه تربیتی پدیده اربعین بر پایه تجارب زیسته زائران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مطالعه حاضر، ارزیابی پدیده مستمر راهپیمایی اربعین، به منظور کمک به برنامه ریزان این سفر در راستای ارتقای سطح نتایج است و هدف عملیاتی این پژوهش، کاوش در تجارب زیسته زائران از حیث رضایت از سفر اربعین و نیز دستاوردهای سفر بوده است. در این مطالعه ارزیابانه، براساس مدل کرک پاتریک، با روش نمونه گیریِ «موردی معمولی»، با 50 زائر شهر مقدس کربلا، که حداقل یک بار در پیاده روی سفر اربعین حضور داشتند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها به روش کدگذاری استراوس و کوربین، طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی، انجام شد. در طی این پژوهش که با روش پدیدارشناسی صورت پذیرفت، 831 مفهوم کشف گردید که براساس معنا، ماهیت، ارتباط و تناسب مفهومی، در قالب 47 مقوله جای گرفت. نتایج نهایی نیز، تحت هفت مضمون «واقعیت کمبود امکانات رفاهی»، «تألمات روحی»، «پذیرش ناملایمات»؛ «حیرت افزایی در زائران»، «پرورش بینشی نگرشی»، «رشد اخلاقی معنوی» و «آثار مطلوب اجتماعی»، در دو فرامضمون «رنج شیرین» و «رستن روح» جای داده شدند و مضمون هشتم با عنوان «سیاحتی نگری به سفر اربعین» نیز، فرعی تلقی شد. فرامضمون رنج شیرین، شامل سطح اول مدل ارزشیابی پاتریک (واکنش) گردید و فرامضمون رستن روح نیز، سطوح دوم الی چهارم (یادگیری، رفتار و نتایج اجتماعی) ارزشیابی مدل پاتریک را در بر گرفت. براساس مدل استفاده شده، واکنش به سفر بسیار خوب و نتایج سفر در لایه یادگیری خوب و در لایه رفتار، نسبتاً خوب برآورد می شود. ضمناً نشانه هایی از نتایج اجتماعی مثبت برای جهان اسلام وجود دارد که نیازمند کاوش بیشتری است.
از دین ورزی شادمانه و عید محور تا دینداریِ سوگوارانه و شخص محور (سیر تحولات بازنمایی آئین های دینی در مطبوعات سده ی اخیر تهران؛ مطالعه ی موردی: روزنامه اطلاعات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بازخوانی اخبار مناسبت های اسلامیِ روزنامه های صد سال گذشته ی تهران (با محوریت روزنامه اطلاعات)، آئین های دینیِ بازنمایی شده مورد تمام شماری قرار گرفته و در دو دسته شادمانه و سوگوارانه تقسیم شده اند. تلاش شده است تا با رویکردی کمّی، سیر تحولات آن ها در قرن اخیر، از لحاظ فراوانی و ارزش خبری نشان داده شود. براین اساس بیان گردیده است که در دهه های اولیه (منطبق با دوران پهلوی)، دین ورزیِ ارائه شده در روزنامه، کفه ی شادمانه ی سنگین تری دارد و بیشتر بر محوریت «اعیاد» می چرخد؛ در جنبه ی سوگ نیز اکثرِ آئین ها بر شهادت و مصیبت «پنج تن اهل بیت» متمرکز است و از تنوع پایینی برخوردار است. این شکاف میان آئین های شادمانه و سوگوارانه در سال های میانه ی سده (منطبق با دوران انقلاب)، با رشد بازنمایی مناسک سوگ محور به حداقل می رسد. در نیمه دوم سده (منطبق با دوران جمهوری اسلامی) همراه با افزایش شدید فراوانی اخبار مناسبتی و متکثر شدن موضوعات آن به طور کلی، آئین های سوگوارانه رشد بسیار زیادی پیدا کرده، متنوع تر شده و در دهه پایانی بر فضای دینداری غلبه کامل پیدا می کنند. در حالی که در دو دهه ی پایانیِ قرن، اخبار شادمانه دچار افول می شود. این افزایش در بعد سوگواری، خودش را در رشد بازنماییِ مصیبت «دیگرمعصومین»(به غیر از پنج تن) و اشخاص «غیرمعصوم» نشان می دهد. از جنبه ی شادمانه نیز در این دوران با رشد شدید میلادها، عید محوری به «میلاد محوری» تغییر حالت داده و بازنمایی میلاد اشخاص «غیرمعصوم» پررنگ می شود. به طور خلاصه، می توان گفت دین ورزیِ بازنمایی شده در روزنامه های سده، با حالت «شادمانه و عید محور» آغاز شده و در پایان قرن شکل «سوگوارانه و شخص محور» به خود می گیرد.
دلالت های تربیت اجتماعی اسلامی در کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی ایران با توجه به مبانی فلسفه میان فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین دلالت های تربیت اجتماعی اسلامی با توجه به مبانی فلسفه میان فرهنگی در کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی ایران انجام شده است. پژوهش از نظر ماهیت، کیفی و از نظر هدف کاربردی است. جهت استخراج مبانی فلسفه میان فرهنگی، از روش توصیف و تحلیل مبانی نظری و مصاحبه های با صاحب نظران فلسفه میان فرهنگی استفاده شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش در این قسمت، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. بدین منظور، نمونه مورد نظر به صورت هدفمند از میان شش نفر از صاحب نظران فلسفه میان فرهنگی که دارای کتاب و مقاله در این زمینه بودند، انتخاب شد. برای پاسخ به پرسش دلالت های تربیتی، از روش تحلیلی استنتاجی استفاده شد. یافته ها نشان داد، مبانی فلسفه میان فرهنگی در بحث هستی شناسی شامل دو مؤلفه ساختار متحول و متکثر هستی، و معنای متکثر زندگی؛ در بحث معرفت شناسی شامل چهار مؤلفه منتشر بودن حقیقت، خودشناسی و دیگرشناسی، مفاهمه از طریق گفت وگوی مبتنی بر استدلال، و برخورداری از ساحتی کثرت گرایانه؛ و در بحث مبانی انسان شناسی آن شامل چهار مؤلفه پیوستگی انسان با طبیعت، اجتماعی بودن انسان، برخورداری انسان از آزادی و مسئولیت اجتماعی، و برخورداری ذاتی انسان از فکر و فلسفه؛ و در نهایت در مبحث ارزش شناسی دربرگیرنده چهار مؤلفه برخورداری از ساحتی نسبی گرایانه، برخورداری از ساحتی کثرت گرایانه، برخورداری از ساحتی استکبارستیزانه، و برخورداری از ساحتی زیبایی شناسانه است. مبانی فلسفه میان فرهنگی که مورد تأیید اسلام نیز بودند، شامل هشت مبنای اجتماعی بودن انسان، مسئولیت پذیری اجتماعی، عدالت، استکبارستیزی، رواداری، اندیشه ورزی، تفاهم، و گفت وگوست که دلالت های تربیتی در سه حیطه اهداف، اصول و روش ها براساس آن ها استخراج شدند.
رابطه انسان و موجودات فرا طبیعی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شخصیت های حاضر در اسطوره های جهان، موجوداتی شگفت انگیز و فرا طبیعی اند که با قدرت های خارق العاده و غیرطبیعی خود با انسانِ زمان در ارتباط اند و اصولاً وجود آنان یکی از ویژگی های اصلی اساطیر و سببِ جذابیت شان برای مخاطبان است. این موجودات فرا طبیعی در اسطوره ها و حماسه های ایران نیز دیده می شوند. جهان بینی ثنویت که از باور های ادیان بین النهرینی و برخی از ادیان قوم هند و ایرانی است، باعث شده است تا با تقسیم موجودات فرا طبیعی در اساطیر ایران به دو گروه اهورایی و اهریمنی، هریک در ارتباط با انسان نقش خاصی ایفا کنند و با تغییراتی در جریان گذر از اسطوره به حماسه، در شاهنامه نیز راه یابند. بررسی نقش و خویشکاری این موجودات در ارتباط با انسان در شاهنامه برای روشن شدن زوایایی از باور ها و آیین های ایرانیان پیش از اسلام، امری ضروری و مهم است و ما در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی رابطه انسان را با موجودات فراطبیعی در شاهنامه بررسی و تبیین کرده ایم. در شاهنامه، بسیاری از ایزدان گذشته از مقام خود تنزّل کرده و در قالب شاهان یا پهلوانان نیک و بد مجسّم می شوند. در شاهنامه، اهورا مزدا (یزدان) خدای یگانه و آفریننده نیک و بد است و سروش، سیمرغ و اسرافیل از دیگر موجودات اهورایی اند که در خدمت انسان و یاریگر اویند. همچنین اهریمن، دیو، اژدها، پری و یأجوج و مأجوج جزء موجودات اهریمنی هستند که پیوسته در صدد دشمنی، نبرد و آسیب زدن به انسان برمی آیند.