هنر فعالیتی آگاهانه است که در آن هنرمند به وسیله ی بعضی نشانه های خارجی، احساساتی را که در زندگی خویش داشته است، به دیگران منتقل کرده، چنان که دیگران نیز از آن احساسات متاثر شده و آن ها را تجربه نمایند. این بحث از آن جا با مقوله مورد نظر ما در ارتباط است که این دریافت مشترک میان بیننده آثار هنری، به جز ارزش های فیزیکی و ساختاری آثار، با ارزش های روان شناختی هم در ارتباط می باشد، ارزش هایی که از هم دردی ها و علائق مشترک، تاریخ و پیشینه ی یکسان و بالاتر از این مشترکات فلسفی و فکری انسان ها به وجود می آیند. وقتی به این اشتراکات در دریافت های انسانی می رسیم، دقیقاً به تاریخ و پیشینه و علائق مشترک تاکید داریم، چیزی که گروهی آن را «هویت» می نامند. هنرمند حساس به هویت، سعی دارد آثاری خلق کند که در قالب و صورت ویژگی هایی داشته باشد که بتوان آن را از هنر دیگر ملل تفکیک نمود. این ویژگی ها می تواند مبتنی بر اصالت های بومی، دینی و فرهنگی هر کشور و قومیتی باشد. گذشته ی تاریخی، حماسه های آبا و اجدادی سرزمین نیاکان ما، اصلاً جغرافیای زبان مادری ما، باورها و سنت های طایفه ای، مفاخر ملی مان و به طور کلی همه ی این ها جزء هویت فرهنگی ماست. شعر و ادبیات فارسی در ایجاد غیرت ملی و دلبستگی نیاکانمان در درک عظمت تاریخی و فرهنگی این سرزمین تاثیر مستقیم دارد. نگارش و مصورسازی نسخ خطی و از این میان شاهنامه همواره مورد توجه حاکمان و هنرمندان نگاره گر بوده، چرا که نگارش و تهیه نسخه شاهنامه یکی از سنت های ادبی– هنری ایران در طی قرون متمادی بوده است. بر این اساس تعداد زیادی نسخه خطی از شاهنامه مربوط به دوران ایلخانان تا اواسط دوره قاجاریه به جای مانده است. در این مقاله که به ارزش و اهمیت شاهنامه به عنوان یک اثر شاخص ملی و مصورسازی آن در دوره های مختلف اشاره شده به معرفی و تبیین نمونه هایی از نگاره های شاهنامه دوران ایلخانی تا قاجاریه با تاکید بر هویت جویی ایرانی می پردازد. شایان ذکر است، نحوه چیدمان مطالب و تصاویر بر مبنای توالی تاریخی شاهنامه های مصور دوران مذکور می باشد. سوالات: 1- هویت جویی ایرانی چگونه در داستان ها و مضامین شاهنامه انعکاس پیدا می کند؟2- تعامل شاهنامه و نگارگری در هویت یابی ایرانی چگونه در مضامین و پردازش نگاره ها انعکاس یافته است؟اهداف مقاله نیز شامل موارد زیر است: 1- شناخت شاخصه های هویتی ایرانی- اسلامی در نسخه های مصور شاهنامه دوران ایلخانی تا اواسط صفویه2- دستیابی به عوامل تاثیرگذار بر نوع شاخصه های هویتی ایرانی- اسلامی در شاهنامه فردوسی کلیدواژگان: شاهنامه فردوسی ، هویت ایرانی ، نگارگری ایرانی ، مضمون
چکیده: هنر از دیرباز برای انتقال معانی و بازنمایی دارای رسانه هایی بوده است، این رسانه ها در گذشته محدودتر بوده و مرز مشخصی داشته اند. با ظهور عکاسی در اواخر قرن نوزدهم، این هنر به عنوان رسانه ای رقیب نقاشی وارد جهان هنر شد. در این مسیر نقاشی و عکاسی کمک های زیادی به یکدیگر کردند اما از آنجا که یکی از ویژگی های هنر معاصر در هم ریختن مرز رسانه ها است، اخیراً آثار هنرمندان به گونه ای است که تعیین عکس یا نقاشی بودن آن ها دشوار است. ریچارد وودواردمنتقدهنری مجله نیویورک تایمز چندی پیش مقاله ای پیرامون همین موضوع نوشته است؛ او در این مقاله چهار هنرمند برجسته هنر معاصر(گرهارد ریشتر، وید گایتون، آلفرد لزلی و جیمز ولینگ) را به همراه نمایشگاه هایشان معرفی کرده است، متن زیر ترجمه مقاله او است که دسامبر گذشته در وال استریت ژورنال به چاپ رسیده است:
از زمان اعلام اختراع عکاسی توسط داگر در سال 1839، نقاشان رقابت حساسی با عکاسان دارند. نمایندگان آوانگارد رسانه های دیگر، در دوره های مختلف، عکاسی را رسانه ای متعلق به خواص اعلام کردند یا آن را به تمسخر، یک چشمی یا مرده نامیدند. عکاسی به عنوان یک جانشینبرای جنبش های هنری، از امپرسونیسم تا پاپ، توانسته بود خودش را با رد یا تائید آخرین ابزارهای تصویرسازتعریف کند.
برخی از شماره هایتایمز در شش ماه گذشته نشان می دهد که نقاشی و عکاسی در یک رابطه تنگاتنگ و قفل شده باقی مانده اند و با این حال همچنان در عصر دیجیتال از یکدیگر بهره می برند، چیزی که پیش از این وجود نداشته است.امکانات جدید برای تغییردادن تصاویر در فتوشاپ و برنامه های دیگر به هنرمندان نسل قدیم و جدید کمک زیادی کرده است. حتی در بعضی موارد مبهم، مدت زیادی نیست که مشخص گردیده چه چیز عکس است و چه چیز نقاشی.
کاربست عناصر تصویری و جلوه های بصری هنرهای کهن، قومی و سنتی در آثار سقاخانه ای ها مورد وثوق همگان است. اما در این التفات، نوع نظرگاه و چگونگی کاربست، اهمیت ویژه ای مییابد. گفتمان هویت و سایة سنگین آن در دهه های اخیر بر جامعة «نقد هنری»، تأثیر عمیقی در عدم گشودگی معیارهای زیبایی شناسی واقعی این جنبش داشته است. لذا تشبث به میراث گذشتگان را وجهی شعارزدگی و نگرش در سطح ارزیابی کرده-اند. این پژوهش با نگرش نقد«زیبایی شناسی» جنبش سقاخانه؛ ارزش های خودبسنده آثار ایشان را که تحت سیطرة نقدهای« ماهیت پندارانة» معطوف به« هویت گرائی صرف» است؛ مهجور و ناگشوده مییابد. لذا میکوشد با معرفی چگونگی نگرش این هنرمندان به میراث هنری گذشتگان که بیشتر در کنش«کشف و گشودگی»«شگردها و تمهیدات زیبایی شناسانه» آن مواریث جستنی است، هم به واکاوی ارزش های زیبایی شناسانه هنرهای مورد التفات ایشان پرداخته و به ساخت های همیشگی«هنر ایران» اشارتی کرده باشد و هم«گوهر ناب فرم و اشکال هنری» آثار ایشان که در «تجربة زیبایی شناختی» اندیشه هنرمندانش نهفته میباشد را به بوته نقد و نظر بنشاند. به نظر میرسد پرویز تناولی در این جنبش نقشی تعیین کننده داشته باشد، از همین روی این پژوهش بر آثار وی تاکید بیشتری دارد.
خط به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های هنر در دوران اسلامی، جایگاه والایی داشته و بر روی پارچ هها نیز کاربرد داشته است. این مقاله بر این راستاست که جایگاه و اهمیت خط نوشته را بر روی منسوجات ایران قرون 4 هجری تا 12 هجری از دیدگاه بصری و گرافیکی مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور با بررسی های تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و هنری ادوار مورد نظر و نیز با توجه به پژوه شهای انجام شده درباره خط و پارچه در ایران اسلامی و تحلیل تصاویر بدست آمده از این ادوار مشخص شد که خط در پارچه ها علاوه بر کاربرد مفهومی و زیبایی شناسانه، به لحاظ گرافیکی درترکیب بندی پارچه ها از جایگاه مهمی در کنار نقش برخوردار بوده است.
نگارگری سنتی ایران خصوصیاتی را در بر دارد که یک کلام آن را امروزی و نوین می نماید . به این معنی که دقیقآ در زمانی که هنرمندان غربی تلاش داشتند تا با استفاده از روش های کلاسیک یونانی - رومی حدیث نفس نموده و هنری عینی ، ناسوتی و فضا - مکانی خلق نمایند ، نگارگران سنتی ما دقیقآ در جهت عکس آن عمل کرده و کوشش نمودند ، هنری ذهنی ، تفکر برانگیز و فضا - زمانی بیافرینند . نقش آفرینان ایرانی ( بخوانید شرقی ) ، از کهن ترین زمان ، تا اواخر دوره صفویه ، همواره سعی داشتند تا با اتکا به عوامل فوق و نیز رویکرد به جهان بینی ایرانی - اسلامی ، هنری را بیافرینند که هنرمندان معاصر در پی تبیین آنند ...
منابع مکتوب و مستند فارسی، برای شناخت ابعاد هنری و تاریخی هنر های نگارگری، طراحی و خوشنویسی ایرانی، بسیار ارزشمند هستند. این منابع نوشتاری شامل: کتابها، رسالهها، مرقعات(آلبوم)، نوشتههای متن خود آثار و غیره میباشند. مرقعات هنری نسبت به دیگر منابع نوشتاری- رسالهها و کتابها- نقش مهمی در حوزه ی هنر های کتاب آرایی عهده دار هستند. دیباچهی بسیاری از مرقعات دارای مطالب فوق العاده مهمی در ارتباط با هنرهای کتاب آرایی شامل نگارگری و طراحی، تذهیب، خوشنویسی و جلد سازی ایرانی، اعم ازجنبههای تاریخی، شناسایی هنرمندان، بیان روشها، نام سفارش دهند و نام نویسنده می باشند. مجموعه آثار هنری تک ورقی که در این مرقعات گردآوری و نگهداری می شوند نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. این آثار هنری تک ورقی نمونههایی از آثار هنری استادان گذشته بوده که هنرآموزان جوان از روی آثار مشق نظری یا مثنیبرداری میکردند. به همین جهت، سنت ساختن مرقعات نقش مهمیدر توسعه و تداوم آموزش هنرهای نگارگری، طراحی و خوشنویسی داشته است.آشنایی عمیق و همه جانبه با اصول نگارگری ایرانی و با مطالعه آثار موجود درمرقعات، می تواند با هنر نقاشی عصر حاضر هماهنگی کاملی را فراهم سازد و قابلیت احیاء و بکارگیری صحیح شاخصه های نقاشی ایرانی را به وجود آورد.به همین منظور، این مقاله به بررسی ویژگی های نقاشی و طراحی موجود در چهار مرقع معروف از مجموعه مرقعات موجود در استانبول و مرقعات موجود در کتابخانه ملی برلین (معروف به مرقعات دیتس) می پردازد.