فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرشته، موجودی لطیف و نامریی با قدرتی فراتر از زمان و مکان می تواند برتر از مقتضیات بشری سیر کرده و بین آسمان و زمین به حرکت درآید. او مخلوقی آسمانی و رابطی میان خدا و انسان بوده و در آثار هنری اغلب به شکل انسان بالدار ظاهر شده است. فرشته رمزی کهن است که در تمام تمدن ها و ادیان، راهیابی به ملکوت را میسر می سازد. تصویری از خیال که در پی هماهنگی با خدا و کائنات است. بنابراین بسیاری از مفاهیم مقدس با فرشتگان ارتباطی تنگاتنگ دارند. از این رو تصاویر و نقاشی های فرشته از اهمیت بسیاری برخوردار هستند زیرا که ارتباط ادیان و فرهنگ ها را ثابت و روشن می نمایند. در طول تاریخ، فرشتگان را بر اساس اعتقادات و باورهایشان تصویر کرده اند. فرشته ها در هنر قدسی شرق و یا غرب ویژگی های تصویری متفاوت و گاه مشابهی با یکدیگر دارند و گاه نیز از نظر موضوعیت از یکدیگر تمیز داده می شوند به طورمثال می توان گفت که فرشته ها در هنر قدسی شرق و یا غرب (بیزانس، قرون وسطی) موجوداتی روحانی و ملکوتی تصویر شده اند. و درحالی که از دوره رنسانس به بعد فرشته ها اغلب جنبه انسانی و مادی تری پیدا کرده اند.
پژوهش حاضر تلاش دارد وجه تصویر فرشتگان در دو مقطع تاریخی هنر دوران بیزانس و رنسانس را با هنر نگارگری ایرانی از منظر ساختار تصویری بررسی نماید. این پژوهش در راستای شناخت ابعادی از نگارگری ایرانی (پس از اسلام) هم می باشد.
روانکاوی تحولات نقاشی و معماری در بستر تاریخی جنگ جهانی اول تا جنگ دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، موضوع در روند مستمر و پیچیده تاریخ مانند یک فیلم تصور شده و از قالب های جدا و عکس گونة صامت و ایستا بیرون آمده است .اهمیت و دلیل انتخاب این روش پاسخ به نقصانی است که باعث شده اغلب ، آثار هنری نقاش ها و معماران مهم و پرآوازه یا جداگانه بررسی شده و یا تأثیر متقابل آن بر یکدیگر خارج از بستر تاریخی قرار بگیرد و اتفاقات سرنوشت سازی مانند جنگ و انقلاب که زندگی مردم، ارزش ها و سیستم ها را به هم ریخته تا دوباره بسازد، نادیده انگاشته شود .عامل روحی روانی نیز یکی از متغیّرهای این معادله است که در تولید و تحول اثر هنری نقش دارد .این متغیر نیز یا جداگانه بررسی شده و یا در نظر گرفته نمی شود .
این روشی است که بر مبنای آن می خواهیم دلیل دگرگونی ژرف و ظاهراً ناگهانی روحیة طبیعت گرا و رمانتیک کسانی مانند پیِت موندریان ، پیش از جنگ جهانی اول و تحول او به سوی نقاشی های انتزاعی را درک کرده، تأثیر نقاشی های انتزاعی روی معماری مدرن هلندی ها و سبک دِ استیل، به ویژه در معماری گریت ریت ولد 1924 در خانة شرودر، و در غرفة آلمان در نمایشگاه بین المللی بارسلون 1928، اثر میس وان در روهه را بررسی کنیم .
نمونة دیگر چنین تحولی در نتیجه جنگ خانمان سوز اول، لوکوربوزیه است .آثار پس از جنگ وی هیچ مشابهتی با آثار رمانتیک- سنتی پیش از جنگ ندارد .براساس این روش، فرضیات پژوهش را در روند تحقیق مرحله به مرحله، جزء به جزء توصیف و مقایسه کرده و به تحلیل و نتیجه گیری می رسانیم تا بتوانیم دلیل شتاب تغییر و تحولات هنری و معماری معاصر را در بستر بحران های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ُهویتی درک کرده، پیش داوری و قالب های خشک تحلیلی و مجزایی که احکام نظری متداول را دیکته می کند، بشکنیم و دیالکتیک روند شکل گیری پدیده ها را تقویت کنیم .این پژوهش حاصل تحلیل نگارندگان از آثار و مطالعات کتابخانه ای است .
مطالعه بازشناسی مواد، مصالح و تکنیک ساخت موزاییک های تزیینی ساسانی (کاخ بیشاپور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
37 - 48
حوزههای تخصصی:
هنر موزاییک کاری به عنوان یک عنصر تزیینی در بنا، از قدمتی چندین هزار ساله برخوردار بوده و در تمدن های مصر، بین النهرین، یونان، روم و بیزانس بطور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. اما این هنر در ایران باستان با اقبال چندانی مواجه نبوده و تنها در سطحی اندک در دوره ساسانی و در حیاط موزاییک کاخ بیشاپور، اجرا گردیده است. پژوهش پیش رو، با استفاده از روشهای علمی– آزمایشگاهی به بررسی و شناخت مواد، مصالح و تکینک های به کار رفته در ساخت این هنر پرداخته و مقایسه ای دارد بین مواد و مصالح و تکنیک های ساخت موزاییک کاری کاخ های ساسانی و هنر موزاییک کاری روم باستان. نتایج حاصل از مطالعات علمی- آزمایشگاهی این پژوهش، ضمن مشخص نمودن مواد و مصالح موزاییک های ساسانی، وجه تشابه این مواد با مواد و مصالح تزیینات موزاییک کاری تمدن روم را نیز مورد بررسی قرار می دهد و تاثیرات متقابل آنها بر یکدیگر را ارزیابی و با توجه به ویژگی های هنری و فنی موزاییک های بیشاپور، سعی در شناسایی هویت ملی سازندگان آنها می نماید. بر بستر مطالعات فنی انجام شده در این پژوهش، امکان بازآفرینی و ساخت تزیین موزاییک کاری با تکنیک دوره ساسانی مهیا گردید. روش تحقیق این پژوهش بر بستر انجام مطالعات تئوریک، مطالعات آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل داده ها در هر بخش از مطالعه استوار است.
مطالعه تطبیقی نشانه های بصری در آینه کاری ایرانی و هنر فتوکلاژ (مورد مطالعاتی فتوکلاژهای دیوید هاکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
81 - 95
حوزههای تخصصی:
آینه کاری ایرانی گونه ای دیوارنگاری به شمار می آید ولی به اعتبار ویژگی های بینشی، مضمونی و ساختاری، با انواع دیگر دیوارنگاری در جهان متفاوت است؛ در حقیقت ما در آینه کاری شاهد زبان تصویری ویژه ای هستیم که از تعامل میان قطعات خرد شده آینه با نقوش هندسی شکل گرفته است؛ محتوای شکلی این عناصر را فرم های کوچک هندسی، سه گوش های منظم و فرم های ساده شده طبیعی تشکیل داده اند؛ از جهت ظرافت دید، این روش نتایج درخشانی دربرداشته و سبب بوجود آمدن شیوه نوینی از اجرا گردیده که معادل تصویری آن را می توان در اشکال گوناگون هنر نوین بویژه هنر فتوکلاژ مشاهده کرد؛ این مقاله تلاشی است برای پاسخگویی به این مسئله که آیا تشابهی میان نشانه های زیبایی شناختی در آینه کاری ایرانی و فتوکلاژهای دیوید هاکنی وجود دارد؟ از این رو با بهره جستن از روش توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی، به مطالعه پاره ای از وجوه اشتراک نمونه های موردنظر می پردازیم. حاصل تطبیق و نتیجه بررسی ها نشان می دهد که نشانه های بصری بکار رفته در آینه کاری ایرانی و فتوکلاژهای دیوید هاکنی فارغ از مجموع شرایط زمانی و مکانی به صورت مشابه بکار رفته است.
بررسی تأثیر مبانی عرفان اسلامی بر فرم و محتوای موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سیر تاریخی کاربرد معنوی و عرفانی از موسیقی، علاوه بر صحه گذاردن بر قدمت تاریخی «موسیقی عرفانی»، کاشف از تفاوتی است آشکار میان نگاه عرفان اسلامی و عرفان های دیگر به موسیقی. موسیقی عرفانی در عرفان اسلامی، حاصل سیطره تفکرات عرفانی و شهودی بر عالم ادبیات و در پی آن، آمیختگی «عرفان ادبی» با عالم موسیقی است. واسطه پیدایش این نوع موسیقی، در حقیقت عرفان ادبی است. از آن جا که «موسیقی عرفانی»، واگویه عواطف و تخیلات صافی عارفانه است، ارمغان آن می تواند تداعی احساسات معنوی و عارفانه ای باشد که برای غیر سالکان و کسانی که با آسمان عرفان بیگانه اند نیز، شیرین و الهام بخش باشد. از این جهت، موسیقی عرفانی سبب بروز نوعی از عرفان گروی گردیده که می توان آن را «عرفان موسیقایی» نامید. در این مقاله کوشیده شده است تأثیر مبانی عرفانی بر فرم و محتوای موسیقی تبیین گردد. از آنجا که محتوای این اثر، بن مایه ای فلسفی- عرفانی دارد، به مقتضای این محتوا، روش اعمال شده در پژوهش آن نیز طبیعتاً عقلی و با ابزار مطالعات کتابخانه ای و به صورت تطبع در آثار بزرگان و صاحبنظران دانش موسیقی، فلسفه و عرفان بوده است.
نشانه شناسی فرهنگی در آثار هنر محیطی
حوزههای تخصصی:
هنر محیطی به عنوان یک جنبش هنری که به نظر می رسد سعی دارد راه حلی برای بحران و معضلات زیست محیطی که امروزه جهان را در برگرفته مطرح کند، برای رسیدن به اهدافش با مدد ازتمامی شرایط خارجی، فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی که می توانند فرد یا گروهی را تحت تاثیر قرار دهند در مسیر اهدافش گام بر می دارد. به تعریفی، هنر محیطی که یکی از شاخه های هنر جدید است، سعی دارد با نگرشی نو به رابطه انسان با طبیعت بپردازد و راهکارهای جدیدی را برای همزیستی با محیط اطراف در اختیارمان بگذارد. با نگاهی دقیق تر به هنر محیطی و زیر شاخه های آن و هنرمندانی که به نوعی در این عرصه گام نهادند، ابعادی آشکار خواهد شد که به همان اندازه ای که طبیعی هستند ، فرهنگی نیز هستند. بنابراین با توجه به نقش علم نشانه شناسی که در این میان سهم بسزایی را در معرفی فرهنگ ها و جهان امروز ایفا می کند؛ و از آنجا که در حوزه نشانه شناسی هیچ چیز خالی از نشانه نیست و از طرفی در هم آمیختگی جهان نشانه و نانشانه موضوعی است قابل تأمل، به همین سبب در این پژوهش، نشانه شناسی فرهنگی، در خصوص رابطه موجود بین "فرهنگ، طبیعت و آثار هنرمحیطی" پرداخته و همچنینبررسی سه اثر از سه هنرمند شاخص هنر محیطیو بررسی نشانه ها در این آثار از طریق رویکرد نشانه شناسی فرهنگی و لایه های زیرین معنایی اثر مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، که بر این اساس ضمن دیدن اشتراک هایی در استفاده از عناصر طبیعت از قبیل (سنگ، چوب، ....) و میرا بودن آن ها به تفاوت های بیانی و نوع بکارگیری عناصر در زیر شاخه های هنر محیطی و آثار این هنرمندان می توان پی برد. علاوه بر آن می توان نتیجه گرفت، این آثار که در طبیعت شکل می گیرند جزئی جدا ناپذیر از طبیعت و فرهنگ انسانی در مناطق مختلف و یا فرهنگ های فراگیرتر هستند. نشانه ها در این آثار دارای بار معنایی فرهنگی –اجتماعی می باشند، چرا که در ابتدا به حفظ محیط زیست و زندگی بشر در سطحی وسیع و در کنار آن به بیان فرهنگ های مشترک جهانی می پردازند.
بررسی سنگ نگاره های باستانی اسبقته یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران شاهراه تمدن های باستانی و مهد فرهنگ های قبل تاریخ، هزاران راز نهفته در خود پنهان کرده است. در این میان، سنگ نگاره ها از نو یافته ترین هنرهای ایران هستند که در نقاط مختلف ایران پراکنده اند و هریک نشان و کلامی از دنیای باستان دارند. در این پژوهش، سنگ نگاره های اسبقته (هسبخته) را انتخاب و بررسی کردیم. این آثار که در روستای شواز استان یزد قرار دارند، ازلحاظ قدمت و تنوع نقوش قابل بررسی هستند و نوع بینش و آداب زندگی انسان در آن دوران را نشان می دهند. این مقاله را با روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه انجام دادیم. با بررسی انواع نقوش حکاکی شده در این منطقه، با نمادهای باروری و زایش (بز کوهی و قوچ)، نمادهای مهرپرستی (چلیپا و حلقه مهر)، نماد جهت نما و نقوش حیوانی، انسانی و گیاهی مواجه می شویم که قدمت زیاد سکونت در این منطقه و اعتقادات و آیین های اولیه ساکنان را نشان می دهند.
چیدمان گرافیک: بررسی ساختارهای تصویرگری کتاب کودک و نوجوان
حوزههای تخصصی:
تصویرگری هنری مردمی است که تصویرگر به وسیله آن اندیشه و مفاهیمی را به مخاطب انتقال می دهد. امروزه بیشترین کاربرد این هنر در کتاب برای کودکان و نوجوانان است. آگاهی هنرمند از روش های متفاوت تصویرسازی سبب ایجاد ارتباط بهتر با بیننده می گردد. در این راستا نظرات مخاطب، ناشر و نویسنده مؤثر بر انتخاب های طراح در اجرای کار است. این تحقیق با معرفی برخی از ساختارهای تصویرگری پاسخی به این پرسش است که کتاب کودک و نوجوان چه دسته بندی هایی دارد؟ لذا با روش شناسایی و معرفی، ضمن بررسی ساختارگرایانه، به طبقه بندی آن پرداخته و از نظر سطح، توصیفی می باشد. روش جمعآوری اطلاعات کتابخانه ای، میدانی و مشاهدهنگر است. بر این اساس انواع تصویرگری بر طبق رابطه آن با محتوا، سن مخاطب، سبک های نقاشی، نحوه رنگ گذاری، صفحه آرایی، صحافی و تکنیک اجرایی بیان شده است. روش هایی چون کولاژ، تصویرسازی سه بعدی، تصاویر کارتونی، تصویرسازی فرهنگی و قومی، استفاده از بافت و ترکیب بندی، کاربرد حاشیه و قاب بندی تزئینی و داستان مصور دنباله دار از جمله راهکارهای ارائه شده در این گروه بندی ها جهت تصویرگری برای این قشر است.
چیدمان گالری: آرشیو استاد مرحوم سید مهدی چیتی
حوزههای تخصصی:
ویدئوآرت؛ ایده ای مبتنی بر ضبط و پخش؛ در گفتگویی با دکتر اصغر کفشچیان مقدم
حوزههای تخصصی:
مطالعه تحلیل ساختاری رقم در قرآن های ثبت شده موزه ملی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
حوزههای تخصصی:
سیرِ نفوذِ موسیقی غربی به ایران در عصرِ قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفوذ موسیقی غربی به ایران، برخلاف نقاشیِ غربی که از عصر صفوی آغاز شد، بسیار متأخر است و از دوره قاجار عقب تر نمی رود. در ضمن، این نفوذ به طور غیرمستقیم و در پیِ مدرن سازیِ قشونِ کشور توسط عباس میرزا صورت گرفت که یکی از ملزوماتِ آن، ایجاد دسته موسیقیِ نظامی به شیوه غربی بود. بنابراین، موسیقی غربی، مثل برخی از کشورهای منطقه، با موسیقیِ نظامی وارد ایران شد و بعدها، در زمان ناصرالدین شاه، آموزشِ نظام مندِ مبانیِ این موسیقی را نیز، توسط یک افسرِ موسیقیِ فرانسوی، با خود همراه آورد. با این حال، شواهد نشان می دهد که در طولِ دوره قاجار، این موسیقی تأثیرِ ناچیزی بر موسیقیِ ایران از نظر ساختاری به جا گذاشت و بیشتر، به عنوان یک «موسیقیِ دوم»، در کنار موسیقیِ ایرانی به حیات خود ادامه داد؛ چیزی که قابل مقایسه با تأثیر سریعِ نقاشیِ غربی، که تقریباً از همان ابتدا منجر به «فرنگی سازی» شد و در اواسط عصرِ ناصری تقریباً به کلی نقاشیِ سنتی را به حاشیه راند، نیست. برای اینکه موسیقیِ غربی تأثیری روشن بر فرهنگِ شنیداری و به تبعِ آن، بر ساختارهای موسیقیِ ایران بگذارد، می بایست تا دوره پهلوی صبر کرد. با این حال، برخورد با موسیقیِ غربی منجر به نوعی مدرن سازی در فرهنگ موسیقاییِ کشور در اواخر عصر قاجار شد.
ساختار نقش هراتی در فرش ایران
حوزههای تخصصی:
یکی از نقوش سنتی فرش ایران نقش هراتی است. این نقش از نظر لغوی منسوب به هرات و دراصطلاح، ساختاری است متشکل از دو برگ –یا دو برگ ماهی شکل _ متقابل و قرینه که گل شاخص و درشتی را در برگرفته اند.در این نوشتار سعی بر آن است که ضمن توصیف دقیق این نقش ، ساختار فرمی آن تحلیل شده و انواع آن در واگیره , متن و حاشیه فرش معرفی گردد. مطالعه سیر تحول این نقش نشان می دهد که روش ها و سلائق بافندگان هرمنطقه از نقطه نظر سبک بافت ، اندازه واگیره ، نقشمایه های به کار رفته ، شیوه طراحی و رنگ بندی, موجب تغییرات ، تنوع و اطلاق اسامی متعدد به این نقش شده است که خود، عامل مهمی درشناسایی محل بافت آن به شمار می آید. درروند تحولات این نقش ، همچنان دو ویژه گی تداعی حرکت نقشمایه های اصلی به دور نقشمایه مرکزی و استفاده ازحاشیه های خاص _ سماوری و یا دوستکامی_ پابرجا مانده است. همچنین به دلیل کاربرد مسلط نقشمایه ماهی و یا برگ مشابه ماهی ، این نقش تقریبا در تمامی مراکز بافت ایران، "ماهی"، " ماهی درهم"،"حوض و ماهی" نامیده شده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است.
نقشِ تحریرها در صورت بندیِ گوشه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش بر این است که بر پایه ی 5 آوانگاری از اجراهای برخی اساتیدِ آوازِ ایران با رهیافتی تطبیقی- تحلیلی و با استفاده از مفاهیمِ شِنکِر در آنالیزِ موسیقی، قسمتی از نقش های متنوع تحریرها در موسیقی دستگاهی بررسی شود. تحلیلِ این نمونه ها، که همگی از درآمدِ دستگاه چهارگاه انتخاب شده اند، صرفاً با تکیه بر تحریرهای بخشِ آغازینِ این اجراها انجام خواهد شد. در این بررسی، با تکیه بر مبحثِ سیرِ نغمگی، نشان داده خواهد شد که تحریرها، به عنوان مهم ترین عنصرِ تزئینی در موسیقی دستگاهی، در بسترِ مُدی که در آن اجرا می شوند، معنا پیدا می کنند و ما با توجه به این بستر است که می توانیم نحوه عملکرد تحریرها را توضیح دهیم. نیز با تکیه بر تحلیلِ نمونه ها و ترسیمِ نمودارهایِ آنالیزی، تلاش خواهد گردید نحوه شکل یافتنِ صورت و پیکره گوشه ها، و به تبع آن دستگاه های ایرانی، به واسطه تحریرها، که می تواند کمک شایانی باشد برای درکِ ما از ساز و کار گوشه ها و دستگاه ها، بازنمایی شود. گسترش و بسطِ یک صدا و نیز یک سلولِ مُدال خاص؛ کمک به گذار از نغمه ای به نغمه دیگر و نیز از سلولی مُدال به سلولِ مُدال دیگر و نیز پرداختِ انواع فرودها در موسیقی دستگاهی، از جمله مهم ترین نقش های متنوع تحریرها به شمار می آیند.
تبارشناسی دلقک در نمایش سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلقک، شخصیتی از ژرفای فرهنگ عامیانه کشورهاست که محبوبیت مردمی به آن جایگاهی ماندگار بخشیده است و آن را به الگویی ثابت، فراتر از زمان و مکان تبدیل کرده است. او هوشمندانه خود را با افق اجتماعی روز هماهنگ ساخته و جایگاه خود را در میان فرهنگ مردمی ثابت و استوار نگاه داشته است. شناخت بهتر مفهومی چون دلقک نیاز به مطالعاتی تبارشناسی در چگونگی شکل گیری و گونه شناسی در بررسی نمونه های موجود دارد. دلقک سنتی نمایش های ایرانی در سه گونه بقال بازی، سیاه بازی و خیمه شب بازی را می توان ادامه گروه های اجتماعی دانست که تبار آیینی، اجتماعی و تاریخی او به نظر می رسند و به شکلی کلی با محور "دیگری" مشخص شده اند. بلاگردان از نظر آیینی، خنیاگر، کولی و نیرنگ باز (عیار) از نظر تاریخی و دلقک های میدانی و دربار از نظر اجتماعی، تبارهای دلقک سنتی ایرانی هستند. جستجوی تباری ویژگی های دلقک های نمایش سنتی در گروه های تباری، هم چنان که آنها را ژرف و چند لایه می سازد، افقی برای مطالعه ادامه کارکرد دلقک سنتی ایرانی تا امروز به دست می دهد.
بررسی و تحلیل نقش برجسته های قاجاری مجموعه سنگ تاق بستان، کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته ها، یکی از مهم ترین مدارک باستان شناسی جهت شناخت جنبه های تاریک فرهنگ های گذشته به شمار می روند. در مجموعه ی سنگ تاق بستان، 47 نقش برجسته که احتمالاً تزئینات بنایی را تشکیل می دهند، نگهداری می شوند. به نظر می رسد این تزئینات از بنایی خارج از کرمانشاه بدست آمده و هیچ گونه ارتباطی با بناهای قاجاری کرمانشاه نداشته باشند. با توجه به اینکه مجموعه فوق تاکنون مورد مطالعه هنری و باستان شناختی قرار نگرفته ، پژوهش حاضر نخستین تلاشی ست که با این منظور صورت پذیرفته و هدف از آن نیز شناسایی هویت و جریانات مؤثر در شکل گیری آنها می باشد. موضوعات حک شده، صحنه های بزم و جشن درباریان، شکارِ شاهانه در شکارگاه، تک چهره هایی از سربازان تفنگ به دست قاجاری و نقوش گیاهی و گل و مرغ می باشد. مهم ترین سوال پژوهش حاضر عبارتست از؛ دلایل، زمینه ها و الگوهای هنری مؤثر در ایجاد نقش برجسته های مزبور کدامند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوپذیری شاهان قاجار در نقش برجسته سازی از هنر ایران باستان، هنر صفویان و هنر غربی به وضوح مشهود است. به علاوه با مطالعه ی تطبیقی نقوش، احتمالاً این مجموعه مربوط به بنایی اشرافی در شیراز (؟) یا اطراف آن بوده و احتمالاً در زمان فتحعلی شاه بنا شده است. روش بکار رفته نیز استفاده از مطالعات مقایسه ای و منابع دستِ اول دوره ی قاجار به منظور شناسایی ماهیت و جریانات هنری مؤثر بر آنها است.
مکانیسم بازنمایی تصویر کودک در ساختار روایتی وتصویر سازی کتاب «دیگر درخانه پسرک هفت صندلی بود»
حوزههای تخصصی:
نگاه به جنبه های متفاوت زندگی کودکان، به ویژه تأثیر تصویرسازیهای ادبیات داستانی بر آنان همواره مورد توجه منتقدین بوده است.لذا پژوهش حاضر به مطالعه یکی از این موارد اختصاص دارد. از آنجا که تاکنون با رویکرد تصویرسازی و عدم تطابق آن با متون روایی به مطالعه کتاب های کودکان پرداخته نشده است، در این نوشتار با استفاده از نظریه «رولان بارت» درباره ساختار روایت ها و نظریه«استوارت هال» نسبت به بازنمایی، داستان «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود» انتخاب شد. از آنجاکه در ادبیات روایی کودکان، همواره ترکیب ساختار و مضامین تصاویر با داستان در ارتباط با یکدیگرند و تصویر سازی بر اساس زمینه اجتماعی مؤلف و تصویرساز و همچنین برداشت آنها از کودک و دوران کودکی انجام می پذیرد، همواره چنین قرائتی را از کودک و دوران کودکی در ذهن داشته و آن را باز تولید می کنند. در این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی داستان مذکور مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحلیل های تصاویر و شیوه بازنمایی کودک در آنها، نشان دادند کودک بازنمایی شده در تصاویر، به طور معمول نمی تواند به شکلی خلاقانه و مستقل در فرآیند ساخت معنا شرکت جوید و تصویرساز و مؤلف به شکل ناخودآگاه، به طور معمول قرائت مسلطی را که در بستر فرهنگ جامعه از «کودک» و«دوران کودکی» وجود دارد، در قالب کلیشه ها و رمزگان فرهنگی و ایدئولوژی مسلط،به متن یا تصویر تحمیل می کنند.
بکارگیری روش کاربرمحور مبتنی بر رفتارگرایی در طراحی محصول؛ طراحی موردی: طراحی مبلمان زمین بازی کودکان در پارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
85 - 92
حوزههای تخصصی:
توجه به ایجاد محیط های اجتماعی و تجهیزات مناسب برای کودک و آشنایی با نیازهایش، زمینه رشد درست شخصیتی و رفتاری او را به عنوان نسل آینده مهیا می کند. یکی از محیط های اجتماعی موثر بر نحوه برقراری ارتباط کودکان با جامعه، پارک ها و بویژه زمین های بازی آنها می باشد که درکشور ما دستخوش کم توجهی هستند .این مقاله به رفتارنگاری کاربران محصولی می پردازد که خود دستاورد روش کاربر محور مبتنی بر اصول طراحی رفتارگراست. طراحی کاربر محور به درک نیازهای واقعی کاربران و زمینه استفاده از محصول توجه می کند و روش هایی برای پروسه طراحی از جمله درک شرایط استفاده از محصول، تبیین نیازها و الزامات کاربر، طراحی و ارزیابی معرفی می کند. در بخش طراحی رفتارگرا، مدلی مفهومی مبتنی بر "الگوهای بروز یک رفتار" که شامل سه مرحله ترغیب، تدوین و تشویق کاربر در راستای رسیدن به هدف رفتاری خاص است، به کار گرفته شد. رفتارنگاری کاربران از طریق پرسشنامه، مشاهده و نوشتن سناریو استفاده، در پنج پارک شهری منتخب از مناطق مختلف تهران صورت گرفت و روی هم رفته از 100 کاربر اطلاعات بدست آمد و در انتها بر اساس نتایج بدست آمده، معیارهایی برای طراحی تاثیرگذار بر رفتار کاربر تدوین و در طراحی محصول نهایی بکار گرفته شد.
روانشناسی تبلیغات در هنر مانوی
حوزههای تخصصی:
بدون شک دردنیای ایران باستان ، مانی یکی ازمعروفترین مبلغان مذهبی به شمارمی رود . او که داعیه پیامبری داشت برای ارائه دین خود که درواقع تلفیقی ازمهمترین ادیان آن زمان بود ، بابهره گیری ازروشی نوین درتبلیغ دین جدیدش، تبدیل به یکی ازنام آورترین شخصیتهای دینی ایران باستان گردید.هوشمندی مانی وپیروانش دراستفاده آگاهانه ازهنرهای بصری وتجسمی که شاخص ترین آنها هنرنقاشی ونگارگری بود چنان اثروسیعی درانتشاراین آیین نوظهورداشت که به تدریج ازمرزهای سیاسی ایران فراتر رفت ونفوذ وتسلط آن برافکارآدمیان درشرق تا به چین ودرغرب تا اروپای شرقی کشیده شد.استفاده ابزاری و هوشمندانه مانویان دراستفاده ازهنرطراحی ونقاشی ، چنان اثرعمیق وقدرتمندی درتاریخ ایران باستان برجای گذاشت که نتایج آن تا قرنها بعدوحتی درعصرحاضر، به عنوان کاربرد تبلیغی هنردرعرصه های مختلف وازجمله درتزیین کتب که ازآن به عنوان کتاب آرایی یادمی شود ، به خوبی مشهوداست. تحقیق حاضربرآن است تابانگاهی به علم تبلیغات دردنیای معاصربه بررسی کاربردتبلیغی هنرنقاشی درترویج عقایدمانی بپردازد که ازجمله پیشگامان استفاده ازهنر به مثابه ابزارتبلیغاتی جهت ترویج ونشرعقایدخویش دردنیای باستان محسوب می گردد.روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده وبرمبنای گردآوری اطلاعات اسنادی واستفاده ازمنابع مکتوب صورت گرفته است
خوانشی تازه بر بازنمایی و تفسیر هنری چهار هنرمند معاصر بر اثر مونالیزا (با تکیه بر مطالعه ی تطبیقی هرمنوتیک و دیکانستراکشن)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر پیدایش یک رویکرد جدید در مورد چگونگی نگرش و دوباره خوانی متون ادبی و هنری، مورد توجه قرار گرفته است. این منظر جدید که دیکانستراکشن1 (واسازی) نام دارد با نگاهی بن فکنانه، در تقابل با ساختارگرایی2 هرمنوتیک3 (تأویل) قرار می گیرد. هرچند که وجود تشابهاتی میان این دو منظر، ارتباط و اشتراکات پایه ایی را میان این دو گرایش تفسیری اثبات می کند تا آنجا که می توان مدعی زایش دیکانستراکشن (واسازی) از نهان هرمنوتیک (تأویل) شد لکن بسترهای متباینی که هرکدام از این دو نگرش در آن تجلّی یافته اند؛ و منظر آزادانه ی که دیکانستراکشن دارد به نظر می آید این نوع تفسیر اخیر مرحله ای فراتر از هرمنوتیک مدرن است. با اینحال این مقاله با رویکرد مطالعه تطبیقی دیکانستراکشن (واسازی) با هرمنوتیک (تأویل) از منظر ویتگنشتاین و گادامر سعی دارد بر عدم جدایی هرمنوتیک و دیکانستراکشن تأکید ورزد و در این راستا با تحلیل 4 نمونه از آثار اقتباسی هم منظر دیکانستراکشن و هم هرمنوتیک را برای این آثار قائل می شود. بر این اساس این نتیجه حاصل می شود که نمی توان قطعاً مدعی شد یک تفسیر، تفسیری دیکانستراکشنی است یا هرمنوتیکی بطوریکه هرچند در نظر می توان تمایزاتی میان این دو نوع یافت ولیکن در عمل به خاطر محدودیّت و قید و بندهای غیر قابل انکار تمایزی دیده نمی شود بطوریکه یک تفسیر دیکانستراکشنی در آزادانه ترین حالت تنها می تواند یک نوع هرمنوتیک مدرن باشد. این مقاله بر اساس روش تحقیق توصیفی - تحلیلی به انجام رسیده و در تحلیل اطلاعات از روش تطبیقی استفاده شده است.