فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
63 - 72
حوزههای تخصصی:
خوشنویسی به عنوان یکی از مهم ترین هنرهای اسلامی، از سده های اولیه دوران اسلامی تا به امروز، تحولات تاریخی و اجتماعی بسیاری را از سر گذرانده است که می توان این تحولات را ذیل گفتمان های حاکم بر خوشنویسی در ادوار مختلف بازخوانی کرد. هدف پژوهش حاضر با فرض وجود نوعی گفتمان علمی- هندسی در سده های میانه، بازشناخت این گفتمان و استخراج ویژگی های آن در متون مربوط به خوشنویسی است. گفتمانی که به مرور بر اثر ترجمه متون یونانی و تألیف متون علمی توسط دانشمندان اسلامی و به طور کلی اهمیت یافتن علم گرایی و عقل گرایی در جامعه اسلامی سده های میانه شکل گرفت. از متون و رساله های باقی مانده از دانشمندان و نویسندگان این دوره و همچنین آرای پژوهشگران هنر اسلامی، استنباط می شود که تعاملی جدی میان علوم ریاضی با اقسام صنایع، مشاغل و رشته های علمی وجود داشته است. در همین راستا، هندسه و ریاضیات عامل بسیار مهمی در تدوین و تکامل خطوط اسلامی نیز بوده اند. بنابراین در این پژوهش با استفاده از روش تاریخی و اتخاذ رویکرد تحلیل گفتمان، با تأکید بر متون و رساله های خوشنویسی، به استخراج و بازشناخت ویژگی های گفتمان علمی- هندسی در خوشنویسی اسلامی سده های چهارم تا هشتم هجری پرداخته شده است.
تأثیر فرهنگ جامعه و کارکرد اثر در شکل گیری کالبد و تزیینات معماری در بناهای زندیه با نگاهی بر عمارت دیوانخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
27 - 34
حوزههای تخصصی:
در دوران زند، کریم خان به عنوان حاکمی مردمی، در معماری به دنبال دستیابی به اسلوبی بود که جنبه های اجتماعی داشته باشد و با این دیدگاه ساخت و تزیینات بناها در این دوره بسیار تنوع می یابد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و تحلیل معماری کالبد و تزیینات وابسته به آن با نگاهی به عمارت دیوانخانه زندیه است و در پی پاسخ به این سوال که طراحی سازه و تزیینات چگونه با توجه به کارکرد اثر و فرهنگ انتخاب شده است و نقش اجتماع در شکل گیری طرح معماری و تزیینات اثر چگونه است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است و یافته های حاصل شده بیان میدارد که در این دوران فرهنگ جامعه و نگاه حکومت در پی ایجاد نگاهی عدالت محور و مردمی بوده که این دیدگاه در طراحی معماری و تزیینات وابسته به آن و کارکرد بخشی به اثر تاثیر داشته است. در بنای دیوانخانه با کاربری دادگستری، تمامی عناصر معماری و تزیینات جهت نمایش ویژگی های کارکرد بنا و روح حاکم بر فرهنگ جامعه گزینش شده است. بنابراین می توان اذعان داشت ریشه های فرهنگی جامعه و نگاه حکومتی در دوران زندیه، به طور خاص، در طراحی سازه و تزیینات بکار گرفته شده است.
قرائت فیگوراتیو از نمایشنامه مالی سویینی نوشته براین فری یل بر مبنای کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون ادبی و نمایشی گاه با نقاط تاریک و مبهمی مواجه می شویم که متن در مورد آن ها سکوت کرده است. به بیان دقیق تر گاه خواننده در مورد شخصیت ها یا داستان با سوالی مواجه می شود که متن پاسخی برای آن ندارد یا خواننده معنای سخنی در متن را به درستی در نمی یابد. به این ترتیب آنچه در متن برایمان مسأله انگیز خواهد بود «ابهام» است و آنچه ما را به پاسخ هایی درست از آن مسأله هدایت می کند ضرورت توجه به «بافت» در متن می باشد. در نمایشنامه مالی سویینی نوشته براین فری یل نیز ابهام در رابطه کاراکتر «مادر» با «پدر» موضوعی ست که در نخستین سطح معنایی و زبان لیترال متن قابل دریافت نخواهد بود. از آنجایی که فری یل نیز همواره به عنوان نویسنده ای با دغدغه های زبان محور شناخته شده است. به همین منظور با توجه به نشانه های کتاب مقدس در بافت متن، و به میانجی نظریات اریش اوئرباخ در کتاب میمسیس، قرائتی فیگوراتیو از این نمایشنامه و کشف استعارات نهفته در ابهامات متن ضرورت طرح این پژوهش را تشکیل می دهد. ضرورتی که در قرائتی تنگاتنگ از متن نمایشنامه مالی سویینی و کتاب مقدس به شیوه ای توصیفی و تحلیلی منجر به صورت بندی الگوی استعاری این متن و پاسخ به ابهامات درونی آن می گردد.
کارکردهای چندگانه ی ساز کرنا در آئین های مذهبی و سوگواری منطقه ی شرق گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کرنای گیلان و کارکردهای چندگانه ی آن در آئین های شرق گیلان است. امروزه حضور کرنای گیلان با مجموعه ای از کنش های ذهنی، اعتقادی و تاریخی همراه است. در این مقاله با استفاده از گفتمانی بینامتنی تلاش شده است این کنش ها با خوانشی نو واکاوی شده و کارکردها و مفاهیم چندلایه ی این ساز شناسایی، دسته بندی و تحلیل شوند. مسئله ی اصلی پژوهش حاضر تمرکز بر کارکردهای مختلف این ساز در بخش های اعتقادی اجتماعی، نمادین، سخن گویی و کارکرد صوتی است. در کارکرد اعتقادی، این ساز صرفاً ابزاری موسیقایی نیست، بلکه دارای جنبه های اعتقادی و اجتماعی از جمله مشارکت در تشکل های دینی، استمرار آیینی مذهبی و برآورده کردن نذر و حاجتِ افراد است. عملکرد سخن گویی کرنای گیلان در اجرای قالب های ریتمیکِ اشعار ابیات قابل تبیین است. از کارکردهای نمادین آن می توان به مفاهیمی چون مردانگی، قدرت، رساندن پیام به مکانی غیرمادی، نمادهای مکانی و زمانی اشاره کرد. از ورای این کارکردهای چندگانه نشان داده می شود که چگونه یک ابزار تولید صدا در طی تاریخ با حفظ استعاره های کارکردی خود ماندگار شده و با سازگاری با بافتِ اجرایی جدید، بقای خود را تضمین کرده است. تحقیق حاضر به شیوه ی کیفی و گردآوری اطلاعات متکی بر پژوهش های میدانی و کتابخانه ای بوده است.
مطالعه تطبیقی نظریه واقع گرایی فیلم با حادواقعیت ژان بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت متمایز تصویر در عکاسی و سینما که نتیجه فرآیند مکانیکی تولید آن است از آغاز باعث پیوند ناگسستنی این دو رسانه با واقعیت و چگونگی بازنمایی آن گردید. نظریه واقع گرایی فیلم با تاکید بر همین ویژگی توسط اندیشمندانی نظیر آندره بازن شکل گرفت. این رویکرد با ظهور فنآوری دیجیتال که اساسا بر مبنای تشکیک در این پیوند وجودی بنا شده با چالش جدی مواجه شد و نظریه پردازان پست مدرن از جمله ژان بودریار خوانش تازه ای از نقش رسانه های جدید در بازنمایی واقعیت عرضه کردند. بر این اساس مقاله حاضر با هدف تبیین فرآیند دگرگونی بعد زیبایی شناختی واقعیت و بازنمایی آن پس از به وجود آمدن امکان ثبت و بازتولید تکنولوژیک تصاویر در سینما به تحلیل این دو نظریه پرداخته است. پژوهش تطبیقی پیش رو که با استناد به منابع معتبر و روش توصیفی -تحلیلی انجام گرفته، درصدد است تا نشان دهد، اگرچه نظریه واقع گرایی فیلم تمام توجه خود را معطوف به بازنمایی واقعیت در سینما کرده بود اما هم چنان در چارچوب بازنمایی کلاسیک بر مبنای اصل ارجاع تصاویر به مصداق بیرونی باقی مانده است؛ لیکن ژان بودریار با تبیین حادواقعیت و نظم جدید وانموده ها زمینه را برای تفسیرهای تازه ای از بازتولید واقعیت در وضعیت پست مدرن فراهم کرده است.
تحلیل نمادشناسی نقوش سنگ مزارات اسلامی موزه شهر اهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت موضوع معاد در جهان بینی اسلامی، مسئله تدفین در اسلام، جایگاهی ویژه دارد. همین امر سبب شده است تا در گستره وسیعی از ایران، سنگ مزاراتی با علائم و نقش های گوناگون برجای بماند. شهر اهر دارای تعداد زیادی از سنگ-مزارات است و حیاط موزه این شهر، یکی از غنی ترین مجموعه های سنگ مزارات شمال غرب ایران، شناخته می شود. این سنگ مزارات، فاصله زمانی از دوره ایلخانی تا قاجار را دربرمی گیرند که هم زمان با گسترش شهرنشینی، از مکان های اصلی خود (گورستان های داخل شهر و همچنین روستاهای اطراف)، جابجا شده و به این موزه منتقل شده اند. در این پژوهش بنیادی تلاش می شود با روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به کمک مطالعات میدانی و اسناد و منابع کتابخانه ای، نقوش روی این سنگ مزارات با رویکرد نمادشناسی مورد مطالعه قرار گیرد. در پژوهش حاضر سعی شده است به یک سوال پاسخ داده شود: نقوش سنگ مزارات موزه اهر از لحاظ مضمون و نمادشناسی شامل چه مفاهیمی هستند؟ براساس این مطالعه، مشخص گردید که بیشتر نقوش موجود بر روی سنگ مزارات موزه اهر مربوط به دوره صفویه بوده که با انواع مختلفی از نقش-مایه های کتیبه ای، هندسی، محرابی، ابزارآلات جنگی و صحنه های روایی تزیین شده اند که شواهد مستقیمی از اعتقادات عصر خود را به نمایش می گذارند.
مطالعه جناس بصری در طراحی گرافیک و کاربرد آن در طراحی پوسترهای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
77 - 88
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش، مطالعه جناس بصری در طراحی گرافیک و کاربرد آن در طراحی پوسترهای اجتماعی است. جامعه هدف در این تحقیق، پوسترهای اجتماعی طراحی شده در کشورهای عضو اتحادیه اروپا است که در سالهای 2000 الی 2014 طراحی شدهاند و طراحان جناس را دستمایه اصلی برای خلق اثرشان قرار داده اند. ازاین رو با نمونه گیری هدفمند تعداد 30 پوستر که دارای بیشترین متغیرهای مورد بحث در تحقیق بودند، به عنوان جامعه نمونه، انتخاب شدند. پژوهش حاضر به منظور شناسایی و تحلیل ویژگی های جناس بصری در پوسترهای جامعه و در پی پاسخگویی به سؤال چگونگی کاربرد آرایه جناس در ابن پوسترها است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی است. ابتدا پوسترهای جامعه نمونه با استفاده از کارت مشاهده محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفتند، سپس دادههای به دست آمده از کارت مشاهده پس از تبدیل به جدول هایی، توصیف و تحلیل شدند. مهم ترین یافته ها نشان می دهند که استفاده از جناس بصری در طراحی پوستر، برای موضوعات گوناگون به ویژه موضوعات اجتماعی، انتخابی هوشمندانه است چراکه یک راه حل خلاقانه در خلق اثر است و با ترکیب کارکرد بیانگر، ساخت کانونی و حروف تایپی می تواند باعث ارتباط سریع با مخاطب، جلب توجه او و انتقال سریع پیام اثر شود.
زیبایی شناسی ملال و دلزدگی در سینما از منظر اندیشه های گئورگ زیمل و والتر بنیامین: مطالعه ی موردی فیلم گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سینمای ایران فیلم های مختلفی را می توان یافت که ساختار خود را بر ترسیمِ ملال و دلزدگی قهرمان های خویش بنا نهاده اند. در این آثار، شخصیت هایی منفعل، برآمده از وضعیت مدرن حضور دارند که با شخصیت-های کنش گرِ سینمای کلاسیک قرابتی ندارند. نکته ی مهم در اینجا است که علی رغم وجودِ فیلم هایی که بر ملال متمرکز بوده اند تا کنون کمتر پژوهشی در سینمای ایران انجام شده که بر چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی تمرکز کرده باشد. این مقاله تلاش دارد با تمرکز بر فیلم گاوخونی (بهروز افخمی،1381) چگونگی ظهورِ ملال و دلزدگی را در این فیلم، براساس اندیشه های متفکرانی چون والتر بنیامین و گئورگ زیمل مورد واکاوی قرار دهد. برای نیل به این هدف در ابتدا مفاهیم مذکور از منظر متفکرانی چون بنیامین و زیمل مورد واکاوی قرار می گیرد تا وجوه مختلفِ آن ها نمایان شود. در ادامه با تمرکز بر فیلم گاوخونی چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی در این اثر بررسی می شود تا مشخص گردد که فیلمساز به چه طریقی توانسته معادل های سینمایی مورد نظرش را برای ملالِ مدرن گزینش کند. یافته های این پژوهش آشکار می سازد که فیلم گاوخونی به شیوه های مختلف به ترسیمِ کرختی شخصیت اصلی اش پرداخته و موفق شده این حس را توسط عناصر مختلفِ سینمایی بازنمایی کند.
تحلیل اکسپرسیون رنگ قرمز در هفت پیکر نظامی بر اساس عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی از کارکردهای رمزی و بیان استعاری بن مایه های آئین مهر و زرتشت در منظومه هفت پیکر، بهره های فراوان برده است. عبور بهرام از هفت گنبد، به رنگ های مختلف، در روزهای هفته، با تأکید بر سیارات مربوطه، به عنوان روایت مرکزی و از طرف دیگر، مشابهت آن با نردبان هفت پله ای در آیین مهر، نشان از شناخت و وفاداری نظامی به این آیین ها در آثارش دارد. این امر، بر تفسیر دلالت های معنایی و اکسپرسیون رنگ ها در آثارش، تأثیرگذار بوده است. مسأله این است که در گنبد چهارم، دلالت های معنایی و اکسپرسیون رنگ قرمز، نشان از اجتناب او از مفاهیم این آئین ها و نیز شناخت او از مفاهیم رنگ قرمز در جهان اسلام دارد. سؤال این است: با توجه به ارتباط گسترده ی هفت پیکر با مفاهیم آیین مهری، اکسپرسیون رنگ قرمز در این داستان، چگونه و براساس کدام اشارات صریح، با مفاهیم این رنگ در عرفان اسلامی مطابقت دارد؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی نشان می دهد، اکسپرسیون رنگ قرمز در هفت پیکر، نه بر اساس نجوم، آئین مهر و یا دین زرتشت، بلکه با تکیه بر مبانی عرفان اسلامی، در قالب کلیدواژگان خاصی که در این داستان، بر کسب خردمندی و لزوم عقلانیت تأکید می کنند، قابل تفسیر و تحلیل است. همچنین، حصول مرتبه فنا، به عنوان غایت انسان و تفاوت آن در آئین مهر نیز قابل توجه است.
تأکید بر یگانگی هویت محمد سیاهقلم و غیاث الدین نقاش با بررسی تطبیقی نگاره «جاودانه ها لیوهایچان و لی تیه گوآی» سیاهقلم و آثار چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
105 - 114
حوزههای تخصصی:
یکی از نگاره های منصوب به سیاهقلم دو کاهن چینی را با کیفیتی کاریکاتوری به تصویرکشیده است. نمونه های چینی مشابه از تصویر این کاهنان در عصر سفر غیاث الدین به چین، در پایتخت وجود داشته است. جمع بندی های یعقوب آژند در خصوص یگانگی هویت این دو نقاش ایرانی و شباهت واضح نگاره مذکور و نقاشی های چینی موجود در پایتخت این فرض را پیش می نهد، که این نگاره در بازدید غیاث الدین از کارگاه یا گنجینه دربار مینگ از روی آثار نقاشان چینی نظیر یان هویی و شنگ شی به تصویر کشیده شده است. ازاین رو پژوهش حاضر به روش تاریخی با بررسی داده های مرتبط با نگاره مذکور سیاهقلم و نمونه های چینی و تطبیق آنها به لحاظ ساختار، موضوع، زمان و مکان اجرای آنها به این سوالات پاسخ می دهد که اساساً موضوع نگاره مزبور چیست؟ الگوی نگارگر در تصویرگری این اثر چه بوده است؟ این نگاره در کدام منطقه از چین و در چه مقطعی بازنمایی شده است؟ پاسخ به این سوالات هدف پژوهش را که تأکید بر یگانگی هویت محمد سیاهقلم و غیاث الدین نقاش است، تأمین می کند. نتایج بررسی نشان می دهد که این نگاره یک نسخه کپی و یا یک اثر با ترکیب بندی جدید از نگارگر ایرانی با الهام از آثار مشابه چینی در دربار سلسله مینگ می باشد.
بازنمود جلوه های اساطیری پری در سینما براساس نظریه زبرمتنیت (بررسی موردی: مجموعه تلویزیونی «آب پریا»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«آب پریا» سریالی است بر پایه مضامین اساطیری و افسانه ای که با تکیه بر نقش «پری» و تعامل آن با «انسان»، وضعیت نامناسب طبیعت ایران را می کاود. در این پژوهش به بررسی تحولاتی پرداخته ایم که در روند تبدیل پدیده اسطوره ای پری به تصویری سینمایی و در نتیجه تغییر خویشکاری های آن رخ می دهد. برای نیل به این هدف از نظریه زبرمتنیت ژنت بهره برده ایم و تراگونگی ها (سبکی و مضمونی)، تقلیل ها و تشدیدهای زیرمتن (اساطیر و افسانه های مرتبط با پریان) را نسبت به زبرمتن (تصویر پریان در سریال) سنجیده ایم. با این هدف، فیلمنامه سریال با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. در نهایت، روشن شد که مهم ترین شخصیت این سریال، آب پری، همچنان نمودی اساطیری و سه پری دیگر بیشتر نمودی افسانه ای یافته اند. تراگونگی سبکی تحت تأثیر تغییر رسانه یا مدیا بوده است؛ اما تراگونگی مضمونی بیشتر در راستای تحول شخصیت پری و تعامل او با انسان رخ داده است. تقلیل ها در زمینه اساطیر آفرینش و نزول درجه ایزدان و امشاسپندان بوده است که در قالب پریان نمودار می گردند؛ اما تشدید ها بیشتر در راستای هدف سریال (تأکید بر اهمیت حفظ محیط زیست و به ویژه آب) و با افزودن شخصیت های مرتبط با طبیعت انجام شده است.
مطالعه ی ارتباط مراسم یوغ با صحنه های سوگواری د ر نگاره های شاهنامه ی بزرگ ایلخانی براساس رویکرد نشانه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی نگاره های شاهنامه ی بزرگ ایلخانی اغلب با تأکید بر متن اد بی شاهنامه صورت گرفته است. متنی که متعلق به گفتمان ایرانی و با محوریت زبانِ شعری است . ولی به نظر می رسد شاهنامه ی بزرگ که یک متن با محوریت زبانِ تصویری است به گفتمان ایلخانی تعلق د اشته باشد . بنابراین خوانشِ نگاره های شاهنامه ی بزرگ براساس سپهر نشانه ا ی «نگارگری ایلخانی»، شاید بتواند نتایج قابل توجهی را د ر اختیار قرار د هد . فرض بر این است که این سپهر نشانه ای، روایت های شاهنامه به عنوان «نه متن»را از د و طریق، وارد «متنِ» تصویریِ نگاره های خود کرد ه است؛ یا روایت را مستقیماً از فرهنگ ایرانی، ترجمه ی بینانشانه ای کرد ه و یا با عبورد اد نِ روایت از پالایه فرهنگ ترکی- مغولی، به ترجمه ی «بینافرهنگیِ» آن پرد اخته است. هد ف از این پژوهش، مطرح کرد ن ارتباط مراسم «یوغ» با نگاره های سوگواری شاهنامه ی بزرگ است. این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و با روش نشانه شناسی فرهنگی انجام شد ه است. اصلی ترین یافته ی پژوهش، آن است که وجود ِ د و گروهِ متمایزِ «افراد ِ حاملِ آلات موسیقیایی» و «افراد ِ زاری کنند ه» د ر یکی از چهار نگاره، احتمالِ ارتباط با د و بخش شاد و غمگینِ مراسم «یوغ» و وجود ِ تنها یک گروه «افراد زاری کنند ه» د ر سه نگاره ی د یگر، احتمالِ ارتباط با بخش غمگینِ مراسم یوغ را مطرح می سازد .
نقش اشیل در شکل گیری و ارتقاء طراحی صحنه تئاتر یونان باستان: از یک نمایشنامه نویس تا یک صحنه پرداز حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرصه پژوهش تئاتر یونان، کمتر تحقیقی درباره چگونگی طراحی صحنه این آثار انجام شده است. با بررسی نمایشنامه های یونانی، مکان های اجرا، منابع موجود و کشفیات جدید باستان شناسی، می توان به نتایج مهمی در این زمینه دست یافت؛ نتایجی که چهره برخی از بزرگان تئاتر یونان را متحول می سازد. اگرچه بسیاری از محققان تئاتر، اشیل را تنها به عنوان یک تراژدی نویس می شناسند؛ اما او نوآوری های متعددی در اجرای نمایش های خود نیز داشته است. با بررسی نوآوری ها و دستور صحنه های نمایشنامه های اشیل، به یک پرسش بنیادین می رسیم. آیا نمی توان از او به عنوان یکی از نخستین طراحان صحنه تئاتر یاد کرد؟ در جایی که دستور صحنه های اشیل از پیچیدگی های صحنه پردازی های او پرده برمی دارند. این نوشتار تلاش دارد تا به واسطه پژوهش در نمایشنامه های اشیل و منابع پیرامون وی، به نقش او در ارتقای طراحی صحنه تئاتر پی ببرد. مقاله حاضر کوشش کرده تا ضمن تاکید بر اهمیت اشیل در عرصه نمایشنامه نویسی، چهره جدیدی از وی به نمایش بگذارد. چهره ای که نشان می دهد اشیل علاوه بر نگارش نمایشنامه، طراح صحنه چیره دستی نیز بوده و با این عرصه آشنایی کامل داشته است. در این پژوهش بنیادی با استفاده از منابع کتابخانه ای از روش تحلیلی و تاریخی استفاده شده است.
رویکرد هارمونیک مرتضی حنانه با نگاهی بر قطعه «بزرگداشت فردوسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی گمان رویکرد هارمونیک مرتضی حنانه در استفاده از مدهای موسیقی دستگاهی و پدیدآوردن زبانی نو درخور تامل است. هدف این پژوهش بررسی رویکرد هارمونیک حنانه در اثر "بزرگداشت فردوسی" بوده و فرض بر آن است که هارمونی اثر یا به تعبیر آهنگساز هارمونی زوج، برگرفته از موسیقی دستگاهی ایران باشد. این نوشته در ابتدا به روش توصیفی تحلیلی به مدهای مورد استفاده و رابطه ی آن با رویکرد هارمونیک می پردازد. رویکرد هارمونیک حنانه نوعی پلی مدالیته در جهت تقویت فواصل ساختاری و شاخص دستگاه است که آهنگساز ریشه آن را در اهمیت فواصل چهارم درست در موسیقی ایران می داند. برای نمونه در این اثر با بکارگیری همزمان شور می و دشتی متعلق به آن (دشتی سی)، نتهای می و سی اساس بیشتر آکوردهای قطعه را تشکیل می دهند و آهنگساز نتهایی به عنوان متبدلات به این فاصله می افزاید. گزینش فاصله متغیر مذکور (متبدل) به گونه ای است که تاثیر مد مورد نظر را و نیز تاثیر میکروتن را بصورت همزمان تداعی کند. برای مثال، آکورد مورد استفاده در ابتدای قطعه متشکل از می-سی (ثوابت) و فا است که همزمانی می و فا تداعی کننده فا سری است. پس از بررسی نمونه ها می توان نتیجه گرفت در رویکرد حنانه، هارمونی ها، غالبا غیرتیرس و مبتنی بر مدهای ایرانی است و در پلی مدالیته در درون یک دستگاه ریشه دارد.
قرابت های سبک شناختی و ساختاریِ پرتره های سلطنتی و عامیانه در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
25 - 36
حوزههای تخصصی:
نقاشی قاجار دارای مضامین گوناگون و بدیعی است که بهترین نمود آن در مکتب «پیکرنگاری درباری» جای دارد. این پرتره های درباری، در یک تقسیم بندی کلی، مشتمل بر سه حالت ایستاده، نشسته و سواره اند. در این بین، تک چهره های نشسته به لحاظ ساختار فیزیکی و طرز ایستایی دارای مشخصاتی هستند که بعدتر در حوزه ی شمایل نگاری یا پیکرنگاری عامیانه جلوه گر می شوند. اما بازنمایی این چهره نگاره های سلطنتی در حیطه ی غیردرباری با پرسش هایی همراه است؛ از جمله اینکه قرابت های سبک شناختی و ساختاریِ پرتره های سلطنتی در تطبیق با نمونه های عامیانه ی قاجاری چیست؟ و دیگر آنکه نحوه ی نمایش وضع بدن و پیکربندی ها، به خصوص در حالت نشسته، تابع چه معیارهایی است؟ نتایج پژوهش حاضر که به روش تطبیقی و توصیفی- تحلیلی انجام گرفته مبیّن آن است که پیکرنگاری درباری و چهره پردازی عامیانه، با محوریت شاکله ی انسانی و توسّل به خیالی سازی و آرمان گرایی، در واقع نشان از استمرار یک سبک با دو موضوع متفاوت دارند. به طوری که پیکرهای ترسیم شده شخصیت پردازی شده و سوژه حضور خود را بر فضای کار تحمیل می کنند. در پرتره های عامیانه، طرز نشستن ها (عموماً دوزانو) با ویژگی هایی چون تشخّص، تفرّد و تمایز سوژه مشخص گشته و مؤلفه هایی چون بازوان ستبر، سینه ی فراخ و کمر باریک از ترکیب پیکرها حذف می شود و بدین وسیله وجهه ی شاهانه ی آثار تقلیل می یابد.
نقوش مهری و توپی های گچی ته آجری درتزئینات رباط شرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
87 - 98
حوزههای تخصصی:
بندکشی تزیینی در فاصله دو سر آجرها عموماً با ملاط گچ و قالب؛ جهت نقش اندازی بر روی آن از حدود قرن چهارم هجری انجام شده و به توپی های ته آجری، توپی های بند آجری، کوربند، بندکشی تراشیده در بندهای افقی، سوراخ گیری های تزیینی و نقوش مهری شناخته می شود. رباط شرف، یکی از بناهای شاخص دوره سلجوقی از لحاظ تزیینات آجری چنان است که از آن به موزه آجرکاری ایران یاد می شود. هدف تحقیق، تحلیل تنوع تزیینات گچی موسوم به مهرهای تزیینی یا توپی های ته آجری در فضاهای مختلف بنای مذکور است. پرسش پژوهش این است که اشکال نقوش توپی ته آجری در رباط شرف چیست و چگونه گسترش یافته اند؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد نقوش مهری رباط شرف، تنوعی چشمگیر دارد. تعداد هفده نقش در جاهای مختلف رباط شناسایی و مستند شد که از این میان یازده نقش هندسی و شش نقش، گیاهی است. نقوش هندسی بر پایه اشکال هندسی و برخی از نقش مایه های کهن ایران همچون چلیپا چهار و سه شاخه بوده و نقوش گیاهی تداوم نقوش گل نیلوفر و برگ کنگر دوره ساسانی است.
مطالعه تطبیقی «بُرنُس» جامه ی دوره اسلامی با پوشاک مشابه قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
17 - 26
حوزههای تخصصی:
پوشاک علاوه بر نقش حفاظت، مرجع بازنمود مفاهیمی از جمله طبقات اجتماعی مردم بوده است؛ به ویژه، انواع سرپوش ها نقش بیشتری ایفا کرده اند و به همین دلیل از نظر مطالعات جامعه شناختی بسیار حائز اهمیت اند. «بُرنُس» نوعی سرپوش متداول در دوره اسلامی است که شبیه ردای راهبان مسیحی و همچنین انواع سرپوش در ایران باستان بوده که در این مقاله مورد مداقه قرار می گیرد و با روش تطبیقی در پی تأثیر و تأثر طبقات اجتماعی مورد استفاده آن خواهد بود. برای نیل به این هدف، از نظریه ویدنگرن بهره گرفته شد که معتقد است: استفاده از این سرپوش نه تنها در اروپا بلکه در جغرافیای ایران با کارکردهای چندگانه و بعضاً متضاد معمول بوده است. یافته های پژوهش از سه نوع بُرنُس با فرم کلاه، سرپوش مقنعه مانند و ردای بارانی در دوره اسلامی یاد می کند که همچون نمونه های قرون وسطی در اروپا، ایران باستان و میان رودان با وجوه عالمانه، تحقیر و تمسخر، وجه عاقل مجنون نما، وجه جنگاورانه، وجه شیطانی و اهریمنی قابل شناسایی و مقایسه است. از نظر طبقه اجتماعی نیز تقریباً همه طبقات از شاه گرفته تا خدمتگزار، سرباز، دلقک، زن و مرد، کودک و پیر، عالم و نادان از بُرنُس استفاده می کرده اند.
مطالعه ارتباط دوسویه شمایل ها و ساحت معنا در نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی»، مربوط به برگی از دیوان حافظ سام میرزا، اثر سلطان محمد نقاش، نگارگر مکتب تبریز صفوی، از نظر آفرینش فضایی عرفانی، نمادین و نمایشی و نیز جاذبه های تجسمی، یکی از نمونه های غنی از شمایل های تصویری به شمار می رود. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده و به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده و با گردآوری تصاویر و اطلاعات با مراجعه به منابع علمی معتبر در کتابخانه، نگاره یادشده را مورد تحلیل تصویری-معنایی قرار داده است. هدف از این پژوهش آن است که با رویکردی تاریخی و معناشناختی از شعر حافظ و نیز سیاق هنری سلطان محمّد، سعی در رمزگشایی از مفاهیم عرفانی و روایی مستتر در این نگاره، متأثّر از متن اصلی داشته باشد. پرسش بنیادین پژوهش عبارت است از: «چه مفاهیم حکمی، عرفانی، تغزّلی و اساطیری در پس روابط میان شمایل ها و فضای تجسّمی حاکم بر نگاره حکم فرماست؟» پیشینه های پژوهشی در رابطه با زندگی حافظ و نیز معناپردازی و سبک شناسی غزلیات او و همچنین تاریخ نگارگری مکتب ترکمانان و تبریز صفوی و شیوه نقاشی سلطان محمّد نقاش، که در مقالات و کتاب های نویسندگان ایرانی و خارجی نگاشته شده، به عنوان منابع پژوهشی مورد مطالعه قرار گرفته و نتیجه حاصل آنکه شیوه اغراق آمیز و طنزآلود سلطان محمّد در ترسیم شمایل ها با جهان بینی رندانه حافظ منطبق بوده و همچنین تقسیم بندی نگاره به سه ساحت مشخّص از پایین به بالا و در نظرگیری شمایل های متناسب با هر یک، با دیدگاه تفکیکی عرفانی مبنی بر ساحت های سه گانه ناسوت، ملکوت و لاهوت تناسب دارد.
مطالعه د گرد یسی بیان تخیل د ر پرد ه خوانی براساس آراء ژیلبر د وران (مطالعه مورد ی: تصویر بهشت و جهنم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای به عنوان یکی از مهم ترین شاخه های نقاشی عامیانه ایران، ارتباط تنگاتنگی با هنر عامیانه نقالی و پرد ه خوانی د ارد ، د رونمایه مفهومی هرد وی این هنرها پیرامون مساله خیر و شر و همچنین روایت و به تصویرکشید ن بهشت و جهنم است. این پژوهش با هد ف شناخت نحوه ارتباط مفهومی میان ساختار روایت پرد ه خوان و نقاشی قهوه خانه ای به بیان تطبیقی د گرد یسی تخیل د ر د و حوزه نقاشی و نمایش می پرد ازد . د ر این راستا ضمن تحلیل عناصر تصویری یکی از آثار نقاشی قهوه خانه ای و استناد به روایت های پرد ه خوانان معروف، از آراء ژیلبر د وران د ر ارتباط با منظومه روزانه و شبانه استفاد ه شد ه تا به مساله اصلی مقاله یعنی چگونگی د گرد یسی تخیل مابین نقاشی و کنش نمایشی د ر پرد ه خوانی پرد اخته شود . طبق نظر د وران علاوه برنتایج منجر به تصویر که تخیل را شکل می د هند ، فرآیند تخیل از لحظه د ریافت ابژه تا زمان شکل گیری د ر ذهن آغاز می شود ، محاکاتی شد ن روایت پرد ه توسط نیروی نمایشگر به مد د کنش انسانی آن را از محد ود ه ناخود آگاه منظومه روزانه تخیل به منظومه شبانه که خود آگاه است می رساند . نتیجه حاصل مشاهد ه پویایی تخیل د ر نزد مخاطب به واسطه اجرا، د گرد یسی منظومه ها از روزانه به شبانه د ر سه نوع روایت و د رنهایت مشاهد ه تأثیرگذارتر بود ن منظومه شبانه نسبت به روزانه د ر پرد ه خوانی بود .
مفهوم شناسی اصطلاحات «زیبا» و «زیبایی» در متون اوستایی و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهشی با عنوان «مفهوم شناسی کلمه هنر در متون اوستایی و پهلوی» کلمه هنر در متون اوستایی و پهلوی و به ویژه گاثاها ، توسط نگارنده مورد تحقیق و تأمل قرار گرفته است. در ادامه آن پژوهش و از این رو که هنر نسبتی ذاتی با زیبایی در فرهنگ اسلامی- ایرانی دارد، مقاله پیش رو، دو اصطلاح زیبا و زیبایی را مورد بحث و تحقیق قرار می دهد. بر بنیاد رویکرد ریشه شناسی لغات یا علم مطالعه تاریخی واژه ها و نیز بررسی تحول شکل و مفهوم واژه ها، این مقاله قصد درک مفهوم زیبایی در متون اوستایی (شامل یسنه ها، یشت ها، وندیداد، ویسپرد وخرده اوستا و به ویژه گاثاها که بخشی از یسنه ها محسوب می شود) و نیز پهلوی (به ویژه در دینکردهای اول تا دهم، و بندهش) را دارد. علاوه بر آن هدف مقاله، تحقیق کامل در باب واژه هایی است که مترادف مفهوم زیبایی و دربردارنده آن، در متون زرتشتی بوده اند. روش تحقیق تاریخی-تحلیلی با تاکید بر تبارشناسی واژه ها است و پژوهش نشان می دهد همچنانکه کلمه هنر بیان مطلق جمع فضائل در فرهنگ ایران باستان است و این معنا به واسطه هو (در ابتدای هونر) حاصل شده است اصطلاحات مرتبط با زیبایی (من جمله هوچیهر) نیز نسبتی تام با خیر و نیکی دارند. بنابراین زیبایی مساوقتی تمام با خیر و خوبی در فرهنگ ایرانی دارد.