فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
35 - 45
حوزههای تخصصی:
هنر دوره ساسانی بازتاب رمزگونه باورهای اساطیری در ترکیب با اعتقادات زرتشتی است و نقشمایه های گوناگون این دوره، درپیوند عمیق با باورهای اساطیری و مذهبی دارای وجه نمادین شده اند. دردوره ساسانی، اهمیت رسانه های هنری که تصویر شتر بر روی آنها به کار رفته شامل مهرها(قصرابونصر،تخت سلیمان)، ظروف فلزی، نقوش برجسته(هترا، پالمیرا) و نقاشی های دیواری کاخها( پنجکنت ،افراسیاب)، نشانگراعتبار این نقشمایه است. مساله پژوهش شناسایی مفاهیم نمادین مرتبط با آن است. پژوهش با شیوه توصیفی-تحلیلی، روش اسنادی و نمونه گیری هدفمند، به بررسی نقشمایه شتر در هنرساسانی می پردازد..هدف اعتبارسنجی باورها و مفاهیم اساطیری مرتبط با نقشمایه شتر است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حیوان شتر دو مفهوم نمادین اصلی را داراست: به دلیل استفاده از کلمه شتر در نام زرتشت(به معنی حامل نور ایمان) و همچنین ارتباط شتر با ایزد بهرامبه عنوان نشانه ایستادگی در برابر بدیها وناراستیها، شتر نماد پایبندی به ایمان و نور هدایت است، به ویژه در مهرهای مربوط به روحانیون و درباریان.دومین مفهوم نمادین شتربه ارتباط او با بهرام (ایزدجنگاوری)و سایر ایزدان جنگاوری به نامهای آرسو، رودا، رشف، و وهاگن مربوط میشود. بر این اساس نقشمایه شتر برخی از مفاهیم مرتبط با این ایزدان جنگاوری همچون پیروزمندی و فتح شاهانه، سرافرازی و نیروی جنگی شکست ناپذیررا نمادسازی میکند.
بررسی بازنمایی مفهوم امر آلوده ی ژولیا کریستوا در خودنگاره های عکاسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
59 - 65
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مراحل فرآیند سوبژکتیویته از دیدگاه ژولیا کریستوا، فیلسوف فرانسوی، مرحله ی آلوده انگاری است. کریستوا اولین بار نظریه ی آلوده انگاری را در سال1980 در مقاله ی «قدرت های وحشت» مطرح کرده است. آن طور که او در این مقاله نوشته است، آلوده انگاری مرحله ای در آغاز فرآیند سوبژکتیویته است که در آن شخص، هر آنچه برای خود، دیگری محسوب می شود را طرد می کند. این دیگری «امر آلوده» نامیده می شود. امر آلوده هرگز به طور کامل رفع نمی شود و همواره تهدیدی برای مرز های سوبژه باقی می ماند. به دلیل ماهیت هنجارشکنانه اش امر آلوده بار ها توسط هنرمندان برای رساندن پیام های اعتراضی و چالش برانگیز مورد استفاده قرار گرفته است. در دوره ی معاصر نیز که جامعه ی جهانی با مشکلات گوناگونی درگیر است، این روند ادامه یافته است. بسیاری از عکاسان، امر آلوده را به خودنگاره هایشان وارد کرده اند. هدف پژوهش پیش رو بررسی چگونگی بازنمایی مفهوم امر آلوده در خودنگاره های عکاسان معاصر است . این پژوهش در انتها به این نتیجه ی کلی می رسد که این هنرمندان، خودنگاره هایشان را به عنوان عرصه ای برای آلوده انگاری انتخاب کرده اند تا علاوه بر بیان دغدغه های شخصی از این راه، هنجار های حاکم بر جامعه را نیز به چالش بکشند. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است و از روش کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است.
نسبت عالم مثال با نگارگری ایرانی در خوانشی نو از نگاره بارگاه «کیومرث»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده و بسیاری از آنان بر این اعتقادند که نگارگری ایرانی تجلی عالم مثال در جهان مادی است و هنرمند از طریق شهود عالم مثال و حفظ آن در قوه خیال آن را به تصویر می کشد. اما اخیراً این نظریه مورد انتقاد برخی پژوهشگران بوده و اشکالات آن مورد بررسی قرار گرفته است. نگاره بارگاه کیومرث اثر سلطان محمد نگارگر در شاهنامه تهماسبی به عنوان یکی از برجسته ترین آثار نگارگری ایرانی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است که در مقاله حاضر به مطالعه جایگاه عالم مثال در تحلیل این نگاره با رویکردی انتقادی به دیدگاه سنت گرایان در باب نگارگری ایرانی پرداخته شده و به این پرسش پاسخ می دهد که عالم مثال در بازخوانی این نگاره چه جایگاهی دارد و آیا می توان آن را برآمده از عالم مثال دانست یا خیر. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات در آن با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. طبق نتیجه پژوهش فضای این نگاره را می توان در مرز میان خیال پردازی و واقع گرایی دانست. هرچند تمایل به واقع گرایی و بازنمایی طبیعت در آن بیشتر دیده می شود. واقع گرایی در برخی عناصر تصویری از بین می رود و مجالی برای ورود به عالم خیال فراهم می کند. هرچند عناصر بسیاری در این نگاره ذهن مخاطب را به عالم خیال فرا می خواند، اما این که یک اثر خیال مخاطب را به کار بگیرد با این که اثر برآمده از عالم مثال باشد تفاوت بسیار دارد و صرف اینکه یک نگاره خیال انگیز باشد نمی توان آن را برآمده از عالم مثال دانست.
طراحی مسئولانه، طراحی محصول با هدف کمک به روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
111 - 122
حوزههای تخصصی:
طراحی مسئولانه یا طراحی متعهد به جامعه که زیر چتر مفهوم گسترده تر پایداری اجتماعی قرار می گیرد، در پی شناسایی و پاسخ به نیازهای به حاشیه رانده شده جامعه، بدون انتظار برای به رسمیت شناخته شدن آنها توسط مکانیزم بازار است. این رویکرد که در اخلاق و جنبه های مسئولیت اجتماعی طراحی ریشه دارد، به موازات افزایش دغدغه مندی انسان گرایانه مطالبات عمومی، رنگ جدی تری به خود گرفته است. هرچند جامعه طراحی هرگز از چنین ارزش هایی خالی نبوده است، اما به رسمیت شناختن و ارائه چارچوب های مفهومی، به رشد و بالندگی این حوزه کمک خواهد کرد. با این ضرورت و نبود مطالعه مشابه در ادبیات داخلی، این مقاله پس از شرح مبانی نظری موضوع، در قالب ارزشیابی و تحلیل روند یک مطالعه موردی بومی که ذیل روش های تحقیق توصیفی طبقه بندی می شود، به بررسی ابعاد و فرایند دست یابی به اهداف طراحی مسئولانه پرداخته است. مطالعات پیشین و نتایج این پروژه نشان می دهند کنشگرایی و جستجو و تلاش در شناسایی مسائل به حاشیه رانده شده، از مهم ترین تفاوت های این رویکرد با نظام های معمول طراحی مبتنی بر بازار است. مهارتی که البته توسعه آن نیازمند نگاه جدی تر برنامه های آموزشی طراحی است.
ارزیابی شیوه های عمل آوری متفاوت رنگدانه شنگرف در رسالات کتاب آرایی قرون 10 و 11 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
61 - 69
حوزههای تخصصی:
شنگرف، در نگارگری ایران از دیرباز رنگی پرکاربرد، با کیفیت و ماندگاری بالا بوده است. در مورد روش تهیه و آماده سازی این رنگ در رسالات کتاب آرایی مطالب مهمی ذکر شده اما از لحاظ عملی این روش ها کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی کیفیت بصری رنگ حاصل از رنگدانه شنگرف آماده سازی شده براساس متون رسالات قرون 10 و 11هجری قمری است، با این پرسش اصلی که براساس معیارهای استاندارد، رنگ های حاصل از روش های متفاوت آماده سازی، چه تفاوت هایی دارند؟ در این پژوهش روش های آماده سازی این رنگدانه در پنج رساله کتاب آرایی شاخص متعلق به قرون مذکور، براساس روش های توصیفی – تحلیلی و آزمایشگاهی با استناد به منابع کتابخانه ای و بازتولید عملی رنگدانه، بررسی شده است. نتایج بررسی رسالات کتاب آرایی حاکی از تفاوت آماده سازی شنگرف در مرحله اسیدشویی با دو اسید آلی (آب لیمو ترش و آب انار ترش) است. جهت بررسی تفاوت ته رنگ نمونه های بازتولید شده، نیاز به سیستم شبیه ساز بینایی انسان در شرایط استاندارد بود. این امر با استفاده از آنالیز اسپکتروفتومتر انعکاسی در سیستم استاندارد فضارنگ CIEXYZ، CIELAB و CIELCH انجام شد. نتایج حاصل نشان دهنده بازسازی فام قرمز با ته رنگ های متفاوت شامل تنالیته قرمز شفاف، ته رنگ نارنجی و ته رنگ صورتی برای نمونه های مختلف شنگرف تولید شده با مواد اسیدشویی متفاوت است.
استخراج ظرفیت های بالقوه آهنگ سازی با رجوع به ساختار فرمال دو تصنیف ثبت شده توسط عبدالقادر مراغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاشی است در جهت رسیدن به تعریفی نسبتاً دقیق و جامع از ساختار ((عمل))یکی از مهمترین قالب های فرمال موسیقی قدیم ایران. برای رسیدن به این هدف ابتدا تمامی تعاریف موجود از ((عمل)) در رسالات مکتب منتظمیه را بررسی و با یکدیگر قیاس شده است. سپس با مشخص شدن مختصات ساختاری و محتوایی خاصِ عمل، انواع ششگانه ایی از این قالب با کمک فرمول هایی به ثبت رسیده است. در قدم بعدی انشعابات برآمده از ((عمل)) را که با نام های ((کار)) و ((ریخته)) در رسالات ثبت شده اند مورد بررسی قرار گرفته است. در این رهگذر ساختار و محتوای دو تصنیف ثبت شده در رسالات جامع الالحان و مقاصدالالحان عبدالقادر مراغی در قیاس با مختصات ثبت شده از قالب ((عمل)) در رسالات، بررسی شده و ساختار و محتوای تصنیف مذکور یکی از انواع ((عمل)) تشخیص داده شده است. از این رو با تحلیل این تصنیف ها نمونه ایی عینی از روش ساخت قطعاتِ با کلام موسیقی قدیم ایران به طور عام و یک نمونه از قالب ((عمل)) به طور خاص مورد واکاوی قرار گرفته است. با اتکا به نتایج به دست آمده در این مقاله روشی کاربردی از ساخت قالب عمل و انشعابات آن در اختیار آهنگسازان موسیقی ایرانی قرار گرفته که می تواند در خلق قطعات آوازی موسیقی کلاسیک امروز ایران مورد استفاده واقع شود.
نقش گرافیک محیطی و چیدمان معماری بر روند درمان کودکان بستری در بیمارستان های کودکان از دریچه چشم کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به گرافیک محیطی و چیدمان معماری ضعیف فضاهای درمانی کودکان از جمله علل مهم اضطراب و مشکلات رفتاری کودکان بستری می باشد، بنابراین توجه به این مقوله می تواند موجب کاهش اضطراب کودکان و تسریع روند درمانی کودکان شود. با توجه به عدم توجه به این مسأله در بیمارستان های کودکان کشور، این پژوهش با هدف ارائه راه کارهای علمی و عملی در مقوله گرافیک محیطی و چیدمان معماری برای ارتقاء کیفیت فضاهای درمانی مختص کودکان انجام شد. روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، از نوع مشارکتی می باشد. هم چنین فرآیند پژوهش از نوع کیفی، مقطعی و استقرائی می باشد. در این پژوهش نیازهای کودکان در فضاهای درمانی از دریچه چشم کودکان دیده می شود. به همین منظور از 70 کودک با سن 7-12 سال (35 کودک با سابقه بستری و 35 کودک بدون سابقه بستری) خواسته شد تا با کشیدن نقاشی و نیز استفاده از بازی استاندارد فضای مطلوب خود را برای بیمارستان کودکان را به تصویر بکشند. با تجزیه وتحلیل نقاشی ها و بازی استاندارد توسط روانشناس متبحر کودکان و نرم افزار Atlas.Ti 9.1.3.0، مشخص شد کودکان توجه زیادی به فضای اطراف داشته و سعی می کنند این فضا را به محیطی امن و آشنا (مانند خانه یا مدرسه) تبدیل نمایند. بنابراین برای تسریع روند درمان کودکان بستری باید فضاهای درمانی کودکان را از طریق استفاده از گرافیک محیطی و چیدمان معماری به شکل فضاهای آشنا و امن درآورد.
تحلیل فرمی و مفهومی مجسمه های زنانه در هنر ایلام باستان
حوزههای تخصصی:
حضور مؤثر زنان در جایگاه سیاسی و مذهبی و همچنین نقش اعتقادی آنان در جهان باستان، با عنوان نماد باروری، هم در قالب شاه بانوی باکره بهشت و هم زن بدکاره و تندخو در نقوش هنری مشاهده می شود. یکی از این کهن تمدن ها ایلام است که در آن زنان و ساخت تندیس های آنان در کنار خدایان دارای جایگاه ویژه و برتری بوده است که هم قدرت جادویی داشته و هم قدرت فرمانروایی را به دست داشته است. پژوهش پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی پیکره های زنانه از بعد زیبایی شناسی و اعتقادی، بر آن است تا هم به درک بهتری از لحاظ بصری و هنری از این دوران برسد و هم به شرایط و ویژگی های خاص تأثیرگذار در هنرمند آن دوران و تأثیرپذیری از همسایگان میان رودانی برای خلق چنین آثاری دست یابد؛ از سویی، پاسخی برای علت شکل گیری این نوع پیکره ها و کارکردهای سمبلیک آن به دست آورد. نتیجه پژوهش دستیابی به کارکردها و شیوه های تفکر ایلامیان درباره زن و موقعیت اجتماعی او در بنیان تفکر ایلامیان است
زیبایی شناسی معاصر بعد از جعبه های صابون مارک بریلوی اندی وارهول بر مبنای نظریه «هستی شناسی کاربردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
101 - 110
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر اساس نظریه «هستی شناسیِ کاربردی»روژه پوایوت به مطالعه زیباشناسیِ اثر جعبه های صابون بریلوی وارهول می پردازد. این اثر در زمان اجرایش، دچار چالش بود و نتوانست دنیای هنر را در مورد پذیرش اش به مثابه یک اثر هنری به توافق برساند. پرسشهای پژوهشی این نوشتارعبارتند از: 1 در دوره معاصر چه معیارهای زیباشناسانه ای یک اثر انسانی را تبدیل به یک اثر هنری می کند؟ 2 بر اساس نظریه «هستی شناسی کاربردی» پوایوت، اثر هنری معاصر چگونه و با چه رویکردی به مثابه نماد سازی شخصی هنرمند در نظر گرفته شده و زیباشناسی حاکم برآن چگونه خوانش می شود؟
فرضیه مقاله بیانگر این است که اثر هنری به هر شکلی در برگیرنده نمادسازی های فرمی و محتوایی است. اصولاً در دوره معاصر نمادسازی های شخصی هنرمند با اختلاط با نمادهای از پیش شناخته شدهِ جمعی در یک فرهنگ، نقش تمام کنندگی در خلق اثر هنری را دارد. نتیجه حاکی از آن است که در زیبا شناسی معاصر، یک اثر زمانی به عنوان یک اثر هنری شناخته می شود که بحث ها و تبادل گفتمانی پیرامون آن صورت پذیرد، بدون آنکه نیاز به برقراری توافق میان صاحب نظران فن باشد. روش تحقیق این مقاله تحلیلی کیفی است که با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مستندات مجازی به انجام رسیده
بررسی مفهوم تراوئراشپیل از نظر والتر بنیامین در نمایشنامه های مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و خواب در فنجان خالی اثر نغمه ثمینی
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
39 - 51
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای دستیابی به تعریفی دیگر از تراژدی، مفهوم تراوئراشپیل از منظر والتر بنیامین به خوانش درمی آید. تراوئراشپیل به معنای نمایش غم و اندوه با پایانی تراژیک است اصطلاحی آلمانی که برای درام های دوره باروک انتخاب شده است. درام های تراوئراشپیل، برخلاف تراژدی یونانی، از اسطوره و انسان های خدای گونه سخن نمی گویند و به مضامین و رویدادهای تاریخی – سیاسی توجه نشان می دهند. والتر بنیامین مؤلفه های تراوئراشپیل را در شش دسته پیوند زمان گذشته و حال، بازنمایی پلات درونی، عمل طراحی شده، قهرمان تراژیک، اشیاء و سرنوشت، ترسیم خشونت قرار می دهد. روش پژوهش به صورت جمع آوری داده ها و از طریق مطالعه کتابخانه ای است و با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مؤلفه های تراوئراشپیل در دو نمایشنامه مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و خواب در فنجان خالی اثر نغمه ثمینی می پردازد. این دو اثر در دو بازه زمانی متفاوت به نگارش درآمده اند و علاوه بر بازتاب دادن روایت تاریخی در بطن خود، دارای دسیسه چینی شخصیت ها، تلاقی لحظات گذشته با زمان حال و تکرار تاریخ در پلات درونی هستند. به نوعی این دو اثر بیشترین انطباق را با مؤلفه های تراوئراشپیل دارند. با بررسی های صورت گرفته می توان به خوانشی دیگر از تراژدی دست یافت چراکه تراوئراشپیل تنیده شده با تاریخ و بازتاب دهنده مصائب انسان است و تا زمانی که قدرتمندان و حاکمان بر جهان سلطه دارند درام های تراوئراشپیل می توانند به حیات خود ادامه دهند.
رویکرد آموزش استاد - شاگردی، حلقه ی مفقوده آموزش طراحی صنعتی و ارتباط دانشگاه با صنایع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحان صنعتی به عنوان تولیدکننده محصولات و خدمات، نقش انکارناپذیری در حفظ ارتباط جامعه و صنعت برعهده دارند. عدم تعادل میان فارغ التحصیلان رشته طراحی صنعتی و جذب شدن آنها در بازار کار غیرمرتبط، نشان دهنده فقدان ارتباط دانشگاه ها با صنعت است. بدون شک بازنگری نظام آموزشی طراحی صنعتی متناسب با ساختار فرهنگی کشور و بهبود ساختار آموزشی، به رشد و توسعه ی این رشته دانشگاهی، آشتی آن با صنعت و افزایش کارآفرینی کمک خواهد نمود. هدف نهایی این پژوهش امکان سنجی اصول و احیاء نظام آموزش استاد - شاگردی به همراه تلفیق آن با وجوه مثبت نظام آموزش فعلی طراحی صنعتی در راستای پاسخگویی به نیاز جامعه و تربیت طراح - کارآفرین است. روش تحقیق در این پژوهش کیفی، از نوع توصیفی - تحلیلی بوده است. در جستار حاضر روش نمونه گیری به صورت هدفمند انتخاب شده و پرسشنامه لیکرت پنج مقیاسی توسط 40 نفر از دانشجویان و دانش آموختگان طراحی صنعتی تکمیل گردید. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS Win 23 تحلیل شده است. از نتایج پژوهش حاضر می توان به این نکته اشاره کرد که رویکرد استاد - شاگردی دارای ابعاد و مزایای فراوانی از جمله افزایش مهارت ورزی دانشجویان، بالارفتن انگیزه مدرس و دانشجو به صورت توأمان و افزایش کارآفرینی دانشجویان است که قابلیت احیای آن در نظام فعلی میسر و ضروری به نظر می رسد.
ریخت شناسی شخصیت ادیپوس در نمایشنامه ادیپ شهریار براساس آرای ولادیمیر پراپ
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
91-97
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه ادیپ شهریار، یکی از مشهورترین نمایشنامه های تاریخ ادبیات نمایشی جهان است. این تراژدی در قرن پنج ق.م در یونان باستان به قلم سوفوکلس پدید آمده است. ادیپ شهریار را به عنوان یک نمونه تمام عیار تئاتر یا تراژدی ارسطویی می دانند. این اثر از زوایای متعددی از جمله روانشناسی، جامعه شناسی و نقد ادبی تحلیل و بررسی شده است. ساختارگرایی به عنوان یک روش نقد و تحلیل متون ادبی تأثیر عمیقی بر تاریخ ادبیات گذاشته است. ولادیمیر پراپ با تمرکز بر ادبیات فولکلوریک و افسانه های عامیانه، در پژوهشی موسوم به ریخت شناسی قصه پریان، روش جدیدی برای تفسیر و واکاوی ساختار قصه و روایت مطرح کرد. روش پراپ بر عملکرد شخصیت ها و خویشکاری آنها است. او در نظریه اش هفت شخصیت تکرارشونده را بر اساس عملکردهای شان معرفی می کند. ادیپوس به عنوان قهرمان تراژدی به سبب اعمالش، مرتکب گناهی بزرگ می شود و از جایگاه رفیعش سقوط می کند و تباه می شود. به نظر می رسد شخصیت ادیپ شهریار براساس الگوی پراپ درباره شخصیت های تکرارشونده قابل تحلیل است. در حقیقت پژوهش حاضر که به روش توصیفی-کیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و مطالعه متون پدید آمده است، تلاش دارد نشان دهد تک تک شخصیت های مورد نظر پراپ در تحلیل ساختاگرایانه اش، خود ادیپوس هستند یا به عبارتی دیگر شخصیت ادیپوس به گونه ای است که تمام شخصیت های پراپ را در خود دارد. در این پژوهش با تکیه بر روش پراپ در تحلیل ساختاری روایت و شخصیت ادیپوس به عنوان عنصری سازنده در نمایشنامه، به پرسش های تحقیق پاسخ داده شده و نتایج به دست آمده ارائه گردیده است.
خوانش روابط بیش متنی در قالی ایلام با تکیه بر آرا ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
111 - 121
حوزههای تخصصی:
قالی ایلام به مثابه یکی از آثار هنری ایران که تاکنون آن گونه که باید بدان پرداخته نشده، مجموعه ی متکثری از متون هنری را شامل می شود که معنای آن را شکل می دهند. به همین جهت درک معنای پنهان آن بر اساس مجموعه ی پیش متن های تشکیل دهنده ی آن و روابط آن ها با متن نهایی میسر می شود. در مواجهه با یک اثر هنری این چنین، مطالعه ی چگونگی شکل گیری معنا در آن از طریق درک معنا و تغییر و تحول متن های پیشینِ شکل دهنده به آن میسر است، یکی از روش هایی که چنین فهمی را به همین ترتیب میسر می کند، روش نقد بیش متنی مطرح شده توسط ژرار ژنت است. داده های موردنیاز برای این پژوهش از طریق مشاهده تصویر و تجزیه آن به اجزا تشکیل دهنده اش و اطلاعات موردنیاز برای تحلیل آن از طریق مطالعات کتابخانه ای فراهم آمد و درنهایت مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در طراحی این قالی ها، هنرمند ایلامی آگاهانه یا ناآگاهانه تحت تأثیر دستاوردهای فرهنگی مکان-زمان زیستش، با ترکیب متونی از نظام های فرهنگی ایران باستان و اسلامی به انحا گوناگون، متنی را خلق کرده که هم در راستای هدف طراحی اش یعنی تبلیغ معنای پنهان اثر، موفق بوده و هم پیونددهنده دو نظام فرهنگی ایرانی و اسلامی است.
عکس های جوئل پیتر ویتکین و ناخودآگاه جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
123 - 130
حوزههای تخصصی:
عکاسی جوئل پیتر ویتکین از مرگ، ناقص الخلقه ها، دوجنسه ها و ... در کنارِ بازگوییِ خاطراتی غریب از کودکی از زبانِ خودِ ویتکین، همواره ذهنِ منتقدان را به سمتِ نوشتنِ تحلیل های روان کاوانه ی فرویدی و مبتنی بر زندگیِ شخصی بر آثار او کشانده است. اما هدف این مقاله کنار زدنِ این گونه تحلیل ها و بررسی این فرضیه بوده که دلیل تکرارهای ناخودآگاهِ این درونمایه ها در آثار ویتکین را نه در زندگیِ شخصی او بلکه در ناخودآگاهِ جمعیِ بشر می توان یافت. یکی از نمودهای بارزِ ضمیرناخودآگاه جمعیِ بشر اساطیر هستند، بنابراین این کار از طریق یافتنِ همسانیِ میان درونمایه های موردِ علاقه ی ویتکین و درونمایه های اسطوره ای کهن انجام گرفته است. این پژوهش کار خود را با بررسی عکس های ویتکین از اسطوره ها و یافتن ارتباط میان آن ها و درونمایه های تکرارشونده در آثار او آغاز می کند. سپس با کنار هم قرار دادنِ درونمایه های تکرارشونده، در عکس هایی از ویتکین که در ظاهر بی ارتباط با اسطوره ها هستند حضور پنهان اسطوره های کهن را می کاود. پژوهش، کیفی و روش تحقیق تحلیلی بوده است و نتایج نشان داده است که درونمایه های تکرارشونده در آثار ویتکین در کنار یکدیگر با یک شبکه ی اسطوره ای شباهت و تطابق دارند بنابراین تأثیر ضمیر ناخودآگاه جمعی بر آثار عکاسی ویتکین اثبات شده و دریچه ی تازه ای برای تحلیل آثار او را می گشاید.
مؤلفه های شرق شناسانه با رویکرد نشانه شناسی در کاشی هایی با نقوش باستان گرایانه؛ مطالعه کاشی های پنج عمارت قاجاری در شیراز
حوزههای تخصصی:
بسیاری از ﺁﺛﺎﺭ ﻫﻨﺮی ﻋﺼﺮ ﻗﺎﺟﺎﺭ، ازجمله کاشی کاری، نقش مایﻪ ﻫﺎی ﻫﻨﺮ ﺍیﺮﺍﻥ باستان را بازتاب می دهند. این درحالی است که دوران پهلوی اول را دوره تاریخی باستان گرایی در هنر معاصر ایران معرفی می کنند؛ اما شرایط تاریخی و اجتماعی خاص دوران قاجار را می توان زمینه ساز این جریان در سال های بعد دانست. تأثیر شرق شناسی و فعالیت های باستان شناسان اروپایی در این گرایش موضوعی در هنر قاجار مؤثر بوده است. رویکرد نشانه شناسانه نقش مایه های باستان گرایانه قاجار به تشخیص مؤلفه های شرق شناسی در نمونه موردی پژوهش یاری خواهد رساند. کاشی کاری های قاجار بهترین بستر برای ردیابی گرایش های باستان گرایانه در معماری قاجارند. نمونه هایی از کاشی کاری های باستان گرایانه از پنج عمارت قاجاری شیراز در این پژوهش بررسی شده است. هدف از پژوهش دسته بندی نشانه های باستان گرایانه کاشی های قاجار به منظور استخراج مؤلفه های شرق شناسانه آن است. سؤال پژوهش این است که چه مؤلفه ها و نشانه هایی را می توان در تشخیص جریان شرق شناسی در نمود باستان گرایانه نقوش کاشی کاری های دوران قاجار تشخیص داد؟ بر اساس مطالعات، این فرضیه مطرح شد که احتمالاً آثار باستان گرایانه قجری نشانه ای نمایه ای از تأثیر گرایش های شرق شناسانه در هنر این دوران است. یافته های پژوهش، ضمن تأیید فرضیه، مشخص کرد که مؤلفه ها و نشانه های شرق شناسانه در نمونه های بررسی شده شامل نقوش تزئینی باستانی، نقش برجسته و بناهای باستانی، مؤلفه های فیگوراتیو باستانی، مؤلفه های مشروعیت بخش و مؤلفه های شخصیت های اساطیری است. همچنین مشاهده مستقیم نتایج فعالیت های باستان شناسان در مناطق باستانی شیراز و کپی برداری از این آثار را می توان از عوامل رواج نقوش باستان گرایانه در عمارت های قاجاریه شیراز دانست. در این پژوهش، با روش تحلیلی و توصیفی و با تأکید بر روش نشانه شناسی لایه ای، نمونه آثار مدنظر از عمارت های شیراز بررسی شده است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای همراه با مشاهدات نویسنده از نمونه کاشی های مدنظر بوده است
چگونگی بازنمایی مردم افغانستان در سینمای ایران بر اساس آرای استوارت هال
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
55-62
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که فیلم یک بازنمایی است که دلالت های گوناگون را هم تولید و هم بازتولید می کند، ناگزیر با مسائل گوناگونی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... ارتباط تنگاتنگی دارد. این پژوهش در نظر دارد که ابتدا مفهوم بازنمایی را در حوزه قدرت، فرهنگ و زبان شرح دهد و بعد با استفاده از نظریات استوارت هال و استراتژی های کاربردی او به بررسی چگونگی بازنمایی مردم افغانستان در سینمای بعد از انقلاب اسلامی ایران بپردازد. با کمک الگوهای مختص به استوارت هال و روش تحلیل سازه کیت سلبی و ران کادوری سعی می شود تا شخصیت های افغان که در هر فیلم به عنوان نقش اصلی ظاهرشده اند، مورد بررسی قرار گیرند و از طریق استراتژی های بازنمایی کلیشه سازی، طبیعی سازی و برجسته سازی، فیلم ها تحلیل و واکاوی می شوند. بر اساس سؤال اصلی پژوهش؛ در خصوص چگونگی بازنمایی مردم افغانستان در سینمای ایران، نتایج تحقیق نشان می دهد که افغان ها در سیر تاریخی فیلم های بررسی شده پس از انقلاب اسلامی ایران ابتدا فردی مهاجر، خانواده گرا، محافظه کار، مطیع، ساده و سخت کوش هستند که توان مالی، جایگاه فرهنگی و طبقه اجتماعی پایینی دارند. با گذشت سال ها و طی دهه های پس از انقلاب، آن ها رفته رفته در ایران رشد پیداکرده و می توانند شرایط مالی خود را ارتقا دهند، با مردم ایران تشکیل خانواده دهند، در دانشگاه درس بخوانند، حتی از ایران نیز مهاجرت کنند.
مطالعه تطبیقی نقش و رنگ ارسی های قاجاری شهر تبریز با اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
87 - 98
حوزههای تخصصی:
دو شهر تبریز و اردبیل از جمله شهرهای قاجاری محسوب می شوند که دارای خانه های متعددی با پنجره های ارسی هستند. تعدد آن ها در بناهای قاجاری بر جای مانده، بازگو کننده اهمیت و جایگاه این آرایه تزئینی-کاربردی در دو شهر مذکور است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر نیز، شناسایی الگوی مشترک و متفاوت ارسی های دو شهر، با تکیه بر عناصر نقش و رنگ می باشد. از این رو، می توان پرسید که با توجه به همجواری دو شهر مذکور، چه تشابهات یا تفاوت های از منظر ذکر شده، در ارسی های این دو شهر، وجود دارد؟ همچنین در سیر تاریخی دوره قاجار، ارسی های دو منطقه، چه تغییرات بصری را داشته اند؟ برای دستیابی به این امر، سعی در بررسی و تطبیق نقش و رنگ ارسی ها (به عنوان مؤلفه های اصلی مورد بررسی) به علاوه تکنیک و تزئینات آنها (مؤلفه های فرعی) در دو شهر، با یکدیگر شده است. در مسیر پژوهش، تهیه مطالب، علاوه بر پیمایش های میدانی، مطالعات کتابخانه ای نیز بوده که با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی مطالب تنظیم شده است.
تحقیق حاضر نشان داد که شاخص های نقش و رنگ در دوره میانی قاجار به نسبت دو دوره قبل و بعد از خود، در هر دو شهر از منظر فراوانی و تنوع، دارای کیفیت مطلوب تر و بهتری می باشد.
بس گانگیِ رنگ در آثار نقاشی پساامپرسیونیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پساامپرسیونیسم در نقاشی، مجموعه آثاری است که در دو دهه ی پایانی قرن نوزدهم در اروپا پدید آمدند و با اینکه هیچ گاه هنرمندان آن یک گروه رسمی را تشکیل ندادند، آثار ایشان در پی جبران ضعف ها و کاستی های امپرسیونیسم بود. مسأله تحقیق حاضر بر بس گانگی یا بیشینگیِ تنوع رنگ از تمامی طیف ها و گردآمدن همه ی آنها در یک تابلو نقاشیِ پساامپرسیونیسم تأکید دارد. بس گانگی در این تحقیق، از مفاهیمی است که از فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز وام گرفته شده و روشی است برای توضیح تکثرات پدیدآمده در موجودات جهان به طوری که این گردهم آیی، راه های نوینی را در برابر طبیعت می گشاید. هدف این تحقیق توصیف چگونگی پدیدآمدن بس گانگی رنگ در پساامپرسیونیسم می باشد و به این پرسش پاسخ می دهد که بس گانگی رنگ بر کدام بخش ها و حوزه های نقاشی اثر می گذارد و نتایج آن چیست؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، شیوه تجزیه وتحلیل آثار کیفی و روش گردآوردی داده ها براساس مطالعات کتابخانه ای می باشد. نتیجه این که بس گانگی رنگ، علاوه بر تأثیر در حوزه ی بیان، پاسخی وحدت گرایانه به تقابل های دوگانه ی تاریخی هنر نقاشی غرب است و پساامپرسیونیسم، به مدد نیروی بس گانه ی رنگ این تقابلات را به وحدت می رساند. بس گانگیِ رنگ حاصل به کارگیری ماشین های بیانی ای می باشد که با نقطه، خط، لکه و سطح کار می کنند.
واکاوی مفهوم زمان در سینمای ونگ کار-وای بر اساس آرای ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم های ونگ کار-وای در عین تفاوت های زیادی که با هم دارند، به همدیگر مرتبط و هویت یگانه ای را تشکیل می دهند. آن چه که این یگانگی را فراهم می سازد، چگونگی پرداختن کار-وای به مقولات حرکت و زمان است که در همه ی فیلم های او حضور پررنگی دارند. برای رسیدن به این هدف، فرضیه مقاله این است که سینمای او قابلیت بررسی بر اساس دسته بندی جامع ژیل دلوز از نشانه های سینمایی یعنی دو مقوله ی حرکت-تصویر و زمان-تصویر را دارد و این متن تمرکز خویش را بیشتر بر روی مقوله ی زمان-تصویر و مفهوم مرتبط با آن که دلوز کریستال-زمان می نامد، می گذارد. در این ارتباط مفاهیمی چون دوگانه ی زمان-تصویر و روش های خلق وضعیت های ناب بصری بررسی می شود. زمانی که دلوز با بیان مفهوم کریستال-زمان در نظر دارد نه زمان روان شناسانه منحصر به یک ذهنیت فردی و نه حتی زمان اومانیستی مربوط به نگرش اگزیستانسیالیستی، بلکه نوعی زمان هستی شناسانه مرتبط به مقوله ی برگسونی آن یعنی دیرند است. روش کلی این تحقیق به شیوه توصیفی می باشد و با بررسی کیفی و با استفاده از مورد پژوهی و با در نظر گرفتن چارچوب نظری تفکرات ژیل دلوز در مورد سینما و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی موردی فیلم ها، این آثار را مورد مطالعه قرار خواهد داد.
تاریخ مفهوم مکتب اصفهان: بررسیِ گفتمان های هویت ساز در تاریخ معاصر موسیقی دستگاهیِ شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر عنوان مکتب اصفهان با استفاده از رویکرد انتقادی گفتمانی، در بستر تاریخ معاصر موسیقیِ دستگاهی شهر اصفهان بررسی شده است. این نوشتار نشان می دهد که عنوان مکتب اصفهان در بستر موسیقی دستگاهیِ شهر اصفهان تقریباً اوایل دهه چهل شمسی متولد شده و در سال های بعد رشد و قوام یافته است. دو طیف عمده از این شهر به تبیین ویژگی های مکتب اصفهان پرداخته اند: طیف سپنتا کسائی عمومی و طیف یاوری کاظمی. طیف نخست نظراتش عمدتاً معطوف به سبکی در آواز بوده و به ویژه بر مؤلفه هایی چون بداهه و خلاقیت تأکید داشته است؛ طیف دوم عمدتاً بر مؤلفه هایی نظیر تَعَدُد و قدمت گوشه ها تأکید داشته است. این مقاله نشان می دهد که نظرات طیف نخست غالباً معطوف به وقایع موسیقایی پایتخت بوده و رویکرد طیف دوم در تقابل با طیف نخست بوده است. این نوشتار با استفاده از رویکردهای نظری انتقادیِ رایج در علوم انسانیِ معاصر، و رشته هایی چون اتنوموزیکولوژی، تاریخ و علوم سیاسی در ارتباط با جنبش ها و گفتمان های احیاگر و اصالت گرا، به بررسی این مقوله در تاریخ معاصر موسیقی دستگاهی پرداخته است. این نوشتار نهایتاً مقوله مکتب اصفهان را پدیده ای برخاسته از شرایط دوران مدرن و جدید در بستر تاریخ معاصر موسیقی دستگاهی می داند.