فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۲٬۰۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
درک زیبایی در شعر عربی دوره پیش از اسلام اگر با شناخت عناصر فرهنگی همراه نشود در فرم و تصویر محدود خواهد شد. در باب اشعاری که از ویژگی، سبک ها و معانی این اشعار تقلید کرده و بر همان منوال پیش رفته است نیز وضع چنین است. درک زیبایی شناسی فارسی زبانان از چنین اشعاری در صورتی که با دانش پیش زمینه ی فرهنگی همراه نباشد، سطحی و در حد همان وزن و قافیه خواهد بود. از دیدگاه رویکرد هرمنوتیک فلسفی در باب اشعار عربی معناگرا، حکمت آمیز و عرفانی، همانند اشعار فارسی همسان، شناختِ متناسب فرهنگی و همچنین جنبه های فرازمانی و قابلیت اطلاق در معنا باعث می شود تا خواننده، از زیبایی های نهفته در عالم معنایی شاعر نیز بهره مند شود. در این اشعار به دلیل اشتراک فرهنگی موجود، خواننده درک زیبایی شناسی کاملی دارد؛ زیرا عناصر فرهنگی همسان به عنوان عامل جهت دهنده ی پویا، حضور فرازمانی داشته و خواننده می تواند با حاضرسازی این عناصر، درک زیبایی شناسی عمیق تری داشته باشد. در این حالت اشعار عربی مورد نظر در حقیقت تفاوتی جز زبان ظاهر با اشعار فارسی ندارند.
بررسی الگوی کنشگران حکایت های باب نخست کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های مطرح در حوزه روایت، نظریه گریماس است که بر اساس تقابل های دوگانه متن طراحی شده است. اگرچه نظریه گریماس تا حدود بسیار زیادی قابل انطباق با قصه های متون ادب فارسی است، در پاره ای از موارد شاهد ناهم خوانی هایی در این زمینه هستیم. پژوهش حاضر به بررسی حکایت های باب اول کتاب کلیله و دمنه از منظر نظریه روایی گریماس پرداخته است. با بررسی صورت گرفته مشخص گردید که الگوی روایی گریماس را نمی توان به صورت کامل بر تمامی حکایت های کلیله و دمنه منطبق دانست. در بعضی از حکایت ها اجزایی از طرح روایی گریماس با همدیگر تلفیق می شوند. این موضوع با الگوی روایی گریماس در تضاد است؛ البته می توان این امر را برخاسته از تعلیمی بودن کتاب کلیله و دمنه دانست که راویان حکایت ها بیشتر به مفهومی که می خواهند بیان کنند، توجه دارند، نه به ساختار حکایت. اگرچه بهره گیری از نظریات گوناگون در حوزه روایت می تواند موجب شناخت بهتر متون ادبی شود، با توجه به ویژگی های خاص قصه های ایرانی، لازم است طرحی بومی برای بررسی ساختار روایی این قصه ها ارائه گردد و یا به تناسب حکایات، تغییراتی در این الگوها ایجاد شود.
نشانه شناسی ادبی شخصیت فرعون در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی ادبی شخصیت، شاخه ای از نشانه شناسی در حوزه زبان محسوب می شود، که با استفاده از آن می توان به آگاهی عمیق تر و دقیق تری از دلالت های شخصیت دست یافت. قرآن کریم بعنوان برجسته ترین متن ادبی، سرشار از نشانه های زبانی است، که یکی از این نشانه ها، شخصیت های بسیاری است که در این کتاب ارزشمند آسمانی مستقیما ذکر شده اند. در این میان، شخصیت فرعون یکی از پر تکرار ترین شخصیت های قرآنی محسوب می شود. از این رو مطالعه نشانه شناختی این شخصیت، می تواند به شناخت چیستی، مفاهیم و دلالت هایی که در پس شخصیت فرعون نهفته است، بیانجامد.\nپژوهش حاضر بر اساس نظریه نشانه شناسی شخصیت فیلیپ هامون، نشانه شناس فرانسوی، شخصیت فرعون در قرآن کریم را با رویکرد نشانه شناسی و از حیث دال (نام، جایگاه نحوی، ضمائر و بعد بلاغی) و مدلول (صفات، کنش گفتاری و کنش رفتاری)، مورد مطالعه قرار داده است، و اثبات کرده است که: اسم، القاب و اوصاف شخصیت فرعون با کارکرد داستانی وی هم سو و هماهنگ است، و به واسطه پیوند علم نشانه شناسی و تأویل و درک و شناخت عمیق تر شخصیت فرعون، این تحقیق به فهم دقایق و ظرایف کاربست واژگان در قرآن کریم کمک می کند.
پیوند بینامتنیت و هستی شناسی پسامدرنیستی در داستان کوتاه «میرزا یونس» از سیروس شمیسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت نظریه تطوریافته چندآوایی میخائیل باختین است که براساس آن، متون ادبی گذشته و حال، با همدیگر در گفت وگو هستند و هیچ متنی خودبسنده و تهی از متنهای پیش از خود نیست. ویژگی میان متنی در آثار هنری و متون ادبی باعث می شود تا استقلال این آثار به چالش گرفته شود و در مراتب بعد، مرزهای استقلال یافتگی شان از میان برداشته شود. پژوهش حاضر با تکیه بر این اندیشه، داستان کوتاه «میرزا یونس» از مجموعه داستان «آینه و سه داستان دیگر» سیروس شمیسا را کاویده است. نگارنده بر آن است که تزلزل و تعلیق مرزها میان متون ادبی، افزون بر آنکه نمودی از ویژگی دوران پسامدرنیستی است، هدفمند هم هست و در ساحت داستانی، می تواند عنصری تحکیم بخش برای سویه هستی شناسانه فضای تخیلی باشد و از رهگذر آن، متن وارگی تاریخ / واقعیت تحقق می پذیرد. براین اساس، بینامتن های متعدد در یک متن می توانند بستری فراهم آورند که تجربه های زیسته و نازیسته به گونه ای درهم تنیده شوند که اساسا تشخیص حدود و ثغور آنها امری دشوار گردد. نگارنده پژوهش همچنین بر آن است که متون ادبی صرفا با متونی مکتوب در گفت وگو نیستند بلکه قلمرو معنایی واژه «متن» گستردگی بیشتری می یابد و سویه های جدیدی را دربرمی گیرد. کمااینکه در سایه ورود دانش های گوناگون و ژانرهای مختلف به ساحت داستانی، اکنون باید از مفهوم «میانْ ژانر» سخن به میان آورد و داستان را زیرشاخه این مفهوم قرار داد.
برابر خوانی هایدن وایت و گرین بلات در خوانش متون سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک رابطه متقابل تاریخ و ادبیات از دیرباز مدنظر بزرگان عرصه سخنوری بوده است. رد این رابطه را می توان در نوشتارهای افلاطون و ارسطو یافت. از 1980 با پیدایش نو تاریخ گرایی دو بودگی بین تاریخ و ادبیات که از زمان ارسطو به بعد شیوه غالب اندیشه بوده، فروریخت و با نظریات هایدن وایت و گرین بلات که از منظری متفاوت به تاریخ و ادبیات می نگریستند پیوند دوسویه این دو مطرح شد. هایدن وایت از سکوی زبان به تاریخ می نگرد و اعتقاد دارد واقعیت تاریخی همیشه از طریق روایت هایی ساخته می شوند که آنها را تاریخ دانان برساخته اند. برای گرین بلات متون ادبی ابزار قدرت هستند که قابلیت های لازم را برای نمایش کنش های اعمال قدرت و نیز مقاومت در برابر قدرت به آنها می دهد. در برابر خوانی تاریخ و ادبیات، نو تاریخ گرایی، روابط مربوط به قدرت را به عنوان مهم ترین زمینه هر متن قلمداد می کند و به متن ادبی به عنوان فضایی برای نمایش روابط مربوط به قدرت و تعامل گفتمان های مختلف می نگرد. از این منظر نقد ادبی جدید افقی جدید فراروی متون سیاسی قرار می دهد به نحوی که برای تحلیل قدرت سیاسی می توان از ابزارهای نقد ادبی همچون استعاره، مجاز، کنایه، آیرونی و همچنین شگردها و تمهیدات روایی سود جست.
تحلیل نمایه و تطبیق آن با براعت استهلال در ""خسرو و شیرین"" و ""لیلی و مجنون"" نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح نمایه را نخستین بار رولان بارت فرانسوی در نیمه دوم سده بیستم میلادی وارد حوزه روایت شناسی کرد. از نگاه بارت ساختارگرا، نمایه یکی از انواع کارکردها در متن روایی است. این گونه، هرچند از نظر کنشی ضعیف است، برای تقویت فضا و رنگ و روانشناسی شخصیت ها، واحد بسیار ضروری و تکمیلی روایت است. نمایه با این که از دل ادبیات داستانی مدرن غرب باز نموده شده، در ادبیات کلاسیک فارسی نیز وجود داشته است. نمایه گاه با صنعت بدیعی براعت استهلال مطابقت دارد که نمونه های فراوانی از آن را می توان در متون داستانی کلاسیک فارسی مشاهده کرد. نظامی نیز در منظومه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون از نمایه چه در قالب براعت استهلال و چه غیر از آن، هوشمندانه استفاده کرده است.در این دو منظومه، عناصر براعت استهلال و نمایه با موضوع و فضای داستان کاملاً هم خوانی دارد.
انواع روابط بینامتنیت در مطالعه ی نقایض جریر و اخطل با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه بینامتنیت، شاهد برخی متون شعری در دوره اموی هستیم که توجّه بی نظیری به متون دینی مخصوصاً قرآن کریم داشته اند؛ از جمله این اشعار، نقایض جریر و اخطل است که ابوتمام در کتاب « نقایض جریر و الاخطل» به جمع آوری آن اقدام کرده است. این پژوهش با هدف بررسی انواع روابط بینامتنی در مطالعه ی نقایض جریر و اخطل انجام شده است و با روش تحلیلی- توصیفی و با بررسی بیش از 840 بیت در قالب 20 قصیده یعنی(تمام اشعار نقایض) دریافته می شود که روابط بینامتنی قرآنی در نقایض جریر و اخطل به صورت اجترار، امتصاص و حوار به شکل آگاهانه رخ داده است و تأثیر هر دو شاعر از قرآن بیشتر منحصر به واژگان و عبارت های قرآنی است که جریر در این عرصه بر اخطل مقدّم است.
بازخوانی روایت راوندی از تاریخ آل سلجوق بر اساس طرح سراسربین فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن ها محصول اجبارهای اجتماعی و زبانی اَند، به همین دلیل قواعد بازی را باید در کارکردهای نهادی یافت که تولیدکنندة گفتمان است.بازخوانی روایت راوندی از تاریخ آل سلجوق با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نشان می دهد که متن تولیدشده در اواخر امپراطوری سلجوقی، بازتاب مجموعه ای از گفتمان های حاکم در سراسر عصر سلجوقی است. مناسبات قدرت و مشروعیّت که شاخصة گفتمان سلجوقی است، به عنوان یک اصل تعمیم یافته در این متن انعکاس دارد و جنبه های معیّنی از هویّت اجتماعی را بازتولید می کند. هر یک از گفتمان های دینی معطوف به قدرت، گفتمان مخالف و یا گریز از مرکز و گفتمان علمی معطوف به سیاست، در صورت بندی گفتمانی عصر سلجوقی از عناصر گفتمان های دیگر کمک می گیرد و آنها را به شبکة معانی خود پیوند می زند. نهادهای اجتماعی عصر سلجوقی، حاوی تشکّل های گفتمانی ایدئولوژیکی است که از طریق نظارت سراسربین، با گروه های مختلف موجود در نهاد قدرت ارتباط می یابد.
بررسی تطبیقی کهن الگویی آنیما در شعر عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت جهانی و سرشت بینارشته ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با کاربست نقد کهن الگویی به بررسی خاستگاه کهن الگویی مشترک در اشعار دو شاعر معاصر ایران و عرب؛ اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی پرداخته و نشان می دهد که چگونه ادبیات ملل مختلفی چون ایران و عراق در عین تفاوت های زبانی، جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی به جهت برخورداری از شالوده های مشترک کهن الگویی «از وحدتی اندام وار و انسجامی یگانه» برخوردارند و چگونه اندیشه های آدمیان در بنیاد به یک سرچشمه می رسد. به منظور ارائه نمونه عملی؛ مقاله با تمرکز بر کهن الگویی آنیما با رویکردی تحلیلی تطبیقی و روشی استقرایی، جلوه ها و نمودهای مشترک آنیما که به صورت ناخودآگاه در آفرینش این دو اثر ادبی مؤثر بوده اند را مورد واکاوی قرار داده و برخی بن مایه های موجود دو متن را به پیش نمونه یا همان ژرف ساخت کهن الگویی آن تأویل می کند. هدف این پژوهش نه تنها ارائه تحلیلی روانکاوانه که ساخت شکنی دو شاهکار ادبی معاصر ایران و عرب با دیدی تحلیلی تطبیقی و نیز نشان دادن ظرفیت های نقد کهن الگویی در مطالعات سنجشی و تطبیقی و همگرایی نقد ادبی و ادبیات تطبیقی می باشد. برآیندی که از این بررسی به عمل آمده، نشان می دهد با وجود برخورداری هر دو متن از شالوده های کهن الگویی مشترک، شعر البیاتی از بن مایه های کهن الگویی عمیق تری بهره مند است.
تحلیل قصه های پریان ایرانی بر اساس آرای بتلهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برونو بتلهایم، روانکاو و روان شناس اتریشی که اصول روان کاوی خود را از مکتب فروید آموخته بود، در معروف ترین اثر خود، کاربردهای افسون، به بررسی قصه های پریان پرداخته است. وی با توجه به رویکردهای روان کاوی فروید این نمونه داستان ها را تحلیل می کند و بر اهمیت قصه در رشد روانی کودک تأکید می ورزد. در این نوشتار برآنیم با توجه به آرای بتلهایم و فروید به تحلیل روان کاوانه هفت قصه پریان ایرانی بپردازیم.
نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش هفت قصه پریان از چهار مجموعه اند: قصه های «احمد صیاد»، «باغ گل زرد»، و «خروسک چینی» از جلد اول قصه های ایرانی؛ «آقاحسنک»، و «هفت برادر و یک خواهر» از جلد دوم قصه های ایرانی؛ «شاهزاده و آهو» از سومین مجلد آن؛ و «ملک محمد و صنم گلعذار» از جامع الحکایات. نتیجهبررسی نشان می دهد که با توجه به شباهت ساختاری و محتوایی قصه های پریان در سراسر جهان، تحلیل های روان کاوانه برونو بتلهایم از قصه های پریان در کتاب کاربردهای افسون قابل تعمیم به قصه های پریان ایرانی نیز هست و اصول خوش بینی، لذت در برابر واقعیت، سحر و جادو، جایگزین سازی، برون افکنی، دگردیسی ، نظم دادن به آشفتگی، دستیابی به یکپارچگی و یگانه کردن طبیعت دوگانه، راه حل تعارض های ادیپی، دستیابی به استقلال، خیال پردازی و تلاش برای دستیابی به بلوغ کامل در قصه های ایرانی دیده می شود. این مقاله نمونه ای عملی از کاربرد نظریات بتلهایم برای تحلیل روان کاوانه قصه های ایرانی است. تحلیل این قصه ها سبب ادراک بالاتری از داستان ها می شود و همچنین در بررسی مراحل رشد کودکان از طریق قصه به کار می آید و زمینه های مطالعات تطبیقی ادبیات را نیز فراهم می آورد.
بررسی و تحلیل عاشقانه های حماسه های ملّی ایران با روی کرد نظریّه بینامتنی نگری (با تأکید بر شاهنامه، سام نامه، برزونامه، گرشاسپ نامه، بانوگشسب نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاشقانه ها بخشی جدایی ناپذیر از حماسه های ملّی ایران بشمار می روند. با توجّه به این که حماسه هایِ پس از شاهنامهمتأثّر از آن بوده اند، بسیاری از ویژگی های غنایی شاهنامهدر آن ها یافت می شود. در این مقاله کوشش می شود با روی کرد نظریّه بینامتنی نگری این ویژگی ها بررسی شود. بینامتنی ها به لفظی، موضوعی و محتوایی تقسیم می شود. این مقاله با روش توصیف و تحلیل محتوایی و کتاب خانه ای، حماسه ها را از منظر بینامتنی محتوایی بررسی می کند. نتایج این بررسی ها بیان کننده آن است که موضوع هایی همانندِ عاشقی از راه شنیدن، نقش میانجی ها در عشق، پیش گامی زنان در ابراز عشق، نقش موبدان و منجّمان و ... به صورت بینامتنی در اغلب عاشقانه ها بکار رفته است.
بررسی فرایند حسی ادراکی شطحیات عرفانی بر اساس نظریه نشانه معناشناسی احساسات(مقاله علمی وزارت علوم)
نگاهی به وصف های خاقانی برپایه نظریّه تقابل های دوگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه از مهم ترین مباحث مورد توجّه ساختارگرایان است و بر اساس یک فلسفی که بنیاد هستی را بر مبنای تقابل های دوگانه می انگارد، ایجاد شده است. در پژوهش حاضر برآنیم تا با تحلیل اشعار وصفی خاقانی از منظر نظریّه تقابل دوگانه، دریابیم که تقابل های دوگانه چه تأثیری در شکل گیری محتوای شعر خاقانی داشته است؟ نتایج پژوهش نشان داد که خاقانی در توصیف صبح از تقابل های بسیاری بهره برده است؛ زیرا این وصف ، بیشتر صحنه جنگ بین سیاهی و سپیدی را نشان می دهد. وصف آتش نیز چنین وضعیّتی دارد؛ زیرا آتش به خودی خود واژه بی نشانی است که عناصر متقابل خود را به ذهن متبادر می کند. قصاید سفرنامه ای نیز، از آنجا که مسافر با عناصر بسیاری روبه رو می شود که ذهن، عنصر مقابل آن را به یاد می آورد، محلّی برای بروز تقابل هاست؛ امّا در وصف می و مسائل احساسی، میزان تقابل ها به حدّاقلّ خود می رسد؛ چراکه مسائل احساسی از خواسته های غریزه اروس است که هدف آن ایجاد وحدت بیشتر است.
أسلوبیة الانزیاح فی سورة الحدید المبارکة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث ظاهرة الانزیاح علی المستوی الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی فی سورة الحدید المبارکة، والتی تعد من أبرز سمات الأسلوبیة. إن الانزیاح مصطلح یبرز فی قدرة المبدع على اختراق المتناول المألوف، أو کما یقال إنه مضاد لما هو معتاد. الغرض الرئیسی من هذه التقنیة هو مفاجئة المتلقی وإثارة دهشته؛ لأنها تخالف القواعد المألوفة فی المعیار اللغوی والقرآن الکریم هو المثل الأعلی للنص الأدبی الذی بإمکاننا أن نری فیه التراکیب المنزاحة والعبارات المعدولة عن القانون النحوی والصرفی. رصدنا فی هذا المقال الظواهر المنزاحة فی المعیار اللغوی فی المستویات الثلاثة الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی، بحیث تشیر النتائج إلی أنّ أکثر الأنماط المنزاحة انتشاراً فی السورة حدثت فی المستوی النحوی (الترکیبی) بما فیه من التناوب والحذف والالتفات. أمّا فی المستوی الإیقاعی فتبیّن لنا أنّ التکرار –تکرار اللفظ، والتکرار الصوتی، وتکرار الفواصل- کثر تواتره فی السورة وجاء أکثره لتأکید المعنی وتقریره فی ذهن القارئ کما أنه یخلق موسیقی جمیلة أنیقة. تطرقنا فی المستوی الدلالی إلی الاستعارة التمثیلیة بوصفها انتقالاً من اللغة ذات اللغة المطابقة إلی اللغة الإیحائیة والتی ساعدت إلی تشکیل لوحة فنیة قائمة علی التصویر. أمّا فی المستوی النحوی فعالجنا التناوب والالتفات والحذف کالظواهر الأسلوبیة التی جاءت کثیراً ما لغرض الإیجاز والتوسّع فی المعنی.
رویکرد اخلاقی منظومه های بزمی خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اساسی در حوزة نقد اخلاقی آثار هنری و ادبی، رابطة هنر و ادبیات با اخلاق است. مکاتب، جریان ها و نحله های ادبی، هنری و اخلاقی نیز هرکدام از منظری به این مطلب پرداخته اند. اگرچه رسالت اصلی آثار هنری و ادبی در مرحلة نخست، اقناع ذوق مخاطب است اما در بیشتر این آثار، تعهد ادبی و رسالت اخلاقی و دینی خالق آثار، محسوس و مؤثّر است. باید اذعان کرد بسیاری از آثار ادبی ما هم به بیان عناصر، مؤلّفه ها و مضامین اخلاقی پرداخته اند و این تنها مختص ادبیات تعلیمی و یا عرفانی نیست و در انواع دیگر از جمله ادب غنایی و منظومه های بزمی نیز به چشم می خورد. خواجوی کرمانی شاعر بزرگ زبان فارسی نیز در آثار تعلیمی، حماسی، غنایی و از جمله منظومه های بزمی و دیوان خود به تناسب، مصادیق فضایل و رذایل اخلاقی را بیان کرده است. این پژوهش قصد دارد به نقد اخلاقی منظومه های بزمی خواجو بپردازد.
تحلیل اسطوره کیومرث براساس نظریه روان شناسی شخصیت یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزههای تخصصی:
اساطیر بخشی بزرگ، بنیادین و مؤثر از اندیشه بشری را به خود اختصاص داده اند. شناخت اساطیر درحقیقت شناخت زیرساخت های تعیین کننده اندیشه، فرهنگ و تمدن بشری است. یکی از رایج ترین شیوه های بررسی اساطیر تحلیل روان شناختی آنهاست. ثمره این کار، نه همین شناخت بهتر اساطیر، بلکه شناخت بهتر روان بشر و نحوه زندگانی فردی و جمعی اوست؛ چراکه اساطیر کهن ترین مجموعه تجربیات حیات بشری را در خود دارند. در این پژوهش برآنیم که با بهره گیری از نظریه روان شناسی شخصیت یونگ به واکاوی اسطوره آفرینش انسان در اساطیر ایران باستان بپردازیم. کارل گوستاو یونگ بر آن است که انسان در درون خود دو جنس نرینه و مادینه را توأمان دارد. کیومرث، انسان نخستین اساطیر ایرانی، نیز آفریده ای است که با ازهم گسیختگی شخصیت، به مرد و زن نخستین یا مشی و مشیانه تفکیک می شود. همچنین، تحول انسان غول آسای نخستین به شاه موبد، تورم یافتن شخصیت او، و سرانجام شهید ساختنش، مراحلی است که براساس نظریه یونگ، در اسطوره ایرانی انسان نخستین، می توان پی گیری کرد. این مقاله در بازسازی اسطوره آفرینش انسان، بر منابع ایرانی باستان و ایرانی میانه متکی است و از منابع ایرانی نو (دوران فارسی دری) آن مقدار بهره برده است که روایت، متکی بر یا همسو با منابع ایرانی باستان و میانه باشد، مانند آنچه در تاریخ نامه های حمزه اصفهانی و گردیزی آمده است. همچنین مباحث این مقاله زیرمجموعه ای از ادبیات تطبیقی است و در آن، روش نقد اساطیری رعایت شده و تکیه بر نظریه شخصیت یونگ است.
قراءة سوسیولوجیة فی تجدید أبی نواس الشعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أبونواس حسن بن هانئ، الشاعر الإیرانی (196ق) یعدّ من کبار شعراء العرب وعباقرته علی الإطلاق، ومحاولاته التجدیدیة فی الشعر من القضایا الأدبیة الکبری التی أثارت دراسات أدبیةونقدیة علی مرّ العصور. قد ذکرت أسباب شتّی لهذه الظاهرة الأدبیة الهامة فی مختلف المصادر والمراجع، ولکن هذا البحث قام باستقصاء دعوة أبی نواس التجدیدیة من منظور سوسیولوجبا الأدب، واستهدف دراسة أحکام هذه المنهجیة الحدیثة من خلال المقدمات الطللیة فی بعض المدائح النواسیة وقیاسها بالعناصر المستحدثة فی فواتح بعض قصائده الأخری، مضافاً إلی معالجة أسباب ظهور هذه النزعة الأدبیة فی تلک الفترة التی عاش فیها أبونواس. لقد تناولت هذه المقالة أشعار أبی نواس علی المنهج الوصفی التحلیلی، وقد وجدت أنّ تجدید أبی نواس الشعری جاء إثر نزعته الشیعیة المبنیة علی مواقف الرفض والثورة، والتناقضات الموجودة فی العصر العباسی الأول التی سادت من خلال نشوء الطبقات الاجتماعیة الجدیدة، والتغیّرات السریعة التی حدثت جرّاء امتزاج الثقافة العربیة بالثقافات الأخری کما لیس ینبغی أن یُهمل دور تضّاد القیم والمعاییر الاجتماعیة القدیمة والحدیثة، وعدم تطابق الإیدئولوجیة القدیمة والظروف الراهنة، وعدم توافقهما عند المثقفین فی المجتمع العباسی آنذاک.
تحلیل شخصیت رستم در هفت خان بر اساس دیدگاه های یونگ و فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد روانشناسانه یکی از حوزه های جدید نقد ادبی به شمار می رود که اساساً اثر ادبی به عنوان بیان حالات ذهن و ساختار شخصیت های موجود بررسی می کند. این نوع نگرش با طرح مطالبی در باب ناخودآگاه شخصی و جمعی در آثار ادبی، به نقد ادبی عمق و نوعی جنبه پیشگویانه و رازآمیز بخشیده است. سهم فروید و یونگ نیز در روانشناسی مدرن در اساس، بر تکیه آنان بر جنبه های ناهشیار روان انسان استوار است. این دو تحت عنوان نبرد، تعارض و کشمکش بین سطوح سه گانه شخصیت: نهاد، خود و فراخود، به واکاوی موشکافانه فردیت و روان شخص در هر لحظه زمانی می پرداختند. در آیین مهری باستان، بر آن بوده اند که اگر گرفتاران این جهان فرودین بخواهند دگر باره به گروثمان بازگردند، ناگزیر می بایست هفت مرتبه بپالایند تا پس از عبور از خورشید پایه(دروازه ی خُدایان)، به آسمان برسند. به تناسب این هفت مرحله و هفت وادی طریقت در عرفان، بی تردی د رست م ن یز در پ س گ ذر از ای ن زین ه های نمادین، حضوری راز آلود و سمبلیک دارد و با نیروهای اهریمن ی در پس لایه های ناخودآگاهی اش که در هیأت شیر، گرگ، اژدها، زن ج ادو و ... نمود می یابند، در ستیز است و علاوه بر ستیز با نیروهای اهریمنی اش، با خودآگاهی و ناخودآگاهی خویشتن نیز در جنگ و جدل می باشد. ازین رو در این مقاله نخست به تعریف خودآگاهی و ناخودآگاهی و ویژگیهای آنان، تعابیر فروید و یونگ در ارتباط با این موارد، شناخت جداگانه هر هفت خان و در نهایت تطبیق و تبیین حالات رستم در هر خان در سنجش با خودآگاهی و ناخودآگاهی پرداخته شده است.
ریخت شناسی قصه های قشقایی براساس نظریه ساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ساکنان سرزمین ایران قوم ترک زبان قشقایی هستند. این قوم ادبیات و فرهنگ غنی دارند که به نظر می رسد در جریان یکسان سازی و فرایند مدرنیته جامعه ایران در حال اضمحلال است. قصه ها بخشی از ادبیات و فرهنگ شفاهی قشقایی است. تاکنون مطالعه ای با رویکرد ساختاری بر روی قصه های قشقایی صورت نگرفته، لذا در این پژوهش ده قصه برای نمونه بررسی شده است. روش بررسی بر اساس خویشکاری های پیشنهادی خدیش است که خود برگرفته از الگوی ریخت شناسانه ولادیمیر پراپ، محقق فرمالیست روسی، است. برای این کار ابتدا قصه ها تجزیه و تحلیل شده اند و سپس الگوی هر قصه به همراه ترکیب حرکت های آن ذکر شده است. این بررسی نشان می دهد که قصه های قشقایی قابلیت بررسی ساختاری را دارند و تا حد زیادی با الگوی دیگر قصه های ایرانی همخوانی دارند.
عقدة برتری یا عقدة حقارت؟ واکاوی اشعار خاقانی بر اساس روانشناسی فردنگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از اینکه عبدالحسین زرّین کوب به موضوع عقدة حقارت خاقانی اشاره کرد، عدّه ای با این دیدگاه، مخالف و برخی با آن موافق بوده اند. یکی از روانشناسانی که نگاهی علمی نسبت به عقدة حقارت داشته، آلفرد آدلر است. او در «روانشناسی فردنگر» خود با بررسی سبک زندگی، به تحلیل ویژگی های روانی افراد می پرداخته است. در روانشناسی فردنگر معیار اصلی سنجش سلامت روانی افراد، علاقة اجتماعی است. تلاش برای برتری، دیگر ویژگی مهم روانشناسی فردنگر است. بر این اساس، افرادی که از سلامت روانی برخوردارند، برای موفّقیّت های جمعی تلاش می کنند و افرادی که از سلامت روانی برخوردار نیستند، برای برتری های شخصی. روانشناسی فردنگر بهترین دیدگاه برای تحلیل روانشناختی اشعار خاقانی و روشن شدن موضوع عقدة حقارت اوست. جمع آوری داده ها در این مقاله به شیوة کتابخانه ای صورت گرفته است و در آن با روش پژوهش تحلیلی توصیفی به تحلیل روانشناختی مؤلّف (شاعر) پرداخته شده است. هرچند برخی از نشانه های عقدة حقارت در اشعار خاقانی وجود دارد، امّا این شواهد به اندازه ای نیست که بتوان دربارة آن با قطعیّت سخن گفت و با توجّه به ضعف علاقة اجتماعی در برخی از اشعار خاقانی و علاقة فردی مبالغه آمیز او و نیز میل به برتری جویی شخصی وی، می توان نتیجه گرفت که این شاعر برجسته تا اندازه ای گرفتار عقدة برتری بوده است.