فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
متون فارسی- عبری متونی هستند که زبان آن ها فارسی است، ولی به خط عبری به نگارش درآمده اند. این متون در جوامع عبرانی ساکن ایران قدیم تألیف شده اند. سابقة تألیف این متون به قرن سوم هجری و پیش از آغاز تألیف متون فارسی به خط عربی بازمی گردد. به این دلیل و دلایل دیگر مانند دوری جوامع عبرانی از جوامع مسلمان، زبان متون فارسی- عبری کهن تر از متون فارسی دیگر است و بسیاری از ویژگی های آوایی، صرفی و نحوی دورة میانه را در خود حفظ کرده است. یکی از ویژگی های دستوری مهمی که در متون فارسی- عبری حفظ شده است، کاربرد خاص حروف اضافه مانند ō و pa(d) به شیوة فارسی میانه است. برخی حروف اضافه مانند ’b’z نیز در متون فارسی- عبری معنایی جدید یافته است. برخی حروف اضافه نیز مانند ’zmr تنها در متون فارسی- عبری یافت می شود. ازآنجاکه این حروف اضافه در فارسی نو رسمی وجود ندارند و در دورة اسلامی تنها در متون فارسی- عبری یافت می شوند، بررسی آن ها می تواند سیر تحول این حروف را از دورة میانه تا دورة نو آشکار سازد. در این مقاله خواهیم دید که حروف اضافة فارسی- عبری که از دورة میانه باقی مانده اند، چگونه تحت تأثیر حروف اضافة فارسی نو رسمی قرار می گیرند و به تدریج حروف اضافة فارسی نو جایگزین حروف اضافة فارسی میانه و فارسی- عبری می شوند.
الگوهای کاهش ظرفیت فعلی: شواهدی از زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تحلیلی بین زبانی از الگوهای کاهش ظرفیت فعل که به حذف کنشگر منجر می شود ارائه می-دهد. در این راستا بهره گیری زبان فارسی از دو الگوی مهم ضدسببی و مجهول سازی مورد بررسی قرار گرفته است و نشان داده شده که هرچند عملیات تغییر ظرفیت غالباً در زبان های دیگر به صورت ساختواژی رخ می دهد، در زبان فارسی این فرایندها از طریق الگوهای غیرصرفی صورت می پذیرد. در خصوص مجهول سازی نیز نشان داده شده از آنجا که این فرایند کاهش ظرفیت فعل را به همراه دارد، برخلاف نظر برخی از زبانشناسان، ساخت غیرشخصی اختیاری را نمی توان به عنوان مجهول نحوی در نظر گرفت. همچنین تغییر تعدی به ساخت مجهول منجر نمی گردد بلکه این فرایندِ واژگانی، ساخت های ضدسببی و غیرسببی را به دست می دهد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از سه محک الف) مجاز بودن قید به-خودی خود؛ ب) صورت متناظر ضد سببی ایستا؛ و ج) باهمایی با عامل گروه حرف اضافه ای، راهی برای تشخیص ساخت های ضدسببی در زبان فارسی ارائه گردد. علاوه برآن الگوهای برآیندی، انعکاسی و دوسویه نیز مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که زبان فارسی از میان این سه الگو تنها از الگوی برآیندی برای کاهش ظرفیت فعل و حذف کنشگر بهره می گیرد.
بررسی آموزه های ایدئولوژیک در پاره ای از آثار ادبیات کودک ایران در گروه های سنی «د» و «ه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی شده است عقاید، نگرش ها، و ایدئولوژی هایی بررسی شود که نویسندگان از طریق کتاب های خود به کودکان و نوجوانان منتقل می کنند. از این رو، تلاش شده است مشخص شود مفاهیم، عقاید، نگرش ها و ایدئولوژی های موجود در کتاب های دینی کودکان و نوجوانان کدامند؟ و این ایدئولوژی ها و مفاهیم از طریق چه ساختارهای زبانی در کتاب های کودکان بیان و به آن ها منتقل می شوند؟ در این پژوهش از رویکرد تامپسون (1990) استفاده شده است که پنج روش کلی عملکرد ایدئولوژی مشروع سازی، پنهان سازی، یکی سازی، پراکنده سازی، و چیزوارگی به همراه تعدادی راهبرد ترسیم نمادین متناسب با آن ها را بیان می کند. همچنین برای تحلیل ساختارها در متون از مفاهیم مطرح شده در دستور نقش گرای هلیدی نیز بهره گرفته شده است. نمونه بررسی شده شش داستان مربوط به گروه های سنی «د» و «ه» است که جزو داستان های دینی محسوب می شوند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. ازجمله یافته های این نوشتار این است که نویسندگان در کتاب های بررسی شده، برای بیان و آموزش مفاهیم دینی و معنوی، گاهی از روایت سازی و بیان روایی و داستانی و گاهی از عقلانی سازی و آوردن مجموعه ای از دلایل عینی و مشاهده پذیر برای بیان این مسائل استفاده کرده اند؛ آن ها همچنین از راهبردهای افتراق و همگانی سازی نیز بهره برده اند. مسائلی چون عقوبت گناه و مجازات، به علت ناخوشایند و منفی بودن، با راهبرد مجهول سازی بیان شده اند و گاهی نیز از حسن تعبیر و استعاره و پنهان سازی برای بیان مسائل دردناک استفاده شده است.
«جهش» و اشتقاق آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«جهش» (در فارسی میانه ĵahišn)، که علاوه بر معنای مشهور آن در معنای «بخت و اقبال» هم شواهد بسیاری در فارسی میانه و دری دارد، لغتی است با اشتقاق نامعلوم و اگرچه بعضی دانشمندان از سال ها قبل به جست وجوی ریشه آن برآمده اند، رأی هیچ یک از آنها در این باب درست نیست. در این نوشته کوشش در اثبات این نکته بوده که اشتقاق «جهش» و بعضی کلمات هم ریشه با آن چون «جستن» (در فارسی میانه ĵastan) و ĵadag را باید در ریشه yat- یافت که معنای اصلی آن «محکم ایستادن» است و بر اثر بعضی تحولات معنایی معانی تازه به خود گرفته است.
نظام آوایی زبان فارسی در آینة آمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، با تحلیل آماریِ ویژگی های واجیِ موجود در 54391 واژة فارسی، کوشیده ایم تا جنبه هایی از سازوکار نظام آوایی زبان فارسی را با زبان آمار بیان کنیم. جنبه های واجی-آماریِ موجود در واژگان (ذهنی) فارسی زبان ها، که در این تحقیق به آن پرداخته ایم، مواردی مانند الگوی تکیة واژه در زبان فارسی، هجا و تعداد هجا در واژة فارسی، واج آراییِ واژه های فارسی، بسامد طبقات طبیعی واجی در کل داده ها، بسامد طبقات طبیعی واجی در درون هجا، واج آراییِ خوشه های همخوانی، هجای بی نشان و بهینه در زبان، فراوانی واج ها در زبان فارسی و مسائل مشابه را دربرمی گیرد. در انتخاب واژه ها، ابتدا یک پیکرة متنی ده میلیون کلمه ای مورد تجزیة ساختواژی قرار گرفت و در ادامه با حذف صورت کلمه ها و نیز کلمات خارجی فهرست واژه ها به دست آمد و سپس این فهرست با فرهنگ معاصر فارسی امروز مقابله شد و مدخل های جدید با بسامد 1 به فهرست واژگان اضافه شد و سپس کل واژه ها از نظر اطلاعات واجی فوق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق واجی-آماری از یک سو مؤید اصول و مفاهیم واج شناختی مانند طبقة طبیعی واجی، فرایندهای واجی، ساختمان سلسله مراتبیِ هجا و غیره است و از طرف دیگر بسامد واج ها و زنجیره های واجی را بازگو می کند، که در نتیجة آن پیوستار بی نشانی و نشان داری در نظام آوایی زبان مشخص می شود.
فعل سبک در افعال مرکّب فارسی
حوزههای تخصصی:
فعل سبک فارسی یکی از مقولاتی است که پژوهش های قابل توجّهی را در مباحثی چون فعل سببی، انضمام، فعل مرکّب، ساختار موضوعی و ساخت مجهول به خود اختصاص داده است. در عموم بررسی هایی که در خصوص فعل سبک در افعال مرکّب صورت گرفته است افزایش و کاهش ظرفیت فعل و ساختار موضوعی آن بیشتر مدّ نظر قرار گرفته است. یکی از جنبه های قابل بررسی در فعل سبک میزان واژگانی بودن این فعل در ترکیبات متفاوت است. این پژوهش می کوشد تا نحوه سبک شدن فعل سبک را در افعال مرکّب مورد بررسی قراردهد. در این پژوهش فعل سبک از دو منظر هم نشینی با اجزاء غیرفعلی و جانشینی با صورت های متفاوت آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که افعال سبک فارسی نه تنها در مقایسه با هم به لحاظ واژگانی و سبک بودن بر روی یک پیوستار قرار می گیرند، به لحاظ هم نشینی با اجزاء غیر فعلی متفاوت نیز به صورت های متفاوت سبک شده اند. در این پژوهش طرحی موسوم به طرح بادبادکی ارائه شد که میزان سبک شدن فعل سبک فارسی را در دو محور افقی (هم نشینی) و عمودی (جانشینی عنصر غیر فعلی)، به تصویر می کشد.
پژوهشی تطبیقی بر ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره در ترجمه سرخ و سیاه استاندل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی یکی از مهم ترین مسائل زبانی است که در حوزة علم معنا شناسی قرار دارد (ویکتوری، 1997، صص. 41). یک واژه در یک نظام زبانی بنا به شرایط و بافتی که به کار می رود، می تواند دربردارندة معانی گوناگونی باشد (یول، 2006، ص. 148)؛ از این رو است که گفته می شود بیشتر واژگان زبان از این ویژگی برخوردار هستند. تعاریف و معادل های مختلفی که در فرهنگ های زبان مقابل یک واژة وجود دارد، مؤید این امر است. در این پژوهش تطبیقی سعی بر آن است تا با بهره گیری از معنا شناسی واژگانی و استفاده از دلالت اولیه و دلالت ثانویه یک واژه، به مطالعه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره و بیان استعاری در دو ترجمة رمان «سرخ و سیاه» استاندل پرداخته شود. در این مطالعه، مهم ترین یافته نقش و اهمیت توجه به بافت زبانی هنگام روبه رو-شدن با واژه یا ساختاری است که قابلیت انتقال چندمعنایی متفاوت را به طور همزمان دارد و اینکه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری در اصل امری مطلق نیست؛ بلکه یک پیام را می توان به هر زبان طبیعی انتقال داد و تنها صورت پیام متفاوت است.
نظام بازبینی در زبان فارسی معاصر: تحلیلی از مشخّصه های حالت و تتا با رویکرد کمینه گرا
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به توصیف چگونگی بازبینی حالت های ساختاری فاعلی، مفعول رایی، ازی، برایی، بایی و به ای و نقش های تتا می پردازد. پیکره مورد بررسی 182 جمله دارای فعل مرکّب متعدّی است که در چارچوب فرضیه های موجود در برنامه کمینه گرا تحلیل می شود. تمامی حالت های ساختاری در رابطه هسته - مشخّص گر بازبینی و به محض ادغام با هسته گروه، نقش تتای آنها بازبینی می شود. برخلاف فرضیه های کمینه گرا، بازبینی حالت مفعول رایی توسّط عنصر «را» صورت می گیرد؛ اگر بروز واجی داشته باشد. در بازبینی سایر حالت های مفعولی، همزمان با بازبینی حالت ساختاری، نقش تتای گروه های حرف تعریف نیز بازبینی می شوند، به طوری که مشخّصه بازبینی کننده با نقش تتای حرف اضافه ارتباط دارد. همچنین نمی توان رابطه معناداری میان همه حالات دستوری و نقش های تتای گروه های اسمی قائل شد، بنابراین نمی توان افعال را به دسته بندی های مشخّصی تقسیم کرد.
عوامل موثر بر پسایندسازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظور از پسایندسازی در این مقاله، فرایندی است که طی آن سازه ای در جمله که جایگاه بی نشان آن پیش از فعل است، در جایگاه پس از فعل قرار می گیرد. در این پژوهش، با انتخاب چارچوب نظری نحو نقش گرا، به بررسی این فرایند پرداخته ایم و سعی کرده ایم نشان دهیم چه عوامل نقشی احتمال پسایندشدگی را بالا می برند. عوامل نقشی مورد بررسی عبارتند از: وزن دستوری، معرفگی، جانداری و ساخت اطلاعی. برای داشتن داده های طبیعی، پیکره ای گفتاری از مصاحبه ها و میزگردهای زنده تلویزیونی، مکالمات رو در رو و گزارش های زنده ورزشی گردآورده ایم و جملات پسایندشده در این پیکره را مبنای تحلیل خود قرار داده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عوامل فوق به استثنای عامل جانداری، در پسایندسازی جملات فارسی مؤثرند؛ یعنی هرچه سازه موردنظر معرفه تر و سنگین تر باشد احتمال پسایندشدن آن بیشتر است، و در مورد ساخت اطلاعی نیز با اینکه مفعول های مستقیم پسایندشده بیشتر دارای اطلاع مفروض هستند، این یک دستی در مورد مفعول های غیرمستقیم و حرف اضافه ای دیده نمی شود.
بررسی نشانه معناشناسی آیات مربوط به قیامت و معاد از سوره قیامت بر پایه مطالعات نشانه شناختی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به تحلیل و بررسی آیات قیامت و معاد از سوره «قیامت» بر اساس مطالعات نشانه شناختی گریماس پرداخته شده است. هدف نگارندگان مقاله تفسیر آیات قرآن نیست، بلکه در این جستار سعی بر آن است تا لایه های متعدد متن، شامل ساختار زیربنایی گفتمان، نظام گفتمان روایی و نیز پدیدارشناسی زیبایی شناختی آن، در تحلیل آیاتی از سوره قیامت معرفی شود؛ تأثیر نشانه شناسی در نظام معنایی قرآن بررسی شود؛ و نیز نظم و ترتیب خاص میان مجموعه معانی آیات نشان داده شود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است، بدین صورت که داده های متنی موجود تحلیل می شوند و مبانی نظری با نتایج محک زده می شوند، یعنی از مبانی نظری برای تحلیل داده های موجود استفاده می شود. گفتنی است که داده های این پژوهش از میان آیاتی چند از سوره قیامت با تفسیر آن ها انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بررسی نشانه معناشناسی آیات قیامت و معاد با مطالعات نشانه شناختی گریماس، به ویژه با مربع نشانه شناختی او همگرایی دارد و نیز می توان مراتب نفس را، که در آیات سوره قیامت به آن ها اشاره شده است، با نظام گفتمانی روایی گریماس تطبیق داد و نیز زیبایی شناختی آیات قیامت و معاد را با توجه به پدیدارشناسی زیبایی شناختی توصیف کرد.
صفت تفضیلی در حوزه ی کسره ی اضافه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ضمن معرفی حوزه ی کسره ی اضافه و پذیرش تحلیل معظمی (1385)، با قائل شدن به گروه درجه در زبان فارسی، به مقایسه ی دو فرضیه در خصوص ساخت درجه در صفات تفضیلی این زبان می پردازیم. بر خلاف نظر کندی (1999) که معتقد است گروه درجه [DegP] در درون فرافکن مستقل خود گروه صفتی را به عنوان متمم میپذیرد، به پیروی از جکنداف (1977)، هلان (1981)، هایم (1985)، مک کاولی (1994) و هازوت (1995) گروه درجه را در جایگاه مخصص گروه صفتی در زبان فارسی در نظر می گیریم که هسته ی صفت، گروه حرف اضافه ای با هسته ی ""از"" را به عنوان متمم خود پذیرفته است. آنگاه با قائل شدن به این که هسته ی گروه درجه دارای مشخصه ی قوی و تفسیر نا پذیر [Adj] هست، در نحو آشکار هسته ی گروه صفتی را به خود جذب می کند تا مشخصه ی [Adj] خود را بازبینی و حذف کند. بدین ترتیب فرافکن درجه، خود در درون فرافکن گروه صفتی قرار میگیرد و همراه با آن وارد حوزه ی اضافه می شود.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی چند فرایند تفسیری در خلاصه سازی متون: مورد مطالعه دانشجویان موسسه ملی پلی تکنیک فلیکس هوفوئه بوانی در یاموسوکرو (Étude de quelques procédés paraphrastiques rencontrés dans le résumé de texte: cas des étudiants de l’Institut National Polytechnique Félix Houphouët Boigny de Yamoussoukro)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلاصه سازی متن در کلاس های رشته های مهندسی و تخصصی دانشگاه ها و موسسات صاحب نام و همچین در آزمون های بزرگ استخدامی و دولتی به خصوص در آی. ان. پی-اچ. بی یاموسوکرو جایگاه مهم و خاصی دارد. اما متاسفانه فرایند خلاصه سازی متن برای دانشجویا اغلب مشکل آفرین است. از میان مشکلات و نواقصی که وجود دارد، فرایند تفسیر عبارت برای دانشجویان و مدرسان دغدغه ای بسیار جدی و حقیقی است. موضوع اصلی پژوهش حاضر بررسی فرایندهای زبانشناختی است که قادرند متن را به سمت و سوی نوعی تفسیر عبارتی مطلوب رهنمون سازند. در پایان یک آزمون گرفته شده از دانشجویان، مشخص گردید که حداقل پنج متغیر از نمونه های ممکن تفسیر عبارت وجود دارد. این نتایج می تواند در جهت بهبود روش شناسی آموزش خلاصه سازی از متون به کار گرفته شود. اگرچه این موارد به هیچ روی نمی توانند کلیت روش های متفاوت بازگویی یک متن را که در عمل وجود دارد، در بر بگیرند.
بررسی آوایی تکیه واژگانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر پژوهش های انجامشده درباره تکیه واژگانی در زبان فارسی، تغییر های آوایی ناشی از جا به جایی محل تکیه در محیط دارای تکیه زیر و بمی بررسی شده و به همین سبب، F0 مهم ترین هم بسته آوایی تکیه واژگانی در نظر گرفته شده است؛ در حالی که F0 هم بسته آوایی تکیه زیر و بمی است؛ نه تکیه واژگانی؛ بهعلاوه، در پژوهش های انجامشده، میزان اعتبار عوامل دیگر از جمله تغییر شدت انرژی و دیرش، به عنوان هم بستههای محتمل تکیه واژگانی آزموده نشده است. در این مقاله، هم بستههای آوایی تکیه واژگانی را در زبان فارسی، در دو بافت نوایی متفاوت بررسی کرده ایم: یکی بافت دارای تکیه زیر و بمی و دیگری بافت بدون تکیه زیر و بمی؛ بدین منظور، یک آزمایش تولیدی انجام دادیم و در آن، دیرش هجا، شدت انرژی کل، شدت انرژی بسامد های بیش از پانصد هرتز و بسامد سازهها (به عنوان هم بسته های کیفیت واکه)، واکههای تکیهبر و بدون تکیه در جفتواژههای تکیهای زبان فارسی و معادل بیمعنی آن ها را با یکدیگر مقایسه کرده ایم. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که تغییر بسامد سازهها و همچنین تغییر شدت انرژی طیف بسامدی، چه در همه نواحی بسامدی و چه در نواحی بسامدی میانی و بالا، تابعی از تغییر زیر و بمی است و به همین دلیل، این عوامل، هم بستههای تولیدی- صوتشناختی برای تکیه زیر و بمی به شمار می روند؛ نه تکیه واژگانی؛ در مقابل، دیرش هجا در هر دو بافت نوایی، هجا های تکیهبر را از هجا های بدون تکیه متمایز میکند و بدین ترتیب، این عامل، مستقل از تغییر در زیر و بمی، معتبر ترین نشانه تولیدی- صوتشناختی برای تکیه واژگانی فارسی به شمار می رود.