فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۳۲-۳۰۵
حوزههای تخصصی:
کشف المحجوب هجویری یکی از قدیمی ترین کتاب های عرفانی فارسی است که همواره از جنبه های مختلف به ویژه تعلیم مبانی عرفانی اهمیت داشته و دارد؛ توجه به این اثر تا اندازه بسیاری تحت تأثیر قدرت نویسنده در اقناع مخاطب است. مقاله حاضر با هدف بررسی روش های اقناع مخاطب در کشف المحجوب هجویری با تکیه بر نقد رتوریکی و به روش کیفی و با کاربست شیوه توصیفی تحلیلی نوشته شده و به دنبال پاسخ به این پرسش است که هجویری از کدام شیوه ها برای اقناع مخاطب استفاده کرده و کدام یک از عناصر موجود در کشف المحجوب بر پذیرش خواننده اثرگذار بوده است؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که هجویری با به کارگیری روش هایی مانند ارائه مطالب اخلاقی و انسانی، استفاده از زبانی آشنا، سبکی دوسویه و تعاملی، استدلال، استشهاد و استناد، استفاده از داستان و حکایت و نیز استفاده از صنایع ادبی مانند تمثیل، تشبیه، کنایه و استعاره، برای اقناع مخاطب خود بهره برده است.
تحلیل مقایسه ای سلوک در عرفان عملی و اخلاق به تقریر علامه مصباح یزدی با نگاه به سیر تحولی سلوک اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سلوک، حرکت انسان برای رسیدن به خداست و حاصلِ رفتارها و ملکات نفس می باشد. علم اخلاق در تلقی آیت الله مصباح، به رفتارهای ارادی و صفات اکتسابی انسان به اعتبار میزان قرب و بُعد آنها نسبت به خدای متعال می پردازد. عرفان عملی علم منازل و مقامات نفس برای رسیدن به فناست. پس اخلاق اسلامی و عرفان عملی، در هدف تقارب دارند؛ اما تحلیل نحوه سلوک برای رسیدن به هدف، در این دو علم متفاوت است. ازاین رو سلوک در اخلاق و عرفان عملی نیازمند مقایسه است و مسئله اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. این نوشتار ویژگی های اخلاق و عرفان عملی را توصیف می کند و با روش مقایسه ای به تحلیل جایگاه سلوک در آنها می پردازد. برخی از مهم ترین یافته های پژوهش عبارت اند از: 1. علم اخلاق در موضوع و مسائل، گسترده تر از عرفان عملی، و در هدف مساوی با آن است؛ 2. حقیقت سلوک در عرفان عملی از ابتدا کاملاً هویداست؛ اما در اخلاق، سلوک به تدریج جایگاه خود را به دست می آورد؛ 3. سلوک در نظریه اخلاقی آیت الله مصباح با سلوک عرفانی مشابهت زیادی یافته است.
بررسی و مقایسه مضامین عرفانی در شعر عطار نیشابوری و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
285 - 308
حوزههای تخصصی:
فرید الدین عطار نیشابوری، یکی از قله های برجسته عرفان اسلامی است. ابن فارض نیز یکی از سرایندگان بزرگ اشعار صوفیانه در ادبیات عرب است. هر دو مهمترین و برجسته ترین مضامین و مفاهیم عرفانی را در شعر و اندیشه خود مطرح کرده اند. شعر و اندیشه هر دو شاعر شباهت های گسترده ای با هم دارد. ازجمله مباحث مشترک بین این دو شاعر عارف می توان به «وحدت وجود» «عشق» و ... اشاره کرد. لذا با توجه به اهمیت ادبیات عرفانی در میان ملل اسلامی، مسأله ای که در این پژوهش مطرح می شود؛ این است که با استفاده از زبان هنری ابن فارض و عطار که به دو فرهنگ و زبان و ملّیت و زمان متفاوت تعلّق دارند، مضامین عرفانی اسلامی به کار رفته در اشعار آن دو را استخراج، و به صورت تطبیقی مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و وجوه اشتراک و افتراق مضامین عرفانی اسلامی از میان اشعار آن دو را در دو فرهنگ متفاوت، نمایان کنیم.
بررسی تأثیرمعنویت و ایمان بر تقویت فرهنگ عمومی از منظر قرآن، حدیث و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
79 - 100
حوزههای تخصصی:
فرهنگ اسلامی- ایرانی، علی رغم غنای زیاد، با از بین رفتن مرزهای فرهنگی و تهاجم فرهنگ غالب غرب، در معرض آسیب قرارگرفته است. ارتقاء فرهنگ عمومی توده مردم، نیاز امروز جوامع بشری است. رواج آسیب ها و کمبود مکارم اخلاقی، جوامع را به انحطاط می کشاند. در ایران اسلامی، ضرورت ارتقاء فرهنگ عمومی در جهت نیل به تمدن نوین اسلامی، ما را به شناخت مبانی و زیر ساخت فرهنگ اصیل اسلام، دعوت می کند. آیین اسلام، مذهب تشیع و عرفان اسلامی، کامل ترین دستورات و موازین الهی را برای ساختن برترین سبک زندگی توأم با معنویت به ما ارزانی داشته و به وسیله آموزه های قرآن کریم و معارف وحیانی در اختیار ما نهاده است. لکن، پیش نیاز و لازمه آن ایمان و معنویت است. ایمان به خدا، تصدیق توحید و معاد، غیب و وحی، رسالت رسول اکرم (ص) و امامت امامان (ع)، وظیفه اساسی مؤمنین در جامعه دینی است. از آنجایی که ایمان، یگانه عامل تغییرات درونی افراد جامعه است، با جستجو در متون معتبر دینی و عرفانی استخراج و دسته بندی موضوعات، به این نتیجه می رسیم که هرچه ایمان مردم افزایش یابد امکان نحول معرفتی و اجتماعی ایمانی و دست یابی به کامل ترین فرهنگ عمومی افزایش می یابد.
معرفت شناسی روح براساس منارات السائرین و آثار شاخص عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
169 - 184
حوزههای تخصصی:
منارات السائرین نوشته نجم الدین ابوبکر عبدالله بن محمد شاهاور بن انوشروان رازی، معروف به نجم دایه است. این کتاب در قرن هفتم در یک فاتحه و ده باب و یک خاتمه که هر یک از باب ها دارای چند فصل است به زبان تازی نوشته شده است. نویسنده شبلی دوکاهی در قرن نهم آن را به زبان فارسی برگردانده است که تاکنون تحقیقی در این زمینه صورت نگرفته است. نجم دایه در نوشتن اثر عرفانی خود، به قرآن و احادیث پیامبر و کتب عرفانی پیشین نظر داشته است. یکی از مطالب بسیار مهم این کتاب معرفت روح و مقامات آنست که حضرت شیخ، پخته و سنجیده و بسیار علمی تعریفی نکو از ماهیت روح فرموده که آمیخته ای است از عرفان و آیات و روایات شریعت. این جستار به شیوه کتابخانه ای به بررسی معرفت روح در ادیان الهی و برخی کتب عرفانی قبل از نجم دایه پرداخته است و سپس نشان می دهد که نویسنده چگونه از آیات قرآن تاثیر پذیرفته است و از طرفی مشابهت های بسیاری در عقاید ادیان، مربوط به روح وجود دارد که این جستار حاکی از ارتباط ادیان با یکدیگرست و می توان به یکی بودن منبع تعالیم ادیان که همانا وحی پروردگارست پی برد.
تحلیل و بررسی بازنمایی عناصر منادمه در خمریه عرفانی (مورد کاوی: ترجیع بند فخر الدین عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
263 - 278
حوزههای تخصصی:
منادمه در لغت به معنی باهم شراب خوردن و با یکدیگر میگساری نمودن و هم نشینی و همراهی در امر باده نوشی و باده خواری است. شاعر معمولاً در خمریه سرایی که شکل داستانی بر آن غلبه دارند، با کاربست عناصر حسی و ارکان داستانی از قبیل اشخاص و ابزارهایی چون ساقی و ندیم و مطرب و خمار و می و معشوق و جام و میکده و غیره فرایند منادمه را به تصویر می کشد؛ حال مسأله اصلی چگونگی ظهور و تعامل شاعر در خمریه عرفانی با چنین عناصری است. آیا در خمریه عرفانی منادمه گری وجود دارد و شاعر یا عارف، عناصر آن را به کار می گیرد و یا اینکه کدام یک از عناصر منادمه در آن جلوه خاصی پیدا کرده و کدام یک در متن محو می شود؛ این مسأله همواره ذهن مخاطب پرسش گر ادبیات عرفانی را به چالش می کشاند. بنابراین این مقاله در صدد است با بررسی و نقد چیستی و چگونگی منادمه و عناصر آن در ترجیع بند خمری عرفانی عراقی به این مسائل پاسخ دهد و ماهیت و نحوه بازنمایی و کمیت به کارگیری این عناصر را در خمریه عرفانی بسنجد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که عراقی به مانند دیگر خمریه سرایان عرفانی، تمامی عناصر منادمه و قالب اصلی منادمه مادی را به کار گرفته است، اما نحوه پرداختن به این عناصر و جلوه ها و مظاهر آن در خمریه عرفانی صبغه خاص خود را دارد. روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی تحلیلی است.
بررسی تطبیقی مراحل سلوک عرفانی از نگاه بانو مجتهده امین و ترزا آویلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
111 - 130
حوزههای تخصصی:
عرفان عملی یا سلوک، اساس و زیربنای عرفان است. عرفان نظری تفسیر و تعبیر یافته های عرفان عملی است. عرفا برای سلوک عرفانی مراحل مختلفی را برشمرده اند لکن اساس این مقامات و منازل بر هم منطبق بوده و از این حیث اختلاف چندانی بین آنان دیده نمی شود. در ادیان الهی دیگر نیز عرفایی وجود دارند که با سلوک عرفانی به کشف و شهود پرداخته اند. بانو امین و ترزا آویلایی از جمله عرفای بنامِ اسلام و مسیحیت به شمار می روند. هر دوی آنان شخصاً مراحل سلوک را تجربه کرده اند و آن را در آثار خویش تشریح نموده اند. ترزا مراحل سلوک را در «کاخ درون» هفت مرحله برشمرده و بانو امین در کتاب «سیر و سلوک در روش اولیاء و سعدا» مراحل سلوک را طی هشت مرحله بیان نموده است. نتیجه تطبیق مراتب سلوک در بین ایشان نشان می دهد عناصر اصلی و مراحل سلوک نزد آنها اشتراکات فراوانی دارد و میان آنان تفاوت عمده ای ملاحظه نمی شود. تنها در زمان پیدایش حالات عرفانی، گاهی تفاوت هایی دیده می شود. توصیفات ایشان گویای این است که هر دو عارف در نهایت به وحدت شهود رسیده اند.
تحلیل گفتمان عرفانی سلوک مرید در مثنوی براساس الگوی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
309 - 326
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شاخه ای از علم زبان شناسی است که به بررسی رابطه متن و نحوه تولید ایدئولوژی می پردازد. نورمن فرکلاف در الگوی پیشنهادی خود برای تحلیل متن، سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین را درنظر می گیرد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد به بررسی دیدگاه مولوی درباره مراحل سیر و سلوک عرفانی بپردازد. این پژوهش در سطح توصیف، کاربرد واژگان هسته ای و روابط معنایی واژگانی و فرآیندها را در مثنوی بررسی کرد. در سطح تفسیر گفتمان های ترک تعلقات، برتری کشف و شهود، انکار عقل جزوی، تدریجی بودن سیر و سلوک و لزوم متابعت از پیر به عنوان گفتمان های غالب مشخص شد. در سطح تبیین نیز این نتیجه به دست آمد که مولوی گفتمان های مسلط عصر خود را در این باره باز تولید کرده و دیدگاه وی در این زمینه با ایدئولوژی غالب روزگار خود همسو است.
مریم مجدلیه در متون آپوکریفا از نگاهی زنانه نگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
151 - 133
حوزههای تخصصی:
دین و پیوند آن با فرهنگ از نگاهی نو می تواند در تبیین جایگاه زنان در جامعه بررسی شود؛ به ویژه آنکه غالب متون دینی به دست مردان نگاشته شده و این تلقی مردانه از دین بر وضعیت زنان تاثیر نهاده است. در مطالعات فمینیستی، نگرشی جدید در خصوص بررسی نقش زنان در متون دینی، جهت احیای تجارب دینی زنانه شکل گرفت تا به این واسطه جایگاه زنان در جامعه دینی بهبود بخشیده شود. از این رو، در مطالعات مسیحی نه تنها این موضوع در بازخوانی زنانه از عهد جدید مورد توجه قرار گرفت، بلکه در سایر متون دینی از جمله متون آپوکریفا نیز چنین کوششی فراگیر شد. در این زمینه، پژوهشگران بر این باور هستند که گرچه متون آپوکریفا اعتبار متون رسمی را نداشته اند، به جهت روایتی متفاوت از جامعه صدر مسیحیت، از آنجایی که بازتاب دهنده تفکر بخشی از نخبگان آن روزگار هستند، از منظر علمی جهت مطالعه افکار و عقاید جامعه مسیحیت نخستین از اهمیتی خاص برخوردارند. در این متون چنین برمی آید که در میان زنان آن زمان، مریم مجدلیه شخصیتی جنجالی بوده است. با بررسی دیدگاه نویسندگان این متون، می توان به الگوی مناسبی از تجارب دینی زنانه در آن دوره دست یافت. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، پس از بیان چگونگی رابطه مریم مجدلیه با عیسی مسیح نگرش جدیدی درباره شخصیت مریم مجدلیه از نگاه زنانه نگر در چهار محوری که مورد توجه متفکران فمینیست قرار گرفته است، به دست می دهیم.
تبیین مسئله «نفس الامر» از منظر عرفان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله نفس الامر را از دو بُعد معرفت شناسی و هستی شناسی می توان مورد پژوهش قرار داد. از بُعد هستی شناسی نفس الامر اشیا، واقعیتی در مرتبه وجودی بالاتر است. حکیمان و عارفان مسلمان در مصداق این واقعیت اختلاف نظر دارند. در این نوشتار دیدگاه عارفان درباره مسئله نفس الامر از حیث هستی شناسی کانون بررسی قرار گرفته و پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، مسئله نفس الامر از منظر عارفان به روش توصیفی تحلیلی، تبیین و سپس با ادله قرآنی مستدل شده و این نتیجه به دست آمده که از نگاه عارفان مسلمان نفس الامر اشیا عبارت است از: اعیان ثابته یا همان وجود علمی اشیا پیش از ایجاد؛ البته به شرط تجرید کامل، حتی از همین وجود علمی، و رسیدن به ذواتی غیبی و ازلی که در غیب ذات حقّ مستجن اند و از نظر رتبه چه بسا قبل از اسما قرار بگیرند.
نظریه ظهورات وجودیه از خزائن الهیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ظهور هستی امکانی از مبدأ هستی، مسئله ای است که نوع دیدگاه درباره آن، تأثیری بسزا در تحقیقات مابعدالطبیعی از جهت نظری در قوس نزول و تقربات سلوکی از جهت عملی در قوس صعود دارد و به دلیل این اهمیت، همواره مرکز توجه محققان با گرایش های گوناگون بوده است. پژوهش در این مسئله، هم نحوه رابطه خالق و مخلوق و هم نحوه تمایز آنها را آشکار می سازد که این بیانگر ضرورت تحقیق در این مسئله است. مسئله اصلی این نوشتار بررسی نزول هر شیء و ظهور آن از مبدأ هستی و لازمه این نزول و ظهور از دیدگاه کتاب الهی است که به روش استنباطی در فرایندی اجتهادی از متن دینی به انجام رسیده است. ازجمله نتایج تحقیق آن است که ظهور هر شیء به نزول از نزد حق تعالی بوده، نزول یا همان آفرینش، مقرون به قدر است و این مقرونیت به نحو لازم است که انفکاک آن امکان ندارد. پس ظهور شیء به وجود صرفاً با قدر است و از جمله دستاوردهایش این است که نتیجه استنباطی در مابعدطبیعت اجتهادی، هماهنگ با نتیجه استدلالی در مابعدطبیعت استدلالی است که براین اساس از سویی نقد دیدگاهی که به سلب کلی، مابعدطبیعت اسلامی را جدای از دین الهی به شمار می آورد، روشن شده و از سویی ظرفیت معرفتی بی پایان کتاب الهی در تحلیل و تثبیت مسائل بنیادی مابعدالطبیعی آشکار می گردد.
بررسی و تحلیل نظر مولوی در باب تجسم اعمال با محوریت غزلیات شمس تبریزی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث مربوط به عوالم پس از مرگ چگونگی دریافت جزای اعمال در آخرت است. دیدگاه متفکران اسلامی در این باب بر دو گونه است: برخی معتقدند که جزای اعمال در آخرت، نظیر کیفر و پاداش های دنیوی از سنخ اعتبار و قرارداد بوده، مخالفان نظریه تجسم اعمال به شمار می آیند. ایشان در تأیید دیدگاه خود به دلایلی ازجمله آیات قرآن و عَرَضی بودن اعمال استناد کرده اند. در مقابل مدافعان نظریه تجسم اعمال معتقدند که رابطه عمل و جزای آن در آخرت، تکوینی، از سنخ این همانی و تجسم باطن و ملکوت اعمال می باشد. مولوی نیز در آثار خود در مقام اثبات تکوینی بودن عمل و جزای آن در قالب تجسم ملکوتی برآمده و در این راستا به اقامه دلیل پرداخته است. وی با استناد به ادله نقلی دال بر تخلف ناپذیر بودن وعده الهی در باب اعطای جزای اعمال و بر پایه اصل عقلی جوهری بودن ملکوت عمل در صقع نفس انسان و عدم امکان اضمحلال آن، به تبیین مبانی و نتایج نظریه تجسم اعمال پرداخته است.
تأملی بر بایسته های سلوک در رساله الطیر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
169 - 153
حوزههای تخصصی:
ابن سینا از فیلسوفان نادری است که بر اساس معرفت نفس، راز تجربه شخصی خود را در قالب رساله های سه گانه تمثیلی آورده است. رساله الطیر ابن سینا یکی از رسائل عرفانی اوست که حالات عرفانی انسان و نحوه سیر و سلوک آدمی به سوی حق را در قالب تمثیلی زیبا ترسیم می نماید. در این رساله، سالک به پرنده ای تشبیه می شود که با رهایی از وابستگی های این دنیایی و با کمک پیر و مرشد طریقت، خود را به مطلوب حقیقی می رساند. در این مقاله برآنیم برخی از دیدگاه های عرفانی ابن سینا را در فرایند سیر عرفانی عارف در رسیدن به مرتبه عالی حقیقت تبیین نماییم. این نوشتار پس از طرح کلیات و شرح مختصری از اصل داستان، به ارائه تفسیر و تحلیل داستان پرداخته و دیدگاه ها و عناصر اصلی عرفانی ابن سینا را بیان خواهد نمود.
مبانی وحی شناختی و قرآن شناختی شاه نعمت الله ولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
474 - 453
حوزههای تخصصی:
اُنس دیرینه و فراوان شاه نعمت الله ولی با قرآن و به کارگیری گسترده آیات قرآن در آثار وی، نگارنده را برآن داشت تا با طرح سؤال از مبانی قرآن شناختی و وحی شناختی شاه به خوانش این مبانی که مواجهه او با قرآن را تحت تأثیر خود قرار داده است، بپردازد. این مقاله با روش توصیفی و با تحلیل محتوای آثار منظوم و منثور شاه، مبانی قرآن شناختی او را در دو گروهِ مبانی ناظر به متن و مبانی ناظر به فهم، تحقیق و تحلیل نموده است. مهم ترین مبانی متن شناختی شاه عبارت اند از: نگاه معرفت شناسانه به وحی که ظهور علم حق و نزول معانی عقلی مجرد در لباس محسوس است؛ وحی گشایش و مکاشفه روحی است؛ قطبیت ظاهر و هم باطن قرآن و تفاوت علوم مستنبَط از هر کدام؛ اتحاد قرآن و انسان کامل و عینیت سخن رسول و وحی و همچنین تلقی رمزی و اشاری از الفاظ قرآن، از دیگر مبانی متن شناختی شاه است. اما مبانی ناظر به فهم قرآن، از دیدگاه شاه ولی عبارت است از: لزوم ایمان قلبی برای وصول به باطن و اسلام برای درک ظاهر قرآن؛ اختصاص تأویل ظاهر متشابهات به قطب زمان؛ تدبّر در قرآن، نزول آن بر دل و اتصاف به احکام آیات است و همچنین ضرورت استفاده از احادیث پیامبر(ص) و ائمه(ع) و کاربست یافته های عرفان نظری در فهم و تفسیر آیات از دیگر مبانی فهم قرآن است.
تالستوی و قصه موسی و شبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۲۳۷-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
لف نیکالایویچ تالستوی، نویسنده حکیم و عارف روسی، علاوه بر خلق آثاری ارزنده و عالم گیر، مجموعه هایی گران بها از گفتارها و آموزه های سرآمدان ادب و حکمت در شرق و غرب عالم از کهن ترین روزگار تا روزگار خویش فراهم آورد. قصه موسی و شبان مولانا یکی از شاهکارهای ادب عارفانه است که تالستوی بدون اینکه سراینده این منظومه را بشناسد، تحت عنوان حکایتی عربی آن را در گزیده های خویش وارد کرد و از آنجا که این قصه را نقد حال خویش یافت، بدان دل بست و علاوه بر مجموعه آثار، در محافل و مراسلاتش آن را مکرر نقل کرد و از آن بهره ها جست. در این گفتار بر اساس روش کتابخانه ای و اسنادی، قصه موسی و شبان مولانا در آثار مختلف تالستوی آثاری که به فارسی در نیامده و به همین سبب ناشناخته مانده اند و مراسلات و مجالساتی که آن را ذکر کرده است، شناسایی و معرفی و بررسی شده ند؛ همچنین سبب دل بستگی او بدین قصه و چگونگی آشنایی اش با آن و اینکه از چه رو به عنوان قصه ای عربی راه به آثار او پیدا کرده است، شرح داده شد و مشخص گشت که تالستوی با این قصه در کتاب نویسنده ای حقوق دان با نام کانستانتین پترویچ پابدانوتسف مواجه شده است. پابدانوتسف در اثر خویش ضمن ارائه ترجمه روسی قصه موسی و شبان از سراینده این قصه با نام جلال الدین، معلم بلندآوازه، یاد می کند که حکایتی از او در منظومه ای به زبان عربی دیده می شود. در اثنای تحقیق درباره مأخذ تالستوی در نقل قصه موسی و شبان اطلاعاتی تازه و نو به دست آمد؛ از جمله آن ها پیدا شدن قصه ای است در ادبیات داستانی روسی که هم از جهت ساختاری و هم از جهت محتوایی، بسیار به قصه موسی و شبان مولانا نزدیک است. این اطلاعات نیز به عنوان دستاوردهای دیگر این پژوهش در اثنای این گفتار ارائه شد.
بررسی اصطلاحات عرفانی در خمسه امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
225 - 244
حوزههای تخصصی:
آمیختگی عرفان به ادبیات فارسی باعث غنای هرچه بیشتر زبان و ادبیات فارسی شده، استفاده وافر شاعران عارف و عارفان شاعر از این موضوعات و مفاهیم عرفانی توانسته است راهگشای جویندگان این مسیر و باعث حفظ و نگهداری این سرمایه های گران بها شود. شناخت صحیح و معرّفی شاعران و اندیشه های آنان با توجّه به آثاری که از خود بر جای می گذارند انجام می شود. امیرخسرو دهلوی مشهور به «سعدی هند » و «طوطی هندوستان» از شاعران و عارفان فارسی زبان دهلی است و از شاعران پرکار ادبیات فارسی در داخل و در شاخه برون مرزی(به خصوص شبه قاره) به حساب می آید. او اشعار و مثنوی های فراوانی از خود به یادگار گذاشته است. اما خمسه این شاعر توانا با توجه به زبردستی شاعر و اینکه از نظر محققان بهترین نظیره پرداز نظامی می باشد، شایسته بررسی و تحقیق است. از آنجا که امیرخسرو در سایه نظام الدین اولیا از بزرگان مشایخ چشتیه مشرب عرفانی خود را طی کرده است، و از بهترین مریدان شیخ خود بود، آراء و افکار و دیدگاه های عرفانی او می تواند در شناساندن بهتر عرفان عملی راهگشا باشد. در این مقاله سعی شد اصطلاحات و مطالب عرفانی که بیشتر مورد توجه امیرخسرو دهلوی واقع شده اند مورد بررسی قرار گیرد.
چیستی خداوند در الهیات فلسفی و عرفانی و سنجش آن با دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درباره ماهیت خداوند، بین فلاسفه و عرفا یک اتفاق نظر و یک اختلاف وجود دارد: فلاسفه و عرفا هر دو قائل اند که ماهیت خداوند چیزی جز وجود او نیست و خداوند برخلاف ممکنات که دارای دو حیثیت متفاوت وجود و ماهیت اند، ماهیتش با وجودش فرقی ندارد؛ ولی در اینکه وجودی که عین ماهیت خداوند است آیا وجودی است مقید یا لابشرط، بین آنها اختلاف نظر هست. فلاسفه وجود خداوند را مقید به خصوصیات واجب الوجودی می دانند، اما عرفا وجود حق را لابشرط از هر قیدی و خصوصیتی قرار می دهند. در این میان میرزامهدی اصفهانی دیدگاهی را مطرح می کند که نه مورد تأیید عقل است و نه مورد تصدیق آرای اهل بیت. او می گوید «وجود» عین ذات حق نیست، بلکه مخلوق خداست. هدف این پژوهش این است که با شیوه توصیفی و اقامه برهان عقلی و نقلی روشن کند بین این انظار، نظر عرفا درست و شایسته تصدیق است.
تحلیل تعارض اولیه عبارات ابن عربی درباره قلمرو نفس رحمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ابن عربی عبارات به ظاهر مختلفی در تفسیر نفس رحمانی و تعیین قلمرو آن دارد که ممکن است سبب برداشت نادرست یا حتی انتساب تناقض گویی به وی شود. در بعضی عبارات، نفس رحمانی را به تعین اول، در برخی دیگر به تعین ثانی و در مواضع متعددی، خاص تعینات خلقی اطلاق کرده است. او در عبارات خود، علاوه بر این سه اطلاق، جامعیت نفس رحمانی را مطرح می کند. از کنار هم گذاشتن این موارد و براساس مؤیدات دیگر در کلام او، می توان اثبات کرد که از نظر وی، نفس رحمانی حقیقتی گسترده ای است که از تعین اول آغاز می شود و تا عالم ماده ادامه دارد و شامل فیض اقدس و مقدس است. ابن عربی در برخی عبارات خود، به این مطلب تصریح کرده است که حقیقت نفس رحمانی چیزی جز شمول بر تمام تعینات حقی و خلقی نیست؛ به همین دلیل است که نفس رحمانی را هم واجب و هم ممکن، هم حادث و هم قدیم معرفی کرده است. ازآنجاکه انسان کامل در قوس صعود، با نفس رحمانی اتحاد می یابد و مظهر تامّ همه اسما و صفات می گردد، به انسان هم، نفس رحمانی اطلاق کرده است.
بررسی رویکرد عرفانی داستان حضرت موسی(ع) در تفاسیر عرفانی ( مطالعه موردی: تقاضای رؤیت خدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
265 - 282
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم و بحث برانگیز در اندیشه توحیدی،موضوع رؤیت خداست که جایگاه مهمی در دیدگاه کلامی و عرفانی داشته و بانام حضرت موسی گره خورده است. درعین حال، متکلمین ناگریز از بحث درباره آن بوده و در آن اختلافات عمیق دارند. این موضوع دربیش از بیست آیه قرآن ذیل عبارات «لقاءالله» و «نظر در وجه الله» و درباره انواع رؤیت و شهود ذات الهی مانند شهود و رؤیت خدا نسبت به ذات خود و شهود موسی(ع) در شجره طور مطالبی بیان گردیده است. تقاضای رؤیت خداوند، مهم ترین بخش زندگانی حضرت موسی(ع) است که از دیرباز مورد توجه عرفا بوده است. به نحوی که هریک تلاش نموده اند. از دیدگاه خود به بیان علت پاسخ خداوند مبنی بر «لن ترانی» پرداخته و نظرات گوناگونی را در این زمینه ارائه دهند. از این رو، استقراء آرای تفاسیر عرفانی دراین زمینه و جمع بندی آن ها از اعتبار خاصی برخورداراست. این پژوهش نشان می دهد که عرفا و برخی از حکمای متأله، مسأله رؤیت وشهود باطنی و رؤیت تجلیات خداوند را معادل لقاءالله در قرآن تلقی نموده ولی برخی از فلاسفه و متکلمین شیعی و معتزلی باتکیه بر مبنای تنزیه کلامی صرف و با تمسک به مسأله نفی جسمانیت و اعتقاد به انحصار امکان شهود خداوند در رؤیت مادی، به نفی امکان این موضوع پرداخته اند. این مقاله باروش پژوهشی - توصیفی از نوع تحلیل محتوا و واحد تحلیل مضمون بوده است.
بازتاب تجلّیات جمالی و جلالی حق در آیینه اشعار شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
279 - 300
حوزههای تخصصی:
تجلّی ذات مطلق هستی و انواع آن در کسوت اسما و صفات جمالی و جلالی، همچون اندیشه عرفانی وحدت وجود، از جمله موضوعات مهم عرفانی است که با تأسّی از مکتب عرفانی ابن عربی، در آیینه اشعار شعرای عرفانی بازتاب وسیعی داشته است. و در آیینه اشعار شهریار هم با تأسّی از شعرا و عرفای پیشین بخصوص حافظ شیرازی، که از همه لحاظ تحت تأثیر افکار و اندیشه های عاشقانه -عارفانه حافظ واقع گردیده است، در کسوت اندام های لطف آمیز و قهر آمیز معشوق و در شکل و صورت ادبی (عاشقانه-عارفانه) و شخصیّت های اساطیری، تاریخی، داستانی، مذهبی و غیره که هر کدام به نوعی مظهر و نماد تجلّی اسما و صفات جمالی و جلالی معشوق ازلی هستند، بازتاب گسترده ای داشته است و کمتر غزل عرفانی از شهریار را می توان یافت که در آن به تجلّیات جمالی و جلالی اشاره ای نشده باشد. این نوشتار به بحث و تفحّص در این زمینه در اشعار شهریار، با ذکر شواهدی از دیگر شعرای عارف پرداخته است.