فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
139 - 160
حوزههای تخصصی:
بحث اعتباریات از مباحث مهمی است که در علوم مختلف از جمله فقه و اصول می تواند منشا اثر باشد.حقیقت اعتبار و امور اعتباری، انواع اعتباریات و رابطه اعتبار با واقعیت از مسائل مهمی است که در مبحث اعتباریات باید بدان پرداخته شود. اندیشمندان بسیاری همچون مرحوم اصفهانی و علامه طباطبایی به تناسب در مورد مسائل یاد شده به بحث پرداخته اند. محقق عراقی نیز از جمله اندیشورانی است که در مباحث اصولی خود این بحث را مطرح نموده است. از دیدگاه محقق عراقی اعتباریات به دو دسته تقسیم می شوند که عبارت از اعتبارات محض و اعتبارات حقیقی می باشد. ایشان معتقد است اعتبارات حقیقی پس از اعتبار در عالم خارج داری تقرر و واقعیت می شوند.دلیل اصلی ایشان بر این مطلب بقاء اینگونه اعتبارات با فرض معدوم شدن معتبر است. بیان ایشان از جهات مختلفی دچار اشکال می باشد و مهمترین اشکال آن است که این تصور که اعتباریاتی همچون ملکیت، پس معدوم شدن معتبِر همچنان باقی هستند صحیح نیست چرا که معتبِر مباشری ملکیت، عقلاء هستند و به صورت مسلم اگر جمیع عقلا معدوم شوند ملکیتی باقی نخواهد ماند و جایی برای فرض ملکیت وجود نخواهد داشت
اعتبارسنجی و تحلیل حدیث «أبیتُ عند ربّی یُطعِمُنی ویَسقینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
237 - 254
حوزههای تخصصی:
در میان روایات، احادیثی منسوب به پیامبر اکرم و اهل بیت(ع) با مضامین اعتقادی، فلسفی، عرفانی بیان شده که با الفاظ مختلف در کتب فقهی، روایی، تفسیری، عرفانی، فلسفی، کلامی و اخلاقی مورد استناد قرار گرفته است. از جمله این احادیث، روایت «أبیتُ عند ربی یُطعِمُنی ویَسقینی» است. سؤال تحقیق این است که منظور از مقام «عندیت» و بیتوته نزد ربّ و متعلق خوردن و آشامیدن در حدیث چیست؟ این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی سندی و دلالی و تحلیل محتوایی حدیث مذکور، روشن می سازد که این حدیث با توجه به قرائن و شواهد عقلی و نقلی از روایات معتبر، مبتنی بر اصول عقلی و حکمی و بنای عقلا است، بی آن که نیاز به تأویل یا توقف باشد. اگرچه با برداشت های متفاوت فقهی و غیره، اقوال مختلفی مطرح شده است، اما بر اساس قاعده روح معنا و وضع الفاظ بر معانی عام، می توان نتیجه گرفت که حدیث مذکور با مضمون بلندش، بر این معنای حِکمی و عرفانی دلالت دارد که طعام و شراب دارای مراتب مختلف مادی و معنوی است و هرگاه انسان در مسیر سیر و سلوک از تعلقات دنیوی رهایی یابد و به مقام قرب الهی و عندیت ربّ برسد، طعام و شرابش در آن مقام نور و معرفت است و از طعام و شراب دنیوی بی نیاز خواهد بود.
واکاوی گفتمانی گزاره های زندگی معنوی از منظر محمدرضا حکیمی و وین دایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگیهای عصر جدید تلاش برای جداسازی دین و دنیا از یکدیگر و اختصاص دین به حوزه ای خاص از زندگی و جایگزینی معنویت با تعریفی نوین به جای آن است.در این پژوهش نگاه الهی محمدرضا حکیمی در تقابل با دیدگاه غیر الهی وین دایر به مبانی معنویت شناختی زندگی که عبارتند از نگرش معنوی، گروش معنوی و روش معنوی، بطور مجزا بررسی شده است. در باب نگرش معنوی که عبارتند از خداباوری، راهنماشناسی و عدالت محوری ؛ حکیمی و دایر تفاوتهای مبنایی بسیاری داشته و می توان بیان کرد که نظام معنوی وین دایر، نظامی حداقلی وفردی است در حالی که جهان نگری محمدرضا حکیمی رویکردی اجتماعی و حداکثری دارد. در باب گروش معنوی ، شاید بیشترین تفاهم اندیشه را می توان برای هر دو در نظر گرفت. در باب روش معنوی هم در شیوه های سیر و سلوک و عبادت و کسب فضیلت تا حد زیادی در روش و هدف اختلاف نظر دیده می شود. در واقع دایر به یک معنویت فردی و مذهب ستیزانه اعتقاد داشته در حالی که حکیمی ابعاد فردی و اجتماعی معنویت را در هم تنیده و مذهب را اساس معنویت می داند. روش این جستار تحلیل گفتمان بر اساس شیوه ون دایک می باشد.
مبانی فقهی سبک زندگی زنان مسلمان در کلام رهبری
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
97 - 108
حوزههای تخصصی:
در بیانیه گام دوم مسئله ای که خیلی تاکید شده و رهبر معظم هم بحثی را مطرح کرده اند سبک زندگی زنان و اهمیت ایشان بالخصوص زنان مسلمانان هست سبک زندگى، یک سیستم خاص زندگى انسان ها است که به بشر، خانواده یا جامعه با شکل خاص، اختصاص دارد. دین اسلام تنظیم کننده حیات دنیوى و اخروى انسان ها است و توصیه هاى رفتارى فراوانى دارد. هر دین، مکتب و مذهبی، سبک زندگی برای بشریت و انسان ارائه می دهد و ادعا می کند، جامعه، زندگی سالم و مطلوب در نتیجه پیروی از روش زندگی است که آنان ارائه می نمایند. در این مقاله سعی شد اول معنای مبانی فقهی ارائه گردد سبک زندگی یعنی چه؟ بعدا سبک زندگی زنان مسلمانان در بیانات رهبری بیان می شده که رهبر معظم، زنان را اساس خانواده می دانند. به نظر ایشان زن هر کاری می توانند انجام دهد در هر میدان می تواند قدم بردارد هر چقدر می خواهد پیشرفت کند اسلام هم منع نمی کند اما فقط باید به چند چیز توجه داشته باشد مثلا نا رضایتی خانواده و اختلاط نا محرم نباشد وغیره.
تحلیل و بررسی دیدگاه فاضل قوشجی پیرامون «حدیث التهنئه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
241 - 270
حوزههای تخصصی:
«حدیث التهنئه» با عبارت «سَلِّمُوا عَلَى عَلِی بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِین»، از جمله نصوص جلیه بر امامت امیرالمومنین(ع) و یکی از قرائن و شواهد قطعی بر مراد از مولی در حدیث متواتر «من کنت مولاه فعلی مولاه» است. قوشجی متکلم اشعری در «شرح تجرید» با توجه به صراحت این سخن رسول خدا(ص) در خلافت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین(ع)، برای پاسخ از استدلال به این حدیث تلاش فراوانی کرده است. مهم ترین دستاویز برای نفی نصوص جلیه بر امامت امیرالمؤمنین(ع) از جمله «حدیث التهنئه» اقدام صحابه به تعیین خلیفه است. این مقاله که عمدتاً مبتنی بر مصادر قابل قبول اهل سنت است بعد از تبیین استناد به حدیث التهنئه به عنوان نص جلی بر خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی(ع) به تفصیل شبهات قوشجی را پاسخ داده و با تأمل در حجیت فعل صحابه ثابت می کند در بحث امامت نمی توانیم فعل صحابه را ملاک و مستند قرار دهیم و تنها راه صحیح استخراج ملاک و میزان از قرآن و سنت قطعیه است برای بررسی آنچه بعد از رسول خدا ص واقع شده است.
چگونگی تقرر صفات خداوند در ذات او،از دیدگاه قیصری و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
115 - 130
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار سعی شده با روش تحلیلی توصیفی، ابتدا منظور از عینیت صفات با ذات حق همراه با دلایل، بعد عینیت صفات با ذات حق از نظر قیصریبررسی شود و تفاوت قیصری در این مورد با دیگر عرفا بیان گردد و بعد از آن عینیت صفات با ذات از نظر ملاصدرا و تفاوت و اشتراک آن با عرفا از جمله قیصری بررسی شود.قیصری به عینیت صفات و ذات هم در مقام ذات و هم در صقع ربوبی قائل است. تعین اول عرفای دیگر در نزد قیصری همان مقام واحدیت دیگر عرفا است و مقام احدیت همان مقام ذات حق است. صفات در مقام ذات به صورت اطلاقی وحدت دارند که این وحدت به صورت حیثیت اندماجی در نظر گرفته می شود در مقابل در صقع ربوبی که تجلی مقام ذات است وحدت به نحو حیثیت شأنی که به صورت اضافه اشراقی است، می باشد نه اضافه مقولی از جنس ماهیت تا تکثر در ذات به وجود آید.فهم این مسأله را می توان به کمک دستگاه فلسفی ملاصدرا در مورد معقولات ثانی فلسفی کمک گرفت که تکثر معقولات به تکثر متن نمی انجاند. در این دستگاه فلسفی رابطه ذات با صفاتش مانند رابطه وجود با ماهیت است که وجود تقدم بالحقیقه نسبت به ماهیت، و ماهیت تأخر بالمجاز نسبت به وجود دارد. به عبارت دیگر صفات و شئون حق در مقام فهم تأخر رتبی نسبت به حق تعالی دارند.
دو مغالطل سوبر در نقد برهان نظم و برهان تنظیم ظریف
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
155 - 172
حوزههای تخصصی:
برهان نظم و در کنارش برهان تنظیم ظریف «زیست شناختی» و نیز برهان تنظیم ظریف «کیهان شناختی» که با استقبال خوبی در میان عامه مردم مواجه است، همواره مورد مناقشه فیلسوفان بوده است. در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب، اشکالاتی به این برهان وارد شده است.
در این میان الیوت سوبر، با طرح دو اصل «راستی آزمایی» و «اثر مشاهده گزینشی» دو نقد اساسی به این برهان ها دارد که با پاسخ هایی روبه رو شده که البته بی پاسخ نمانده است.
در این مقاله پس از شرح دیدگاه های سوبر درباره این دو اصل، نشان داده ایم که اگر برهان نظم را به صورت صحیح بررسی کنیم، قابل راستی آزمایی است و اساسش مشاهدات گزینشی نیست و در ادامه نشان داده ایم که فرضیه خلقت بر فرضیه تصادف یا صدفه ترجیح دارد و چیزی که باعث شده است سوبر این دو اصل را با برهان نظم ناسازگار ببیند، دو مغالطه ای است که آن ها را مشخص کرده ایم.
اهمیت، نتایج و دستورالعمل «محاسبه نفس» از دیدگاه امام علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاسبه نفس، یک آموزه مورد تأکید در اخلاق دینی است. به پیروی از میزان شریعت، در عرفان اسلامی نیز پرداختن به محاسبه نفس، به عنوان یک دستور سلوکی مهم مطرح شده است. امام علی علیه السلام نیز در خلال بخش های متعددی از نهج البلاغه و در سایر روایات بر اهمیت محاسبه نفس تأکید ورزیده و برخی از مهم ترین نتایج آن را برشمرده اند. ایشان همچنین به برخی از نکات اساسی در دستور العمل محاسبه نفس اشاره داشته اند. «اهتمام به محاسبه نفس پیش از ورود در عمل»، «اختصاص دادن یک وقت خالی و اختصاصی در برنامه روزانه به محاسبه»، «جدیت و سخت گیری در محاسبه نفس» و «تهیه دفترچه جهت ثبت اعمال در آن»، برخی از این دستور العمل ها است. همچنین باید توجه داشت که امام علی علیه السلام ما را از نقطه مقابل محاسبه و بازرسی از نفس خود، یعنی عیب جویی از دیگران و تجسّس در معایب آنها، به شدت بر حذر داشته اند.
بررسی دیدگاه سیدمرتضی درباره آیات مربوط به اعتراض موسی (ع) نسبت به هارون و تأثیر مبنای کلامی ایشان در دیدگاه مربوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
53 - 80
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش این است که علت توبیخ شدید موسی نسبت به هارون در داستان گوساله پرستی بنی اسرائیل چیست؟ سیدمرتضی معتقد است از آنجا که هارون، شریک موسی در رسالت بود و داراى سود و زیان مشترک بودند، موسی او را همچون خود فرض و همان گونه که انسان به هنگام خشم با خود رفتار مى کند، با او رفتار کرد؛ و ممکن است در آن زمان، گرفتن سر و کشیدن آن بی احترامی محسوب نمی شده است و احتمال دارد گفتن عبارت «لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلابِرَأْسِی...» ازسوی هارون به علت ترس وی از گمان نادرست بنى اسرائیل مبنی برعتاب موسی نسبت به وی باشد یا اینکه مضمون این سخن، دلدارى و دعوت موسی به صبر باشد. نگارنده معتقد است دیدگاه ایشان دچار تأویل دور و بعیدی است. ظاهراً آنچه باعث چنین تفسیری از سیدمرتضی شده، مبنای کلامی ایشان درباره عصمت مطلق انبیاء (ع) است؛ نگارنده بر این باور است که می توان تحلیلی ارائه کرد که هم با این مبنا و هم با ظاهر آیات سازگارتر باشد و باید به این نکته توجه داشت که میدان تأویل آیات، میدان وسیع و فراخ دامنی نیست و فقط در حد اضطرار و ضرورت است. به نظر می رسد توبیخ شدید موسیG نسبت به هارون وسیله ای ب رای ب یدار کردن بنی اسرائیل بود تا به شدت و بزرگی اشتباه خود در گوساله پرستی پی ببرند.
بررسی ابعاد توحید نزد وهابیت و شیعه در بستر اندیشه های قرآنی علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
283 - 304
حوزههای تخصصی:
در بیشتر آثاری که به نقد وهابیت اختصاص دارند، آن دسته از اعمال مسلمانان که ازنظر وهابیان مصداق شرک محسوب می شوند، موردبررسی قرار گرفته اند. گرچه نقدهایی که به این صورت مطرح شده اند، تصویر نادرست وهابیان از اعتقادات سایر مسلمانان را نشان می دهند؛ اما آنچه ضروری است نقد مبانی اندیشه وهابیت است. ازآنجایی که محورهای اصلی تفکر وهابیت عبارت اند از: توحید ربوبی، توحید الوهی و تعریف عبادت، بنابراین نقد رویکرد آنان در این موارد در اولویت قرار دارد. در آثار علامه جوادی آملی، به نقد مبانی رویکرد وهابیت توجه شده است که در مقاله حاضر به آن پرداخته شده است. بر اساس این تحقیق وهابیت در تبیین توحید ربوبی و الوهی، معیار و مرز بین توحید ربوبی و شرک ربوبی، تعریف عبادت، ارتباط توحید ربوبی و الوهی و عدم توجه به قید استقلال، دارای انحرافاتی است که منظومه فکری آنان را غیرتوحیدی می نماید.
جایگاه اسپینوزا در حل مشکل دوگانگی و تعالی در متافیزیک ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
183 - 204
حوزههای تخصصی:
از نظر ژیل دلوز، مسأله ی دوگانگی از یک سو، و مسأله ی تعالی از سوی دیگر، دو زخم کاری بر پیکره ی فلسفه ایجاد کرده اند؛ اسپینوزا که به عقیده دلوز، مسیح فیلسوفان است، با دو معجزه ی وحدت جوهر و درونماندگاری، می خواهد مرهم و نوشدارویی بر این زخم کهنه ی فلسفی بنهد. در این دیدگاه، تنها یک جهان، یک جوهر و یک هستی وجود دارد، که هیچکدام تحت سیطره ی وجودی بیرون از آن- به ویژه نیروی متعالی- نبوده و نیست. این هستی نه به معنای بودن، که به معنای شدنی درون ماندگار است که با رویکردی ایجابی و مثبت، به طور ابدی، تا می شود، باز می شود و دوباره تا می شود تا جهان تجربی ما را بسازد؛ جهان تفرد، تعین و تشخص، که به صورت حالات جوهر واحد، بیان می شوند و با خمیره ی تفاوت قوام می یابند.دلوز با فرض جوهر یگانه و تفاوت درونماندگار که تا ابد تکرار می شود، می خواهد صورت مسأله دوگانگی و تعالی را پاک کند اما به طور کامل موفق نمی شود؛ زیرا ناخواسته بستری فراهم می شود تا دوگانگی و تعالیِ دیگری تولد یابد.
تبیین کرامت انسان بر پایه انسان شناسی فیلسوفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
73 - 93
حوزههای تخصصی:
تردیدی نیست که انسان موجودی دارای کرامت است، اما درباره این که کرامت چیست و خاستگاه آن کدام است، اختلاف نظر وجود دارد. برخی از موقعیت اجتماعی افراد به عنوان کرامت یا خاستگاه آن یاد کرده اند و کسانی از تشبه به خداوند یا برخورداری از عقل سخن به میان آورده اند. بر پایه آموزه های فلسفه اسلامی مفهوم کرامت از نوع معقول ثانی فلسفی و منشأ انتزاع آن ظرفیت های نفس ناطقه است. سؤال این است که آیا نفس ناطقه ظرفیت های لازم برای انتزاع کرامت را داراست و آن ظرفیت ها کدام است؟ در این نوشتار به شیوه تحلیلی توصیفی نشان دادیم که نفس ناطقه از چشم انداز فلسفه اسلامی دارای ظرفیت های فوق العاده پیچیده است و علاوه بر داشتن ظرفیت های نباتی و حیوانی، ظرفیت های دیگری نیز دارد که او را در مسیر فرشته شدن یاری می رساند. این ظرفیت ها باعث شده است که فیلسوفان مسلمان در جای جای آثار خود انسان را به کرامت و مانند آن توصیف کنند. از منظر فلسفه اسلامی اولاً انسان دارای کرامت است. ثانیاً خاستگاه کرامت مجموع ظرفیت های نفس ناطقه است. ثالثاً کرامت امری ذاتی و عمومی است. رابعاً کرامت مقول به تشکیک است و در همه موارد به یک میزان صدق نمی کند. آشنایی با عواملی که باعث تقویت کرامت انسانی می گردد و همچنین آشنایی با چالش ها و موانع کرامت انسانی از دیگر نتایج این نوشتار به حساب می آید.
مقایسه تطبیقی چگونگی شعر در بوطیقای ارسطو و فن شعر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
93 - 112
حوزههای تخصصی:
رساله فن شعر ارسطو یا بوطیقا که ساختار تئاتر را تبیین می کند، رساله ای معتبر پیرامون نقد شعر است که نظریه پردازان تئاتر غرب از دیرباز توجه بسیاری به آن داشته اند. پس از اسلام با انتقال بوطیقا به حوزه اسلامی، حکمای بسیاری ازجمله فارابی و ابن سینا به شرح و تلخیص آن پرداختند. شرح فن شعر فارابی در باب ورود امر خیال به فن شعر و ویژگی شعر است. خیال نزد فارابی قوه ای عهده دار حفظ صور محسوس، تجزیه و ترکیب آنها و محاکات از محسوس و معقول توسط صور محسوس است. پاسخ فارابی به این پرسش است که شاعران چگونه امکان می یابند حقیقت را از طریق ابزارهای غیرمستقیم انتقال دهند؟ این پژوهش در قامت تحقیقاتی بنیادی تلاش دارد با بررسی رسالات شعری فارابی و فن شعر ارسطو ضمن بیان کردن دیدگاه آنها تصویر روشن تری از نظریات آنان درباره شعر به دست دهد. نهایتاً پژوهشگر به این نتیجه دست یافته که تحریر و تلخیص فارابی بر بوطیقا، پیش از هرچیز متوجه تلاش او برای فهم بوطیقای ارسطو و تطبیق آن با عناصر فرهنگ اسلامی است.
پاسخ ابن سینا به دو پرسش بنیادی درباره گستره معرفت های بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
5 - 27
حوزههای تخصصی:
ابن سینا که تحقیقات گسترده وی درباره انسان ازجهات زیستی و بیولوژیکی و ساحت های وجودی و به طورویژه نفس انسانی در دنیای اسلام، اگر ادعا نشود بی نظیر، به یقین کم نظیر است، تعقل کلیات را برترین مراتب ادراک و عالی ترین مرتبه نفس انسانی می داند. گستره ادراک کلیات، که کلید ورود به دریای بی کران علوم وحقایق است، ازجهت محدود یا نامحدود بودن و اینکه میزان شناخت انسان از مصادیق و کنه اشیا تا چه اندازه است، ابهامات و مجادلاتی را بین فیلسوفان برانگیخته است. باتوجه به اهمیت و نقش کارکردی آگاهی ها درتمامی عرصه های زندگی، پژوهش پیش ِرو کوشیده است برای دو پرسش ازدیدگاه ابن سینا پاسخی بایسته دهد: یک: دامنه معرفت های بشری تا کجا است؟ دو: آیا نقش تعاریف حدی تنها تمایز میان اشیا است یا انسان را بر شناخت تمام ذاتیات توانا می سازد؟ برای رسیدن به داوری علمی، نخست دو گروه از عبارات ابن سینا بیان شده است و پس از ارزیابی و تحلیل با سودجستن از عمومات فلسفی، که معرفت های بشری را محدود نمی دانند، و درنهایت با بهره مندی از مبانی فلسفی ابن سینا به ویژه دیدگاه وی درباره پیوند نفس و بدن، و تأکیدبر توانایی توسعه ظرفیت های وجودی، این نتیجه گرفته شده است که انسان در سیر افقی برای کسب کمالات با مرز بسته ای روبه رو نخواهد شد و بر شناخت کنه اشیا توانایی خواهد داشت. روش نوشتار تحلیلی و عقلی است. چنانچه خرده گرفته شود که در باره ادراک کلیات و مسئله موردِپژوهش افزون بر متون کهن فلسفی، رسائل و مقالات بسیاری نوشته شده است، پاسخ این است آنچه این پژوهش را متمایز از تحقیقات پیشین می سازد، تبیین و تأکید ظرفیت های وجودی انسان است که درصورت شکوفایی افق هایی نو پیرامون گستره معرفت بر روی انسان می گشاید و نادرستی این پندار را که گفتارهای ابن سینا درباره حدود معرفت های بشری با هم سازگاری ندارد، آشکار می سازد.
استعاره های مفهومی علم حضوری در فلسفه سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
243 - 270
حوزههای تخصصی:
براساس آخرین نظریات حوزه معناشناسی شناختی، بشر به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه، برای ساده سازی مفاهیم پیچیده ذهنی از استعاره مفهومی استفاده می کند. فیلسوفان، از کسانی هستند که برای فهم پذیرساختن مفاهیم انتزاعی فلسفی، از استعاره های مفهومی بسیار بهره برده اند. در پژوهش حاضر به کارگیری استعاره های مفهومی برای تبیین علم حضوری در اندیشه ابن سینا بررسی می شود. ابن سینا از این استعاره ها برای مفهوم سازی و ساده سازی علم حضوری بهره برده است. او معتقد است که ادراک حضوری زمانی حاصل می شود که معلوم نزد عالِم یعنی نفس حضور یابد؛ اما درعین حال این حضور را تنها شرط لازم برای حصول معرفت نمی داند و معتقد است که باید فرایند مشاهده و اشراق نیز فراهم باشد تا حضور به کسب علم بینجامد. باتوجه به برداشت هایی که از سخنان وی می شود، دو استعاره «علم حضوری، دیدن است» و «علم حضوری، اشراق است»، به دست می آید که در استعاره دیدن، سه عنصر یعنی بیننده و شیءِ دیده شده و نسبت میان آن ها حائز اهمیت است و در استعاره اشراق هم دو عنصر تابنده و شیءِ مستنیر وجود دارد. این مقاله باروش توصیفی تحلیلی می کوشد به بررسی استعاره هایِ مفهومی به کاررفته در علم حضوری در فلسفه سینوی با روش کاملاً اکتشافی و درنتیجه به دوراز هرگونه فرضیه سازی بپردازد.
فتوّت و رموز ان در آثار شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
173 - 206
حوزههای تخصصی:
فتوّت گرچه در باورعامه با خصایل پهلوانی و عیاری آمیخته گشته است اما در نظر فتوّت نامه نویسان، انسانِ صاحب فتوّت انسانِ اخلاق مداری است که تمام تلاشش رسیدن به فضایل نفسانی و ترک رذایل آن است تا بتواند به مقصد اصلی خود یعنی قلب/فطرت دست یابد. او برای متصف شدن به این خصایل نیک آیین ها و آدابی را به جا می آورد.مسأله اصلی پژوهش: ارتباط میان تعریف فتوّت و آیین های نمادین آن در فتوّت نامه ها با رسایل رمزی شیخ اشراق است و این که آیا شیخ اشراق در لابه لای رسایل تمثیلی و عرفانی خود برای فتوّت جایگاه، تعریف و نمادهایی را قایل شده است؟روش تحقیق در این مقاله: روشی پدیدارشناسانه و تطبیقی است که با شیوه کتابخانه ای انجام گرفته. یافته های این پژوهش: برقراری پیوند میان رمزهای به کارگرفته شده در آثار سهروردی و فتوّت نامه های اسلامی است و نتایج این پژوهش: این است که شاید با نظری اجمالی نتوان سهروردی را به عنوان فتوّت نامه نویسی آشکار درنظرآورد اما با غور در نمادهای به کار گرفته شده در رسایل رمزی وی می توان شواهدی به دست آورد که او نیز از فتوّت و جرگه فتیان آگاه بوده و از آن با نمادهایی پوشیده یاد می کند. هرچند وی اصطلاح فتی و جوان مرد را بیشتر برای عرفای متأله استفاده می کند اما سلسله مراتب رموز جوان مردی در آثار وی مشاهده می شود که با مطالعه تطبیقی آن با فتوّت نامه های اسلامی رموز پنهان فتوّت او آشکار می شود.
بررسی استدلال ابن سینا در الهیات شفا بر عرض بودن وحدت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
27 - 40
حوزههای تخصصی:
بر اساس گزارشهای ارسطو، عده یی از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با سایر جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریه یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابن سینا نظریه جوهر بودن واحد و نقدهای ارسطو بر آن را در مباحث الهیات از کتاب الشفاء بتفصیل مورد بررسی قرار داده و برخلاف ارسطو، به صرف «محمول» دانستن «واحد» بسنده نکرده بلکه از طریق یک استدلال غامض و مفصل، سعی نموده عرضِ لازم بودن «وحدت» را بعنوان مبدأ اشتقاق «واحد» به اثبات برساند. استدلال ابن سینا از جهاتی متعدد نقدپذیر است که مهمترین انتقاد وارده بر آن خلط میان عروض مقولی و عروض تحلیلی است. وحدت صرفاً عرض تحلیلی است و استدلال ابن سینا نمیتواند عرض مقولی بودن وحدت را اثبات نماید.
واکاوی مبانی حکمت صدرایی در سبک زندگی سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
63 - 80
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی سیاسی، به شیوه خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستی شناختی در بینشهای سازنده سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی شناسانه سبک زندگی سیاسی امام بعنوان فردی صاحب سبک ضرورت می یابد. بدین منظور در این مقاله میکوشیم تأثیر مبانی حکمت متعالیه در محورهای اصالت وجود، خیریت وجود، وحدت وجود و کثرت در مظاهر آن، بساطت وجود و جایگاه انسان کامل در مراتب هستی را بر سبک زندگی سیاسی امام خمینی بررسی نماییم. بررسی و تحلیل آثار منتشرشده درباره زندگی و شخصیت امام، به روش کتابخانه یی، نشان میدهد که التزام به مبانی حکمت صدرایی در شکلگیری و تثبیت سبک زندگی سیاسی ایشان نقشی بسیار چشمگیر داشته است. افزون بر این، با توجه به تشکیک در سه مرتبه «سبک زندگی سیاسی انسان کامل»، «سبک زندگی سیاسی رهبران الهی سبک پذیر از انسان کامل» و «سبک زندگی مردمی سبک پذیر از سبک زندگی سیاسی رهبران الهی»، امام در مقام شخصیتی تربیت یافته از حقیقت انسان کامل، با اصرار بر فراهم نمودن شرایط وصول مردم به سبک پذیری از انسان کامل، توانست توده های عظیمی از مردم را در راستای رسیدن به سبکی جدید از زندگی سیاسی متعالی، با خود همراه سازد.
بازخوانی انتقادی دیدگاه قیصری درباره ماهیت زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اختلافی در باب زمان، حقیقت و ماهیت آن است. مشهور فلاسفه مسلمان به تبع ارسطو، زمان را از مقوله کمّ می دانند و عدمِ قرار را به عنوان ذاتی زمان برمی شمارند. قیصری در رساله ای با عنوان نهایه البیان فی درایه الزمان با این رأی مخالفت می کند و بعد از نقل اقوال مختلف در این باب و نقد آنها، به تبیین دیدگاه خود می پردازد. قیصری زمان را به «بقای وجود» یا «مقدار بقای وجود» تفسیر می کند و آن را حقیقتی عرضی که لازمه ذات حق تعالی و متأخر از وجود اوست، معرفی می نماید که در عینِ معیتِ وجودی با حقایق عالم، بر همه آنها، تقدم ذاتی دارد. در این نوشتار که به شیوه کتابخانه ای در جمع آوری مطالب و با روش توصیف و تحلیل عقلانی داده ها به نگارش درآمده، ضمن تبیین دیدگاه قیصری و تأیید آن، نظر مشهور ارسطوییان مبنی بر اینکه زمان کم متصل غیرقارّ است، پذیرفته می شود و براساس مبانی قویم فلسفی و عرفانی، عدم تنافی این دو نظریه با یکدیگر تبیین می گردد و در تأیید این ادعا، به کلماتی از بیانات صدرالمتألهین استناد می شود.
تحلیل فلسفی «حُب» از منظر علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «حُب» نشان دهنده نوعی میل و گرایش به چیزی است که محب آن را ملائم با خود می داند. مفهوم حب، مفهوم کلی از نوع معقول ثانی فلسفی است. درواقع این مفهوم از مقایسه میان وجود محب با امر یا اموری که با آن وجود ملائم است، انتزاع می گردد. بنابراین مفهوم حب، صرفاً بیانگر نوعی رابطه وجودی و نحوه آن است و برای خود وجودی مستقل از دو طرف مقایسه ندارد. البته گاهی ممکن است حب را از حیث مصداقی یا از جهت منشأ انتزاعش در نظر گرفت و از این جهت مفهومی ماهوی از آن انتزاع کرد و از همین روست که شماری از حکما، مفهوم حب را از این قبیل مفاهیم ماهوی برشمرده اند. ملاک انتزاع حب، درک ملائمت است. ادراک ملائمت از دو طریق علم حضوری و یا حصولی محقق می شود. با توجه به ابتنای مفهوم حب بر درک ملائمت، ضمن تحلیل فلسفی حب و بررسی نحوه انتزاع آن، با بررسی انحای گوناگون درک ملائمت، به بررسی تمایز میان بعد بینشی و گرایشی می پردازیم.