فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی عوامل اجتماعی مؤثر بر مدیریت بدن در میان جوانان گیلانغرب می باشد. در این پژوهش با بهره گیری از نظریه «بوردیو» و «گیدنز» به بررسی تجربی فرضیة مدیریت بدن پرداخته شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه با حجم نمونه 402 نفر از جوانان (دختر و پسر) 15-29 ساله ساکن در شهر گیلانغرب انجام شد. نمونه ها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.
یافته های تحقیق نشان می دهد میانگن کل مدیریت بدن در بین دو جنس برابر با 82/2 می باشد. از این میانگین حدود 2/3 درصد از پاسخ گویان از نظر «مدیریت بدن» در وضعیت «بالا»، و 9/72 درصد نیز در موقعیت «متوسط» و در آخر نیز حدود 9/23 درصد از این نظر در سطح «پایینی» قرار دارند.
نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیر های جمعیتی– اجتماعی، با مدیریت بدن رابطه معناداری دارند. همچنین، نتایج رگرسیونی خطی چند متغیره نشان می دهد از بین متغیر های جمعیتی- اجتماعی مذکور تنها متغیر پایگاه اقتصادی – اجتماعی با ضریب بتای (206/0) قوی ترین رابطه با مدیریت بدن جوانان (دختر و پسر) را نشان می دهد. بطور کلی مدل ارائه شده در این مقاله 2/5 درصد تغییرات متغیر وابسته مدیریت بدن را توضیح می دهد.
موفقیت خانواده و تأثیر خانواده ی جهت یاب در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد بررسی موفقیت خانواده و تأثیر خانواده ی جهت یاب بر آن، است. در این تحقیق با توجه به مبانی نظری طرح شده خانواده ی موفق تعریف شده و مؤلفه هایی همچون صمیمیت و همدلی، استقلال اعضای خانواده، رضایتمندی، تأمین نیاز اعضای خانواده، انسجام خانواده و حاکمیت ارزش های اخلاقی- اسلامی در خانواده معرفی و مفهوم سازی شدند. سپس با تعریف عملیاتی این مؤلفه ها وضعیت خانواده ها سنجیده شده است. روش انجام پژوهش پیمایش و جامعه ی آماری آن خانواده های تهرانی است که دست کم پنج سال از زندگی مشترک آ نها گذشته و حداقل یک فرزند دارند. حجم نمونه 367 خانواده برآورد شده است. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که 6 درصد از خانواده های تهرانی از موفقیت خانواده در سطح ضعیف، 66 درصد در حد متوسط و 28 درصد در حد مطلوبی از سلامت خانوادگی برخوردارند. نتایج تبیینی نیز نشان داد که رابطه ی قوی و معناداری بین موفقیت خانواده ی با موفقیت خانواده ی جهت یاب وجود دارد. هر کنش و واکنشی که در خانواده ی جهت یاب به وقوع بپیوندد، به طور مستقیم توسط فرزندان الگوبرداری می شود و در زندگی آینده ی آ نها منعکس خواهد شد.
تاثیر سرمایه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و سلامت روانی بر مدیریت بدن در بین زنان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، الگوهای مصرف گرایی، بدن را هم چون سایر حوزه های زندگی آدمی تحت سلطه قرار داده و روز به روز افراد طبقات مختلف به بدن و ظاهر بیرونی آن توجه فزاینده ای نشان می دهند؛ به طوری که همگان (مخصوصا زنان) در پی آنند که بدن، چهره و فیزیک خود را مطابق با الگوهای زیبایی تبلیغ شده بیارایند و احیانا تغییر دهند، لذا، امروزه توجه به بدن و تاثیر آن در روابط اجتماعی، توجه جامعه شناسان را به خود جلب نموده است.به همین خاطر، مقاله حاضر نیز با هدف شناسایی برخی عوامل تاثیرگذار بر مدیریت بدن با روش پیمایشی نگاشته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که همبستگی بین متغیرهای سرمایه اجتماعی در ابعاد چهارگانه(به جز بعد حمایت دوستان)، سرمایه فرهنگی و سلامت روانی با متغیر مدیریت بدن، معنی دار بوده است؛ همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر انجام یافته نشان داد که 41 % تغییرات مرتبط با متغیر مدیریت بدن توسط سرمایه فرهنگی و 13 % تغییرات نیز بوسیله متغیر سرمایه اجتماعی تبیین شده است.
پنداشت از موسیقی رپ (مطالعه ای در بین طرف داران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی رپ یکی از انواع موسیقی است که طی دهة اخیر از ترجیحات موسیقیایی جوانان شده است. سایت های اینترنتی مختلف و گفت وگو با طرف داران موسیقی رپ نشان می دهد که این نوع موسیقی ترانه سرایان، آهنگ سازان، و حتی گزارش گران و وب سایت های خاص خودش را دارد. البته مطالعات کمی دربارة این نوع موسیقی در ایران انجام شده است. بیش تر مطالعات مربوط به رپ در خارج از ایران تمایل جوانان به این سبک را بر اساس تبیین علّی بررسی کرده و نشان داده اند که بین آن و برخی انحرافات اجتماعی رابطة علّی وجود دارد. این مقاله به پنداشت طرف داران موسیقی رپ از این نوع موسیقی و آثار آن در جامعه می پردازد. پس از مرور چهارچوب های نظری و همچنین یافته های تحقیقات مخالف و مدافع رپ، با استفاده از رویکرد پدیدارشناختی و تکنیک مصاحبه، این مقاله سعی خواهد کرد تا به پرسش های اساسی خود پاسخ دهد. نتایج حاکی از آن است که طرف داران موسیقی رپ آن را به عنوان یک رسانه برای بیان مسائل و آلامشان می دانند و معتقدند که حتی استفاده از کلمات رکیک در این سبک از موسیقی به دلیل فشاری است که خوانندگان رپ در زندگی متحمل شده اند. همچنین گوش دادن به موسیقی رپ موجب تشویق و تقویت پذیرش موضع سیاسی، اجتماعی، و انتقادی می شود
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر تحرک اجتماعی بین نسلی در شهرکرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر تحرک اجتماعی در شهر کرمانشاه می پردازد و منظور از تحرک، تحرک بین نسلی است که اطلاعات مربوط به آن با استفاده از یک نمونه 300 نفری و به روش نمونه گیری خوشه ای، از طریق پرسشنامه و با مصاحبه حضوری جمع آوری شده است. شاخص تحرک، متفاوت بودن رتبه منزلت شغلی فرزند در مقایسه با پدر می باشد. براساس این شاخص 7/18 درصد افراد پاسخگو دارای تحرک صعودی، 7/25 درصد آنان تحرک افقی، 7/29 درصد دارای تحرک نزولی و 26 درصد پاسخگویان نیز از هیچگونه تحرکی برخوردار نبوده اند.
در مجموع، یافته ها نشان می دهند که 18 درصد از تغییرات متغیر وابسته میزان تحرک اجتماعی توسط متغیر های مستقل سرمایه اجتماعی خانواده و پایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده وتحصیلات فرد تبیین می شود و مابقی مربوط به سایر متغیرها است. متغیرهای تحصیلات فرد و سرمایه اجتماعی خانواده دارای ضریب مثبت با متغیر وابسته بوده در حالی که ، متغیر ُپایگاه اجتماعی ـ اقتصادی خانواده دارای ضریب منفی با متغیر وابسته هستند.
تأثیر برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر میزان سازگاری آن ها با طلاق والدین شان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۵
343-358
حوزههای تخصصی:
طلاق از مهم ترین پدیده های حیات انسانی به شمار می آید که نه تنها تعادل روانی دو انسان، بلکه تعادل روانی فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان را نیز به هم می ریزد. در مطالعه حاضر به معرفی و ب ررسی ت أثی ر ب رنام ه م داخله ای کودک ان طلاق (CODIP) بر میزان سازگاری کودکان با طلاق والدین شان پرداخته شده است. برای این منظور 26 کودک طلاق (11 پسر و 15 دختر) بین حیطه سنی 7 تا 9 سال با استفاده از روش نمونه گیری از جامعه در دسترس انتخاب شدند و پس از انتساب تصادفی آزمودنی ها به دو گروه کنترل و آزمایش و انجام سه مقیاس سنجش عقاید کودکان درباره طلاق (CIAD)، فرم ارزیابی والدین (PEF) و فرم ارزیابی رهبر گروه (GLEF) روی آن ها به عنوان پیش آزمون و پس آزمون، برنامه CODIP طی 15 جلسه یک ساعته (هفته ای دو جلسه) روی گروه آزمایش اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصه های توصیفی نظیر فراوانی، میانگین و انحراف معیار و جهت آزمون سؤالات پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. بررسی نتایج نشان داد که تفاوت بین میانگین های گروه آزمایش و کنترل در سطح 001/0 >P معنادار است، که این نتایج حاکی از تأثیر برنامه CODIP در افزایش ابراز احساسات کودکان و نگرش مثبت آن ها نسبت به طلاق والدین شان، کاهش احساسات منفی کودکان نسبت به طلاق والدین شان، بهبود رابطه کودکان با والدین و همسالان شان، و نیز افزایش کاربرد مهارت های حل مسئله در آن ها می باشد.
نقش تعامل زوجین در کاربرد مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعامل زوجین در کاربرد مهارت های ارتباطی براساس مشاهده تعامل های زوجین طراحی شد. بدین منظور، ۳۱ زوج سازگار و ناسازگار (۱۶ زوج ناسازگار)، از بین زوجین ۱۸ تا۵۰ سال ساکن تهران از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس با طراحی سناریویی هدفمند، در چند مرحله از تعاملات زوج ها فیلم برداری شد. این سناریو شامل حل مسئله و تصمیم گیری و صحبت درباره خاطره خوب قبلی بود.
ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه سازگاری زناشویی (MAT) و نظام کدگذاری تعامل زوجین ایرانی (ICICS) بود.
نتایج تحلیل داده ها نشان داد در حالی که با افزایش تعامل مثبت بین زوج ها مهارت حل مسئله و مذاکره بیشتر رخ میدهد، هرچه تعامل منفی زوج ها افزایش می یابد، مهارت حل مسئله یا مذاکره کمتر اتفاق می افتد. همچنین در حالی که تعامل منفی زوج ها پیش بینیکننده منفی برای استفاده از مهارت تصمیم گیری است، زوجینی که میزان تعاملات مثبت آن ها بیشتر بود، بیشتر توانستند درباره خاطرات خوب خود صحبت کنند. از سویی نیز نتایج تحلیل داده ها نشان داد زوجینی که از توانمندی مهارت های حل مسئله/مذاکره و تصمیمگیری و مرور خاطرات خوب برخوردار بودند، میزان سازگاری زناشویی بیشتری نیز داشتند. در تفسیر یافته های فوق، پژوهشگران به نقش مخرب تعاملات منفی بر فضای روانی زوج ها و تشدید احساسات منفی رد و بدل شده بین آن ها اشاره کرده و اعتقاد دارند در این مواقع، زوجین به کمک به یکدیگر برای حل تعارض تمایلی ندارند. همچنین هرچه تعامل منفی بیشتر باشد، حافظه نیز با ایجاد فیلتر منفی نمی تواند خاطرات خوب را یادآوری کند.
رابطة بین شیوه های فرزندپروری و کمال گرایی مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان دختر سال دوم دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه، و آزادگذارانه و کمال گرایی انطباقی (هدف مندی، نظم و سازماندهی، و تلاش برای عالی بودن) و کمال گرایی غیرانطباقی (حساسیت بین فردی، استاندارد های بالا برای دیگران، ادراک فشار از سوی والدین) مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان سال دوم دبیرستان های شهر تهران است. 200 نفر از مادران همراه با فرزندانشان، که در منطقة دو شهر تهران در مقطع دوم دبیرستان تحصیل می کردند، به طور تصادفی انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. از مادران خواسته شد پرسش نامة شیوه های فرزندپروری والدین (PAG) (Baumrind, 1973) و پرسش نامة کمال گرایی (هیل، 2004) را تکمیل کنند و فرزندان آن ها به پرسش نامة سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (AISS) (سینگها و سینگ، 1993) پاسخ دادند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، درصد تراکمی، میانگین، انحراف استاندارد، هم بستگی، تحلیل واریانس یک سویه، آزمون T و آزمون تعقیبی توکی هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمرات سازگاری نوجوانان بنا بر شیوه های فرزندپروری مادران تفاوت معناداری وجود دارد؛ یعنی شیوه های فرزندپروری نقش تعیین کننده ای در سازگاری عاطفی نوجوانان دارد؛ اما در کیفیت سازگاری اجتماعی گروه نمونة تحقیق عامل تعیین کننده ای به شمار نمی رود. بین میانگین نمرات سازگاری عاطفی دانش آموزان از نظر کمال گرایی غیرانطباقی و انطباقی مادرانشان تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین، محاسبات آماری دربارة هم بستگی در دو بعد کمال گرایی در رابطه با نمرات سازگاری عاطفی، نشان داد که تنها شاخص حساسیت بین ِفردی با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر گروه نمونه هم بستگی معنادار دارد؛ یعنی هرچه حساسیت بین ِفردی زیادتر می شود، ناسازگاری عاطفی هم افزایش می یابد. همچنین، بین نمرات سازگاری اجتماعی دانش آموزان، بنا بر دو بعد کمال گرایی انطباقی و غیرانطباقی مادران، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین معنا که بین سازگاری دانش آموزان در دو مولفة نظم و سازماندهی و ادراک فشار از سوی والدین هم بستگی وجود دارد.
رابطه ادراک از سبک های فرزندپروری با ابعاد کمال گرایی دانش آموزان دختر شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۶
439-450
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل پیش بینی کننده کمال گرایی در فرزندان به شیوه تربیتی خانواده ها و سطح انتظاراتی که آن ها از فرزندان شان دارند برمی گردد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ادراک از سبک های فرزندپروری با ابعاد کمال گرایی است. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. 161 دانش-آموز دختر به شیوه خوشه ای چندمرحله ای از مدارس متوسطه شهر بیرجند انتخاب شدند.از مقیاس های ادراک شیوه فرزند پروری والدین (POPS) و ابعاد کمال گرایی (MPS) برای سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند که از میان سبک های فرزندپروری تنها درگیری و گرمی مادر رابطه منفیِ معناداری با کمال گرایی جامعه-مدار دارند. در نتیجه گرم تر شدن روابط مادر با فرزند و هم چنین درگیر شدن مادر در فعالیت-های مختلف فرزندان باعث خواهد شد کمال گرایی جامعه مدار در آن ها کاهش یابد. لذا سبک درگیری و گرمی مادر نقش مهمی در پیش بینی کمال گرایی جامعه مدار ایفا می کند.
درک و تصور زنان از قربانی شدن (مطالعة کیفی در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قربانی و قربانی شدن مفاهیمی نسبتاً جدید است که در جرم شناسی سنتی کمتر به آن توجه شده است. اما نگاهی به مبانی نظری نشان می دهد تحقیقات این حوزه اخیراً به سوی قربانیان جرم چرخش داشته و بخشی از تحلیل های جرم شناختی بر فهم سبک زندگی قربانیان جرم متمرکز شده است. در حالی که جرم شناسی می پرسد: «چرا عده ای مرتکب جرم می شوند؟»، قربانی شناسی می پرسد: «چرا عده ای آماج اقدام های جرم آمیز قرار می گیرند؟» هدف این پژوهش دست یافتن به مفهوم قربانی شدن از نظر زنان و تبیین نظریه ای است که شرایط قربانی شدن را توضیح دهد. این تحقیق با کاربرد روش کیفی سعی دارد مفهوم قربانی شدن را از منظر زنان بشناسد. برای رسیدن به این هدف با 46 زن تهرانی مصاحبة نیمه ساختاریافته انجام گرفت. اما نتایج قابلیت تعمیم ندارد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مفهوم قربانی شدن بین زنان طیف وسیعی از احساسات را دربرمی گیرد. در تعریف زنان از مفهوم قربانی شدن سه مفهومِ «حرمان زندگی» و «نداشتن منابع و اختیارات» و «آسیب پذیری» آشکار می شود. بنا بر روایت زنان، قربانی شدن احساسی واقعی است که با فرد می ماند. ویژگی های شخصیتی و فاکتورهای اجتماعی و اجبارهای فرهنگی از عواملی است که با ارجاع به مواردی چون «نگاه جنسیتی» و «سلطة مردانه» و «ساختارهای معیوب» قربانی شدن را توضیح می دهند.
بررسی سنجش میزان سرمایه اجتماعی در سالمندان به منظور تعیین نگرش آنان به سرای سالمندان: مطالعه موردی شهر نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در پی سنجش میزان سرمایه اجتماعی در سالمندان شهر نور و نگرش آنان نسبت به سرای سالمندان است. سرمایه اجتماعی با استفاده از سه مؤلفه اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی سنجیده شده است. در این تحقیق عمدتاً از نظریه پاتنام و تئوری کارکردی دورکیم و شیوه تحقیق پیمایشی و پرسشنامه خود اجرایی و محقق ساخته با 63 گویه در طیف لیکرت 5 درجه ای و سؤالات باز استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 1746 سالمند بالای 60 سال شهر نور است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران انتخاب شد که حجم آن 400 نفر است. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بوده است. یافته ها نشان می دهد: بین میزان اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی سالمندان شهر نور و نگرش سالمندان نسبت به سرای سالمندان رابطه معکوس وجود دارد. سالمندان شهر نور نسبت به سرای سالمندان نگرش منفی دارند.
بررسی رابطه بین دلزدگی زناشویی، باورهای بدکارکردی جنسی و احقاق جنسی در زنان دارای همسر مبتلا به دیابت و مقایسه آن با زنان دارای همسر غیرمبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۵
311-324
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان دارای همسر دیابتی و مقایسه آن با زنان دارای همسر غیردیابتی است. پژوهش حاضر روی جامعه نمونه ای به اندازه 200 نفر صورت گرفته است. 100 نفر از آن ها از جامعه زنان دارای همسر دیابتی و 100 نفر دیگر از جامعه زنان دارای همسر غیردیابتی به روش نمونه گیری جامعه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه ویژگی های دموگرافیک (محقق ساخته)، مقیاس دلزدگی زناشویی (CBM)، شاخص احقاق جنسی هالب رت (HISA) و پرسش نامه باورهای بدکارکردی جنسی (SDBQ) بودند. داده ها با کاربرد آمار توصیفی (جدول توصیفی داده ها، فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی از قبیل ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA)، تحلیل شد. نتایج نشان داد، بین دلزدگی زناشویی، باورهای بدکارکردی جنسی و احقاق جنسی در زنان دارای همسر دیابتی با زنان دارای همسر غیردیابتی در هرسه مؤلفه مورد بررسی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ زنان دارای همسر دیابتی در مؤلفه احقاق جنسی از میانگین پایین تر و در مؤلفه دلزدگی زناشویی و باورهای بدکارکردی جنسی نیز از میانگین بالاتری نسبت به زنان دارای همسر غیر دیابتی برخوردار بودند. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد یکی از عوامل مهمی که در ایجاد یا افزایش دلزدگی زناشویی، تشدید باورهای غلط جنسی در زمینه عملکرد جنسی و میزان پایین احقاق جنسی در زنان تأثیرگذار است، اختلال و کژکارکردی جنسی در همسر می باشد. در واقع زنانی که همسرشان از بیمارهای مزمنی چون دیابت (که منجر به اختلال در عملکرد جنسی فرد می شود) رنج می برند، دارای احقاق جنسی پایین تر و میزان دلزدگی زناشویی و باورهای بدکارکردی جنسی بالاتری از سایر زنان هستند.
تأثیر آموزش مهارت های مدیریت خشم در کاهش خشونت خانوادگی و بهبود رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۵
299-310
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت خشم در کاهش خشونت خانوادگی و بهبود رضایت زناشویی زنان خانه دار در شهر تهران انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و برای انجام آن از بین زنان مراجعه کننده به خانه سلامت در منطقه 2 تهران، 34 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های رضایت زناشویی انریچ و خشونت CTS2 در مراحل قبل و بعد از مداخلات و پیگیری جمع آوری شد و به وسیله تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های مدیریت خشم می تواند خشونت خانوادگی را در زنان خانه دار به طور معنادار کاهشداده و رضایت زناشویی آنان را افزایش دهد. افزون بر این، تحلیل داده ها در مرحله پیگیری نشان داد که اثر مداخلات ماندگار بوده است. نتایج این پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که آموزش مهارت های مدیریت خشم روش مناسبی برای کاهش خشونت خانوادگی و در نتیجه بهبود رضایت زناشویی می باشد. آموزش مهارت های مدیریت خشم احتمالا از طریق تقویت مهارت های رفتاری تنظیم و تغییر کرده و ایجاد هیجانات خوشایند به زنان کمک می کند که خشونت خودشان را کاهش دهند، در اثر این تغییرات مطلوب رفتاری و هیجانی رضایت زناشویی زنان خانه دار بهبود یافت.
جهت گیری های عاطفی افرادِ دو نسل نسبت به والدین و تعیین کننده های آن در شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جهت گیری عاطفی افراد دو نسل 18-35 سال و 36-55 سال، نسبت به والدین آنها، در شهر سبزوار می پردازد. پرسش های اصلی این پژوهش، این است که آیا جهت گیری عاطفی نسبت به والدین در طول دو نسل تغییر یافته است و به طور کلی، چه عواملی تبیین کننده این جهت گیری بوده اند؟ روش مورد استفاده، روش پیمایشی است و بدین منظور نمونه ای 398 نفری از ساکنان متأهل شهر سبزوار در فاصله سنی 18 تا 55 سال از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با استفاده از پرسشنامه مورد مصاحبه قرار گرفتند. با استفاده از نظریه بنگتسون، رابطه متغیرهای انسجام کارکردی، انسجام ارزشی، عوامل ساختاری، انسجام معاشرتی و نیز متغیرهای اجتماعی - اقتصادی مانند وضعیت اشتغال، درآمد و تحصیلات، با جهت گیری عاطفی پاسخگویان نسبت به والدین بررسی شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که رابطه معنی داری بین متغیرهای انسجام کارکردی و معاشرتی با جهت گیری عاطفی در هردو نسل وجود دارد و با افزایش این متغیرها، جهت گیری عاطفی افراد نسبت به والدین صمیمانه تر می گردد، اما رابطه متغیر جهت گیری ارزشی با متغیر وابسته فقط در نسل جوان معنی دار است و سایر متغیرهای یاد شده رابطه معنی داری با متغیر وابسته ندارند. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که در نسل جوان، مهمترین عوامل تعیین کننده جهت گیری عاطفی افراد نسبت به والدین، انسجام ارزشی و محل تولد است و در نسل مسن تر، مهمترین متغیر تعیین کننده جهت گیری عاطفی، انسجام کارکردی (فراوانی مبادله ها و کمک های مالی فیزیکی) است. این یافته ها نشان می دهد که افراد نسل های جدید، تحت تأثیر فرایندهای توسعه و تغییر اجتماعی، بیشتر حامل ارزش های جدید هستند تا اندازه ای که این ارزش ها، جهت گیری عاطفی آنها را نسبت به والدینشان تحت الشعاع قرار می دهد، اما در نسل میان سال شاهد تغییر ارزشی معنی دار نسبت به نسل والدین شان نیستیم. با این حال اگر چه عوامل تبیین کننده جهت گیری عاطفیِ افراد نسبت به والدین در دو نسل متفاوت است، اما تفاوت معنی داری در این جهت گیری در بین دو نسل وجود ندارد.
مقایسه ویژگی های اجتماعی - تربیتی فرزندان مادران شاغل و غیر شاغل در مقطع راهنمایی (شهر اصفهان).(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خانواده، اساسی ترین نهاد اجتماعی است که در طول تاریخ بشری بر اثر عوامل گوناگون دستخوش تغییر شده است که یکی از این عوامل اشتغال زنان و تاثیر آن در تربیت فرزندان می باشد. تحقیق حاضر به بررسی و مقایسه ویژگی های اجتماعی و تربیتی فرزندان مادران شاغل و فرزندان مادران خانه دار می پردازد. این تحقیق در در سطح شهر اصفهان در بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع اول، دوم و سوم راهنمایی (نواحی 5 گانه شهر اصفهان) صورت گرفته است.روش تحقیق این پژوهش، پیمایشی است و ابزار جمع آوری اطلاعاتپرسشنامه است که شامل سوالات بسته و باز است. جامعه آماری این پژوهش 61500 نفر است که شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر در پایه اول، دوم و سوم راهنمایی در گروه های سنی 12 تا 15 سال در نواحی 5 گانه شهر اصفهان است. حجم نمونه پژوهش حاضر 319 نفر می باشد. پرسشنامه ها به طور مساوی بین فرزندان مادران شاغل و فرزندان مادران خانه دار توزیع گردید. متغیرهای مستقل شامل: اجتماعی شدن، توانایی یادگیریی، پیشرفت تحصیلی، بهداشت روانی، مستقل شدن فرزندان و مهارت های اجتماعی است. قابل ذکر است که تعداد حجم نمونه از طریق فرمول کوکران انتخاب شده است همچنین آزمونهای بکار رفته در این تحقیق عبارت است از 1- آزمون t2- آزمون F و نتایج بدست آمده از اطلاعات پیمایشی و تجربی نشان می دهد که ویژگیهای اجتماعی و تربیتی فرزندان مادران شاغل و فرزندان مادران خانه دار تحت تأثیر عواملی چون مستقل شدن، اجتماعی شدن، مهارتهای اجتماعی، توانایی یادگیری، پیشرفت تحصیلی و بهداشت روانی بوده است.
« نوسازی و فرایند تحول ارزشها در حوزه خانواده» (بررسی نمونهای دگرگونی ارزشهای خانوادگی در شهر بوکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، سعی شده که علل تغییر ارزشها در حوزه خانواده در شهر بوکان بررسی و مشخص شود که عومل اجتماعی مؤثر بر این ارزش ها کدامند؟
تحقیق به روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه به اجرا درآمده است، واحد تحلیل فرد و سطح تحلیل خرد است. جامعه آماری مجموعه افراد 15 سال و بالاتر اعضای خانواده ها در شهر بوکان است. حجم نمونه 394 نفر است، شیوه نمونهگیری، خوشهای چند مرحلهای است. ابزار سنجش، پرسشنامهای بوده است شامل 67 سؤال. نتایج تحقیق بازگوی آن است که از میان متغیرهای مستقل تحقیق، سرمایه درونی بیشترین تأثیر را بر ارزشهای حوزه خانواده به ویژه ارزش های مدرن در سطح معنی داری 01/0 داشته است، به این معنی که با افزایش سرمایه درونی خانواده ارزشهای مدرن خانواده بیشتر شده و ارزشهای سنتی نیز کاهش یافته است.
از میان متغیرهای اثر گذار دیگر بر ارزش های مدرن خانواده، جهت گیری عام گرایی اثرات مثبت و معنی داری در سطح 01/0 بر ارزشهای خانوادگی داشت. و اثرگذاری سرمایه بیرونی هم بر ارزشهای مدرن خانواده مثبت و معنی دار است. نتایج تحقیق بازگوی آن است که میان پایگاه اقتصادی – اجتماعی خانواده و ارزشهای آن ارتباط معنی داری وجود ندارد. این نتایج همچنین نشان می دهد که ارزش های سنتی حوزه خانواده هنوز تا اندازه زیادی به قوت خود باقیاند و ارزشهای مدرن نیز آرام آرام و به تدریج در حال شکل گیری هستند.
تفاوت ملاکهای انتخاب همسر بین دو جنس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ترجیحهای انتخاب همسر دختران و پسران، مقایسه ملاک های دو جنس و بررسی تغییرات ایجاد شده در مهم ترین ملاک های این نمونه، در مقایسه با نمونه پژوهشی انجام گرفت که در اوایل دهه شصت در کشور انجام شده بود. تعداد ۳۷۵ دانشجو (۱۶۸ پسر و ۲۰۷ دختر) به شیوه نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه ملاک های انتخاب همسر بررسی شدند. داده های پژوهش با استفاده آزمون های فریدمن و t مستقل تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن بود که بین پسران و دختران در بیشترِ ملاک های انتخاب همسر تفاوت معناداری وجود دارد.
به طور کلی، پسران، ملاک های مرتبط با زیبایی و دختران، ملاک های مرتبط با توانایی مالی مرد و قابل اتکا بودن او را بیشتر ترجیح می دهند.
همچنین مقایسه نتایج پژوهش حاضر با پژوهش انجام شده در اوایل دهه شصت نشان دهنده تغییراتی در زمینه ملاک های انتخاب همسر، از جمله افزایش اهمیت آینده مالی خوب برای دختران و اهمیت زیبایی برای پسران نمونه حاضر بود. یافته های مربوط به تفاوت های جنسیتی از دیدگاه تکاملی انتخاب همسر حمایت کرد. مقایسه نتایج پژوهش حاضر با پژوهش انجام شده در اوایل دهه شصت نیز حاکی از تغییراتی در فرهنگ کشور از ارزشهای سنتی و دینی در انتخاب همسر به سوی ارزش های غیرسنتی و مدرن بود.
بررسی نقش خشونت بر میزان طلاق در میان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق مهم ترین پدیده حیات انسانی است که دارای ابعادی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعه انسانی است نخست این که پدیده ای روانی است. دوم پدیده ای اقتصادی است و سوم عاملی تأثیرگذار بر تمامی جوانب جمعیتی به لحاظ کمیت و کیفیت می باشد. در این بررسی از نظریه های گوناگونی مانند، نظریه طلاق و قشر بندی اجتماعی، یادگیری اجتماعی، حساسیت، خویش یافتگی، کارکردگرایی و ... بهره گرفته شده است. هدف اصلی پژوهش، نقش خشونت بر میزان طلاق در میان زنان ازدواج کرده20- 25 سال شهر قم می باشد. در این پژوهش از روش پیمایشی و از ابزار پرسشنامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری این بررسی کلیه زنانی که مورد خشونت همسران خود طلاق گرفته و یا با تشکیل پرونده در دادگاه خانواده شهر قم که قصد جدایی و متارکه دارند. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده و حجم نمونه 444 نفر می باشد. برای سنجش از دو نوع اعتبار محتوا و اعتبار سازه و برای محاسبة پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده و نتایج پژوهش نیز با استفاده از نرم افزار آماری SPSS در دو سطح توصیفی و تحلیلی استخراج شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که : 1) خشونت خانگی در ابعاد گوناگون آن، یکی از مهم ترین فاکتورهای افزایش طلاق در سطح جامعه و از جمله شهر قم می باشد گو این که دارای ابعادی دو سویه هم چون کاهش اعتماد به نفس زنان، رواج ترس و نگرانی دایمی بین آن ها و رویارویی با مشکلات، افزایش میزان انحرافات در شهر و آمار کودکان طلاق و ... می باشد. 2) بین تربیت جوان و طلاق، بین مشورت با والدین در هنگام ازدواج اقدام به جدایی رابطه معناداری وجود دارد. 3) در حالی که بین قبح اجتماعی و طبقه اجتماعی و اقدام به جدایی رابطه ای وجود ندارد .
شکاف ارزشی بین نسلی در خانواده های تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی شکاف ارزشی بین نسلی در خانواده های تهرانی است. چارچوب نظری تلفیقی از نظریه های جامعه شناختی و روان شناختی است، به گونه ای که سنجش و تحلیل نهایی یافته ها بر مبنای نظریه های تضاد هنجاری، بحران هویت، حشو ارزش و سبک های تربیتی صورت گرفته است. برای آزمون تجربی فرضیات منتج از این نظریه ها، 336 پدر و فرزند (پسر و دختر) در سنین 15 تا 25 سال از شهر تهران به شیوة نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای مورد پیمایش قرار گرفتند. نتایج حاکی از وجود شکاف در ارزش های پدران و فرزندان است و هر دو نسل تقریباً در نیمی از ارزش های مورد بررسی بر اختلافات بین نسل خود و دیگری صحه گذارده اند. نتایج معادلات ساختاری نشان می دهد: حشو ارزش های پدران (37/0) و تضاد هنجاری بین نسل ها (36/0) به طور مستقیم بر شکاف ارزشی بین نسل ها مؤثرند. دیگر مسیرهای تأثیرگذاری متغیرهای مستقل معادله که به صورت غیرمستقیم بر متغیر وابسته تأثیرگذار هستند، عبارت است از: تأثیرات استبدادگرایی پدران بر حشو ارزش های آنان (73/0)، بر تضاد هنجاری بین نسل ها (63/0) و همچنین تأثیر بحران هویت نسل فرزندان بر تضاد هنجاری بین نسل ها (34/0).