فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
شیوع گسترده مواد مخدر در جامعه و به تبع آن معتاد شدن عده زیادی از افراد به ویژه جوانان و نوجوانان به صورت یکی از معضلات تقریباً غیرقابل حل در ایران تبدیل شده است . عوامل متعددی در سبب شناسی سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر به شروع مصرف و سپس اعتیاد منجر می شوند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر ابعاد آمیخته بازاریابی اجتماعی بر نیت نوجوانان در دوری از مصرف مواد مخدر پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش نوجوانان پسر در مقطع دبیرستان در شهر اصفهان است که تعداد کل آن ها 68035 نفر است. روش نمونه گیری از نوع تصادفی چندمرحله ای خوشه ای است. با توجه به این که بخش یک استان اصفهان برای جمع آوری داده ها انتخاب گردید، در هر منطقه (از نظر موقعیت اجتماعی- فرهنگی متمایز) به صورت تصادفی 2 مدرسه انتخاب و پرسشنامه در اختیار مشاوران آن مدارس پسرانه قرار داده شد و تعدادی از دانش آموزان که رضایت در ورود به پژوهش دارند، انتخاب شدند. با توجه به این که جامعه مورد مطالعه محدود است، از این رو جدول مورگان برای تعیین حجم نمونه استفاده گردیده است. بر اساس جدول مورگان حجم نمونه برابر با 381 نفر تعیین شد. در کل تعداد 390 پرسشنامه با همکاری مشاوران مدارس توزیع گردید، به دلیل خارج شدن برخی از افراد یا ناقص بودن برخی پرسشنامه ها در نهایت تعداد 336 پرسشنامه قابل قبول مبنای انجام پژوهش قرار گرفت. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه های محقق ساخته جمع آوری گردید. که روایی آن به صورت محتوایی توسط اساتید و پایایی آن ضریب آلفا کرونباخ بالاتر از 75/0 مورد تأیید واقع شد. داده ها توسط نرم افزار spss 18و Amos 20 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود 5 مؤلفه آمیخته بازاریابی اجتماعی (پیشنهاد رفتار مطلوب، قابلیت دسترسی، هزینه، ارتباطات اجتماعی، سیاست) بر نیت نوجوانان در دوری از مصرف مواد مخدر تأثیر مثبت و معناداری دارد.
بررسی تعاملات، سبکهای حل تعارض و کیفیت زناشویی؛ تحلیل روند مبتنی بر سن و طول مدت ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل روند تغییرات در تعاملات، سبکهای حل تعارض و کیفیت زناشویی بر اساس سن ازدواج و طول مدت ازدواج زنان و مردان متأهل شهر قزوین صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی و تحلیل روند است. روش نمونه گیری، داوطلبانه است و 302 نفر (151 زن و 151 مرد)، از پنج نقطه شهر قزوین انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه سبکهای حل تعارض کردک (CRSI)، مقیاس کیفیت زناشویی فرم بازنگری شده (RDAS) و مقیاس تعامل رابطه انجمن تگزاس (TTRIS) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل روند نشان داد که روند خطی معناداری بین زنان و مردان متأهل از حیث طول مدت ازدواج در متغیرهای ابعاد تعامل (بجز بعد نظریات سازنده ایگو در گروه 5-1 سال)، سبکهای حل تعارض و کیفیت زناشویی مشاهده نشد. نتایج هم چنین نشان داد روند خطی معناداری بین گروه با سن ازدواج 19- 12 سال با دیگر گروه های ازدواج کرده بین سنین 30-20 و 40-30 سال در عوامل سبکهای حل تعارض و روند غیرخطی معناداری در ابعاد تعاملات زناشویی مشاهده می شود. شیوه تعاملات و حل تعارضات بین زوجین به عنوان عوامل پیش بین و مؤثر بر کیفیت زناشویی در گذر زمان دستخوش تغییرات و تحولات می شود و افرادی که در سنین مختلف به ازدواج اقدام می کنند از چنین تحولات و تغییراتی در متغیرهای مربوط به کیفیت زناشویی برکنار نیستند. توجه به چنین تحولاتی می تواند آمادگی لازم را برای رویارویی با وضعیت جدید در زوجین فراهم سازد.
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با مشارکت زنان روستایی در امور خانوادگی و اجتماعی (نمونه موردی: زنان متأهل روستاهای شهرستان کرمانشاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توجه به نقش گسترده زنان روستایی در فرایند توسعه از اهمیت زیادی برخوردار است. زنان روستایی نه تنها نیروی عمده ای در ایجاد تحول و منبعی بالقوه برای پیشبرد اقتصاد روستایی و افزایش هر چه بیشتر رشد تولیدات مواد غذایی به شمار می روند، بلکه دارای نقش اساسی در ابعاد فرهنگی و معنوی این تحولات و پیشرفت ها هستند. پژوهش حاضر که با هدف بررسی بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با مشارکت زنان متأهل روستایی در امور خانوادگی و اجتماعی در روستاهای شهرستان کرمانشاه است، یک پژوهش میدانی با تکنیک پیمایش بوده و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زنان متأهل روستاهای شهرستان کرمانشاه است که تعداد 380 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین نوع روابط خانواده، باورگرایی فرهنگی مرتبط با جنسیت، اعتماد اجتماعی، استفاده از رسانه های داخلی، پایگاه اقتصادی خانوار و سن به عنوان متغیرهای مستقل و مشارکت زنان روستایی به عنوان متغیر وابسته است. یافته های پژوهش حاکی از ارتباط بین نوع روابط خانواده (17/0)، باورگرایی فرهنگی مرتبط با جنسیت (28/0-)، اعتماد اجتماعی (33/0)، استفاده از رسانه های داخلی (22/0)، و سن (26/0) با مشارکت زنان روستایی در امور خانوادگی و اجتماعی است. لازم به ذکر است که همبستگی چندگانه متغیرهای پیش بین با مشارکت زنان روستایی متوسط (54/0R=) است. همچنین متغیرهای پژوهش به طور کلی توانسته اند به میزان 291/0 تغییرات متغیر مشارکت زنان روستایی را تبیین معنادار کنند (291/0R2=). اما بین پایگاه اقتصادی خانوار و مشارکت زنان روستایی ارتباط معناداری مشاهده نشد.
بازنمایی معنایی طلاق توافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۶
287-304
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شیوه استقرایی و کیفی و با استفاده از روش مردم نگاری به مطالعه طلاق توافقی در بستر اندیشه و نگرش زنان متقاضی این نوع طلاق، پرداخته است. بر اساس روش نمونه گیری کیفی هدفمند با 30 نفر از زنانی که برای طلاق توافقی به دادگاه خانواده شهرستان کرج مراجعه نموده بودند، مصاحبه عمیق انجام یافت. یافته های به دست آمده شامل شش مقوله عمده به شرح ذیل است: بازاندیشی در نقش مرد به عنوان نان آور خانواده، روابط جنسی نامطلوب، درگیری عاطفی، اختلافات فرهنگی اجتماعی، فشار هنجاری اطرافیان و اختلالات شخصیتی و رفتاری. مقوله هسته محوری این بررسی «جهت گیری زنان نسبت به طلاق توافقی» است که سایر مقولات عمده را در بر می گیرد و خود می تواند در تغییر و جهت دهی معنایی طلاق توافقی نزد زنان مؤثر واقع شود. با توجه به نتایج تحقیق، لفظ توافق در این گونه طلاق ها قابل تأمل است، زیرا تأمل در شرایط منجر به طلاق توافقی و کمی سازی مقولات، حاکی از آن بود که در نزدیک به %32 طلاق های توافقی، واژه توافق برازنده نیست، زیرا زن کاملاً با اجبار و از روی استیصال، اجبار و تهدید تن به آن داده است.
بررسی همسان همسری در بین زوجین تهرانی و تأثیر آن بر رضایت مندی از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی همسان همسری در بین زوجین تهرانی (ساکن در مناطق 3و20) و تأثیر آن بر رضایت مندی از زندگی زناشویی است. ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی پژوهش از ﻧﻈﺮﯾه ﻫﻤﺴﺎنﻫﻤﺴﺮی ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی آن گزاره نویسی و ﻓﺮﺿﯿه ها أخذ شده است. روش مورد استفاده پیمایش و ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته است که با تعیین حجم نمونه 400 نفری با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و با شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، داده ها و داده های لازم گردآوری و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که 8/32 درصد از پاسخگویان همسانی سنی و 8/82 درصد همسانی قومیتی داشته اند. 3/41 درصد از پاسخگویان رشته تحصیلی همانند، 5/15 درصدشغلی همانند و 3/36 درصد سطح درآمدی همانند سطح درآمد همسر خود داشته اند و هم چنین، 8/52 درصد از پاسخگویان سطح تحصیلاتی دقیقا همانند سطح تحصیلات همسر خود داشته اند و اگر سطوح تحصیلی نزدیک به هم را نیز همسان تحصیل در نظر بگیریم، آنگاه 8/80 درصد از زوجین، همسان تحصیل بوده اند. نتایج حاکی از این است که رابطه بین متغیرهای همسانی سن، تحصیل، شغل و سطح درآمد با رضایت از زندگی زناشویی معنادار است، اما وجود رابطه معنادار بین متغیرهای همسانی قومیتی و همسانی رشته تحصیلی با رضایت مندی زناشویی تأیید نشد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد که متغیرهای همسان همسری در کنار هم توانسته اند 7/21 درصد تغییرات رضایت زناشویی را تبیین کنند. بر اساس نتایج مشاهده شده، متغیرهای همسانی سنی، همسانی تحصیلی و همسانی سطح درآمد تأثیرگذاری بیش تری نسبت به سایر متغیرهای همسان همسری بررضایت مندی زناشویی داشته اند.
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی م ؤثر بر مصرف انرژی خانوار پس از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش خانگی در میان بخش های اقتصادی کشور، از بزرگ ترین مصرف کنندگان نهایی انرژی است و شدت انرژی آن، برخلاف سایر بخش ها، روندی صعودی دارد. قانون هدفمندسازی یارانه ها از اقدامات اساسی دولت نهم است که از جمله اهداف اجرای آن، کاهش مصرف انرژی این بخش بوده است. بخش خانگی متشکل از گروه هایی است که به لحاظ ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوتند و به نظر می رسد تغییر یکسان قیمت دو حامل برق و گاز طبیعی در نتیجه اجرای این قانون برای تمامی این گروه ها، اثرات متفاوتی بر میزان مصرف هر گروه داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ویژگی های اجتماعی (پایگاه اقتصادی-اجتماعی) و فرهنگی (فرهنگ زیست محیطی) مؤثر بر میزان تغییر مصرف برق و گاز طبیعی خانوارهای شهر اصفهان پس از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه هاست. بدین منظور با کسب نظرات خانوارها و با استفاده از ابزار پرسشنامه، فرضیه های پژوهش بررسی شده اند. جامعه آماری شامل کلیه خانوارهای ساکن در مناطق پانزده گانه شهرداری اصفهان بوده است و نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شده است. حجم نمونه برای بررسی فرضیه های پژوهش، 145 خانوار بوده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانوارهای اصفهانی بر میزان صرفه جویی آن ها در مصرف انرژی (برق و گاز طبیعی) تأثیر معناداری نداشته است؛ در حالی که فرهنگ (زیست محیطی) خانوارها، تأثیر منفی معناداری داشته است.
مطالعه تعیین کننده جامعه شناختی فرزندآوری (موردکاوی: زنان متأهل شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله مطالعه تعیین کنند ه جامعه شناختی فرزندآوری است. سؤال اصلی این است که تعیین کننده های اجتماعی باروری کدام است و هدف، شناسایی عواملی است که منجر به کم فرزندآوری در جامعه ایرانی می شود. برای تبیین موضوع تحقیق، از نظریه های جامعه شناختی (گیدنز و بوردیو) همچنین تئوری های جمعیتی باروری مانند کالدول، رویکرد اشاعه، گذار جمعیتی دوم (لستهاق و وندکا)، بهاچارتا و نظریه مشارکت مردان در امور خانه استفاده شد. این بررسی بر اساس داده های حاصل از یک پژوهش پیمایشی در بین نمونه 300 نفری از زنان متأهل تهران در سال 1394 صورت گرفته است. نتایج تحلیل رگرسیون بر تأثیر مستقیم متغیرهای «فردگرایی، مدیریت بدن، نگرش مثبت به فرزند، نگرش منفی به فرزند، سن ازدواج و تعداد خواهر و برادر زن» با سه سطح باروری (رفتار، ایده آل و تمایلات فرزندآوری) اشاره دارد.
بررسی عوامل اقتصادی و فرهنگی مؤثر بر سن ازدواج در ایران: یک مطالعه میان استانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات صورت گرفته در حوزه ازدواج و خانواده همانند بسیاری دیگر از جنبه های زندگی اجتماعی انسان، یک واقعیت انکارناپذیر زندگی در دنیای مدرن است. نوسازی و توسعه اقتصادی- اجتماعی از عوامل اصلی این تغییرات است. هدف این مقاله بررسی تأثیر عوامل اقتصادی و فرهنگی بر سن ازدواج در استان های مختلف کشور است. این عوامل عمدتاً عبارتند از: بیکاری، تورم، رشد مخارج خانوار، سطح درآمد استان و تحصیلات. نتایج حاصل از یک مدل داده های پانل روی 28 استان ایران طی دوره 1383 تا 1393 نشان می دهد که متغیرهای تورم و بیکاری با افزایش خود موجب افزایش سن ازدواج مردان و زنان می شوند. در مدلی که به جای تورم از رشد مخارج خانوار استفاده می شود نیز این متغیر رفتاری شبیه تورم، ولی کمی ضعیف تر، در تأثیرگذاری بر سن ازدواج دارد. متغیرهای تحصیلات و سطح درآمد استان، آثار معناداری از خود نشان ندادند. بنابراین با توجه به این نتایج می توان گفت برای حل یک مسئله اجتماعی به نام بالا رفتن سن ازدواج، باید به بهبودی شرایط اقتصادی به شکل کاهش تورم و بیکاری همت گماشت.
بررسی تداوم و تغییر ازدواج خویشاوندی و ازدواج تنظیم شده در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جامعه آماری در این پژوهش همه افراد در شرف ازدواج استان کهگیلویه و بویراحمد است، تعداد نمونه مورد بررسی 400 نفر و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. یافته ها نشان می دهد که در بین متغیرهای مستقل، فقط متغیر اولویت ارزشی دارای اثر معناداری بر نحوه انتخاب همسر (انتخاب آزادانه یا تنظیم شده) مردان هستند و هیچکدام از این متغیرها بر نحوه انتخاب همسر زنان اثری ندارند همینطور هیچ یک از این متغیرها جز متغیر اولویت ارزشی، اثر معناداری بر نسبت با همسر (خویشاوندی یا غیر خویشاوندی) مردان نداشته اند. ولی برای زنان متغیرهای اولویت ارزشی، سن ازدواج و تحصیلات و اشتغال دارای اثر معنادار بوده است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان می دهد که با کنترل سایر متغیرها برای زنان، فقط متغیر وضعیت اشتغال و اولویت ارزشی اثر معنادار خود را حفظ کردند. نتایج نشان می دهد الگوی ازدواج خویشاوندی تداوم، ولی ازدواج از پیش تنظیم شده در بین بعضی زیرگروهها دچار تغییر و تحولاتی شده است.
اثربخشی آموزش معنویت مبتنی برآموزه های اسلامی بر شکوفایی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی بر شکوفایی زنان متأهل شهر اصفهان بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمام زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1396 1395 بودند که تعداد 30 زن متأهل، که شرایط ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب، و به شیوه تصادفی به یکی از دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند؛ آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی روی گروه آزمایش طی هشت جلسه 90 دقیقه ای در هفته انجام گرفت. در هر دو گروه آزمایش و کنترل، پیش آزمون، پس آزمون و آژمون پیگیری (45 روزه) در متغیر شکوفایی (پرسشنامه شکوفایی دینره، 2008) اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش معنویت با تأکید بر آموزه های اسلامی بر شکوفایی زنان متأهل در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معنا داری داشته است (0001/0P=) و می تواند به عنوان مداخله مؤثر در جهت ارتقا شکوفایی و بهزیستی روانشناختی زنان متأهل مورد استفاده قرار گیرد.
نقش و جایگاه اینترنت در زندگی دانش آموزان؛ فرصت ها و تنگناها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان »نقش و جایگاه اینترنت در زندگی دانش آموزان، فرصت ها و تنگناها« می باشد. چرا که با گسترش فناوری های مختلف از جمله فناوری اطلاعات و اینترنت، بحث هایی در مورد نقش و آثار آنها در زندگی انسان به وجود آمده است. از جمله کاربران اینترنت، نوجوانان و دانش آموزان می باشند. هدف این پژوهش بررسی تجارب و روایت های دانش آموزان از فضای مجازی و نقش و جایگاه اینترنت در زندگی روزانه آنان است. برای این منظور از روش مطالعه کیفی و مصاحبه های نیمه ساختار یافته به روش اپیزودیک استفاده شده است. نتایج نشان می دهد دانش آموزان استفاده های درست و نادرستی از اینترنت دارند و خودشان معتقدند که اینترنت فرصت ها و تنگناهایی برای آنها فراهم کرده است. از دیدگاه دانش آموزان؛ به روز شدن، ارتباط با جهان، آزادی بیشتر و یافتن پاسخ سوالات مختلف از جمله سوالات اعتقادی، انجام انواع بازی ها، دانلود آهنگ و نرم افزارها از فرصت های مهمی است که اینترنت برای آنها فراهم کرده است. از طرفی اعتیاد به اینترنت، درگیر شدن در برخی مسائل غیراخلاقی، بی رنگ شدن تعهد و مسئولیت ناشی از گمنامی و کاهش ارتباط با خانواده از جمله تنگناهایی است که اینترنت موجب شده است. آگاهی دادن دانش آموزان از شرایط فضای مجازی، افزایش قدرت نقد دانش آموزان، داشتن معیارهای مشخص و دقیق برای شناخت مطالب و سایت های معتبر و غیرمعتبر، ارتباط صمیمی با دانش آموزان از طرف معلمان و والدین از جمله موارد پیشنهادی این پژوهش برای کاهش آسیب های اینترنت و هدایت بهتر دانش آموزان برای استفاده مناسب از اینترنت می باشد.
پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس مولفه های ارتباطی خانواده مبدأ در زنان مطلقه و غیر مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس مولفه های ارتباطی خانواده مبدا در زنان مطلقه و غیرمطلقه بود. روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش همه زنان مطلقه و غیرمطلقه شهر تهران در سال 1395 بودند. نمونه شامل 300 زن (150زن مطلقه و 150 زن غیرمطلقه) بود که به روش نمونه گیری تصادفی از بین مراجعان به مراکز قضایی خانواده و خانه سلامت شهدای صادقیه منطقه 3 تهران انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از مقیاس خانواده اصلی (هاوستات و همکاران،1985) و پرسش نامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر،2005) استفاده شد. داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید. نتایج نشان دادند که زنان غیر مطلقه از نظر ابعاد الگوهای ارتباطی و تحمل پریشانی وضعیتی بهتر را برای خود گزارش کردند و رضایت خاطر بیش تری داشتند و زنان مطلقه نسبت به زنان غیر مطلقه از الگوهای ارتباطی آشفته تر و از نظر تحمل پریشانی در سطح پایین تری بودند.
ناباروری به مثابه مسئله ای اجتماعی-فرهنگی: تجربه زیسته زنان نابارور در جست و جوی درمان در قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ناباروری در ایران، با توجه به برساخت اجتماعی- فرهنگی خاص آن، بعد عمیق تری به خود گرفته است. ناباروری در زمره مسائلی است که به نحوی آثار و پیامدهای چندجانبه ای برای همسران درگیر به همراه دارد. دانش پزشکی برای درمان ناباروری روش های متنوعی را پیشنهاد می کند که ازجمله این روش ها می توان به واگذاری جنین، رحم جایگزین و لقاح آزمایشگاهی اشاره کرد. استفاده از این روش ها علاوه بر اینکه می تواند در کمک به باروری همسران مؤثر باشد، آثار و دلالت های مثبت و منفی متنوعی بر زندگی افراد نابارور دارد. به لحاظ روش شناختی، در این مطالعه از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری (IPA) استفاده شده است. داده ها با مشارکت 25 زن درگیر با ناباروری و ازطریق مصاحبه عمیق و پدیدارشناختی زنان مراجعه کننده به یک مرکز درمان ناباروری در قزوین با رعایت حداکثر واریانس اجتماعی- فرهنگی و دموگرافیک مشارکت کنندگان به دست آمده است. این مطالعه با هدف تجربه زیسته زنان نابارور در راه درمان انجام شده است. در این مطالعه دوازده درون مایه اصلی و چندین درون مایه فرعی استخراج شد که براساس آنها، مفاهیم اصلی این مطالعه به دستآمد. نتایج نشان می دهد که یکی از مهم ترین عوامل ایجادکننده پریشانی های روانی و پیامدهای اجتماعی، ناشی از فشار اجتماعی اطرافیان مهم است که آثار مخربی بر آسایش روانی زوج های نابارور دارد. این زنان، در طول فرآیند درمان، پیوستاری از امید و ناامیدی را تجربه می کنند و در این مسیر از استراتژی مواجهه و راهکارهای متنوعی بهره می گیرند.
بررسی کژکارکردی خانواده و عوامل مؤثر بر آن در شهر پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی عوامل مؤثر بر کژکارکردی خانواده در شهر پاوه است. عوامل در نظر گرفته شده در این پژوهش، ساختار خانواده، نوع جامعه پذیری، فردگرایی و ناسازگاری خانواده هستند. روش تحقیق، کمی و پیمایش بوده و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و از طریق سؤال از یکی از والدین گردآوری شد. جامعه آماری کلیه خانوارهای شهر پاوه بوده و روش نمونه گیری، روش خوشه ای چند مرحله ای است. نتایج نشان می دهد: هرچه فاصله نسلی بین والدین و فرزندان بیشتر باشد، میزان ناسازگاری و کژکارکردی در خانواده بالا می رود. انتظارات والدین و عدم تفکیک نقش والدین رابطه معنادار، اما معکوسی با ناسازگاری خانواده دارند. همچنین مشخص شد که نوع جامعه پذیری بر کژکارکردی خانواده مؤثر است. اگر نوع جامعه پذیری سهل انگارنه یا سخت گیرانه باشد، ناسازگاری خانواده افزایش پیدا می کند. کژکاردی خانواده با فردگرایی، ناسازکاری درون خانوده و نوع جامعه پذیری ارتباط مثبت دارد.
بررسی جامعه شناختی نقش رسانه های جمعی در جامعه پذیری زیست محیطی نوجوانان شهر تهران (مطالعه موردی سیمای جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه پذیری زیست محیطی یکی از موضوعات جدید و جذاب در حوزه مطالعات جامعه شناسی و به این معناست که نهادها و عوامل اجتماعی کردن و جامعه پذیری در جامعه، از قبیل خانواده، مدرسه، رسانه ها و... تا چه میزان می توانند بر روی نگرش، جهان بینی و در نهایت رفتار مردم تأثیر بگذارند و ارزش های محیط زیستی را درونی سازند. در این میان، تلویزیون به دلیل بهره مندی از مؤلفه های اثربخش تصویری و هنری و از طرفی به دلیل فراگیری آن، نقش بسیار مهمی در نهادینه کردن ارزش های زیست محیطی در بین مخاطبان بویژه کودکان و نوجوانان دارد. مقاله حاضر درصدد است جایگاه تلویزیون در جامعه پذیری زیست محیطی نوجوانان شهر تهران را بررسی کند. از این رو، با 600 نفر از نوجوانان دانش آموز در مناطق 22گانه شهر تهران به روش پیمایش و ابزار پرسشنامه مصاحبه شد. نتایج نشان می دهد، هرچند بیش از 80 درصد نوجوانان تهرانی از تلویزیون استفاده می کنند و سهم تلویزیون بیش از سایر عوامل و سازوکار های جامعه پذیری در تغییر نگرش نوجوانان است، برای تأثیرگذاری بیشتر تلویزیون در جامعه پذیری کامل تر نوجوانان باید به راهکارهای دیگری اندیشید.
مطالعه رابطه بین تعارضات خانوادگی و عزت نفس نوجوانان (مورد مطالعه: دانش آموزان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزّت نفس یکی از مهم ترین مبانی شکل گیری شخصیت هر انسان است. خانواده محیطی است که در آن احساس اساسی ما از «خود» بر اثر تعامل صمیمانه با یک دیگر، به ویژه والدین شکل می گیرد. از این رو، مطالعه حاضر به برّرسی رابطه تعارضات خانوادگی و عزّت نفس نوجوانان پرداخته است. پس از مرور دیدگاه های نظری پیرامون عزّت نفس، با توجّه به تعارضات والدینی، چهارچوبی نظری بر مبنای نظریه کنش متقابل تدوین شد. براساس چهارچوب نظری تحقیق، شش فرضیه را استنتاج و آن ها را آزمون کردیم. در این مطالعه، از روش تحقیق پیمایش استفاده شد. نمونه مورد مطالعه در این تحقیق شامل ۶۰۰ دانش آموز دختر و پسر دبیرستان های شهر شیراز بوده که به شیوه تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. تمام شش فرضیه تحقیق تأیید شده اند و نتایج نشان داده اند که سطح تحصیلات والدین، طبقه اجتماعی و تعارضات والدین با یک دیگر با عزّت نفس نوجوانان رابطه داشته است. در نهایت، مدل تحقیق توانست نزدیک به ۱/۲۴ درصد تغییرات متغیّر وابسته را تبیین کند.
آسیب های ناشی از عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی در میان نوجوانان و جوانان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون شبکه های اجتماعی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آنها، مطالعه در خصوص این رسانه ها را حایز اهمیت و ضرورت کرده است، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی آسیب های ناشی از عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی در میان نوجوانان و جوانان شهر اردبیل بوده است. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان و جوانان 15 تا 30 ساله اردبیل تشکیل می دهند که از میان آنها 380 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و با روش پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که بین میزان عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی با افت تحصیلی، اعتیاد اینترنتی، بحران هویت، به خطر افتادن سلامت جسمی، گوشه گیری و نداشتن تمرکز، همبستگی مستقیم وجود دارد به این معنا که هر اندازه میزان عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی بیشتر باشد، این عوارض افزایش بیشتری می یابد. همچنین بین میزان عضویت و فعالیت نوجوانان و جوانان در شبکه های اجتماعی با عواطف خانوادگی و ارتباطات واقعی کاربران همبستگی معکوس وجود دارد؛ به این معنا که هر چه میزان عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی بیشتر باشد، میزان عواطف خانوادگی و ارتباطات واقعی آنان کمتر خواهد شد.