فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پوشش زنان در طول تاریخ دچار تغییر و تحولات بسیاری شده است. در بین پوشش زنان، چادر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تحولاتی که در شکل و نحوة استفاده کردن از این پوشش پدید آمده، همواره مورد توجه منتقدان و پژوهشگران بوده است. این پوشش در بسیاری موارد معرف شخصیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی فرد بوده و از این رو وجود یا عدم آن مورد بحث مداوم پژوهشگران میادین علوم اجتماعی قرار گرفته است.
در این نوشتار به بررسی و تحلیل دلایل تغییر شکل این پوشش، خصوصاً در دهه اخیر، پرداخته و تحول و تغییر آن را از چادر سنتی به اشکال و الگوهای جدید و طرح های امروزی مورد توجه قرار داده ایم.
پژوهش حاضر در یک محیط دانشگاهی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز) صورت گرفته و گروه مورد مطالعه آن از دانشجویان بین سنین 20 تا 35 سال انتخاب شده اند. با بهره گیری از روش کیفی و ژرفانگر (مردم شناسی) و با مشاهده مستقیم مشارکتی در زمینه تحقیق و با استفاده از منابع بیرونی (اسناد و مدارک کتابخانه ای) و ابزار تحقیق (دوربین عکاسی و فیلمبرداری و ضبط صوت و...) پژوهش به سرانجام رسیده است.
نتایج این نگاه مردم شناسی و پژوهش میدانی نشان می دهد که طی دهه اخیر، با تغییر شکل الگوهای چادر از سنتی به جدید، تفکرات جدیدی نسبت به چادر پیدا شده و با تغییر در شکل و اندازه چادرها با برخی از لایه های پنهانی در افکار دختران و زنان امروز روبرو می شویم، که در برخی از آنان موجب تاسف و در بعضی دیگر موجب بالندگی نسبت به زن بودنشان در جامعه مورد مطالعه شده است.
هر چند که مردم شناسی مقید به دادن راهکار یا پیشنهادات ویژه ازطرف پژوهشگران خود نیست و قضاوت در این امر و انجام امور بعد از پژوهش را از عمده کارهای برنامه ریزان فرهنگی می داند، ولی غافل از نتایج یافته های این پژوهش نیستیم که نتیجه آراء زنان و دخترانی است که از دور بر این داستان پر قیل و قال چادر یا حجاب اسلامی نظارت دارند.
نکته آخر اینکه در این نوشتار در یک چارچوب نظری از اندیشه های بزرگان مکتب کارکردگرایی به ویژه از بانی روش تحقیق میدانی یعنی برانیسلاو مالینوفسکی بهره ها برده ایم.
با وجود تغییرات و تحولات صورت گرفته در پوشش اسلامی، باز می توان گفت که زنان خود عاملان اصلی این تغییر و تحول هستند.
بررسی وضعیت ازدواج و طلاق در استان ایلام طی سال های 1385-1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بالا رفتن سن ازدواج و میزان طلاق، سبب شده است که مسئله ی ازدواج و طلاق، موردتوجه گروه زیادی از کارشناسان، قرار گیرد. بررسی این مسئله در جامعه به منظور برنامه ریزی، وامدارِ آگاهی یافتن از شاخص های ازدواج و طلاق است؛بر این اساس مقاله ی حاضر در راستای مطالعه ی شاخص های ازدواج و طلاق در استان ایلام، طی سال های 1385 تا 1392 و مقایسه ی آنها با شاخص های کشوری، نگاشته شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی اسنادی و با تکیه بر تحلیل ثانویه بوده که از طریق آن به بررسی چگونگی وقایع ازدواج و طلاق در استان، پرداختهشده است. نتایج به دست آمده، گواه این است که: میانگین سن ازدواج برای زوج ها در اولین ازدواج، نزدیک به 28 سال است که به طور متوسط 5 سال با زوجه اختلاف دارند(23 سال در مقابل 28 سال). در استان ایلام نسبت طلاق به ازدواج در مقایسه با متوسط کشوری، پایین تر است. به طوری که در اکثر آمارگیری ها این نسبت در کشور، بیش از دو برابر استان ایلام بوده است. در سال 1392 مقدار این نسبت برای استان ایلام و کل کشور به ترتیب برابر با 4/9 و 1/20 بوده است. سن طلاق در بین زنان، پایین تر از مردان است. میانگین سن طلاق برای زنان، نزدیک به 27 سال و برای مردان 34 سال است. در اکثر طلاق های صورت گرفته، سن زوج بیشتر از سن زوجه است که نمای آن، مربوط به چهار سال اختلاف سن زوج نسبت به سن زوجه است. در اکثر موارد، اختلاف سن زوج به زوجه در زمان طلاق، کمتر از 4 سال بوده است؛ البته مقایسه ی میزان دوام زندگی مشترک در استان ایلام با میانگین کشوری، نشان می دهد که در سال 1392 در استان ایلام 7/54 درصد طلاق ها مربوط به زوج هایی بوده است که کمتر از 4 سال زندگی مشترک داشته اند؛ اما متوسط کشوری در سال مذکور، برابر با 8/42 درصد بوده است؛ درواقع می توان چنین بیان کرد که در استان ایلام، میزان دوام زندگی مشترک، کمتر از متوسط کشوری است. در سال 1392 به طور متوسط، طول مدت زندگی مشترک در کشور 9/7 سال بوده است که استان های اردبیل و ایلام به ترتیببا میانگین 5/5 و 6/5، کمترین طول مدت دوام زندگی را در بین استان های کشور، دارا بوده اند. میانگین سن طلاق در بین دختران، پایین تر از پسران است که در استان ایلام، طی سال های موردبررسی، روندی کاهشی داشته و پایین تر از میانگین کشوری بوده است.
تبیین هنجارهای اسلامی خانواده در المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در پی تعرض به احکام اسلامی زنان و خانواده، علّامه طباطبائی این هنجارها را تبیین کرد. این مقاله فرایند پیدایش بخشی از هنجارهای خانواده را طبق دیدگاه علّامه مطرح می کند. روش کار، تحلیل متن است. مهم ترین یافتة پژوهش حاضر اثبات کارکردهای هنجارهای اسلامی خانواده است، که نشان می دهد هنجارهای اسلامی خانواده، سبب شکل دادن به مبادلة برابر بین بانو و شوهر و ایجاد شفافیت نسب است. اختصاصی شدن رابطة جنسی یک زن به یک مرد، تملک زن توسط مرد نیست و مستلزم نابهنجار تلقی کردن تعدد زوجات به طور عام نخواهد بود و تکفل نفقة بانو توسط شوهر بر اساس ناتوانی زن در تأمین معاش نیست؛ تحقیر زن نیز نیست. نظارت شوهر بر تعاملات بانو و اقتدار شوهر در این امر از مفاد قرارداد نکاح است و بدون آن نقض غرض خواهد شد و شفافیت نسب و احرازپدری یک مرد مشخص بر فرزندان معین نزد او و همة اعضا اجتماع حاصل نمی شود.
مطالعه عوامل فرهنگی مرتبط با نگرش نسبت به سقط جنین (مطالعه موردی: جوانان 18 تا 29 ساله شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی عوامل فرهنگی مرتبط با نگرش نسبت به سقط جنین است و جامعه آماری آن را 600 نفر از جوانان 18 تا 29 ساله شهر شیراز، که به صورت تصادفی انتخاب شده اند، تشکیل می دهند و اطلاعات آن با استفاده از پرسش نامه جمع آوری شده است. این مطالعه در کل دارای هشت فرضیه بوده که از میان آن ها دو فرضیه رد شده است. از بین متغیرهای جمعیت شناختی مطالعه (سن، جنس، و تعداد فرزندان) تمامی متغیرها به جز تعداد فرزندان در نگرش جوانان نسبت به سقط جنین رابطه معنادار آماری داشته است. از بین متغیرهای فرهنگی (ارزش های دینی، اعتقادات دینی، میزان استفاده از رسانه ها، نگرش به روابط جنس مخالف پیش از ازدواج، و تجربه سقط جنین فرد پاسخ گو) همگی به جز تجربه سقط با متغیر وابسته رابطه معنادار آماری داشته اند. نتایج حاصل حاکی از آن بود که زنان نسبت به سقط جنین نگرش مثبت تری نسبت به مردان دارند و بالابودن اعتقاد به ارزش های دینی و اعتقادات دینی منجر به نگرش منفی تر نسبت به سقط جنین می شود.
مالّیت و قابلیت انتقال رویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
47-63
حوزههای تخصصی:
با تصویب قانون نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور به تاریخ 24 آذرماه 1382، اصطلاح «اهدای جنین» رسماً وارد ادبیات حقوقی کشورمان شده و قانون، یکی از روش های مرسوم تلقیح مصنوعی یعنی انتقال رویان (Embryo) را مشروعیت بخشیده است. این مقاله بر آن است تا با بررسی شرایط قابلیت انتقال اموال از منظر فقهی و قانونی، مشروعیت انتقال حقوقی رویان، که در لسان قانونگذار جنین نامیده شده را مورد تحقیق قرار دهد. در توجیه ضرورت این مطالعه همین بس که اگر ماهیت آن چه در لسان عرف و حتی نزد حقوق دانان و قانون گذار، «اهدای جنین» نامیده می شود. حقیقتاً هبه باشد، باید شرایط عمومی انتقال مورد معامله در خصوص رویان نیز صدق کند. چه آن که هبه به صراحت قانون مدنی و نظر بسیاری از فقیهان یک عقد است و جز مقرراتی که بنا به صراحت شریعت مختص هبه قرار داده شده، این عقد در سایر احکام، تابع قواعد عمومی قرار داده است. یکی از این قواعد عمومی مورد اجماع، ضرورت مالیت داشتن و قابلیت انتقال مورد معامله است. شیئی را می توان به موجب یکی از عقود منتقل نمود که اولاً مالیت داشته باشد و ثانیاً دارای اوصافی باشد که مانع از امکان انتقال حقوقی آن نشود. باور به مال بودن و قابلیت انتقال رویان آثاری فراتر از تصحیح عمل اهدای جنین به همراه دارد و می تواند مشکل تجاری سازی تلقیح مصنوعی را نیز مرتفع سازد. اما باید دید آیا واقعاً می توان موجودی که قابلیت تبدیل به نوع انسانی را دارد، به استناد وضعیت فعلی اش مال دانست و اساساً پیامدهای چنین تحلیلی تا چه حد می تواند اخلاقی و در نتیجه مورد تأیید قانون باشد؟ آیا نمی توان با قول به «حاکمیت قانون» در مشروعیت بخشی به انتقال رویان، از چالش های غیرقابل حل عقد دانستن این عمل گریخت و در عین حال از مزایای مشروعیت انتقال رایگان رویان بهره مند ماند؟ این مقاله تلاش می کند به پاسخی درخور به این پرسش ها دست یابد.
بررسی تغییرات باروری زنان بر حسب موقعیت های اجتماعی- اقتصادی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش باروری در ایران مباحث زیادی پیرامون وضعیت جمعیت مطرح کرده است.در این مقاله تغییرات رفتار باروری زنان برحسب وضعیت اجتماعی- اقتصادی زوجین بررسی شده است. با روش تحقیق پیمایش، اطلاعات مورد نیاز از 410 زن همسردار 15 الی 50 سال هی شهر تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمده است. تحلیل های دو متغیره و چند متغیره نشان می دهد سطح تحصیلات زنان مه مترین عامل مؤثر در تعداد فرزند، تعداد فرزند ایده آل، سن ازدواج، به کارگیری نوع وسیله ی پیشگیری از بارداری و داشتن ترجیح جنسی فرزند است. بی سواد بودن زنان و نیز داشتن تحصیلات ابتدایی که بیشتر آنها را در پایگاه اجتماعی پایین قرار می دهد، زمینه های سن ازدواج پایین و در نتیجه باروری بالا را برای آنها فراهم نموده است. در کنار تحصیلات زنان، مرتبه ی شغلی زن و همسرش، میزان درآمد و هزینه ی خانواده و نیز میزان پایگاه اجتماعی- اقتصادی محاسبه شده برای زوجین، در تغییر نگرش به نوگرایی و در نتیجه در رفتار باروری زنان از جمله سن ازدواج آنان مؤثرند. همه ی زنان بررسی شده با سطوح اجتماعی و اقتصادی مختلف، تمایلی برای بالا بردن فرزندآوری از طریق سیاست های تشویقی افزایش موالید ندارند. عقیده ی آنها به ویژه زنان برخوردار از پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالا این است که بسته های تشویقی بلندمدت نبوده و نمی تواند تضمینی برای بهتر شدن وضعیت زندگی فرزندانشان در آینده باشد.
بررسی رابطه نگرش ها، حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی سالمندان (مورد مطالعه: سالمندان ساکن شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه هدف: کیفیت زندگی سالمندان متأثر از عوامل متعددی است که یکی از مهم ترین آن ها حمایت اجتماعی از سالمند است. با افزایش حمایت های اجتماعی، کیفیت زندگی هم بهبود می یابد؛ اما تحقیقات پیشین نشان می دهد که نگرش سالمندان نسبت به حمایت اجتماعی و توانایی ها، خود در تأثیرگذاری حمایت اجتماعی نقش دارد و اگر نگرش سالمند نسبت به حمایت اجتماعی دریافت شده، منفی باشد و آن را نشانه ناتوانی و درماندگی خود بداند یا آن را پرهزینه و تحقیر کننده بداند یا فرد احساس کند که خودش توانایی انجام کارهایش را دارد و نیازی به کمک دیگران ندارد، دریافت حمایت اجتماعی برای او ممکن است دارای تأثیر منفی باشد.
روش بررسی: این پژوهش به صورت پیمایش در بین 380 سالمند زن و مرد ساکن شهر کرمان انجام شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه همراه با مصاحبه بوده است
یافته ها: میانگین سنی پاسخگویان 01/67 بوده و مهم ترین حمایت کنندگان ایشان در درجه اول همسر و سپس فرزند پسر و در درجه سوم، فرزند دختر بوده است. نتایج نشان داده که حمایت عاطفی، مالی، خدماتی، مشورتی و اطلاعاتی، نگرش به حمایت و نگرش نسبت به توانایی های خود و مدت رابطه از مهم-ترین متغیرهایی بودند که با کیفیت زندگی ارتباط معنی دار داشتند. از بین این متغیرها، نگرش به حمایت، بیشترین تأثیر را داشته است.
صورت بندی مطالعات زنان در المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف نهایی این مقاله تبیین نظام فکری علّامه طباطبائی در موضوع «مطالعات زنان» به منزلة یک رشتة میان رشته ای قابل مقایسه با رشته های رایج علمی است. این کار باید در قالب پارادایمی مقایسه پذیر با پارادایم های رایج رشته های علمی صورت پذیرد تا امکان داوری و گزینش را فراهم سازد. تهافت مبنایی در پارادایم های رایج الهیاتی (وحی محور) با پارادایم های رایج دانشگاهی (عقل تجربه محور) از یک سو و لزوم فراگیر بودن الگو و ساختار ارائه شده برای همة موضوعات مطرح در آن علم به گونه ای که با مبانی پارادایمی ارتباطی منسجم و قابل دفاع برقرار کند، خبر از صعوبت چنین الگویی می دهد. علّامه بر اساس یک الگوی چهاروجهی که دربرگیرندة مباحث تاریخی و جامعه شناسانه، هستی شناسانه، ارزش شناسانه و آسیب شناسانه است، شاکلة اصلی این رشتة میان رشته ای را صورت بندی کرده و با مدد از برخی از مفاهیم و سازه های بنیادین فلسفی به دفاع از این ساختار می پردازد.
مطالعه پدیدارشناسانه نگرانی مردان از ابژه سازی و خود- ابژه سازی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با اتکا به رویکردی پدیدارشناسانه، استقرایی و اکتشافی، به دنبال کشف فهم مردان از «غیرت ناموسی» و همچنین کشف موقعیت ها و لحظاتی از زندگی روزمره بوده ایم که مردان در آن غیرتمندانه احساس و رفتار می کنند. بدین منظور از نظریه مبنایی به عنوان روش پژوهش کیفی بهره گرفته ایم. داده های پژوهش نیز به وسیله مصاحبه و مشاهده مستقیم جمع آوری شده اند. جمعیت مورد مطالعه شامل مردان 20 تا 40 ساله تهرانی است و نمونه ها شامل 25 مرد و 5 زن بوده اند که طبق روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. طبق نتایج این پژوهش، غیرت ناموسی نگرانی و تشویش مردان ایرانی از ابژه سازی و خود_ابژه سازی نوامیس خود و کنش های متناظر با آن است. منظور از ابژه سازی تقلیل کلیت وجودی زن به جنسیت اش و تعامل با او به عنوان یک شی جنسی از سوی اجتماع مردانه و از طریق نگاه، کلام، تماس های بدنی، روابط عاطفی، معاشرت های اجتماعی و روابط جنسی است. خود_ابژه سازی نیز به نقش ارادی یا غیرارادی اما فعال زن در چنین تجربیاتی اشاره دارد. بر اساس یافته ها مردان درجات متغیری از نگرانی را در برابر سطوح مختلف ابژه سازی و خود_ابژه سازی تجربه می کنند. ترکیب ادراک مرد از فضای تعامل، وضعیت سایر مردان و وضعیت زن، نقش برجسته ای در برانگیختن عواطف غیرتمندانه یا غیرغیرتمندانه و واکنش های متناظر با آن ها دارد. از این رو در بیش تر موارد غیرت بیش از آن که عاطفه ای درونی باشد، عاطفه ای فرهنگی و موقعیت مند به نظر می رسد.
بررسی رابطه بین ساختار قدرت در نهاد خانواده با نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی (مورد مطالعه: خانواده های ساکن شهر گرگان)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه شناخت تأثیر ساختار قدرت در نهاد خانواده بر نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی شهروندان شهر گرگان بوده است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری آن را کلیه شهروندان 15 سال به بالای ساکن شهر گرگان تشکیل دادند. از میان آنها 400 نفر به عنوان نمونه بر اساس توزیع نقشه ی حوزه بلوک های شهری در 40 بلوک با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که ابعاد نگرش مردم نسبت به سبک زندگی اسلامی: بعد شناختی 45/4 از 5؛ بعد عاطفی 30/4 از 5 و بعد رفتاری 22/4 از 5 می باشد. بررسی رابطه بین ساختار توزیع قدرت در خانواده با نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی حاکی از آن است که از یک طرف حوزه ی توزیع قدرت در خانواده ارتباط معناداری با نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی ندارد و از طرف دیگر، بین شیوه ی اعمال قدرت در خانواده با نگرش نسبت به سبک زندگی اسلامی، رابطه مثبت وجود دارد.
فراتحلیل مطالعات خانواده در زمینه عوامل مقو م و عوامل فرساینده خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده، به منزلة اصلی ترین نهاد اجتماعی، تأمین کننده نیازهای اساسی انسان است و نقش بی بدیلی در پرورش نسل و انتقال فرهنگ و ارزش ها دارد. از جنبه تاریخی نیز خانواده گرایی در ایران یکی از شاخص های ارزش های نظام فرهنگی بوده است. تغییرات اجتناب ناپذیر دوره جدید می تواند در ساختار و کارکردهای خانواده تأثیرگذار باشد. هدف این پژوهش ترکیب و تلفیق نتایج تحقیقات انجام شده در حوزه خانواده برای شناسایی عوامل مقوّم و عوامل فرساینده خانواده ایرانی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش مطالعه اسنادی از نوع فراتحلیل است. نمونه آماری 64 اثر پژوهشی مرتبط با موضوع عوامل تأثیرگذار در نهاد خانواده است که تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شده است. تایج پژوهش نشان داد که اغلب آثار به لحاظ برخورداری از نظریه های رایج دارای پشتوانه علمی است، اما به علت اتکا به متغیرهای خاص نوعی تقلیل گرایی در آن ها وجود دارد. تحلیل نهاد خانواده، در زیست بوم فرهنگ ایرانی اسلامی، به نظریه پردازی جامع و زمینه مندتری نیاز دارد. در این بررسی، مشخص شد که محققان 104 عامل، به تفکیک 62 عامل مقوّم و 42 عامل فرساینده خانواده ایرانی، را شناسایی کرده اند که به ترتیب دارای 191 و 125 فراوانی در سه بعد فردی و خانوادگی و اجتماعی است. به این ترتیب، مجموع عوامل دارای 316 فراوانی است و محاسبه کلی نشان می دهد که رده های اول تا سوم به ترتیب اولویت به عوامل خانوادگی 55 درصد (173مورد) سپس عوامل فردی 40 درصد (137مورد) و رده آخر به عوامل اجتماعی 5 درصد (16مورد) اختصاص دارد. در تحلیل نهایی، الگویی مشخص از عوامل تأثیرگذار در نهاد خانواده، که حاصل متغیرهای مورد بررسی محققان است، در 11 محور موضوعی به دست آمد که به ترتیب اولویت بدین قرارند: عوامل فرهنگی (در این تحقیق شامل ایمان و عقاید و ارزش های اخلاقی)، تعاملات خانوادگی، سلامت جسمی و روحی، رشد فردی، شیوه اداره زندگی خانوادگی، امور اقتصادی و رفاه مادی، محیط فرهنگی اجتماعی و سیاسی جامعه، اختلاف سنی زوجین، مدت زناشویی، خدمات عمومی، حمل ونقل عمومی، و ملاحظات بهداشتی جامعه.
بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر گسترش پیاده روی مردان متأهل در معابر شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر میزان پیاده روی مردان متأهل و تعیین سهم هر یک از این عوامل بر میزان پیاده روی است. این پژوهش با روش پیمایشی و نمونه گیری تصادفی از مناطق مختلف شهر مشهد با حجم نمونه 360 نفر انجام شده است. نتایج نشان داده است که: بین طبقه اجتماعی، امنیت معابر، میزان اوقات فراغت و آگاهی دینی، با میزان پیاده روی رابطه معنی دار مثبتی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای زیر به ترتیب بیشترین تأثیر مثبت را بر میزان پیاده روی مردان متأهل دارند: میزان اوقات فراغت، امنیت معابر، تشویق دیگران، طبقه اجتماعی و در نهایت، آگاهی دینی از سودمندی ورزش. مقدار ضریب همبستگی نیز (427/0) است، همچنین در تحلیل مسیر بین متغیر طبقه اجتماعی و اوقات فراغت رابطه غیر مستقیم مشاهده شده است.
بررسی مبانی فقهی و حقوقی تدوین حق مالی نحله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴۰
423-450
حوزههای تخصصی:
در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، براساس منابع فقهی اسلامی، حق طلاق با مرد است. از آن جایی که امکان سوءاستفاده از حق، از سوی هر صاحب حقی وجود دارد، قانونگذار اقدام به تدوین قوانینی در جهت تحدید اراده مرد در امر طلاق نموده است. قانون مربوط به حق مالی نحله از جمله این قوانین می باشد. در این مقاله درصدد هستیم تا به بررسی این مهم بپردازیم چرا که عنوان در نظر گرفته شده برای این حق مالی، محل اشکال است؛ زیرا معنای متبادر به ذهن از واژه نحله، بخشش با طیب نفس و بلاعوض می باشد؛ در حالی که نحله در قانون به بخشش اجباری تعریف شده است. علاوه بر این، در این مقاله به بحث و بررسی پیرامون مبانی حقوقی و فقهی در نظر گرفته شده برای تدوین این قانون، که مبهم است، پرداخته ایم. به طور کلی، در رابطه با مبنای حقوقی این قانون چهار نظر و در رابطه با مبنای فقهی آن، دو نظر ارائه شده است که به مورد بررسی عمیق قرار داده ایم. در این مقاله ضمن تشریح ابهامات مذکور، نظرات و توجیهات مطرح شده برای هریک را بیان کرده ایم.
آسیب شناسی وضعیت خانوادگی دختران فراری در شهر تهران (با رویکردی به نظریة تعارض فرهنگی و خرده فرهنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فرار دختران از خانه و مسائل و مشکلات همراه آن از جملة مهم ترین مسائل اجتماعی است که بسیاری از کشورها با آن دست به گریبان هستند. آمارها عموماً از بحرانی شدن این مسئله، به ویژه در ایران، حکایت دارد. این مقاله، که برگرفته از طرحی پژوهشی است، به بررسی وضعیت خانوادگی دختران فراری، به مثابه گروهی آسیب پذیر در جامعه، می پردازد. روش تحقیق در این بررسی توصیفی تبیینی است و در گردآوری اطلاعات از شیوه هایی چون مراجعه به اسناد و مدارک، پرسش نامه، و همچنین مصاحبه در زندان اوین و مراکز بهزیستی استفاده شده است. هدف از این بررسی آن است که، با تکیه بر نظریه های موجود جامعه شناسی، به بررسی شرایط خانوادگی و عوامل تأثیرگذار در وقوع فرار و به تَبَعِ آن ایجاد بزه کاری در میان دختران نوجوان و جوان شهر تهران بپردازد.
دگرگونی در الگوی متعارف خانواده ایرانی (تحلیل ثانویه داده های ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۹
277-296
حوزههای تخصصی:
خانواده متعارف ایرانی که دارای ویژگی هایی هم چون الگوی همسرگزینی مبتنی بر محوریت و موافقت والدین، عمومیت ازدواج و پایین بودن نسبی سن ازدواج، ممنوعیت روابط جنسی خارج از ازدواج، اهمیت فرزندآوری، حضور هر دو والد در خانواده و نگرش های جنسیتی سنتی است امروزه به دلیل تغییرات ساختاری ناشی از نوسازی هم چون صنعتی شدن، گسترش شهرنشینی، مهاجرت و فراگیر شدن تحصیلات و هم چنین گسترش ارزش های مدرن هم چون فردگرایی، استقلال و خودمختاری افراد دگرگونی های مهمی را تجربه می کند. در این مقاله تلاش شد براساس تحلیل ثانویه داده های ملی موجود در خصوص نگرش های مرتبط با خانواده، گمانه هایی را در ارتباط با تحولات و دگرگونی های پیش روی خانواده متعارف ایرانی مطرح کرد. براساس یافته های این مطالعه، از جمله مهم ترین دگرگونی های احتمالی در این زمینه می توان به مواردی هم چون تغییر الگوی همسرگزینی و روابط بین دو جنس، تأخیر در ازدواج یا تجرد قطعی، شکل گیری الگوهای جدید خانواده و تضادهای جنسیتی اشاره کرد.
بررسی نیازها، علایق و اولویت های دختران نوجوان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تغییرات اجتماعی گسترده ای که ایران در سال های اخیر تجربه کرده است نقش، نگرش و انتظارات دختران و زنان نیز دست نوجوان ساکن شهر تهران دارا می باشند. از میان نیازهای فردی-روانی اصلی مشخص شده در مطالعات اکتشافی، نیاز به مورد محبت واقع شدن، موفقیت و محبت کردن به ترتیب سه اولویت اصلی نیازهای فردی- روانی دختران را تشکیل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نشان دهنده این مهم می باشد. به نظر می رسد که برنامه های اجتماعی که با توجه به این شرایط ویژه تدوین می گردند بدلیل عدم آشنایی کافی با گروه هدف خود، سنخیت لازم را با مخاطبین خود ندارند. هدف این پژوهش ارائه تصویری از نیازهای اساسی، اولویت ها و علایق دختران دانش آموز 9 تا 18 سال ساکن شهر تهران می باشد.
نتایج این پژوهش نشان می دهد که نیاز به اعتماد عمومی و اعتماد نهادی بالاترین اهمیت و اولویت را برای دختران می دهند. از میان انواع موسیقی، نوجوانان موسیقی پاپ را ترجیح می دهند. گردش با دوستان به روش های دیگر گذران اوقات فراغت اولویت دارد و فیلم های کمدی و شاد برای آنها اولویت دارد. پایگاه اقتصادی خانواده با تعداد کمتری از نیازهای نوجوانان دختر رابطه معنادار دارد. سرمایه فرهنگی و سن (مقطع تحصیلی) به ترتیب روابط معنادار بیشتری را نشان می دهند.
نحوه خوانش و رمزگشایی شبکه های فارسی زبان ماهواره ای؛ مطالعه موردی خوانش جوانان تهران از شبکه های سیاسی و تفریحی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به دنبال پاسخگویی به این پرسش اساسی است که چگونه مخاطبان جوان شبکه های خاص ماهواره ای فارسی زبان به خوانش پیام های ارتباطی این شبکه ها می پردازند و چه نوع قرائت و خوانشی از این پیام ها دارند. برای پاسخ به این سؤال این مطالعه از رویکرد تحلیل دریافت و مدل رمزگذاری و رمزگشایی استوارت هال استفاده کرده است. این رویکرد بر این اصل استوار است که مخاطبان هنگامی که در برابر پیام های رسانه های جمعی قرار می گیرند بر اساس زمینه های اجتماعی و فرهنگی خود به صورتی فعالانه متون رسانه ای را قرائت و دریافت می کنند. بر اساس این دیدگاه متون رسانه ای از قابلیت چند معنایی بهره مند هستند و افراد بر اساس زمینه های شناختی، اجتماعی و هویتی که دارند معنای خاصی از این متون دریافت می کنند. این مطالعه با اتخاذ روش تحلیل گفتمان و از طریق تکنیک مصاحبه عمقی، در پایان نشان می دهد که شرایط فرهنگی و هویتی مخاطبان مورد مطالعه در نحوه پذیرش و دریافت پیام ها بسیار مؤثر است.
نتایج این تحقیق با توجه به شرایط خاص تلویزیون های ماهواره ای در ایران و همچنین با توجه به فرهنگ و هویت پیوندی مهاجران ایرانی که عمدتاً تولیدکنندگان برنامه های شبکه های ماهواره ای فارسی زبان هستند، حاوی دلالت های نظری ویژه است.