فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۳۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی جامعه شناختی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با گرایش شهروندان شهر خلخال به ورزش همگانی بود. چارچوب نظری پژوهش، ترکیبی از نظریه جامعه پذیری ورزشی هورن (2000)، نظریه خودآیینه ای چارلز هورتن کولی (1902)، نظریه عمل پیر بوردیو (1990) و نظریه فمنیستی هریس (1996)، چو و فلشین (2001) است. روش پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. از شهروندان بالای 15 سال شهر خلخال با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی 379 نفر برای نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. تحلیل آماری یافته ها نشان داد بین متغیرهای حمایت خانواده، تصور خویش از بدن، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی شهروندان و میزان گرایش آنان به ورزش همگانی، رابطه مثبت دارد (05/0 ≤ P). تفاوت میزان گرایش شهروندان به ورزش همگانی بر اساس جنسیت، سن، شغل و سطح تحصیلات، معنادار و بر اساس وضعیت تأهل، غیرمعنادار است و نمره میانگین میزان گرایش به ورزش همگانی شهروندان 50 است. همچنین یافته های پژوهش درخصوص نوع ورزش های همگانی مورد علاقه شهروندان شهر خلخال نشان می دهد ورزش های آبی، ورزش های بومی محلی، ورزش بزرگسالان، ورزش کارکنان دولت، ورزش های طبیعی مثل کوهنوردی، ورزش صبحگاهی، آمادگی جسمانی، پیاده روی خانوادگی، به ترتیب از اولویت های ورزش های همگانی مورد علاقه شهروندان شهر خلخال محسوب می شوند.
سنت تکنوکراسی در مدیریت شهری ایران مطالعه کلان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش راهبرد توسعة شهری بانک جهانی در گزارش سال 2009 خود چنین آورد که با گذشت 37 سال از فعالیت این بانک و صرف 37 میلیارد دلار برای بهبود شرایط سکونتی جوامع شهری جهان سوم، هنوز هم بیش از یک میلیارد نفر از ساکنان این شهرها در سکونتگاه های غیررسمی ساکن اند. این بانک معتقد است دلیل اصلی روند مذکور را باید در ناکارآمدی نگرش ها، پارادایم ها و رویکردهای برنامه ریزی و مدیریت شهری این کشورها جستجو کرد. همچنان که سازمان های بین المللی از جمله مرکز UNHABITAT بر این مقوله تأکید خاصی دارند و معتقدند که نگرش های مذکور به اصلاحات عمده و اساسی نیاز دارد. پژوهش حاضر نیز به تحلیل و ارزیابی روند مدیریت و برنامه ریزی شهری در ایران و کلان شهر رشت می پردازد. تحقیق حاضر شامل بررسی و تحلیل اطلاعات و داده هایی است که برمبنای آن ها زمینه و میزان تسلط پارادایم فن سالاری (تکنوکراتیک) در فرایند مدیریت شهری ایران و شهر رشت مورد ارزیابی قرار گرفته و شامل پرسشگری نیز می شود. سؤال ها به گونه ای طراحی شده اند که بتوان براساس پاسخ های داده شده، به روابط بین متغیرهای مدنظر تحقیق پی برد که مهم ترین آن ها عبارت اند از سمت، سن و جنس، میزان و سطح تحصیلات، مدت اقامت، مشارکت شهروندان در امور شهری، تناسب سمت و زمینة تحصیلی مدیران و کارشناسان، میزان آشنایی با روش ها و رویکردهای جدید برنامه ریزی، زمینه های تحصیلی از جمله علوم انسانی و فنی مهندسی، ابعاد و مقیاس طرح های شهری، رویکردهای مختلف به حاشیه نشینی، میزان و نحوة تعامل مدیران شهری و شهروندان. نمونة آماری تحقیق نیز شامل 34 درصد از کل جامعة آماری می شود. براساس یافته های تحقیق، فقدان برنامه ریزی مشارکتی، رواج نگرش های فنی ـ اجرایی به فرایند برنامه ریزی شهری و نیز ناکارآمدی سیاست های شهری به مثابة مهم ترین تبعات منفی ناشی از تسلط نگرش تکنوکراسی و سنتی در سطوح مختلف مدیریت شهری محسوب می شوند. تحقیق حاضر ضمن مطالعة روند مذکور در نهایت به ارایة پیشنهادات پرداخته است.
موانع کاربرد رهیافت مدیریت تلفیقی محصول در کشاورزی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر که به بررسی و تحلیل موانع کاربرد مدیریت تلفیقی محصول در کشاورزی پایدار از دیدگاه کارشناسان شهرستان ری می پردازد، از لحاظ هدف، کاربردی؛ از نظر میزان نظارت و کنترل، میدانی؛ و از لحاظ گردآوری داده ها جزء پژوهش های توصیفی ـ همبستگی به شمار می رود. جامعة آماری تحقیق کلیة سی کارشناس ادارة جهاد کشاورزی شهر ری در 1390 را شامل می شود. ابزار پژوهش پرسشنامه است، که روایی آن به تأیید اساتید دانشگاه و کارشناسان رسیده، پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه می شود. بررسی ضرایب همبستگی نشان می دهد که موانع آموزشی، مالی، نهادی ـ سازمانی، شناختی (نگرشی) با کاربرد مدیریت تلفیقی محصول رابطة مثبت و معنی دار دارد، ولی با سن افراد دارای رابطة منفی است. همچنین، بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام، متغیرهای یادشده، در مجموع، شصت درصد از کاربرد مدیریت تلفیقی محصول را تبیین می کنند.
جامعه شناسی تاریخی نظام خانواده در ایل قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام عشایری قشقایی دارای تاریخی کهن است که در جهت شرایط زندگی کوچ نشینی شکل گرفته است. خانواده، کوچکترین واحد اجتماع و هسته اصلی ایل است که نظام طبقاتی حاکم بر آن در امر ازدواج، نقش مهمی ایفا می کند. مرد دارای اقتدار و تصمیم گیرنده نهایی است و زن نیز در عین تابعیت، نقش تعیین کننده ای در مدیریت امور خانواده دارد. خانواده به ظاهر مستقل، اما نفوذ گروه های خویشاوند در ابعاد و جنبه های مختلف آن کاملاَ مشهود است. در این پژوهش، سعی شده با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی – تحلیلی، نهاد خانواده در ایل قشقایی از منظر تاریخی بررسی شود. این مطالعه نشان می دهد خانواده در نزد ایل قشقایی از لحاظ ساختاری،گسترده، تک همسر، پدر سالار و درون همسر(ازدواج درون گروهی) است.
پژوهشی جامعه شناختی در زمینه مشارکت اجتماعی زنان روستایی روستای آغکند شهرستان میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر مشارکت اجتماعی زنان روستایی در فرایند توسعه است. این پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از تکنیک مصاحبه (در فاصله ماه های مهر تا اردیبهشت سال 1382 در یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی انجام شده و نتایج مصاحبه های به عمل آمده از 155 زن این روستا که بین سنین 15 تا 60 سال قرار داشتند، مورد تحلیل قرار گرفته است.
میانگین مشارکت اجتماعی زنان روستایی، سطح پایینی داشته و فقط 4 درصد پاسخگویان، مشارکت اجتماعی بالایی داشته اند. براساس تحلیل های آماری انجام شده، وجود رابطه بین مشارکت اجتماعی زنان روستایی با متغیرهای نگرش زنان نسبت به خود (عوامل درونی)، سن، تحصیلات (عوامل زمینه ای)، میزان دسترسی آنها به مراکز شهری و همچنین وسایل ارتباط جمعی (عوامل ساختاری) تایید شده است.
"
بازار و مرکزیت شهر
منبع:
گفتگو بهمن ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد صنعتی اهداف بنگاه،سازمان و رفتار سازماندهی بنگاه و بازار
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی شهری
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی ایران و اسلام نقاشان
بررسی وضعیت مؤلفه های سرمایه اجتماعی شهری در شهرهای مرکزی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی مفهومی چند بعدی، شامل: شبکه ها، اعتماد و هنجار است که بر کیفیت روابط اجتماعی و ساختار این روابط تأکید دارد. این مقاله سرمایه اجتماعی در شهرهای مرکزی شهرستان های استان آذربایجان شرقی را می سنجد. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است که به دنبال ارائه تصویری از میزان سرمایه اجتماعی در میان افراد 15 سال به بالای 19 شهر مرکزی ساکن در استان آذربایجان شرقی است. حجم نمونه تحقیق 739 نفر تعیین گردید. شیوه نمونه گیری نیز سهمیه ای متناسب بود و برای گردآوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه استفاده شد. براساس الگوی پیشنهادی استون و هیوز سه بُعد سرمایه اجتماعی، شامل: بعد غیررسمی، نهادی و تعمیم یافته مورد استفاده قرار گرفت و برای حصول اطمینان از روایی سؤال های پرسشنامه از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده در میان شهرها در رتبه بندی سرمایه اجتماعی غیررسمی، تعمیم یافته و نهادی، شهرهای بستان آباد و ملکان در رتبه نخست قرار داشتند و شهرهای تبریز، سراب و جلفا در رتبه پایین قرار داشتند. مقایسه انواع سرمایه اجتماعی در میان زنان و مردان، حاکی است که در سرمایه اجتماعی غیررسمی و تعمیم یافته میانگین مردان بیش از زنان است، در حالی که در سرمایه اجتماعی نهادی میانگین زنان از مردان بیشتر است. کمترین اعتماد پاسخگویان در میان اعتماد به گروه ها و سازمان ها، عبارتنداز: رادیو و تلویزیون خارجی، کسبه و بازاریان و روزنامه ها و بیشترین میزان اعتماد معطوف به گروه های اجتماعی، معلمان، پلیس و نیروی انتظامی، اساتید دانشگاه و پزشکان است.
آموزش شهروندی
بختک «توسعه» و خواب ناآرام آبادی ما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بختک «توسعه»، باوری نافذ اما کسالت آور و مبهم است که بر اجتماع های محلی و آبادی ها سایه افکنده و اجازة تنفس آسان و لذت از زندگی بی آلایش را به آنان نمی دهد. این بختک به روستاییان القا کرده است که عقلانی نیستند و باید دانستن، عقلانیت و توسعه را از دیگران یاد بگیرند. درواقع، باید عقلانیت را از شهر وارد کنند. تاکنون بر آبادی ها، چنین بختکی حکومت کرده است. پیمانکاران «توسعه» و در رأس آن ها سازمان های اجرایی، هواداران اصلی این بختک بوده اند. آن ها متأثر از مفروضات بنیادین ادبیات روان شناسی و عقلانیت از بالا به پایین مهندسی، پرداختی فنی از توسعه ارائه کرده اند و آن قدر توسعه را آماده، سریع الوصول و بی تناسب با نیازها و خواسته های مردمی آبادی نشینان تحلیل کرده اند که الگوی «توسعه مجانی» را به آنان آموزش داده اند. آنان با فرض نوگریزی و عدم خلاقیت آبادی نشینان، مفهوم جادویی «تغییر» و تکنیک «مداخله» را ساخته اند و می خواهند زندگی آبادی نشینان را تغییر دهند. این مقاله، با تأکید بر زمینه های فرهنگی اجتماع های روستایی ایران، دو شکل نقد به ادبیات و عملکرد توسعه در کشور را مطرح می کند: نقد اول، دارای وجهی نوستالژیک و از «زبان گود» است که با نام «بختک توسعه» مطرح می شود. نقد دوم، عمل گرایانه و کارکردی است و با عنوان معضل «توسعه مجانی» بیان می شود. نقد، از چارچوب نظری و روش شناسی توسعه آغاز و به یافته ها و پیامدهای آن ختم می شود.
ارزیابی ناپایداری در توسعه فضایی متروپل تبریز
حوزههای تخصصی:
متروپل تبریز بزرگترین مجتمع زیستی شمال غرب کشور است که به لحاظ موقعیت مکانی ویژه، از حوزه نفوذ بسیار وسیعی برخوردار و به سبب مرکزیت سیاسی، اداری و تمرکز فعالیتهای صنعتی، اقتصادی، دانشگاهی و سطح بالای تخصص و خدمات، به عنوان قطب جاذب و شهر مسلط نقش ماکروسفالی(بزرگسری)را در منطقه ایفا نموده است و به همین دلیل، به طور مداوم بر گستره فضایی آن افزوده می شود. این شهر طی دهههای اخیر رشدی شتابان، لجامگسیخته و بیقواره داشته و تحولات جمعیتی و کالبدی ناباورانهای را تجربه کرده است، به طوری که نوعی شهرسازی نااندیشیده و ناپایدار در آن به وقوع پیوسته است. بر این اساس، مقاله حاضر با روش تحلیلی- اسنادی و با هدف بررسی و ارزیابی ابعاد ناپایداری حاصل از الگوی توسعه ناموزون تبریز بین سال های85-1335 به رشته تحریر درآمده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که توسعه و پراکنش فضایی شهر باعث کمبود و گرانی زمین و مسکن، تخریب باغ ها و اراضی کشاورزی، فرسودگی و تهی شدن بافت قدیم، تنزل اعتبارات فرهنگی و هویت تاریخی شهر، دست اندازی شهر بر روی مناطق ناپایدار و نواحی بالقوه خطرناک، از بین رفتن جنبههای زیبایی شناسانه شهر، ظهور و گسترش مناطق حاشیهنشین، ادغام روستاهای پیرامون و تغییر نقش آنها شده و قابلیت های زیست- محیطی این شهر را به مخاطره انداخته است. از سویی، عدم انطباق توسعه فضایی شهر با ظرفیت زیرساخت ها و فضاهای شهری و به عبارتی، عدم حاکمیت برنامههای اصولی شهرسازی بر گسترش شهر منجر به عقب ماندگی روند شهرسازی از شهرنشینی بیرویه شده و این شهر را از منظر توسعه پایدار شهری به زیر سؤال برده است.
پیامــدهای مهاجرت برای خـانوارهای مهاجـر به شهر تهـران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی پدیده مهاجرت و آثار آن بر خانوارهای مهاجر به شهر تهران پرداخته است. هدف تعیین میزان تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مهاجران و میزان تاثیر پذیری مهاجران از جنبه های مختلف محیطی در قالب تفاوت های اجتماعی، اخلاقی، رفاهی و نگرشی در مقایسه با افراد بومی است. تحلیل نهایی این پژوهش بر روی 400 خانوار، شامل 200 نفر ازمهاجران و 200 نفر افراد بومی (متولد تهران) به عنوان گروه گواه، در بین خانوارهای معمولی ساکن در مناطق 3، 6 و12 شهر تهران که لزوماً دارای فرزند بالای 10 سال بوده اند، انجام گرفته است.
نتایج پژوهش بر اساس تحلیل های دو متغیری آزمون های تاو-کندال c و کای اسکوار پیرسون نشان می دهد که رابطه معنی داری بین تحرک اجتماعی و پایگاه اجتماعی مهاجران وجود دارد. همچنین بین تغییر وضعیت اخلاقی مهاجران و افراد بومی تفاوت معنی داری وجود دارد که در جریان تحلیل مسیر میزان اثرات متغیرها بر تغییر وضعیت مهاجر و سپس ارزیابی مجدد فرد مهاجر و در نهایت، تآثیر آن بر تمایل به مهاجرت معکوس و ماندگاری بررسی شده است. تبیین فرضیات با تکیه بر دیدگاه های کارکردی و کلاسیک مهاجرت صورت گرفته است.