فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۰۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی کارکردهای خانواده مطلوب اسلامی با تکیه بر روش نظریه داده بنیاد تدوین شده است در مرحله اول از پژوهش با مطالعه و مرور دقیق منابع دینی که شامل قرآن کریم و نیز کتب حدیثی معتبر و مشهور شیعه و اهل سنت می باشد ، مقوله های مرتبط با کارکردهای خانواده استخراج و طی سه مرحله کد گذاری شد در کدگذاری باز 249 مقوله و در کدگذاری محوری که بر اساس شباهت موضوعی دسته بندی شده بودند 49 مقوله به دست آمد و در مرحله آخر پس از رعایت سلسله مراتب کدهای محوری 5 مقوله گزینشی استخراج شد سپس با استفاده از شیوه اعتبار یابی صوری ، اعتبار یافته ها از طریق مصاحبه با 7 نفر از صاحبنظران و متخصصان خانواده اسلامی بررسی شد و پس از حصول اشباع ، الگوی تدوین شده کارکردهای خانواده مطلوب اسلامی مورد تایید قرار گرفت کارکردهای خانواده از دیدگاه اسلام شامل کارکردهای زیستی اجتماعی ، کارکردهای اقتصادی ، کارکردهای تربیتی ، کارکردهای آموزشی و کارکردهای حمایتی (عاطفی و معنوی) می باشد که کارکردهای حمایت معنوی از جمله کارکردهایی است که در سایر پژوهشها به آن اشاره ای نشده است
پرونده ویژه: فرهنگ عزاداری
حوزههای تخصصی:
مفهوم شناسی
کارکردهای عزاداری
دوره های عزاداری امام حسین (ع)
پیشینه عزاداری در اسلام
اشکال، شیوه ها و آیین عزاداری در ایران
آسیب شناسی عزاداری
خرافه و خرافه گرایی
آسیب شناسی مداحی
قمه زنی
بایسته های عزاداری در کلام رهبری
سبک صحیح عزاداری و راهکارهای تحقق آن
بنیان های مادی عرفان
ترکیه آزمایشگاه برخورد اسلام و سکولاریسم (گفت و گو با نیلوفر گوله جامعه شناس ترک ساکن فرانسه)
حوزههای تخصصی:
رابطه پای بندی به سبک زندگی اسلامی با افسردگی و اضطراب(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
افسردگی و اضطراب، از جمله شایعترین اختلالات روانی است که نظر بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است که با هدف شناسایی و پیشبینی رابطه پای بندی به سبکزندگی اسلامی با میزان افسردگی و اضطراب از میان دانشجویان دانشگاه دولتی تفرش با حجم گروه نمونه 350 نفرانجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات عبارت است از پرسش نامههای سبکزندگی اسلامی و اضطراب و افسردگی. دادهها با استفاده از روشهای توصیفی و آزمونهای همبستگی پیرسون و تی مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج تحقیق، حکایت از آن دارد که سبکزندگی اسلامی با دو متغیر افسردگی و اضطراب، رابطه معنادار و معکوس دارد. بر اساس یافتههای این تحقیق، افرادی که از سبکزندگی اسلامی برخوردارند، کمتر دچار اضطراب و افسردگی میشوند.
«مرگ خود و مردن دیگری»: روایت دو فرهنگ عرفی/ عقیدتی- معنوی (کاوشی در نظریة اجتماعی، نهج البلاغه، مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چه معنایی برای مرگ می توان تصور کرد؟ مردن را چگونه باید فهمید؟ با مرگ خود و مردن دیگری در لحظة سرنوشت محتوم و مختوم چگونه مواجه می شویم؟ اینها سؤالاتی وجودی هستند به قدمت تاریخ زیستن بشریت. به این معنا و به عبارتی دیگر، ما برای زیستنی معنامند، خود نیازمند مواجهه ای معنامند و البته درست با مرگ خود و مردن دیگری هستیم. از این حیث فرهنگ است که ساختارهای معرفتی وجودی برای تکوین زیست جهانی معنامند از این دست را فراهم می سازد، تا من تو او بهتر بتوانیم با چنین رخداد وجودی، فرهنگی و اجتماعی مواجه شویم. آشکار است که منبع تغذیه این تکوین همانا روایت های فرهنگی از مرگ و مردن است که علم و دین و عرفان ممثل آن اند؛ علم ممثلی است برای فرهنگ عرفی و دین نیز ممثلی است برای فرهنگ شرعی و عرفان نیز ممثلی است برای فرهنگ معنوی. ازاین رو، این مقاله با طرح چند پرسش مشخص در پی کاویدن چنین روایتی از طریق سه سرمتن (علمی دینی ادبی) است: الف) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن عرفی نظریة اجتماعی مرگ با چه نشانه های فرهنگی و آثار اجتماعی وصف شده است؟ ب) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن شرعی نهج البلاغه با چه نشانه های عقیدتی و آثار معرفتی وجودی وصف شده است؟ ج) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن ادبی مثنوی معنوی با چه نشانه های معرفتی و آثار عقیدتی وجودی وصف شده است؟
دینداری و عرفی شدن با تأکید بر آراء دکتر شریعتی
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش هویت دینی بر حفظ میراث فرهنگی در بین جوانان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش تأثیرگذار دین در شکل بخشیدن به نگرش ها ،گرایش ها و معنابخشی به رفتارهای اجتماعی، پژوهش حاضر درصدد است تا اثر هویت دینی برحفظ میراث فرهنگی در بین جوانان شهر اصفهان را مورد بررسی قرار دهد. دیدگاه های نظری متعددی در باب نقش دین در جامعه وجود دارد. دورکیم و مارکس دین را ابزار قدرتمندان و موجب تخریب و تخدیر جامعه دانسته اند ولی وبر دین را منشأ بروز تغییرات اجتماعی می داند. این پژوهش با روش پیمایشی از طریق توزیع 343 پرسشنامه در شش منطقه از مناطق 14 گانه شهرداری شهر اصفهان که با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند، صورت گرفته است. حجم نمونه با نرم افزار spss sample power محاسبه شد و به منظور آزمون فرضیات از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هویت دینی جوانان در سه بعد عاطفی، اعتقادی و پیامدی با ابعاد شناختی، احساسی و عملکردی حفظ میراث فرهنگی ارتباط مستقیم و معناداری دارد و هویت دینی، 15/0از تغییرات در حفظ میراث فرهنگی را تبیین می کند. همچنین از بین متغیرهای زمینه ای تحصیلات پاسخگویان بر حفاظت از میراث اثر مثبت و معنادار داشته است. شاخص های برازش مدل نشان می دهد مدل، برازش قابل قبولی دارد.
رادیو و دین
برداشتهای گوناگون از فرهنگ
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی توسعه انسانی رایج با آموزه های اسلامی و ارائه الگوی جایگزین (رویکرد اقتصادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های توسعه انسانی مبتنی بر نگاه سکولاری و انسان محوری، مدعی هستند که برای تحول اجتماعی و اقتصادی جامعه انسانی ارائه شده اند. اما موفقیّت چندانی به لحاظ نظری و اجرایی نداشته اند. مشکل اصلی این نظریه ها آن است که به عامل اصلی تحول توسعه که انسان باشد ناظر نیستند. تمام این نظریه ها در چارچوب سرمایه سالاری نظام اقتصادی سرمایه داری سکولار، ارائه و پیگیری می شوند. این جریان هرگز قادر نیست، نقش اصلی را در فرآیند توسعه به انسان بدهد. امّا بر پایه مبانی هستی شناختی نظام اقتصادی اسلام، ضمن این که سرمایه و صاحب سرمایه، نقش مناسبی در فرآیند تحقق جامعه پیشرفته اسلامی دارد، به انسان به عنوان عامل اصلی بسترساز تحقق پیشرفت اقتصادی جامعه اسلامی، نقش اساسی داده می شود و با ارائه و اجرای مدل های مردم سالاری اقتصادی، انسان ها در فرآیند اقتصادی به سمت انسان موردنظر اسلام، متحول شده و به وسیله چنین انسان هایی جامعه مطلوب پیشرفته اقتصادی از منظر اسلام، دست یافتنی می شود. ظرفیت مدل های مردم سالاری اقتصادی برای تحقق جامعه پیشرفته اقتصادی یکسان نیستند؛ بنابراین، هر مدلی دارای ظرفیت بیشتری باشد، در اولویت قرار می گیرد.
بررسی رابطه جهت گیری ارزشی مُ درن با هویت دینی و مقایسه جنسیتی آن ( مورد مطالعه: دانش آموزان متوسطه شهر مرودشت )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر چگونگی رابطه و نسبت مدرنیته و دین از مهمترین بحث ها و چالش های فکری و سیاستگذاری اندیشمندان و مدیران جامعه ایرانی بوده است. اما بیشتر این بحث ها در سطح تحلیل های نظری بوده و به صورت تجربی این رابطه کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر، با روش پیمایشی و بر اساس نظریه های بک فورد و گیدنز، به بررسیِ رابطه جهت گیری ارزشی مدرن با هویت دینی دانش آموزان متوسطه شهر مرودشت، به تفکیک جنس، پرداخته است. روش نمونه گیری، روش نمونه گیریِ خوشه ای چند مرحله ای بوده است. بر اساس نتایج تحقیق میانگین نمره جهت گیری ارزشی مدرن و هویت دینی دختران در هر سه بعدعاطفی، اعتقادی و عملی بالاتر از میانگین نمره پسران و معنی دار بوده است. همبستگی جهت گیری ارزشی مدرن با ابعاد اعتقادی و احساسی هویت دینی منفی و معنی دار بوده؛ اما همبستگی آن با بعد عملی و کلی هویت دینی معنی دار نبوده است. تفاوت جنسیتی هویت دینی پس از کنترل تأثیر متغیر جهت گیری ارزشی مدرن نیز معنی داربوده است. در کل بر اساس نتایج تحقیق به نظر می رسد، بر خلاف مفروضات رایج نظریه دنیوی شدن، رابطه بین جهت گیری ارزشی مدرن و هویت دینی، حداقل در بین پاسخگویان این تحقیق، نوعی رابطه تقابلی نبوده است.
بررسی برخی از عناصرِ سنت های علمی اسلامی در قرون میانه و تداوم و تأثیر آن ها تا آغاز رنسانس علمی (قرون 4 تا 8 ق/ 10 تا 14 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تداوم و عدم تداومِ» سنت های علمی قرون میانه، و تأثیر آن ها در پیدایش و ظ هور رنسانس علمی، مسئله ای نسبتاً پیچیده است و به موضوعِ مناقشه ای جدی و دامنه دار بین دانشمندان و صاحب نظرانِ برجستة تاریخ علم در اوایل قرن بیستم بدل شده است. این مسئله از آن جا ناشی شد که برخی دانشمندان غربی به این باور رسیدند که آغاز و پیدایش رنسانس علمی صرفاً مدیون علم کلاسیک، زنجیره ای از کشفیات جدید و تحولات فکری، و دگرگونی در مفاهیم بنیادین است؛ از سوی دیگر بر این امر تأکید ورزیدند که نیرو و توان انقلاب علمی صرفاً از تصور جدیدی از طبیعت یا تصور جدیدی از روش خاص پژوهیدن در اسرار طبیعت برگرفته شده است. بر اساس این نظریه، مقوله ای به نام علم قرون میانه به طور اخص سنت های علمی اسلامی و استمرار و تداوم آن ها و همچنین نقش و تأثیرشان در پیدایش و شکل گیری رنسانس علمی بی معنی است. حال این سؤال مطرح می شود که «جایگاه علمی قرون میانه در عالم علم از چه قرار بوده است؟» یا «در دورانی نسبتاً طولانی از قرون میانه، که علم کلاسیک در غرب مسیحی در حال انحطاط به سر می برد، این سنت علمی در کجا و در چه نقطه ای از جهان، به جز پهنة وسیعی از حوزة تمدن اسلامی، پرورش یافت و بالید و سرانجام، با «استمرار و تداوم»، به صورت «انباشتی علمی» به غرب مسیحی انتقال یافت؟» مگر در آن جا (غرب مسیحی) نبود که دانشمندان غربی با «استادی یافتن» بر انبوهی از آثار و منابع علمی اسلامی و یونانی، و نقد و سنجش عالمانه و تحلیلی روش مندانه، حیات فکری و عقلانی آن سرزمین را از اساس تغییر دادند؟ بنابراین، علم کلاسیک و کشفیات و تحولات دوران نوزایی همة آن چیزی نیست که اسباب رنسانس علمی را فراهم کرد؛ از این رو، تداوم علمی قرون میانه و به خصوص سنت های علمی اسلامی، به منزلة بخش مهمی از مبانیِ رنسانس علمی، از جایگاه خاصی در این زمینه برخوردار است. تلاش این مقاله بر این است تا به برخی از عناصر سنت های علمی اسلامی و تداوم و تأثیر آن ها به منزلة دست مایة آغاز رنسانس علمی بپردازد