فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۰۵۴ مورد.
عوامل آرامش خانواده در سبک زندگی امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، یکی از آسیب های جدی فراروی جامعه ناپایداری و تزلزل در خانواده ها و فقدان آرامش و روابط مستحکم است که در صورت غفلت، ضربه های جبران ناپذیری بر پیکره ی جامعه ی اسلامی وارد خواهد کرد. حال آنکه تأسی به نمونه های خانواده ی تراز اسلامی به ویژه زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) می تواند بسیاری از معضلات موجود در خانواده ها را مرتفع سازد. در این نوشتار، ابتدا با مروری اجمالی به چیستی «آرامش خانواده» از منظر قرآن کریم، با نگاهی اجتماعی و تکیه بر روش داده کاوی متون و تحلیل اسناد موجود در خصوص سبک زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، مؤلفه های آرامش خانوادگی احصاء و تبیین می شود. از نگاه قرآن دو مؤلفه ی کلان «آرامش» و «مودت و رحمت» ارکان اساسی یک خانواده مستحکم هستند و بر همین مبنا مصادیق و زیرمؤلفه های مربوط به آرامش در زندگی خانوادگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) استخراج و تشریح شده است.
فقه حکومتی از منظر شهید صدر(ره)؛ با مروری بر ویژگی های «فقه نظامات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید سیدمحمدباقر صدر(ره) را می توان مبدع رویکرد جدیدی در تفقه دانست که در صدد استنباط «نظامات اجتماعی» از منابع دینی است. در این نگاه، مسائل و موضوعات فقهی، به صورت موضوعات از هم منفصل مطالعه نمی شود آن چنان که در فقه موجود رایج است بلکه «نظام»، یک کل به هم پیوسته ای است که موضوعات آن، به یک شبکه یکپارچه تبدیل شده اند. استنباط «نظام» به عنوان یک «مجموعه» و «کل»، غیر از استنباط حکم تک تک «عناصر» آن از طریق احکام «موضوعات کلی» است که نیازمند باب جدیدی از تفقه می باشد. این مقاله در بخش اول به تقریر نظریه شهید صدر(ره) در باب فقه نظامات می پردازد و سعی می کند جوانب اصلی نظریه ایشان را بررسی کند. در بخش دوم مقاله، با تمرکز بر ویژگی های «فقه نظامات»، تفاوت آن با «فقه موجود» از زوایای مختلف بررسی شده است؛ مبتنی بر فقه نظامات، سنخ دیگری از تکالیف متصور است که از جهاتی چند با «حکم» در فقه فردی تفاوت دارد؛ این نوع از تکلیف، از حیث «موضوع»، «مکلف»، «سنخ تکلیف»، «عقاب و ثواب» و «روش استنباط» از احکام رایج فقهی ممتاز می گردد.
رابطة دینداری و عضویت افراد در شبکه های اجتماعی نیکوکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه افراد از طرفی تحت تأثیر فرهنگ دینی جامعه خود هستند و از سوی دیگر در معرض عناصر ساختی دنیای مدرن قرار دارند. بررسی تغییرات ایجادشده در جامعه و تأثیر آن بر دینداری می تواند موفقیت ها و کاستی برنامه های اجراشده در حوزة مسائل دینی را نشان دهد. این پژوهش با هدف برسی رابطة بین دینداری و میزان عضویت افراد در پیوستن به شبکه های اجتماعی نیکوکاری انجام شده است. شیوة انجام این تحقیق، پیمایش بوده و جامعة آماری آن تمام افراد هجده سال به بالای ساکن در منطقة 4 شهر تهران را در بر می گیرد. این افراد، مطابق شیوة نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای و به صورت تصادفی انتخاب شده اند. با توجه به گستردگی نظریات مطرح در حوزة جامعه شناسی دین، تلفیقی از نظریات وبر، اینگلهارت، برگر و لاکمن برای تبیین موضوع برگزیده و از ابزار پرسشنامة استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. همچنین از آزمون های آماری خی دو و فی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. متغیر دینداری در چهار بعد مناسکی، تجربی، پیامدی و اعتقادی، و متغیرهای زمینه ای از جنبه های سن، تحصیلات و وضعیت تأهل بررسی شده اند. یافته های تحقیق نشان از همبستگی با درصد احتمال قوی متغیرهای مستقل تحقیق با میزان عضویت افراد در شبکه های اجتماعی نیکوکاری دارد.
شناخت عوامل مرتبط با کم توجهی به باورها و ارزش های دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، شناخت عوامل مرتبط با کم توجهی به باورها و ارزش های دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی استان کرمانشاه است. این مطالعه با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار پرسشنامه ساختار یافته انجام گرفت. جامعه آماری در این پژوهش شامل کل دانش آموزان دبیرستان های استان کرمانشاه است. تعداد کل آن ها در سال تحصیلی 90-91 برابر 181796 نفر است. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان پس از اطمینان از تعداد کل آن ها، 384 نفر تعداد حجم نمونه آن به دست آمد. از اعتبار صوری روایی و آلفا کرونباخ برای پایایی ابزار تحقیق استفاده به عمل آمد و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیات و فن رگرسیون برای سنجش مدل تحقیق استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که محرومیت نسبی، میزان مادی گرایی، سهل گیری مذهبی، تأثیر دوستان و جامعه پذیری دینی بر میزان دین داری آن ها تأثیر دارد. مدل رگرسیون دین داری، با توجه به نتایج حاصله از این آنالیز، نشان می دهد متغیرهای واردشده در مدل رگرسیونی جامعه پذیری مذهبی، سهل گیری مذهبی میزان مادی گرایی، میزان محرومیت نسبی، میزان ضریب تعیین آن (R) با متغیر وابسته 56/. به دست آمده است.
بررسی عوامل مؤثر بر میزان تقدیرگرایی در نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان کنارک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، ارزیابی میزان تقدیرگرایی و تبیین برخی عوامل مؤثر بر آن در روستاهای شهرستان کنارک است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و جامعه آماری آن کلیه روستاییان شهرستان کنارک هستند. از این میان 30 روستا و 383 فرد روستایی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها به روش های آماری در نرم افزار spss پردازش و تحلیل شد. نتایج بیانگر میزان قابل ملاحظه تقدیرگرایی با درجه میانگین 9/2 است. همچنین رابطه همبستگی عوامل مذهبی (به جز پایبندی به مناسک مذهبی)، احساس برابری (به جز رعایت حقوق قومیت ها، برتری قانون بر رابطه و شایسته سالاری)، احساس کارآمدی و احساس بیگانگی (به جز احساس بی معنایی) با میزان تقدیرگرایی از لحاظ آماری معنادار است. نتایج حاکی از ضعف قابل ملاحظه در بنیان های آگاهی و دانش، بنیان های اقتصادی و تولیدی و نیز سازوکارهای نهادی در تخصیص و توزیع سرمایه ها و امکانات است، که روی هم رفته در چارچوب نظام سنتی مبتنی بر عرف، سنت و مذهب، منجر به گرایش های تقدیرگرایانه در روستاهای منطقه شده است.
مؤلفه های تمدنی جامعه اسلامی در تفکر اجتماعی شیعی و سلفی: مقایسه تطبیقی آرای شهید مطهری و سیدقطب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ایده پردازی برای شاخصه های تمدن اسلامی یا مؤلفه های تمدنی جامعه اسلامی از جمله تلاش های مشترک شهید مطهری و سیدقطب بوده است. شهید مطهری یکی از متفکران برجسته در جریان فکری انقلاب اسلامی و سیدقطب یکی از متفکران تأثیرگذار در جریان های سلفی گرایی معاصر (از جمله القاعده و داعش) به شمار می روند. این مقاله، با استفاده از روش شناسی بنیادین و روش پژوهش اسنادی، پنج مؤلفه زیر درباره تمدن اسلامی را از نظر این دو متفکر به طور تطبیقی تحلیل می کند: 1. هستی شناسی و جهان بینی اسلامی؛ 2. منزلت و جایگاه باورهای اسلامی در تمدن آفرینی؛ 3. نقش جهاد، تحرک و اصلاح اجتماعی در تمدن سازی؛ 4. چگونگی رابطه تمدن اسلامی در مصاف با سایر تمدن ها و جوامع؛ 5. کیفیت تولید و انتقال علم در تمدن اسلامی. در مجموع، به نظر می رسد که با وجود برخی اشتراکات (از جمله در مبانی هستی شناختی)، تفاوت های آشکاری در ابعاد معرفتی متأثر از سنت های فکری متفاوت (تفکر عقلانی شیعی در مقابل نگرش کلام اشعری و ظاهرگرایی) در نزد آن دو متفکر قابل شناسایی هستند.
نقش عنصر تواضع در شکل گیری و تقویت ارتباطات میان فردی از منظر آیات و روایات
حوزههای تخصصی:
زندگی اجتماعی انسان مبتنی بر ارتباطات میان فردی است در دین اسلام ضوابطی وجود دارد که تعیین کننده حدود روابط بین افراد است و عنصر تواضع از جمله آنهاست که نقش مهمی برای برقراری ارتباط و تداوم آن دارد. تواضع به معنای کوچک کردن خود در برابر دیگران در قرآن و روایات به وفور در این مورد پرداخته شده است و اغراض بکار گیری آن حد و مرز تواضع ممدوح و مذموم است مثلا بکار بردن آن با اغراض مادی و شهواتی و غیر الهی از مصادیق تواضع مذموم است. ارتباطات میان فردی فرآیندی است که دارای دو قسم کلامی و غیر کلامی می باشد. و تواضع می تواند نمود خود را در رفتار و کلام نشان دهد و چه بسا ضروری است با به کار بستن عوامل پیدایش تواضع و آثار آن تواضع به معنای واقعی نمود پیدا کند تا از ابزار سوء ا ستفاده و نیل به مقاصد دنیوی محفوظ باشد عواملی که باعث اصلاح رابطه با دیگران می شود اشاره شده است که عبارتند از ادب و احترام متقابل، مثبت اندیشی، راز داری، همگامی، هنرخوب گوش کردن، استفاده از نشانه های غیر کلامی، سلامت و عفت کلام، شایسته سخن گفتن، استوار و سنجیده بودن، ضایع نکردن حقوق دیگران، دوری از افراط و تفریط، ترک عجب و کبر، کینه توز نبودن، انتقاد مودبانه، دوری از خودنمایی کردن، داشتن ارتباط دو طرفه، دوری از تجسس، ترک مجادله، طعنه نزدن، ترک غیبت، ترک دروغ، اجتماعی بودن، پرحرف نبودن، زشت حرف نزدن، ترک در گوشی حرف زدن (ترک نجوا) و نداشتن گفتگوهای دستوری و منفعلانه. شناخت ظرفیت درونی، کنترل غضب و گذشت از مردم برخی از اموری است که طبق آیات و روایات تواضع در ایچاد آنها نقش اساسی دارد تا شکل گیری ارتباطات میان فردی بوسیله تواضع مشخص شود. عنصر تواضع با نمود خود در محبت، حق پذیری، منظم شدن کارها، بزرگی و سربلندی و رشد علمی و ... در تقویت ارتباطات میان فردی نقش اساسی دارد.
گفتمان معرفةالنفس و ریاضت در سبکزندگی اشراقی عرفانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان از دیرباز برای رسیدن به سعادت و کمال، دستیابی به اهداف فردی و اجتماعی و غلبه بر مشکلات مادی و غیرمادی در جستوجوی سبکزندگی مطلوب بوده است. سبکزندگی مجموعهای از امور نظاممند و همگرا از زندگی انسانی اعم از بعد فردی، اجتماعی مادی و معنوی است. این امور نظیر بینشها، گرایشها، رفتارهای درونی، رفتارهای بیرونی در حوزههای فرهنگی، دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که میتوان از همه آن امور، الگویی را استخراج کرد و ارائه داد. بنابراین سبکزندگی، فرآیندی است که با تمام ابعاد و زوایای حیات انسان ارتباط دارد.
فرازمندترین و جامعترین سبکزندگی، برنامهای است که از تعالیم الهی و آموزههای وحیانی استخراج شده باشد. در این راستا دانشوران مسلمان نیز متناسب با رویکرد علمی- فلسفی و آموختههای خود از اسلام و یافتههای خود به ارائه برنامه زندگی اقدام کردهاند. شیخ اشراق طبق آموختههای خود از اسلام و یافتههای شهودی و باطنی خود، دستورالعملهایی را برای رسیدن به حیات معنوی و زندگی مطلوب بیان کرده است. آشکار است که سبکزندگی، بیشتر به رفتار میپردازد؛ ولی تعیین این رفتار در سایهاندیشهها، باورها و یافتههاست. بنمایه سبک زندگی اشراقی- عرفانی، دو امر بسیار مهم است که ما آن را با عنوان گفتمان «معرفةالنفس» و «ریاضت» مطرح میکنیم.
این مقاله میکوشد پایه و اساس سبکزندگی اشراقی را تبیین کند. این پایه، خودشناسی و معرفهالنفس است و نردبانش ریاضت و سیر و سلوک معنوی و باطنی است. همچنین تلاش ما بر این است که تاروپود، ماهیت و حقیقت این دو را از نگاه شیخ اشراق با استناد به آثار وی توضیح دهد. این نوشتار در پایان به نمونههای عینی ریاضت اشاره میکند که در شرایط کنونی جهان معاصر ضروری مینماید.
جایگاه و اهمیت تفکر انتقادی از دیدگاه قرآن و امام علی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی به منزله یک مهارت اساسی برای تربیت اجتماعی عاقلانه فرد در یک جامعه اسلامی شناخته شده است. در همین راستا، تحقیق حاضر با روش توصیفی −تحلیلی به بررسی جایگاه و اهمیت تفکر انتقادی از دیدگاه قرآن و امام علیg پرداخته است. نتایج نشان داده است، در جهان بینی اسلامی اندیشه، عنصر اساسی زندگی فردی و اجتماعی است، همچنین تعقل همراه با تدبر، صبر و مطالعه، تقوای حضور، پرسش گری، موقعیت سنجی، بصیرت و روشن بینی، پرهیز از تعصب از ویژگی های تفکر انتقادی از منظر امام علیg می باشد. تزکیه، تعلیم حکمت، مذاکره، روش الگویی از مهم ترین روش های تربیتی مبتنی بر پرورش تفکر انتقادی می باشند. گسترش فرهنگ پژوهشگری، چاره جویی و کوشش برای کشف حقیقت، کاوشگری و دانش پژوهی، تشویق به تحصیل همیشگی دانش، عدالت ورزی، احترام به آرا و اندیشه های دیگران به عنوان برآورد ذهنی باز و رشد یافته و تربیت اخلاقی از مهم ترین پیامدهای تربیتی تفکر انتقادی از دیدگاه امام علیg می باشد.
ساختار و روابط حاکم برآن با تأکید بر تفسیر المیزان
حوزههای تخصصی:
ساختار عبارت از نظم و چینشی خاص است که بر اجزا حاکم شده و آثار و تبعات ویژه ای را از خود در پدیده ها بر جای می گذارد. ساختار ها به دلیل پهن دامنه بودن امکان تحلیل کلان پدیده ها را فراهم می آورند و شناختی را از پدیده به دست می دهند که بدون در نظر داشتن یک نظریه ساختاری دستیابی به آن نامقدور است. حرکت به سوی کشف یک نظریه ساختاری مستلزم شناخت ساختارهاست. ما در این پژوهش به دنبال آنیم تا با استفاده از روش تحلیل متن تبیینی مبتنی بر معارف اسلامی از ساختار ها و روابط آنها در تفسیر المیزان ارائه داده و به این پرسش پاسخ گوییم که ماهیت ساختار چیست و چه ویژگی ها و روابطی بر آنها حاکم است؟ در این نوشتار در کنار پرداختن به تضاد میان ساختار ها، به روابطی چون همزیستی، تعادل و آتش بس میان ساختارها در دو سطح فردی و اجتماعی پرداخته شده است.
«افق مهدوی» و تکوین چشم انداز «تمدن زمینه ساز» در آینده ایران اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه بازطرح موضوع «تمدن اسلامی» در گفتمان و ادبیات انقلاب اسلامی ایران بر چه واقعیت تاریخی و عینی استوار است؟، به دغدغه علمی تبدیل شده است. این پژوهش، می کوشد بخشی از این مسئله را با رویکرد آینده پژوهی و مبتنی بر روش «افق شناسی تاریخی» ایران اسلامی پاسخ دهد. در تاریخ هر ملتی، شناسایی افق ها، راه گشای بررسی و ترسیم آینده آن ملت خواهد بود. ملت ایران با ترسیم افق مهدوی، خود را در مسیر تکامل تاریخی قرار می دهد که به تمدنی زمینه ساز ظهور می انجامد. ایران اسلامی در کشاکش نگاه فعال و منفعل پدیده ظهور، نگاه فعال را برگزید و این نگاه، رشد تاریخی ملت ایران را تا تحقق انقلاب اسلامی به همراه داشت. انقلاب اسلامی نیز با تداوم و خودآگاهی بخشی به این افق گزینی تاریخی، توانست با ترسیم آینده مطلوب خود، یعنی تکامل پیوسته و زمینه ساز ظهور به آینده محتمل آن با عنوان تمدن زمینه ساز دست یابد.
بازنمایی «ارتباط شیطان و انسان» در سریال های ماورائی (تحلیل روایت سریال اغما)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دهه 1380ش، تلویزیون ایران، میزبان مولودی مبارک بود؛ استعلای هنر هفتم در رهسپاری به جهان غیب در قالب ژانر نوپدید «سینمای ماورا» افسوس که این بشارت به بالندگی خود نرسید و رو به پژمردگی، بلکه افول نهاد. از چالش های این گونه فاخر، انطباق کامل داستان با آموزه های اسلامی است. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی بازنمایی «ارتباط شیطان با انسان» به عنوان یکی از محورهای مهم در ارتباط انسان با عالم ماورا در مطالعه موردی سریال «اغما» همت گماشته است و در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که منطق روایی این سریال تا چه اندازه با مبانی اسلامی این ارتباط منطبق است؟ این پژوهش از نوع توصیفی−تحلیلی است که با روش اسنادی و تحلیل روایت بر اساس الگوهای پروپ و گرماس−لاری وای و بر اساس موردپژوهی انجام گرفته است. نوشتار حاضر، ابتدا مبانی نظری «ارتباط شیطان با انسان» را با روش اسنادی از فرهنگ اسلامی جمع آوری و در مرحله دوم، پی رنگ داستانی این ارتباط در سریال را با روش تحلیل روایت بررسی کرده است و در نهایت با عزیمت از این دو رهیافت توصیفی−تحلیلی، یافته های تحلیل روایت را به روش تطبیقی−انتقادی و در مقایسه با مبانی اسلامی پیش گفته مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و توانسته است به نوعی الگوی عام در اجزای فرایند و منطق روایی ارتباط انسان و شیطان دست یابد.