" این نوشتار بر مبنای پژوهشی با هدف شناسایی رضایت از زندگی و مؤلفههای آن و دینداری و وجوه آن و رابطه بین این دو متغیر در بین دانشآموزان نمونه تحقیق (1200نفر از دانشآموزان دوره متوسطه شهرهای فردوس و درگز و سه ناحیه آموزشی 4، 5 و7 مشهد) تنظیم شده است. طرح نمونه گیری، خوشهای چند مرحلهای و ابزار سنجش ،پرسشنامه میباشد. یافتهها نشان داد کمتر از نیمی از دانشآموزان نمونه تحقیق (5/42 درصد) از زندگی رضایت زیاد دارند و بیش از نیمی از آنان در حد متوسط از زندگی راضی هستند. بیشترین نسبت نارضایتی دانشآموزان از محیط زندگی است. رضایت از شبکه دوستی و مدرسه در مجموع به یکدیگر نزدیک است و در حد وسط رضایت از محیط زندگی و خانواده قرار دارد. وضعیت دینداری دانشآموزان نمونه حاضر نیز براساس مقیاس تحقیق در ابعاد اعتقادی و تجربی بسیار بالاست همچنین در بعد مناسکی و پیامدی دینداری نیز هر چند نسبت به دو بعد دیگر، میانگین امتیازات دینداری کمتر است، اما بالاتر از میانگین نظری است.بررسی توزیع توام دو متغیر دینداری و رضایت از زندگی نشان داد، همتغییری مثبت بین این دو متغیر به وضوح قابل مشاهده است و دینداران از زندگی رضایت بیشتری دارند.
"
در دهه اخیر در ایران، زنان از مردان در آموزشعالی سبقت گرفتند. آنان یک قرن و نیم عقبماندگی از مردان را دراین بخش جبران کردند و سهم خود را نسبت به مردان افزایش دادند. بالارفتن نسبت حضور زنان به مردان در آموزشعالی کشور ریشه در فرآیندهای درونی و بیرونی تأثیرگذار در دهه اول تأسیس جمهوریت در ایران دارد. همچنین زیاد بودن این سهم برای زنان پیامدهای مثبت در بخشهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای آنان در آینده خواهد داشت. در این مقاله، نویسنده با تجزیه و تحلیل آماری و روند افزایش سهم زنان در آموزشعالی در دهه اخیر و مقایسه آن با دهههای قبل در ایران میپردازد. همچنین با بررسی علل و عوامل این جهش، پیامدهای ناشی از افزایش حضور زنان در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور را تبیین میکند و نتیجه میگیرد که، متناسب با افزایش زنان در آموزشعالی، نقش آفرینی آنان در بخشهای مدیریتی جامعه اعم از مدیریت اجرایی یا قانونگذاری در سطوح ملی و محلی افزایش نیافته است ولی شواهد نشان میدهند که تقاضا برای سهم خواهی در آینده به جابهجایی میان زنان و مردان در ساختار قدرت منتهی خواهد شد.