فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
52 - 69
حوزههای تخصصی:
تفأل با دیوان حافظ یک فرهنگ سنّتی ایرانیان برای آگاهی از سرنوشتی است که در عالم غیب برای آدمیان و موجودات هستی رقم زده شده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه ادراک استادان و دبیران زبان و ادبیات فارسی از تفأل به دیوان حافظ بود. رویکرد پژوهش، کیفی و روش پدیدارشناسی بود. میدان پژوهش، استادان و دبیران زبان و ادبیات فارسی بودند. نمونه گیری به شیوه هدفمند و ملاک محور است و تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و در نهایت 15 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. راهبرد پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش 70 کد اولیه و 19 مضمون فرعی (شامل: ارتباط با قرآن، اولیای خدا، علو مرتبه، استعداد خارق العاده فطری، تقدّس بخشی به دیوان حافظ، جایگاه تفأل بین مردم، عوامل مؤثر در تفأل به دیوان حافظ، تاریخچه تفأل به دیوان حافظ، اعتقاد حافظ به فال، تفأل به دواوین دیگر، نقش تفأل در قدرت انتخاب، ریشه فال، زبان و هنر شعری، رمزپردازی و سمبولیسم غنی، شورآفرینی و امیدبخشی، رسایی بیان در شعر، توجّه به روحیات و افکار مخاطب، موسیقی الفاظ و گوش نوازی کلمات و توجّه خاص به ایراد صنعت های مختلف لفظی و معنوی) احصا شد که در در قالب 5 مضمون اصلی (شامل: ویژگی های شخصیتی حافظ، جایگاه دیوان حافظ، جایگاه تفأل با حافظ، اختصاصات شعر حافظ، فرم وصورت شعر حافظ) طبقه بندی شدند. در مجموع، اقبال به حافظ به گروهی ویژه منحصر نیست و فهم ابیات حافظ به ویژه برای آنان که از اهالی زبان و ادب فارسی هستند و به تدریس و آموزش آن می پردازند، پرمحتواتر و غنی تر جلوه می نماید. گاهی تفسیر و تأویل مضامین و سخن گفتن از فحوای کلام حافظ از منظرگاه استادان و معلمان این رشته زوایای عمیق تر و اندیشه هایی پیچیده تر از کلام حافظ را رمزگشایی می کند.
The Role of Educational Institutions in Shaping Student Self-Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aims to explore the various aspects of educational environments that shape how students perceive themselves, with a focus on the interactions and experiences that contribute to their self-concept and academic engagement.
Methodology: This qualitative study was conducted using semi-structured interviews with 21 participants who were either currently enrolled in educational institutions or had recently graduated. Data collection continued until theoretical saturation was achieved, ensuring a comprehensive understanding of the phenomena. The interviews were transcribed and analyzed using NVivo software to identify recurring themes and patterns related to the educational environment and its impact on student self-perception.
Findings: Four main themes were identified: Institutional Environment, Educational Practices, Student Engagement, and Self-Perception Development. Each theme comprised various categories that elucidated the influence of educational settings on students: Institutional Environment included Physical Infrastructure, Social Climate, Academic Atmosphere, Administrative Support, and Extracurricular Activities. Educational Practices focused on Teaching Methods, Evaluation Techniques, and Teacher-Student Relationships. Student Engagement highlighted Participation in Class, Engagement in School Governance, Peer Collaboration, and Identification with School. Self-Perception Development covered Identity Formation, Self-Efficacy, Career Aspirations, Academic Self-Concept, and Emotional Resilience.
Conclusion: The study concluded that educational institutions play a pivotal role in shaping student self-perception through various environmental and interactional aspects. These elements not only influence students' academic engagement but also significantly impact their self-concept and future aspirations. The findings underscore the need for educational policies and practices that enhance positive student experiences and support comprehensive development.
Investigating the Effect of Social Intelligence on Self-determination in Teenagers with the Mediating Role of Mobile Phone Addiction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
161 - 169
حوزههای تخصصی:
Purpose: The excessive use of mobile phones significantly alters human thought patterns and affects individuals' behavior and psycho-social well-being. This study aims to explore the correlation between social intelligence and self-determination in adolescents, focusing on how mobile phone addiction plays a mediating role.
Methodology: The research employed a descriptive-correlational approach and cross-sectional method, utilizing structural equation modeling (SEM) for analysis. The statistical population consisted of teenage boys and girls in Tehran who experienced mobile phone addiction from July to October 2023, with psychologist confirmation of addiction. A sample of 150 teenagers was selected through purposive sampling, with 17 individuals excluded due to incomplete or erroneous questionnaire responses. Research instruments included the Tromso Social Intelligence Scale, Self-Determination Scale, and Mobile Phone Addiction Questionnaire. Data analysis was conducted using SPSS version 27 for overall data and SmartPLS version 4 for path analysis between variables, with a significance level set at 0.05.
Findings: The results of the current study indicated that Social Intelligence had a significant negative impact on mobile phone addiction (β=-0.380, p <0.001). In addition, there was a significant positive effect of Social Intelligence on Behavioral independence (β=0.383, p <0.001), but no significant effect on Psychological Empowerment and Self-determination (p>0.05). Furthermore, the relationship between Social Intelligence and Behavioral independence, as well as Self-determination with the mediating factor of Mobile phone addiction, was found to be significant (p < 0.001). However, the association between Social Intelligence and Psychological Empowerment with the mediating role of Mobile phone addiction was not significant (P>0.05).
Conclusion: The findings of the current research indicate that social intelligence can decrease mobile phone addiction and enhance behavioral independence, while mobile phone addiction can diminish behavioral independence and self-consciousness. However, social intelligence and mobile phone addiction do not impact psychological empowerment. Additionally, mobile phone addiction serves as a mediator in the correlation between social intelligence and the aspects of behavioral independence and self-consciousness.
اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی بر اساس احصاء نیازهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
43 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی نیازهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان مبتنی بر آینده پژوهی و گنجاندن آنها در برنامه درسی بسیار مهم و ضروری است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی بر اساس احصاء نیازهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان انجام شد. روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. جامعه پژوهش همه دبیران دوره اول متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که تعداد 389 نفر از آنها بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی بر اساس احصاء نیازهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان بود که روایی صوری آن توسط متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 93/0 به دست آمد. داده های این پژوهش با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که بار عاملی همه مولفه های هدف ها، سازماندهی محتوا، روش های تدریس و روش های ارزشیابی در الگوی برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی بر اساس احصاء نیازهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان بالاتر از 80/0 بودند. همچنین، بار عاملی همه عامل های هدف ها، سازماندهی محتوا، روش های تدریس و روش های ارزشیابی در الگوی برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی بر اساس احصاء نیازهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان بالاتر از 90/0 بود. در نهایت، الگوی برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی بر اساس احصاء نیازهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان ترسیم شد. نتیجه گیری: با توجه به الگوی برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی بر اساس احصاء نیازهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان، مسئولان و برنامه ریزان می توانند اقدام به طراحی برنامه های مناسبی بر اساس نیازهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی برای دانش آموزان کنند.
اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
275 - 288
حوزههای تخصصی:
هدف: بهبود و ارتقای هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان ابتدایی می تواند سبب بهبود وضعیت تحصیلی و غیرتحصیلی آنان گردد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که تعداد 40 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 14 جلسه 90 دقیقه ای مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر دریافت کرد و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با خرده مقیاس هوش اجتماعی- فرهنگی در آزمون چندوجهی هوش متبلور ماهر (سعادتی شامیر و زحمتکش، 1401) گردآوری و با روش های خی دو، تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار SPSS نسخه 27 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر باعث افزایش معنادار هر شش مولفه هوش اجتماعی- فرهنگی شامل هوش های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، معنوی، مدیریتی و فلسفی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شد و نتایج در مرحله پیگیری دو ماهه نیز حفظ شد (05/0P<).
نتیجه گیری: طبق نتایج مذکور، می توان از روش مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر جهت افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استفاده کرد.
تکوین محله آناهیتا: آوارگی، طرد و حاشیه نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به مراحل شکل گیری محله آناهیتا در کلان شهر می پردازد. رویکرد نظری مقاله مبتنی بر آراء هانری لوفور درباریه «تولید فضا» است. روش پژوهش مردم نگاری و فنون گردآوری داده مشاهده و مصاحبه هستند. یافته های پژوهش نشان می دهند: در نتیجه افزایش جمعیت شهر کرمانشاه در دهه های 40 و 50 خورشیدی مدیریت شهری در دشت «خوره سو» شروع به شهرک سازی کرد. شهرک آناهیتا توسط شرکت انبوه ساز آکوپال برای امرای ارتش در منتهی الیه شمال غربی کرمانشاه ساخته شد. با شروع جنگ تحمیلی، آوارگان شهرستان قصر شیرین در این شهرک اسکان داده شدند. آنان به مرور به بازتقسیم واحدهای مسکونی روی آورند تا بتوانند جمعیت بیشتری را در آن جای دهند. به مرور مردم زمین های خالی و اطراف شهرک را به دور از نظارت شهرداری ساختند. سال 1373 شهرداری نظارت محله را بر عهده گرفت و اجازه ساخت و ساز خارج از محدوده را ممنوع کرد و نام گذاری معابر، انشعاب آب، برق و گاز را بر عهده گرفت. مشکل مالکیت سبب شد که شهرداری نتواند بر ساخت طبقات نظارت کند و فعالیت چندانی در زمینه ساخت فضای سبز، فضای آموزشی و بهداشتی نداشت. سرانجام مردم در چنین وضعیتی به شیوه های خارج از استانداردهای شهرسازی محله ای کم برخودار آناهیتا را به شکل کنونی بنا نهادند که در زمره محله های حاشیه نشین است.
راهبردهای ساده سازی خط مشی گذاری عمومی: بررسی چارچوب ها، نظریه ها و الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
95-125
حوزههای تخصصی:
سطوح مفهومی مختلف خط مشی گذاری عمومی مانند چارچوب ها، نظریه ها و الگوها، برای ارتقا فهم از موقعیت و ساده سازی آن طراحی و تدوین شده اند ولی استفاده از آن ها، نیازمند شناخت تمایز آن ها با یکدیگر است. این پژوهش، از حیث جهت گیری پژوهش بنیادی، از نظر نوع داده ها کیفی است که برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش مرور ادبیات نظام مند استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیمی از خط مشی گذاری عمومی که قابل طرح در سطح چارچوب هستند شامل چارچوب توسعه و تحلیل نهادی و چارچوب ائتلاف مدافع، مفاهیم مطرح در سطح نظریه شامل نظریه تعادل گسسته، نظریه جریانات چندگانه، نظریه شبکه های خط مشی و نظریه ساخت اجتماعی و مفاهیم قابل بررسی در سطح الگو شامل الگوی عقلایی، الگوی فرایندی، الگوی نهادی، الگوی سیستمی و الگوی آشفته می شوند. علاوه بر این، سطوح مفهومی خط مشی گذاری عمومی از طریق معیارهای مشترکی با یکدیگر نیز دارای ارتباط طولی هستند. این معیارها عبارت اند از: هدف، نگاه به بازیگران و عرصه کنش. بررسی این سطوح مفهومی و مقایسه آن ها با یکدیگر، دانش پژوه خط مشی را توانا می سازد تا اثر علمی خود را میان این سطوح مفهومی تعیین وضعیت کند، محدوده و مرزهای آن را تعیین کند و از مشتبه سازی الگوها با نظریه ها و نظریه ها با چارچوب ها پرهیز کند.
سایه ی اَبَرگفتمان "بازگشت به خود" بر شکل گیری "اسطوره ی معماریِ مشروعیت خواه" در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو حول یک پرسش بنیادین در رابطه با معماری یک سده ی اخیر ایران شکل گرفته است: چرا آثاری که در آنها به نحوی ارجاع به گذشته مشاهده می شود از مشروعیت بیشتری در نگاه متخصصین و قدرت های سیاسی این دوران برخوردارند. طرح چنین پرسشی، کاوشی جامعه شناختی در لایه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستی را الزام آور می کند. در مسیر پیشبردِ پژوهش، مؤلفه ای تحت عنوان «بازگشت به خویش از طریق ارجاع به گذشته»، به مثابه اَبَرگفتمانی که اقلیم اندیشه ای جامعه را در سیطره ی خود در آورده به وضوح خودنمایی می کند. این گفتمانِ کلان همچون مرکز ثقلی قدرتمند، فضای اجتماعی و سیاسی ایران را به تولید خُردگفتمان هایی گذشته گرا، توسط سه قدرت سیاسیِ حاضر در این دوران هدایت کرده و نیروی آن به قدری است که حتی تجدد و تجددخواهی را به سلطه ی خود در آورده است. در این میان معماری به مثابه رسانه ای برای انتقال این پیام به جامعه، دچارِ همین گذشته گرایی شده است و فراگیری این نگاه، آن را به مرجعی اسطوره ای برای کسب مشروعیت حداکثری بدل کرده که سنگینی آن، فضای بروز گفتمان ها و ظرفیت های دیگر را تنگ کرده و به حاشیه رانده است. این پژوهش بنیادین و نظری، سعی دارد با مطالعه نظام مندِ مفاهیم برآمده از گفتمان تولیدی قدرت در جامعه، مبتنی بر تحلیلی از بستر پارادایم انتقادگرایی، به سطوح زیرین مناسبات قدرت در ایران یک قرن اخیر گذر کرده تا از خلال آن تصویری روشن از چگونگی برآمدن "اسطوره معماری مشروعیت خواه" در معماری معاصر ایران ارائه دهد.
Designing an Ethically-Oriented Management Model for Employee Education Development in Higher Education Using Grounded Theory (Case Study: Free Universities of Mazandaran Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
114 - 123
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the modern management approaches that has received significant attention and has addressed the weaknesses and problems of traditional management models is ethically-oriented management. Therefore, the purpose of this research is to design an ethically-oriented management model to enhance employee education in higher education, utilizing grounded theory in the free universities of Mazandaran province.
Methodology: The nature of this study is exploratory and utilizes qualitative data. The research population consists of management experts and professors with management experience in the free universities of Mazandaran province. The researcher employed the snowball method to achieve theoretical saturation after conducting interviews with 13 experts and opinion leaders. Qualitative data were collected through structured interviews and analyzed using the qualitative method of grounded theory.
Findings: Causal factors influencing ethically-oriented management for the development of employee education include personal characteristics, psychological capability, job identity, and organizational communications. Contextual factors include organizational ethics, organizational foundations, organizational justice, and leadership roles. Influential intervening factors include political, executive, infrastructural, and cultural factors. Additionally, three core phenomenon components have been identified and reported: ethical educational leadership skills, ethical literacy, and instructional design. Resulting strategies include external and internal university strategies, formal and informal strategies. Lastly, outcomes include structural development, educational development, communicational development, and performance development.
Conclusion: This research began with the aim of achieving an ethically-oriented management model for the development of employee education in higher education using grounded theory and has completed its evolutionary journey through qualitative methods, resulting in a model. Finally, recommendations derived from the researcher's experiences are presented.
واکاوی ارتباط مطالبه گری اجتماعی با پیشرفت اجتماعی (مطالعه ای در میان کشورهای رانتی منتخب در خاورمیانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
421 - 460
پیشرفت اجتماعی، توانایی جوامع انسانی برای برطرف کردن نیازها، دستیابی به رفاه و استفاده اعضای آن از فرصت های زندگی قلمداد می شود. این ویژگی با فعال شدن ساز و کارهای کنشگرانه، یعنی مطالبه گری اجتماعی قابل تحقق است. در صورت پراکندگی مطالبه گری، با احتمال شیوع ناهنجاری و تخریب متقابل جامعه و دولت همراه خواهد شد. امنیت اجتماعی، یکی از مهمترین میانجی های جامعه شناختی در تسریع یا تعویق پیشرفت اجتماعی تعریف می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تجربی ارتباط مستقیم و غیرمستقیم مطالبه گری اجتماعی با پیشرفت اجتماعی از طریق امنیت اجتماعی بر اساس نظریاتی مانند توسعه اجتماعی، مطالبه گری تأملی و کنش ارتباطی می باشد. پژوهش حاضر کمی و با روش تحلیل ثانویه انجام شده است. داده های متغیر وابسته پیشرفت اجتماعی، متغیر مستقل مطالبه گری اجتماعی و متغیر میانجی امنیت اجتماعی از داده های قابل استخراج از تارنماهای رسمی سازمان ضرورت پیشرفت اجتماعی، بانک جهانی، لگاتوم و دولت شکننده از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ برای چهار کشور ایران، عربستان، عراق و امارات متحده عربی که همگی دارای ویژگی های مشترک اقتصادی و دینی هستند، گردآوری شده است. علی رغم تأیید روایی و پایایی متغیر های ذکر شده،در تحقیق حاضر مجددا با روش تحلیل عامل تأییدی شاخص های آلفای کرونباخ، روایی همگرا و واگرا تأیید شده است. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزاهای SPSS27 و Smart Pls3 تحلیل شدند. نتایج نشان می دهدکه مطالبه گری اجتماعی شهروندان رابطه مستقیم و غیرمستقیم با پیشرفت اجتماعی با میانجی گری امنیت اجتماعی دارد.
طراحی یک مدل اندازه گیری برای سنجش سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
177 - 210
حوزههای تخصصی:
اهداف: سرمایه اجتماعی، مجموعه هنجارها و شبکه هایی است که امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی را به منظور کسب سود متقابل فراهم می کند و مناسبات اجتماعی بین مردم یک جامعه را شکل می دهد. در بررسی پژوهش های پیشین مشخص شد که سرمایه اجتماعی با ابعادی از جمله، اعتماد، انسجام و روابط اجتماعی در ارتباط با متغیرهای دیگر بررسی شده و نحوه سنجش متغیرها به صورت مشخص بیان نشده است. هدف اصلی پژوهش حاضر آن است که یک مدل اندازه گیری برای متغیر سرمایه اجتماعی طراحی نماید. بدین منظور و برای برخورداری از شمول و جامعیت مفهومی، چهار وجه عینیت، ذهنیت، عاملیت، ساختار، در دو محور عینی- ذهنی و ساختار- عاملیت، برای این مفهوم در نظر گرفته شد. در نهایت با مبنا قرار دادن تئوری ناهاپیت و گوشال، سرمایه اجتماعی بر اساس وجوه چهارگانه مذکور، در سه بعد ساختاری، هنجاری و شناختی عملیاتی گردید. روش مطالعه: پرسش نامه ای محقق ساخته در 3 بعد ساختاری، شناختی و هنجاری طراحی شد. با توجه به اینکه در شهر کرمانشاه وجود محورهای عبوری در بخش هایی از شهر علاوه بر تغییرات کالبدی، گسست اجتماعی را نیز در پی داشته است پس از تعیین اعتبار و پایایی سرمایه اجتماعی، با روش پیمایش، نمونه ای مشتمل بر 384 نفر از شهروندان شهر کرمانشاه انتخاب و با روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای، پرسش نامه تکمیل گردید. یافته ها: داده های گردآوری شده، به منظور رسم یک مدل اندازه گیری و تحلیل عاملی تأییدی آن، با نرم افزار اِموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت مدلی مشتمل بر سه بعد و 63 گویه طراحی و اعتبار و پایایی نهایی آن بر اساس شاخص های مقتضی، بررسی و تأیید گردید. نتیجه گیری: این تحقیق یک مدل معتبر برای سنجش و اندازه گیری سازه سرمایه اجتماعی فراهم ساخته است که می تواند در پژوهش های آتی به کار گرفته شود.
تحلیل نشانه شناختی تصاویر زنان در دیوارنگاره های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
36 - 51
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با توجه به اهمیت جایگاه اجتماعی زنان و نقش آفرین های آنها در عرصه های مختلف جامعه به تحلیل نشانه شناختی بازنمایی تصویر زن در دیوارنگاره های شهر تهران می پردازد. به لحاظ رهیافت روش شناختی، پژوهش حاضر در چارچوب رویکردهای کیفی قرار می گیرد و مشخصاً از روش نشانه شناسی اجتماعی کرس و ون لیون برای تحلیل دیورانگاره ها سود جسته است. داده ها شامل 80 دیوار نگاره در سطح شهر تهران است که به شیوه هدفمند از بین دیوارنگاره های اصلی و مهم در میادین اصلی شهر تهران انتخاب شدند. بازه زمانی انتخاب نقاشی های دیواری، خرداد و تیر ماه سال 1402 است. نمونه گیری تا رسیدن به مرحله اشباع انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA ورژن 2020، تم بندی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد تمرکز و تأکید دیوارنگاری های بررسی شده در بازنمایی مؤلفه های اجتماعی زنان بر روی هویت دینی (که با حالت های مختلفی مثل نماز خواندن یا دعا کردن نشان داده شده)، ملی و مهین دوستانه (که با تصاویر مختلفی مانند شهیدپروی یا دفاع از ارزش های ملی و مهینی نمود یافته) و هویتی عاطفی و مهر و عاطفه مادرانگی بوده است. جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان در دیوارنگاره ها بازنماگر زنی مستقل، در بسیاری مواقع شاغل، دارای جایگاه اجتماعی ارزشمند در کانون خانواده و واجد پرستیژ شغلی است. این دیوارنگاره ها با تأکید بر جایگاه های اجتماعی والا مانند مادر شهید بودن یا مقام ارزشمند مادری، دانشجویی، پژوهشگری و مشاغل تخصصی مثل پزشکی و مهندسی درصدد ارائه چهره ای موجه و مستقل از زنان است.
فرزند به مثابه هزینه اقتصادی، کاوشی کیفی از بسترهای اقتصادی کم فرزندی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
259 - 287
حوزههای تخصصی:
درسال های اخیر کاهش باروری در ایران و آثار و پیامدهای بالقوه آن در کانون توجه سیاست گذاران قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر، واکاوی نقش هزینه های اقتصادی در درک زوجین از فرزندآوری و نهایتا جهت دادن تصمیم های آنان به کم فرزندی است. برای این منظور، با استفاده از رویکرد کیفی و روش شناسی نظریه زمینه ای با رهیافت نظام مند استراوس و کربین و نمونه گیری نظری، 30 مصاحبه ی عمیق شامل 15 مصاحبه با زوجین بی فرزند (یکی از زوجین) که حداقل 3 سال از ازدواج شان می گذرد و 15 مصاحبه با زوجین تک فرزند (یکی از زوجین) که به طور ارادی تصمیم به بی فرزندی و تک فرزندی گرفته اند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تحلیل داده ها به شیوه ی کد گذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است.مقولات اصلی تحقیق شامل مسئله گرانی و تورم،نارسایی درآمدی،اجاره های سرسام آور،بی ثباتی شغلی،نارضایتی از وضع موجود،بی ثباتی اقتصادی،اتمسفر نااطمینانی پایدار،کمال گرایی در تأمین نیازهای فرزند،ترس از چالش های اقتصادی فرزندآوری،فرزند به مثابه هزینه،هزینه های سرسام آور زندگی و بسترهای اقتصادی فرزندزدا می باشد و مقوله هسته مستخرج از مقولات اصلی «فرزند در معنای هزینه، بسترهای اقتصادی فرزندزدا» برساخت شد.اقتصاد، فرهنگ، و باور پایه های اصلی ترغیب خانواده ها به فرزندآوری هستند که اگر به شکل رضایت آمیزی تامین شوند مکانیزم های اجتماعی تولیدمثل و بقا جامعه را بازتولید و حفظ خواهند کرد.یافته های پژوهش نشان می دهد که تعداد مطلوب فرزندان زوجین متأثر از شرایط زندگی و اقتصادی آن هاست و افزایش نرخ باروری منوط به ایجاد تغییرات در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی به نحوی است که فرزندآوری زوجین را تسهیل کند.بدیهی است که مقاله حاضر ادعا ندارد که با تقلیل گرایی،هزینه های اقتصادی را تک علت کم فرزندی معرفی نماید.چراکه رفتار کم فرزندی،دارای ابعاد متعدد اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی است و دامنه تأثیر این ابعاد و عوامل دربین گروه ها و لایه های اجتماعی مختلف می تواند بسیار متفاوت باشد.پیچیدگی مضاعف دیگر تصمیم های رفتاری در زمینه فرزندآوری،آن است که خواسته ها،دیدگاه ها و محدودیت های دست کم دو نفر(زن و شوهر) در شکل دهی به آن مؤثر است.
بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر تعارضات تربیتی دانش آموزان (با تاکید بر شبکه اجتماعی تلگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
148 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتار والدین درباره نحوه و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی فرزندان خود بر تعارضات تربیتی تاثیر می گذارد. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر تعارضات تربیتی دانش آموزان با تاکید بر شبکه اجتماعی تلگرام بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران بودند که نمونه ای به حجم 391 نفر از میان آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای محقق ساخته شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه شبکه های اجتماعی و تعارضات تربیتی استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین استفاده از شبکه های اجتماعی و هر چهار مولفه آن شامل روش های حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، هدف حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین و مدت استفاده از تلگرام با تعارضات تربیتی دانش آموزان همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت (001/0P<). همچنین، نتایج تحلیل واریانس نشان داد که روش های حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، هدف حضور در شبکه اجتماعی تلگرام و مدت استفاده از تلگرام بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر ندارند (05/0P>)، اما محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر دارد (05/0P<). علاوه بر آن، نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که گروه های عدم محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین، استفاده با نظارت والدین و استفاده فقط برای درس نسبت به گروه استفاده فقط برای ارتباط همکلاسی ها تعارضات تربیتی کمتری را تجربه کردند (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، استفاده از شبکه های اجتماعی مانند تلگرام بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر می گذارد. بنابراین، برنامه ریزی برای کاهش تعارضات تربیتی دانش آموزان از طریق مدیریت استفاده از شبکه های اجتماعی ضروری است
زنی میان آسمان و زمین: مطالعه مردم نگارانه زندگی زنان معلقه و درک آنها از معلقگی در بافت فرهنگی یکی از محلات حاشیه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
53 - 82
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، درباره زنان معلقه، یعنی زنانی که همسرانشان آ نها را رها کرده اند، مطالعه شده است؛ این مطالعه با هدف شناخت بافت فرهنگی محله مطالعه شده ای که زنان معلقه در آن زندگی می کنند و درک این زنان از مفهوم معلقگی در این بافت فرهنگی انجام و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشاهده غیر مشارکتی و به کمک نمونه گیری هدفمند ترکیبی (روش گلوله برفی و نمونه گیری از موارد حاد)، با 21 زن معلقه بافت فرهنگی یکی از محلات حاشیه شهر اصفهان، مصاحبه شد. روش تحلیل داده ها، تحلیل مضمون بود که در چهار سطح (کدهای سطح اول، دوم، سوم و برتر) اقدام به کدگذاری کردیم. دو مضمون برتر و اصلی تحقیق «بافتی سنتی و آسیب خیز» و «معلقه، زنی پریشان و سرگشته» بودند که درک زنان معلقه را از معلقگی خود در بافت فرهنگی مطالعه شده و شرایط و ویژگی های بافت فرهنگی را بیان می کردند که این زنان معلقه در آن زندگی می کنند. درنتیجه این زنان در بافت فرهنگی سنتی و آسیب خیز زندگی می کنند و درکشان از معلقگی، داشتن حس سرگشتگی، پریشانی، آشفتگی روحی، بلاتکلیفی، تردید، آوارگی، حقارت، سربار بودن، ناامیدی ، بیزاری از همسر، احساس اندوه، پشیمانی از گذشته و حسرت بود که در این مقاله به طور مفصل این مضامین بررسی می شود.
مراقبت از سالمندان در تلاقی فرایندهای درمانی و حمایتگری خانواده: مطالعه ای کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
101 - 130
حوزههای تخصصی:
سالمندی، به معنای بیماری نیست، اما بار بیماری در آن چشم گیر است. با ورود به سنین سالمندی، افراد به لحاظ جسمی و شرایط فیزیولوژیکی کم توان و نیازمند مراقبت و حمایت رسمی و غیررسمی در این مرحله از چرخه زندگی خود می شوند. در فرهنگ تاریخی جامعه ایران، مسئولیت مراقبت و مواظبت از سالمندان عمدتاً در چارچوب روابط و مناسبات بین نسلی خانواده تعریف و تضمین می شد. امروزه با روند رو به افزایش شمار سالمندان متأثر از گذار ساختار سنی جمعیت و بالا رفتن امید زندگی، خواه ناخواه ابعاد گوناگون موضوع مراقبت از سالمندان، مطالبات نامتوازنی را به طور فزاینده ای، هم بر خانواده و هم بر زیرساخت های مراقبتی تحمیل می کند. یکی از ابعاد مهم مراقبت از سالمند، بار مالی هزینه های مرتبط با مراقبت های درمانی سالمندان است که از قضا در شرایط تورمی و نوسانات اقتصادی کنونی، مسئله ای جدی تر شده است. چگونه خانواده ایرانی در تقلای مدیریت تنگناهای اقتصادی خود، روابط و مناسبات بین نسلی خود را بازتعریف و نقش آفرینی خود را در زمینه مراقبت از سالمندان تداوم بخشیده است؟ در پژوهش حاضر برای پاسخ به این پرسش، کوشش شده است تا ابعاد اقتصادی چالش های مراقبت از سالمندان در بستر خانواده ایرانی در شهر یزد، واکاوی شود. داده های پژوهش بر پایه رویکرد داده بنیاد و مصاحبه عمیق با 22 نفر از افرادی که حداقل از یک عضو سالمند خانواده مراقبت می کنند، گردآوری و درنهایت به شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته های مطالعه در قالب 8 مقوله اصلی شامل اقتصاد مراقبت، مضیقه های مالی، امنیت مالی، نارسایی در نظام درمان، پول سالاری در نظام درمان/مراقبت و ... استخراج شد. براساس جمع بندی مفاهیم و مقوله ها، مقوله هسته با عنوان «مراقبت در گرو پول»، مشخص شد. نتایج پژوهش به اختصار، حکایت از آن دارد که چالش های اقتصادی مرتبط با مراقبت از سالمندان، پیچیده و چندوجهی است و علاوه بر بار هزینه های درمانی درخور توجهی که برای خانواده و مراقبان خانوادگی ایجاد می کند و وضعیت رفاهی و روانی آنان را متأثر می کند، پیامدهای اثرگذاری نیز بر کیفیت درمان و مراقبت از سالمندان دارد. نتایج پژوهش با توجه به چشم انداز سالمندی در آینده جمعیت کشور، ضرورت طراحی سیاست های اجتماعی و حمایتی را منعکس می کند که تقویت حمایت های بین نسلی خانواده را در کانون توجه قرار دهد .
مصرف رسانه ای در فضای مجازی و رابطه آن با سبک زندگی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
461 - 484
حوزههای تخصصی:
مصرف رسانه ای و اثرهای آن بر سبک زندگی طبقات مختلف مردم به ویژه نسل جوان از موضوع های مهمی است که در پژوهش حاضر بدان توجه شده است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه مصرف رسانه ای در فضای مجازی با سبک زندگی جوانان در کلانشهر تهران انجام شده است. روش این پژوهش به صورت تحلیل کمّی و از طریق پرسشنامه بوده و جامعه آماری، جوانان 18 تا 34 ساله شهر تهران و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 400 نفر در 10 محله از 5 منطقه (1، 4، 6، 15، 22) در میان مناطق 22گانه شهر تهران انتخاب شده اند. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری کوواریانس محور صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای مصرف رسانه ای در فضای مجازی و ابعاد سازنده آن (دیداری، شنیداری و نوشتاری) و مدت استفاده از فضای مجازی، میزان استفاده از شبکه ها و پیام رسان های اجتماعی و میزان استفاده از رسانه های مختلف رابطه مستقیم و معناداری با سبک زندگی جوانان دارند. همچنین میزان مصرف رسانه ای زمینه تغییر سبک زندگی از سنتی به میانه (ترکیبی) و از میانه به نوین (غربی) را فراهم می آورد.
Explaining the Managerial Position of Women in National and International Sports Levels(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The status and position of women in the management system face numerous challenges and problems. Therefore, the present study was conducted with the objective of explaining the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels.
Methodology: This study was applied in terms of its objective and mixed (qualitative and quantitative) in terms of its implementation method. The population in the qualitative part consisted of sports experts, professors, and high-ranking sports managers, from whom 16 individuals were selected as the sample through purposive sampling based on the principle of theoretical saturation. The population in the quantitative part included sports experts, athletes, professors, and high-ranking sports managers, from whom 141 individuals were selected as the sample through random sampling based on the Cochran's formula. The research tools were semi-structured interviews in the qualitative part and researcher-made questionnaires in the quantitative part, the psychometric indices of which were confirmed. Data were analyzed using coding methods and exploratory factor analysis.
Findings: The findings from the qualitative part revealed that the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels encompasses 54 concepts in 27 subcategories and 10 categories, including identity formation in managerial spaces, division of labor capability, overcoming gendered spaces, effective control, program orientation, field management and leadership, social support for women's management, management practice, organizational efficiency, networks, and communication skills. Moreover, the quantitative findings indicated that all 27 observed variables had a positive standardized factor loading and a critical ratio greater than 1.96 with each of the 10 latent constructs, thus confirming their validity, and their reliability was calculated to be higher than 0.70 using Cronbach's alpha. In addition, the model of women's managerial position in sports assemblies at the national and international levels fitted well, having a direct and significant effect on all 10 constructs of identity formation in managerial spaces, division of labor capability, overcoming gendered spaces, effective control, program orientation, field management and leadership, social support for women's management, management practice, organizational efficiency, networks, and communication skills (P<0.05).
Conclusion: Based on the results of this research, to improve the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels, it is possible to create conditions for the realization of the identified subcategories and categories.
بررسی جامعه شناختی سیمای زن ارمنی در ادبیات منثور ایران با رویکرد ایماگولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
195-218
حوزههای تخصصی:
ارامنه همواره در صحنه فرهنگ و ادبیات ایران نقش قابل توجهی داشته اند. بررسی مواجهه جامعه ایرانی با ارامنه می تواند محل مطالعات گوناگون جامعه شناسی، ادبی، تاریخی و فرهنگی باشد. ما در این مقاله به بررسی سیمای زنان ارمنی، به عنوان بخش مهمی از جامعه ارامنه در ادبیات داستانی ایران تا پیش از انقلاب اسلامی با استفاده از روش ایماگولوژی پرداخته ایم. ایماژولوژی که زیرشاخه ای از مطالعات ادبی تطبیقی است، چگونگی تجلی هویت ملل مختلف را در تضاد و مقایسه تصویر خود با تصویر دیگران در ادبیات مطالعه می کند. در این پژوهش ما ابتدا به معرفی دانش ایماگولوژی یا تصویرشناسی و ذکر تاریخچه مختصر آن پرداخته ایم و سپس با استفاده از یافته های این دانش، سیمای زن ارمنی در ادبیات داستانی ایران را بررسی کرده ایم. پس از جمع آوری نمونه ها به این نتیجه رسیده ایم که سیمای زن ارمنی در نمونه ها، در قالب دو تصویر عمده قابل دسته بندی است: نخست زن ارمنی به مثابه زنی زیبا و آزاد که عمدتا به عنوان ابژه ای برای زناشویی یا خوشگذرانی بازنمایانده می شود و دوم زنان ارمنی کارگر و زحمتکش که تصویری قابل تحسین و احترام دارند و به نوعی در مقابل دسته اول قرار می گیرند.
طراحی الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش عالی از طریق تدریس کارآفرینانه می تواند برای خود مزیت رقابتی ایجاد نماید. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف و شیوه اجرا به ترتیب کاربردی و توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل شش گروه راه انداز کسب وکار و تأسیس شرکت های دانش بنیان، همکاری با نهادهای واسطه ای کارآفرینانه، آموزش و تدریس کارآفرینی، تألیف مقاله، کتاب و راهنمایی یا مشاوره پایان نامه و رساله در زمینه کارآفرینی، متخصص برنامه ریزی درسی و مدیران آموزش عالی در دانشگاه های ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 322 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران با 214 گویه بود که روایی صوری و محتوایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش های ترکیبی و آلفای کرونباخ بالاتر از 70/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Lisrel تحلیل شدند.یافته ها: یافته های مطالعه حاضر حاکی از آن بود که تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران 214 مفهوم در 13 مولفه و 6 مقوله داشت. مقوله شرایط علّی شامل مولفه های لزوم رویارویی با تحولات و ضرورت ایجاد توانمندی ها (33 مفهوم)، مقوله شرایط زمینه ای شامل مولفه محیط یا متغیرهای داخلی (36 مفهوم)، مقوله شرایط مداخله گر شامل مولفه های اساتید اثربخش، حمایت و پشتیبانی دانشگاهی و موانع محیطی (28 مفهوم)، مقوله محوری شامل مولفه تدریس کارآفرینانه (39 مفهوم)، مقوله راهبردها شامل مولفه های ارتقای توانمندی اساتید، به کارگیری روش های نوین، تعامل و محیط یادگیری غنی (53 مفهوم) و مقوله پیامدها شامل مولفه های تغییر ارزش ها در آموزش عالی و پویایی اقتصادی جامعه (25 مفهوم) بود؛ به طوری که بار عاملی همه مولفه ها بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران برازش مناسبی داشت و در این الگو، مقوله شرایط علّی بر مقوله محوری، مقوله های شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و محوری بر مقوله راهبردها و مقوله راهبردها بر مقوله پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: الگوی طراحی شده در پژوهش حاضر درباره تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان درسی مورد استفاده قرار گیرد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه اقدام به تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی کنند.