فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
دسترسی به اطلاعات لحظه ای از منطقه و موقعیت جغرافیایی آسیب دیدگان در سرعت و کیفیت امدادرسانی به سیل زدگان نقش مهمی در کاهش خسارات جانی و مالی ناشی از آن ایفا میکند. جمع آوری و پردازش اطلاعات لحظه ای سیل از قبیل وضعیت و موقعیت دقیق آسیب دیدگان با توجه به امکانات سخت افزاری مورد نیاز و اهمیت زمان به موقع پاسخ به نیاز سیل زدگان, بسیار پرهزینه, زمان بر و از جهاتی در کشور ما ناممکن می باشد. در جهت رفع این مشکل , تحقیق حاضر بر آن شده است تا از ظرفیت اطلاع رسانی خود حادثه دیدگان در سیل استفاده کرده و امکان جمع آوری و مدیریت لحظه ای دقیق اطلاعات مکانی و غیر مکانی از طریق مشارکت حادثه دیدگان سیل جهت امدادرسانی سریع و هدفمند متناسب با نیاز اعلام شده از هر حادثه دیده فراهم شود. در این تحقیق با استفاده از فناوری متن باز سیستمی طراحی شده است که بدون نیاز به نصب نرم افزار خاص و با استفاده از مرورگر, متقاضی امداد می تواند با ارسال موقعیت مکانی دقیق خود که توسط سیستم طراحی شده به صورت اتومات برداشت میشود و همچنین اطلاعات مولتی مدیای دیگر همچون عکس و اطلاعات نوشتاری, نوع کمک درخواستی و آسیب وارده را در هر لحظه به مدیران امداد و نجات اعلام کند. این اطلاعات پس از آنالیز در ژئوسرور,به صورت نقشه لحظه ای در دسترس مدیر امداد و نجات قرار دارد و میتواند در تصمیم گیری برای نقشه بندی نوع کمک و امداد برای هر نفر و هم به صورت خوشه ای برای گروهی از افراد در یک محدوده مشخص جغرافیایی استفاده شود. در طراحی سامانه از معماری واسط کاربری برای آسیب دیدگان و مدیران بخش امدادرسانی و در اجرای سامانه از نرم افزارهای متن باز، زبان های برنامه نویسی سمت سرور و سمت کاربر، ژئوسرور و استاندارد WFS برای ارائه ی مکانمند درخواست های کمک بهره گرفته شده است. نتیجه تحقیق ارائه یک سامانه تحت مرورگر بوده که در واسط کاربری, آسیب دیدگان امکان زوم خودکار بر روی موقعیت آن ها و ارسال درخواست کمک شامل مشخصات فردی و نوع آسیب وارده با استفاده از زبان های PHP و SQL فراهم شده است. در واسط کاربری مدیران، درخواست های کمک ارسال شده بصورت مکانمند و متمایز با استفاده از Openlayers و استاندارد WFS به صورت آنلاین به نمایش درمی آیند. اجرای سامانه با این متدلوژی باعث عملی شدن جمع آوری و ارسال داده های دقیق و لحظه ای و متعاقبا کاهش هزینه های جمع آوری داده های جغرافیایی و غیر جغرافیایی تا حد بسیار زیاد ، تسریع در ارسال درخواست کمک توسط آسیب دیدگان، عملکرد بهتر و تسریع در امر امدادرسانی و خوشه بندی هدفمند مکانی کمک رسانی پس از وقوع سیل می شود و این سرویس در مناطقی مانند کشور ما که ار کمبود امکانات تهیه اطلاعات لحظه ای رنج می برد از اهمیت زیادی برخوردار است.
مدل سازی تصمیم گیری گروه های کشاورزی دشت سگزی برای تعیین نوع کشت براساس مدل رگرسیون لجستیک چندمتغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری، یکی از مهم ترین و اساسی ترین وظایف مدیریت است و تحقق اهداف سازمانی، به کیفیت آن بستگی دارد. در مناطق کشاورزی، تغییرات کاربری اراضی، ناشی از تصمیم گیری کشاورزان است و تصمیم گیری در این زمینه، تأثیر بسیاری بر این سیستم می گذارد. به طور متقابل، رخدادهای مختلف زیست محیطی، بر تصمیم ها و رفتار آینده انسان تأثیر مستقیم می گذارند؛ بنابراین، مدل سازی تغییرات کاربری اراضی، متأثر از پیچیدگی های ناشی از تعامل انسان و محیط است. دراین صورت، شناسایی عوامل مؤثر محیطی و اجتماعی- اقتصادی در تصمیم گیری و درک چگونگی بازخورد تغییر کاربری اراضی در محیط (ناشی از تغییر آن در طولانی مدت)، چالشی کلیدی برای مدل سازی این تعاملات در مدیریت پایدار زمین محسوب می شود. در این پژوهش، مدل سازی تصمیم گیری کشاورز برای تعیین نوع کشت، با استفاده از مدل M-Logit در منطقه سگزی، با به کارگیری مدل مبتنی بر عامل ارائه می شود. بدین منظور ابتدا ساختار معیشتی منطقه برای نمایش ناهمگنی حاکم بر رفتار فردی مشخص می شود. سپس با استفاده از مدل M-Logit، عوامل مؤثر و میزان تأثیر آن ها بر تصمیم گیری، بسته به نوع معیشت فرد شناسایی می شود. درنهایت، با محاسبه بردار، انتخاب های انواع کشت برای هر کشاورز، شبیه سازی و در مدل عامل مبنا، با استفاده از قانون تناسب تصادفی نوع کشت انتخاب می شود. این پژوهش، با بررسی عوامل مؤثر مدل M-Logit در هر گروه معیشتی و هر نوع کشت نشان می دهد که با توجه به شرایط حساس منطقه و خطر بیابان زایی، عوامل محیطی از جمله عوامل شیمیایی خاک، به همراه عوامل درآمدی، نقش مؤثرتری در تعیین انواع کشت دارند.
شناسایی راهبردهای آسیب پذیر توسعه اقتصادی منطقه با رویکرد برنامه ریزی فرض بنیاد (ABP) (مطالعه موردی: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی توسعه منطقه ای، شناسایى فقدان قطعیت هاى آینده و فرض های بنیادینى که برنامه هاى بلندمدت بر پایه آن ها شکل گرفته از مهم ترین زمینه هاى اصلى شناسایى مشکلات و چالش هاى پیش روى سندهاى توسعه اى است. پسابرنامه ریزی نیز به ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت سیاست و برنامه ریزی تدوین شده در افق زمانی آینده می پردازد. برنامه ریزی فرض بنیاد از روش های پسابرنامه ریزی است که می توان به کمک آن برنامه های پابرجا و انطباق پذیری تهیه کرد. هدف از کاربرد برنامه ریزی بر پایه فرض، کاهش تعداد شگفتی های اجتناب پذیر است. این پژوهش بر ارتباط و ارزش هر یک از راهبردها در فقدان قطعیت های آینده استان تهران در افق 1404 متمرکز شده و با هدف تصحیح راهبردهای توسعه بلند مدت استان تهران در افق برنامه صورت گرفته است. تحلیل راهبردهای بلندمدت توسعه استان تهران در حوزه مورد مطالعه اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق از نظر نوع، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت براساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با استفاده ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام شده است. با توجه به ماهیت این پژوهش، در این تحقیق از روش های تصمیم گیری سلسله مراتبی، تحلیل اثرات متقابل، دلفی و در تحلیل درون دادها از نرم افزارهای مختلف MicMac، Expert Choice، SPSS بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حوزه اقتصادی در استان دارای راهبردهای آسیب پذیری است. در نتیجه با بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد می توان ضعف ها و نادیده انگاری هایی که درخصوص توسعه بلند مدت استان تهران وجود دارد را شناسایی و بازبینی کرد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیل خیزی با استفاده از منطق فازی TOPSIS در محیط GIS (مطالعه موردی: حوضه ی آبخیز شهر باغملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد بی رویه جمعیت، تسطیح زمین و اشغال حریم رودخانه ها و مسیل ها در کنار عوامل اقلیمی و فیزیوگرافی در شهرهای بزرگ سبب گسترش سیلاب های شهری شده است. حوضه آبخیز شهر باغملک نیز از این شرایط مستثنی نیست، به طوری که رخداد این پدیده مخرب در طی چند سال گذشته باعث تخریب برخی از راه های ارتباطی، آسیب به برخی مناطق مسکونی، اراضی زراعی و باغات واقع در این حوضه شده است. از سوی دیگر این حوضه با داشتن آب و هوای نیمه خشک مستعد وقوع سیلاب های ناگهانی است. هدف از این پژوهش ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب در حوضه آبخیز شهر باغملک واقع در شرق استان خوزستان می باشد. در این تحقیق عوامل موثر در ایجاد سیلاب شامل: بارش، ارتفاع، شیب، جهت شیب، سازند، فاصله از آبراهه و کاربری اراضی در محیط Arc GIS10 ساخته و طبقه بندی شدند؛ سپس این داده ها به نرم افزار Idrisi منتقل شدند. استانداردسازی آن ها بر اساس توابع فازی صورت گرفت و با استفاده از روش CRITIC وزن دهی شدند. در نهایت نقشه پهنه بندی با استفاده از مدل فازی TOPSIS تهیه شد. نتایج نشان می دهد که 86/17 درصد از محدوده در طبقه با خطر بسیار بالا، 15/24 درصد در پهنه با خطر بالا قرار دارد. روش TOPSIS فازی در مقایسه با روش TOPSIS غیر فازی به دلیل استفاده از مجموعه های فازی سازگاری بیشتری با توضیحات زبانی و گاه مبهم انسانی دارد این روش با داشتن انعطاف پذیر فوق العاده برای تحلیل معانی زبان طبیعی قادر است ابهامات برخواسته از ذهن انسان، محیط و عدم قطعیت را مدل سازی نماید.
تلفیق روش WRASTIC با ارزیابی چندمعیاره و مدل فازی به منظور ارزیابی ریسک آلودگی آب های سطحی (مطالعه ی موردی: استان تهران و بخشی از استان های همجوار آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه روش جامعی برای ارزیابی و مدل سازی ریسک آلودگی منابع آب سطحی وجود ندارد. روش های موجود تنها به بررسی منفرد برخی از معیارها می پردازند و روشی بر مبنای GISکه با مدل سازی بتواند وضعیت کلی ریسک در سطح یک حوضه را ارائه دهد وجود ندارد. تنها روش موجود برای این منظور شاخص WRASTICمی باشد که با نمره دهی به هفت پارامتر فاضلاب انسانی و حیوانی، فعالیت های تفریحی و تفرجی، فعالیّت های کشاورزی، فعالیّت های صنعتی، اندازه حوضه، راه و حمل و نقل و تراکم پوشش گیاهی یک ارزیابی کلی فاقد مکان از وضعیت ریسک ارائه می دهد. در تحقیق حاضر، ارزیابی ریسک آلودگی منابع آب سطحی به شیوه ای جدید توصیف می شود. تحقیق در قسمت عمده استان تهران به همراه بخشی از استان های سمنان، قم، مازندران و البرز به کمک روشی که در چارچوب ارزیابی چند معیاره (MCE) قرار دارد، چندین معیار را بر اساس روش WRASTIC مورد ارزیابی قرار می دهد و در نهایت با فازی سازی این معیارها، روشFuzzy-WRASTICرا تدوین می کند. مراحل انجام این روش به این قرار است که ابتدا با وزن دهی به معیارها و زیر معیارها اقدام به تولید نقشه های لایه های مختلف نموده سپس با ترکیب فازی آنها نقشه های نهایی تولید می شوند که در گام بعدی با کمک روش WLC و استفاده از وزن های ارائه شده در مدل ورستیک، این زیرلایه ها ابتدا با هم ترکیب شدند و سپس مدل سازی وضعیت ریسک آلودگی با استفاده از روش روی هم گذاری فازی و به کارگیری عملگرهای OR، ANDو GAMMAصورت می پذیرد.
نتایج نشان می دهد که استفاده از عملگر OR به دلیل دارا بودن دامنه ی متعادلی از ارزش ها در کل منطقه از کم تا بسیار زیاد، مناسب ترین عملگر برای تولید نقشه ارزیابی ریسک و تحلیل آن می باشد. بر این اساس 14/31 و 83/27 درصد از منطقه ی مطالعاتی که بخش عمده ای از استان تهران و سمنان را شامل می شود، به دلیل تمرکز جمعیّت و فعالیّت های مختلف به ترتیب در معرض ریسک زیاد و خیلی زیاد برای منابع آب های سطحی خود می باشد.
بررسی رابطه شاخص های NCPI و CACO با بارش های فراگیر پاییزه، سواحل خزر جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراین پژوهش ارتباط بین شاخص های NCPI و CACO با بارشهای فراگیر پاییز سواحل خزر مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا از دو سری منبع داده، افرودیت و ایستگاهی استفاده گردید. روزهای که بیشتراز میانگین بلند مدت خود ایستگاه بارش داشتند و دربیش از60(آفرودیت) تا 75 درصد(ایستگاهی) منطقه در این روز بارش با شرط اول رخ داده بود. بعنوان روز بارش فراگیر انتخاب گردید . سپس داده های فشار سطح دریای این روزها ، استخراج و برای گروه بندی نقشه های آن، از تحلیل خوشه ای به روش وارد استفاده گردید. سپس از هر خوشه یک روز به عنوان نماینده آن خوشه، انتخاب شد و موردتحلیل سینوپتیک قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که در همه الگو ها یک پرفشار بر بالای خزر یا خود حضور دارد یا زبانه ی پرفشار بر روی خزر کشیده شده است،که موجب ایجاد جریانات به صورت شمالی شده و به دلیل ذاتا سرد خود در برخورد با دریای نسبتا گرم، به تدریج در حال حرکت به سمت جنوب رطوبت جذب کرده و ناپایدار می گردد . البته نباید این نکته را فراموش کرد که در الگوهای بررسی شده در هر سه الگو، عوامل دینامیکی در سطح بالا موضوع فوق را تشدید کرده و به ناپایداری کمک نموده و بارش فراگیر را ایجاد کرده اند. در ادامه، شاخص های پیوند از دور مذکور به صورت روزانه، استخراج شدند و سپس ارتباط آنها با بارش های فراگیر سواحل شمالی کشور مورد بررسی قرار گرفت که حاکی از ارتباط معنا دار سری زمانی این شاخص ها با سری زمانی فصل پاییز است، به گونه ای که NCPI با ایستگاه های مورد تحقیق ارتباط معنا دار مستقیم و CACO با آنها ارتباط معنا دار معکوس نشان می داد. از طرفی بررسی آنومالی شاخص ها در روزهای فاقد بارش و روزهای بارشی، با تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی آن توکی انجام، که نتیجه آن حاکی از آنومالی معنا دار شاخص ها در روزهای فاقد بارش و بارشی بود.
تحلیل فضایی تأثیر یارانه های نقدی برتغییرالگوی مصرف خانوارهای روستایی دهستان های مرکزی شهرستان نورآباد ممسنی با استفاده از تابع تراکم کرنل و تحلیل هات اسپات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتقای عدالت اجتماعی، تخصیص بهینه ی منابع، تثبیت قیمت و بهبود توزیع درآمد از اهداف اصلی و فلسفه ی وجودی پرداخت یارانه در همه ی کشورهای جهان است.در برنامه ی پنجم و ششم توسعه ی اقتصادی- اجتماعی ایران نیز هدف این است که دولت با هدفمند سازی یارانه های آشکار و نهان، منابع حاصل از این سیاست را به صورت هدفمند در اختیار گروه های هدف قرار دهد. هدف پژوهش، شناخت تأثیر اجرای طرح هدفمندی یارانه ها بر زندگی روستاییان دهستان های مرکزی شهرستان نورآباد ممسنی است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است که اطلاعات لازم با استفاده از توزیع وتحلیل پرسشنامه بین گروه های هدف به دست آمد. جامعه ی آماری مورد مطالعه شامل 4494 خانوار روستایی درسه دهستان از شهرستان نورآباد می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران353خانوار تعیین گردید.با توجه به شاخص های مربوط به موضوع، 7 پرسش از15 سؤال پرسشنامه های مربوط به تأثیر یارانه ها برتغییر الگوی مصرف خانوارهای روستایی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون Tتک نمونه ای حاکی از آن است که با اجرای سیاست هدفمندی یارانه ها، روندی مطلوب در الگوی مصرف خانوارهای روستایی ایجاد شده و این بهبود درمناطق فقیر و کم درآمد روستایی نمود بیشتری داشته است. یافته های حاصل از برداشت های میدانی و اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه وتحلیل فضایی- مکانی با استفاده ازتابع تراکم کرنل و تحلیل هات اسپات در محیط GIS نشان می دهد که بهبود الگوی مصرف و افزایش سطح رفاهی خانوارهای روستایی در دهستان جوزار به دلیل تولیدی بودن روستاهای آن و وابستگی کمتر به مناطق شهری معنی دار می باشد و در دهستان های جاوید ماهوری و بکش یک، به دلایل وابستگی و نزدیکی خانوارهای روستایی به شهرستان نورآباد و افزایش هزینه ها، بهبود الگوی مصرف چندان معنی دار نیست و متوسط ارزیابی می شود. همچنین مشخص گردید که یارانه های نقدی در دهستان های مورد مطالعه برای اقشار نیازمند و دهک های پایین جامعه ی روستایی مفید و تأثیرگذار بوده اما برای دهک های درآمدی بالا متوسط ارزیابی می شود.
پهنه بندی میزان آسیب پذیری شهر سنندج ناشی از زلزله با استفاده از دو مدل تحلیل سلسله مراتبی و مدل تاپسیسبا استفاده از دو مدل تحلیل سلسله مراتبی و مدل تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاجعه زلزله برای توسعه جامعه یک تهدید بزرگ محسوب می شود و متغیرهای محیطی بر میزان آسیب پذیری ناشی از آن تأثیر می گذارند. هدف این مقاله پهنه بندی میزان آسیب پذیری ناشی از زلزله در شهر سنندج بر اساس متغیرهای تأثیرگذار است. در این راستا، نقشه نهایی پهنه بندی آسیب پذیری طبیعی منطقه و معیارهای کالبدی (کیفیت سازه ها، تراکم، کاربری، کیفیت بر اساس مصالح مصرفی، فاصله از معابر اصلی و فرعی، فاصله از مراکز درمانی، آتش نشانی و فرودگاه) و معیارهای اجتماعی تأثیرگذار مورداستفاده قرار گرفتند. معیارهای اجتماعی موردبررسی واقع شده است. متغیرها که مجموعاً 15 معیار هست در سیستم اطلاعات جغرافیایی به لایه های اطلاعاتی تبدیل شدند سپس با استفاده از دو مدل تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس همپوشانی انجام گرفت. در نهایت، میزان آسیب پذیری در پنج گروه از آسیب پذیری بسیار کم تا بسیار زیاد طبقه بندی شد. با مقایسه نتایج دو مدل، مشخص گردید که پهنه های آسیب پذیری، تقریباً مشابه همدیگر هستند با این تفاوت که بر اساس مدل تحلیل سلسله مراتبی، مناطق دارای آسیب پذیری بسیار زیاد، دارای درصد و پراکندگی کم تری نسبت به مدل تاپسیس است. هم چنین، مطابق با مدل تحلیل سلسله مراتبی بیش ترین پراکندگی در نواحی با آسیب پذیری بسیار کم رخ داده است. درحالی که طبق مدل تاپسیس نواحی با آسیب پذیری متوسط بیش ترین وسعت را دارا است. مطابق با هر دو مدل مذکور مشخص شد نواحی دارای بیش ترین آسیب پذیری در شمال شهر قرارگرفته اند.
بررسی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله با استفاده از مدل MIHWP (مطالعه موردی منطقه 10 تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی، سازه های کم دوام، عرض کم معابر و درجه محصوریت بالا در شهرها، انجام مطالعات و برنامه ریزی های دقیق در راستای به حداقل رساندن آسیب های ناشی از این رویداد طبیعی ضروری است. برای این منظور یکی از مهم ترین اقدامات می تواند شناسایی عوامل مؤثر در کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله باشد. شناخت و بررسی آسیب پذیری شهرها به ویژه محدوده هایی که به صورت اسکان غیررسمی و بافت فرسوده می باشد، اهمیت زیادی دارد. می توان با مشخص کردن پهنه های آسیب پذیر در برابر زلزله و با آگاهی از خسارت های ناشی از آن ها، شهرها را به گونه ای طراحی و برنامه ریزی کرد که به هنگام وقوع زلزله کم ترین آسیب به آن ها وارد شود. دراین پژوهش شاخص های کاربری زمین، عرض خیابان، تعداد طبقات، درجه محصوریت، تراکم جمعیتی، دانه بندی قطعات، سطح اشغال، تراکم ساختمانی، کیفیت ابنیه، نوع سازه، قدمت ابنیه، دسترسی به فضاهای باز و دوری و نزدیکی به گسل های اصلی انتخاب و با استفاده از مدل MIHWP و به کارگیری قابلیت های نرم افزار Arc GIS در محاسبه، تجمیع و روی هم گذاری داده ها و لایه نقشه های شاخص های منتخب، آسیب پذیری منطقه 10 شهر تبریز در مقابل زلزله مشخص شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که قطعاتی که دارای خیابان های کم عرض، تعداد طبقات و درجه محصوریت بالا، مساحت کم تر، سطح اشغال، تراکم های ساختمانی و جمعیتی بالا، کیفیت ابنیه پایین، نوع سازه کم دوام، قدمت ابنیه قدیمی، فاصله زیاد تا فضای های باز و فاصله نزدیکی به گسل های اصلی بوده اند، دارای امتیاز آسیب پذیری بالایی بوده و در نتیجه آسیب پذیر نشان داده شده اند. هم چنین در محدوده منطقه، با حرکت از سمت شمال غرب به طرف مرکز و شمال شرق به میزان آسیب پذیری شهر افزوده می شود.
ارائه یک مدل تحلیل محیط با رویکرد سیستمی در برنامه ریزی گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از شرایط و اتفاقاتی که در محیط تصمیم گیری و برنامه ریزی توسعة گردشگری رخ می دهد، نقش بسزایی در ارتقای آگاهی و بینش ما از فرایند برنامه ریزی و اجرای سیاست های توسعة گردشگری دارد. هدف این پژوهش ارائة مدل تحلیل محیط با رویکرد سیستمی برای برنامه ریزی گردشگری در شهرستان ماکو است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی و ماهیت موضوع، رویکرد این پژوهش توصیفی- تحلیلی و هدف آن کاربردی است. در این پژوهش، ضمن شناسایی عامل های مؤثر بر برنامه ریزی توسعة گردشگری در شهرستان با استفاده از ماتریس SWOT، تأثیرهای متقابل آن ها نیز به روش کمی و با استفاده از روش دیماتل بررسی شد و درنهایت عملکرد نهایی این عامل ها، براساس تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، تفکیک و رتبه بندی شد و شکاف موجود بین آن ها مشخص شد. درنهایت، با توجه به شرایط حاکم بر گردشگری منطقه، راهبردهایی نیز ارائه شده است. نتایج پژوهش بیانگر وجود قوت ها و ضعف ها و فرصت ها و تهدیدها در عرصة صنعت گردشگری ماکو است، اما ضعف های موجود در عرصة گردشگری شهرستان، بر قوت ها غالب است و مانع استفاده از فرصت ها و پتانسیل ها موجود شده است؛ بنابراین، گردشگری شهرستان ماکو، آنچنان که باید، نتوانسته است از پتانسیل ها و قوت های موجود در زمینة توسعة گردشگری بهره گیرد.
پهنه بندی فضایی جهت مکان یابی پایگاه اسکان موقت با رویکرد ارزیابی چند عامله در محیط GIS (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان فاروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این که ایران از کشورهای بلا خیز دنیا است، لازم است مدیریت روستایی قدرت بالایی در مواجهه با حوادث ناگوار طبیعی داشته باشد. برای این منظور، در سال های اخیر احداث پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران در دستور کار سازمان پیشگیری و مدیریت بحران در شهرها و روستاها قرار گرفته است. یکی از موارد قابل توجه قبل از احداث این پایگاه ها، مطالعه، بررسی و انتخاب مکان مناسب برای استقرار این نوع کاربری است. این پژوهش با هدف مکان یابی بهینه پایگاه های اسکان موقت در مدیریت بحران، در سطح روستاهای بخش مرکزی شهرستان فاروج تهیه شده است.
روش: بر این اساس، در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، پس از گردآوری و آماده سازی لایه ها، نقشه های فاکتور فازی تهیه شد و سپس، وزن دهی معیارها و شاخص های مورد مطالعه با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار Expertchoice انجام گرفت. در مرحله بعدی، لایه های اطلاعاتی (محیطی و کالبدی) در محیط نرم افزار ArcGIS، بر مبنای مدل های هم پوشانی شاخص و وزن فازی با یک دیگر تلفیق و در نهایت، از ترکیب نتایج، نقشه نهایی مکان بهینه پایگاه اسکان موقت تولید شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که 4 درصد روستاهای بخش مرکزی فاروج در شرایط کاملاً مناسب و 56 درصد در از شرایط مناسب برای مکان یابی پایگاه های اسکان موقت برخوردارند و در مقابل، 40 درصد روستاها از شرایط نامناسب برای این منظور برخوردار هستند.
محدودیت ها: نبود اطلاعات کافی در سطح روستاها، عدم دسترسی آسان به اطلاعات موجود در سازمان ها، عدم همکاری به موقع کارشناسان در تکمیل پرسش نامه ضریب ارجحیت شاخص های مکان یابی.
اصالت و ارزش ها: برنامه ریزی پیش از وقوع بحران از مسائل مهم پیش روی مدیران روستایی، به ویژه حوزه مدیریت بحران است. این پژوهش با استفاده از تکنیک های نوین در این راه گام برداشته است.
ارزیابی مدل آنتروپی شانون در تهیه نقشه حساسیت و احتمال به وقوع سیل در حوزه آبخیز هراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای اساسی جهت کاهش خسارت جانی و مالی ناشی از سیل، تهیه نقشه های حساسیت به وقوع سیل می باشد. در این تحقیق از مدل آنتروپی شانون (SE) که مدلی آماری و دو متغیره می باشد، جهت تهیه نقشه های حساسیت به وقوع سیل استفاده شده است. در این تحقیق 211 موقعیت نقاط سیلابی آماده گردید. از 211 موقعیت، 70 درصد آن جهت مدلسازی و تهیه نقشه استفاده گردید. از 30 درصد باقی مانده که به صورت تصادفی تهیه شدند جهت اعتبارسنجی نقشه تولید شده استفاده گردید. در این تحقیق از 10 فاکتور موثر شامل شیب، انحنای زمین، فاصله از رودخانه، طبقات ارتفاعی، بارش، شاخص توان رودخانه ، شاخص رطوبت توپوگرافی، لیتولوژی، کاربری اراضی و NDVI استفاده گردید. توسط مدل یاد شده وزن تاثیر هر فاکتور موثر در وقوع سیل مشخص گردید. منحنی ROC ترسیم و سطح زیرمنحنی (AUC) برای اعتبارسنجی نقشه حساسیت به وقوع سیل محاسبه گردید. نتایج نشان داد که سطح زیرمنحنی با موقعیت های نقاط آموزش برای مدل آنتروپی شانون برابر با 9253/0 (53/92 %) با صحت پیش بینی 9142/0 (42/91 %) می باشد. پس صحت بالای این مدل حاکی از قابل اعتماد بودن آن، جهت نهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل می باشد. یکی از راهکارهای اساسی جهت کاهش خسارت جانی و مالی ناشی از سیل، تهیه نقشه های حساسیت به وقوع سیل می باشد. در این تحقیق از مدل آنتروپی شانون (SE) که مدلی آماری و دو متغیره می باشد، جهت تهیه نقشه های حساسیت به وقوع سیل استفاده شده است. در این تحقیق 211 موقعیت نقاط سیلابی آماده گردید. از 211 موقعیت، 70 درصد آن جهت مدلسازی و تهیه نقشه استفاده گردید.
شبیه سازی خطر سیلاب با استفاده از مدل اتومات سلولی بر پایه GIS (مطالعه موردی: حوضه آبریز چرچر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتومات سلولی ابزاری است برای مدل سازی و شبیه سازی فرایندهایی که در جهان واقعی رخ می دهد؛ این ابزار همچنین در زمینة مدیریت بحران نیز کاربرد دارد. در این تحقیق از اتومات سلولی بر پایة GIS برای شبیه سازی سیلاب در حوضة آبریز چرچر در شمال غرب ایران استفاده شده است. نتایج نشان داد بیشترین مساحت حوضة چرچر دارای کاربری مرتع و گروه هیدرولوژیکی خاک D است و نفوذپذیریِ بسیار کمی دارد. ارتفاع رواناب در نیمة شرقی و جنوب شرقی حوضه، به دلیل قابلیت نفوذ کم و شیب زیاد، بالاست. همچنین، خطر سیلاب در مسیر رودخانه و اراضی اطراف آن، به ویژه در پایین دست جریان، زیاد است؛ به طوری که، علاوه بر کاربری اراضی، خاک، نفوذپذیری، و بارش، عامل شیب تأثیر بیشتری در تولید رواناب در حوضه گذارده است. سرانجام، مقایسة دبی محاسباتی با دبی مشاهداتی نشان داد مقادیر ضریب همبستگی دبی برای دو رویداد مورد بررسی به ترتیب برابر 82/0 و 70/0 است و درصد کم خطا نیز نشان دهندة کارایی بسیار مدل اتومات سلولی در پیش بینی دبی اوج سیلاب و زمان وقوع آن است. بنابراین، استفاده از اتومات سلولی در کنار GIS، علاوه بر سرعت بخشیدن به محاسبة رواناب، موجب افزایش نتایجِ دقیق نیز می شود.
سنجش میزان آسیب پذیری سازه ای بیمارستان ها از منظر پدافند غیرعامل با مدل(FAHP) (نمونه موردی: کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آسیب پذیری کالبدی سکونت گاه های انسانی نسبت به حوادث طبیعی و انسان ساز خطری جدی و جبران ناپذیر برای ایمنی تأسیسات حیاتی، حساس و مهم مانند بیمارستان ها، مراکز کمک رسانی و دیگر تأسیسات در شهرهای پرجمعیت به ویژه کلان شهرهاست. از سویی نیاز به خدمات امداد رسانی و بهداشتی در صورت بروز بحران ها، اهمیت موضوع سنجش آسیب پذیری سازه ای بیمارستان ها از منظر پدافند غیرعامل را روشن می کند. هدف این تحقیق شناخت میزان آسیب پذیری سازه ای بیمارستان های شهر اهواز از منظر پدافند غیرعامل است. روش این تحقیق براساس هدف نظری-کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. کتابخانه، پرسشنامه و اینترنت ابزار گردآوری اطلاعات بوده و جهت تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای اکسل، گوگل ارث، آرک جی.آی.اس، برای مدل نیز تحلیل سلسله مراتب فازی استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که میزان آسیب پذیری سازه ای بیمارستان های شهر اهواز به طور متوسط 269/0 است، بیمارستان های منطقه چهار با 284/0 بیشترین میزان، مناطق یک و شش با 257/0 کمترین میزان آسیب پذیری سازه ای را داشته اند؛ بنابراین در میزان آسیب پذیری میان بیمارستان های مناطق شهر اهواز تفاوت چندانی وجود ندارد و میزان آسیب پذیری تمام آن ها در بازه کم (350/0-200/0) قرار دارند.
پهنه بندی آسیب پذیری مناطق شهری در برابر زلزله با استفاده از تکنیک WLC وOWA مورد شناسی: منطقة 7 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از عوامل مخرب و تهدیدکنندة حیات انسانی است که همه ساله خسارت های جانی و مالی زیادی بر کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه وارد می سازد. کشور ایران نیز به دلیل ساختار طبیعی مخاطره آمیزش از این قاعده مستثنی نبوده است؛ به طوری که بیشتر شهرهای ایران روی خط زلزله قرار دارند و تهران به عنوان بزرگترین کلان شهر ایران به واسطة وجود گسل های فعال در اطرافش با ریسک بالایی روبه روست. بنابراین با توجه به اینکه روش شناخته شده ای برای تغییر مکانیسم زلزله وجود ندارد و هنوز نمی توان به طور دقیق زمان و مکان وقوع زلزله را تخمین زد، می توان با شناسایی نقاط آسیب پذیر، پهنه بندی و سیاست گذاری صحیح، خسارت های ناشی از زلزله را کاهش داد. در این پژوهش به منظور پهنه بندی آسیب پذیری منطقة 7 تهران در برابر زلزله؛ 10 پارامتر شیب زمین، جهت دامنه، ارتفاع، تراکم جمعیت، فاصله از گسل، کاربری اراضی، فاصله از راه های اصلی، فاصله تا رودخانه های اصلی، جنس زمین (زمین شناسی) و مقدار بارش سالانه؛ از سه شاخص محیطی، کالبدی و اجتماعی انتخاب گردید. نقشة پارامترها در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه و در محیط نرم افزار IDRISI فازی سازی شد. وزن دهی پارامترها به روش ANP انجام و با استفاده از تکنیک های WLC و OWA نقشه ها تلفیق شده و نقشة پهنه بندی آسیب پذیری منطقة 7 تهیه شد. نتایج نشان داد که نواحی شرقی و مرکزی، آسیب پذیری بیشتری نسبت به سایر نقاط دارند.
شبیه سازی رواناب ذوب برف در حوضه شهرچای با استفاده از مدل SRM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت بارش برف در تأمین آب در مناطق کوهستانی، برآورد دقیق آب معادل برف و همچنین تغییرات سطح پوشش آن، در بخش های کشاورزی، انرژی، مدیریت مخزن و هشدار سیل مؤثر است. در این مطالعه، به منظور برآورد رواناب حاصل از ذوب برف در حوضه شهرچای، نخست سطح پوشش برف برای سال آبی 92 با استفاده از تصاویر روزانه ماهوارهترا -مودیس با تفکیک مکانی 1 کیلومتر در محیط نرم افزار ENVI استخراج شد. آنگاه با استفاده از الحاقیه Hec_GeoHMS در نرم افزارGIS، مشخصات فیزیوگرافی حوضه به دست آمد. در مرحله بعد، با وارد کردن داده های پوشش برف، متغیرهای هواشناختی و شاخص های لازم به مدلSRM، رواناب ناشی از ذوب برف شبیه سازی شد. نتایج نشان داد، سهم جریان رودخانه از ذوب برف در ماه های فروردین و اردیبهشت چشمگیر است، ولی با افزایش درجه حرارت هوا در خرداد ماه، سهم باران در جریان پررنگ تر است. همچنین نتایج شبیه سازی بیانگر دقت بالای این مدل است، به طوری که ضریب تعیین (R 2 )معادل 9/0 و درصد خطای حجمی آن (D V )96/1 به دست آمد.
برنامه ریزی راهبردی جهت مکان یابی بهینه پارک های محله ای با استفاده از GIS و تکنیک Fuzzy AHP؛ (مطالعه موردی: منطقه دو شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که مهم ترین کارکرد فضاهای سبز و پارک ها مقابله با آثار سوء گسترش صنعت و کاربرد نادرست تکنولوژی است و موجب افزایش کیفیت زیستی شهرها می شوند. وجود فضاهای سبز و تأثیر آنها در شهرها اجتناب ناپذیر است؛ به طوری که بدون آن ممکن نیست شهرها پایدار باقی بمانند. از این رو برنامه ای هدفمند جهت توسعه اینگونه فضاها در شهرهای حاضر نیاز می باشد. برای این منظور ابزار و فنون پیشرفته ای ابداع شده اند؛ تا در خدمت تحلیل کاراتر برنامه ریزی شهری قرار گیرند. هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه ای راهبردی جهت مکان یابی پارک های محله ای در منطقه 2 شهر زاهدان می باشد، که با استفاده از تکنیک سوات، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و سیستم های اطلاعات جغرافیایی، الگوی مکان یابی بهینه پارک های محله ای در منطقه 2 شهر زاهدان را ارائه نموده است. ماهیت تحقیق به لحاظ نوع هدف کاربردی و روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. به منظور طبقه بندی و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از مدل های SWOT، FUZZY AHP و شاخص همپوشانی (IO) استفاده شد. برای ایجاد بانک اطلاعاتی، تجزیه و تحلیل اطلاعات و تولید نقشه های مربوطه از سیستم اطلاعات مکانی GIS استفاده شده است و وزن دهی معیارها در نرم افزار Expert choice انجام گرفته است. نتایج پژوهش در اولویت سنجی شاخص ها بیانگر آن است که معیارهای نزدیکی به مراکز مسکونی بعنوان زیر شاخص کالبدی با وزن نسبی (0.368) و تراکم جمعیت بعنوان زیر شاخص اجتماعی با وزن نسبی (0.123) بیشترین اولویت در مکا ن یابی پارک های محله ای را دارند.
امکان سنجی توسعة منطقه ای بر پایة صنعت گردشگری در استان خوزستان با استفاده از مدل ترکیبی FAHP- GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد توسعه همه جانبه و پایدار و جایگزینی منابع جدید کسب درآمد مستلزم بهره گیری از پتانسیل های بالقوه است. گردشگری در قلمرو جغرافیایی ایران یکی از این ظرفیت های بالقوه است که با توجه به اکولوژی طبیعی- انسانی مناطق مختلف ایران، توان تحقق چشم انداز توسعه منطقه ای را دوچندان نموده است. از این رو شناخت جاذبه ها و ارزیابی زیرساخت های گردشگری (اقامتی، پذیرایی، حمل و نقل و ارتباطی) از ارکان اساسی فعالیت گردشگری و بستر ساز توسعه منطقه ای به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته است. با این رویکرد هدف از این پژوهش کاربردی شناسایی و ارزیابی جاذبه ها و زیرساخت های گردشگری در استان خوزستان است. اطلاعات مورد نیاز از بانک داده های موجود و به روش کتابخانه ای گردآوری و به روش توصیفی- تحلیلی تفسیر شده است. روش آنالیز داده ها کمی- کیفی و مبتنی بر روش ترکیبی مدل سازیFAHP و تحلیل مکانی در محیط GIS است. معیارهای مؤثر در رتبه بندی فعالیت گردشگری استان خوزستان پس از انتخاب به روش تحلیل سلسله مراتبی فازی وزن دهی شدند و پس از تعیین اوزان نهایی در محیط GIS، نقشه شاخص ها تهیه گردید. در نهایت پس از اعمال اوزان در لایه های مکانی، نقشه قابلیت شهرستان های مختلف استان به منظور شکل بخشی به توسعه منطقه ای بر پایه گردشگری استخراج شد. تحلیل مکانی یافته ها نشان می دهد که شهرستان اهواز به عنوان برخوردارترین شهرستان بیشترین ظرفیت را برای توسعه منطقه ای ایجاد نموده است. همچنین شهرستان های بندر ماهشهر و آبادان به عنوان شهرستان های نسبتاً برخوردار و سایر شهرستان های استان به عنوان شهرستان های کمتر برخوردار از لحاظ قابلیت های گردشگری مؤثر در توسعه منطقه ای شناسایی شدند. در این راستا وجود جاذبه های گردشگریِ مذهبی و جاذبه های تاریخی با ارزش 19/0 و جاذبه های فرهنگی- یادمانی با ارزش 16/0 بالاترین ارزش وزنی را به خود اختصاص داده اند.
ارزیابی میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری (مطالعه موردی شهرستان آذرشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های تصمیم گیری چند شاخصه مجموعه ای توانمند از تکنیک ها و فرایندها را برای ساختار مسائل تصمیم گیری، طراحی، ارزیابی و اولویت بندی گزینه های تصمیم گیری فراهم می آورد. هدف این مقاله تحلیل میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری در شهرستان آذرشهر با استفاده از معیارهای شیب، جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از محدوده های شهری،فاصله از گسل و فاصله از جاده های اصلی است. از روش های تصمیم گیری چند شاخصه، روش مجموع ساده وزنی[1]، تکنیک رتبه بندی براساس تشابه به حد ایده آل[2]، تکنیک ویکور[3]، روش تحلیل سلسله مراتبی[4]انتخاب شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی در 5 طبقه بسیار نامناسب، نامناسب، تا حدودی مناسب، مناسب و بسیار مناسب طبقه بندی شده و برای ارزیابی میزان روایی روش ها از ضرایب صحت کلی[5] و کاپا[6] توسط نرم افزار ERDAS IMAGINEاستفاده شد. برابر با نتایج به دست آمده، روش تحلیل سلسله مراتبی به ترتیب با ضرایب صحت کلی 93/86 و ضریب کاپا 14/83 درصد بیشترین مقدار روایی را در میان انواع روش های مورد ارزیابی برای پهنه بندی مناسب توسعه شهری به دست آورد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش تحلیل سلسله مراتبی با بیشترین مقادیر نسبت به سایر روش ها بهینه ترین مدل با موضوع موردبحث در منطقه مورد مطالعه است.
برآورد شدت فرسایش و رسوب حوزه ی آبخیز ایور با استفاده از روش تجربی MPSIAC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش و رسوب زایی یکی از مشکلات مهم در مدیریت حوزه های آبخیز کشور می باشد. فرسایش و پیامدهای ناشی از آن، با تشدید بهره برداری انسان از طبیعت از اوائل قرن بیستم، آثار منفی خود را بر اکوسیستم حیاتی وارد ساخته است. مطالعات فرسایش خاک به علت پیامد های نامطلوب زیست محیطی و اقتصادی، شور شدن تدریجی اراضی، از بین رفتن پوشش گیاهی، کاهش حاصلخیزی خاک، افزایش فرسایش و رسوب گذاری، آلودگی شیمیایی خاک و آثار سوء بر مدیریت پایدار اراضی، اهمیّت قابل توجهی پیدا کرده است. جهت برآورد میزان فرسایش و رسوب در زیرحوزه ها و حوزه ی آبخیز ایور استان خراسان شمالی از مدل MPSIAC بر اساس نه فاکتور زمین شناسی، خاک،آب و هوا، رواناب، پستی و بلندی، پوشش زمین، استفاده از اراضی، وضعیت فرسایش سطحی و فرسایش رودخانه ای و انتقال رسوب استفاده شد. بطوری که پس از مشخص شدن نقشه واحد کاری امتیازات مربوط به عوامل نه گانه مدلدر هر واحد کاری برآورد و در هر واحد کاری مقدار رسوب محاسبه گردید. سپس با میانگین وزنی از واحدهای کاری مقدار رسوب برای هر زیرحوزه و کل حوزه برآورد گردید و در نهایت با محاسبه SDRبرای حوزه و زیرحوزه ها مقدار فرسایش محاسبه گردید. با توجه به نتایج حاصل مقدار متوسط فرسایش در کل منطقه به میزان 01/7 تن بر هکتار بر سال و زیرحوزه های I′9 و I′10با داشتن حدود 14 تن فرسایش سالیانه ی خاک، بیشترین مقدار فرسایش را دارا می باشند. از میان رخساره های ژئومرفولوژی نیز رخساره های مسیل با داشتن فرسایشی معادل 32/45 تن بر هکتار اختلاف فاحشی با سایر رخساره ها دارد. زیرحوزه I´9و I´10با مقادیر رسوبدهی بالای 7 تن بر هکتار در سال بیشترین مقدار تولید رسوب را به خود اختصاص داده اند. مقدار متوسط رسوبدهی در کل منطقه به میزان 95/2 تن بر هکتار بر سال و طبقه رسوبدهی متوسط بیشترین مساحت حوزه را به خود اختصاص داده است. واحدهای زمین شناسی Qal (بستر رودخانه) دارای بیشترین مقدار فرسایش می باشد. میزان فرسایش در مناطق مرتفع و سراب حوزه به دلیل بارندگی بیشتر نسبت به نقاط خروجی و پست ترحوزه افزایش می یابد. با افزایش حجم رواناب خصوصاً در بخش های پایینی حوزه میزان فرسایش به شدت افزایش خواهد یافت. از مهمترین عوامل فرسایش و تولید رسوب در حوزه آبخیز ایور نوع تشکیلات زمین شناسی خصوصاً در بخش های خروجی حوزه می باشد. وجود تشکیلات حساس مارنی که در برخی مناطق بطور کامل در سطح زمین ظاهر شده اند و در برخی نقاط نیز در محدوده ی فرسایش های آبراهه ای ظهور پیدا نموده اند، از دلایل وجود فرسایش طبیعی در منطقه می باشد. در بخش های خروجی حوزه میزان فرسایش افزایش یافته و در طبقات زیاد و خیلی زیاد قرار می گیرند.