فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۲۷ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
634 - 655
حوزههای تخصصی:
روستاها، همواره مکانی برای ابداع، نوآوری و خلاقیت هستند. با ورود رویکرد سکونتگاه های خلاق در مناطق روستایی، می توان عدم تمرکز، خلاقیت نیروی انسانی، مشارکت همگانی، توسعه روستایی پایدار را در بطن جامعه روستایی نهادینه کرد. حکمروایی خوب روستایی، پیش شرطی برای رسیدن به موارد ذکرشده به شمار می رود. لذا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل نقش مدیریت مبتنی بر حکمروایی خوب روستایی در توسعه سکونتگاه های خلاق در مناطق روستایی، روستاهای شهرستان رشتخوار انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است و روش پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است. جمع آوری داده ها به دو صورت اسنادی و میدانی (پرسش نامه) در دو بخش حکمروایی خوب روستایی و شکل گیری سکونتگاه های خلاق انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار در روستاهای شهرستان رشتخوار بوده که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 377 خانوار محاسبه و به صورت تصادفی ساده توزیع شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک AHP، مدل تحلیلی سار، مدل ویکور، آزمون پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق مؤید آن است، حکمروایی خوب روستایی توانسته است به وجود آوردن روستاهای خلاق سطح کیفیت زندگی خانوارهای روستایی را تغییر دهد و کیفیت در حد مطلوب برای خانوارهایی که در مناطق روستایی زندگی می کنند به ارمغان بیاورد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، از کل 377 خانوار موردبررسی، در 9/69 درصد از خانوارها، سطح حکمروایی خوب روستایی با توجه به سکونتگاه های خلاق نسبت به 10 سال گذشته افزایش یافته، در 5/19 درصد از خانوارهای بررسی شده، سطح حکمروایی خوب روستایی با توجه به سکونتگاه های خلاق در این محدوده زمانی کاهش یافته است.
امکان سنجی خودکارسازی تعیین تغییرات مناطق جنگلی با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده البرز مرکزی)
منبع:
اکولوژی سرزمین سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
278 - 292
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدفجنگل زدایی یکی از بزرگ ترین چالش های جهانی محیط زیست است، زیرا جنگل ها یکی از مهم ترین اجزای بوم سازگان های جهان هستند و نقش کلیدی در تعدیل اقلیم و تنظیم چرخه های مختلف بیوشیمیایی دارند. جنگل های شمال ایران یکی از باارزش ترین اکوسیستم های جنگلی ایران به شمار می روند و ازنظر تنوع گونه های گیاهی جزو جنگل های غنی محسوب می شوند. بنابراین، تشخیص تغییرات سطوح در جنگل ها با کمک داده های چندزمانی به ما این امکان را می دهد که با شناسایی خودکار این تغییرات از تخریب بیشتر جلوگیری نماییم. هدف اصلی این تحقیق شناسایی آستانه ها و اعمال آن ها بر روی تصاویر شاخص تفاوت گیاهی نرمال شده (NDVI) در سنجنده مودیس و پایش خودکار مناطق جنگلی است.مواد و روش هااین تحقیق در منطقه حفاظت شده البرز مرکزی با وسعت بیش از ۳۹۸ هزار هکتار و پوشش گیاهی بسیار غنی با بیش از ۱۱۰۰ گونه گیاهی انجام شد. در این تحقیق محصول MOD13Q1 سنجنده مودیس و شاخص NDVI با وضوح مکانی ۲۵۰ متر و وضوح زمانی ۱۶ روز و همچنین تصاویر محصول MCD12C1 سنجنده مودیس با تفکیک مکانی 5600 متر و تفکیک زمانی یک ساله در سه لایه با طرح های طبقه بندی برنامه بین المللی ژئوسفر – بیوسفر (IGBP)، دانشگاه مریلند (UMD) و طرح مشتق شده مودیس (LAI) استفاده شد. تصاویر NDVI ۱۶ روزه با الگوریتم حداکثر مقدار به تصاویر ماهانه تبدیل شدند و الگوریتم PCA با ۲۵ مؤلفه برای حذف خطا ها بر روی آن ها اعمال شد. با استفاده از سامانه گوگل ارث، ۵ چندضلعی تصادفی در مناطق جنگلی بکر انتخاب شد تا مقدار پیکسل ها تخمین زده شده و درنهایت آستانه تعیین شود. همگنی پوشش گیاهی با استفاده از MCD12C1 موردبررسی قرار گرفت. آستانه جنگل با محاسبه میانگین و انحراف معیار مناطق نمونه، طی یک دوره ۱۶ ساله تعیین شد. درنهایت، تغییرات با اعمال آستانه بر روی تصاویر سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۱۶ و اعمال عملیات بولین با عملگرهای and و or روی آن ها شناسایی شد. سپس با استفاده از سامانه گوگل ارث اعتبار سنجی این نقاط انجام شد.نتایج و یافته هابا اعمال PCA روی تصاویر به همراه حفظ اطلاعات اصلی، میزان خطا تا حد مطلوب کاهش یافت. نتایج بررسی همگنی پوشش گیاهی در ۵ منطقه نمونه نشان داد که در سه لایه طبقه بندی، همگن بوده و از طبقه جنگل های پهن برگ خزان کننده هستند. نتایج محاسبات انحراف معیار و میانگین ماهانه ارزش جنگل حاکی از آن است که ماه های جون، جولای و اوت (۱۱ خرداد الی ۹ شهریور) برای بررسی تغییرات پوشش جنگلی منطقه مورد مطالعه مناسب هستند. آستانه برای این ماه ها به ترتیب برابر با 55/8596، ۸۰۰۰ و 51/8497 به دست آمد. با اعمال آستانه ها بر روی تصاویر در این سه ماه در سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۱۶ و کسر این تصاویر از یکدیگر، پیکسل هایی که ارزش جنگلی خود را ازدست داده بودند، مشخص شدند. درنهایت، پس از انجام عملیات بولین ، ۲۰۰ پیکسل با مساحت تقریبی ۲۳/۱۷۲۸ هکتار به عنوان نقاط تغییریافته با کاهش پوشش جنگلی شناسایی شد. پس از بررسی، دقت کلی برای نقاط تعیین شده برابر با 5/88 درصد بود. بنابراین با اعمال آستانه های تعیین شده، امکان تشخیص خودکار تغییرات در عرصه های پوشش جنگلی به صورت به روز و مستمر فراهم است.نتیجه گیریبه طورکلی منطقه حفاظت شده البرز مرکزی یکی از مراکز مهم جنگلی کشور است و بر اساس نتایج به دست آمده طی 16 سال به دلایل مختلف، مقدار قابل توجهی از جنگل ها دچار تخریب شده یا ازدست رفته است. همچنین نتایج این تحقیق حاکی از اهمیت استفاده از روش های خودکار در شناسایی تغییرات پوشش جنگلی با اعمال آستانه های معین بر روی تصاویر شاخص NDVI سنجنده مودیس در سنجش ازدور است.
ساخت خشت فشرده با استفاده از پسماندهای ریشه فرش و تقویت آن با پایدار کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۱۲۴-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
بلوک خاک فشرده، ارزان بوده، برای تهیه آن از منابع محلی استفاده می شود و به منظور کسب مقاومت کافی، به جای پخته شدن تحت فشار بالا قرار گرفته، فشرده سازی و متراکم می شود، به همین دلیل نسبت به دیگر مصالح ساختمانی از انرژی نهفته کمتری برخوردار است. یکی از معایب بلوک خاک فشرده برای اینکه به عنوان سیستم باربر (یا جزئی از آن) در ساختمان استفاده شود، مقاومت کم آن اس ت. بسیاری از راهکارهایی که در سال های اخیر برای افزایش مقاومت بلوک های خاکی ارائه شده است، پایداری بلوک های خاک فشرده را خدشه دار می کند. این مسئله که بتوان از زباله ها و ضایعات تولیدی الیاف تولید کرده و در ساخت و تقویت بلوک های خاکی از آن ها استفاده کرد، علاوه بر بهبود عملکرد بلوک های خاکی می توان بخشی از زباله تولیدی را به شیوه ای پایدار مورداستفاده قرار داد. در این پژوهش از الیاف ضایعات صنعتی ریشه فرش (با درصدهای 05/0، 1/0 و 2/0)، به منظور تقویت بلوک های خاک فشرده استفاده شد و برخلاف عمده پژوهش ها، تنها از آهک هیدراته سنتی (4 درصد جرمی خاک) به عنوان تثبیت کننده استفاده شده است (چراکه سیمان پرتلند منجر به افزایش هزینه و اثرهای زیست محیطی خواهد شد). در این پژوهش، ترکیبات در فرم اصلی بلوک (نه نمونه مکعبی یا استوانه ای)، مورد آزمون قرار گرفتند و نتایج حاصل از آزمایش مقاومت فشاری و خمشی نشان داد که وجود آهک در بلوک خاک فشرده تأثیر مثبت داشته و منجر به افزایش مقاومت بلوک در تمامی ترکیبات خواهد شد و حضور 2/0 درصد الیاف (ریشه فرش) می تواند عملکرد بلوک خاک فشرده را بهبود بخشد. حضور الیاف علاوه بر تغییراتی که در مقاومت فشاری و خمشی نهایی بلوک ایجاد می کند باعث کاهش تردی و شکنندگی بلوک شده و در بلوک های خاک فشرده مانند پل در بین ترک ها عمل کرده و باعث می شود بلوک وارد مرحله سخت شوندگی شده و دچار تغییر شکل دائمی شود تا مانع فروپاشی ناگهانی و بدون اخطار بلوک ها شود.
پارادایم پیشرفت، تنشی جوهری در برنامه ریزی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول اجتماعی و ویرایش متن جوامع، بدون داشتن اهدافی خاص آن هم در سپهری معنایی که اصطلاحاً به آن پارادایم گفته می شود؛ امکان پذیر نمی نماید. پارادایم "پیشرفت" که حاصل تامل ایرانیان در مواجه با پارادیم "توسعه " در یک قرن اخیر است؛ رفته رفته به درجه ای از بلوغ میل کرده که زمان فراهم آوردن زمینه های اجرای آن را طلب می کند. بدون تردید هر پارادایمی دارای ریشه های معرفتی، خاستگاه، دکترین و اهداف خاصی است و تحقق آن محتاج شکل گیری سه نظام یعنی نظام حکمرانی، علمی- فلسفی و فرهنگی است. پارادایم "پیشرفت" را باید زبان ناملموس رفتاری انقلاب جامعه ایرانیان تفسیر کرد و حاصل کار محققان ایران، در مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را تدوین این زبان رفتاری به سندی راهبردی دانست. نتایح حاصل از فرایند طی شده در اندیشکده آمایش بنیادین که بر اساس روش تحلیل ژانت صورت گرفته نشان می دهد که: *پارادایم پیشرفت براساس پنج اصل یعنی تعادل فضایی، راستی و درستی، زیست پذیری و تاب آوری سرزمینی، هویت مکانی، و جمهور بدنبال دستیابی به فراورش مدنی است. * پارادایم پیشرفت درمقایسه با پارادایم توسعه دارای تنشی جوهری است.
تبیین پیشران های طراحی فضای زیرین پل های شهری با رویکرد پایداری اجتماعی و پویایی فضایی (مورد پژوهی: فضای زیر پل رو گذر خواجه رشید همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین پیشران های زیر پل های شهری با رویکرد پایداری اجتماعی و پویایی فضایی در آینده شهر انجام شده است، تا بتوان چارچوبی جهت طراحی بهینه و مطابق با پایداری اجتماعی و سرزندگی و پویایی این فضاها تبیین کرد. روش پژوهش بر اساس هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی و تحلیلی و از نوع همبستگی است که با تکنیک پیمایشی انجام شده است. گردآوری داده ها با روش اسنادی و میدانی انجام شده است. نرم افزارهای مورد استفاده در این تحقیق SPSS و Lisrel می باشند. اعتبار سنجی شاخص های تحقیق از طریق روش دلفی(تعداد 10 متخصص) و روش آلفای کرونباخ انجام شد. برای تبیین شاخص ها از تحلیل عاملی تاییدی و جهت تحلیل داده ها از آزمون T تک نمونه ای، رگرسیون چند متغیره، مدل اندازه گیری تحلیل عاملی و برای بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کولوموگروف-اسمرینوف استفاده شد. جامعه آماری تحقیق، شهروندان شهر همدان در اطراف محدوده پل روگذر خواجه رشید، به تعداد 250 نمونه می باشند. سنجش شاخص های تحقیق با طیف لیکرت و با میانگین مفروض 3 و تعداد 5 معیار(عملکردی، پایداری اجتماعی، زیست محیطی، بصری، کالبدی ادراکی) و 24 شاخص صورت گرفت. میانگین کل شاخص ها برابر با 2.95 می باشد که از میانگین مفروض(3) پایین تر است. با استفاده از ضریب بتا بیشترین پیوند رگرسیون بین معیار پایداری اجتماعی و طراحی زیر پل های شهری (r=0.784) است. نتایج نشان می دهد 43 درصد(واریانس (0.43)) از پویایی و پایدارای اجتماعی زیر پل های شهری، تحت تأثیر متغیرهای (عملکردی، پایداری اجتماعی، زیست محیطی، بصری، کالبدی ادراکی) است که نشان می دهد تناسب و مطلوبیت بالایی داشته و از قدرت تبیین و پیش بینی لازم در موضوع پژوهش برخوردار است.
بررسی خطر وقوع سیلاب شهرستان مشکین شهر با استفاده از مدل های WMS و HEC-RAS
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
373 - 401
حوزههای تخصصی:
سیلاب یکی از مهم ترین و مخرب ترین بلایای طبیعی در سراسر جهان است. در دهه گذشته میزان وقوع سیلاب های مخرب به دلیل افزایش دما، گسترش شهرسازی و تغییر خصوصیات حوضه آبریز همراه با ایجاد تغییر کاربری اراضی و استفاده نادرست از زمین افزایش یافته است. هدف از این پژوهش بررسی سیلاب مشکین شهر با استفاده از مدل های WMS و HEC-RAS می باشد. در تحقیق حاضر با استفاده از مدل WMS، مدل سازی حداکثر سیلاب و تعیین هیدروگراف سیلاب برای دوره ها ی بازگشت 5، 10 و 25 ساله صورت گرفته است. حداکثرسیلاب برای حوضه A با دوره های بازگشت ذکر شده به ترتیب برابر با84/0، 33/1 و 08/2 متر مکعب بر ثانیه می باشد. برای حوضه B به ترتیب برابر با 80/0، 27/1و 2 متر مکعب بر ثانیه می باشد. همچنین حداکثر سیلاب برای حوضه C با دوره های بازگشت ذکر شده به ترتیب برابر با 97/0، 55/1 و 24/2 متر مکعب بر ثانیه می باشد. نتایج حاصل از هیدروگراف سیلاب نشان می دهد با افزایش دوره بازگشت میزان نفوذ در حوضه کاهش پیدا کرده و دبی سیلاب زودتر اتفاق افتاده است. همچنین با افزایش دوره بازگشت زمان اوج هیدروگراف کاهش یافته است از طرفی با افزایش دوره ی بازگشت زمان پایه هیدروگراف و زمان فروکش سیل نیز افزایش می یابد. برای پهنه بندی سیلاب اطلاعات به دست آمده از مدل WMS به مدل HEC-RAS وارد شده است. با توجه به پروفیل طولی و نمای3 بعدی از پهنه بندی سیل می توان نتیجه گرفت که با افزایش دوره بازگشت، ارتفاع سطح آب در پروفیل طولی افزایش یافته است. همچنین به وضوح در نمای3 بعدی مشاهده می شود که سیل مناطق بیشتری را فراگرفته است.
مدل توسعه اقتصادی اجتماعی کارآفرینی روستایی در تعاونی های کشاورزی، احیاء، بهره برداری و توسعه جنگل استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحولات امروزی ساختار اقتصادی دنیا را دگرگون ساخته است. رقابت پذیری در اقتصاد جهانی بدون توجه کافی به رویکردها و روش های خلاقانه امکان پذیر نمی باشد. کارآفرینی با بدل شدن به مقوله ای تحول آفرین در اقتصاد تمامی جوامع به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و فرهنگی شناخته شده و نقش اساسی در فرآیند توسعه پایدار کشورها ایفا می کند. در عصر حاضر اهمیت شرکت های نوآور و کارآفرین به اندازه ای است که نیرو محرکه اقتصاد کشورها شناخته می شوند. کارآفرینی نوآوری را در سازمان نهادینه ساخته و تعالی اقتصاد کشور را به دنبال خواهد داشت. کارآفرینی در مناطق روستایی نقش مهمی در توسعه اقتصاد روستایی دارد. توسعه کارآفرینی در شرکت های تعاونی راهکاری مؤثر برای تعالی این سازمان ها می باشد. این رویکرد به رشد و توسعه تعاونی ها کمک نموده و در بهبود کسب و کار، افزایش درآمد و سود آوری برای آن ها نقش بسزایی دارد. از این رو تلاش برای زمینه سازی در جهت توسعه کارآفرینی در تعاونی ها یکی از اولویت های برنامه های توسعه بخش تعاون به حساب می آید. لذا، هدف پژوهش حاضر نیز ارائه مدلی برای توسعه کارآفرینی سازمانی در تعاونی های کشاورزی، احیاء، بهره برداری و توسعه جنگل استان مازندران بود. به این منظور 5 تعاونی با تعداد نمونه آماری 201 نفر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده از پرسشنامه های ساختارمند استفاده شد. همچنین در بخش تحلیل داده های توصیفی از نرم افزار SPSS، در بخش آزمون ابزار پژوهش و آزمون فرضیه ها از نرم افزار SmartPls و به منظور ارائه مدل توسعه از روش شبکه عصبی پرسپترون چندلایه استفاده گردید. نتایج نشان داد که ابزار پژوهش از اعتبار همگرای (روایی و پایایی) مناسبی برخوردار است و با توجه به آزمون وارسی اعتبار اشتراک، نیز ابزار اندازه گیری از کیفیت قابل قبولی برخوردار است. همچنین، از 15 فرضیه بررسی شده، 13 فرضیه تأیید و دو فرضیه نیز رد شدند. در نهایت با توجه به مدل توسعه کارآفرینی پنج متغیر: "ویژگی های مدیران"، "ویژگی های کارکنان"، "سبک رهبری تعاونی"، "ساختار سازمانی" و "سیستم پاداش" حائز بیشترین اهمیت در مدل شدند و درصد بیشتری از متغیر توسعه کارآفرینی سازمانی را تبیین نمودند.
ارزیابی توانمندی های ژئوتوریسمی شهرستان دماوند با استفاده از روش های زوروس و کامنسکو
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
332 - 348
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم به عنوان یکی از ارکان گردشگری، نقش مهمی در توسعه اقتصادی مناطق دارد. شهرستان دماوند به دلیل قرار گرفتن در دامنه های جنوبی البرز و وضعیت هیدرواقلیمی و همچنین موقعیت سیاسی (نزدیکی به شهر تهران) که دارد، پتانسیل بالایی جهت اهداف توسعه ژئوتوریسم دارد و به همین دلیل در این پژوهش به ارزیابی توانمندی های ژئوتوریسمی این شهرستان پرداخته شده است. این پژوهش بر مبنای روش های توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش از اطلاعات کتابخانه ای، اطلاعات بدست آمده از بازدیدهای میدانی، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر و لایه های مختلف اطلاعاتی، به عنوان داده های تحقیق استفاده شده است. همچنین در این پژوهش از روش های زوروس و کامنسکو جهت ارزیابی ژئوسایت ها استفاده شده است. این پژوهش در دو مرحله کلی انجام شده است که در مرحله اول، ژئوسایت های مستعد شهرستان دماوند شناسایی شده است و در مرحله دوم نیز با استفاده از روش های زوروس و کامنسکو به ارزیابی آن ها پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله از روش زوروس، ژئوسایت دره کیلان با 68 امتیاز دارای بالاترین امتیاز بوده است و در روش کامنسکو، ژئوسایت دشت مشا با 68 امتیاز دارای بالاترین امتیاز بوده است. در مجموع نتایج حاصله از دو روش (میانگین امتیاز) نشان داده است که دره کیلان و دشت مشا با میانگین 5/67 امتیاز، دارای بالاترین امتیاز هستند و به-عنوان باارزش ترین ژئوسایت های شهرستان دماوند محسوب می شوند. بعد از این ژئوسایت ها، ژئوسایت های دریاچه های تار و هویر و سایت پرواز چنار شرق با میانگین 5/65 امتیاز، دارای بالاترین امتیاز هستند.
واکاوی نقش گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
473 - 489
حوزههای تخصصی:
تنوع ابعاد و پیچیدگی های صنعت گردشگری متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینه های ویژه ای برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری می طلبد. گردشگری روستایی در واقع بخشی از بازار گردشگری بوده که می توان آن را ابزار مهم ی ب رای توسعه اقتصادی- اجتماعی و اکولوژیکی جوامع روستایی قلمداد کرد. توسعه گردشگری روستایی می تواند نقش مهمی در تجدید حیات روستاها، ایجاد اشتغال و درآمد برای روستاییان و در نهایت توسعه کشور به طور اعم و توسعه روستایی به طور اخص داشته باشد . هدف پژوهش حاضر واکاوی نقش گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه می باشد. ماهیت پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی- تحلیلی می باشد. نمونه آماری پژوهش 320 نفر از سرپرستان خانوار پنج روستای هدف گردشگری شهرستان پاوه شامل؛ شمشیر، داریان، خانقاه، دشه و هجیج می باشد. نحوه ی توزیع پرسشنامه در میان سرپرستان خانوار ها تصادفی ساده می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد گردشگری توانسته در سطح مطلوبی بر در آمد و اشتغال در توسعه روستا تأثیر داشته باشد و در سطح متوسطی بر تحولات فرهنگی، تغییرات کالبدی – فضائی و تعاملات اجتماعی تاثیر داشته است، اما در شاخص زیست محیطی سرپرستان خانوار تأثیر توسعه گردشگری را منفی و کمتر از مطلوبیت عددی ارزیابی کرده اند. اولویت بندی مؤثرین شاخص ها در تأثیر گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه نشان می دهد؛ شاخص در آمد و اشتغال بیشترین اهمیت را دارد. شاخص تحولات فرهنگی در رتبه دوم، شاخص تغییرات کالبدی – فضائی در رتبه سوم ، شاخص تعاملات اجتماعی در رتبه چهارم و نهایتاً شاخص زیست محیطی در رتبه آخر و کم اهمیت ترین می باشد.
بررسی چالش های دریابانی چابهار در مبارزه با قاچاق مواد مخدر با تاکید بر بُعد انسانی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
351 - 372
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران به دلیل قرار داشتن در همسایگی کشور افغانستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر جهان و همچنین از این جهت که کوتاه ترین، با صرفه ترین و مهم ترین مسیر ترانزیت بین المللی مواد مخدر از شرق به غرب جهان است، یکی از آسیب پذیرترین کشورهای جهان در مقابله با قاچاق مواد مخدر است. شواهد نشان می دهد که اقدامات انجام گرفته در حوزه های مختلف با همکاری دستگاه های گوناگون جهت کنترل قاچاق مواد مخدر تاثیرات زیادی در این حوزه داشته است. یکی از مهمترین سازمان ها در حوزه یاد شده مرزبانی ناجا و به خصوص دریابانی چابهار می باشد که با اقدامات خود سعی در کاهش ترانزیت مواد مخدر داشته است. هر چند دریابانی چابهار تاکنون توانسته اند اقدامات بسیار مناسبی را در جلوگیری از ورود مواد مخدر به کشور داشته باشد اما خود با چالش هایی روبرو است؛ این تحقیق با روش کیفی و مصاحبه با 30 کارشناس حوزه پژوهش انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مرزهای شرقی ایران به دلیل طولانی بودن با دولتهای ورشکسته و بی ثبات همچون افغانستان و پاکستان، عوامل ژئوموفولوژیکی همچون اتصال استانهای شرقی با دشت لوت و برخی از عوامل داخلی مثل شرایط اقتصادی نامناسب مناطق مرزی، مهمترین منطقه قاچاق مواد مخدر به داخل کشور بوده و زمینه مناسبی را برای رشد و گسترش قاچاق مواد مخدر در این منطقه فراهم نموده است.
تحلیل ساختاری مؤلفه های انگیزه، شدت بازدید و تجربه بر رضایتمندی و تمایلات رفتاری گردشگران در نواحی مقصد با تأکید بر کووید-19 (مطالعه موردی: استان مازندران)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
484 - 515
حوزههای تخصصی:
همه گیری کووید-19 تلفات بی سابقه ای بر سفر و گردشگری، زندگی و معیشت وارد کرده است. به دلیل شیوع کووید-19؛ رفتارها، خواسته ها و حتی ویژگی های افراد برای سفر تغییر کرده است. شناسایی تغییر رفتار مصرف کنندگان، به ویژه در انتخاب مقصد و خدمات، در بازسازی اعتماد ازدست رفته گردشگران و احیای گردشگری حیاتی است. لذا هدف این پژوهش، تحلیل ساختاری مؤلفه های انگیزه، شدت بازدید و تجربه بر رضایتمندی و تمایلات رفتاری گردشگران در نواحی مقصد با تأکید بر کووید-19 در استان مازندران است. روش پژوهش، توصیفی–تحلیلی مبتنی بر پژوهش های میدانی است. جامعه آماری پژوهش را گردشگران ورودی به استان مازندران در زمان شیوع ویروس کووید-19 تشکیل می دهند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 385 برآورد شد. تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده توسط پرسشنامه با سؤالات بسته، با دو نرم افزار SPSS 27 و Smart PLS 3 انجام شد. یافته ها نشان می دهد که از میان متغیرهای پژوهش، تجربه و شدت بازدید با رضایتمندی و تمایلات رفتاری رابطه معناداری دارند. انگیزه گردشگری با رضایتمندی و تمایلات رفتاری رابطه معناداری ندارد. همچنین بین رضایتمندی و تمایلات رفتاری نیز رابطه معناداری مشاهده نشد.
عوامل سیاسی-امنیتی موثر بر همگرایی اقلیم کردستان عراق با ایران در مقیاس های جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای، دارای مناطق پیرامونی گسترده است؛ مرزهای طولانی و همسایگان متعدد در سطوح جهانی، منطقه ای، ملی و فرو ملی برای ایران طیفی از فرصت های گوناگون را در راستای ایجاد همگرایی منطقه ای در برداشته است. در این میان یکی از گروه های هویتی استراتژیک در داخل و پیرامون ایران در راستای ایجاد بسترهای همگرایی کردها هستند. ایران با توجه به ظرفیت کردها در منطقه می تواند با شناخت عوامل همگرا کننده منافع ملی خود را تأمین کند. یکی از واحدهای فدرال در چارچوب کشور عراق که با فروپاشی رژیم بعث از کنشگری سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی در مقیاس منطقه ای و جهانی برخوردار بوده و دارای تأثیرات و پیوند مشترک فرهنگی - تاریخی با ایران است اقلیم کردستان عراق است. هدف اصلی این مقاله بررسی عوامل موثر در همگرایی اقلیم کردستان با ایران در مقیاس های جغرافیایی است. با توجه به اهمیت موضوع این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که در سطوح فرو ملی، ملی، منطقه ای و جهانی کدام عوامل ژئوپلیتیکی در بعد سیاسی-امنیتی در همگرایی اقلیم کردستان عراق با ایران موثر هستند. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به معادلات ژئوپلیتیکی در منطقه عوامل مربوط به مقیاس منطقه ای بیشترین تأثیر را در همگرایی اقلیم کردستان عراق با ایران دارد که این عوامل شامل 1. انزوای ژئوپلیتیکی اقلیم کردستان عراق در منطقه و وابستگی به ایران 2. آسیب پذیری امنیتی اقلیم کردستان عراق در برابر تهدیدات و وابستگی به ایران 3. شکست روند صلح کردهای ترکیه با حکومت و حضور نظامی ترکیه در اقلیم کردستان عراق 4. تأثیر ایران در آینده ساختار سیاسی سوریه و تأثیر آن بر اقلیم کردستان عراق هستند. همچنین همگرایی و همکاری اقلیم کردستان عراق و ایران در امنیت و توسعه ایران و عراق تأثیر دارد. روش تحقیق کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و منابع کتابخانه ای است.
تأثیر گردشگری بر اقتصاد روستاهای بین راهی (مورد مطالعه: روستای گوراب و شهر زنگنه شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
346 - 361
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری به عنوان یکی از پرشتابان ترین بخش های اقتصادی و یکی از مناسب ترین ابزارهای بازآفرینی و احیای مجدد مناطق روستایی برای نیل به توسعه پایدار مطرح است. در این رابطه، روستاهای بین راهی به دلیل موقعیت خود، خدمات گردشگری و فروش سوغات و محصولات و فرآورده های کشاورزی و باغداری به مسافران و گردشگران ارائه می کنند که نقش کلیدی در توسعه اقتصادی آن ها دارد. بر این اساس، هدف از این پژوهش شناخت و تحلیل نقش گردشگری بر اقتصاد روستاهای بین راهی در روستا شهر زنگنه و گوراب است که در کنار بزرگراه اراک - ملایر واقع شده اند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری، ساکنین روستای گوراب و شهر زنگنه است که با فرمول کوکران تعداد 266 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. اقتصاد گردشگری روستایی شامل پنج مؤلفه بازساخت اقتصادی، پایداری اقتصادی، گردشگری کشاورزی، گردشگری غیر کشاورزی و مشارکت جامعه محلی است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج حاکی از تأثیر معنادار ارائه خدمات به گردشگران و مسافران بین راهی بر اقتصاد گردشگری این سکونتگاه ها دارد. همچنین با تحلیل معیار R2، بیشترین تأثیر خدمات به گردشگران به بازساخت اقتصادی با مقدار 385/0 و کمترین تأثیر آن به مشارکت جامعه محلی با مقدار 241/0 به دست آمد. جهت توسعه اقتصاد گردشگری روستاهای بین راهی، استفاده از ظرفیت ها و فراهم کردن زیرساخت ها و امکانات رفاهی و اقامتگاه های بوم گردی، منطبق با ویژگی های محیطی امری ضروری است.
شناسایی پتانسیل های ژئوتوریستی شهرستان شبستر با استفاده از مدل های دینامیکی و فیولت
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
516 - 544
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یکی از پیشروترین فعالیت های مطرح شده در جوامع جهانی بوده است و گردشگری روستایی از جدیدترین نوع گردشگری می باشد. ژئوتوریسم به صورت چندبعدی بوده و به بررسی ویژگی های اجتماعی، فرهنگی، فیزیکی، اقتصادی و سیاسی می پردازد. حفظ محیط زیست و شناخت منطقه ای با ویژگی های زمین شناسی، زیست محیطی و طبیعی از اهداف منحصر به فرد ژئوتوریسم می باشد. هدف از این پژوهش شناسایی پتانسیل های ژئوتوریستی شهرستان شبستر با استفاده از مدل های دینامیکی و فیولت است. منطقه مورد مطالعه شامل منطقه ژئوتوریستی شبستر انتخاب شده است. با بررسی و ارزیابی پتانسیل های ژئوتوریستی شهرستان شبستر با روش فیولت نتایج حاصل نشانگر مجموع امتیاز 75/9 از مجموع امتیاز های نرخ گردشگری و مدیریت در زمینه های مختلف علمی، فرهنگی ،حفاظتی و ارزش استفاده دارای توان ژئوتوریستی می باشد. همچنین نتایج حاصل از مدل دینامیکی، دربین مولفه های علمی از کارشناسان تمامیت(بی عیبی) امتیاز بدست آمده برابر با 68/4 می باشد و بیشترین امتیاز ازنظر گردشگران برابر با منابع آموزشی می باشد. همچنین باتوجه به پرسشنامه های بدست آمده از کارشناسان و گردشگران بیشترین امتیاز از نظر ارزش مازاد مربوط به مولفه ارزش چشم با امتیاز به ترتیب 72/4 و91/0 محاسبه گردید بنابراین پیشنهاد می گردد برای توسعه ی فعالیت های ژئوتوریستی در منطقه ی مورد مطالعه شناسایی مناطق از سامانه مجازی صورت گیرد. بنابراین نتیجه گیری می شود با شناسایی پتانسیل های ژئوتوریستی شهرستان شبستر و توسعه توانمندی ها منجر به توسعه مناطق ژئوتوریستی و جذب گردشگر خواهد شد.
کاربست نظریه قابلیت های محیط جهت خلوت گزینی ساکنین در مسکن معاصر؛ مطالعه موردی: آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۶۲-۴۹
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش نرخ رشد جمعیت و بالا رفتن قیمت زمین و مسکن، مساحت آپارتمان های مسکونی در کلان شهرها کاهش یافته که منجر به تعرض به خلوت و حریم شخصی ساکنین آپارتمان ها گردیده است. بااین حال ازآنجایی که باید قابلیتی در محیط وجود داشته باشد که یک رفتار در آن محیط تحقق یابد، می توان از هر یک از قابلیت های موجود در محیط به منظور خلوت گزینی بهره جست. این پژوهش با رویکردی ترکیبی و بر اساس روش توصیفی - تحلیلی و پیمایشی به بررسی ماهیت خلوت و چگونگی تحقق آن ازطریق نظریه قابلیت های محیطی می پردازد. در این پژوهش این پرسش مطرح است که چگونه می توان از نظریه قابلیت های محیط به منظور خلوت گزینی ساکنین آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه بهره جست؟ که به منظور پاسخ به پرسش اصلی تحقیق پس از مطالعات کتابخانه ای و بررسی مبانی نظری، تعدادی نمونه مطالعاتی انتخاب و به بررسی وضع موجود در آنان از منظر امکان سنجی کاربست نظریه قابلیت های محیط به منظور خلوت گزینی پرداخته شد. در ادامه بر اساس مؤلفه های تنظیم شده بر پایه مطالعات کتابخانه ای و وضع موجود در نمونه های موردمطالعه، پرسش نامه های تخصصی در اختیار جامعه آماری متخصص قرار داده شد. روش تجزیه وتحلیل داده ها در این بخش با استفاده از آزمون T-Test، فریدمن، تحلیل عاملی و روش مدل سازی معادلات ساختاری است که در این بخش از پژوهش از دو نرم افزار smartpls3 و spss22 استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بعد «فرهنگی - اجتماعی» با میانگین رتبه ای 43/2 بیشترین تأثیر را از منظر چگونگی خلوت گزینی و تحقق آن در مسکن از سوی ساکنین ایفا می کند. در ادامه بعد «کالبدی» با میانگین رتبه ای 01/2 و بعد معنایی با میانگین رتبه ای 56/1 به ترتیب بعد از بعد «فرهنگی - اجتماعی» بیشترین تأثیر را بر خلوت گزینی ساکنین آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه ایفا می کند. بر اساس نتایج تحقیق، یکی از علل تنزل کیفیت خلوت گزینی ساکنین توجه صرف طراحان به ویژگی های عملکردی در طراحی و عدم توجه به ویژگی های فرهنگی و الگوهای رفتاری آنان است.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه آینده شهرهای هوشمند پایدار با تأکید بر مدیریت بهینه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
116 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه بهینه سازی مصرف انرژی با توجه به نیاز پیچیده و فراوان شهرها به انرژی از یک طرف و بحران ناشی از مصرف سوخت های فسیلی در شهرها و پدیده گرمایش زمین از طرف دیگر، امری ضروری است. در این راستا توسعه شهرهای هوشمند و پایدار که عوامل مختلف پایداری را در شهرهای هوشمند در نظر می گیرند، نشان دهنده رویکردی مهمی برای صرفه جویی در مصرف انرژی و ترویج گذار به سمت انرژی پاک از طریق دیجیتالی شدن است. شهر هوشمند به معنای شهری است که ساخت آن بر اساس فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) توسعه داده شود؛ و توسعه پایدار شهری به عنوان «فرایند تغییر در محیطی است که توسعه اقتصادی را در عین حفظ منابع و ارتقای سلامت فرد، جامعه و اکوسیستم تقویت می کند». حجم زیادی از ادبیات بیان می کند که حوزه فناوری و چگونگی تأثیر ویژگی ها و قابلیت های سازمانی بر اجرای آن از جنبه اصلی شهرهای هوشمند است و جنبه های طراحی در این زمینه نادیده گرفته شده است. در حالی که شهرهای پایدار مفاهیم و اصول طراحی را در نظر گرفته و جنبه های هوشمند را نادیده می گیرند. از این رو، با ادغام این دو مفهوم می توان از شهرهای هوشمند پایدار صحبت کرد. شهر هوشمند پایدار، به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات برای برآوردن نیازهای ساکنان فعلی خود بدون به خطر انداختن افراد دیگر یا نسل های آینده است که دستیابی به توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی را تسهیل می کند. با این حال، سیاست گذاران و ذی نفعان مرتبط با شهر هوشمند فاقد توصیه های کاربردی بر مبنای پژوهش برای حمایت از توسعه شهر های هوشمند پایدار هستند. زمانی که دولت ها عوامل مختلفی را در سیاست های مرتبط با توسعه شهر های هوشمند پایدار در نظر نگیرند، ممکن است نتوانند خدمات باکیفیتی را به شهروندان ارائه کنند. در نتیجه هدف اصلی پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است و سؤال های پژوهشی در نظر گرفته شده در مقاله حاضر این است: عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی کدام است؟ عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر در توسعه شهر هوشمند پایدار کدام است؟ برای پاسخ به سؤال های مطرح شده، این مقاله نوعی مدل برای چگونگی راه حل های مرتبط با آن ها در دستور کار شهر هوشمند پایدار پیشنهاد می کند. نتایج این پژوهش کمک می کند تا مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری تصویری واضح از بخش توسعه شهر هوشمند پایدار داشته باشند.
مواد و روش هاهدف تحقیق حاضر، ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است. به همین دلیل از آزمون آماری دوجمله ای و روش دیمتل فازی استفاده شده است. هر دو جزء فنون کمی هستند و از داده های کمی برای تحلیل استفاده می کنند. آزمون دوجمله ای یک آزمون ناپارامتریک برای غربال عوامل است. با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دوجمله ای اقدام به محاسبه سطح معناداری برای عوامل صورت می گیرد و عواملی که ضریب معناداری آن ها بیشتر از 05/0 باشد، حذف می شوند. دیمتل روشی است که جهت و شدت روابط مستقیم و غیرمستقیم میان عوامل موجود در یک سیستم پیچیده را از طریق محاسبات ماتریسی و نظریات مرتبط ریاضی شناسایی می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف، اکتشافی (به دلیل شناسایی عوامل مؤثر پژوهش)؛ از منظر جهت گیری، کاربردی (کاربرد نتایج در تحلیل عوامل مهم توسعه شهر هوشمند پایدار) و از نظر روش شناسی آمیخته است. جامعه نظری پژوهش شامل اساتید، خبرگان و مدیران و کارشناسان است. همچنین روش نمونه گیری به صورت قضاوتی و بر اساس دانش و قضاوت تخصصی خبرگان است. درخور یادآوری است که حجم نمونه در این پژوهش 15 نفر است. مراحل پژوهش حاضر عبارت اند از:1) مرور پیشینه برای شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه شهر هوشمند پایدار2) غربال اولیه عوامل پژوهش با استفاده از آزمون بینم (Binominal Test)3) تعیین اثرگذارترین عوامل از طریق روش دیمتل فازی
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد ابتدا 20 عامل اثرگذار توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی با مرور تحلیلی پیشینه استخراج شدند. سپس با تحلیل آزمون دوجمله ای، 10 عامل آموزش و توانمندسازی شهروندان، کنترل سطح آلودگی، توسعه مشارکت های دولتی و خصوصی، سیستم های مدیریت ترافیک، توسعه نوآوری و کارآفرینی، جذابیت و رقابت شهری، مدیریت مصرف منابع، برنامه ریزی و سیاست های عمومی شهری، امنیت سایبری و مشارکت شهروندان دارای ضریب معناداری بالای 5 درصد بودند و از محاسبات حذف شدند. همچنین 10 عامل باقی مانده با استفاده از تکنیک دیمتل فازی مورد بررسی قرار گرفتند. تکنیک دیمتل، عوامل را از منظر اثرگذاری و اثرپذیری مورد ارزیابی قرار می دهد. با توجه به یافته های دیمتل فازی و شاخص خالص اثر، عوامل اینترنت پرسرعت (فناوری 5G)، تحقیق و توسعه، کلان داده ها، هوش مصنوعی و اینترنت اشیای سبز دارای اثرگذاری بیشتری در مقایسه با اثرپذیری بودند. عوامل اقتصاد دورانی، منابع انرژی تجدیدپذیر، سیستم های حمل و نقل هوشمند و ساختمان های سبز هوشمند و سیستم های مدیریت هوشمند انرژی، عوامل تأثیرپذیر هستند. نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد اینترنت پرسرعت (فناوری 5G) تأثیرگذارترین عامل بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. به کارگیری فناوری 5G سرعت دسترسی کاربران به حجم زیادی از داده ها را افزایش و زمان آن را کاهش می دهد. اینترنت اشیا می تواند از فناوری 5G به منظور مدیریت مصرف انرژی در شهر هوشمند پایدار بهره مند شود. بنابراین، فناوری 5G قادر است به خوبی پاسخ گوی نیازهای شهر هوشمند پایدار در جهت مدیریت مصرف انرژی باشد. تحقیق و توسعه دارای رتبه دوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تحقیق و توسعه با جذب سرمایه گذاری و نوآوری در محصولات و خدمات و تولید فناوری های پیشرفته به فعالیت های دانش بنیان و در نتیجه پیشرو بودن در زمینه سیاست های پایدار منجر می شود. بنابراین می توان با حمایت از همکاری میان دانشگاه و صنعت و همچنین، شرکت های مبتنی بر فناوری جدید (NTBFs)، گام بزرگی در این مسیر برداشت. کلان داده دارای رتبه سوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تعیین اطلاعات مفید در پروژه های توسعه شهر هوشمند مبتنی بر داده بسیار مهم است، زیرا شناسایی اطلاعات برای ارائه به مشتریان به طور مستقیم با ارزش و جذابیت یک سرویس مرتبط است. هوش مصنوعی دارای رتبه چهارم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. هوش مصنوعی به مدیریت تولید و مصرف انرژی در محیط های متغیر و بازار کمک می کند. ادغام هوش مصنوعی با شبکه های 5G و شبکه های حسگر، می تواند زمینه جدیدی را برای خدمات شهرهای هوشمند نسل آینده ایجاد کند. اینترنت اشیای سبز و به کارگیری آن دارای رتبه پنجم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. فناوری های اینترنت اشیا چالش های متعددی مانند افزایش مصرف انرژی و همچنین، زباله های الکترونیکی در شهرهای هوشمند را به همراه دارند. برنامه های شهر هوشمند باید سازگار با محیط زیست باشند، از این رو شهرهای هوشمند باید به سمت اینترنت اشیای سبز حرکت کنند. تحلیل این عوامل کلیدی به تصمیمات مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری برای سرمایه گذاری و فراهم کردن زیرساخت های لازم شهر هوشمند با توجه به مدیریت بهینه انرژی، کمک می کند.
طراحی مدل مطلوب نظارتی شورای اسلامی شهر تهران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
1 - 42
حوزههای تخصصی:
نظارت مهمترین مساله ای است که شورای شهر در زمینه عملکرد شهرداری به آن توجه می کند. در همین خصوص هدف اصلی این تحقیق طراحی مدل مطلوب نظارتی شورای اسلامی شهر تهران است. پژوهش پیش رو، بلحاظ ماهیت از نوع پژوهش های اکتشافی و بلحاظ روش از نوع پژوهش-های کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق مشتمل بر اعضاء، مشاورین، کارشناسان، متخصصان و مرتبطان شورای اسلامی شهر تهران است که به دو صورت انتخابی و روش گلوله برفی تعداد 31 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری تحقیق مورد مصاحبه و پرسشگری قرار گرفتند و برای تحلیل داده های جمع آوری شده (با توجه به اهداف و ماهیت تحقیق)، از روش تحلیل تفسیری استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از این است که نظارت شورای اسلامی شهر تهران در امورات شهر و شهرداری با چالش ها و آسیب های جدی روبه رو است آسیب هایی که در سه دسته فرایندی و رویکری، ساختاری و کارگزاران و یا عاملین نظارت تقسیم بندی شده اند. در راستای وضعیت موجود (آسیب شناسی، قوانین و پتانسیل ها) مدل پیشنهادی نظارت شورای اسلامی شهر تهران در چهار سطح (ساختار شورا، عامل-کارگزار، فرایندها-هنجارها و پشتیبان و اجرا) طراحی و تعریف شده است. در مدل طراحی شده، افزایش تعداد اعضای شورای شهر تهران و اصلاح مکانیزم انتخاب آنها؛ طراحی و راه اندازی سامانه نظارت شورای شهر تهران و سامانه اخذ نظرات شهروندان؛ بازساخت ستاد سمن های شورای اسلامی شهر تهران و نهادهای محلی (ساختار شوراهای محله-ای/شورایاری ها)؛ تامین نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده؛ تدوین پیوست های نظارتی و شاخص های مربوطه؛ ترکیب بندی جدید اعضای کمیسیون ها؛ بازبینی ساختار و شرح وظایف کمیسیون نظارت و حقوقی شورا؛ تشکیل جلسات شورای اسلامی شهر تهران در مناطق و محلات، پیشنهاد شده است. بسته های پیشنهادی مذکور باتوجه به تجربیات و نتایج به دست آمده اعتبارسنجی شده و الزامات تحقق پذیری آن نیز تدوین شده است. همچنان که باتوجه به آسیب ها و پتانسیل های شناسایی شده، با قوانین موجود مطابقت داشته و قابلیت اجرایی دارند.
نگرشی نو به مفهوم و ابعاد هیدروپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب، بنیاد پیدایش، ماندگاری و کارایی واحدهای سیاسی- فضایی است. طی چند دهه اخیر مؤلفه های طبیعی و انسانی همچون تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت، گسترش شهرنشینی، رشد و توسعه اقتصادی و... آب را به یکی از جستارهای مهم ژئوپلیتیک بدل ساخته است. در واقع اهمیت هیدروپلیتیک در مباحث ژئوپلیتیک در سده اخیر به دلیل بحران کم آبی هر روز بیشتر از قبل نمایان می شود. پژوهش حاضر که ماهیت بنیادی دارد با بهره گیری از روش شناسی توصیفی- تحلیلی نگرشی نو به مفهوم و ابعاد هیدروپلیتیک دارد. نتایج تحقیق نشان داد که از نظر مفهومی هیدروپلیتیک را می توان به عنوان دانش شناخت، کسب، بهره وری و حفظ آب به عنوان منبع جغرافیایی و مسائل مرتبط با آن در مناسبات فروملی، ملی، منطقه ای و جهانی تعریف کرد به بیانی دیگر، هیدروپلیتیک عبارت است از دانش طراحی و بازبینی استراتژی های بازیگران جهت دستیابی به منافع و اهداف مبتنی بر آب و مسائل مرتبط با آن به عنوان منبع جغرافیایی قدرت است. از سوی دیگر ابعاد مورد بحث در مطالعات هیدروپلیتیک در سه بخش آب به عنوان منبع جغرافیایی قدرت، مناسبات مبتنی بر آب و استراتژی ها مبتنی بر آب مورد بحث و مطالعه قرار می گیرد. هیدروپلیتیک عبارت است از دانش طراحی و بازبینی استراتژی های بازیگران جهت دستیابی به منافع و اهداف مبتنی بر آب و مسائل مرتبط با آن به عنوان منبع جغرافیایی قدرت است. از سوی دیگر ابعاد مورد بحث در مطالعات هیدروپلیتیک در سه بخش آب به عنوان منبع جغرافیایی قدرت، مناسبات مبتنی بر آب و استراتژی ها مبتنی بر آب مورد بحث و مطالعه قرار می گیرد.
تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند بر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی منطقه 7 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
26 - 41
حوزههای تخصصی:
مقدمه در دهه های اخیر، مخاطرات محیطی به طور چشمگیری در سراسر جهان افزایش یافته اند. این رخدادها از نظر نوع و گوناگونی بسیار متنوع هستند و برای سکونتگاه های انسانی، به خصوص شهرها، به عنوان یک بلا و بحران جدی مطرح می شوند. این مخاطرات همواره نوعی تهدید جدی برای پایداری شهرها و جوامع به شمار می روند. وقوع مخاطرات محیطی در بیشتر موارد، تأثیرات مخربی بر سکونتگاه های انسانی داشته و عوارض اقتصادی و اجتماعی گسترده ای را بر جوامع و کشورها به همراه داشته است. گسترش شرایط اضطراری عمومی ناشی از مخاطرات محیطی، به نحوی کلان، زمینه های مختلف جوامع را از جمله ارتقای خدمات شهر هوشمند، تحت تأثیر قرار داده است. شهر هوشمند به عنوان یک مدل نوین توسعه شهری، در سال های اخیر به ویژه در حوزه علمی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. شهر هوشمند به عنوان یک نظام شهری تلقی می شود که هوش فناوری اطلاعات را با خرد انسانی در ترکیب بافت شهری جای می دهد تا بهینه سازی و ارتقای عملیات شهری را ممکن سازد. مشارکت شهروندان و ارائه خدمات باکیفیت از اصول اساسی خدمات شهر هوشمند به شمار می آیند. اگر یک شهر هوشمند نتواند خدمات باکیفیت به شهروندان ارائه دهد، ساختن آن نیز ارزش چندانی نخواهد داشت. این امر بر مدیران شهر هوشمند فشار می آورد تا به نحو مؤثری خدمات با کیفیت را ارائه دهند. مشارکت شهروندی، به عنوان بعدی از ویژگی های هوشمند، به عنوان یک روش مؤثر برای ارزیابی کیفیت خدمات در شهرهای هوشمند شناخته شده است. مواجهه شهرهای بزرگ با چالش ها و مسائل مختلف، به خصوص در شرایط اضطراری عمومی مخاطرات محیطی، نیازمند استفاده از خدمات شهر هوشمند است. شهر تهران، به ویژه منطقه 7 آن، با چالش ها و مسائل محیطی متعدد روبه رو است که پایداری شهر را به خطر می اندازد. این مطالعه به منظور تحلیل تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند بر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی در منطقه 7 شهر تهران انجام شده است. سؤال اصلی پژوهش به شکل زیر است: تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند و مؤلفه های آن بر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی در منطقه 7 شهر تهران چگونه نمایان شده است؟
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک نوع پژوهش شناختی است که از نظر هدف در حیطه پژوهش های کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها نوعی پژوهش کمی، از نظر نوع پژوهش توصیفی تحلیلی از شاخه تحلیل مسیر (مدل سازی معادلات ساختاری)، از نظر نوع استراتژی طرح پژوهش پس رویدادی و از نظر زمانی، به دلیل اینکه گردآوری داده ها یک بار و در یک مقطع زمانی خاص صورت می گیرد، نوع پژوهش مقطعی است. جامعه آماری کلیه شهروندان منطقه 7 شهر تهران به تعداد 312194 نفر است و با بهره گیری از فرمول کوکران نمونه آماری 400 به دست آمده است. متغیرهای پژوهش شامل کیفیت خدمات شهر هوشمند و مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی هستند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS26 استفاده شده است.
یافته هادر این پژوهش، از 400 نمونه جامعه است که 71 درصد آن ها مرد و 29 درصد زن هستند. 71/3 درصد از پاسخ گویان متأهل و 28/7 درصد آن ها مجرد هستند. بیشترین تحصیلات شهروندان لیسانس (50 درصد) و بعد از آن، کارشناسی ارشد (21/3 درصد) است. اکثریت پاسخ گویان شغل آزاد (48 درصد) دارند و شغل کارمندی در رده دوم (27/3 درصد) قرار دارد. سابقه سکونت بیشترین را در منطقه با رده بین 5 تا 8 سال (30/3 درصد) دارند. تحلیل توصیفی متغیرهای پژوهش نشان می دهد متغیر کیفیت خدمات شهر هوشمند در سطح نیمه مطلوب (میانگین 3/08) و متغیر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی نیز در سطح نیمه مطلوب (میانگین 3/09) قرار دارند. پراکندگی کمترین میزان متعلق به متغیر کیفیت خدمات شهر هوشمند و مؤلفه محیط هوشمند (37/7 درصد) و بیشترین پراکندگی متعلق به متغیر کیفیت خدمات شهر هوشمند و مؤلفه زندگی هوشمند (44/2 درصد) است. در بخش فرضیه اصلی، تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (4/048) تأیید می شود. تأثیر انرژی هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (2/84-) تأیید می شود. تأثیر محیط هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (2/58) تأیید می شود. تأثیر زندگی هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (0/07) تأیید نمی شود. تأثیر حمل ونقل هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (4/71) تأیید می شود. تأثیر سلامت هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (5/175) تأیید می شود.
نتیجه گیریشهرهای هوشمند به دلایل زیادی از فناوری ها استفاده می کنند؛ به عنوان مثال، برای اینکه زندگی در یک شهر راحت تر، ایمن تر، سالم تر و پایدارتر شود. فناوری های مشارکتی را می توان به عنوان نمونه ای از فناوری های هوشمند که شهروندان را درگیر مسائل عمومی می کند، ارائه کرد. این فناوری ها یک همسویی بین فناوری، شهروندان و دولت شهری را در بر می گیرند که رویکرد شهروندمحوری را به شهرهای هوشمند ارائه می دهد. از این رو، کیفیت خدمات شهر هوشمند به ویژه با توجه به مؤلفه های انرژی هوشمند، محیط هوشمند، زندگی هوشمند، حمل ونقل هوشمند، ایمنی هوشمند و سلامت هوشمند تأثیر بسزایی در مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی دارد. بنابراین، شهر هوشمند با بهبود این مؤلفه ها می تواند برای شهروندان امکان اطلاع رسانی و دسترسی به منابع و خدمات مورد نیاز در مواقع اضطراری را فراهم کند و به این ترتیب به تعامل و مشارکت فعال شهروندان در مدیریت مواقع اضطراری کمک کند. در نتیجه، توسعه شهر هوشمند و بهبود کیفیت خدمات آن، نقش مهمی در افزایش توانمندی های شهروندان برای مواجهه با مخاطرات محیطی دارد.
روستائیان و رفتارهای محیط زیستی (مطالعه ای کیفی در باب چگونگی وضعیت جامعه پذیری محیط زیستی در روستاهای غرب گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
264 - 285
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیادی ترین سازوکارهای نهادینه سازی فرهنگ حفاظت از محیط زیست، توسعه آموزه های محیط زیستی از طریق آموزش، پرورش و به طورکلی، جامعه پذیری است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت و چگونگی جامعه پذیری محیط زیستی در استان گیلان (روستاهای طوالش) به روش کیفی است. جامعه مطالعاتی این تحقیق شامل 40 نفر از روستائیان و کارشناسان است که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مورد مصاحبه نیمه ساخت یافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر قیاسی جهت دار و به واسطه کدگذاری، مقوله بندی و یافتن روابط قاعده مند بین مقولات و مفهوم انجام شد. اعتبار تحقیق به دو شیوه باورپذیر کردن گزینشی و ارزیابی اعتبار به روش ارتباطی حاصل گردید. بر اساس مفهوم «جامعه پذیری محیط زیستی» به عنوان مفهوم اصلی تعدیل یافته مبتنی بر نظریه ارزش های مادی/فرامادی اینگلهارت، 4 مقوله، 6 زیرمقوله و 8 کد استخراج و تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از وضعیت ضعیف جامعه پذیری محیط زیستی در نواحی روستایی و وجود چالش ها و موانع جدی در این زمینه است. به عبارت دیگر، کارگزاران جامعه پذیری در زمینه جامعه پذیری محیط زیستی روستائیان موفق نبوده اند. گزاره نظری حاصل از مجموع این یافته ها عبارت است از: در نواحی روستایی، تولید فرهنگ حفاظت از محیط زیست تحت لوای ساختار آموزش وپرورش غیررسمی و رسمی مورد اهتمام جدی قرار نگرفته است. همچنین، این وضع بیانگر ناکارآمدی عملکرد آموزشی سایر سازمان ها در این زمینه است که موجب شد تا جامعه روستایی در معرض جامعه پذیری محیط زیستی قرار نگیرد. به طورکلی، نتایج تحقیق حاضر بیانگر توسعه نیافتگی آموزش وپرورش محیط زیستی در روستاها و درنهایت، عدم پرورش شناختی محیط زیستی روستائیان است.