در دهه های پایانی قرن بیستم و در طلیعه قرن جدید ، امنیت به ویژه در جوامع اروپایی ، معانی جدید و حوزه های گسترده تری نسبت به تلقی سنتی یعنی «امنیت نظامی» یافته است . این تحول عمدتا به این معناست که دیگر حوزه های روابط اجتماعی و سیاسی نیز از اهمیتی امنیتی برخوردار شده اند . بر این اساس توسعه مفهوم امنیت نه به معنای تسری بعد نظامی به دیگر حوزه های روابط بین الملل بلکه به منزله انعطاف پذیری شدن هسته سخت امنیتدر برابر اشکال و ابعاد نوین امنیت سازی است .
توسعه نه تنها یک دلمشغولی مهم برای دولتها در عرصه های داخلی است بلکه در عرصه بین المللی نیز جایگاه خاصی دارد . در کنار جلوه گاه این امر به عنوان یک حق در زیر مجموعه حقوق همبستگی (نسل سوم حقوق بشری) ، معاهدات خلع سلاح و کنترل تسلیحات نیز از تسهیل آن به عنوان یک تعهد قرارداری برای دولتها یاد کرده اند .در این نوشتار ، ضمن بررسی نگرش حقوق بین الملل موضوعه (حقوق بین الملل به معنای پوزیتیویستی آن) نسبت به توسعه صلح آمیز در ابعاد مختلف نرم افزاری و سخت افزاری آن (زیر ساخت ، دانش یا فناوری) ، به تقابل آن با ممنوعیت های تولید و توسعه سلاحهای کشتار جمعی خواهد پرداخت .
عملیات کربلای 4 از جمله عملیاتهای گسترده دوران جنگ تحمیلی بوده است که توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درسال 1365 و در منطقه عمومی خرمشهر به اجرا درآمد ولیکن نتوانست به اهداف خود دست یافته و در مدت زمان بسیار کوتاهی به پایان رسید و از این نظر تنها عملیات گسترده ای است که به سرعت پایان یافته و دستاورد آن ایفای نقش عملیات فریب در اجرای عملیات بعدی ( کربلای 5 ) می گردد