فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۸۳۷ مورد.
بررسی چالش های ساختاری در روابط مصر و ایران
حوزههای تخصصی:
ایران و مصر به عنوان دو کشور تاثیرگذار و مهم در منطقه خاورمیانه از گذشته های دور با همدیگر مراوده داشته و در ایجاد صلح و ثبات در جهان اسلام نقش حیاتی ایفا کرده اند، البته مناسبات کشور بعد از وقوع انقلاب اسلامی به تیرگی کامل انجامید. در طول دهه های اخیر نیز شاهد افت و خیزهای بسیاری در مناسبات فی مابین بوده ایم.پرسش عمده ای که در این نوشتار مطرح شده آن است که چه عواملی تاریخی و ساختاری در روابط ایران و مصر وجود دارد که موجبات تقابل دو کشور را فراهم کرده و نتوانسته اند روابط کامل دیپلماتیک را برقرار کنند؟در این پژوهش سعی شده که موانع و مشکلات ساختاری در روابط ایران و مصر از منظر رویکردهای امنیتی و متضاد دو کشور نسبت به مسائل منطقه و تاثیرپذیری از روابط قدرتهای خارجی بررسی و تبیین گردد.به رغم تنش های موجود در روابط دو کشور (به دلیل مشکلات ساختاری و تاثیرپذیری از قدرت های خارجی) تلاش شده است که امکانات و ظرفیت های موجود همکاریهای فیمابین در سطوح مختلف ترسیم و دورنمای روابط نیز تبیین گردد.
معرفی کتاب
الزام در تغییر تمرکز جغرافیایی سیاست خارجی ایران
با توجه به روند پر شتاب تغییرات و تحولات در محیط منطقه ای و بین المللی در زمان کنونی، کشورها و مدیران سیاسی آنها، باید خود را برای ایجاد تغییرات لازم در نگرش ها و دکترین های روابط خارجی خود آماده کنند. عدم توجه به این واقعیت و در نتیجه کاهش محسوس در موفقیت های جمهوری اسلامی ایران در سیاست منطقه ای خود در سال های گذشته و پیشنهاد برای تغییر آن، نقطه تمرکز این مقاله است. باور ما در این مقاله این است که جمهوری اسلامی ایران باید جغرافیای تمرکز سیاست خارجی خود را از کشورهای عربی خاورمیانه به عنوان منطقه نفوذ خود به کشورهای شرقی و شمال شرقی خود تغییر دهد. این مقاله باور دارد که با این تغییر نه تنها تعارض های منطقه ای ایران کاهش پیدا می کند، بلکه ایران می تواند با افزایش نفوذ خود در شرق از حمایت قدرت های بزرگی چون ایالات متحده، اروپا و حتی قدرت های منطقه ای چون عربستان سعودی بهره مند باشد. نویسنده با استفاده از نظریه های واقع گرایانه در حوزه عملکرد سیاست خارجی در جهت تامین منافع ملی با استناد به تداوم تعارض میان حوزه های نفوذ ایران و کشورهای عربی در منطقه، استدلال می کند که که تغییر در تمرکز منطقه ای روابط خارجی ایران از غرب (منظور خاورمیانه عربی) به شرق در هر دو امتداد آن یعنی شبه قاره و آسیای مرکزی نه تنها کمک به راهگشایی در بن بست های سیاست خارجی می کند، بلکه می- تواند جایگاهی معتبرتر و بالاتر را برای ایران در سطح جهانی به ارمغان بیاورد.
تحول نگاه ایرانی به رژیم صهیونیستی ؛ از گذشته تا حال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون پژوهش های بسیاری درباره تفاوت های بنیادین رویکردهای نخبگان ایرانی از طیف های گوناگون فکری نسبت به پدیده رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین انجام شده، اما کمتر پژوهشی درباره تطور این دیدگاه ها انجام گرفته و کمتر پژوهشگری روند تحول دیدگاه های همه نخبگان سیاسی ایرانی در قبال رژیم صهیونیستی را جستجو کرده است. این درحالی است که به نظر می رسد تمامی نخبگان، به رغم تمامی تفاوت ها به واسطه ایرانی بودن و اثرپذیری از مجموعه آگاهی ها و تجربه های مشترک تاریخی- سیاسی جامعه ایرانی، در قبال رژیم اشغالگر قدس، سیر تاریخی ای را تجربه کرده اند که نهایت و اوج آن، طرد و نفی کامل این رژیم در دوره پس از انقلاب اسلامی است. در این مقاله سعی شده تا ضمن مروری بر گفتمان نخبگان سیاسی ایران در قبال رژیم صهیونیستی، این فرایند تجزیه و تحلیل شود. این پژوهش چنین نتیجه می گیرد که دیدگاه نخبگان سیاسی ایرانی در قبال سه موضوع روابط ایران و غرب، جایگاه ایران در منطقه و نیز برقراری عدالت در مناسبات منطقه ای و بین المللی نقش مهمی در تعریف دیدگاه آنان نسبت به رژیم صهیونیستی ایفا کرده که نتیجه آن، تاکید بر عدم مشروعیت این رژیم است.
چالش های نظری در روابط ایران و آمریکا
حوزههای تخصصی:
منظور از چالشهای نظری، نظریه های موافق و مخالف با مذاکره و برقراری روابط میان دو کشور ایران و ایالات متحده آمریکاست. بر این اساس، موضوع از دو زاویه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است: یکی ریشه های تقابل و دیگری زمینه های تعامل میان دو کشور. در بخش اول ضمن مقایسه مبانی و اصول سیاست در ایران و آمریکا و نیز با اشاره به ریشه های فکری، ایدئولوژیک، تاریخی و سیاسی چالش میان دو کشور، به این نتیجه می رسیم که چالشهای میان دو کشور عمیق تر از آن است که به سادگی بتوان از مذاکره و رابطه عمیق و دوستانه میان دو کشور صحبت کرد. در عین حال، این بحث به معنی غیر ممکن یا محال بودن مذاکره هم نیست؛ زیرا حداقل در بعد نظری زمینه هایی وجود دارد که تعامل میان دو کشور را تحت شرایط خاصی ممکن می داند. بنابراین در بخش دوم، موضوع بحث از سه دیدگاه قابل توجه است: اول از دیدگاه موافقان و مخالفان مذاکره در ایران؛ دوم از زاویه دید مخالفان و موافقان رابطه در آمریکا و سوم از دیدگاه گروهی که در هر دو کشور حالتی میانه دارند. در ایران، عده ای بر مذاکره و رابطه با آمریکا اصرار دارند؛ در حالی که عده ای دیگر به لحاظ شرایط سیاسی و اعتقادی، بر مذاکره نکردن با آمریکا تاکید می کنند و روابط ایران و آمریکا را به دلیل وجود تعارض در بنیان های فکری دو کشور، مغایر با راهبرد های کلان نظام می دانند. در ایالات متحده نیز عده ای معتقدند این کشور برای تامین منافع حیاتی باید روابط خود را با ایران بهینه کند؛ در صورتی که عده ای فکر می کنند باید ایران را محدود نمود. اما بر اساس دیدگاه سوم، شناخت ریشه های اصلی اختلافات ایران و آمریکا و تحلیل صحیح از رویکردهای فی مابین، شناخت دقیق واقعیت ها و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط و دوباره کاری در سیاستگذاری ها و تصمیم گیری ها، شناخت راهکارها و خط مشی های استراتژیک اصولی و عملی دو کشور در برخورد با یکدیگر و ایجاد مصونیت در برابر پیامدهای نامطلوب این برخوردها نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و آسیای مرکزی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آسیای مرکزی از جمله مناطقی است که از سال ١٩٩١ میلادی و به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از جایگاهی روزافزون در مناسبات منطقه ای و بین المللی، برخوردار گشته است و اکنون به عنوان یکی از مهم ترین زیر سیستم های منطقه ای کشورمان به شمار می رود. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه، از یک سو بر پایه عوامل همگرایی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از فرصت ها و زمینه های نفوذ و همکاری، برخوردار است و از طرف دیگر با توجه به عوامل واگرایی با چالش ها و تهدیداتی مواجه می باشد که بر آیند این امر، همواره در جهت گیری سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی، تاثیرگذار بوده است.
این مقاله ضمن شناسایی مهم ترین عوامل همگرایی و واگرایی پیش روی سیاست خارجی ایران و ارزیابی کلی از خط مشی های اتخاذ شده، به ارائه راهکارهای مناسب برای توسعه و افزایش ضریب نفوذ سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی می پردازد.
ساختار نظام بین الملل در هزاره سوم و تحلیل بحران در روابط ایران و آمریکا
حوزههای تخصصی:
در نظام بین الملل، بحران می تواند منافع و یا هزینه هایی را برای بازیگران ایجادکند. طبعا قدرت های بزرگ به دلیل نقشی که ایفا می کنند و یا منافعی که به دست می آورند، در شرایط تعارضی بیشتر و فراگیرتر قرار می گیرند. آنان در ازای هر منازعه به منافع یا هزینه های بیشتری در مقایسه با سایر بازیگران نائل می شوند. در نظام های باثبات، همانند ساختار دوقطبی، هر یک از دو قدرت جهانی می تواند منافع خود را از طریق همکاری، مشارکت و یا تعارض با بازیگران منطقه ای پی گیری نماید. از آنجایی که قاعده بازی توسط بازیگران اصلی مورد پذیرش قرار می گیرد، بنابراین، طبیعی خواهد بود که هزینه های توسعه بحران در مقیاس سایر ساخت های بین المللی محدودتر باشد. بررسی تئوریک بحران در روابط سیاسی ایران وآمریکا نشان می دهد که این بحران هم اکنون از چهار مرحله پیدایش، گسترش، کاهش ، وآثار، در مرحله سوم قرار دارد. هر یک از طرفین با استفاده از تمامی ظرفیت های قابل دسترس، درصدد به حداکثر رساندن منافع خود هستند. مروری بر سطوح تحلیلی مسئله هسته ای ایران، مفروضات کاهش یک بحران بین المللی و همچنین تنش های داخلی در هر یک از کشورهای طرف بحران، در مجموع حاکی از آن است که در چنین شرایطی، فرصت ها و گزینه های فراوانی جهت مدیریت مطلوب بحران حاضر و حفظ آرمان ها و منافع ملی برای جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. هدف از این بررسی نظری، برداشتن گامی در شفاف سازی فرآیند کاهش بحران ایران و آمریکا است.