فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۳٬۶۷۶ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
33 - 73
حوزههای تخصصی:
گرایش ادبیات عامه در ایران، سال 1392 در مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی تأسیس شد. در سرفصل این گرایش، دو واحد به «متون نظم و نثر عربی» اختصاص داده شده است. منابع این درسنامه با منابع درس نظم و نثر عربی در سایر گرایش های کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی مشترک است و به ادبیات نخبه گرا و رسمی عربی تکیه دارد. این در حالی است که فرهنگ و ادبیات عامه ایرانیان که از فرهنگ عربی_اسلامی نیز تأثیر پذیرفته، در قرون نخست اسلامی تا حد زیادی در منابع عربی بازتاب یافته و دلایل بسیاری مبنی بر اهمیت این منابع در باب فرهنگ و ادب عامه ایرانی وجود دارد. به بیان بهتر رویکرد تطبیقی کلید حل ابهام ها و خلل های تاریخی موجود در زمینه پژوهش های مربوط به ادب عامه ایرانی است. بر این اساس لازم است در درس «متون نظم و نثر عربی» در گرایش ادبیات عامه اهداف، رؤوس مطالب و منابع با توجه به اهمیت رویکرد تطبیقی در قرون نخست اسلامی متناسب سازی شود. در این جستار ابتدا دلایل اهمیت رویکرد تطبیقی در تاریخ ادب عامه ایرانی با روش توصیفی_تحلیلی بررسی شده و سپس اهمیت این درسنامه در سرفصل گرایش ادب عامه نیز تبیین شده است. سرانجام با تکیه بر ظرفیت فراوان ادبیات تطبیقی از نظر مؤلفه های ادب عامه، درسنامه ای متناسب با نیاز علمی دانشجویان این گرایش برای درس متون نظم و نثر عربی طراحی می شود
بررسی تطبیقی زمان اسطوره ای در شعر سهراب سپهری و میخائیل لرمانتوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
347 - 375
حوزههای تخصصی:
زمان اسطوره ای، به زمانی گفته می شود که برخلاف زمان عادی، خطی و معدود تاریخی، گذرا نیست؛ بلکه زمانی مقدس، دوری، مانا، پایدار و جاودانه است؛ کاستی نمی یابد، ابدی و همیشگی است. این پژوهش بر آن است تا ویژگی های زمان اسطوره ای و جنبه های گوناگون نگاه اسطوره ای را در آثار سپهری و لرمانتوف نمایان سازد. سهراب سپهری شاعر معاصر فارسی در اشعار خود با کلامی تصویری ، تداوم در تصاویر و استمرار آن ها توانسته است با نوع جهان بینی ویژه و مشرب فکری ، فلسفه شرقی، برخی از آثارش را با توجه به زمان اسطوره ای و اساساً اسطوره ها خلق کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر قرن نوزدهم روسیه از نخبگان سرزمین خویش است و برخی از سروده هایش یادآور سوره هایی از قرآن و کتاب مقدس است او با نگاه جهان بینانه و توجه به اسطوره های شرقی، توانسته است؛ اسطوره ها و زمان اسطوره ای را در آثار خود منعکس سازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زمان در آثار سپهری و لرمانتوف، قدسی و اسطوره ای است.
تحلیل و تطبیق صفاءالقلوب شیروانی و نان و حلوای شیخ بهایی بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
282 - 299
حوزههای تخصصی:
شاعر یا نویسنده برای خلق اثر خود با دنیایی از تاثرات از متون دیگر در ذهن خود در چالش است و با ارتباطی که با آثار پیش یا معاصر خود دارد، دست به آفرینش می زند و از این طریق بین متن ها به شیوه-های مختلف پیوند برقرار می کند که به عنوان ترامتنیت قابل مطالعه و بررسی است. نان و حلوا به عنوان متنی است که شیروانی در نوشتن صفاءالقلوب از آن تاثیر پذیرفته است. هر دو اثر، اثری تعلیمی- عرفانی است. از آنجا که ترامتنیت ژنت به لحاظ تقسیم بندی و جزئی نگری خیلی گسترده تر از نظریات بینامتنی دیگر است، هدف اصلی این پژوهش، کشف انواع روابط ترامتنی بین صفاءالقلوب و نان و حلوا است. در این مقاله تلاش شده به روش تطبیقی-تحلیلی- اسنادی به این پرسش پاسخ داده شود که کدامیک از تقسیمات نظریه ترامتنیت ژنت در مقایسه تطبیقی بین صفاءالقلوب و نان و حلوا مصداق پیدا می کند؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شیروانی، آگاهانه با نان و حلوا رابطه بینامتنی برقرار کرده و در این راستا از انواع روابط ترامتنی از جمله بینامتنیت(صریح، غیر صریح و ضمنی)، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت(همانگونگی و تراگونگی) بهره برده است.
بررسی تطبیقی شخصیت های رمان جزء از کل اثر استیو تولتز و انجمن شاعران مرده اثر ان. اچ.کلاین بام براساس نظریه تحلیل رفتار متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل روانشناختی شخصیت از زیرشاخه های نقد روانشناختی است که در آن، شخصیت داستانی مانند شخصیت در دنیای واقعی تحلیل می شود و با تحلیل محتوای داستان، الگوهای رفتاری شخصیت ها تبیین می گردد. اریک برن در نظریّه تحلیل رفتار متقابل، حالات و شخصیت های انسانی را به سه الگوی رفتاری والد(باورهای تقلید شده و درون فکنی شده)، کودک (رفتار های هیجان زده وغرایز سانسور نشده) و بالغ (پردازشگر ومنطق گرا) تقسیم و بیان می کند که سه بعد شخصیتی فوق در همه انسان ها موجود است؛ اما یک بُعد، چیرگی بیشتری دارد و انسان تکامل یافته باید بتواند هر سه بعد را در جای خود به کارگیرد؛ چراکه این امر به درک متقابل و بهبود روابط میان انسان ها می انجامد. در این پژوهش با استمداد از ماهیت بینارشته ای نقد روانشناختی آثار ادبی، دو رمان جزء از کل اثر استیو تولتز و انجمن شاعران مرده اثر ان. اچ. کلاین بام با استفاده از نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن به روش توصیفی-تحلیلی مقایسه و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شخصیت های اصلی در رمان های یادشده با استفاده از قدرت انتخاب، آزادانه و به اراده خود تغییر می کنند و به تحریکات جدید پاسخ های منطقی می دهند. افزون بر آن شخصیت های اصلی دو رمان برگزیده اگر چه در دو زبان و دو فضای فرهنگی متفاوت، و با اختلاف در بازه زمانی حدوداً 1۰ ساله، در دو کشور مختلف خلق شده اند، از منظر تحلیل رفتار متقابل از الگوی مشابهی پیروی می کنند، به گونه ای که چهارچوب، ساختار، رکن و پیام اصلی هر دو رمان بر قالب شدن اندیشه های بالغ استوار است.
بنیه النص الشعري في محاولات «ابتکار غیمه» لابراهیم مصطفى الحمد (دراسه اسلوبیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
139 - 181
حوزههای تخصصی:
الشاعر ابراهیم مصطفی الحمد هو أحد الشعراء الذین یعتبر شعره مرآه لظروف حیاته ومجد شعبه. حیث یتمیز شعره بالکثیر من الخصائص الفنیه وذلک بسب بلاغته ودقته بالوصف وجمال المعانی. إنّ قارئ قصائد إبراهیم مصطفى الحمد لا یجد فیها ضعفاً و لاغموضاً؛ بل صدق الإحساس جعل القصائد عباره لوحات ناطقه لا غموض فیها ولا غرابه. تسعى هذه الدراسه حسب المنهج الوصفی التحلیلی رؤیه إبراهیم الحمد الشعریه من خلال دیوان "محاوله فی ابتکار غیمه"، مسفره عن مستویات البنیه النصیه الأربعه (المستوی المعجمی، المستوى الترکیبی، و المستوى الصوتی، والمستوى الدلالی) وعملت على البحث عن تلک المستویات وتطبیقاتها فی نصوص الشاعر ابراهیم مصطفى. حیث ستعمل هذه الدراسه على إلقاء الضوء على أبعاد جدیده فی النتاج الشعری للشاعر إبراهیم مصطفى جدیره لکی نقف عندها. ولعل من أبرز النتائج التی توصلت الیها الدراسه هی أولاً حقق شروط الشعر الرصین من خلال الألفاظ التی حققت الشاعریه والجمال وأنها توزعت على أقسام مختلفه، کان للغزل النصیب الأوفر منها، کما تعددت الألفاظ المعجمیه الأدبیه فی دیوان الشاعر، ومثله وأکثر، وأشمل الألفاظ المعجمیه التی تدل على الطبیعه وما یتعلق بها. ثانیاً أظهرت الدراسه التی أجریت فی تحلیل المستوی الترکیبی للقصیده الإنتشار الواسعه للجمل الفعلیه و تنوع الأسالیب الإنشائیه. ثالثاً تتجلى اهمیه موسیقى التکرار، الجناس و الاصوات المهموسه و المهجوره فی اغلب قصائد الشاعر ابراهیم الحمد فی دیوانه (محاوله ابتکار غیمه) نتیجه الشعور بالراحه والاستقرار النفسی والذی یتطلب منها التعامل بشفافیه فی إیصال حواره الشعری إلى الاخر. رابعا تعددت مصادر الصوره الفنیه فی أشعار ابراهیم الحمد لذالک نرى حضوراً رائداً للصوره التشبیهیه والإستعاریه کما أنها تنوعت أیضاً فی دیوانه.
دراسه مظاهر الدعوه إلی الصحوه والرقي في شعر جمیل صدقي الزهاوي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
182 - 204
حوزههای تخصصی:
إنّ حب الوطن ظاهره فطریه فی ذات البشر و هو یحب وطنه بما هو الانسان کما أن الوطنیه ظاهره بارزه فی شعر کثیر من الشعراء ونکاد لانجد شاعراً لم یتطرق إلی موضوع الوطن و الذود عنه فی شعره. ومن ثمّ أن الزهاوی شاعر مهتم بالوطن فی شعره علی حدِّ یجعله ساحهً للدعوه إلی الوطن؛ ینادی لتقدمه وصحوه شعبه. إنّه یستعین فی سبیل هذه الدعوه بقضایا مختلفه لکی یحث ابناء وطنه علی التقدم کما یکافح مع الاستعمار والاجانب المحتلین ویکرم منزله العلم والفن والحضاره لتأثیرها فی الحث علی التقدم ویشیر إلی تقدم الغرب تعریضاً علی المواطنین. کما یهتم الزهاوی بقضایا الوطن وتقدمه اهتماماً بالغاً فیتحسر علی تخلف الوطن ویشکو من إهمال الشعب حقه، لکنه یبذل من نفسه حتی فی سبیل الوطن. قد اعتمد هذه الدراسه علی منهج الوصفی-التحلیلی ویسعی لتنیین اهتمام الشاعر بالوطن و الترکیز علی استنباط العناصر المتعلقه بالصحوه والمقاومه فی شعره وتحلیل القضایا التی یستعین بها الشاعر فی بیان الدعوه إلی الصحوه والرقی.
بررسی تطبیقی طرح واره های حرکتی در اشعار عمر خیام و ایلیا ابوماضی (بر اساس نظریه معنی شناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
77 - 97
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی نوعی پژوهش بین رشته ای است، که از تعامل میان ادبیات ملت ها با یکدیگر سخن می گوید. معنی شناسی شناختی یکی از شیوه های مطالعه زبان است و مجموعه ای از نظریات را شامل می شود که طرح واره های تصویری از مهم ترین آن هاست. شهرت و آوازه عمر خیام به خاطر جایگاه ادبی و رباعیاتش می باشد؛ او به خاطر داشتن ذوق شعری، بینش فلسفی خود را در قالب رباعیات بیان کرده است. ایلیا ابوماضی که در ادبیات عرب به شاعر خوش بین معروف است، در موضوعات فلسفی از جهان بینی خیام تأثیر پذیرفته است. پژوهش حاضر، پس از ارائه تعاریف کلی پیرامون مبحث معنی شناسی شناختی در چارچوب نظریه طرح واره های تصویری، به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی، به مطالعه تأثیر و تأثر خیام بر اندیشه های ابوماضی و نیز تحلیل پسامد مضامین فلسفی و عرفانی در طرح واره های حرکتی عمرخیام، شاعرِ ایرانی و ایلیا ابوماضی شاعرِ عرب می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، که اندیشه دو شاعر در زمینه طرح واره حرکتی اندیشه مرگ و عدم پایداری روزگار در مواردی مشابه و در مواردی متفاوت است؛ نیستی و ناپایداری، وجه بارز طرح واره های حرکتی خیام است؛ اما ابوماضی به طرح واره حرکتی انتقال از مکانی به مکان دیگر معتقد است. طرح واره های حرکتی نکوهش نگرانی از مرگ و لزوم استفاده از لحظات عمر و فلسفه خوش باشی در اشعار هر دو شاعر متشابه است.
بررسی ویژگی های سبک ادبی کتاب بیتال عجم از منظر علم بیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
1 - 38
حوزههای تخصصی:
نسخه های خطی آثار ارزشمندی هستند که به لحاظ تاریخی، هویتی، مذهبی و فرهنگی تبیین گر بخش مهمی از حیات یک کشور هستند. یکی از نسخه های خطی مهم و تاریخی، کتاب بیتال عجم است که از متون داستانی هند باستان به شمار می رود که در قرن سیزدهم هجری، به وسیله مهاراجا مدهو کیشان و برادرش ایندرا کیشان بهادر، در هند به فارسی ترجمه شده است. هدف این پژوهش، بررسی ویژگی های سبک ادبی آن، از منظر علم بیان است. این پژوهش، ابتدا با شیوه کتاب خانه ای، سپس استخراج، طبقه بندی و بررسی آماری آرایه های (تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه) و در نهایت با استفاده از روش تطبیقی به بسامدسنجی شیوه های ساختاری این آرایه ها، به ویژگی های سبکی آن ها در این اثر دست یافته است. کاربرد چشمگیر کنایه، اضافه های تشبیهی فراوان، ساختار تشبیه از نوع ترکیب وصفی، تشبیهات حسی به حسی و عقلی به حسی، استعاره های ساده و نزدیک به ذهن، استعاره های مکنیه از نوع ترکیب وصفی و فراوانی مجاز به علاقه جزئیه و محلّیه از شاخصه های مهم ادبی این اثر از منظر علم بیان هستند. یافته های مقاله نشان داد بیتال عجم، صرفاً یک اثر داستانی محض به زبان ساده نیست، بلکه به کارگیری فراوان آرایه های ادبی، به ویژه، بسامد بالای آرایه های کنایه، تشبیه، استعاره و مجاز، آن را به یک اثر ادبی ارزشمند تبدیل نموده و نثر بخش عمده آن را در شمار نثر فنی قرار داده است.
بررسی تطبیقی کاربست شرقی و غربی نماد «شیر» از سوی نظامی و شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
514 - 538
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی رهیافتی ادبی است که از نمادها اعم از کلمات، افراد، نشانه ها، مکان ها یا ایده های انتزاعی برای نشان دادن چیزی فراتر از معنای تحت اللفظی و مدلول های حقیقی آنها در عالم واقع استفاده می کند. هدف از مقاله حاضر بررسی و مقایسه تطبیقی وجوه تشابه و تفاوت مفاهیم مرتبط با نمادپردازی های استعاری و اسطوره ای شیر در دو اثر اتللو و هملت از شکسپیر و اثر سترگ و غنایی خسرو و شیرین نظامی است.
جستار پیش رو نشان می دهد استفاده از نماد اساطیری شیر در شیوه بیان هر دو نویسنده، مفاهیم انتزاعی گسترده و ویژه ای را شامل می گردد. از جمله در هملتِ شکسپیر، نماد شیر با مفاهیمی چون: جنون، خشم، انتقام و نفرت و در خسرو و شیرین نظامی با مفاهیمی چون: شکوه، جلال و عظمت همراه است؛ در کتاب اتللو نیز شکسپیر به شیوه ای متفاوت از نماد شیر در جایگاه یک استراتژی اجتماعی سود جسته است.
بررسی تحلیلی نماد موجود نشان می دهد که نمادپردازی شیر نویسندگان را در ترغیب خواننده به باورداشت ذهنیت آنان و پذیرش کاراکترهای داستانی یاری رسانده است؛ علاوه بر این، شاهد آن هستیم که نویسندگان اهداف بلاغی مشترکی را از حیث ایجاز و اغراق دنبال کرده و به تبع نماد شیر علاوه بر مفاهیم متعارف آن در میان جوامع مختلف، در آثار این دو نویسنده از مشابهت های خاص خود در نحوه کاربست برخوردار گشته است.
بررسی تطبیقی مغفولات بلاغت در دو تفسیر قرآنی روض الجنان ابوالفتوح رازی و کشف الاسرار ابوالفضل میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
1 - 19
حوزههای تخصصی:
بلاغت دانشی است که موضوع آن بررسی و نشان دادن شگردها و شیوه های هنریِ موثر ساختن کلام از طریق به کارگیری زیبایی های ادبی است. از آنجایی که بررسی وجوه مختلف زیبایی و نمایاندن جنبه های اعجاز آمیز قرآن کریم همواره در میان مفسران اهمیّت بسزایی داشته است شناخت بلاغت و شیوه های بلاغی قرآن، نه تنها پرده از وجوه اعجاز بلاغی این کتاب کریم بر می دارد، بلکه معانی نهفته و گنجینه های پنهان آن را نیز آشکار می سازد. نوشتار حاضر پژوهشی است که در آن نگارندگان کوشیده اند با روش تحلیلی- توصیفی و رجوع مستقیم به دو تفسیر قرآنی و ادبی روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی و کشف الاسرار و عده الابرار ابوالفضل میبدی، زیبایی های ادبی که از چشم بلاغیون به دور مانده و یا کمتر به آنها پرداخته شده را یافته و مورد بررسی تطبیقی قرار دهند. نگارندگان پس از تحلیل نمونه ها نتیجه می گیرند که در این دو تفسیر از صنایع خاصی همچون: بساط یا مقدمه چینی، قول یا اشارات مبادی به معنا، معقد یا شکستن کلمه در میان دو مصراع و غیره استفاده شده که دو مورد از آنان در روض الجنان، دو مورد در کشف الاسرار و دو مورد در هر دو تفسیر مورد استفاده قرار گرفته است.
بررسی مضامین مشترک عاشقانه در اشعار ولّاده و ابن زیدون با لیلی و مجنون (نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
39 - 57
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به مقایسه مضامین مشترک عاشقانه در اشعار ولاده و ابن زیدون با لیلی و مجنون ( نظامی ) می پردازد . در این مقاله منظومه لیلی و مجنون سروده ی جاودانه ی حکیم نظامی گنجوی مورد بررسی قرار گرفته و ابیاتی از این منظومه که دارای مضامین عاشقانه بوده اند با اشعار ولاده و ابن زیدون از شاعران هم عصر نظامی به زبان عربی سروده شده مورد قیاس قرار گرفته اند . بی تردید اصل و ریشه این داستان به عرب ها تعلق دارد و سابقه آن به اواخر قرن هفتم میلادی باز می گردد . نام ولاده همیشه مقرون بود با نام ابوالولید احمد بن زیدون ، وزیر و شاعری که عشق و علاقه زیادی از ولاده دید و زیباترین و لطیف ترین قصائدش را برای او سرود . روش پژوهش دراین مکتوب ، استفاده از کتب منبع و از انواع تحقیقات کتابخانه ای ( پیمایشی ) و توصیفی – تحلیلی است .
دراسه الانزیاح في قصیده "آرش کمان گیر" لسیاوش کسرایي بناءً على نظریه جیفري لیتش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
235 - 258
حوزههای تخصصی:
اللغه وسیله للتواصل ونقل الرسائل. کما هو الحال فی اللغه ولا مفر من القواعد ومن الضروری تعلم قوانین اللغه بمساعده القواعد؛ فی الأدب، لا مفر من الانزیاح والعدول عن القواعد. فی الآراء الشکلانیه، یتم الانتقال من تشابه التفکیر إلى التعاطف عن طریق انحراف اللغه عن المعاییر التقلیدیه والمشترکه، أو بعباره أخرى الانزیاح. یُعد الانزیاح من أکثر المصطلحات شیوعا فی نظریه الشکلانیین، والذی، على الرغم من التسامح، یعتبر مرادفا لکلمات مثل "الاغتراب" و"الترکیز"، ولکن من الجدیر بالذکر أنه على الرغم من المشارکه فی الهدف، إلا أن هناک توجد اختلافات أیضا. إحدى طرق الترکیز من وجهه نظر لیتش هی الانزیاح، والذی هو کسر القواعد العامه والعادیه للغه والخروج عن المعاییر العادیه للغه بطریقه تجعل اللغه أکثر هویه وتأثیرا ویمکن تمییزها بین هذا النوع من اللغه واللغه العادیه. یدرس البحث الحالی قصیده "آرش کمانگیر" التی کتبها سیاوش کسرایی بناءً على نظریه جیفری لیتشمتمسکا بالمنهج الوصفی التحلیلی، ویستکشف أنواع الانزیاح بناءً على النظریه المذکوره. وتشیر نتائج البحث إلى أن: سیاوش کسرایی، من خلال تجاوز القواعد المعتاده للغه، وخاصه الانزیاح الدلالی والنحوی والمعجمی، لقد مزج بین الجمال والإثاره وتسبب هذا إلی "خلق الشعر".
بررسی تطبیقی موسیقی شعر شاعران مقاومت عرب و افغانستان؛ مطالعه موردی مجموعه شعری کزهر اللوز أو أبعد محمود درویش و از آتش از ابریشم قهّار عاصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
43 - 69
حوزههای تخصصی:
موسیقی، نقش بارز در ساختار شعر امروزی دارد و باعث برانگیختن احساسات مخاطب و نیز زیبایی کلام می شود. ارتباط شعر با موسیقی موضوع غیرقابل انکار است؛ زیرا زیبایی و ماندگاری هر شعری بستگی به میزان بهره مندی آن از موسیقی دارد. ازاین رو محمود درویش و قهّار عاصی، ازجمله شاعرانی هستند که به عنصر زیبایی شناسی توجّه ویژه نشان داده اند. شعر درویش، برخاسته از روح حماسی او و برآمده از حس وطن پرستی او نسبت به سرزمین فلسطین است و مجموعه «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی نیز، از روحیه وطن پرستانه او حکایت دارد؛ هردو کوشیده اند تا با یهره گیری از عنصر موسیقی، مفاهیم و مضامین را به شکل زیبا به مخاطب انتقال دهند. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی نظام موسیقایی دو مجموعه شعری «کزهر اللوز أو أبعد» محمود درویش و «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از آمارهای دقیق از اشعار برگزیده دو شاعر است. بررسی ها نشان می دهد که آنان در اغلب مضامین شعری خویش باهم اشتراک دارند ولی نگارندگان، می کوشند تا شیوه کاربرد موسیقی در شعر این دو شاعر و نحوه همخوانی موسیقی با محتوای آن را روشن سازند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در نحوه استفاده از موسیقی و ارتباط آن را با مضمون و محتوای شعر این دو شاعر اختلاف وجود دارد؛ ولی پیوند میان موسیقی، محتوی، احساسات و اندیشه، همواره در شعر آنان رعایت شده است.
«مطالعه مولفه های زیباشناسی طبیعت بر اساس نگرش مکتب رمانتیک انگلیس به طبیعت»
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
7 - 31
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش هدف این است که مولفه های زیباشناسی طبیعت با توجه به نگرش به طبیعت در شعر و نقاشی رمانتیک انگلیس مطالعه و واکاوی شود. پرسش ها از این قرار است: رابطه طبیعت و هنر به چه صورت هایی بیان می شود؟ طبیعت در آثار شاعران (وردزورث و کولریج) و نقاشان رمانتیک (کانستبل و ترنر) انگلیس چگونه تصویر شده است؟ بر اساس آن زیباشناسی طبیعت دارای چه تأکیداتی می شود؟ داده ها به روش توصیفی –تحلیلی مطالعه می شود و این نتیجه را نشان می دهد مکتب رمانتیک انگلیس خود به جهت فردیت گرایی و تنوع دیدگاه شاعران و نقاشان از نوعی طیف نمایی نسبت به طبیعت بهره مند است. جنبه ذهنی و من تغزلی نسبت به عینیت طبیعت وزنه بیشتری در آثار رمانتیک های منتخب این پژوهش دارد. اگر بخواهیم مسائل زیباشناسی را از قاب هنر انتخاب کنیم، به دلیل سلطه همین جنبه ذهنی است. «زیبا شناسی طبیعت» به عنوان شاخه ای از زیباشناسی به معنای عام آن می تواند مقتضیات خود را در باب بحث درباره طبیعت رام، انرژی مثبت عناصر طبیعی، ارزش ذاتی طبیعت، ذهنی بودن درک زیبایی عینی، وجه مابعدالطبیعی آن، نیروهای وحشی و کنترل ناپذیر آن، نقش طبیعت در رشد ذهنی و تربیت زیباشناختی انسان را بر اساس نگرش رمانتیک ها تنظیم کند.
مطالعه تطبیقی جایگاهِ اجتماعیِ زنان در داستان های کوتاه دهه 20 از منظر فرانقش تجربیِ زبان در رویکرد نقش گرایی هلیدی «با تمرکز بر داستان های کوتاه بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و جلال آل احمد»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
239 - 270
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا بر این نکته تأکید دارد که زبان ابزاری اجتماعی است و به آن دسته از کنش های انسانی می پردازد که بر انتقال معنا با کمک زبان اشاره دارد. هلیدی، زبان را نظامی از گزینش های واژگانی می داند که گویشور در سطوح سه گانه با توجه به بافت موقعیت از آن استفاده می کند. زبان با توجه به ضرورت های اجتماعی و محیط پیرامون تشکیل می شود و به سامان دهی معنی می پردازد. این کارکرد زبان در زبان شناسی نقش گرا فرانقش نامیده می شود. فرانقش های زبان عبارت اند از: فرانقش اندیشگانی که از این فرانقش برای واکاوی و تحلیل متن استفاده می شود؛ فرانقش بینافردی که هدف آن شروع یا ارتقای روابط برای تأثیرگذاری بر رفتار دیگران، بیان نظرات، اصلاح یا تغییر آن هاست؛ فرانقش متنی که وظیفه متناسب سازی پیام با توجه به دیگر عوامل متنی و برون متنی را داراست. پژوهش حاضر تلاش می کند به شیوه توصیفی - تحلیلی به این پرسش ها پاسخ دهد که با توجه به جامعه آماری پژوهش، در ساختار متنی داستان های کوتاه دهه 20، هر کدام از فرآیندهای زبانی چه کارکردی دارند؟ و با توجه به مبانی مطرح در فرانقش اندیشگانی و دیدگاه رئالیستی حاکم بر داستان های کوتاه در دهه بیست، نویسندگان مرد چه تصویری از زن و جایگاه اجتماعی وی در این مقطع تاریخی ترسیم کرده اند؟ ادبیات داستان کوتاه با تأکید بر منش رئالیستی و واقع گرایانه خود همواره به دنبال تعریف جایگاهی برای حضور زنان و همچنین رهایی خود از محدودیت های جنسیتی و خوانش های مردسالارانه بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و جلال آل احمد هر کدام در ساختار متنی داستان های کوتاه خود از انواع مختلف فرآیندهای زبانی برای ترسیم جایگاه اجتماعی مثبت زنان بهره گرفته اند.
بررسی تطبیقی داستان جزیره از غزاله علیزاده و من می روم نوشته ژان اشنوز از منظر آرای باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
617 - 640
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مولفه چندصدایی باختین، مصداق ها و کاربست آن را با شیوه توصیفی تحلیلی در داستان جزیره غزاله علیزاده و رمان من می روم از ژان اشنوز بررسی کرده ایم و کوشیده ایم در آغاز به این سوال پاسخ دهیم که چندآوایی چه مولفه هایی دارد و چگونه در این دو داستان نمود پیدا می کند. بر این اساس، تاکید این جستار بر بینامتنیت، چندزبانی و گفتگومندی است، چرا که منطق گفتگومندی و چندصدایی زمینه ساز خلق مفهومی تازه از سوی ژولیا کریستوا به نام بینامتنیت شده است. در ادامه این مولفه ها در هر دو داستان بررسی و تحلیل میشوند. از منظرباختین چندآوایی به معنای وجود چندین صداست. هر شخصیّت بازنمای صدایی ست که یک خود فردی را جدای از دیگران نمایندگی می کند. داستان جزیره ی علیزاده متنی است که توانسته از نفوذ اندیشه تک گویه در گفتمان دوری جوید و زمینه ای مناسب را برای تضارب صداها واندیشه های متنفاوت و نگرش های ناهمگون و در نتیجه پذیرش دیگری به مثابه آگاهی مستقل و جداگانه فراهم آورد. در همین راستا در داستان من می روم اشنوز بازی با کلمات، ابهام، نمادپردازی، درهم آمیختن ژانرها، اتصال کوتاه، نقل قول هایی از نویسندگان دیگر یا بینامتنیت و طنز بیشتر به چشم می خورد. برآیند این مقاله آن است بینامتنیت که از مولفه های بدیع گفتگومندی می باشد در هر دو داستان به وضوح وجود دارد، لذا در نظر داریم با ذکر مثال نشان دهیم این مولفه چگونه در دو داستان نمود پیدا کرده است.
حکایت «میوه خوردن غلام نزد پادشاه» در ادب عربی و فارسی بررسی آبشخورها و تحلیل عناصر داستانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
723 - 751
حوزههای تخصصی:
داستان میوه خوردن غلامی نزد خواجه اش از جمله داستان های تعلیمی است که در ادبیات عربی و فارسی صورت هایی از نثر و نظم آن یافت می شود. قدیم ترین مأخذ این روایت مربوط به ادبیات عربی در کتاب الإمتاع والمؤانسه از ابوحیان توحیدی (قرن چهارم) است. پس از آن نمونه های نثر و نظم عربی و فارسی تا پایان قرن نُه آن را ذکر کرده اند. مولانا و عطار نیز در ادبیات فارسی خلاقانه به بازآفرینی منظوم این روایت پرداخته اند. این داستان که با دو روایت مختلف ذکر شده است به یک نتیجه گیری اخلاقی یکسانی که عبارت است از امانت داری و تعهد منتهی می شود. بدین رو بررسی آبشخورهای این حکایت، نه تنها آیندگان را با تجریبات اقوام گوناگون آشنا می کند بلکه به حفظ و ضبط فرهنگ و تاریخ پیشینیان نیز می پردازد. در این پژوهش ضمن مأخذیابی و مقایسه منابع عربی و فارسی روایت، به بررسی عناصر داستانی آن از جمله درون مایه، پیرنگ، شخصیت، گفت و گو، زاویه دید و صحنه می پردازیم و مشخص می کنیم مآخذ منظوم فارسی تا چه اندازه به مأخذ قدیم عربی شباهت دارند. از مهم ترین نتایج این بررسی که براساس شیوه قیاسی تطبیقی به انجام رسیده، این است که مضمون حکایت در همه مآخذ عربی و فارسی یکسان است و حکایات منظوم فارسی با الهام گیری از منابع کهن، مضمونی یکسان را با ساختاری متفاوت به نظم کشیده اند.
تحلیل تشابهات ماهیت خرد در ابرانسان فریدریش نیچه و بینش الهی در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
131 - 157
حوزههای تخصصی:
از اساسی ترین ارکان عرفان اسلامی که آن را اصل برگزیده تصوف می نامند، انسان کامل است. انسان کامل، مظهر تجلّی اسماء الهیست که واسطه فیض حق در میان خلق شده است. در این پژوهش به خرد ابر انسان فریدریش نیچه در کتاب «چنین گفت زرتشت» از منظر بینش الهی در عرفان اسلامی به شیوه توصیفی - تطبیقی پرداخته می شود. این اثر، روایتی فلسفی و شاعرانه است که در آن نیچه دیدگاه های خود را از زبان زرتشت بازگو می کند. نتایج تحقیق، مبین وجود شباهت هایی میان ابر انسان نیچه و بینش انسان کامل در عرفان اسلامی است. نیچه اراده و بینش درونی معطوف به قدرت را تنها رهیافت حقیقت می پندارد، همچنان که در عرفان اسلامی بینش الهی انسان کامل در پوشش اسماء و صفات، تجلّی حقیقت مطلق هستند. از منظر نیچه اکنون فعلیت مقلّدانه و متحجرانه بشریت، خدای حاضر در عالم شده است و جهانی رنجور را بر اساس احاطه افکار کهنه در پیشگاه خود یکسان می داند. نیچه به مدد اراده مستقل، این عرصه را به بازآفرینی فرا می خواند. از منظر وی، انسان متأثر از آزادی و انتخاب و تحلیل تفکّرات خویش نیست و در میان اعتقادات غیر و ارزیابی های دروغین زندگی کرده است. پس حیات انسان، رسالت والاتری نسبت به بی حاصلی و تبعیت منفعل دارد، همچنان که در عرفان اسلامی، انسان با مجاهدات نفس بر عالم ماده و ظواهر آن پشت کرده و در بینش الهی، حقایق هستی را باز می یابد و به معرفت وجودی خویش نائل می شود.
واژگان پارسی و قافیه شعر تازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رواج واژگان بیگانه به ویژه پارسی در زبان عربی، از روزگار خلافت عباسی تاکنون، نگاه پژوهشگران را به خود جلب کرده و یادداشت های زیادی درباره این واژه ها و اصلشان در زبان پارسی و شیوه های تعریب و ضوابطش به نگارش درآمده، همان گونه که به ریشه های سیاسی، جغرافیایی و دینیِ گسترش این واژه ها در زبان عربی پرداخته شده است ولی آنچه کمتر و شاید هرگز از آن سخنی به میان نیامده نقش و کارکرد هنری این واژگان در شعر تازی است. اگر با نگاه تیزبینانه تر به جایگاه واژه های پارسی در شعر تازی بنگریم، درمی یابیم که بسیاری از آنها به مثابه قافیه به کار رفته اند و چون از ارزش والای هنری، موسیقایی و معنایی قافیه در این شعر آگاهیم، توان پنداشت که سرایندگان عربی زبان، آگاهانه و با هدف بهره گیری از ارزش های موسیقایی و معنایی این واژگان آنها را در قافیه به کار برده اند. نویسنده، در جستار پیش رو، نخست از برخی بیت ها، قطعه ها و قصیده هایی که سرایندگانشان از واژه های بیگانه و به ویژه پارسی در جایگاه قافیه بهره برده اند، یاد می کند و سپس از کارکرد فنّی یا انگیزه هنری کاربرد چنین واژگانی در این جایگاه سخن می گوید. ارزشمندترین کارکردهای هنری واژگان پارسی قافیه را می توان به درازا کشیدن چکامه های عربی، آشنایی زدایی معنایی نزد خواننده و کمک به اثربخشی موسیقایی شعر عربی دانست. سرایندگان برای بهره گیری از این ارزش ها واژه های پارسی قافیه را در ساخت های گوناگون اسمی، فعلی، وصفی و چه بسا ساخت هایی متفاوت با ساخت شناخته آنها میان مردم عرب زبان به کار برده و گاه ترکیب هایی دوبخشی از واژه های عربی و پارسی ساخته اند تا بتوانند این واژه ها را با دیگر واژه های عربی قافیه هم ساز و هم آوا کنند.
تطبیق کاربرد رنگ در داستان های منظوم و منثور فارسی و عربی (مطالعه موردی: اسکندرنامه نظامی و مقامات حریری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون، شاعران و نویسندگان در آثار خویش، به صورت نمادین یا صریح، عاطفه و احساس خود را با رنگ به تصویر می کشند؛ به گونه ای که با نگاهی روان شناسانه به آثار آنان می توان پیرامون شخصیت ایشان، به نتایج قابل توجّهی دست یافت. در همین راستا، پژوهش مذکور تلاش کرده است با دو رویکرد توصیفی- تحلیلی و آماری، کاربرد رنگ ها را در اسکندرنامه نظامی و مقامات حریری مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نتایج، حکایت از آن دارد که نظامی در اسکندرنامه 380 بار از رنگ بهره برده است، 261 بار به طور مستقیم و 119 بار به شکل غیر مستقیم و با واژه هایی مانند تیره، روشن، قیرگون و... در این اثر، رنگ سیاه و مشتقات آن با 107 بار تکرار، 57 مورد مستقیم و 50 مورد غیر مستقیم، بیشترین بسامد را دارد. کاربرد رنگ، اغلب به صورت تشبیه، استعاره و کنایه برای تعبیر از حالات درونی انسان بوده است که با نظرات روان شناسان معاصر پیرامون رنگ های مختلف، مطابقت بسیار دارد. حریری نیز در مقامات خود، 37 بار به رنگ های گوناگون اشاره کرده است که رنگ زرد با 14 بار تکرار، بالاترین بسامد را دارد. برخلاف اسکندرنامه، کاربرد رنگ در مقامات، بیشتر جنبه نمادین و کنایی دارد که اغلب از طبیعت رنگ ها سرچشمه گرفته است؛ مانند دلالت سپیدی بر امید و سیاهی بر نومیدی و سیه بختی یا رنگ زرد ممکن است در جایی نماد اندوه و بیماری و مرگ باشد و در جایی دیگر نمادی از شادی و سعادت. افزون بر این ها نوشتار پیش رو با ارائه نمودار، بسامد رنگ ها را در این دو اثر، به نمایش گذاشته است.