فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۷۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی از موضوعات جدید در عرصه ادبیات است و فرمالیست های روسی نخستین گروهی بودند که در زمینه روایت مطالعات اساسی و گسترده ای انجام دادند. در این میان آلژیرداس ژولین گرماس از نظریه پردازان مطرح است که الگوی کنشی، زنجیره های روایی و مربع معناشناسی از دستاوردهای وی در ساختارگرایی و مطالعات ادبی است؛ بنابراین، در مقاله پیش رو تلاش شده است تا دو منظومه غنایی «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی با تکیه بر نظریات گرماس، بررسی و تحلیل شود؛ زیرا الگوی گرماس قابل انعطاف است و نسبت به مدل دیگر نظریه پردازان ظرفیت بیشتری برای تجزیه و تحلیل داستان دارد. هدف از انجام این پژوهش دست یافتن به میزان انطباق این دو اثر غنایی و عاشقانه با الگوی گرماس (الگوی کنشی، زنجیره های روایی و مربع معناشناسی) است. حاصل این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و بر مبنای توصیف و تحلیل انجام شده، بیانگر این است که داستان های غنایی «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» از الگوی ساختاری و روایی کاملی برخوردارند و در قالب نظری ه گرماس قاب ل بررسی و تحلیل هستند.
محدودیت های شناختی موجود در آرایه استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره ء مفهومی در زبان شناسی شناختی _که در آن زبان هم محصول و هم وسیله تفکر است_ به درک یک حوزه ء مفهومی بر پایه ء حوزه ء مفهومی دیگر می پردازد. کاربرد این آرایه در زبان روزمره و همچنین اشعار غنایی سرایان مشرق و مغرب زمین به حدی است که دیگر آرایه ها را تحت الشعاع قرار داده است. بعد از انتشار نظریه ء مفهومی استعاره (The conceptual theory of metaphor) توسط لیکاف و جانسون (Lakoff & Jhonson)، کتابها و مقالات بی شماری تألیف گردیده که در بسیاری از آنها تمرکز اصلی نویسندگان بر حوزه های مبداء مرتبط با یک یا چند حوزه ء مقصد خاص می باشد. پژوهش حاضر با در پیش گرفتن رویه ای متفاوت می کوشد تا بر اساس دیدگاه کوچش(Kovecses) محدودیت های شناختی اعمال شونده بر سه آرایه ء استعاری استخدام (zeugma)، حس آمیزی(synaesthesia) و پادآمیزه (oxymoron) را تبیین نماید. مشاهده می گردد که هریک از سه آرایه ء نامبرده تحت سیطره ء نوعی خاص از محدودیت های شناختی قرار دارد. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی آماری تصادفی و توصیف زبان شناختی می باشد که در آن داده ها برگرفته از منابع مختلف کتابخانه ای می باشد.
مطالعه تطبیقی درخت و جایگاه آن در شعر حافظ و خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طبیعت و گرایش به نباتات از دیرباز در فرهنگ ایران زمین از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است این گرایش در انواع ادبیات فارسی از جمله غنایی، تعلیمی، عرفانی و ...به عنوان یکی از شاخه های بارز این فرهنگ به خوبی مشهود است به طوری که حتی می توان بر این مدعا بود که طبیعت گرایی یکی از بن مایه های اصلی و شاخص در زمینه های مختلف ادبیات کهن فارسی است از این رو درختان از کارآمدترین عناصر بیان این مدعا هستند. حضور درختان با توجه به کاربردشان، شکل ظاهری و دیدگاه خاص هر شاعر نسبت به آنها قابل تامل است. این حضورگاه نماد استواری و بلندقامتی، زیبایی و عشوه گری بوده و نیز گاهی جنبه ی کاربردی تمثیلی، استعاری و یا تشبیهی داشته وحتی در برخی از موارد نیز با توجه به موقعیت فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی شاعر، مفهومی آرکائیسمی (کهن الگو) و یا حتی اید ئولوژیکی پیدا کرده است؛ از این رو این مقاله به بررسی جایگاه درخت در دیوان غزلیات حافظ شیرازی و دیوان غزلیات خواجوی کرمانی و مقایسه این کاربرد ها می پردازد.
نوستالژی (غمیاد) در " نفثه المصدور"(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نوستالژی (غمیاد) در " نفثه المصدور" نوستالژی(غمیاد) یا غم غربت یکی از حالات روانی ناخودآگاه انسان است که در آثار ادبی ملل مختلف بازتاب داشته است.احساس غمزدگی و دلتنگی شدید که با دگرگونی اوضاع فردی، اجتماعی و سیاسی رخ می دهد و شخص را دچار آشفتگی روحی می نماید.این تغییرات ناگهانی منجر به واکنش غیر ارادی "مرور خاطرات" و حسرت گذشته" می گردد. نویسندهّ کتاب" نفثه المصدور" که در دستگاه حکومتی "جلال الدین خوارزمشاه" خدمت می کرده است از نزدیک شاهد وحشت انگیزترین قتل و غارت تاریخ ایران یعنی ایلغار مغول بوده است.وی اگر چه خود جان سالم به در برده است اما افسرده و غمزده ،در حسرت و اندوه بسیار ،توام با بیم و امید، رنج زیستن در آن ایام دشوار را تحمل کرده است. رنجنامه بی نظیر او با نگارشی ادیبانه و با "نثری در آستانه شعر " احساسات تلخ و جانکاه نویسنده را به خوبی به خواننده منتقل می کند.بیان شکوه های نوستالژیک از موارد قابل توجه در این اثر است که مفاهیم متعددی چون :غم غربت ، شکوه از تقدیر و روزگار،دوری از خانواده، فراق سلطان،جدایی دوستان، حسرت فرصت های از دست رفته، شکوه از شکوه به تاراج رفته ایران،... ،را در بر می گیرد. پربسامد ترین نوستالژی در این کتاب از نوع گذشته گرای فردی است که به طور مستمر بیان شده و محتوای اصلی کتاب را در برمی گیرد.
مفاهیم غنایی در رمان نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان احساسات شخصی در مفهوم گسترده آن در قالب نظم و نثر همواره در دوران های مختلف مورد توجه شاعران و نویسندگان ادب فارسی قرار گرفته است. نوجوانی دوره ای است که در آن فرد با رشد هیجان و احساسات (در مفهوم گسترده) مواجه است؛ از این رو نوجوان به خواندن کتاب هایی که او را با این ویژگی ها آشنا سازد، علاقه مند است و با همانندسازی با شخصیت های داستان از این آثار تأثیر می پذیرد. در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به تحلیل انواع غنایی در یازده رمان برتر نوجوان پرداخته ایم تا به این سؤال پاسخ دهیم که نویسندگان رمان نوجوان کدام نوع غنایی را در آثار خود منعکس نموده اند؟ و آیا انعکاس انواع غنایی در این آثار متناسب با مخاطب نوجوان می باشد؟ با توجه به تحقیقات انجام شده به این نتیجه رسیدیم که انواع غنایی از نظر محتوا در رمان نوجوان ، به صورت توصیف، شکواییه، نوستالوژی، مرثیه، عشق و طنز نمایان شده است و نویسندگان ازاین مفاهیم به صورت مضامینی فرعی در لایه های اثر بهره مند شده اند.
بررسی انگیزه های نقد خویشتن در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودانتقادی یا نقد خویشتن قسمی از نقد ادبی است که در آن، پدیدآور، در جایگاه منتقد اولیه، اثر، روش، نگرش و یا شخصیت ادبی خویش را تحلیل و بررسی می کند. در عرصه ادبیات، نقد خویشتن انواع مختلفی دارد و انگیزه های متفاوتی موجب آن می شود. اگر انگیزه خودانتقادی درون خود پدیدآور باشد، «نقد خودانگیخته» و اگر انگیزه بیرون از او باشد، «نقد دگرانگیخته» است. حافظ شاعری است که پیوسته در اشعارش به نقد خویشتن پرداخته است. مطالعه آثار او از این منظر، دریچه جدیدی را بر روی حافظ پژوهان می گشاید. در پژوهش حاضر که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام می شود، تلاش شده تا با استفاده از شواهدی که از دیوان حافظ به دست آمده، انگیزه هایی که شاعر را به نقد خویشتن واداشته، بررسی شود. به نظر می رسد حداقل برخی از اصلاحاتی که حافظ در اشعار خود به کار بسته و باعث ایجاد اختلاف نسخ در اشعار او شده نیز، حاصل خودانتقادی باشد و این خودانتقادی ها بر رفع عیوب آثار، ارتقای متن و افزایش جذابیت اشعار نزد مخاطبان مؤثر بوده است. خودانتقادی های حافظ هم از نوع خودانگیخته و هم از نوع دگرانگیخته بوده و عواملی مانند وجود کاستی در فحوای سخنان پیشین او و یا اظهار نظرهای سخن ناشناسان مدعی موجب آنها بوده است.
ابزارهای بلاغی و دستوری توصیف در غزل های سعدی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
25 - 36
حوزههای تخصصی:
توجه به مضامین حکیمانه و نه چندان دشوار سعدی، سبب شده است تا عنصر ادبی وصف و تصویر ادبی در حاشیه قرار گیرد و قوّت زبان سعدی در ترکیب جمله ها و عبارت ها مغفول بماند. اگر چه سعدی در زمانه ای می زیست که تصنع زبانی رواج داشت اما وی هوشمندانه شیوه ایی را برگزید که آراسته به زیور فصاحت و بلاغت و پیراسته از کاستی های لفظی و معنوی بود. ابیات سرشار از توصیف و تصویر وی که اغلب با تخیل و موسیقی و توازن آوایی و معنایی آمیخته است، خواننده را وا می دارد تا به زوایا و خفایای تجربه های سعدی وارد شود و به توانایی وی در توصیف و تصویر اذعان نماید. پژوهش حاضر، در مرحله نخست به بررسی توصیف و انواع آن می پردازد سپس ابزارهایی (بلاغی و دستوری) را که سعدی در توصیف از آن ها بهره جسته است، در بیست غزل سعدی مورد مداقه قرار می دهد.
«محمود و ایاز» و« لیلی و مجنون» در عرفان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شخصیت ها و داستان های محمود و ایاز و لیلی و مجنون، بازتاب گسترده ای در عرفان داشته اند و از آنها برای بیان مفاهیم عرفانی استفاده شده است. این دو داستان به دلیل قابلیت های فراوانی که در تأویل پذیری عرفانی در درون خود دارند نسبت به سایر داستانهای عاشقانه دیگر نظیر: ویس و رامین، خسرو و شیرین و ...بیشتر مورد توجه عرفا قرار گرفته اند. هر یک از شخصیت های محمود و ایاز و لیلی و مجنون نمادهای خاص عرفانی هستند که از آنها برای بیان مفاهیمی چون: لطف و قهر حق، عاشق و معشوق عرفانی و بنده و سالک مطیع اوامر الهی و ...استفاده می شود. به علاوه از حکایت های این دو داستان برای بیان مفاهیم عرفانی دیگری نظیر: اتحاد عاشق و معشوق و بنده و حق، غیرت حق، عشق مجازی، بندگی حق، ظهور وحدت در کثرت، کرامات عرفا، فنا و بقا ،تغییر جایگاه عاشق و معشوق و ... استفاده می شود. در این پژوهش ضمن بررسی علت توجه عرفا به این دو داستان، مقایسه ای بین این دو داستان و شخصیت های آنها در آثار عرفانی صورت می گیرد و مفاهیم عرفانی حاصل از حکایت ها و شخصیت های آنها در برخی از آثار عرفانی ذکر و بررسی و تحلیل می گردند.
سبک شناسی و جلوه های غنایی غزلیات حسن خان شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حسن خان شاملو (متوفیّ ۱050 ه.ق) شاعر، نویسنده، خطاط، بیگلر بیگی و امیرالامرای کل خراسان و حاکم هرات، در قرن دهم و یازدهم ه .ق [17م]است. او از شاعران توانا، ناشناخته و نازک خیال است که متأسفّانه نه تنها دیوان و دیگر آثار وی تصحیح نشده، حتیّ در تذکره ها و تاریخ ها مطلب چندانی درباره شعر و سبک شعر او نیامده است. مهم ترین اثر وی، دیوان که به گفته نصرآبادی حدود سه هزار بیت است که بخش اعظم آن را غزلیات تشکیل داده است. غزلیات حسن خان شاملو گنجینه ای سرشار از مضامین و بن مایه های غنایی است. فضای کلیّ و حال و هوای غزل وی را عشق و عاشقی و عرفان تشکیل می دهد. نیز مضامین دیگری چون: اخلاق، پند و اندرز و حکمت های عملی، طنز و طعنه، شکوه، مفاخره و... که از گونه های شعر غنایی هستند، در شعر او دیده می شود. حسن خان شاملو در شاعری، به ویژه غزل سرایی، توانایی بالایی داشته است. غزل های پخته و سنجیده وی با مضامین رنگارنگ و گوناگون و تصویرسازی های زیبا و شوق انگیز در هم آمیخته شده است. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی، بر آن است تا ضمن سبک شناسی غزلیات وی، شعر غنایی حسن خان شاملو را معرفّی کند و نشان دهد غزلیات وی از نمونه های برجسته در حوزه ادبیات غنایی است.
تطبیق و تحلیل بن مایه های فکری داستان های عاشقانة فارسی ایران و هند در دورة صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دورة صفویه، ارتباطات ایران و هند به واسطة زبان رسمی مشترک، بیشتر و عمیق تر از گذشته شد. دراین دوره ازجمله آثارپدیدآمده در هردو سرزمین، داستان عاشقانة فارسی است. پرسش این است که «آیا داستان های عاشقانة فارسی در دورة صفویه در ایران و هند، به علت هم زمانی، هم زبانی و وجود ساختارهای مشابه، شبیه اند یا به دلیل محیط فرهنگی متفاوت، از هم تمایز دارند؟» درباره داستانسرایی دردوره صفویه تحقیقاتی انجام شده است، ولی تاکنون پژوهشی درزمینه تأثیر بن مایه های فکری بر داستانهای عاشقانه فارسی ایران و هند دراین دوره انجام نشده است. در این پژوهش کوشش شده، ضمن تحلیل محتوای داستان ها به این پرسش پاسخ داده شود. البته فرض این پژوهش براین است که در داستان های عاشقانة فارسی در ایران و هند، شباهت های فراوانی در زبان، ساختار، پیرفت های داستانی و خویش کاری شخصیت ها به چشم می خورد؛ ولی باهمه این شباهت ها، جهان بینی و نگرش متفاوت به شخصیت ها و حوادث داستانی وجود دارد. این تفاوت ها عبارتند از: «مرگ عشاق در پایان داستان»، «آزادی دختران در انتخاب همسر»، «نقش آفرینی عناصر ماورایی»، «حضور عرفان و تصوف»، «تأثیر جانوران در داستان»، «حضور شخصیت های هندی» و «استقلال منبع» که به شناخت داستان های تألیف شده در هند وتفاوت آن با داستانهای تألیف شده در ایران کمک می کند.
داستان های عاشقانه؛ گونه غنایی یا روایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنای این تحقیق بر این پرسش گذاشته شده است که یک متن روایی باید چه معیارهایی داشته باشد که آن را بتوان نوع ادبی غنایی به شمار آورد. برای پاسخ به این سؤال، نگارنده با روش توصیفی – تحلیلی سعی کرده است ویژگی هایی را که در داستان های برجسته عاشقانه عامل روایی را در برابر عامل غنایی کم رنگ می کند، نشان دهد. عواملی مانند توصیف کشمکش های عاطفی، وجوه شعری و غنایی، استفاده از زبان غنایی، حضور من راوی در متن، از مهم ترین مؤلفه هایی است که فراوانی و گسترش آن در یک متن، عنصر روایت را کم رنگ تر از عنصر غنایی جلوه می دهد. بنابراین در داستان های عاشقانه غنایی مخاطب با صحنه هایی رو به رو می شود که منشاء آن عواطف و احساسات گوینده یا شخصیت داستان است. در چنین متنی کارکرد شعری (ادبی) و عاطفی متن بر کارکرد ارجاعی آن غالب است.
سعدی، شب و بی خوابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی خوابی و شب زنده داری عاشق راستین، یکی از بن مایه های شعر عارفانه و عاشقانه است که در دوره های مختلف به صورت های گوناگون انعکاس یافته است. این مضمون با توجه به روند تدریجی شعر فارسی و مخصوصاً غزل، تحول یافته و در غزل سعدی به اوج خود رسیده است. چنان که عاطفه اصلی برخی از غزل های او را شامل می شود و بعضی از غزل های او با موضوع شب و بی خوابی شروع می گردد. نوشتار حاضر با به کارگیری شیوه توصیفی- تحلیلی، بسامد مفهوم بی خوابی عاشق را در شعر شاعرانی که غزل های آنان به طور کامل موجود بوده، در دو دسته عاشقانه و عارفانه مورد مطالعه قرار داده و پس از بررسی این مفهوم در غزل های سعدی، به بیان انگیزه های مهم بی قراری و بی خوابی سعدی پرداخته است. مضمون بی خوابی و شب زنده داری در غزل های سعدی به عنوان یک ویژگی سبکی مطرح است و سبک شخصی وی را در حوزه فکری و ادبی به اثبات می رسد.
نگاهی زیبایی شناسانه به شعر سیدیعقوب ماهیدشتی کرمانشاهی از منظر بازتاب عشق به محبوب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
غزل از شورانگیزترین قالب های شعری است و عشق، لطیفه ای است که از عهد الست و بدو آفرینش در وجود انسان نهاده شده است. مفهوم عشق و تکرار آن در کلام و آثار شاعران و نویسندگان از آغاز حیات بشری، جاذبه ای وصف ناپذیر ایجاد کرده که جلوه های آن، تحت تأثیر رخدادهای فرهنگی و اجتماعی و شرایط روانی، فکری و اجتماعی فرد در زمان ها و مکان های مختلف متفاوت بوده است. سیدیعقوب ماهیدشتی، یکی از شاعران توانمند کردی سراست که به لهجه های مختلف کردی، شعر سروده است. عشق، درون مایه اصلی سروده های اوست؛ عشق وی، عشقی زمینی است که به زنان ابراز می کند. توصیفات خاص او، متوجهِ زیبایی های ظاهری و مادی معشوق؛ مانند: چشم، ابرو، زلف، رخ و ... بوده و کمتر به صفات معنوی او توجه داشته است. شاعر، گاهی از سختی عشق، ناله سر می دهد و گاهی زبان به شکایت از محبوب می گشاید. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی سیمای معشوق در دیوان کم حجم سیدیعقوب پرداخته است.
تحلیل داستان غنایی مهتاب و کتان بر اساس تنها نسخه موجود آن در دانشگاه پنجاب پاکستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مهتاب و کتان یا دل و جان اثر شاعری بنام آفرین لاهوری و اهل دیار پاکستان است، که نسخه آن در بخش نسخ خطی دانشگاه پنجاب نگه داری می شود و تاکنون تصحیح و چاپ نشده و ناشناخته باقی مانده است. داستان روایتی تغزلی از اشتیاق و علاقه بین دو معشوقه با نامهای دل و جان است. شاعر با بیانی حکیمانه و موجز بسیاری از مباحث حکمی را نیز در خلال داستان آورده است و پی در پی عشق و محبت را توصیف می کند. برجستگی این منظومه این است که نام و شخصیت دو عاشق بصورت تمثیلوار بیان شده و مسائل عرفانی نیز در لابلای داستان ذکر می شود. زبان و بیان، تشبیهات و واژگانی که آفرین لاهوری به کار می برد، گاهی تکراری و خالی از هرگونه لطافت و گاهی بدیع است. باتوجه به اینکه آفرین در ردیف شاعران سبک هندی قرار گرفته، به تبعیت از شاعران دوره اول این سبک به خلق مضامینی ساده تر پرداخته است. این پژوهش بر آن است تا برای نخستین بار به معرفی این منظومه داستانی بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت اسنادی تحلیلی است و سعی شده به صورت بازخوانی نسخه موجود تحلیل و بررسی شود.
بررسی همسانی ِزن ِپارسا در الهی نامه عطار و شخصیت شیرین در منظومه غنایی خسرو و شیرین ِنظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
49 - 60
حوزههای تخصصی:
داستان ِمنظوم ِغنایی زن پارسا که دراولین مقاله الهی نامه عطار آمده دارای ساختار نوول است، این داستان حول محورزنی زیباست که عاشقان بسیاری دارد و همه درپی تصاحب وی هستند، اما وی به عشق آن ها وقعی نمی نهد. زن پارسا شباهت های فراوانی با شخصیت ِ شیرین در منظومه خسرو و شیرین نظامی دارد. مقاله حاضر به مقایسه این دو اثرو بیان شباهت های آن ها پرداخته است. در واقع مضمون اصلی هر دو اثر، پیروزی بردباری، عفت و پاکدامنی بر خودکامگی و هوسبازی است. جانمایه این شاهکارعطار و نظامی، در پرورش شخصیت زن پارساست که نسبت به همتایانش در سایر معاشیق ازپختگی وکمال بیشتری برخوردارند، عطار و نظامی، این دو زن را به گونه ای پرورده اند که تجسم بانویی آزاده هستند که هم عاشقند و هم معشوق. درپی عشق خطر می کنند، برهمه آرزوهای دنیوی برمی آشوبند، در راه عشق حقیقی پای در رکاب می نهند، دشواری عشق را با شکیبایی به جان خریدار می گردند، زیرا که عاشقان دنیوی را پخته نمی یابند. مقاله تلاش دارد تا در ساختار روایی این داستان، تصاویر و نشانه های عشق عرفانی را ازخلال بررسی شخصیت ورفتار زن پارسا و همسانی آن با شخصیت شیرین ِ نظامی، بر اساس معیارهای مندرج در متون غنایی و عرفانی باز جوید.
آشنایی زدایی و کارکرد آن در اشعار نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
33 - 44
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی (غریب سازی) یکی از شگردهای آفرینش شعر و از مباحث مهم نقد ادبی معاصر است که نخستین بار توسط فرمالیست ها (صورتگرایان) روس مطرح شد. آنها اعتقاد داشتند استفاده مکرر از واژگان و ترکیبات کهن در شعر، از ارزش و زیبایی متن کاسته و انگیزه مخاطبِ شعر نیز از آن سلب خواهد شد. به همین دلیل آنها بحث آشنایی زدایی را مطرح کردند و هدف اصلی آن را جلوگیری از تکرار و ابتذالِ واژگان، ترکیبات و تصاویر کلیشه ای در متون ادبی دانستند. آشنایی زدایی یکی از عوامل تعیین سبک شاعران نیز به شمار می رود. نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی در آثار خود به شیوه های گوناگون آشنایی زدایی توجه داشته و از همین رهگذر، واژگان، ترکیبات و تصاویر تازه ای خلق کرده اند که در این مقاله به بخش هایی از آنها خواهیم پرداخت.
بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در اشعار توماس گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات در طول سده ۱۸ میلادی بازتابی از جهان بینی عصر روشنگری بود: عصری که با رویکردی عقلایی و علمی به مسایل دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مروج نگاهی سکولارگرایانه به جهان و احساس پیشرفت و کمال گرایی بوده است. توماس گری(TomasGray ) از شاعران برجسته دو مکتب نیوکلاسیسم و رومانتیسم اروپا است و در قصاید مشهورش برشی عقلایی بین این دو مکتب زده است. پژوهش حاضر می تواند به شناخت بیشتر این شاعر و شناخت غیرمستقیم این دو مکتب در شعر معاصر انگلستان کمک کند. در این مقاله سعی شده است تا با بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در سه قصیده انتخابی از وی به بررسی عناصر ادبی موجود و بازخوانی آنها پرداخته شود. روش تحقیق به شیوه تحلیل محتوا و توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز بیان ویژگی های نیوکلاسیسم و رومانتیسم است. برآیند تحقیق نشان می دهد که خصوصیاتی مانند اخلاق گرایی، بیان حزن در قالب قصیده در اشعار سده 18 انگلیس، مساله انسانیت و نیز بیان احساس رقیق و بی آلایش از زندگی و مرگ از نکات برجسته در قصاید توماس گری است.
بررسی و تحلیل «رمانتیسم جامعه گرا» در ادبیات غنایی (با تکیه و تأکید بر اشعار شهریار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
63 - 76
حوزههای تخصصی:
رُمانتیسم یا رمانتیسیزم در آغاز امر نوعی شورش ادبی علیه قوانین عقل گرایانه ی مکتب کلاسیسیسم که مکتب جا افتاده ی رنسانس و دوره ی خردگرایی در اروپا بود، به حساب می آمد. متفکرین و هنرمندان این گرایش، تأکید فرهنگی بر خرد را محدودکننده و سرکوبگر روح آدمی می دانستند و بر مؤلفه هایی چون هنر، شور، هیجان، تخیّل، مضامین معنوی، مناسک و نمادها تأکید می کردند. اما رفته رفته این شورش از عرصه ی اجتماع و سیاست به حوزه ی ادبیات و هنر نیز کشیده شد و یک مکتب همه جایی و همه گیر شد که تأثیر شگفت آن بر ادبیات فارسی انکار نشدنی است. در ایران عصر مشروطه، در پی تحوّلات و تغییر ساختار سیاسی و تا حدّی اجتماعی ایران، ادبیّات از این رخداد متأثّر شد. شاعران این دوره با رهایی از مکتب کلاسیسم، به نوگرایی تمایل پیدا کردند و نفرت و انزجار از عقل گرایی را در کلمه کلمه ی شعر خود نشان دادند. شاعر عصر مشروطه با رویکردی منتقدانه نسبت به واقعیت های موجود در برجسته سازی مشکلات می کوشد و برآنست تا ناهمگونی های جامعه را به چالش بکشاند. این پژوهش، به شیوه تحلیلی، به بررسی تأثیر مکتب رمانتیسم بر اشعار شهریار می پردازد و اینچنین برمی آید که اغلب شاعران مشروطه شاعرانی رمانتیک جامعه گرا به شمار می روند که تلاش می کنند با زبانی نمادین و رمانتیک برای از بین بردن نابرابری ها و نابسامانی های جامعه راهکارهایی ارائه دهند.
چهره ساقی در غزل شاعران عارف دوره قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
واژه «ساقی» در متون عرفانی، از معنای اولیه خود فراتر رفته و به صورت یک اصطلاح به معنی فیض رساننده ای که سالکان راه معرفت را به دریافت و کشف رموز و حقایق عرفانی نائل می سازد، مورد استفاده قرار گرفته است. در این متون، ساقی در کنار دیگر اصطلاحات عرفانی همچون شراب، جام، مستی، باده، مطرب و... به کار گرفته شده تا عمیق ترین مباحث و احوال عرفانی را با پوشیده ترین شکل ممکن برای اهل معرفت بیان نماید. تبیین و تحلیل مفهوم ساقی، می تواند در فهم دقیق متون عرفانی نقش به سزایی داشته باشد. شعر عرفانی دوره قاجار، استمرار شعر عرفانی سبک عراقی است. در این دوره، گروهی از شاعران به سرودن اشعار عرفانی تمایل نشان داده و در این زمینه طبع آزمایی کردند. فروغی بسطامی، میرزاحبیب خراسانی و حکیم صفای اصفهانی، از جمله شاعران مشهور دوره قاجارند که در اشعار خود به مضامین عرفانی توجّه داشته اند. در دیوان این شاعران، اصطلاح ساقی به عنوان شخصیّتی اصلی و تأثیرگذار، درخور تأمّل است. در این پژوهش با بررسی واژه ساقی، به تحلیل این اصطلاح عرفانی در اشعار شاعران یاد شده پرداخته ایم که حاصل این پژوهش دست یافتن به جنبه های مختلف شخصیّت ساقی در نظرگاه این سه شاعر است. وجود معانی گوناگون همچون «معشوق الهی»، «پیر»، «ساقی دینی» و «ساقی باده پیما» برای اصطلاح ساقی در دیوان این شاعران؛ اهداف حضور ساقی در شعر عرفانی و تحلیل مباحثِ مرتبط با ساقی همچون طلب از ساقی، تأثیر باده ساقی، وصف ساقی و پیمان بستن با او، از جمله یافته های این پژوهش است که می توان به آن اشاره نمود.
بررسی تأثیرپذیری خاقانی از شاهنامه فردوسی در مضامین مدح و مفاخره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی متنی است تأثیرگذار بر تمام ادبیات فارسی پس از خودکه حتی خاقانی شروانی ، با همه خلّاقیت هایی که در دیوانش هویداست و با تمام تلاشی که در گریز از آشکار شدن این تأثیرپذیری دارد، نتوانسته است بدون هیچ تأثیری از فردوسی بماند. به طوری که برای بررسی تمام جنبه های تأثیرپذیری خاقانی از فردوسی رساله ای مفصّل و جداگانه نیاز است. در این مقاله تأثیر مضمونی شاهنامه فردوسی بر خاقانی ، تنها پیرامون دو دسته مضمونِ مدح و مفاخره بررسی شده است. خاقانی نیز همچون اکثر قصیده سرایان زبان فارسی، مقدار قابل توجهی از اشعارش را با هدف ستایش سروده است. در این دسته مضامین با ذکر شواهدی تأثیر سخن فردوسی را می توان بررسی و طبقه بندی کرد. بخش مهمی از شاهنامه حماسه است. در حماسه خودستایی ، به هر ریخت، جایگاه ویژه ای دارد. بنابراین شاهنامه بهترین آبشخور برای این دسته از مضامین است. خاقانی نیز که در مفاخره زبانزد است و مفاخرات او محل بحث هایی نیز بوده است، از تأثیر شاهنامه بر کنار نمانده است