فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
87 - 106
حوزههای تخصصی:
برخی از آثار ادبی، علیرغم ظاهر ساده و حجم کم، به قدری پر محتوا بوده و درونمایه قوی دارند که در معادلات فلسفی بزرگ ترین فیلسوفان دوره معاصر نیز می گنجند. نمایش قوی تر اثر یوهان استریندبرگ از این قاعده مستثنی نیست. هدف اصلی این مقاله پس از بازتعریف ابهام، فراتر از تعریف امپسونی و استعاره، گسترده تر از معنای دریدایی آن، با تکیه بر فرایند ناگزیر فراخواندن، فروهشتن و انتساب، کشف چگونگی اعمال قدرت نویسنده، و نقش او در خلق اثر- که خود خوانشی از دنیای پیرامون اثر است- و همچنین شیوه اعمال قدرت خواننده در درک و تفسیر متن- که خود بازنویسی اثر از دیدگاهی متفاوت است- می باشد و در این راه چهارچوبی کلی را که فوکو در بررسی قدرت و گفتمان ارائه نموده است، مبنای کار قرار می دهد. پس از یافتن ارتباط ابهام و استعاره با یکدیگر، به کشف نقش این دو در اعمال قدرت یا جلوگیری از آن و در نهایت رابطه این مفاهیم با ادبیات، خلق و خوانش این اثر ادبی پرداخته می شود. پاسخ به این سوال که ابهام و استعاره چه نقشی در تولید و اعمال قدرت یا جلوگیری از آن دارند هدف اصلی این کار پژوهشی است. در دنیای متن، همچون دنیای فرامتن، عرصه ابهام و استعاره سازی و در نتیجه میدان جنگ اراده ها، غرایز، منافع و استعاره های گوناگون و جنگ استعاره ها گاهی با روش های مسالمت آمیز به نوعی صلح یا آتش بس موقت می انجامند امّا در صورتی که چنین روش هایی به نتیجه نرسند، تنها خشونت برهنه زور می تواند استعاره ای را به نفع استعاره ای دیگر ناحق و باطل جلوه دهد. با توجه به اینکه روش تحقیق در این مقاله کیفی است، خوانش جزءبه جزء متن، گزینش برخی کلمات و اجزای تشکیل دهنده متن بر اساس رویکردی که در پیش گرفته شده است و توصیف کیفی داده ها عمده ی فعالیت ها را در پیاده کردن چهارچوب نظری تحقیق بر روی متن ادبی مورد مطالعه تشکیل می دهد.
تحول و کارکرد اسطوره و حماسه در کتاب های تاریخی عهد مغول و ایلخانی (با تکیه بر تاریخ جهانگشای جوینی، جامع التورایخ رشیدالدین فضل الله و تاریخ وصاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
99 - 130
حوزههای تخصصی:
شرایط سیاسی و اجتماعی عهد مغول ایلخانی با حضور گسترده اساطیر و حماسه های ایرانی در کتاب های تاریخی این عهد پیوند دارد. اهداف متفاوت مورخان سبب تحول در کارکرد اسطوره و حماسه شده است. ازاین رو بررسی تحول در کاربرد اسطوره و حماسه در این منابع و شناخت ظرفیت های آن ضروری است. نتایج پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، به شرح ذیل است: الف) جوینی با الهام از شاهنامه، در پی خلق حماسه ای منثور بوده و برای تحقق اندیشه های مغول ستیزانه و ایران گرایانه خویش از شخصیت ها و فضای حماسی بهره برده است. او با زیرکی به تشبیه خوارزمشاهیان به ایرانیان و مغولان به تورانیان، تاریخ را بر مبنای حماسه تأویل کرده و به بازآفرینی نبردهای حماسی ایرانیان پرداخته است؛ ب)رشیدالدین فضل الله جایگاه بسزایی در آشنایی بیگانگان با مفاهیم و اندیشه های ایران شهری دارد. او در پی بسترسازی برای بازآفرینی اندیشه های سیاسی ایران باستان از جمله شاه و ایران شهر است؛ ج) وصاف با بیان شیوه حکمرانی شاهان اساطیری و تاریخی ایران درصدد فرهنگ پذیری و کاهش بدخویی مغولان و ایلخانان است تا از آنان شاهانی با آیین ایرانی تربیت کند. همچنین، وصاف اسطوره و حماسه را برای تفاخر به هنر نویسندگی خویش به خدمت گرفته است.
بررسی استعاره مفهومی دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا پیش از پیدایشِ زبان شناسی، استعاره فقط یک ویژگی زبان ادبی- به ویژه شعر- محسوب می شد؛ امّا مطالعات شناختی در زمینه استعاره این دیدگاه سنّتی را گسترش داده است. در این پژوهش که با روش تحلیلی و توصیف زبان شناختی و با تحلیل ابیاتی از دیوان عطار انجام شده است، پس از معرفی رویکرد شناختی به استعاره، برخی از استعاره های مفهومی با قلمرو مبدأ «دریا و وابسته های آن»، به عنوان یکی از پرکاربردترین تصاویر شعری در دیوان عطار ، براساس نظریه استعاره مفهومی مطابق با تقسیم بندی قاسم زاده، در قالب استعاره های «ساختاری»، «هستی شناختی»، «جهت یابی»، «ظرفی» و «شخصیت بخشی» بررسی شده است. سؤال اصلی این پژوهش این است که نوع و شیوه کاربرد استعاره دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار براساس نظریّه استعاره مفهومی چگونه است و هدف عطار از کاربرد این استعاره ها چیست. بیشتر استعاره های اصلی عطار شامل سه «نگاشت» است: «انسان قطره است»، «دل دریاست» و «عشق دریاست». مراحل شناخت و دریافت اندیشه عطار، حول محور مفهومی سازی «انسان»، «دل» و «عشق» جریان دارد. فراوانی قلمروهای مقصد از آن جهت است که از نظرگاه عرفا و ازجمله عطار، همه احوال بر «دل انسان عاشق» وارد می شود. انتخاب قلمروهای مبدأ دریا نیز بیانگر دیدگاه عرفانی عطار درباره دریاست. تمایلات عرفانی عطار در انگیزش استعاره های او بسیار مؤثر بوده؛ به همین دلیل جانب زیبایی شناسی این استعاره ها بسیار کم رنگ است.
تحلیل ساختار و کارکردهای کلان روایت ها در قصاید مدحی( مطالعه موردی قصاید فرخی سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
متن و معنی قصاید مدحی، در ساختاری روایی ساماندهی می شود. شاعر تلاش می کند تا بر اساس تاریخ، تجربه و علوم مختلف، روایت های خرد را که قدرت نظام سازی ندارند به حاشیه براند یا آنها را در روایتی جامع و واحد که سیاست و مذهب حاکم از آن حمایت می کنند، حل نماید. همین امر موجب شکل گیری کلان روایتهایی مانند آزادی و عدالت، رفاه و توسعه و در نتیجه «سایه خدا بودن پادشاه» در قصاید مدحی است. این روایت های ساخته شده، دیگر نیاز به تایید یا تصدیق علمی و بیرونی ندارد، بلکه بلاغت درونی شعر و قرارداشتن شاعر در ساختار قدرت، مشروعیتی درونی به آن ها می دهد. در این مقاله تلاش شده تا با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأسی از اندیشه های فرانسوا لیوتار، به این پرسش پاسخ داده شود که ساختار و شیوه های شکل گیری کلان روایت ها در قصاید مدحی چگونه است؟. می توان کلیت سازی، بدیهی جلوه دادن حقیقت های ایدئولوژیک، مشروعیت بخشی های زبانی، طرد و جذب، گفتمان سازی و نفی تناقضات اجتماعی، از مهمترین پیامدهای زبانی و معنایی شکل گیری کلان روایت در قصاید مدحی دانست.
آسیب شناسی فرهنگی قوم بلوچ بر اساس مَثَل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۵۵
73 - 113
حوزههای تخصصی:
پژوهش درباره زبان ها و گویش های محلی ایران و جمع آوری نمودهای مختلف فرهنگی ازجمله مثل ها، موجب شناخت بهتر فرهنگ و تاریخ اقوام، حفظ گویش و فرهنگ آن ها و درنهایت شناخت بهتر زبان ها و فرهنگ ایرانی می شود. ضرب المثل ها، بخشی عمده از فرهنگ عامه مردم بلوچ هستند که بررسی دقیق آن ها در مطالعه الگوهای فرهنگی، ارزش های اجتماعی و تحقیقات جامعه شناختی راهگشا خواهد بود. بیشتر این مثل ها دارای مفاهیم عالی اخلاقی و فرهنگی هستند که در آموزش اندیشه ها و مفاهیم متعالی، انتقال تجربیات قومی و نسلی و پیشرفت افراد در جامعه نقشی اساسی دارند، امّا مثل هایی نیز وجود دارند که کارکردهایی منفی دارند و به نظر می رسد که در گذر تاریخ، مایه آسیب و ناکامی های اجتماعی و فرهنگی بوده اند. این پژوهش به روش مطالعه کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی به بررسی این دسته از مثل ها پرداخته است تا تأثیری در افزایش آگاهی فرهنگی و ارتقای نگاه های منطقی و معقول در جامعه و فرهنگ بلوچ داشته باشد. هرچند شمار این قبیل مثل ها کم است، اما به سبب رواج گسترده، باعث ایجاد آسیب فرهنگی در جامعه شده اند. آسیب های فرهنگی در سه حوزه فرد، خانواده و اجتماع به همراه باورهای خرافی حوزه فرهنگ بررسی شده اند. هرچند یافته های پژوهش حاضر، بیشترین فراوانی را در آسیب هایی که مربوط به خانواده هاست نشان می دهد، اما پژوهش مستقل و مستندی با جامعه آماری مشخص در این خصوص صورت نگرفته است.
بازتاب اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در آیینه اشعار واعظ قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
1 - 35
حوزههای تخصصی:
ملّا محمّد رفیع قزوینی، متخلّص به واعظ، از خطبا، نویسندگان و شعرای مشهور سده یازدهم هجری است، که با تأسی از پیشینیان و هم اندیشه با شعرای عصر صفوی، مخاطب را به فراگرفتن اندیشه های تعلیمی- اخلاقی تشویق می کند. اندیشه های تعلیمی -اخلاقی در آیینه اشعار واعظ، به سه طریق انعکاس داده شده است. نخست اینکه: به طور مستقیم، نوع انسان را مورد خطاب قرار می دهد. دوم اینکه: طرف خطاب خود شاعر است، امّا غیر مستقیم اندیشه های تعلیمی- اخلاقی را به مخاطب گوشزد می کند. سوم اینکه: فرد خاصی را مورد خطاب قرار داده، غیر مستقیم اندیشه های تعلیمی- اخلاقی را به مخاطب یاد آوری می کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، اکثر اندیشه های تعلیمی- اخلاقی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. خواستگاه اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در دیوان اشعار واعظ قزوینی، متون تعلیمی- اندرزی ایران قبل از اسلام، آیات قرآنی، احادیث نبوی و اقوال بزرگان دینی است. مطالعه زندگانی وی و اینکه به نیابت از نیای خود، ملّا فتح الله واعظ قزوینی، روزگار خود را در مراسم پند و وعظ و خطابت گذرانیده، ثابت می کند که در اشعار وی، بسامد مضامین تعلیمی- اخلاقی، بیشتر از جنبه های دیگر شعری باشد. در اشعار واعظ، بخصوص غزلیّات، با تأسی از شعرای سبک هندی،اندیشه های تعلیمی- اخلاقی، به دلیل ارتباط افقی غزل و بهره گیری از عنصر خیال تمثیل(اسلوب معادله) از بسامد بسیار گسترده ای در مقایسه با شعرای پیشین برخوردار است.
تحلیل مؤلفه های ادبیات مقاومت در آثار شاعران و نویسندگان سوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
43 - 71
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقاومت که ریشه در جهان عرب هم دارد ، امروز به یکی از تأثیرگذارترین گونه های ادبی تبدیل شده است، ترسیم مبارزات و رشادت های یک ملت در برابر بی عدالتی ها و ستم بیدادگران، یکی از درون مایه های شعر و نثر عربی از گذشته تاکنون است که در دوره های مختلف حیات شعر و نثر عربی، جلوه و نمود خاصی به خود گرفته است. در دوره معاصر که اغلب کشورهای عربی به نوعی زیر کنترل شدید استعمار و استعمارگران به سر می بردند، یکی از دغدغه های اصلی برخی شاعران و نویسندگان، مبارزه با این بیدادگری ها و ترسیم مبارزات و رشادت های مردم است؛ ازین رو، آن ها با قلم خویش به مبارزه برخاستند و اشعار و نوشته های خود را در خدمت مبارزات ملت خویش قراردادند.این پژوهش از نوع کیفی و به شیوه تحلیلی، اصول و مبانی نظری ادبیات مقاومت را در آثار شاعران و نویسندگان سوری بررسی می کند.از مهم ترین کسانی که در زمینه ادبیات مقاومت و پایداری در کشور سوریه قلم فرسایی کرده اند؛ می توان به غسان کنفانی، نزارقبانی، غاده السمان، محمد ماغوط، آدونیس، بدیع صقور، سلیم برکات و... اشاره کرد.یافته های پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان و شاعران ادبیات مقاومت سوری، رنج ها و آلام دوران کودکی و بزرگ سالی در آوارگی و اخراج از وطن، آمال و آرزوهای بر بادرفته، خفقان و استبداد، وطن دوستی، فلسطین، قدس، تعهد ملّی و محبت کشورهای عربی و مسأله فلسطین، نیروهای امنیتی و بازجویی را در آثار خود به تصویر کشیده اند و نبرد و پایداری را تنها راه حل مسئله سوریه می دانند و آزادی و آزادگی را بهترین موهبت برای همه افراد بشر در همه اعصار و قرون برمی شمارند.
بررسی تقابل های دوگانه مکان وکارکردهای معنایی آن در شعر ناجی علّوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
67 - 86
حوزههای تخصصی:
هنرسازه که تحت تأثیر تأملات روانشناسانه است، به منظور بیان مقاصد و احساساتشان مدد می جویند. ناجی علّوش شاعر غربت نشین فلسطینی با به کارگیری ساختار تقابل گونه مکانی توانست شبکه ای از معانی و مفاهیم مورد نظر خویش را به مخاطب القا کند و در پَس همه این جفت واژگان مکانی دغدغه های روانی، سیاسی و اجتماعی اش نهفته است که گویای عواطف و عقاید اوست. از این رو، پژوهش حاضر می کوشد با استفاده از شیوه توصیفی–تحلیلی به بررسی برجسته ترین مکان های تقابلی در شعر این شاعر معاصر بپردازد تا بتواند به درک درستی از رابطه معنایی میان دو مفهوم متضاد مکانی که نقش بارزی در زیبایی و انسجام متن دارند، دست یابد. یافته های پژوهش بیانگر این است که دوگانه های مکانی نقش مهمی در انتقال احساسات درونی شاعر نسبت به دو مکان متفاوت و تبادل اندیشه و تفکرش داشته است. مهم ترین مکانی های تقابلی به کاررفته عبارتند از: تقابل ارتباط با جدایی، تقابل مکان عربی با مکان غربی-استعماری، تقابل وطن با تبعید و حسّ غربت، تقابل اینجا با آنجا. و این تقابل های دوگانه به ذهن خواننده مفهوم هویت، استعمارستیزی، دغدغه مند بودن شاعر نسبت به وطن خویش و وطن عربی، تبیین احساس درونی اش از اغتراب مکانی را تداعی می کند.
تمثل در غزلیات شمس با تکیه بر 200 غزل نخست(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان برای بیان غیرمستقیم مفاهیم از شگردهای مختلفی استفاده می کنند. یکی از این روش ها تمثیل است. مولوی از برجسته ترین قله های ادبیات عرفانی، در آثار خود از تمثیل به بهترین شکل برای بیان اندیشه های عرفانی، شرح و تفسیر آیات و احادیث و توضیح و تبیین اصطلاحات و اندیشه های عرفانی استفاده کرده است. غزلیات مولوی با اینکه مثل سایر آثارش جنبه تعلیمی ندارد؛ اما متأثر از شیوه بیان او در استفاده از تمثیل است. در این پژوهش برآنیم تا با بررسی 200 غزل آغازین دیوان غزلیات مولوی به این پرسش پاسخ دهیم که آیا مولوی در غزلیات خود از تمثیل استفاده کرده است؟ هدف پژوهش این است که میزان و نحوه استفاده مولوی از انواع تمثیل در غزلیات را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و با ابزار کتابخانه ای و فیش برداری از منابع و اسناد مکتوب انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مولوی در غزلیات نیز از تمثیل برای بیان اندیشه های خود استفاده کرده است. تمثیل های به کار گرفته شده در غزلیات، هم شامل تمثیل های فشرده و کوتاه است و هم تمثیل های روایی. موضوع تمثیل ها نیز تعلیم مسائل حکمی، اخلاقی و عرفانی است و در آنها انسان را به ترک آلایش های جسمانی و توجه به احوال نفسانی فرامی خواند.
غم و شادی و جلوه های آن در ایران پیش از اسلام (بر حسب متون مذهبی، مستندات تاریخی و آثار ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
49 - 68
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است که نشان دهد در ایران پیش از اسلام چه اندیشه هایی در مورد غم و شادی وجود داشته و انگیزه و علل تبلیغ و نمود اجتماعی و عینی این اندیشه ها چه بوده است. برای این مقصود، با روش توصیفی تحلیلی و برحسب متون دینی، منابع تاریخی و آثار ادبی به مسئله پرداخته شده است. از حیث مذهبی، شادمانی امری قدسی و آسمانی به شمار رفته و حکم ابزاری را داشته است که با آن می توان بر مظاهر اهریمنی و اندوه غلبه کرد. بااین حال غم گرایی کارکردهای مثبتی از جمله تقویت حس انتقام و ایجاد شوق بازگشت به عالم معنوی(از طریق غم غربت) نیز داشته است. از منظر اسناد تاریخی شیوه مداراگرایانه و تساهل پادشاهان هخامنشی با ملل تحت سلطه خود، و در عهد ساسانی فرامین برخی پادشاهان چون بخشودگی خراج و رعایت عدالت موجب رواج جلوه هایی از شادمانی و دوری از اندوه جمعی در سراسر سرزمین بوده است؛ هرچند نظام طبقاتی اندوه عمیقی ایجاد می کرده است. در آثار ادبی، بزرگان راهکارهایی چون تاکید بر ناپایداری زندگی و توجه به قناعت را برای رهایی انسان از غم توصیه کرده اند.
بررسی و تحلیل باورهای عامه در اشعار واعظ قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
183 - 233
حوزههای تخصصی:
بخش عظیمی از فرهنگ و ادبیات شفاهی هر ملتی ادبیات عامه است. این نوع ادبی شامل عادات، سنن، افسانه ها، باورها، آیین ها، آداب و رسوم و ضرب المثل های ملت هاست. باورهای عامه در هر سرزمینی بیانگر اعتلای فرهنگ و فرهیختگی آن جامعه است که در طول سالیان متمادی، به عنوان بن مایه های مهم و اساسی در اختیار و استخدام شعرا و نویسندگان در کل جهان، به خصوص شعرا و نویسندگان فارسی زبان درآمده است. ملا محمد رفیع قزوینی، متخلص به واعظ، از دانشمندان، خطبا، نویسندگان و شعرای بنام و صاحب سبک عصر صفوی در قرن یازدهم هجری است که با بهره گیری از زبان جدید و با ترجیح تخت و مکتب کوچه و بازار بر تخت و مکتب سلاطین صفوی و به تبعیت از پیشینیان و هم اندیشه با شعرای هم عصر خویش، باورها و عقاید عامه را به اشکال مختلف در اشعارش به تصویر کشیده است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، اکثر باورها و عقاید عامه در کل غزلیات، ابیات پراکنده و رباعیات شاعر استخراج شده و با آوردن شواهد مثالی از متون نظم و نثر پیشین و شعرای هم سبک شاعر، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتیجه پژوهش اینکه در اشعار واعظ، به خصوص غزلیات، با تأسی از شعرای سبک هندی، به خصوص صائب تبریزی، باورهای عامه در کنار معانی و مضامین شعری دیگر، به دلیل ارتباط افقی ابیات غزل و بهره گیری از پدیده هنری و ادبی اسلوب معادله از بسامد بسیار بالایی برخوردار است.
پیشینه مکتوب مثل ها در زبان تبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
235 - 276
حوزههای تخصصی:
مثل های مکتوب تبری اغلب به صورت مفرد در کتاب های تاریخ محلی ثبت شده اند و همگی به وقایع و حوادث تاریخی و حواشی جنگ و نبردهای تبرستان یا مازندران اشاره دارند. این موارد در تقسیم بندی مثل ها در دسته امثال با ریشه های تاریخی قرار می گیرند. زمان، مکان و اشخاص در این کهنه مثل ها معلوم و معیّن هستند. با اینکه این مثل ها در زمان خود و حتی تا سده های بعد نیز در میان مردم منطقه رایج بودند، اما هیچ کدام به شیوه نوشته شده به زمان معاصر نرسیدند و فقط در همان کتاب های تاریخی به ذکر مثل بودنشان اشاره شده است. درخصوص مثل های مکتوب تبری/ مازندرانی پیشینه مناسبی تاکنون نوشته نشده است. این موضوع در مدخل دانشنامه ها و مقدمه کتاب ها و مقاله های منتشرشده نیز مشهود است. اغلب کتاب های معاصر هم که به مثل های مازندرانی پرداخته اند از سر ذوق و میهن دوستی نوشته شده اند؛ بنابراین علی رغم اهمیت این گونه آثار منتشرشده این کاستی در همه آن ها مشاهده می شود. با توجه به شناخت نسبی از اهم آثار منتشرشده تاریخی و معاصر اکنون این گفتار سرآغازی بر رفع این کاستی است. روش پژوهش با توجه به ماهیت تاریخی مقاله به صورت توصیفی و روش گرد آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است.
خوانشی نقشگرایانه از ساختار روایی تمثیل های شعری سپیده کاشانی بر مبنای فرانقش اندیشگانی «با تکیه بر اشعار حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل شامل چیزی گنگ، ناشناخته و پنهان از ماست که در نقد سبک شناسانه یک اثر به عنوان رمزگان از آن یاد می شود و حتی می تواند سبک یک نویسنده را در بر گیرد. نظریه نقشگرای نظام مند، با بررسی ساختار جمله، انواع متفاوت فرایندها و کارکرد آن در پیکره گفتمانی و معنایی جمله را تبیین می کند. پژوهش حاضر تلاش می کند به شیوه توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به این پرسش اصلی پاسخ دهد که در ساختار متنی تمثیل های شعری سپیده کاشانی کدام یک از فرآیندهای زبانی غلبه بیشتری دارند و این بانوی شاعر برای بازنمایی اندیشه خود در قالب تمثیل، نسبت به نامدهی اشخاص و مفاهیم از کدام حوزه های معنایی استفاده کرده است؟ هدف این پژوهش، بررسی تمثیل های شعریِ حوزه دفاع مقدس در مجموعه اشعار سپیده کاشانی است. یافته ها و نتایج پژوهش نشان می دهد که در ساختار تمثیل های شعری وی از میان فرآیندهای 6 گانه زبان، بیشترین بسامد متعلق به فرآیندهای«رابطه ای» و«مادی» است. با توجه به این که تمثیل های شعری وی در بستر گفتمان تعلیمی– ترغیبی شکل گرفته، ابتدا به توصیف و ابلاغ اندیشه خود پرداخته و سپس با هدف ترغیب و تهییج مخاطبان، از فرآیندهای مادی و کنشی که روحیه تعهد را در مخاطب تقویت می کند، بهره گرفته است. با توجه به این که سپیده سعی در ملموس ساختن مفاهیمی مانند«دفاع» و«شهادت» داشته، از کاربرد فرایندهای ذهنی و انتزاعی اجتناب کرده است. در اشعار وی گاه مفاهیم ملموس و گاه مفاهیم انتزاعی وظیفه انتقال اندیشه پایداری و دفاع از وطن را بر عهده دارند. شیوه نامدهی نیز در شعر وی در قالب عناصر طبیعی مانند گل ها«لاله، شقایق، گل سرخ» و رنگ ها«سرخ، سبز» شکل گرفته است. ضرورت انجام این پژوهش را می توان در اهمیت نوع ادبی دفاع مقدس جست وجو کرد که شاعرانی از جمله سپیده کاشانی در شکل گیری این نوع ادبی نقش به سزایی داشتند. از سوی دیگر نیز فرانقش اندیشگانی ابزاری را در اختیار پژوهشگران قرار می دهد که بتوانند از لابه لای بافتِ متن به جهان بینی حاکم بر اثر پی ببرند.
تحلیل نگرش زندگی به مثابه فرصت از منظر عطّار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
102 - 122
حوزههای تخصصی:
آدمی به اختیار خود پا به هستی نگذاشته تا به اراده خود نیز از اینجا رخت بربندد. با اندکی تسامح، تنها اختیاری که در اختیار وی قرار داده شده، فاصله تولد تا مرگ است که از آن به زندگی/عمر تعبیر می گردد. البته برخی این اختیار را در اثر عواملی نادیده می انگارند و برخی نیز که عمدتاً بینش الهی دارند این مجال را «فرصتی» می دانند که باید به درستی درک شود؛ زیرا با اتکا به این رویکرد هم زندگی این جهانی را می توان سامان داد هم زندگی آن جهانی را. اینان معتقدند این زندگی، اندک است و زودگذر، و زندگی دیگر بسیار است و دائمی؛ پس باید بهترین بهره را از آن یافت. این شیوه از زیستن، دارای مؤلفه هایی چون زیستِ آگاهانه، زیست اینجایی، اندیشه آنجایی، بهره مندی از زندگی به قدر ضرورت و کفایت، عدم وابستگی و دلبستگی، اراده معطوف به غیر/خویش و هزینه کردِ زندگی در امور شایسته می باشد. آدمی با تکیه بر این مؤلفه ها، زندگی کیفی را تجربه خواهد کرد. اساس این نوع زندگی بر «کیفیت» و «چگونگی» است. به این معنا که طول عمر آدمی مهم نیست، بلکه نوع زیست او اهمیت دارد. آنچه باعث می شود تا نوع انسان ها از این نگاه به زندگی غافل شوند، دو عاملِ تربیت نکردن نفس و عدم توجه به مقوله مرگ است. از این منظر تاکنون به آثار عطار توجه نشده. روش تحقیق، کتابخانه ای و تحلیل محتواست.
الگوهای فرهنگی نام گذاری افراد در بین اقوام مغول بر اساس متون ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقوام مغول با پیروی از الگوی فرهنگی خود نام های متنوعی را برای افراد برمی گزیدند. با هجوم و فرمانروایی بلندمدت مغولان، در ایران، نام های مغولی در متون فارسی آن دوره و حتی پس از آن منعکس شده است. در مواردی ادیبان و تاریخ نگاران ایرانی، معانی نام ها و دلیل نام گذاری های متنوع را ضبط کرده و به داستان ها و روایت های مربوط به آن ها پرداخته اند. از آنجا که پژوهش دقیق و جامعی درباره الگوی نام گذاری مغول و بازتاب آن در متون ادبی و تاریخی، مشاهده نشده است پژوهش در این مورد، اهمیت و ضرورت دارد.
در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی اجرا و داده های آن، بر مبنای متون ادبی و با استناد به متون تاریخی، به شیوه کتابخانه ای، گردآوری شده ، نام ها و الگوهای نام گذاری افراد در متون، شناسایی و بررسی شده است. در این متون، الگوهای نام گذاری متفاوتی با توجه به طبیعت، وضعیت جسمانی، رویدادها و ... وجود دارد و نام گذاری با رسومی نیز همراه بوده و نام ها در مواردی بنا به دلایلی تغییر کرده اند.
بررسی و تحلیل کارکردهای تعلیمی و اخلاقی عشق در غزلیات حسین منزوی با رویکرد به مفهوم «صمیمیت» در نظریه مثلث عشق از رابرت استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
67 - 86
حوزههای تخصصی:
عشق را باید پدیده ای انسانی و فراتر از معیارهای تمایزگذار بشری دانست. وجود این عنصر در آدمی، به او هویت بخشیده و لذت های زندگی را برایش افزایش داده است. در حوزه روان شناسی، رابرت استرنبرگ در چهارچوب نظریه مثلث عشق به ابعاد گوناگونی از مفهوم عشق پرداخته و آن را دارای سه ضلع صمیمیت، شور و تعهد دانسته است. در شعر فارسی نیز، شاعران بسیاری به این مفهوم اشاره کرده-اند. در این بین، حسین منزوی بارها در غزلیات خود از اهمیت عشق و لزوم صمیمیت در آن سخن گفته و کارکرد تعلیمی آن را مورد نظر قرار داده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی کارکردهای اخلاقی صمیمیت در پیوندهای میان عاشق و معشوق در غزل های منزوی است. این تحقیق با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده است. نتایح تحقیق نشان می دهد مفهوم صمیمیت در روابط عاشقانه ای که در غزلیات شاعر تبیین شده است به سویه های تعلیمی متنوعی چون: حمایت احساسی و هیجانی از معشوق؛ تجربه خوشحالی در کنار معشوق؛ احترام بسیار برای معشوق و ارج نهادن به یکدیگر؛ تکیه کردن بر معشوق هنگام نیازمندی ها، افزایش روحیه ایثارگری و بذل مال برای همدیگر در رابطه اشاره دارد. در یک نگاه کلی، عشق در ساختار فکری منزوی، صرفاً در روابط هیجانی و احساسی بینافردی خلاصه نمی شود و او کارکردهایی اخلاقی برای این پدیده انسانی در نظر گرفته و در اشعار خود بازتاب داده است. بنابراین، نگاه شاعر به پدیده عشق، دارای دو وجه اخلاقی- عاطفی است و این نگاه را می توان به عنوان شاخصه ای سبکی در نظر گرفت.
تحلیل گفتمان وطن در شعر علی محمود طه و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
179 - 196
حوزههای تخصصی:
در تحلیل گفتمان با ارزیابی سطوح گوناگون متن، امکان دستیابی به برداشتی جدید و عمیق از متن فراهم شده و تعاملات زبان با ساختارهای فکری- اجتماعی کشف می گردد. پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، نظام گفتمانی دو تن از شاعران مشهور عرصه وطن سرایی در ادبیات عربی و فارسی را مورد بررسی و تحلیل تطبیقی قرار دهد. علی محمود طه (1949-1901م) شاعر معاصر مصر و عارف قزوینی (1933-1882م) شاعر معاصر ایران، دو شاعر هم عصر عرب و ایرانی هستند که در بیان و طرح اندیشه های ملی و مضامین مرتبط با وطن از جایگاهی درخور توجه برخوردارند. پرسش اصلی پژوهش این است که میزان کارآیی تحلیل گفتمان مدار در شعر پایداری علی محمود طه و عارف قزوینی تا چه حد است؟ یافته های پژوهش نشان از آن دارد که در اشعار هر دو شاعر از واژگان و بندهای خاصی در جهت برجسته سازی هویت ملی استفاده شده است که همه این ها در راستای تأکید بر وطن دوستی، دلتنگی برای وطن و حمیت ملی قرار دارد. این نتیجه نشان دهنده نزدیکی اندیشگانی دو شاعر و جهت گیری مشابه آن ها نسبت به کارایی وطن گرایی به عنوان ابزاری ارزشمند در راستای ایستادگی و مقاومت است.
تحلیل گفتمان انتقادی تبلور آزادی در اشعار خلیل الله خلیلی و احمد شوقی بر اساس نظریل فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
73 - 107
حوزههای تخصصی:
آزادی، تحفه ای الهی است و حس آزادی و آزادی خواهی در ضمیر بشر نهفته است. خلیل الله خلیلی و احمد شوقی دو شاعر برجسته ادبیات فارسی و عربی در طول زندگی خود، متحمل مرارت های زیادی شده اند. آن دو برای آزادی میهن خود با سلاح شعر به مقابله با استعمارگران برخاسته و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکرده اند. این پژوهش قصد دارد تبلور آزادی را در اشعار این دو شاعر به گونه توصیفی–تحلیلی و از منظر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و با استفاده از داده های مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بررسی نماید و به کاربرد واژگان، ساختارهای دستوری، بیان بافت موقعیتی، مشارکان، گفتمان های موجود، بینامتنیت و ایدئولوژی پنهان بپردازد. یافته های این پژوهش حاکی از آنست که دو شاعر برای بیان هدف خویش، با پرهیز از پیچید گی های کلامی از واژگانی ساده و روشن بهره برده اند. گفتمان های فعال در این اشعار، گفتمان میهنی، مبارزان و شهیدان، زنانه و متقابل است. واژگان و تعابیر به کار رفته در این اشعار، دارای بار ایدئولوژیک است. دو شاعر از این طریق سعی کرده اند در راستای بصیرت افزایی هموطنان، بیداری جامعه، تقویت حس مبارزه با استعمارگران در بین مردم و بیان اهمیت و جایگاه آزادی گام های اثرگذاری بردارند. گفتمان اشعار دو شاعر، بیان کننده تلاش آن دو برای سهیم شدن در مبارزه با استعمار است.
گفتمان شناسی تصانیف ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
87 - 104
حوزههای تخصصی:
تصنیف، گونه ای از شعر است که همراه با موسیقی ارائه می شود. این گونه ادبی همواره در طول تاریخ وجود داشته است؛ ولی تا قبل از انقلاب مشروطیت، مضمون آن عشق و عواطف درونی بود. با ظهور نهضت مشروطه و همراه با تحولات ابعاد گوناگون جامعه، تصنیف نیز درون مایه اجتماعی به خود گرفت و در خدمت بیان اندیشه های روشن فکران قرارگرفت. سخن کاوی یا تحلیل گفتمان نوعی مطالعه میان رشته ای است که به تجزیه و تحلیل کلام می پردازد و منجر به خوانش عمیق آثار ادبی می شود. این پژوهش بر مبنای تحلیل گفتمان از نوع انتقادی آن سعی بر این دارد تا به بررسی و تحلیل تصانیف ملی میهنی ملک الشعرای بهار و انتقادها و روشنگری های وی در جریان نهضت مشروطه بپردازد. این گفتمان با مؤلفه های لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم، پارلمانتاریسم و دموکراتیسم، سوژه سیاسی خود را می یابد و هژمونی گفتمان حاکم را به چالش می کشد. گفتمان ناتورالیسم و لیبرالیسم محوریت تمام تصانیف را دربرمی گیرد. در سؤال اصلی این پژوهش چگونگی تأثیر تصانیف ملک الشعرای بهار در جنبش مشروطیت مردم ایران مطرح است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده های آن با استفاده از شیوه تحلیل محتوا و کتابخانه ای و سندکاوی، بررسی شده است.
مبانی پایداری در عهد تیموری؛ کاوشی در متون کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
235 - 262
حوزههای تخصصی:
دولت تیموریان، به ویژه در دوران فرمانروایی مؤسّس آن، تیمور لنگ، به واسطه عواملی چون گستره وسیع قلمرو جغرافیایی، شکست ناپذیری، قدرت فرماندهی بی نظیر، ادعای احیای شریعت اسلامی و اشاعه آن در سرزمین های آلوده به کفر و شرک و نیز ابعاد قابل توجه دیگر، در منظر پژوهشگران جایگاه ارزنده ای را به خود معطوف کرده است. یکی از موارد قابل توجه در این دوره، سیاست نظامی فرمانروایان آن است. از آنجایی که تیموریان در غالب جنگ های خود پیروز میدان بودند، بررسی تاکتیک های نظامی و شیوه های سپاهیگری آنان بسیار حائز اهمیت است. بر این اساس، پژوهش پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که چه عناصر و اصولی در متون کهن عصر تیموری، به عنوان مبانی پایداری شناخته شده و چگونه بر عملکرد نظامی آن دوران تأثیر گذاشته اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد یکی از راه هایی که بنیان گذار دولت تیموری و اخلاف او برای پیشبرد اهداف و برنامه های نظامی خود به کار بسته اند، تهییج روحیه پایداری در میان نیروهای رزمی بوده است. ایشان بدین منظور از ساز وکارهایی نظیر تمسک به باورها و اعتقادات دینی، ذکر تکبیر و تهلیل، تضرع و راز و نیاز با پروردگار، تفأل و مشورت با قرآن کریم و طرح الهامات غیبی استفاده کرده اند.