فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 88
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه تحول دیجیتال، ماهیت کار، مرزهای سازمانی و مسئولیت های کارکنان سازمان ها را تغییر داده است. تحول دیجیتال، پاسخ مناسبی برای دنیای سراسر تغییر، ابهام و نامطمئن است، از این رو، برای سازمان ها ضروری است تا به منظور باقی ماندن در میدان رقابت، به تحول دیجیتال مجهز شوند. تحول دیجیتال فقط به فناوری های دیجیتال نوین مربوط نمی شود و بیشتر به انسان وابسته است که در اصطلاح به آن، بخش نرم تحول دیجیتال گفته می شود. مدیران باید با مؤلفه های نرم تحول دیجیتال که لازمه پیاده سازی تحول شگرف دیجیتال است، آشنا شوند و آن ها را در سازمان های خود به کار گیرند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های نرم تحول دیجیتال و طراحی چارچوب مفهومی برای تبیین آن هاست.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، اجرا شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مقاله های پایگاه های داده و مجله های معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داده است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 43 نمونه مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شده است.
یافته ها: طی فرایند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چارچوب مفهومی حاصل از مؤلفه های نرم تحول دیجیتال ترسیم شد که متشکل است از: مضمون فراگیر فرهنگ، مشتمل بر 12 مضمون سازمان دهنده و 50 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مهارت ها، مشتمل بر 4 مضمون سازمان دهنده و 31 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مدیر سازمان، مشتمل بر 3 مضمون سازمان دهنده و 24 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر رهبری دیجیتال، مشتمل بر 2 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه.
نتیجه گیری: مؤلفه های نرم تحول دیجیتال شناسایی شده، نشان می دهد که سازمان برای موفقیت در تحول دیجیتال، بر مدیر سازمان، به عنوان کسی که کشتی سازمان را هدایت می کند، متکی است. همچنین رهبر دیجیتال است که اشتیاق تحول دیجیتال را در افراد ایجاد می کند و پیش گام و محرک این تحول در سازمان می شود و با ایجاد فرهنگ مناسب، مسیر را برای تحول دیجیتال هموار می کند. همه آنچه بیان شد، در کنار افراد و مهارت های آنان به ثمر می نشیند، بنابراین سازمانی که به همه این مؤلفه های نرم مجهز شود، می تواند مدعی موفقیت در عرصه تحول دیجیتال باشد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مقالات پایگاه های داده و مجلات معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 43 نمونه مرتبط با موضوع مورد مطالعه انتخاب شده است. یافته ها: طی فرآیند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چهارچوب مفهومی حاصل از مولفه های نرم تحول دیجیتال شامل مضمون فراگیر فرهنگ دارای 12 مضمون سازمان دهنده و 50 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مهارت ها دارای 4 مضمون سازمان دهنده و 31 مضمون پایه؛ همچنین مضمون فراگیر مدیر سازمان دارای 3 مضمون سازمان دهنده و 24 مضمون پایه و در نهایت مضمون فراگیر رهبری دیجیتال دارای 2 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه، ترسیم شد. نتیجه گیری: مولفه های نرم تحول دیجیتال شناسایی شده، بیانگر این هستند که سازمان برای موفقیت در تحول دیجیتال بر مدیرسازمان به عنوان کسی که کشتی سازمان را هدایت می کند، متکی است، همچنین رهبر دیجیتال است که اشتیاق تحول دیجیتال را در افراد ایجاد کرده و پیشگام و محرک این تحول در سازمان می گردد و با ایجاد فرهنگ مناسب، مسیر را برای تحول دیجیتال هموار می سازد. همه موارد مذکور در کنار افراد و مهارت های آن ها به ثمر می نشیند؛ بنابراین، سازمانی که به همه این مولفه های نرم مجهز باشد می تواند مدعی موفقیت در عرصه تحول دیجیتال باشد.
گونه شناسی انواع ارزش پیشنهادی کارکنان در کسب وکارهای دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۰۵-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
جذب کارکنان شایسته و ماهر و همچنین نگهداشت نیروی های فعلی به یکی از مهم ترین دغدغه های سازمان ها و کسب وکارهای پیشرو، در فضای رقابتی و پویای امروز تبدیل شده است. ارزش پیشنهادی کارکنان در قالب مجموعه ای از پیشنهاد ها و ارزش ها، محرکی کلیدی برای جذب استعدادهای برتر در بازار کار بوده و ضمن ایجاد رضایت شغلی برای کارکنان فعلی، تأثیر به سزایی در کاهش نرخ جابه جایی افراد از سازمان و ترک خدمت آنان دارد. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی انواع ارزش پیشنهادی کارکنان در کسب وکارهای دانش بنیان و با روش آمیخته (کیفی- کمی) انجام شد. در فاز کیفی نخست از راه مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از خبره های شرکت های دانش بنیان، داده های موردنظر جمع آوری شده و به روش تحلیل تم تجزیه وتحلیل شد. در ادامه با هدف اولویت بندی انواع ارزش پیشنهادی شناسایی شده، پرسش نامه در میان 10 نفر از خبرگان حوزه مربوط توزیع شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده، روش بهترین- بدترین (BWM) استفاده شد. درنهایت با اولویت بندی 14 ارزش اصلی، طراحی مسیر شغلی جذاب و هدفمند به عنوان مهم ترین ارزش و طراحی فرهنگ سازمانی دوستانه، به عنوان کم اهمیت ترین گونه ارزش پیشنهادی شناسایی شدند.
تحلیل نقش تعدیل کنندگی فضیلت سازمانی در تبیین رابطه بین توانمندسازی و سرمایه اجتماعی معلمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تحلیل نقش تعدیل کنندگی فضیلت سازمانی در تبیین رابطه بین توانمندسازی و سرمایه اجتماعی معلمان تربیت بدنی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع طرح های همبستگی بود که به روش مدل سازی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمامی معلمان تربیت بدنی استان همدان بود که تعداد 287 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر (1995)، فضیلت سازمانی کامرون (2004) و سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) بود. روایی پرسشنامه ها به تأیید 15 نفر از اساتید مدیریت ورزشی رسید و پایایی آن ها نیز با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب برابر 86/0، 91/0 و 94/0 محاسبه گردید. یافته های تحقیق نشان داد که فضیلت سازمانی در تبیین رابطه بین توانمندسازی و سرمایه اجتماعی معلمان تربیت بدنی نقش تعدیل کنندگی دارد. همچنین سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی معلمان تأثیر مثبت می گذارد. فضیلت سازمانی تأثیر مثبتی بر توانمندسازی معلمان تربیت بدنی دارد. براساس نتایج پژوهش حاضر می توان بیان نمود که تقویت فضیلت سازمانی و اخلاق در سطح فردی و سطح سازمانی نه تنها کارکرد مثبت بر توانمندسازی معلمان تربیت بدنی خواهد شد بلکه به طور معناداری رابطه سرمایه اجتماعی و فضیلت سازمانی را تحت تأثیر خود قرار می دهد.
مروری سیستماتیک درباره چالشهای منابع انسانی در اقتصاد پلتفرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
203 - 171
حوزههای تخصصی:
کارگران پلتفرم معمولاً با چالشهایی روبرو می شوند که ماهیت یا شدت آن با چالشهایی که کارگران سنتی سازمانی تجربه می-کنند متفاوت است. برای درک بهتر و حمایت از کارگران پلتفرم ضرورت شناسایی این چالشها و سیاست گذاری برای مرتفع نمودن آنها به شدت احساس می شود. با توجه به تنوع دیدگاه ها در مورد این چالشها، نیاز مبرم به جمع آوری و ترکیبِ یافته های پژوهشی وجود دارد که به عنوان مبنایی برای بحثهای آینده قرار بگیرند. لذا هدف این پژوهش، بررسی نتایج مطالعات اولیه در زمینه چالشهای منابع انسانی پلتفرم و تحلیل، ترکیب و طبقه بندی آنها و ارائه پیشنهادات می باشد. پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی است و جهت درک جامعتر از موضوع پژوهش، از روش مرور سیستماتیک ادبیات و رویکرد فراترکیب استفاده شده است. از مجموع 875 مقاله که در جستجوی اولیه احصاء شدند، بر اساس یک پروتکل سیستماتیک 116 مقاله از طریق نرم افزار "اطلس تی آی 8" مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد چالشهای منابع انسانی پلتفرم در سه طبقه روابط صنعتی(دولت، کارفرما و کارگر) قرار می گیرند که بیشترین حجم چالشها در طبقه دولت و به ترتیب مربوط به حمایت اجتماعی ضعیف از حقوق کارگران، نزاع بر سر طبقه بندی کارگران، تضعیف عدالت اجتماعی، تنظیم گری ضعیف، نظام سرمایه داری و معضل مالیات در کار دیجیتالی می باشد. همچنین مهمترین چالش مربوط به طبقه کارگر نیز دشواری شغلی می باشد و در نهایت چالشهای مربوط به طبقه کارفرما نیز احصاء شدند که در بین آنها مهمترین چالش شناسایی شده ضعف سیستمهای منابع انسانی می باشد.
تحلیل محتوایی ابزارهای انسجام در سخنرانی های دولت تدبیر و امید در حوزه مدیریت کلان سازمان های دولتی، دوره اول و دوم ریاست جمهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، محتوای سخنرانی های دولت تدبیر و امید در حوزه مدیریت کلان سازمان های دولتی، دوره اول و دوم ریاست جمهوری از منظر کاربرد ابزارهای انسجام و در چارچوب نقش گرایی هلیدی و حسن (1976) مورد واکاوی قرار گرفتند. پژوهش به شیوه تحلیل محتوا و به صورت توصیفی و تحلیلی انجام گرفت و محتوای آن چهار سخنرانی در حوزه مدیریت کلان سازمان های دولتی بود که به شیوه تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای انسجام در چهار سخنرانی استخراج گردید و بسامدگیری شدند. درصد وقوع هریک از ابزارها نیز به دست آمد. پس از بررسی داده ها مشخص شد، سخنرانی اول با 474 مورد، سخنرانی دوم با 444 مورد، سخنرانی چهارم با 421 مورد و سخنرانی سوم با 411 مورد، در به کارگیری ابزارهای انسجام به ترتیب در رتبه های اول تا چهارم قرار دارند. در سخنرانی اول، ارجاع بیش ترین و معرفگی و زمان، کم ترین ابزار انسجام بودند. در سخنرانی دوم، تکرار و معرفگی به ترتیب بیش ترین و کم ترین ابزار انسجام به کار رفته بودند. در سخنرانی سوم نیز، عناصر پیوندی بیش ترین و معرفگی کم ترین ابزار انسجام بودند و در سخنرانی چهارم ارجاع بیش ترین و معرفگی کم ترین ابزار انسجام به کار رفته بودند. در راستای تحلیل آماری دقیق تر و یافتن معناداری در توزیع ابزارهای انسجام در هریک از سخنرانی ها، از آزمون مجذور کای استفاده گردید. بر اساس نتایج به دست آمده در سطح p<0.05 میان توزیع ابزارهای انسجام به کار رفته در هریک از سخنرانی ها تفاوت معناداری وجود دارد.
الگوی برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه فرهنگیان: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
59 - 85
حوزههای تخصصی:
منتورینگ همتا به عنوان یکی از رویکردهای نوین در توسعه حرفه ای اساتید در نظر گرفته می شود. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه فرهنگیان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل اساتید دانشگاه فرهنگیان هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با پانزده نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان استان البرز و تهران است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی سی و پنج مفهوم محوری و یازده مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل برنامه ریزی و تدوین استراتژی کلان، نیازسنجی، نگرش، بازطراحی ساختارسازمانی، بازنگری و پالایش قوانین و طراحی نظام نوین ارزیابی عملکرد به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (عوامل فردی و سازمانی)، عوامل زمینه ای (عوامل محیطی و سازمانی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(سواد اطلاعاتی و رسانه ای، اخلاق حرفه ای، حمایت و پشتیبانی، ارتباط منتورینگ و گردش شغلی، واقع گرایی و بازنگری در سیاست جذب)، شرایط مداخله گر محدودکننده(سیاست زدگی، کمیت گرایی، ضعف مدیریت منابع انسانی، دیدگاه سنتی به نیروی انسانی، ضعف ساختاری، صوری سازی و نگاه مقطعی) و پیامد (رشد و توسعه حرفه ای اساتید دانشگاه فرهنگیان) سازمان یافت.
کارکردهای ارتباط غیرکلامی در فرایندهای یک سویه ارتباط رسانه ای (مورد مطالعه: بخش خبری 21 سیمای جمهوری اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان فرایندهای ارتباطی، علم ارتباطات، جایگاه مهمی را برای ارتباطات غیرکلامی قائل است. این جایگاه در ارتباط های یک سویه اهمیت پیدا می کند، مانند برخی از بخش های خبری که در آنها، امکان دریافت بازخورد از مخاطب و اصلاح حرکات فرستنده در لحظه انتقال پیام فراهم نیست. در این پژوهش، با هدف بررسی شش کارکرد شناخته شده برای ارتباط غیرکلامی (تأکید، تکمیل، تکذیب، تکرار، کنترل و جانشینی) در خبر سیما و نوع ارتباط با متن خوانده شده توسط گوینده، 18 برنامه از بخش خبری 21 شبکه 1 به صورت سیستماتیک انتخاب شد و با روش تحلیل محتوای کیفی مورد مطالعه قرار گرفت. شش مقوله وضعیت بدن گویندگان، حرکت دست، ابراز چهره ای، حرکت چشم و پیرازبان به عنوان مقوله های اصلی انتخاب شدند که درمجموع، شامل 38 زیرمقوله می شوند. پس از تحلیل محتوای کیفی مقوله ها و زیرمقوله های استخراج شده، دریافتیم که قسمت عمده ای از ارتباط غیرکلامی گویندگان به حرکات سر و اعضای صورت محدودشده و کمتر از حرکات دست و وضعیت های مختلف بدن استفاده می شود. به طورکلی، گویندگان، وضعیت صورت سنگی را به عنوان وضعیت پایه خبرخوانی انتخاب می کنند و در طول خوانش خبر، سعی دارند به منظور پرهیز از یکنواختی، از حرکات بدن و تکنیک های آوایی بهره ببرند، اما استفاده نابه جا از این تکنیک ها، یا افراط در استفاده از حرکات غیرکلامی، می تواند از اعتبار و جذابیت بخش خبر 21 بکاهد. همچنین کارکرد تأکید کلام به وسیله ارتباط غیرکلامی، به عنوان پرکاربردترین کارکرد، مورداستفاده گویندگان قرار می گیرد و پس ازآن، کارکردهای تکمیل و کنترل، مهم ترین کارکردهای ارتباط غیرکلامی در خبر هستند.
طراحی مدل استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان تامین اجتماعی استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
151 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان تأمین اجتماعی استان هرمزگان است. روش پژوهش حاضر، کیفی از نوع داده بنیاد است. جامعه مطالعاتی متخصصان حوزه مدیریت دانش، کارکنان دارای 10 سال سابقه و بالاتر، روسای ادارات و معاونین سازمان تأمین اجتماعی استان هرمزگان است. برای انتخاب افراد از نمونه گیری نظری از نوع هدفمند استفاده شد. کدگذاری داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام گردید. یافته های تحقیق با استفاده از فرایند کدگذاری نشان داد 177 کد اولیه در قالب مدل عوامل مؤثر (علی و زمینه ای، مداخله، راهبرد و پیامد) بر استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان تأمین اجتماعی استان هرمزگان تأثیرگذار هستند و 147 کد اولیه به عنوان شاخص های ارزیابی الگو انتخاب شد. این کدها در مفاهیم و مقولات محوری جای گرفت بر اساس یافته های پژوهش مقوله های «مدیریت مشارکتی، شایستگی حرفه ای کارکنان، رسالت سازمان و حمایت دولت» به عنوان شرایط علی، مقوله های «سیستم های اطلاعاتی و مدیریتی، راهبرد و رهبری، فراموشی هدفمند، جو رقابتی و زیرساخت فناوری» به منزله شرایط بس تر، مقوله های «ساختار سازمانی، اشتراک سازمانی، چشم انداز سازمانی، میزان تفویض اختیار و نظارت و کنترل» به منزله شرایط مداخله گر، مقوله های «مهندسی معکوس، آموزش و تربیت، طراحی دوره های آموزشی و توانمندسازی کارکنان» به عنوان راهبرد و 6 مقوله (تقویت مهارت های خودتنظیمی، تقویت انگیزش شغلی، افزایش تعهد سازمانی، انعطاف پذیری در ارتباطات، کارآفرینی و نوآوری، بهبود عملکرد سازمانی) به عنوان پیامدهایِ استقرار سیستم مدیریت دانش در سازمان تأمین اجتماعی احص اء ش ده ان د.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر تاسیس و راه اندازی دانشگاه سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸
50 - 70
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تاسیس و راه اندازی یک دانشگاه سازمانی با عواملی مرتبط بوده که می تواند در تسریع و افزایش بهره وری سازمان های زیرمجموعه دانشگاه تاثیرگذار باشند. پژوهش حاضر به منظور شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر تاسیس و راه اندازی دانشگاه سازمانی در دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی(ع) انجام شد.
روش بررسی: این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت از نوع پژوهش های کتابخانه ای و روش کیفی بود. از نظرات 15 خبره در حوزه موضوع تا اشباع نظری استفاده شد. همچنین از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به رتبه بندی عوامل احصا شده پرداخته شد.
یافته ها: عوامل مؤثر در قالب 318 مضمون اولیه شناسایی گردید. در مرحله اول، سه عامل آموزشی، پژوهشی ، سرمایه انسانی و ۲۷ زیرعامل و در مرحله دوم طبق نظر خبرگان، دو عامل ساختاری -مدیریتی و زمینه ای و ۱۸ زیرعامل دیگر اضافه شد و نهایتاً به 5 عامل و ۴۵ زیرعامل نهایی شدند. وجود چشم انداز و برنامه سرآمدی نظام آموزش دانشگاه در رتبه اول اهمیت قرار گرفت و بعد از آن وجود نظام جامع پژوهش و فناوری بر اساس اسناد بالادستی در رتبه دوم و وجود شبکه علمی هم افزای ملی و فراملی در رتبه سوم قرار گرفتند.
نتیجه گیری: تمامی مولفه های مکشوفه به طور مستقیم در میزان جذب دانشجو تاثیرگذار بوده که باید به عنوان عوامل اصلی در تاسیس و راه اندازی دانشگاه سازمانی مورد توجه قرار گیرند.
طراحی الگوی توسعه دوسوتوانی سازمان های فناوری محور به منظور تجاری سازی محصولات نوآورانه (موردپژوهی: جهاد دانشگاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
159 - 180
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دوسوتوانی سازمانی به توانایی سازمان ها در انجام فعالیت های متضاد و متناقض اشاره دارد، این مفهوم در سازمان های نوآور مبتنی بر فناوری، اهمیت زیادی دارد؛ زیرا این سازمان ها به ترکیب خلاقیت و نوآوری با کارایی و بهره وری نیاز دارند. جهاد دانشگاهی به عنوان یک سازمان مبتنی بر فناوری، برای تجاری سازی محصولات و خدمات نوآورانه خود نیازمند دوسوتوانی است؛ هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی توسعه دوسوتوانی سازمان های فناوری محور، به منظور تجاری سازی محصولات نوآورانه است.
روش: استراتژی پژوهش، مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد و روش تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، روش سیستماتیک (مدل نظام مند) اشتراوس وکوربین است. اطلاعات با ابزار مصاحبه گردآوری شده است؛ بدین ترتیب که در فاز کیفی ۱۶ مصاحبه با خبرگان سازمان های فناورانه جهاد دانشگاهی و ۴ مصاحبه تکمیلی برای دستیابی به اشباع نظری، انجام شده است.
یافته ها: در این پژوهش مقوله محوری، مدیریت دوسوتوانی سازمانی شناسایی شد که مفاهیم زیرمجموعه آن عبارت اند از: مدیریت ساختار دوسوتوانی، مدیریت فرهنگ نوآورانه و مدیریت فرایندهای دوسوتوانی. مفاهیم زیرمجموعه شرایط علی عبارت اند از: مدیریت و رهبری دوسوتوان، منابع انسانی دوسوتوان، ساختارهای چندوجهی. زیرمجموعه بسترها عبارت اند از: فرهنگ دوسوتوانی سازمانی، اسناد بالادستی، فرهنگ جهادی. راهبردهایی که از مدل نظریه پردازی داده بنیاد شناسایی شد، عبارت اند از: طراحی فرایندهای منابع انسانی دوسوتوان، طراحی مدل تجاری سازی فناوری، طراحی نظام ارزشیابی دوسوتوانی سازمانی و طراحی نظام تخصیص منابع. از سوی دیگر، ارتباطات نهادی در حوزه علم وفناوری و محیط دوسوتوانی سازمانی، به عنوان عوامل مداخله گر بودند. در نهایت ارزش آفرینی، تکمیل زنجیره فناوری، توسعه سازمانی و مدیریت تناقض های سازمانی، پیامدهای شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر دوسوتوانی سازمانی در راستای تجاری سازی در سازمان های مبتنی بر فناوری بود.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مدیریت دوسوتوانی سازمانی، در موفقیت تجاری سازی سازمان های مبتنی بر فناوری، نقش بسزایی ایفا می کند. مدیریت ساختار، فرهنگ و فرایندهای دوگانه، از عوامل کلیدی مؤثر بر دوسوتوانی سازمانی هستند. همچنین، شرایطی مانند مدیریت و رهبری دوسوتوان، منابع انسانی دوسوتوان و ساختارهای چندوجهی بر این فرایند تأثیرگذارند؛ بنابراین پیشنهاد می شود که سازمان ها با تمرکز بر راهبردهایی چون طراحی فرایندها و مدل های تجاری سازی دوگانه، زمینه لازم برای دستیابی به دوسوتوانی و تجاری سازی موفق را فراهم آورند. انجام مطالعات بیشتر در این حوزه ضروری است.
ارائه مدل رهبری شوخ طبعانه در سازمان های تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت وجود فضای بانشاط و تعامل دوستانه مدیران ارشد با کارکنان و ترجیح رهبران شوخ طبع به رهبران جدی و عبوس، این پژوهش با هدف ارائه مدل رهبری شوخ طبعانه در سازمان های تولیدی با مطالعه صنعت تولید برق حرارتی، به روش کیفی و منطبق بر نظریه داده بنیاد انجام گرفت. تحقیق از لحاظ ماهیت اکتشافی و از نظر هدف کاربردی- توسعه ای است. براساس روش نمونه گیری قضاوتی-هدفمند و با هدف دستیابی به اشباع نظری، با 21 نفر از مدیران ارشد نیروگاه ها، که با مفهوم شوخ طبعی و به کارگیری آن در هدایت نیروگاه آشنا بودند، مصاحبه نیمه ساختاریافته برگزار شد. قابلیت اعتماد مصاحبه های انجام گرفته، با آزمون کاپای کوهن تایید شد و ضریب توافق 82 درصد حاکی از توافق خوب بین خبرگان بود. بر اساس تحلیل گزاره های کلامی خبرگان، 135 مفهوم اصلی استخراج و در نهایت 9 مقوله اصلی مشخص گردید. سپس مدل رهبری شوخ طبعانه با رویکرد چارمز، با توجه به ویژگی ها و مولفه های موثر بر آن برای نخستین بار در سازمان های تولیدی ایران ارائه شد. نتایج حاکی است که رهبری شوخ طبعانه می تواند در دنیای رقابتی امروز به صنعت تولید برق حرارتی کشور کمک کند تا در بهبود فضای کاری از این سبک بهره برده و به مزیت رقابتی در قبال رقبا دست یابند.
قابلیت های رهبری راهبردی مدیران دولتی شاغل در مناصب سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش نیاز پرداختن به مبحث مهم مدیریت سرمایه انسانی دانستن ویژگی های مخاطب مدنظر است و پرداختن به شناسایی قابلیت ها از این جهت مهم و حیاتی است. شناخت دقیق و صحیح از قابلیت های مدنظر برای هر طیف از سرمایه های انسانی کمک شایانی در استعدادیابی، برنامه ریزی توسعه و پرورش آنها دارد. در پژوهش حاضر ضمن بررسی ادبیات علمی در زمینه قابلیت های رهبری با استفاده از روش تحلیل مضمون و نرم افزار (MAXQDA 20) نظرات 11 نفر از صاحب نظران علمی و تجربی که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده بودند تحلیل و کدگذاری گردید و سرانجام با استخراج 301 مفهوم پایه، 46 مفهوم سازمان دهنده و 9 مفهوم فراگیر قابلیت های رهبری استراتژیک مدیران دولتی شاغل در مناصب سیاسی استخراج گردید. قابلیت های رهبری استراتژیک مدیران بخش دولتی شاغل در مناصب سیاسی مستخرج از این پژوهش عبارتند از : قابلیت های: شخصیتی، تشخیص راهبردی ، طراحی راهبردی، ارتباطی، تحریزی، مدیریتی، معنوی، تربیتی و بسیج کنندگی.
طراحی چارچوب بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی: رویکردی اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
284 - 263
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری جدید و بنیادین توجه بسیاری از پژوهشگران مدیریت را به خود جلب کرده است. در حوزه منابع انسانی نیز هوش مصنوعی یک انقلاب در حال گسترش و غیرقابل توقف است که بر اهمیت ورود هوش مصنوعی به مدیریت منابع انسانی می افزاید. علیرغم رشد تمایل سازمان ها به سرمایه گذاری در هوش مصنوعی، پژوهشی که درک جامعی از ابعاد بکارگیری هوش مصنوعی در حوزه منابع انسانی برای مدیران فراهم سازد تاکنون صورت نگرفته است. لذا، هدف از پژوهش حاضر ارائه چارچوبی است تا با بهره گیری از رویکرد سیستمی به شناسایی محرک ها، فرآیندها و پیامدهای به کارگیری هوش مصنوعی در منابع انسانی بپردازد. پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری داده ها، پژوهشی کیفی و از نظر هدف دارای رویکردی اکتشافی می باشد که به منظور استخراج مولفه های چارچوب پیشنهادی به مصاحبه های باز و عمیق با خبرگان پرداخته شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد، محرک ها تحت عنوان پیشران های به کارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی شامل محرک های فنآوری، محرکه های محیط رقابتی و محرک های سازمانی دسته بندی شدند. وجه دوم مدل تحت عنوان فرایندها شامل انتخاب و استخدام استعدادها، آموزش و توسعه، ارزیابی عملکرد، جبران خدمات و حفظ و نگهداشت نیروی انسانی را شامل می شود. در نهایت پیامدهای به کارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی شامل پیامدهای مرتبط با مالی، فرآیند داخلی، افراد و رشد و یادگیری می باشد. شرکت ها برای ارزیابی پیشبرد برنامه های هوشمندسازی منابع انسانی می توانند از یافته ها پژوهش استفاده کنند و به عنوان اصول راهنمای پیاده سازی هوش مصنوعی در منابع انسانی از آن بهره مند شوند.
راهکارهای تحقق عدالت اجتماعی منابع انسانی با توجه به برنامه ۶ توسعه ماده ۷۸(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم عدالت از مهمترین واژه ها در قاموس تمدن بشری، محسوب می گردد و از طرفی طبق ماده 78 برنامه ششم توسعه، دولت مکلف است در راستای تحقق عدالت اجتماعی و حمایت از اقشار آسیب پذیر و بسط پوشش های امدادی، حمایتی و بیمه ای و پیشگیری و کاهش آسیب های اجتماعی نسبت به طراحی و اجرای برنامه های لازم برای نیل به اهداف برنامه ششم توسعه، اقدام نماید. هدف پژوهش حاضر شناسایی راهکارها و ارائه الگویی جهت تحقق عدالت اجتماعی منابع انسانی با توجه به برنامه 6 توسعه ماده 78 است. روش پژوهش مورد استفاده روش آمیخته است که در بخش کیفی از تحلیل مضمون و در بخش کمی از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری بخش کیفی بصورت هدفمند و با استفاده از شوه گلوه برفی 11 نفر از خبرگان می باشند و در بخش کمی بصورت تصادفی طبقه ای200 نفر از اعضای وزارت رفاه انتخاب شدند. با بهره گیری از روش تحلیل مضمون و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته 5 مضمون اصلی شامل: رعایت اصل شایسته سالاری در تمام سطوح مدیریتی، تأسیس نظام تعاون و تأمین رفاه اجتماعی، مبارزه با ظلم و نابرابری و تبعیض های ناروای اجتماعی، ایجاد و اقامه ی عدل در نظام اجتماعی، عملیاتی ساختن و ایجاد تحوّل نظام مالیاتی کشور احصاء شد که در قالب شبکه مضامین دسته بندی شدند و سپس با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی اثرگذاری تمامی عوامل شناسایی شده تایید شد.
شناسایی عوامل ارتقای صمیمیت سازمانی در شرایط دورکاری: رویکرد تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صمیمیت در سازمان، به عنوان یک رابطه یا تعامل از راه اشتراک گذاری خواسته های کاری با دیگر کارکنان است که می تواند مشکلات زیادی را رفع و یا از بروز آنها جلوگیری کند. در همین راستا هدف این پژوهش، شناسایی عوامل ارتقای صمیمیت سازمانی در شرایط دورکاری بود. جهت گیری پژوهش حاضر، توسعه ای و روش شناسی آن کیفی است. رویکرد پژوهش در این پژوهش، تحلیل محتوا و واحد تحلیل آن کلمه و مضمون بود. با بهره گیری از این رویکرد در تحلیل محتوا که به شیوه تمرکز در کلمه ها، تجزیه، توصیف، تشریح و تفسیر نظریه های پشتیبان و متون تجربی بود، داده ها گردآوری شدند. همچنین در این بخش، جامعه پژوهش متشکل از خبرگان دانشگاهی بودند که با استفاده از شیوه نمونه گیری زنجیره ای در مصاحبه پانزدهم اشباع نظری حاصل شد. بر اساس ترکیب الگوی تحلیل سندلوسکی و باروس (2007) و براون و کلارک (2006) مقولات اصلی و عوامل پژوهش شناسایی شدند. برای ارزیابی کفایت تحلیل محتوا، از روایی تئوریک با رویکرد دریافت نظرات متخصصان و ضریب کاپای کوهن استفاده شد. با بازبینی و تأیید اعضای مشارکت کننده در فرایند اعتبارسنجی و برآورد ضریب 91/0، یافته های پژوهش از قابلیت اعتبار و اعتماد لازم برخوردار بود. براساس با یافته ها و الگوی شبکه ای پژوهش، سه مقوله فراگیر و چهل و یک عامل پایه از عوامل ارتقای صمیمیت سازمانی می باشند. نتایج نشان داد قابلیت های رفتاری، ساختاری و محیطی سازمان، در ارتقای صمیمیت سازمانی در شرایط دورکاری مؤثر است.
نگاشت نقشه ذهنی کارکنان از توانمندسازی منابع انسانی با استفاده از تکنیک استخراج استعاره ای زالتمن (مورد مطالعه: شرکت توزیع نیروی برق استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی و شناسایی ادراکات کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان فارس درباره توانمندسازی منابع انسانی برای رسیدن به شناختی عمیق تر از آن به منظور برنامه ریزی و سیاست گذاری در این حوزه بود. برهمین اساس با استفاده از فن استخراج استعاره ای زالتمن، به بررسی و تحلیل ساختارهای شناختی کارکنان پرداخته شد. مشارکت کنندگان پژوهش به تعداد 12 نفر و از بین مدیران و کارشناسان خبره شرکت مذکور با به کارگیری روش نمونه گیری مفهوم برگزیده شدند؛ بعد از آن از افراد مذکور درخواست شد برای جلسه مصاحبه، تصاویری را که از دید آن ها مبین معنای توانمندسازی منابع انسانی است، انتخاب کنند. در جلسه مصاحبه، پرسش هایی مربوط به تصاویر مطرح و بعد از آن، جواب ها با هدف کشف مفاهیم تحلیل شد. در کل چهارده ساختار استخراج شد که ساختارهای «تفویض قدرت و پرداخت حقوق بر اساس آن»، «پذیرش هوشمندانه ریسک»، «مدیریت مشارکتی»، «روابط مبتنی بر عملکرد»، «خلاقیت توأم با خردگرایی»، «خود اثربخشی و احساس شایستگی» و «تحول سازمانی» به عنوان ساختارهای اصلی در نقشه اجماعی شناسایی شدند. براساس نقشه اجماعی، «تفویض قدرت و پرداخت حقوق بر اساس آن» و«خلاقیت توأم با خردگرایی»، ساختارهای علّی و «مدیریت مشارکتی»، «خود اثربخشی و احساس شایستگی» و «تحول سازمانی»، ساختارهای معلول محسوب می شدند. نقشه اجماعی نشان می داد که باتوجه به روابط بین ساختارها، سازمان می تواند جهت توانمندسازی منابع انسانی، با استفاده از تفویض قدرت و ایجاد خلاقیت توأم با خردگرایی، به خلق مدیریت مشارکتی و خود اثربخشی و حس شایستگی در کارکنان اقدام نماید که در نهایت تحول سازمانی را به دنبال خواهد داشت.
صنعت نسل 4؛ تدوین الگوی شایستگی حرفه ای مدیران کیفیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
176 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی شایستگی های حرفه ای مورد نیاز مدیران کیفیت جهت انطباق با الزامات صنعت نسل 4 است. محقق سعی نموده تا با بررسی تغییرات مورد انتظار در صنعت 4 از چهار جنبه؛ کارخانه (افراد و فرآیند)، کسب وکار، محصول و مشتریان، شایستگی های فنی، روش شناختی، اجتماعی و شخصی مدیران کیفیت را جهت ورود به صنعت 4 شناسایی کند. این مطالعه، کیفی است و با روش تحلیل مضمون، مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده با شانزده نفر از مدیران کیفیت و مدیران منابع انسانی شرکت های دریافت کننده سطوح مختلف تعالی در بخش ساخت و تولید در سال 1400، تحلیل و مضامین پایه ای و مضامین سازمان دهنده شناسایی شدند. یافته ها نشان می دهد که مدیران کیفیت برای تفسیر داده های بزرگ مربوط به فرآیندها جهت اتخاذ تصمیمات راهبردی، استفاده از فناوری های دیجیتالی، و آگاهی از ریسک امنیتی داده ها، به شایستگی های فنی نیاز دارند. برای استفاده از داده ها جهت شناسایی منشأ مشکلات، دسترسی به منابع قابل اعتماد یادگیری و توانایی استفاده از ابزارهای جدید به منظور حل مؤثر مسائل پیچیده، شایستگی های روش شناختی مورد نیاز خواهد بود. شایستگی های اجتماعی در ارتباطات بین سازمانی، ارتباط با تأمین کنندگان و مشتریان در پلتفرم های مجازی مشترک جدید، همراه با توانایی حفظ دانش ضمنی و صریح در یک محیط غیرمتمرکز که نیازمند توانایی رهبری برای تصمیم گیری است، ضروری خواهد بود. توانایی انجام وظایف شغلی در محل های کاری منعطف و در زمان های انعطاف پذیر، و نیز سازگاری با تغییرات مکرر مرتبط با کار ازجمله شایستگی های شخصی مورد نیاز محسوب می شوند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر ایجاد خلاقیت و نوآوری بین کارکنان کارخانه کیان تایر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
42 - 61
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد عوامل موثر بر ایجاد خلاقیت و نوآوری بین کارکنان آن ها را مورد بررسی قرار دهد. پس از مشخص شدن این عوامل، رتبه بندی آنها با استفاده از پرسش نامه خود ساخته صورت پذیرفته است. جامعه نمونه مورد استفاده در این بررسی تمامی کارکنان شرکت کیان تایر بودند. بر اساس مدل مفهومی تحقیق، در گام اول با توجه به روش دلفی موارد مورد نظر از دید نخبگان برای ایجاد خلاقیت و نوآوری مشخص شد. پرسشنامه هایی جهت شناسایی شاخص های مدل، در اختیار جامعه آماری تحقیق قرار گرفت. داده های حاصله با استفاده از آزمون دلفی، مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده این عوامل شناسایی شد که به صورت کلی آنها را می توان در دو دسته کلی عوامل درونی و بیرونی طبقه بندی نمود. همچنین رتبه بندی این عوامل درونی و بیرون با استفاده از تکنیک تاپسیس و روش سلسله مراتبی انجام شد و در انتها پیشنهادهایی به منظور نهادینه کردن خلاقیت و نوآوری در سازمان مطرح گردید.
طراحی مدل قابلیتهای آینده نگاری استراتژیک برای سرمایه های انسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
منابع انسانی تحول آفرین سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷
19 - 1
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سازمان هایی در صحنه رقابت باقی می مانند که قابلیت های آینده نگری استراتژیک را در سرمایه های انسانی خود تقویت کرده اند. این پژوهش با هدف طراحی مدل قابلیت های آینده نگاری استراتژیک برای سرمایه های انسانی در شرکت مینو انجام شد.روش بررسی: این پژوهش بر حسب هدف، بنیادی- کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل خبرگان آشنا به موضوع بودند و با استفاده از روش نمونه گیری نظری تعداد 10 نفر از خبرگان تا اشباع نظری انتخاب شدند. شیوه گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای بود و از روش دلفی فازی و مدلسازی ساختاری تفسیری جهت اعتبارسنجی الگو استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد الگوی قابلیت های آینده نگاری استراتژیک برای سرمایه های انسانی شرکت مینو دارای 5 بعد و 25 مولفه می باشد. این ابعاد شامل قابلیت خردگرایانه، قابلیت هم افزا، قابلیت گزینش استراتژیک ، قابلیت پیمایش محیطی، و قابلیت انطباق پذیری می باشند. یافته ها نیز نشان داد مولفه های توانمندی در پاسخ به تغییرات، مهارت تدوین سناریو، نگرش مثبت به محیط بیرونی، خودآگاهی، تفسیر و کنترل محیطی سنگ زیربنای مدل را تشکیل می دهند و طراحی الگو باید از این متغیرها آغاز و به سایر متغیرها تعمیم یابد.نتیجه گیری: سرمایه های انسانی در شرکت های تولیدی بخصوص شرکت مینو به دلیل ماهیتی که دارند، باید از سطح بالایی از قابلیت های آینده نگاری استراتژیک برخوردار باشند تا اهداف بلندمدت شرکت تامین شود.
عناصر و مزایای روش بازی گونه سازی در آموزش با رویکرد فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی گونه سازی یکی از روش های آموزشی جدید است که به علت توجه به ویژگی های مختلف فراگیران، با ایجاد یک بستر شاد هیجانانگیز، پویا و فعال، آموزش را بهبود می بخشد و کانال های مختلف یادگیری فراگیران را تقویت می کند. بازی گونه سازی کردن محتوای آموزشی، مفاهیم و اطلاعات را به شیوه بهتر و مطلوب تری در اختیار فراگیران قرار می دهد در همین راستا این پژوهش با هدف تبیین عناصر و مزایای روش بازی گونه سازی با استفاده از رویکرد فراتحلیل انجام شده است. جامعه آماری شامل پژوهش های داخلی و خارجی انجام شده در حوزه بازی گونه سازی است که در ابتدا 79 پژوهش داخلی و 301 پژوهش خارجی شناسایی و دانلود شد و از بین آن ها منابع مرتبط تر به عنوان نمونه آماری، شامل 30 پژوهش داخلی و 65 پژوهش خارجی در مجموع 95 پژوهش انتخاب و تحلیل شدند. این منابع (مقاله، پایان نامه و رساله) که با جستجوی هدفمند در سایت های داخلی مانند magiran،sid، noormagz،irandoc، ricest و پرتال جامع علوم انسانی و سایت های خارجی مانند Proquest،Springer، Sciencedirect،Mdpi، Researchgate، Ieee، Acm، Google scholar انتخاب شدند؛ به دنبال شناسایی عناصر مهم و پرکاربرد رویکرد بازی گونه سازی و مزایای این رویکرد بود. قابل ذکر است که مقاله های ارائه شده در همایش و کنفرانس ها در این پژوهش مورد بررسی قرار نگرفتند. با توجه به یافته های پژوهش، امتیاز، پاداش، چالش، بازخورد، سطح بندی، داستان، تعامل و رقابت با داشتن بیشترین درصد فراوانی مهمترین و کاربردی ترین عناصر بازی گونه سازی در آموزش بودند. هم چنین ایجاد و ارتقای تعامل و مشارکت، ایجاد انگیزه، فراهم آوردن بستری جهت یادگیری عمیق، بهبود عملکرد، ایجاد جذابیت و افزایش آن، توسعه رشد شناختی، ایجاد هیجان و نشاط، افزایش اثربخشی آموزش، ایجاد بستری جهت کاربرد فناوری های آموزشی، توسعه رشد اجتماعی، توسعه مهارت های نرم و کاهش اختلال از جمله مزایای بازی گونه سازی در پژوهش ها بودند که از بین این موارد، ایجاد و ارتقای تعامل و مشارکت، فراهم آوردن بستری جهت یادگیری عمیق، ایجاد انگیزه، بهبود عملکرد، توسعه رشد شناختی، ایجاد هیجان و نشاط، افزایش اثربخشی آموزش، ایجاد بستری جهت کاربرد فناوری های آموزشی بیشترین درصد فراوانی را به خود اختصاص دادند.