فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تخریب محیط طبیعی، میراث و منابع گردشگری و ناپایداری سازمان ها به طور قابل ملاحظه ای در دهه ای که در آن زندگی می کنیم، افزایش پیدا کرده است. محیط خارجی فشار نهادی بر سازمان ها اعمال می کند تا به بازار توجه کنند و به کمک تعهد مدیریتی که از شیوه های زنجیره تأمین سبز به عنوان یک منبع استراتژیک استفاده نمایند که در نهایت با کمک بازاریابی سبز، مزیت رقابتی ایجاد گردد. ایجاد مزیت رقابتی می تواند منجر به بهبود عملکرد سازمانی برای سازمان ها شود. این پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری در این پژوهش فعالان صنعت گردشگری فعال در حوزه دفاتر خدمات مسافرتی تهران درنظر گرفته شده است. با نامحدود در نظر گرفتن جامعه آماری و استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامحدود، تعداد ۳۸۴ نمونه با روش غیراحتمالی دردسترس انتخاب شد. برای بررسی فرضیه ها و مدل، آزمون رگرسیون و معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اتخاذ شیوه های زنجیره تأمین سبز شرایطی را برای یک محیط مزیت رقابتی ایجاد می کند که در آن بهبود عملکرد ممکن است.
مروری بر کاربرد پژوهش عملیاتی در بازارهای مالی
حوزههای تخصصی:
یکی از علومی که توانسته در این حوزه و همچنین سایر علوم نقش مهمی ایفا کند علم تحقیق در عملیات است که با علم تصمیم در ارتباط است. علم مدیریت را می توان به عنوان شاخه ای از حوزه مدیریت قلمداد کرد که رویه عقلایی منطقی، سیستماتیک و علمی را در تحلیل فرآیند مدیریت و مسائل مدیریتی بکار می گیرد. تحقیق درعملیات رسیدن به بهترین راه حل های موجود برای کاهش یا اجتناب از ریسک و افزایش سود و بازدهی در بازار مالی از طریق تکنیک های تحقیق در عملیات در تحلیل بازارهای مالی و ارائه نمای کلی از کاربردهای تحقیق در عملیات در زمینه بازار مالی است نتایج نشان داد که تکنیک های پژوهش عملیاتی نقش مهمی در بازار مالی داشته است و در این زمینه پژوهش های مختلفی در کشورمان نیز انجام شده است. همچنین در سال های اخیر با بهبودهای چشمگیر در زمینه در دسترس بودن زمان واقعی داده ها و افزایش سرعت کامپیوتر، این نقش بیشتر خواهد شد، که خود منجربه ایجاد فرصتی برای به کارگیری تکنیک های پژوهش عملیاتی و نقش بیشتر آن در تصمیمات مالی می گردد. بنابراین مستند به موارد فوق پیشنهاد می گردد که مباحث علمی وعملی است می توان با استفاده از روش های تحقیق در عملیات تصمیات درست وموثری را در بازارهای مالی داشت. در مقاله حاضر به صورت مروری و به طور خلاصه به تحقیقات عملیاتی به کار گرفته شده در بازارهای مالی پرداخت شد.
مدلی برای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1002 - 1028
حوزههای تخصصی:
هدف: صنعت بانکداری ایران از جمله صنایع خدمات محوری است که در چند سال گذشته با چالش ها و مشکلات عدیده ای روبه رو شده است. یکی از راه های برون رفت از این مشکلات، روی آوردن به نوآوری، به ویژه نوآوری دوسوتوان است. به همین علت، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران و اولویت بندی این عوامل در قالب مدل ساختاری تفسیری (ISM) است.
روش: پارادایم این پژوهش، پراگماتیسم است و از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات رویکرد ترکیبی است. قلمرو مکانی پژوهش، صنعت بانکداری ایران است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان، اساتید دانشگاهی، مدیران ارشد بانک ها و همچنین متخصصان حوزه های نوآوری، فناوری، تحول دیجیتال، بازمهندسی فرایندها در بانک بوده است. این افراد در بانک مسئولیت داشتند و در زمینه استراتژی، تصمیم گیری و اجرای نوآوری در بانک ها، از شناخت و تخصص کافی برخوردار بودند. به همین منظور، در این پژوهش از روش نمونه گیری قضاوتی استفاده شده است. پژوهش حاضر در دو مرحله کیفی و کمّی انجام شده است. در مرحله کیفی، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. در این مرحله، ابتدا به مطالعه و بررسی ادبیات موجود در زمینه نوآوری دوسوتوان پرداخته شد؛ سپس با ۲۴ نفر از خبرگان صنعت بانکداری مصاحبه به عمل آمد و در نهایت مؤلفه های خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری استخراج شد. در بخش کمّی نیز پرسش نامه ای بین ۱۳ نفر از خبرگان توزیع شد. داده های جمع آوری شده برای تشکیل ماتریس خودتعاملی و طی کردن مراحل مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. در نهایت با اجرای مراحل مدل سازی ساختاری تفسیری، عوامل شناسایی شده در بخش کیفی، اولویت بندی و در قالب مدل ارائه شد.
یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش، در بخش کیفی، عوامل مؤثر بر خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری در قالب ۶۷ مؤلفه، ۱۵ مفهوم و ۶ مقوله اصلی شناسایی شد. سازوکار فرایند اجرایی، یادگیری سازمانی، نقش آفرینی سبک رهبری در نوآوری، ایجاد زیرساخت های فناورانه و تکنولوژیک، بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیط رقابتی، ۶ مقوله اصلی شناسایی شده برای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران هستند. همچنین بر اساس نتایج بخش کمّی، این عوامل در سه سطح طبقه بندی شدند. در سطح اول، عوامل سازوکار فرایند اجرایی، یادگیری سازمانی و ایجاد زیرساخت های فناورانه و تکنولوژیک قرار گرفت. در سطح دوم، نقش آفرینی سبک رهبری در نوآوری و طبقه بندی شد و در سطح سوم، بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیط رقابتی قرار گرفت. بدین ترتیب مدل نهایی پژوهش ارائه شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، در وهله اول، مدیران صنعت بانکداری باید بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیطی را در نظر بگیرند؛ زیرا نسبت به سایر عوامل بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را دارند. در مرحله بعد، مدیران این صنعت باید از سبک های نوآورانه و مشارکتی، در راستای حمایت از خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری اهتمام ورزند و در آخرین مرحله نیز، مدیران این صنعت باید زیرساخت های تکنولوژیک خود را توسعه دهند، به یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در بانک توجه ویژه داشته باشند و فرایند اجرای نوآوری دوسوتوان را عملیاتی کنند. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که اجرای نوآوری دوسوتوان مبتنی بر نوآوری اکتشافی و بهره بردارانه، می تواند صنعت بانکداری ایران را به صنعتی پویا تبدیل کند. نوآوری دوسوتوان باعث می شود تا بانک های فعال در کشور ما، از حالت لختی سازمانی و بی انگیزگی کارکنان رها شوند و به سمت ایجاد محصولات مالی متنوع مبتنی بر نیاز مشتریان خود روی آورند. مبتنی بر نتایج پژوهش، یکی دیگر از پیامدهای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در بانک های ایران، بهبود عملکرد اکوسیستم بانکی و مالی کشور است. ایجاد شبکه ها و اتحادهای مختلف بین ارکان مختلف اکوسیستم بانکی و تأمین مالی برای زنجیره ارزش کسب وکارها، می تواند از نتایج اجرای نوآوری دوسوتوان در نظام بانکی ایران باشد.
تأثیر کاهش تحریم ها و توان مالی شرکت ها بر توسعه صادرات پوشاک با در نظر گرفتن نقش میانجی صادرات مستقیم و صادرات غیر مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر کاهش تحریم ها و توان مالی شرکت ها بر توسعه صادرات پوشاک با در نظر گرفتن نقش میانجی صادرات مستقیم و صادرات غیر مستقیم است. روش تحقیق ازنظر هدف، کاربردی بوده و ازلحاظ روش، توصیفی-پیمایشی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران شرکت های تولیدکننده و صادرکننده پوشاک می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، حجم نمونه به تعداد 344 نفر تعیین شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS به کار گرفته شده است. ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد شده می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کاهش تحریم ها تأثیر مستقیم و معناداری با توسعه صادرات پوشاک دارد. همچنین توان مالی شرکت ها تأثیر مستقیم و معناداری بر توسعه صادرات پوشاک دارند. صادرات مستقیم، نقش میانجی را بر رابطه بین کاهش تحریم ها و توسعه صادرات پوشاک ایفا می کنند، نقش میانجی صادرات غیرمستقیم بر رابطه بین کاهش تحریم ها و توسعه صادرات پوشاک نیز مورد تائید قرار گرفت.
بین المللی سازی کسب وکارها با تأکید بر کارآفرینی بین المللی، تبیین نقش میانجی قابلیت های سازمانی و تعدیلگری ذهنیت جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین المللی سازی یکی از روش هایی است که از طریق آن، کسب وکارها می توانند فرصت دسترسی به بازار بزرگتر، صرفه جویی نسبت به مقیاس، دسترسی به مزیت های فناورانه، ارتقا سطح فنی، کاهش ریسک و تأمین منابع به دست آورند. از طرفی یکی از رویکردها به بین المللی سازی کسب وکار، رویکرد کارآفرینی بین المللی است که در این رویکرد به قابلیت های سازمانی و ذهنیت جهانی تأکید شده است. هدف پژوهش حاضر بین المللی سازی کسب وکار است که در آن تأثیر متغیر کارآفرینی بین المللی، نقش میانجی قابلیت های سازمانی در رابطه کارآفرینی بین المللی و عملکرد بین المللی و نقش تعدیلگری ذهنیت جهانی در رابطه کارآفرینی بین المللی و قابلیت شبکه سازی مورد بررسی قرار گرفته و نوآوری پژوهش بررسی متغیرهای مطرح شده به صورت مدلی یکپارچه و بومی شده برای کسب وکارهای ایرانی است. جامعه آماری پژوهش، کسب وکارهایی با رویکرد بین المللی است که به عنوان صادرکننده برتر توسط اتاق بازرگانی اعلام شده اند. نمونه آماری نیز 82 شرکت است که با استفاده از فرمول کوکران و از طریق روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد که پایایی آن به میزان 79/0 تأیید شده است. همچنین تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از روش های کمی، مدل یابی معادلات رگرسیون، نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 2 و رویکرد پی ال اس صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داده است که کارآفرینی بین المللی از طریق قابلیت شبکه سازی، قابلیت بازاریابی و قابلیت فناورانه به ترتیب به میزان 18/0، 37/0 و 14/0 بر عملکرد بین المللی کسب وکار مؤثر است و همچنین ذهنیت جهانی رابطه کارآفرینی بین المللی و قابلیت شبکه سازی را با ضریب 42/0 به صورت مثبت تعدیل می کند.
مکانیزم های مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب می شود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانک ها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانک ها برای پایدار نگه داشتن کسب وکار خود نیازمند راه اندازی پلتفرم های دیجیتال و ایجاد اکوسیستم های قوی در اطراف آن ها دارند که توانایی تکامل و سازگاری با چالش های ناشی از فضای آشفته و نامطمئنی که سازمان ها در آن فعالیت می کنند و افزایش ناکارآمدی های داخلی را داشته باشند. لذا پژوهش حاضر باهدف مدل سازی مکانیزم های مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال ایران انجام شده است. برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته با بهره گیری از نظرات خبرگان حوزه بانکداری دیجیتال استفاده شده است. تجزیه وتحلیل متن مصاحبه های انجام شده منتج به شناسایی 674 مضمون، 181 کد، 59 زیرمقوله و 20 مقوله گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد عواملی بیرونی (شامل: حملات سایبری، موانع سیاسی و حاکمیتی، پیشرفت روزافزون فناوری ارتباطات و اطلاعات، تغییرات در محیط رقابتی و تضاد رابطه سرمایه گذاری در حوزه مالی و بانکی) و عوامل درونی (شامل: نداشتن زیرساخت امنیتی قوی در شبکه و ضعف در امنیت، ضعف در سرمایه انسانی دیجیتال، تغییر نیاز ها و خواسته های بازیگران، ضعف در مدل کسب وکار سنتی، عدم وجود چشم انداز مدیریتی به رشد بانکداری دیجیتال و الزامات نظارتی و قانونی) محرک هم-تکاملی عناصر اکوسیستم پلتفرم بانکداری دیجیتال است که با فعال شدن مکانیزم های مولد تقویت کننده و تحول آفرین رخ می دهد. پیامدهای تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال را می توان در سه سطح کاربران، مالک و اجتماع طبقه بندی نمود.
ارائه مدلی جهت پیاده سازی فین تک های نوین در صنعت بانکداری (وام دهی همتا به همتا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت پیاده سازی فین تک های نوین در صنعت بانکداری (وام دهی همتا به همتا) می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت و روش، پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش مدیران، سرپرستان و کارکنان حوزه مالی و فناوری بانک ها، خبرگان و صاحبن ظران حوزه فینتک در کشور بوده که طبق اصول و قواعد آماری جامعه نامحدود 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی از کدگذاری و نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده های کیفی پژوهش به صورت زیر دسته بندی شد: در همین راستا مقولات استخراجی به صورت زیر دسته بندی شد: شرایط علّی: یادگیری سازمانی، نگرش سیستمی وفناوری اطلاعات. شرایط محوری: سرمایه ارتباطی، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری. بستر حاکم: بانک های همکار، نظریه پردازان خارجی، دولت و شرایط محیطی. شرایط مداخله گر: موانع و چالشها شامل، عوامل سازمانی، شرایط جامعه، عوامل فردی و عدم آموزش و پژوهش. راهبردها: خط مشی گذاری، برنامه استراتژیک و رضایت و وفاداری کارکنان. پیامد: خط مشی گذاری دانش محور، مدیریت دانش، نوآوری، خلاقیت و ایده وسازمان دانش محور. نتایج بخش کمی نشان داد که شاخص های برازش مدل بیانگر تأیید مدل در سطح اطمینان ۹۹ درصد می باشد.
ارائه الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری کدها روش تحقیق کیفی اکتشافی محسوب می گردد. جامعه هدف شامل 12 نفر از خبرگان اعم از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی در رشته های بازاریابی، شامل مدیران بازاریابی در شرکت های لبنی که آشنا با مباحث سهم بازار بوده است. نمونه گیری با روش هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها انجام شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته است. از رویکرد تئوری داده بنیاد با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 20 برای تحلیل داده های کیفی و ارائه مدل پارادایمی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی 22 مقوله و 78 شاخص شاخص در قالب شش دسته اصلی شامل شرایط علی (بازاریابی داخلی، مدیریت چرخه عمر محصول، جذابیت بازار، آمیخته بازاریابی، استراتژی رقابتی و برنامه ریزی و هدف گذاری)، عوامل زمینه ای (ویژگی مشتریان، محیط رقابتی و تلاطم بازار)، پدیده محوری (استراتژی توسعه سهم بازار)، راهبردها و اقدامات (مدیریت سهم بازار، پیشبرد فروش، تبلیغات، رقابت، ارزش ویژه برند و تقسیم بازار)، عوامل مداخله گر (مدیریت ریسک و مزیت رقابتی پایدار) و پیامدها (تثبیت موقعیت برند، سودآوری، قدرت چانه زنی و افزایش سهم بازار) شناسایی شد. در نتیجه مدل پارادایمی الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی با توجه به شش شرایط (زمینه ای، علی، مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و اقدامات و پیامدها) به طور کامل ترسیم شده است.
ارائه مدل ارزیابی سیاست های فناوری مالی در بانک ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارزیابی سیاست های فناوری مالی در بانک ملی ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی-توسعه ای و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت و روش، پیمایشی-مقطعی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 17 نفر از مدیران با سابقه بانک ملی ایران و به روش نمونه گیری هدفمند می باشد و در بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان بانک ملی ایران که با تحلیل توان کوهن حجم نمونه 156 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه صورت گرفت. مقوله های زیربنایی پژوهش با روش گراندد تئوری شناسایی و الگوی نهایی با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی گردید. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار MAXQDA20 و بخش کمی با Smart PLS انجام شد. یافته های پژوهشی نشان داد براساس مدل پارادایمی پژوهش، ارزیابی برون سازمانی، ارزیابی درون سازمانی و ارزیابی ذی نفعان بانکی بر سیاست های اجرایی فینتک تاثیر دارند. از سوی دیگر عملکرد بازاریابی بانک شرایط زمینه ای را فراهم می سازد و ریسک مبتنی بر فناوری نیز یک عامل مداخله گر است. در نهایت با راهبردهای فناورانه و مالی می توان به توسعه فینتک و بانکداری دیجیتال دست یافت. همچنین شاخص GOF برابر 659/0 بدست آمد که نشان از برازش مدل مطلوب می باشد.
تحلیل پارادایم فکری و ترسیم نگاشت علمی تحقیقات بین المللی در حوزه تصویر برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه تصویری جامع از وضعیت فعالیت های انجام شده در زمینه تصویر برند و ارائه یک نگاشت علمی بر پایه مقالات بین المللی موجود در پایگاه اطلاعاتی Web of Science) WOS) انجام شده است. این تحقیق به عنوان یک مطالعه علم سنجی، با استفاده از شاخص های علم سنجی و روش تحلیل شبکه صورت گرفته است. محقق با استفاده از نرم افزار VOS Viewer نسخه 1.6.20 به مطالعه نظام مند مقالات پژوهشی منتشر شده بین سال های 1977 تا 2023 پرداخته است. پس از جست وجو، غربال گری و ارزیابی کیفی، تحلیل نهایی بر روی 521 مقاله انجام شده است. نتایج نشان داد که بیش ترین تحقیقات در سال 2021 با 55 مقاله (۱۳.۸٪) بوده و آمریکا با ۸۰ مقاله (۲۰٪) فعال ترین کشور در این زمینه است. تمرکز کلمات کلیدی ابتدا بر تصویر تجاری برند و رفتار مصرف کننده بوده و سپس به نگرش و رفتار خرید مصرف کننده تغییر یافته است. این پژوهش با هدف تحلیل پارادایم فکری و ارائه نگاشت علمی در زمینه تصویر برند، بر پایه مرور نظام مند مقالات و با استفاده از نرم افزار VOS Viewer انجام شده است. تحلیل داده ها نشان داد که بیش ترین تحقیقات در این حوزه در سال2021 انجام شده است. همچنین، نویسندگان با بیشترین پژوهش ها شناسایی و معرفی شدند و مشخص شد که تصویر برند، قصد خرید و مسئولیت اجتماعی شرکت مهم ترین واژگان کلیدی هستند. این عوامل به عنوان مهم ترین عوامل مربوط به بازاریابی و رفتار مصرف کننده شناخته شدند. محققین می توانند از این ابزارها برای افزایش بازدید مقالات خود استفاده کنند.
ارائه الگوی تأثیرگذاران بازاریابی در شبکه اجتماعی (مورد مطالعه: صنعت مد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرکت ها برای انتخاب تأثیرگذار مناسب و گرفتن یک بازخورد خوب به اطلاعاتی بیش از تعداد لایک و کامنت نیاز دارند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارائه الگویی از تأثیرگذاران بازاریابی و مشخصات آنها در شبکه اجتماعی اینستاگرام در صنعت مد برای رسیدن به بهترین تأثیرگذار است. در این مطالعه روش گردآوری داده ها به دو روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. برای گردآوری داده های بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود که از نتایج بخش کیفی تدوین و بین 172 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی غیراحتمالی توزیع شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی پژوهش از تحلیل محتوای کیفی استقرایی، برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمّی از آمار توصیفی و برای بررسی سؤال های پژوهش از آمار استنباطی و روش حداقل مربعات جزئی (PLS) به کمک نرم افزارهای SPSS و SMARTPLS استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تأثیرگذاران بازاریابی در شبکه های اجتماعی دو ویژگی اصلی دارند: ویژگی های مربوط به شخصیت و ویژگی های مربوط به بازاریابی. بازاریابی تأثیرگذار نمونه ای از بازاریابی در بستر شبکه های اجتماعی است که شامل پیشنهاد و معرفی محصول و خدمات با تأثیرگذاران است. این تأثیرگذاری بر بازار بیشتر برگرفته از تخصص، شهرت و یا محبوبیت افراد است. در این پژوهش نیز ویژگی ها و مشخصه های بیشتری به عنوان ویژگی های افراد تأثیرگذار در شبکه اجتماعی اینستاگرام شناسایی و تعیین شد که در پژوهش های مشابه یافت نشد. یافته های این پژوهش به کسب و کارها در صنعت مد کمک می کند تا با شناسایی دقیق ویژگی های شخصیتی و بازاریابی تأثیرگذاران اینستاگرام انتخاب های هوشمندانه تری را در راستای بهبود اثربخشی کمپین های بازاریابی و افزایش تعامل با مخاطبان هدف داشته باشند. همچنین، این نتایج می تواند استراتژی های بازاریابی دیجیتال را بهینه و اعتماد مشتریان به برندها را تقویت کند.
طراحی الگوی دولت کارآفرین در جذب و گزینش منابع انسانی بخش دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی دولت کارآفرین در جذب و گزینش منابع انسانی بخش دولتی (مورد مطالعه؛ استان سیستان و بلوچستان) می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی؛ و به طور مشخص مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری تحقیق کلیه مدیران و کارشناسان منابع انسانی در سازمان های دولتی واقع در استان سیستان و بلوچستان می باشند که تعدادشان در سال 1399 بالغ بر حدود 700 نفر می باشد و حجم نمونه با استفاده از قاعده پیشنهادی توسط بنتلر و چو (1987) تعداد 390 نفر و به روش نمونه گیری، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر پرسشنامه ساخته محقق، برگرفته از بخش کیفی می باشد. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. نتایج نشان داد که هفت فرضیه از مجموع نه فرضیه تدوینی طبق مدل پژوهش، در سطح خطای 5% شواهدی مبنی بر رد آنها بدست نیامده است و تأثیر مثبت و معنی داری دارد و همچنین نتایج میانگین مقادیر اشتراکی و میانگین مقادیر R Squares؛ نشان می دهد که مقدار GOF برابر است با 790/0 که نشان دهنده برازش قوی مدل می باشد.
نظریه پردازی در مدیریت: چالش ها و فرصت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
1 - 19
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازی در مدیریت به عنوان یکی از ابزارهای اصلی برای درک و پیش بینی پدیده های مدیریتی شناخته می شود. این مقاله با بررسی اهمیت نظریه ها و چالش های مرتبط با نظریه پردازی، چارچوبی برای مشارکت های نظری در حوزه مدیریت ارائه می دهد. در این مقاله، پنج سطح مشارکت نظری شامل گزارشگران، آزمون کنندگان، تعدیل کنندگان، سازندگان و گسترش دهندگان مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین، هشت اهرم نظریه پردازی شامل سوال تحقیق، روش نظریه پردازی، سطح تحلیل، پدیده مورد مطالعه، مکانیسم های علّی، سازه ها و متغیرها، شرایط مرزی و خروجی ها معرفی شده اند. این مقاله نشان می دهد که چگونه تغییر در هر یک از این اهرم ها می تواند به ایجاد مشارکت های نظری جدید کمک کند. در نهایت، این مقاله به دانشجویان و محققان مدیریت توصیه می کند که به جای تمرکز صرف بر نظریه های موجود، به دنبال کشف پدیده های جدید و ارائه (بحث ها) و توضیحات نوآورانه باشند.
بررسی تأثیر رهبری اصیل بر روی کامیابی کارکنان در محیط کار در صنعت هتلداری: نقش تعدیلگری سیاست سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
183 - 208
حوزههای تخصصی:
امروزه با عنایت به گسترش صنعت گردشگری و هتلداری و نقش کیفیت رهبری در ارتقا و توسعه موفقیت آمیز این صنعت، پژوهش های متعددی در این جامعه آماری با در نظر گرفتن شرایط خاص محیطی انجام گرفته است. همچنین، پژوهش های اخیر رابطه مستقیم، مثبت و معناداری بین رهبری اصیل، موفقیت سازمانی، رشد و ظهور در بخش گردشگری ارائه کرده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رهبری اصیل بر روی کامیابی کارکنان در محیط کار در صنعت هتلداری با توجه به نقش تعدیلگری سیاست سازمانی است. در این راستا، از روش کمی (همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری) بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش، کارمندان هتل ها بودند و پس از تعیین حجم نمونه توسط جی پاور و توزیع پرسشنامه، 349 داده از کارمندان هتل ها در شیراز جمع آوری شد. ابتدا پایایی و روایی مورد بررسی قرار گرفت و سپس فرضیه ها با نرم افزار اس پی اس اس و ماژول پراسس آزمون شد. نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین رهبری اصیل و کامیابی در کار وجود دارد و همچنین، سیاست سازمانی به عنوان متغیر تعدیلگر نشان داد با افزایش میزان سیاست سازمانی در محل کار، اثر گذاری رهبری اصیل بر کامیابی در کار کارکنان افزایش می یابد. این یافته مهم نشان می دهد که در سازمان هایی با سطح بالای سیاست سازمانی، رابطه مثبت بین رهبری اصیل و کامیابی کارکنان در کار اهمیت بیشتری پیدا می کند.
بررسی تاثیر ویژگی های افراد تاثیرگذار و صفحات آنها بر نیات رفتاری و قصد خرید افراد دنبال کننده در رسانه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
312 - 333
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر ویژگی های افراد تاثیرگذار و صفحات آنها بر نیت رفتاری و قصد خرید افراد دنبال کننده در شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است که با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام هستند که با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل داده های از همبستگی اسپیرمن، کولموگروف-اسمیرینف، بارتلت، تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری بوسیله نرم افزار آماری SPSS و SMART-PLS استفاده شده است. یافته ها نشان داد که نیت رفتاری و روابط فرا اجتماعی بر قصد خرید اثر مثبت دارد و نگرش هموفیلی بر قابل اعتماد بودن و تخصص درک شده اثر مثبت دارد. همچنین جذابیت فیزیکی بر روابط فرااجتماعی اثر مثبت دارد و جذابیت اجتماعی نیز بر قابل اعتماد بودن، تخصص درک شده و روابط فرااجتماعی اثر مثبت دارد. علاوه براین تعامل اجتماعی بر وضعیت جریان و کیفیت اطلاعات بر رضایت از صفحه اینستاگرام و محتوای بصری بر وضعیت جریان و رضایت از صفحه اینستاگرام اثر مثبت دارد. نتایج نشان داد که الگوبرداری از ویژگی های افراد تأثیرگذار در رسانه های اجتماعی می تواند نقش مؤثری در قصد خرید کاربران این رسانه ها داشته باشد.
بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت تجارت الکترونیک با استفاده از تکنیک بهترین و بدترین (BWM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی و اولویت عوامل مؤثر بر موفقیت تجارت الکترونیک در شرکت های کوچک و متوسط استان مازندران می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 15 نفر از خبرگان که تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر و دارای حداقل 10 سال سابقه کاری در زمینه مربوطه و مدیران و کارشناسان شرکت های کوچک و متوسط مازندران می باشد. برای بررسی و اولویت بندی از روش دلفی فازی استفاده شد. جهت اولویت بندی عوامل و مؤلفه های آن از روش بهترین – بدترین (BWM) و برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار لینگو (lingo) استفاده شد. عوامل مؤثر شامل مؤلفه های 1- زیرساخت (دسترسی به شبکه اینترنت، ذخیره سازی اطلاعات به صورت الکترونیکی، سیستم های امنیتی و پرداخت های الکترونیکی)، 2- سیستم پرداخت (مجوز پرداخت، شیوه های مختلف پرداخت مشتری، عملیات تسویه حساب)، 3- دانش و آگاهی (سیستم اطلاع رسانی به مشتریان، در نظر گرفتن حریم خصوصی مشتریان، پاسخگویی شرکت به سؤالات متداول مشتریان)، 4- رضایت مشتری (تنوع محصولات و تبلیغات. حراج های فصلی شرکت، ارسال به موقع کالا، اعتماد سازی) می باشد. نتایج نشان می دهد اولویت بندی عوامل مؤثر برموفقیت تجارت الکترونیک به ترتیب، سیستم پرداخت، زیر ساخت، رضایت مشتری و دانش و آگاهی رتبه اول تا چهارم اهمیت را کسب نمودند.
اثرات رانت ناشی از وفور منابع طبیعی،اقتصاد سایه و شاخص توسعه انسانی بر نابرابری درآمدی: تحلیل بین کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
29 - 56
حوزههای تخصصی:
دهه های اخیر اقتصاد کشورها با سطوح درآمدی متفاوت به لحاظ دسترسی به منابع طبیعی، نشان داده است که وفور منابع طبیعی و درآمد ناشی از فروش آن می تواند از یک طرف سرمایه با ارزشی برای کشورها محسوب شود که با سرمایه گذاری های دولت در زیر ساخت های اصلی موجبات پیشرفت اقتصادی و توزیع برابر درآمدها را فراهم آورد. از طرف دیگر، با ایجاد فرصت های رانت جویی و تشکیل اقتصاد سایه، توزیع درآمد را نابرابر کند. وجود اثرات فضایی، امکان افزایش یا کاهش نابرابری در یک کشور ناشی از سیاست های داخلی در کشورهای مجاور را مطرح می نماید. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رانت وفور منابع طبیعی، اقتصاد سایه و شاخص توسعه انسانی بر نابرابری درآمدی در قالب اقتصاد سنجی فضایی با استفاده از ماتریس وزنی فاصله ای در بین75 کشور در چهار گروه درآمدی با روش اطلس در دوره زمانی(1990-2021)، مدل الگوی پانل پویای فضایی (spregfext) است.
نتایج حاکی از گسترش نابرابری درآمدی ناشی از افزایش رانت منابع طبیعی بدون توجه به گروه بندی درآمدی کشورها است؛ اثرات فضایی این متغیر در کشور های هم گروه و مجاور بجز در 21 کشور با درآمد بالای متوسط مثبت ولی بی معنا است. حجم اقتصاد سایه در کشورهای با درآمد سرانه پایین بیشترین تأثیر بر نابرابری درآمدی دارد؛ ولی حجم اقتصاد سایه کشورهای هم گروه درآمدی تأثیری بر توزیع درآمد در کشورهای مجاور ندارد. تأثیر شاخص توسعه انسانی بر نابرابری درآمدی کاهشی است ولی سیاست های داخلی کشورهای با درآمد سرانه متوسط پایین و پایین در زمینه توسعه سرمایه انسانی بر توزیع درآمد در کشورهای مجاور ناکارآمد است. همچنین افزایش نابرابری در یک دوره، استمرار افزایش نابرابری در دوره های بعد را به همراه دارد.
بررسی رابطه مدیریت دانش و خودکارآمدی کارآفرینی با نقش میانجی رهبری کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
64 - 45
حوزههای تخصصی:
امروزه، مدیریت دانش و خودکارآمدی کارآفرینانه نقشی حیاتی در موفقیت سازمان های کارآفرین ایفا می کنند. مدیریت دانش به عنوان فرآیندی استراتژیک برای شناسایی، خلق، ذخیره سازی و به اشتراک گذاری دانش، در افزایش اثربخشی و سودآوری سازمان ها نقش مهمی ایفا می کند. همچنین، خودکارآمدی کارآفرینانه، باور فرد به توانایی های خود در راه اندازی و مدیریت موفق یک کسب وکار نوپا، از جمله عوامل کلیدی موفقیت کارآفرینان است. در این میان، رهبری کارآفرینانه می تواند بر ارتباط بین مدیریت دانش و خودکارآمدی کارآفرینی تأثیرگذار باشد. از این رو پژوهش حاضر به بررسی رابطه مدیریت دانش و خودکارآمدی کارآفرینی با نقش میانجی رهبری کارآفرینانه پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با روش توصیفی - همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مدیران و کارمندان ارشد شهرک صنعتی سیرجان بود که تعداد 384 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که داده های گردآوری شده آن با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و Amos24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مدیریت دانش تأثیر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی کارآفرینی دارد. همچنین، رهبری کارآفرینانه نقش تسهیل کننده ای در این رابطه ایفا می کند. بر اساس نتایج، پیشنهاد می شود شرکت های صنعتی از سیستم های مدیریت دانش بهره مند شده و از رهبران کارآفرین جهت تقویت خودکارآمدی کارآفرینی کارکنان استفاده نمایند.
چارچوبی روش شناختی برای تحلیل فرایندهای تسهیلات بر پایه روش های فرایندکاوی و داده کاوی: مورد مطالعه فرایند تسهیلات سرمایه ثابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
143 - 185
حوزههای تخصصی:
بانک ها برای تسهیلات سرمایه ثابت از فرایند های پیچیده و طولانی مدت شامل مراحل، نقاط کنترل و تایید زیاد برخوردارند. اینگونه فرایندها در ایجاد و توسعه واحدهای صنعتی، معدنی و گردشگری از اهمیت فزاینده ای برخوردارند. تجزیه و تحلیل مداوم اینگونه فرایندها برای ارتقاء، بهبود مستمر و کسب دانش از انها اهمیت فزاینده ای دارد. هدف اصلی تحقیق حاضر ارائه چارجوب روش شناختی جامع بر پایه فرایندکاوی با ترکیب با داده کاوی در خصوص تجزیه و تحلیل فرایندهای تسهیلات سرمایه ثابت است. روش شناسی بکاررفته در پژوهش حاضر برگرفته از تکنیک ها و مفاهیم فرایندکاوی و داده کاوی بر پایه داده های رخداد سیستم تسهیلات، بانکی فعال در ایران است. این روش شامل نه فاز شروع، آماده سازی، بازرسی، کاوش و تحلیل، ارزیابی، تحلیل چند بعدی فرایندی، پیش بینی، بررسی نتایج و بهبود است. هر کدام از فازها شامل چندین مولفه و به صورت تکرارشونده است. از جمله نتایج پژوهش حاضر استخراج فرایند واقعی، شناسایی گلوگاه ها، مراحل پرتکرار در نمونه و دارای فراوانی و گونه های فرایند است. افزون بر این شناسایی شعب و افراد دارای بیشترین نقش و ویژگی های داده ای موثر بر کاهش زمان پرداخت تسهیلات، تحلیل فرایند از ابعادی ماننداستان از دیگر یافته ها بود و نشان داد تجزیه و تحلیل استانی دانش خوبی در اختیار می گذارد. یکی از ابتکارات تحقیق حاضر استفاده از داده کاوی برای پیش بینی زمان پرداخت تسهیلات بود. در مقایسه روش های متنوع، الگوریتم درخت تصمیم گیری با دقت 72 درصد بهترین عملکرد را داشت.در نهایت علاوه بر کشف انحرافات، بر مبنای ایجاد داده های رخداد و تحلیل آن، فرایند بهبود یافته استخراج شد،که نشان از بهبود 67 درصدی بود.
تبیین و اولویت بندی پیشایندهای بازاریابی همه کاناله با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
909 - 948
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که پیشرفت های دیجیتال به تکامل و رشد ادامه می دهند، مشتریان هنگام تعامل با کسب وکارها، تجربه خرید آرامی را پیش بینی می کنند. برای برآوردن این انتظارات، کسب وکارها یک استراتژی بازاریابی همه کانالی را اتخاذ می کنند که به مشتریان تجربه خرید کامل و بدون وقفه را از تماس اولیه تا پایان معامله ارائه می دهد. با درک اهمیت این موضوع، یک چارچوب کیفی برای پیاده سازی بازاریابی همه کاناله از طریق این مطالعه شکل گرفت. بازاریابی همه کاناله به طور فزاینده ای برای کسب وکارها حیاتی می شود؛ زیرا آن ها را قادر می سازد تا در کانال ها و دستگاه های مختلف، تجربه ای ثابت و شخصی سازی شده برای مشتریان ایجاد کنند و در نتیجه، رضایت مشتری و وفاداری و عملکرد کلی کسب وکار را افزایش دهند.روش: در این پژوهش از روش فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. پس از جست وجو در پایگاه های علمی معتبر داخلی و خارجی، ۵۹۰ مقاله مرتبط با حوزه بازاریابی همه کاناله شناسایی شد. با بررسی عنوان، چکیده، نتایج و بررسی عمیق تر مقاله های منتخب و با بهره گیری از روش کسپ، در نهایت ۹۸ مقاله اصلی انتخاب و تحلیل شد. تحلیل از طریق کدگذاری مقاله ها در نرم افزار مکس کیودا انجام پذیرفت.یافته ها: یافته های پژوهش مشتمل است بر ۱۰۸۷ کد باز، ۹۰ مقوله فرعی سطح دوم، ۱۳ مقوله فرعی سطح اول و چهار مقوله اصلی که پیشایندهای بازاریابی همه کاناله را در قالب سه سطح ارائه می دهد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که چهار مقوله اصلی فرایندها و عملکردها، محیط، تعامل مشتری و منابع و سرمایه ها، به ترتیب چهار پیشایند اصلی بازاریابی همه کاناله است. از میان ۱۳ مقوله فرعی سطح اول بازاریابی همه کاناله، ۹ مقوله بر اساس درصد تکرار در مقاله ها اولویت بیشتری داشتند که عبارت اند از: استراتژی و ساختار سازمانی، بازار، زمینه محیطی کسب وکار، ویژگی های رفتاری مشتری، منابع فناوری، ویژگی های مشتری، مدیریت منابع مالی، سرمایه انسانی و مدیریت منابع انسانی. در پایان نیز ۲۲ مقوله فرعی سطح دوم اولویت دار، برای حرکت به سمت رویکرد بازاریابی همه کاناله پیشنهاد شد. یافته های این مطالعه، اهمیت حیاتی داشتن درک جامع از ستون ها و زیرمجموعه های کلیدی لازم برای اجرای استراتژی بازاریابی همه کانالی مؤثر را برجسته می کند. کسب وکارها با تمرکز بر چهار دسته اصلی فرایندها و عملکردها، محیط، تعامل با مشتری و منابع و سرمایه، می توانند برای تلاش های بازاریابی همه کانالی خود پایه ای قوی ایجاد کنند. برای تحقیقات آتی دو نوع تحقیقات پیشنهاد می شود. نخست اینکه برای کمّی کردن این پژوهش کیفی، می توان با استفاده از تکنیک های مختلف مقوله های اصلی، مقوله های فرعی سطح اول و مقوله های فرعی سطح دوم را با بهره بردن از نظر متخصصان ایرانی و خارجی اولویت بندی کرد و این نوع پژوهش را می توان به تفکیک نوع صنایعی انجام داد که بازاریابی همه کاناله در آن ها بااهمیت است؛ مانند خرده فروشی، بانک و... پیشنهاد دوم این است که می توان سازمان های بزرگ ایرانی را بر اساس مقوله های شناسایی شده، امتیاز و رتبه بندی کرد و ضعف ها و قوت های این سازمان ها را برای رسیدن به بازاریابی همه کاناله در سطح جهانی استخراج کرد.