فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 82
حوزههای تخصصی:
فلاسفه، مبادی علمی و شوقی و عملی را آغاز افعال انسان برمی شمارند. از دیدگاه علامه طباطبایی اراده، در فرآیند فعل، مبدئی مستقل از مبادی علمی و شوقی است. این پژوهش با روش تحلیلی، توصیفی به نوآوری علامه در این زمینه می پردازد. فارابی و ابن سینا با اعتقاد به فاعلیت بالعنایه، منشأ اصلی فعل را علم دانسته، شوق و اراده را به عنوان لازمه ی علم، مبادی فعل می دانند. ملاصدرا با اعتقاد به فاعلیت بالتجلی، علم اجمالی در عین کشف تفصیلی را به عنوان منشأ اصلی فعل تحلیل کرده و اراده را به عنوان لازمه ی شوق، مبدء فعل می داند. به این ترتیب که با شدت یافتن شوق، اراده حاصل می شود و اراده از جنس شوق است. علامه علم و شوق را منشأهای اصلی فعل نمی داند. از دیدگاه ایشان، وجود، منشأ فعل است. علم و شوق، صفات ذاتی هستند، نه فعلی. به عنوان علت ناقصه در تحقق فعل تأثیر می-گذارند، اما علت تامه، وجود بوده و با اراده به مرحله ی عمل می رسد، پس از دیدگاه علامه، اراده، منشأ اصلی در تحقق فعل است.
متافیزیک علم و فروبستگی توسعه در اندیشۀ داوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
787 - 806
حوزههای تخصصی:
طرح غرب زدگی رضا داوری اردکانی راه برون رفت از توسعه نیافتگی را پیمودن مسیر توسعه می داند. توسعه نیافتگی گرچه عارضه ای است که از ناحیۀ تجدد گریبان گیر کشورهای غرب زده شده است، لیکن برای رهایی از آن چاره ای جز تن دادن به توسعه نیست. محمدتقی طباطبایی دیدگاه منتقدان داوری مبنی بر «گسست نظری» را صورت بندی و سپس رد می کند و معتقد است که در این نظریه تنها سطح بحث از فلسفه به روشنفکری منتقل شده است. این پژوهش ضمن تأکید بر بی پاسخ ماندن مسئله در سطح فلسفی و بازتعریف آن با عنوان «فروبستگی توسعه» می کوشد که با کاوش در اندیشۀ داوری راه برون رفتی برای آن پیشنهاد کند. به این منظور، نخست ویژگی های توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی و هم چنین شرایط مشارکت در عالم علم از آثار داوری گرداوری و جمع بندی می شود. سپس به روش تحلیلی و برپایۀ رهنمود داوری مبنی بر امکان راهی میان رد و قبول علوم انسانی و اجتماعی، تلاش می شود که با رعایت شرایط تعریف شدۀ داوری برای گذار از توسعه و با استفاده از مفاهیم و نظریه های فلسفه و متافیزیک علم، راهی برای گشودن فروبستگی توسعه ارائه گردد.
جریان شناسی تاریخی دیدگاه اندیشمندان مسلمان درباره نظریه داروین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با انتشار نظریه تکاملی داروین (فرگشت)، ابتدا در دنیای مسیحیت سپس در جهان اسلام چالش بزرگی میان علم و دین به وجود آمد و در نتیجه اندیشمندان مسلمان ناگزیر از بیان رویکرد خود در این موضوع شدند. در این مقاله سعی شده است مهمترین موضعگیری های علمای مسلمان از اولین رویکرد ها که هم عصر داروین بوده تا نظرات معاصرین را جمع آوری نماید. به صورت کلی می توان این رویکردها را به سه دسته تقسیم نمود: الف) گروهی که نظریه تکامل را کاملا رد کرده اند، ب) گروهی که هر چند آن را به صورت مطلق نپذیرفته اند و نقدهای جدی به آن دارند اما راهی برای قبول آن باز نموده و یا برای آن استثناء قائل شده اند و ج) گروهی که آن را کاملا تأیید نموده اند. بررسی این آرا نشان می دهد که اولا موضع و بحث بر سر نظریه داروین کماکان جریان داشته و کنکاش علمی در این باره هنوز مسدود نگشته و ثانیا از میان سه دسته نظرات فوق الذکر، اندیشمندان مسلمان بیشتری رجحان به سوی دیدگاه دوم داشته اند و تلاش کرده اند راهی برای قبول این نظریه در کنار باورمندی به نصوص و باورهای دینی باز بگذارند و البته از پذیرش قطعی این نظریه اجتناب کنند.
بررسی و تحلیل نقش مردم در تحقق شرایط ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
169 - 190
حوزههای تخصصی:
ظهور از جمله مباحث مهم مهدویت است که دو نوع مسائل درونی و بیرونی دارد. مسائل درونی به بحث ماهیت ظهور مرتبط است و مسائل بیرونی به مباحث پیرامونی ظهور همچون شرایط ظهور، کارکرد ظهور، گستره ظهور و نقش مردم در ظهور می پردازد. نویسنده در این نوشتار دو مسئله، یعنی شرایط ظهور و نقش مردم در تحقق آن را با نگرش توصیفی و تحلیلی بررسی می کند. شرایط ظهور با تحقق سه اراده یعنی اراده الهی، اراده امام و اراده بشر شکل گرفته و رخداد ظهور، فرع بر تحقق آنها می باشد. اراده الهی، علت فاعلی است و دو اراده امام و بشر نقش علت معده را برعهده دارند. ازآنجا که سه اراده فوق به عنوان شرایط ظهور شناخته می شوند، تحقق آنها به صورت عام مجموعی، نویدبخش تحقق ظهور است. مشکل اصلی که این تحقیق در پی پاسخ به آن می باشد، جداس ساختن اراده بشر از منظومه شرایط ظهور و بی تأثیر تلقی کردن نقش مردم در فرایند ظهور است. بدون شک اگر این مشکل بدون پاسخ بماند و نقش مردم در رخداد ظهور بی تأثیر و بی خاصیت برشمرده شود، احساس یأس و نامیدی، ایستائی و خمودی بر مردم چیره می گردد.
تنوع تجربه های دینی از نگاه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۱۵۸-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
تجربه دینی رویدادی ذهنی است که صاحب تجربه گهگاه و تا حدی آگاهانه آن را در پی مواجهه با یکی از عناصر روحانی مانند احساس حضور یا دست اندرکار بودن وجود یا قدرتی مقدس و غیرجسمانی، فهم واقعیت غایی فراطبیعی، احساس دستیابی به خیراعلای انسان، احساس ابتهاج برین، احساس رهایی و رستگاری یا احساس خود راستین از سر می گذراند. چنین تجربه ای دارای ارزش معرفت شناختی و بنابراین در دفاع از عقلانیت دین ورزی و دین باوری به ویژه خداباوری نقش دارد. تجربه عرفانی نیز ازآن رو که گونه ای احساس درک شهودی واقعیت غایی و بنیادین فراطبیعی و احساس وحدت و یگانگی و احساس رهایی از محدودیت های زمان و مکان و خود فردی و احساس ابتهاج است، بی گمان تجربه ای ذاتاً دینی است. این تجربه ازآن رو که در سطوح معرفتی و اخلاقی متفاوت صاحبان تجربه و در موقعیت ها و شرایط و مواجهه های مختلف رخ می دهد، از تنوعی چشمگیر برخوردار و موضوع مطالعات مختلف دین پژوهانه شده است. فیلسوفان و معرفت شناسان دین معاصر هم به بحث از انواع تجربه دینی و دسته بندی ها و ویژگی های آن پرداخته اند. جستارحاضر در پی بررسی مشابهت گونا گونی تجربه دینی در فلسفه دین معاصر و عرفان اسلامی با تکیه بر دیدگاه کرولاین فرنکس دیویس، دانش آموخته دکتری فلسفه از دانشگاه آکسفورد انگلستان و نویسنده کتاب ارزش اثبات کنندگی تجربه دینی و مولانا جلال الدین محمد بلخی است. البته پیداست تجربه دینی از دیرباز در سنت ها و در میان مردمان مختلف رخ داده است، اما به منزله یکی از مسائل فلسفه دین پیشینه درازی ندارد. ازاین رو، نباید انتظار داشته باشیم که مولانا این موضوع را به شکل سامان یافته و با عنوان ها و مفاهیم جاافتاده و تخصصی در فلسفه دین امروزین بیان کرده باشد، اما با توجه به معارف عمیق عرفانی و دینی موجود در گنجینه آثارش می توانیم به پاره ای از مشابهت ها در این دو نگاه اشاره کنیم. کلیدواژگان: تجربه دینی، تجربه عرفانی، فلسفه دین، مولوی
پیوند تشکیکی عرفان و برهان، و پیامدهای تعامل دوسویه آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان و فلسفه، روش های گوناگونی برای شناخت حقیقت دارند؛ یکی برپایه برهان های عقلی و دیگری با شهودهای قلبی سامان می یابد. اما این تفاوت روشی، لزوماً به تقابل محتوایی نخواهد انجامید؛ زیرا هریک از آن ها اگر برابر موازین پیش روند به حقیقت می رسند؛ حقیقتِ یگانه مشکّکی که هرکدام به اندازه خویش، آن را می یابند. اختلاف این یافته ها طولی و تشکیکی است، نه عرضی و تقابلی؛ به گونه ای که یک حقیقت خارجی در دو سطح برتر و پست تر ادراکی، یافته می شود. درنتیجه گزاره های برآمده از برهان و شهود، یکدیگر را تایید می کنند، نه تکذیب. بنابراین گزاره های عرفانی عقل پذیرند، نه عقل گریز یا عقل ستیز. ازسوی دیگر، هریک از این روش ها برتری هایی بر دیگری دارند که تعامل دوسویه آن ها را بایسته می سازد. برخی از مهم ترین پیامدهای این تعامل عبارتند از: 1. نقش عقل در سنجش، تصویرسازی و اثبات محتوای شهودی. 2. نقش شهود در ژرفابخشی به تصور مسئله، یافتن حد وسط، و فزایندگی یقین عقلی. مقاله پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی، پیوند تشکیکی عرفان و برهان، و تعامل دوسویه آن ها را تبیین خواهد کرد.
تحلیل درتسکی از معرفت: حافظ بستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
۲۷۰-۲۵۹
حوزههای تخصصی:
شکاکیت از دیرباز از چالش برانگیزترین مباحث معرفت شناسی بوده و یکی از راه های مقابله با آن نقض بستار است. درتسکی تحلیلی بازگشتی از معرفت ارایه می دهد که بستار را نقض کرده و به رفع شکاکیت می انجامد. البته رویکردهایی مانند بافتارگرایی، دگماتیسم یا نوموری گری معتقدند که می توان بستار را حفظ کرد و همچنان شکاک نبود. هدف از این نوشتار بررسی رویکردهای حافظ بستار یا نقد تحلیل درتسکی به مثابه تحلیل معرفت یا اشاره به معایب نقض بستار نیست، بلکه هدف آن است که نشان دهم برخلاف آنچه درتسکی و دیگران تاکنون تصور کرده اند، تحلیل بازگشتی مذکور لزوماً ناقض بستار نیست، بلکه خوانشی از بند بازگشتی وجود دارد که حافظ بستار است و همچنان شکاکیت را مسدود می کند. بنابراین ابتدا تحلیل بازگشتی درتسکی را به منظور مقایسه با تعبیر پیشنهادی بررسی کرده و نشان می دهم که تفسیر پیشنهادی حافظ بستار است، ولی همچنان تهدید برخی از استدلال های شکاکانه را برطرف می کند.
استقلال معرفت شناختی و وابستگی هستی شناختی اخلاق نسبت به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
736 - 750
حوزههای تخصصی:
به طور سنتی اعتقاد بر این بود که اخلاق بر دین مبتنی است و بدون دین، اخلاق وجود ندارد. با گسترش انتقادات بر ضد دین در عصر جدید و ظهور نظریه های مختلف پیرامون منشاء دین که به دنبال خاستگاه انسانی برای دین بودند تلاش برای یافتن اخلاق بدون دین نیز رشد یافته است. مدافعان نظریه استقلال اخلاق از دین انتقادات قابل تاملی را مطرح می سازند به نحوی که نظریه ابتناء اخلاق بر دین را به چالش می کشاند. هدف پژوهش حاضر پرداختن به مساله نسبت میان اخلاق و دین است. مساله ای که در این رابطه در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می گیرد این است که اخلاق چه نوع استقلالی می تواند نسبت به دین داشته باشد. نویسنده ضمن قابل قبول دانستن مهمترین چالشی که پیروان نظریه استقلال اخلاق از دین مطرح می نمایند با تمسک به نظریه اخلاق دو قطبی نسبت میان اخلاق و دین را تبیین می کند. بر اساس این نظریه دو جنبه معرفت شناختی و روان شناختی را باید در مورد اخلاق تمایز نهاد. در حالی که جنبه معرفت شناختی اخلاق از دین استقلال دارد جنبه روان شناختی بر دین مبتنی است. با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و مفروض گرفتن عینیت ارزش های اخلاقی مقاله پیش رو به این نتیجه خواهد رسید که ارزش های اخلاقی در حالی که از دین استقلال دارند ؛ اما از جهتی متفاوت بر دین مبتنی هستند.
بررسی عینیت و فرا عقلانی بودن امر مینوی و نسبت آن با وحی در ادیان ابراهیمی ازنظر رودولف اتو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
43 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی معرفت شناختی تجربه دینی از دیدگاه رودولف اتو است که در آن، با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی عینیت و فرا عقلانی بودن تجربه دینی پرداخته شده است. اتو با رویکردی پدیدارشناسانه و تفکیک نومن از فنومن و ابداع واژه ای به نام امر مینوی (The numinous)، بر فرا عقلانی بودن این تجربه تأکید می کند. او با بیان عناصر موجود در تجربه امر مینوی بیان می کند که این عناصر ضرورتاً متوجه متعلّق خود هستند هرچند این متعلّق مبهم باشد و به ساختار فاهمه وارد نشود. وی به پیروی از کانت با تقسیم عالم واقع به دو بخش قابل ادراک و غیرقابل ادراک، امر مینوی را مفهومی غیر ادراکی و به معنای دسترس ناپذیر بودن حقیقت امر مینوی می داند. اتو حقیقت ادیان ابراهیمی را از سنخ تجربه دانسته که می تواند برانگیخته شده و تجلّی یابد و منظور از وحدت ادیان این است که تجربه دینی در طول تاریخ حقیقتی واحد دارد که به شکل های گوناگون متجلّی شده است. اتو، وحی در ادیان ابراهیمی را تجلّی و حضور خداوند بر پیامبران دانسته و بر این باور است که تبعیّت از سبک زندگی پیامبران (فعل، قول و تقریر نبی) که محصول این تجربه است باعث می شود ما خود از طریق شهود و احساس، حضور خداوند را دریابیم.
تقابل میان مفهوم کنشگر هانا آرنت و دازاین خودتنهاپنداشته شدۀ هایدگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
25 - 42
حوزههای تخصصی:
هانا آرنت، متفکرسیاسی برجستۀ قرن بیستم، در آرائش دربارۀ ارتباط وثیق پراکسیس و غلبه بر تمامیت خواهی که آن را محصول از خودبیگانگی، انفعال و انزوای انسان مدرن می داند، مسیری متمایز از استادش مارتین هایدگر پیموده است. آرنت به شیوه ای پدیدارشناسانه به تحلیلی تاریخی دست می زند تا وضع بشر را از دوران پیشاسقراطی تا کنون، مورد بررسی قرار داده و نقش تقابلی نظر و عمل را در شکل گیری این وضعیت تبیین کند. پرواضح است که او در این مسیر، همانند هایدگر به نقد سنت متافیزیک غربی پرداخته باشد؛ اما آرنت برخلاف هایدگر که بر انکشافِ هستی دازاین به مثابۀ آشکارگی حقیقت تأکید می کند، از «وجود» به «نمود» سوی گردانی کرده و انکشاف را در آشکارگی کیستی عمل ورز که از طریق دو نمود عمل و گفتار در ساحت عمومی رخ می نماید، مورد بررسی قرار می دهد. آرای آرنت با تأکید بر لزوم حضور انسان ها و هم کنشی شان در سپهر متکثر همگانی به منظور برون رفت از بحران تمامیت خواهی، ازخودبیگانگی و غربت از کرۀ ارض، در تقابل با آنچه وی دازاین خود تنها انگاشته شدۀ هایدگری نامیده قرار گرفته و به بوتۀ نقد کشیده شده است. دازاینی که به عقیدۀ آرنت گرچه در-عالم-بودن است، اما غرق شدن در کثرت همبودهای خویش را عامل هرزه درایی و سقوط به زیستنی متوسط و بی اصالت می پندارد و از این رو زیستنی خداگونه و مثالی را در تفرد خویش ارحج می داند.
منطق وجهی نرمال دو موضعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا معناشناسی کریپکی برای منطق وجهی نرمال با یک عملگر دو موضعی را تعریف کرده و سیستمی به نام K^2 را که نسبت به این معناشناسی درست و تمام است را معرفی خواهیم کرد. سپس دو نوع ترجمه ارائه خواهیم کرد و با استفاده از این ترجمه ها نشان خواهیم داد که منطق وجهی نرمال دو موضعی (K^2) و منطق وجهی نرمال استاندارد (K) بسیار به هم مرتبط هستند. یک ترجمه را تعبیر-پایدار می نامیم، در صورتی که اثبات پذیری در هر دو جهت حفظ شود. طبق این تعریف، ثابت خواهیم کرد که هر دو ترجمه ی معرفی شده، تعبیر-پایدار از K به K^2 و بالعکس هستند. یک توسیع از منطق K، یک مجموعه از فرمول ها است که شامل K است و تحت قواعد آن و جانشینی یکنواخت بسته است. توسیعی از منطق K^2 را نیز به همین صورت تعریف خواهیم کرد. در نهایت ثابت خواهیم کرد که یک تناظر یک-به-یک بین توسیع هایی از منطق K و منطق K^2 وجود دارد.
درون ماندگاری فرّار است! نقدی بر خوانش نظریه زبان یلمزلف به مثابه «نقد عقل محض زبانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
66 - 88
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر نقدی است بر خوانش صفایی (۱۴۰۰) از گلوسم شناسی یلمزلف به مثابه «نقد عقل محض زبانی». صفایی در خوانش انتقادی خود از کتاب تمهیدات، با ارجاع به انگاره شناختی کانت و چند رویکرد دیگر، نظریه زبان یلمزلف را پیشینی، غیرتجربی، محض، عقل گرا و متعالی می داند. ما، پس از ارائه نکاتی درباره نسبت تمهیدات با کلیت نظریه زبان و نیز اشاره ای به چند مسئله پیرامون ترجمه فارسی اثر، موارد اصلی نقد صفایی را با رجوع به گستره وسیع تری از آثار یلمزلف مورد سنجش قرار می دهیم. با اتکا به انگاره معرفت شناختی کانتی، به این نتیجه می رسیم که معرفت این نظریه، برخلاف خوانش منتقد، «پسینی تحلیلی» است. با بررسی مسئله «درون ماندگاری»، درمی یابیم که اطلاق صفات «حلولی» و «متعالی» به این نظریه نادرست است. در مورد «ساختار»، تصریح می کنیم که این نظریه «برساختی» است و در آن «ضرورت پیشینی» بر ساختار تحمیل نمی شود. در کل، ما نظریه یلمزلف را از حیث روش شناسی و معرفت شناسی تجربی، پسینی، استنتاجی، خود اندیش، برساختی، تجربه گرا و درون ماندگار توصیف می کنیم و نتیجتاً، قراردادن آن در زمره نظریه های «عینیت گرا»ی مورد نقد لیکاف را منتفی می دانیم. سرانجام، با اشاره به امکان گفتگوی این نظریه با دیگر نظریه های زبانی (من جمله رویکردهای شناختی)، بر اهمیت امروزی آن در ساحت نظریه پردازی زبان تأکید می کنیم.
گزارشی انتقادی از ترجمه فارسی دو فصل کِندی و فارابی در تاریخ فلسفه اسلامی نصر- لیمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
715 - 741
حوزههای تخصصی:
کتاب تاریخ فلسفه اسلامی حدود یک ربع قرن پیش از این، با ویرایش دو چهره سرشناس در زمینه فلسفه اسلامی یعنی سید حسین نصر و اولیور لیمن، از سوی انتشارات راتلج (Routledge) منتشر شد. جمعی از پژوهشگران در نگارش اثر به زبان انگلیسی دخیل بوده اند؛ در ترجمه فارسی اثر نیز پژوهشگران و استادانی حضور داشته و همه اثر در پنج جلد از سوی انتشارات حکمت طی سال های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸ به چاپ رسیده است. موضوع این نوشته بررسی موردی ترجمه فارسی دو فصل از جلد نخست است؛ منظور فصل های یازدهم و دوازدهم است که به ترتیب به گزارش فیلسوف عرب یعنی کِندی و ابونصر فارابی می پردازند. مترجم فارسی هر دو فصل نامبرده استاد فلسفه، روح الله عالمی است. در این بررسی پس از بیان مسأله و معرفی اثر (اعم از اصل انگلیسی و ترجمه فارسی)، روی ترجمه فارسی دو فصل کِندی و فارابی، متمرکز شده و کوشیده ایم موارد گوناگونی از ایراد های ویرایشی و محتوائی آن ها را گزارش کنیم. در ادامه به تحلیل و نتیجه گیری پرداخته ایم. به طور کوتاه می توان گفت، مترجم در ترجمه فارسی دچار برخی سهوهای جدّی شده است. سهوهایی که البته می توانست بسی کمتر باشد. ریشه های امر بیشتر عبارتند از دقت نکردن در معانی برخی اصطلاحات یا عبارت ها، عدم تخصص در موضوع بحث و مراجعه نکردن به متون اصلی مربوطه (در اینجا متون خود کِندی و فارابی)، بهره نگرفتن ناشر از ویرایش علمی برای بررسی صوری و محتوائی ترجمه فارسی جلد نخست. نشر چنین آثاری با کیفیت محتوائی مخدوش، نشان می دهد که کار فکری و فرهنگی چه بسا از سوی خود ما که بدین امور می پردازیم، کم ارزش گرفته می شود! و سپس همین آفت فکری، به سطح جامعه نیز سرایت می یابد. امیدواریم نوشته هائی از این دست که به بررسی انتقادی پرداخته است، جدّی گرفته شده و برخی از کسانی را که مستقیم یا غیرمستقیم عهده دار فعالیت های فکری - فرهنگی اند، بکار آید. باشد که از این راه و مانند آن، شأن و وضع تألیف و ترجمه متون فلسفی نسبت به وضع کنونی، اندکی بهبود یابد.
چگونگی حصول علم معصومان (ع) از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
145 - 156
حوزههای تخصصی:
حقیقت وحی همواره دغدغه دانشوران بوده است و تحقیق درباره چگونگی حصول علم انبیا و اوصیا می تواند گامی در تبیین این حقیقت به شمار آید. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی را درباره نحوه حصول علوم انبیا (ع) و اولیا (ع) بررسی می کند. ملاصدرا اتصال و اتحاد حاصل از اشتداد وجودی نفس نبی (ع) یا ولی (ع) با عقل فعال را منشأ حصول علم معصومان (ع) می دانست. او توانست بر اساس مبانی حکمت متعالیه، چگونگی حصول علوم ایشان را تبیین کند، ولی دیدگاه او خالی از اشکال نبود. علامه طباطبایی ضمن بهره مندی از مبانی و مفاهیم حکمت متعالیه، توانست با استفاده روشمند از آیات قرآن کریم، کاستی های دیدگاه صدرا را جبران کند و آن را به شکلی تحلیل کند که با متون دینی و آیات و روایات هماهنگ تر باشد. بیان برخی کاستی های دیدگاه ملاصدرا و تبیین روش علامه طباطبایی در تحلیل علم معصومان از جمله یافته های این نوشتار است.
تحلیل انتقادی انواع کاربست «عقل» در تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر با تمرکز بر آرای قرآن پژوهان مصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
81 - 110
حوزههای تخصصی:
نقش عقل در فهم متون دینی و میزان کاشفیت و حجیت آن در تولید معرفت از مباحث مطرح بین اندیشمندان بوده است. این مساله به صورت خاص در شکل گیری تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر تاثیر داشته است. کاربست عقل در این رویکرد که در واکنش به آسیب های غلبه تفکر سلفی گری عقل ستیز در جهان عرب بود و تحت تاثیر جریان فکری نومعتزله و آشنایی با مطالعات غربیان شکل گرفت، در محورهای متفاوت از تفاسیر عقلی رایج نمایان شد و لوازم خاصی در تفسیر و فهم قرآن و معرفت دینی به دنبال داشت. توسل به عقل خودبنیاد، علم زدگی، تحلیل ادبی-فرهنگی از مفاهیم قرآنی، تمسک به عقل مستقل از روایات در برداشت های فقهی، مصادیق کاربست عقل در این گونه تفاسیراند که در آراء طه حسین، عبده، خولی، بنت الشاطی و خلف الله مشاهده می شوند. مهمترین آسیب این کاربست ها در مسائل و مباحث فلسفه دین مانند تعاریف و تحلیل های شاذ از وحی، نبی و معجزات انبیاء؛ تحلیل بی سابقه زبان و قصص قرآن؛ حداقلی کردن و عرفی سازی فقه و تعصبات قومی-عربی دیده می شود. در این میان کمترین آسیب در تفسیر بنت الشاطی است، ضمن اینکه وی نیز از سنت روایی تفسیری فاصله گرفته است. نتیجه اینکه کاربست عقل در تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر، تابعی از مکتب اومانیسم است که در آن اجتهاد غیر ضابطه مند قرآن پژوه محوریت دارد. در این رهیافت تفسیری، عقل، امری متعالی، قدسی و متصل به وحی نیست. اساسا نگاه ادبی به متون مقدس، فروکاهش دین به امری فرهنگی-اجتماعی و تعین اصالت عقل انسان را درپی داشته است.
مبانی و ارکانِ حکومت دینی در اندیشه سیدجمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
113 - 134
حوزههای تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی (1254-1314ق) متفکر و اندیشمند مسلمان شیعی که در پی انحطاط علم، فرهنگ و تمدن مسلمانان در قرن های اخیر به دنبال چاره جویی و ارائه راه حل برای برون رفت از وضعیت موجود بود. او با اعتقاد به مبانی فکری تشیع دوازده امامی، برخورداری اسلام از یک نظام کامل و جامع، همبستگی دین و سیاست و توجه بیش از پیش به ابعاد اجتماعی دین اسلام به مبارزه با استبداد و استعمار در دو جبهه داخلی و خارجی همت گماشت و بر خلاف دیدگا ه های سکولاریسم و عِلمانیت، تأکید فراوانی بر حکومت دینی داشت. او با معرفی دو الگوی «خلافت اسلامی» برای اهل سنت و «ولایت فقیه» برای شیعیان به ویژه ایران از مبانی، ارکان، شرایط ویژگی ها و اهداف آن سخن گفت. نوشتار حاضر با استناد به آثار او به تبیین و تحلیل مبانی فکری و دیدگاه های او درباره حکومت دینی پرداخته و نقش تأثیرگذار او در تأسیس حکومت دینی مبتنی بر ولایت فقیه را نشان داده است.
درآمدی بر ایدۀ «عدالت اقتضایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۶)
231 - 245
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های بنیادین در دین اسلام اصل عدالت است که رمز تراز و تعادل در عالم تکوین و تشریع قلمداد می شود. به باور دانشمندان این اصل نباید تحت عناوین دیگر مانند اصل مصلحت خدشه دار شود. در زمینۀ مصلحت نظریات و تعاریف مختلفی طرح شده است که غالب آن ها بر لحاظ خیر و نفع کلی تمرکز یافته است. اما دربارۀ نوع ارتباط مصلحت با عدالت کمتر سخن به میان آمده است که در آن ها نیز بحث عدول از عدالت در هنگامۀ مصلحت یا چربش مصلحت بر عدالت تحت عناوین ثانوی پررنگ شده است. اما در این مقاله حسب ترسیم و تقریری که از سازکار عدالت با مصلحت آمده است ایدۀ عدالت اقتضایی مطرح شده که در آن مصلحت از مقولۀ عدالت، البته از نوع عدالت اقتضایی، است و در آن نیاز نیست عدالت فدای مصلحت یا مصلحت فدای عدالت شود. در واقع، با توجه به اصل ربح معقول و روح معنایی مفهوم عدالت، احکام و دستورها، در صورت وحدتِ اصل موضوع، تابع شرایط موضوع است تا وضع حکم در موضع مقتضی آن صورت گیرد و مناسب ترین اقدام حسب شرایط رقم خورد. در واقع امور ثانوی و حکم تابع آن در گسترۀ اصل عدالت اقتضایی و تناظر عدالت و مصلحت است. در این گفتمان، عبور از مصلحت نه تنها عادلانه نیست بلکه فرد یا امر را وارد مقولۀ ظلم خواهد کرد.
جست وجوی بی مرگی در سوگ نامه گیل گمش براساس نظریات هستی گرایانه اروین یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
65 - 81
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر براساس نظریات اروین یالوم (1931م.) روان پزشک هستی گرای آمریکایی، برپایه مرگ آگاهی و راهکار دفاعی حفظ فرد از اضطراب مرگ به بررسی سوگ نامه گیل گمش می پردازد که تراژدی جست وجوی بی مرگی است. گیل گمش پنجمین پادشاه سومر بود که پس از طوفان نوح، 125 سال بر شهر اورک حکم راند. مردم از ستم او به خدایان شکایت می برند و خدایان برای شکست او انکیدو را می آفرینند. آن دو، بعد از جنگی تن به تن با هم دوست می شوند. گیل گمش با همراهی انکیدو، هوم بابا، نگهبان جنگل سدر و گاو آسمانی را می کُشد. به عقوبت، انکیدو کُشته می شود. گیل گمش که از مرگ انکیدو ناراحت است، به دنبال راهی برای دست یابی جاودانگی است؛ اما سرانجام مرگ او را دربرمی گیرد. در مقاله حاضر، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و رویکرد تطبیقی، حماسه گیل گمش با نظرات اروین یالوم مقایسه است که هدف اصلی روان درمانگری وجودی وی، افزایش آگاهی فرد از دغدغه های وجودی با گسترده کردن چشم اندازهای او به زندگی و جهان پیرامونش است. یافته های پژوهش نشان می دهد نظریات یالوم دربابِ اضطراب مرگ و ارائه راهکار کارآمد برای کنارآمدن با مرگ با سوگ نامه گیل گمش هم خوانی دارد.
خوانش وجودشناسانه «نظر» در اثولوجیا و انئادها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
61 - 86
حوزههای تخصصی:
«نظر» در گفتمان جدید در مقابل «عمل» بکار می رود، در اثولوجیا و انئادها در مباحث جهان شناسانه و وجودی معنا می یابد. مسئله این نوشتار واکاوی کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها با رویکردی وجودی است. پرسش این است آیا کاربست «نظر» در اثولوجیا و انئادها یکی و به یک معناست و یا متفاوت است؟ «نظر» در این دو کتاب چگونه تقریر می شود؟ پاسخ این است، از حیث معنایی باهم تفاوتی ندارند؛ اما از حیث کاربست و نحوه بررسی مبحث باهم متفاوت هستند. در الهیات اثولوجیا «نظر» را می توان هم بر خدا و هم بر عقل و نفس نیز نسبت داد. «نظر» در نظریه فیض و صدور مطرح می شود و با جهان شناسی و خداشناسی پیوند دارد. و در انئادها نیز «نظر» در تمامی مراحل زندگی از خدا، عقل، نفس و طبیعت وجود دارد و جنبه ایجادی دارد. تفاوت این دو اثر این است در تقریر انئادها، «نظر» چه در جنبه وجودی و چه جنبه معرفتی، در مقابل «عمل» قرار دارد و «نظر» در نسبت با عمل بررسی می شود؛ درحالی که چنین نگاهی در اثولوجیا وجود ندارد. براین اساس در این نوشتار بر آنیم اصطلاح «نظر» در اثولوجیا و انئادها را تبیین کرده و جایگاه آن در نظام جهان شناسی این دو اثر بررسی کنیم. روش این نوشتار توصیفی-تحلیلی است.
سنتزپژوهشی مؤلفه های آموزش حقوق شهروندی در دوره ابتدایی بر اساس اسناد بالادستی ایران و مطالعات بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
295 - 317
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های آموزش حقوق شهروندی در دوره ابتدایی بر اساس اسناد بالادستی ایران و مطالعات بین الملل انجام شد. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش آن سنتزپژوهی می باشد که در آن پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شده اند. نمونه مورد مطالعه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سند تحول بنیادین آموزش وپرورش(1390)، برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران(1391)، اهداف مصوب دوره های تحصیلی(1397) و قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(1395)، اعلامیه جهانی حقوق بشر(1948) و کنوانسیون حقوق کودک(1989) و تعداد 54 مورد پژوهش مرتبط بود که به صورت هدفمند انتخاب گردیدند. تحلیل ها از طریق کدگذاری و طبقه بندی انجام گردید. مؤلفه های شناسایی شده از اسناد بالادستی ایران و مطالعات بین الملل شامل هشت طبقه اصلی مذهبی، مدنی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی، قضایی و بهداشتی و زیست محیطی و 59 مؤلفه جزئی شدند. توجه به مؤلفه های شناسایی شده و ورود آن ها به سیاست های هدف گذارانه، کتاب های درسی و بخش های اجرایی برنامه درسی دوره عمومی می تواند دانش آموزان دوره ابتدایی را با حقوق شهروندی آشنا نموده، مطالبه گری شان را افزون تر سازد و زندگی اجتماعی شان را قاعده مند و منظم کند. اثر این آموزش ها بر دولت نیز این گونه خواهد بود که کارکرد حاکمیتی اش عمیق تر و گسترده تر می شود.