فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
151 - 175
حوزههای تخصصی:
تحلیل فلسفی از رابطه قانون و اخلاق و آثار آن از جمله مباحث مهم در فلسفه حقوق بشمار می آید. این مقاله با هدف بررسی اعتبار و الزام قانون با توجه به نحوه رابطه قانون و اخلاق از نظر آکویناس و هارت نگارش یافت. اطلاعات به روش کتابخانه ای گردآوری و به روش تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی بود از اینکه در اندیشه آکویناس اعتبار اخلاقی شرط ضروری اعتبار قانونی است و هر قانونی که ناعادلانه باشد معتبر نخواهد بود و وظیفه اخلاقی شهروندان عدم اطاعت از چنین قانونی است. البته در مواردی برای جلوگیری از آسیب به فرد یا فروپاشی سیستم حقوقی عادلانه، مجوز اطاعت از قوانین ناعادلانه صادر می شود. هارت چنین شرطی را برای قانونیت قانون ضروری نمی داند. از نظر هارت قانون و اخلاق به دو نحوه می توانند رابطه داشته باشند: یکی به صورت عرضی که شامل پذیرش اصول اخلاقی در قاعده رسمیت بخشی و رعایت محتوای حداقلی قوانین از منظر اخلاقی بوده و دیگری رابطه ذاتی که همان رعایت عدالت صوری قانون بوده که به معنای برخورد مشابه با موارد مشابه است. چنین نگرشی چون جنبه شکلی دارد با اصول پوزیتیویسم ناسازگاری ندارد. لذا هم آکویناس و هم هارت به نقش اخلاق در قانون اذعان داشتند با این حال در نحوه تحلیل و نگرش به این موضوع تفاوت منظر داشته به نحوی که برخلاف آکویناس از نظر هارت عدم اعتبار اخلاقی منجر به بی اعتباری قانون نمی شود و تحقق قانون غیر از اعتبار و الزام قانون و ارزیابی آن با معیارهای مختلف از جمله معیار اخلاقی است.
نسبت یابی مقولات «معنای زندگی» و «سبک زندگی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
225 - 244
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی های رایج در جوامع انسانی، ناشی از علل و عوامل ظاهری متعددی است. گفتمان های بسیاری براساس این علل، جهت نیل به سبک زندگی آرمانی صورت پذیرفته؛ لکن فهم چیستی و چگونگی رابطه این مقوله با «معنای زندگی» می تواند راهگشای بشر برای تحقق مطلوبترین سبک باشد. اصلی فلسفی که تحلیل گر زیربنای سبک زندگی است. داشتن «سبک زندگی» ایده آل از جمله آرمان های بشری است که به نظر می رسد با تبیین و تفهیمِ صحیح «معنای زندگی» و باورمندی و نهادینه شدن آن در درون انسان محقق می شود. رسیدن به این معرفت هدف مقاله حاضر است که با روش عقلی-تحلیلی در نسبت سنجی این دو مقوله میسور می شود. بعد از بیان تعاریف و معلوم شدن خاستگاه این دو که به قوای انسانی یعنی عقل نظری و عقل عملی برمی گردند؛ می توان گفت؛ معنای زندگی و سبک زندگی در نسبتی متقابل و دوسویه هستند. معنای زندگی، سبک زندگی را می سازد(آفرینش) و سبک زندگی در جهت تثبیت و تقویت معنای زندگی(انگیزش) است. معنای زندگی الگوهای معنایی را ایجاد می کند و این الگوها، منجر به الگوهای رفتاری می شوند. سبک زندگی از مجموعه ای از الگوهای رفتاری در عرصه های مختلف حیات تشکیل شده است که هر الگوی رفتاری می تواند به شیوه های رفتاری متعددی بروز و ظهور پیدا کند. دین نیز به عنوان عامل مهمی در شکل گیری معنای زندگی و اثرگذار در سبک زندگی است. همچنین سبک زندگی وابسته به آداب و رسوم و مقتضیات اقلیمی و جغرافیایی می تواند در شکل و صورت آداب و مناسک و شعائر دینی مؤثر باشد. تبیین جوانب مختلفِ نسبت این دو مقوله و اثبات همبستگی کامل این دو از یافته های این پژوهش است.
Exploring the Grundnorm Dilemma: Can Pancasila be Considered the Grundnorm in the Context of ‘the Pure Theory of Law’?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
319 - 338
حوزههای تخصصی:
As formulated in the Preamble to the 1945 Constitution, Pancasila represents the core values agreed upon during the meetings of the Body of Investigators for Preparatory Efforts for Indonesian Independence and the Preparatory Committee for Indonesian Independence. These values were subsequently adopted as the Foundation of the Indonesian State. However, the question persist regarding whether Pancasila can be considered as the grundnorm within Hans Kelsen’s framework in his pure theory of law. This study finds that the grundnorm, as the highest source of legal obligation, is accepted as a necessity by individuals as a necessity through their free will and is inherently perceived as true. It exists in the practical reason of each individual, is a priori, and is never formalized through state processes. Pancasila, although fundamental, cannot be equated with the grundnorm as its authority as the source of all state laws derives not from its content but from its formal declaration by legislative and executive bodies. Despite this, Pancasila serves as a unifying foundation that reconciles differences in ethnicity, race, and religion, ensuring Indonesia’s sustainable existence, transcending merely being a source of legal obligation.
تقریری بر مفهوم معنا در اندیشه هایدگر متقدم «دازاین و کشف حقیقت وجود»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹
۱۲۹-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
مفهوم سنتی معنا در عصر ما به واسطه انفجار در حوزه های دانش و تکنولوژی و متعاقب آن هجرت خدایان جایگاه و اعتبار خویش را از دست داده است. مارتین هایدگر از جمله اندیشمندان معاصری است که معنای زندگی را در تفکر مدرن و در غیاب خدایان مابعدالطبیعی مورد بررسی قرار داده است. او در دوره نخست فکری خود تلاش کرده است تا با نفی هر نوع رهیافت غایت انگارانه و با تکیه بر مفهوم وجودشناسی بنیادین خود معنایی برای زندگی جعل کند. از این رو غرض از تحلیل پدیدارشناسی هرمنوتیکی دازاین در این جستار، وصول به درک معنای زندگی اصیل، که همان رسالت اصلی فلسفه هایدگر متقدم است می باشد. محور نظام فکری هایدگر و وجودشناسی بنیادین او، مسئله انسان به مثابه دازاین است. هایدگر شناخت حقیقت وجود را تنها از طریق دازاین امکان پذیر می داند. چراکه به زعم او انسان تنها افقی است که وجود در آن خود را متجلی می سازد. ازاین رو هایدگر برای جستجوی معنای زندگی، از ساختارهای بنیادین با یکدیگر مرتبط نحوه وجودِ دازاین، همچون در -جهان- بودن، پروا و درنهایت از مرگ آگاهی به روش هرمنوتیکی رازگشایی می کند. او نتیجه می گیرد که دازاین می تواند با مرگ آگاهی و رهایی از تسلط داسمن، با انتخاب های آزادانه به یک زندگی اصیل و متعاقب آن معنادار دست پیدا کند. اما او اراده و خواست انسان را تنها راه حل نمی داند. و بر این اعتقاد است که ما همواره باید منظرِ گشایشی باشیم که خود هستی آن را برای ما فراهم می سازد.
تحلیل عقلانی کارکردهای فردی و اجتماعی دینداری مبتنی بر آموزههای قرآنی و حدیثی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
281 - 302
حوزههای تخصصی:
دین ارمغان بزرگ الهی است که به دست برگزیدگان خداوند به آدمیان ارزانی شده و از آن پس، از چنان حضور گسترده و عمیقی برخوردار بوده که حیات انسانی رنگ و بوی دینی یافته است.در بحث دین ودینداری مقوله های فراوانی مطرح است. اما از آن جا که دینداری با حقیقت وجود انسان و زندگی وی پیوند دارد این پژوهش بر اساس رویکردی نو حقیقت دین و دینداری را مورد بررسی قرار داده، ابعاد و مؤلفه های دینداری را تحلیل نموده است. در نهایت با توجه به این که کارکردهای دینداری از مباحث مهم در رابطه با این مقوله هستند با رویکرد درون دینی به تبیین کارکردهای ارزشمند دینداری بر زندگی فردی دینداران پرداخته شده است.دین ارمغان بزرگ الهی است که به دست برگزیدگان خداوند به آدمیان ارزانی شده و از آن پس، از چنان حضور گسترده و عمیقی برخوردار بوده که حیات انسانی رنگ و بوی دینی یافته است.در بحث دین ودینداری مقوله های فراوانی مطرح است. اما از آن جا که دینداری با حقیقت وجود انسان و زندگی وی پیوند دارد این پژوهش بر اساس رویکردی نو حقیقت دین و دینداری را مورد بررسی قرار داده، ابعاد و مؤلفه های دینداری را تحلیل نموده است. در نهایت با توجه به این که کارکردهای دینداری از مباحث مهم در رابطه با این مقوله هستند با رویکرد درون دینی به تبیین کارکردهای ارزشمند دینداری بر زندگی فردی دینداران پرداخته شده است.
واکاوی دلالت پژوهانه مسئله اقناع در نفس شناسی صدرایی بر اساس نظریه های ناظر به نگرش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
21 - 40
حوزههای تخصصی:
نگرش سازی همواره مدنظر مکاتب گوناگون علمی و حکمی بوده است. واکاوی این مهم در ادبیات اقناع پژوهی معاصر غرب، همراه با دلالت یابی روند شکل گیری ادراک تا رفتار در انسان شناسی صدرالمتألهین، نتیجه ی قابل ملاحظه ای از ظرفیت های کمتر پرداخته شده ی این دو حوزه ی علمی به همراه دارد. این مقاله با روش «دلالت پژوهانه»، در پی پاسخ گویی به این سؤال است که با توجه به نکات کلیدی نگرش پژوهی در مطالعات اقناعی، چه دلالت هایی را در این زمینه از نفس شناسی صدرا می توان جست؟ فرضیه ی این پژوهش بر آن است که علم النفس صدرالمتألهین حالات نفسانی را وجودشناسانه بیان کرده است و بررسی موضوع نگرش و اجزای آن را نمی توان هم افق آورده های تجربی اقناع پژوهی در روان شناسی معاصر دانست. نیز در این میان اختلافات بنیادینی وجود دارد که به تلقی متفاوت هستی شناسانه اندیشه ورزان این دو حوزه درباره ی نفس ذهن و روش مواجهه ی آنها به این موضوع بازمی گردد. با وجود این، مشابهت هایی (مانند اجزای سازنده ی نگرش) میان این دو حوزه ی علمی درخصوص نگرش موجود است و در مقام یافته های پژوهش، دلالت های غنابخشی از نفس شناسی ملاصدرا برای مطالعات میان رشته ای نگرش که واجد نوآوری ها و پیشنهادهای پژوهشی و طرح نظری نگرش پژوهی اسلامی است، مطرح می شود.
تجربه زیسته کودکان و نوجوانان از قصه گویی آنلاین کانون پرورش فکری استان کردستان در همه گیری بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کشف تجربه زیسته کودکان و نوجوانان از قصه گویی آنلاین کانون پرورش فکری استان کردستان در همه گیری بحران کرونا بود. این مطالعه با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی و میدان پژوهش شامل کلیه کودکان و نوجوانان عضو کانون پرورش فکری و اعضای انجمن کودک و نوجوان قصه گویی استان کردستان در سال 1400 و مشارکت کنندگان شامل 22 نفر از اعضای کارگاه های برخط قصه گویی در طول پاندمی کووید-19 بودند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و جهت تجزیه وتحلیل مصاحبه ها از رویکرد اترید استرلینگ استفاده شد. بر اساس نتایج درمجموع 18 مضمون عمده شامل نگرش مثبت؛ آشنایی با ضرب المثل ها و قصه های فولکلور؛ پر کردن اوقات فراغت؛ یادگیری مهارت قصه گویی؛ استفاده بهینه از محدودیت هایی کرونایی؛ قابلیت هرزمانی هر مکانی؛ نقاط قوت قصه گویی آنلاین؛ توسعه امکانات تعاملی؛ اعتمادبه نفس؛ استرس کمتر نسبت به دوره حضوری؛ رضایت از مربیان؛ ضعف در ارتباط تعاملی؛ نقاط ضعف قصه گویی آنلاین؛ استرس قصه گویی زنده؛ علاقه و شوق پایین؛ علاقه مشروط؛ برتری قصه گویی حضوری و برتری قصه گویی آنلاین شناسایی و نام گذاری شدند. با بهره گیری از فنون قصه گویی و با تحریک قوه تخیل مخاطبان و تأثیر متقابل، می توان از هنر قصه گویی آنلاین برای پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان استفاده کرد.
استدلال فودور به نفع تفردگرایی روان شناختی؛ بررسی واکنش رابرت ویلسُن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۹
89 - 113
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، استدلال فودور به نفع تفردگرایی روان شناختی و واکنش ویلسن به آن را بررسی می کنم. طبق استدلال علّی فودور هر نظریه علمی، حالات را با توجه به نیروهای علّی شان، متفرد می سازند. روان شناسی التفاتی فهم عرفی، حالات را با توجه به محتوای وسیع متفرد می سازد. تفاوت در محتوای وسیع برای تفاوت در نیروهای علّی کافی نیست. بنابراین، روان شناسی التفاتی فهم عرفی، باید حالات را با توجه به محتوای محدود متفرد سازد. ویلسن معتقد است که استدلال فودور از طریق نیروهای علّی، با توسل به مفهوم وسیع نیروی علّی در مقدمه مربوط به تفرد نوع های علمی و توسل به مفهوم محدودتر نیروی علّی در مقدمه مربوط به سوپروینینس، موجب اشتراک لفظی مفهوم "نیروهای علّی" می شود. در نتیجه این دو مقدمه ناسازگار هستند. مدافع تفردگرایی با به دست دادن خوانش تفردگرایانه از نوع های نسبت مند علمی به رده بندی تفردگرایانه بازبینی شده متوسل می شود. بروفق این رده بندی، ویژگی های نسبت مند فی نفسه ویژگی ردگانی نیستند، و تنها به عنوان مقدمه ویژگی های درونی فیزیکی در رده بندی علم واقع می شود. ویلسن برای روشن شدن نادرستی ادعای فوق درباره رده بندی های نسبت مند، به مثال مفهوم نسبت مند سیاره فودور متوسل شد. وی نتیجه می گیرد که مشکل "نیروهای علّی وسیع و محدود" با هیچ اصلاحی، برطرف نمی شود. در نهایت، از ایده ویلسن دفاع می کنم.
مقایسه هستی شناسی مارتین هایدگر و ژیل دلوز از بعد اجتماعی: فوگ در برابر ریتورنلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
155 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ایجاد پیوند میان هستی شناسی و فرم های موسیقایی است. برای رسیدن به این هدف، هستی شناسی بنیادین هایدگر در برابر هستی شناسی تفاوت دلوز قرار گرفته تا بتوان از امکانات این تقابل استفاده کرد. در این مقاله با روش توصیفی_ تحلیلی و رویکرد تطبیقی تلاش شده دو نوع هستی شناسی بنیادین هایدگر و هستی شناسی تفاوتِ دلوز را با تطبیق بر دو فرم موسیقیایی توضیح دهیم: یکی فوگ و دیگری ریتورنلو. بدین ترتیب جهان هایدگر فوگی است که با وجود تمام تنوع های اجرای یک سوژه اصلی موسیقیایی (یا یک صدای واحد)، همان را عرضه می کند. هستی در این نگرش همگون و بی تکوین است. تفاوت در این طرز تلقی پدیده درجه دوم نسبت به هستی در نظر گرفته می شود. در این هستی شناسی و مفاهیم وابسته به آن، تجارب دیگری شدن، جنبش سوژه ای، سوژه شدن با توجه به قلمروزدایی، امکان مشارکت فعال افراد در سرنوشت همگانی، امکان تغییر و اصلاح شیوه زندگی افراد با محدودیت روبرو می شود. جهان دلوزی با توسل به ریتم و فرم موسیقایی ریتورنلو متفاوت ترین افراد را در هستی شناسی اش، گِردِ هم می آورد. طوری که در عین حال که آنها با هم هماهنگ می شوند، تفاوت های تنالیته ای شان حفظ می گردد. هستی همان تفاوت است. در هستی شناسی دلوز با امکان قلمروگریزی راه را بر جنبش سوژه ای بازست. جنبش سوژه ای در جامعه مبتنی بر ریتم و ریتورنلو تغییراتی در فرد و مناسبات اجتماعی ایجاد می کند که می توان در آن انتظار مشارکت فعال برای تعیین سرنوشت همگانی افراد را داشت. سوژه شدن ها معطوف به تغییر روابط اجتماعی و اصلاح اختلالات اجتماعی است. مشروط به این جامعه ای ایجاد می شود که افراد در آن، می توانند شیوه زندگی خودشان را اصلاح کنند. نتایج این خوانش و پیوند، کارکرد متفاوت اجتماعی هستی شناسی دو متفکر را نشان می دهد.
دیدگاه علامه جعفری درباره ارزش اخلاقی و امتدادسنجی آن در نظریه تناسب وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
281 - 299
حوزههای تخصصی:
علامه جعفری مباحث زیاد و متنوعی درباره اخلاق دارد که با جست وجو در آنها می توان به نظریه ای منسجم درباره ارزش اخلاقی از دیدگاه وی رسید. او تفسیری زیبایی شناسانه از ارزش اخلاقی دارد که در بالاترین سطح خود نافی هرگونه نگاه سودگرایانه است. از نظر علامه، جمال مطلق، زیبایی خداوند، قابلیت هیچ تبیینی ندارد، ولی در مرتبه پایین تر در یک سطح انتزاعی می توان برای انواع مختلف زیبایی ها تبیینی واحد بر اساس مفهوم هماهنگی ارایه داد. نظریه تناسب وجودی در باب ارزش اخلاقی وجوه اشتراک قابل توجهی با نظریه زیبایی اخلاقی علامه جعفری دارد و تمایز مهم آن دو در تبیین پذیری زیبایی اخلاقی خداوند است. در این مقاله، صورت بندی ای از نظریه زیبایی اخلاقی علامه جعفری ارایه و چگونگی امتداد آن در نظریه تناسب وجودی روشن می شود.
درنگی در تفکر وجودی شاعرانه از منظر هایدگر متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
79 - 100
حوزههای تخصصی:
هایدگر در مطالعات فلسفی خود رویکرد جدیدی به تفکر می گشاید که متفاوت با تفکر متافیزیکی است و از آن با عنوان عام "تفکر وجودی"یاد می کند. آدمی در چنین تفکری، باید گشوده به روی حقیقت هستی باشد و به ندای آن گوش بسپارد. هایدگر متقدم از راه پدیدارشناسی"دازاین" سعی در تقرب به معنای هستی دارد، درحالی که در اندیشه متأخر، وی بر شاعرانگی تفکر و حوالت تاریخی وجود، تأکید می ورزد. هایدگر بر این باور است که "تفکر وجودی"، تفکری برآمده از هستی و درباره آن است. سرچشمه و متعلق این تفکر خود هستی است؛ هستی به مثابه "رویداد" که تفکر انسان را از آنِ خود می کند. رویداد خصلتی تاریخی دارد، به این معنی که هستی در ادوار مختلف تاریخ خود، جلوه های گوناگونی دارد و خود را به انحای مختلفی اظهار می دارد. این اظهار، همان موهبت هستی است. پس تفکر باید پذیرا و منتظر موهبت هستی باشد. این موهبت خود را در زبان و شعر می نمایاند که شرط ظهور و آشکار شدن هستی موجودات است. شعر به مثابه روشن ترین پدیدار زبان اصیل، سروده شدن حقیقت را امکان پذیر می کند با خصلت "یادآوری" و "نامیدن"، گشاینده مجلایی برای ظهور حقیقت هستی می شود و این شاعر و متفکر است که باید از این ظهور پاسداری کند. ازاین رو تفکر وجودی با ذات شعر یکی است. با وجود بصیرت ویژه ای که تفکر وجودی هایدگر به مثابه راهی برای تعمق در هستی برای ما گشوده است، پرسش ها و ابهاماتی به رهیافت وی به نظر می رسد، از جمله: شائبه محدود کردن حقیقت هستی به افق زمان، ابهام درباره ثبات یا تجدد هستی و نهایتاً کمرنگ شدن نقش اراده و اختیار انسانی و تن دادن به گونه ای از جبر و دترمینیسم. نوشتار حاضر در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی نخست بنیاد "تفکر وجودی"متأخر هایدگر و مختصات آن را تحلیل کند و سپس با رویکردی انتقادی، رهیافتِ هایدگر را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
بررسی کتب فارسی دورهء ابتدایی بر اساس مولفه های تفکر انتقادی
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجا که کتب درسی در سیستم های آموزشی متمرکز از جمله ایران نقش اساسی را در شکل گیری انواع تفکر از جمله تفکر انتقادی دارند از این رو هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی کتب فارسی دورهء ابتدایی بر اساس مولفه های تفکر انتقادی می باشد. روش کار: روش پژوهش تحقیق فوق روش تحقیق آمیخته بود و با استفاده از چک لیست محقق ساخته داده ها از سه بخش اصلی کتب فارسی چهارم، پنجم، ششم گردآوری شدند. نتایج: نتایج نشان داد کمترین توجه به مولفهء تفسیر بالاخص در بخش تصاویر کتب درسی مبذول داشته شده است لذا انتظار می رود در کتب فارسی دورهء دوم ابتدایی بیش از پیش به دروسی که می توانند دانش آموز را با مهارت تفسیر درگیر نمایند پرداخته شود این در صورتی است که مابقی مولفه ها به قدر کافی در کتب درسی مورد توجه قرار گرفته اند. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که توجه به مساله مهارت های تفکر انتقادی در بهبود مهارت تفکر نقاد و خلاق و درک مسائل آموزشی بسیار ضروری است و از طرفی پرورش مهارت های فکری و ذهنی فراگیران همواره به عنوان یکی از مهم ترین هدف های آموزشی در محافل آموزشی جهان مدنظر است.
«آرامش» در حکمت صدرایی و روانشناسی معاصر: رویکرد تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹
۱۴۸-۱۳۰
حوزههای تخصصی:
نیاز به آرامش از اساسی ترین نیازهای انسانی به شمار می رود. از پیامدهای تحولات اجتماعی قرن اخیر، گرفتاری بشر به انواع بحران های روحی و اخلاقی و در پی آن از دست دادن آرامش واقعی خود است. تفسیر نامعلوم این مفهوم نیز در آتش این بحران ها دمیده است. پرسش اصلی نوشتار حاضر آن است که آرامش با نظر به حکمت صدرایی چه مختصاتی دارد و نسبتش با آرامش مطرح در روانشناسی معاصر به چه شکلی است؟ این تحقیق در روشی کیفی و با روی آوردی توصیفی تحلیلی و نیز با بهره مندی از تکنیک ها و ابزارهای موجود در روش های تحلیل اسنادی، آرامش را به دو قسم جسمانی و باطنی تقسیم نموده و لذات عقلی را از مراتب عالیِ آرامش در حکمت صدرایی قرار داده است. تبیین عوامل جلب و سلب آرامش از نگاه ملاصدرا نیز از دیگر یافته های پژوهش پیش رو به شمار می روند. در روانشناسی معاصر، مدل بهزیستی ذهنی (Swb) را می توان با انواع آرامش جسمی و مراتبی نازل از آرامش باطنی همسو دانست. همچنین مدل بهزیستی روانشناختی (pwb) را می توان با آرامش باطنی و مراتبی دیگر از آن همگرا دید.
امتداد اعتباریات علامه طباطبائی در معنابخشی افعال جوارحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
57 - 76
حوزههای تخصصی:
نقش و تأثیر «اعتباریات» در کنش انسانی، اعم از کنش درونی و بیرونی، غیرقابل انکار است. اما فهم دقیق این مطلب در گرو مراحلی، از جمله تحلیل فلسفی و عقلی حقیقت «اعتباریات» و «کنش انسانی» است. از معدود فیلسوفانی که درصدد تحلیل این دو و رابطه ی آنها برآمده اند، علامه طباطبائی است. هدف این مقاله تبیین و بررسی دیدگاه علامه درباره ی «اعتباریات»، «کنش جوارحی انسانی» و رابطه ی این دو با رویکردی تحلیلی انتقادی است. از نگاه ایشان «اعتباریات» اندیشه های پشت صحنه ی عمل جوارحی است و معنا در فعل جوارحی انسانی موج می زند. در نتیجه، اعتباریات نقش بسزایی در معنابخشی دارند، به ویژه اعتباریات بعدالاجتماع که در این تأثیر نقش پررنگ تری دارند. همچنین کنش انسانی امری صامت و بی رنگ نیست، بلکه تمام معانی اعتباری پشت صحنه ی عمل در فعل سرریز می شود و امتداد می یابد. این معانی اعتباریات انسان است که گاهی اعتباریاتی برگرفته از حقایق است و گاهی تصور بر حقیقی و صحیح بودن آن می شود. از همین جاست که کنش های بیرونی و جوارحی انسانی به حق و باطل تقسیم می شود.
افق های پوزیتیویستی در تاریخ نگاری ایرانی - اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
127 - 149
حوزههای تخصصی:
تاریخنگاری پوزیتیویستی یکی از انواع تاریخنگاری های مدرن است که در سده نوزدهم میلادی تحث تأثیر گسترش اندیشه پوزیتیویسم پدید آمد. اصالت دادن به تجربه و مشاهده، تفکیک گزاره های عینی از داوری های ارزشی، تلاش برای نگارش تاریخ آنگونه که روی داده، سندگرایی و تکیه بر منابع اصلی از مهمترین مفروضات این نوع تاریخنگاری است. در واقع از نظرگاه پوزیتیویست ها مورخ گزارش گری دقیق و امین است که با استناد به اسناد و شواهد معتبر بیشتر به دنبال کشف گذشته است تا بازسازی آن. به دیگر سخن، جهان عینی بیرونی (تاریخ در معنای رویدادهای گذشته) منتظر کشف واقع گرایانه از جانب مورخ است. با این وصف، این مقاله بدون آنکه بخواهد مفهومی مدرن را بر معرفتی پیشامدرن تحمیل کند، در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که آیا در سنت تاریخنگاری ایرانی اسلامی نشانه ها و نمونه هایی از تاریخنگاری مبتنی بر این مفروضات وجود دارد؟ بر مبنای یافته های تحقیق برخی از مورخان بزرگ مسلمان نظیر بیرونی، مسکویه، مقدسی، یعقوبی، مسعودی، حمزه اصفهانی و ...، در تاریخنگاری خود معتقد به مبانی و روش هایی بوده اند که در سده های نوزدهم و بیستم میلادی همان مبانی و روش ها مورد قبول و تأکید مورخان پوزیتیویست بوده است.
ماهیت؛ حکایت از وجدان یا فقدان؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
253 - 270
حوزههای تخصصی:
اصالت وجود و اعتباریت ماهیت این گمان را به بار می آورد که ماهیت از حدّ و عدم وجود انتزاع شده و از آن حکایت می کند. بررسی این دیدگاه و نقد آن را می باید در دو مقام پی گرفت: (1) معدومیت ماهیت؛ بنابر تقریری که از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت به دست می آید ماهیت معدوم است. (2) منشأ انتزاع ماهیت؛ اگر واقعیت اشیا به هستی آن هاست، ماهیت چگونه از آن به دست آمده و بر آن دلالت می کند؟ بررسی دو مقام مذکور هم انگاره نفادیتِ ماهیت و حکایت آن از فقدان را کنار خواهد زد و هم نحوه انتزاع ماهیت از واقعیت و چگونگی دلالت آن بر واقعیت را آشکار خواهد ساخت. جستار کنونی سخن را با تفسیر دقیق اعتباریت ماهیت آغاز می کند و معنای عدمیت ماهیت را برپایه آن شرح و بسط می دهد. آنگاه دو دیدگاه مشهور درخصوصِ منشأ انتزاع ماهیت را بر می رسد و دلایل هر دو دیدگاه را طرح و ارزیابی می کند و، در پایان، به این پرسش پاسخ می دهد که ماهیت در نشان دادن واقعیت به چه نحو مأخوذ است، لابشرط یا بشرط لا؟ با بررسی دقیق آشکار خواهد شد که، اولاً، ماهیت حکایت از وجدان و مقدار دارایی اشیا دارد و، ثانیاً، در این حکایت بشرط لا مأخوذ است.
مبانی فلسفی آموزشی حِکمی مبتنی بر فرا عقلانیت برای تحقق انسان حکیم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
85 - 132
حوزههای تخصصی:
طراحی آموزشی حِکمی ( حکمت بنیان ) مدل سازی شد . این مدل طراحی آموزشی پژوهش محور ، برای طراح آموزش شرایطی فراهم می کند تا مطابق با ابعاد یادگیری مطلوب، مفروضات ، عادات و الگوهای ذهنی خود را در هر طراحی آموزشی مورد بازبینی و تجدید نظر قرار دهد و به خلق مدل یادگیری متناسب با موقعیت و شرایط مطلوب بپردازد مدل طراحی آموزشی حِکمی ابتدا از تبیین و تفسیر انسان مطلوب شروع و با تبیین و تفسیر انسان محقق ادامه می یابد. هر مرحله مبتنی بر متدهای پژوهشی کیفی با کاوش در منابعی که می تواند انسان مطلوب و انسان محقق را تبیین نماید، اجرا می گردد و سپس برای تبیین و تفسیر تغییر انسان محقق به انسان مطلوب عناصر طراحی آموزشی با طرح سوال از مطلوبیت ها و قیاس آن با انسان محقق ، تغییر انسان محقق از انسان محقق مطلوب استنطاق و استنتاج می شود و در نهایت ابعاد طراحی آموزشی حکمی سازماندهی می گردد. انسان مطلوب در این بررسی انسان حکیم تبیین گردید و عناصر طراحی آموزشی شامل تببین وتفسیر ابعاد یادگیری حکیمانه( حکمت آموزی)، اهداف یادگیری حکیمانه، تولید محتوا، نقش و تبحرمعلم( حکمت ورز) و شاگرد( حکمت آموز)حکیم، تدریس( حکمت ورزی)، سنجش و ارزشیابی حکیمانه برای رسیدن به انسان حکیم طراحی گردید. این پژوهش اولین تلاش برای طراحی آموزشی مبتنی بر یک رویکر بومی است و در حد یک نظریه جدید نگاه متفاوت به ابعاد یادگیری دارد چرا که مبتنی بر ابعاد حکمت، فرا عقلانیت که تلفیق عرفان و فلسفه استدلالی است،طراحی شد و عناصر طراحی آموزشی نیز برای تحقق چنین ابعادی از یادگیری نسبت به تمام پارادایم ها و رویکردها ی موجود کاملا متفاوت طراحی شد.
شناخت بدنمند از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
253 - 264
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه فیلسوفان اسلامی بخصوص مشائیان، شناخت فعل نفس است نه بدن. برخلاف روند معمول فلسفی که ادراک را امری منفک از بدن می داند این مقاله به روش تحلیلی توصیفی، امکان و چگونگی تاثیر بدن بر شناخت را در بستر آموزه های فلسفی و طبی ابن سینا بررسی می کند. علیرغم دیدگاه ابن سینا در عدم عینیت نفس و بدن (دوئالیسم) و اینکه نفس فاعل اصلی شناخت معرفی شده است، باتوجه به نظرگاه وی در نحوه رابطه نفس و بدن، شناخت بدنمند این چنین تعریف می شود که در تمام مراتب ادراک، هرگونه تفاوت یا تغییر در بدنها منجر به تغییر در نفس و بالتبع تفاوت در شناخت آنها از معلوم واحد خواهد شد. با این وجود، شناخت بدنمند در نظام سینوی تفاوت ژرف و مهمی با دیدگاه فیزیکالیسم دارد و آن، مبدالمبادی بودن « نفس» در پیدایش ادراک است.
بررسی «معنویت فلسفی» بر بنیاد نظریه اعتلای وجودی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت معناداری میان معنویت و فلسفه قابل تصور است و این مقاله عهده دار تحلیل این پرسش است که چه معنا و بنیادی برای «معنویت فلسفی» در مقام نسبت سنجی فلسفه و معنویت، در اندیشه ملاصدرا وجود دارد؟ بدین سان، در مقام ارائه پاسخ به شیوه مطالعه کتابخانه ای و روش تحلیلی و به فراخور تطبیقی نشان می دهیم که نقطه اتکاء این نسبت را می توان در اندیشه «اعتلای وجودی» تحلیل کرد. از آن رو که معنویت را می توان به کوشش برای فهم و اعمال هر امری دانست که به بهبود کیفیت روحی و ارتقای زندگی انسانی رهنمون می سازد؛ لاجرم، فلسفه ملاصدرا حداقل در سه موضع مبنایی بر معنویت تأثیر گذاشته و ذیل آن می توان درباره معنویت فلسفی به تأمل پرداخت: نخست، خودشناسی؛ چرا که فرد بر بنیاد آن، خودسازی خویش را در سلوکی که انتخاب کرده، سامان می دهد. در واقع، اعتلای وجودی که طریقی برای خودسازی است، مستلزم کوشش آدمی برای خودشناسی است. دوم، حکمتِ معنویتِ نظری؛ چرا که فرد در این فرایند می کوشد با تقرب به حقیقت نامحدود، وجود خویش را معنا بخشد. چنانکه این تقرب به معنای فعلیت بخشی استعدادهای نامحدود انسانی نیز قلمداد می شود و در نهایت، حکمتِ معنویتِ عملی؛ چرا که آگاهی به مراتب اعلای هستی مترتب بر تحولات وجودی است که در شخص بسته به کردار و کنش اختیاری در خویشتن محقق می سازد.
بازخوانی علیت ذهنی از منظر نوخاسته گرایی با تأکید بر مشکل طرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
95 - 112
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه «نوخاسته گرایی» امور ذهنی دارای قدرت علّی مستقلی هستند و ازاین رو علیت ذهنی در این دیدگاه پذیرفته می شود. علیت ذهنی ناظر به ارتباط میان امور ذهنی و بدن است و در سطح علیت، میان امور ذهنی بدنی، ذهنی ذهنی و بدنی ذهنی مطرح می شود. در این میان علیت ذهن بدن که در فلسفه ذهن از آن به «علیت رو به پایین» گفته می شود، با چالش های مهمی مواجه است. طرد علّی یکی از اشکالات مهم علیه علیت ذهنی به شمار می آید. بنا بر اشکال طرد علّی، پدیده های فیزیکی (از جمله فعل و انفعالات بدنی) علل فیزیکی دارند و به ساختار عصبی انسان که توسط مغز پایش می شود، منتهی می گردند. در این صورت پدیده فیزیکی به عامل ذهنی نیاز ندارد؛ زیرا لازمه چنین امری پذیرش تعین مضاعف (تداخل علل) است که امری مردود به شمار می رود. اشکال طرد مبتنی بر پذیرش اصل «بستار» علّی فیزیکی است. این مقاله که به روش «توصیفی تحلیلی» صورت گرفته، اصل «بستار» علّی فیزیکی را به مثابه یکی از مقدمات اشکال طرد، نقد کرده و حاصل آن این است که مشکل طرد از مقدمات لازم برای نفی علیت ذهنی برخوردار نیست.