مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
PLS
حوزههای تخصصی:
بهداشت، ایمنی و مدیریت زیست محیطی(HSE) ازجمله الزامات و ضرورت های صنایع پرخطر محسوب می شود. این پژوهش درصدد تبیین شاخص های دخیل در تعالی پایدار در صنایع پرخطر است. یکی از نکات مؤثر در مدل های تعالی، ارزیابی رابطه علی میان شاخص های توانمند ساز و نتایج است که پژوهش حاضر درصدد بررسی این روابط علی در سطح صنعت پتروشیمی است. بر پایه مدل اعتلای پایدار(تعالی H3SE) در صنایع پتروشیمی، نویسندگان به بررسی رابطه علی میان پنج توانمند ساز(رهبری، خط مشی ها و راهبرد ها، کارکنان، منابع و فرایند ها) و نتایج(بهداشتی-ارگونومیکی، کارکنان، پیمانکاران، مشتریان، ایمنی- امنیتی، اجتماعی-فرهنگی و نتایج کلیدی عملکرد) پرداختند. برای بررسی روابط علی در این پژوهش از دو تکنیک مدل معادلات ساختاریافته خطی(PLS) و DEMATEL بهره گیری شده است. بدین منظور پرسش نامه ای در میان متخصصین H3SE صنعت پتروشیمی کشور توزیع شد، و از این رهگذر رابطه میان شاخص ها به وسیله ابزار های پیش گفته مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین با تکنیک DEMATEL و PLS شاخص تأثیرگذاری و با استفاده از ضرایب تعیین درجه تأثیر پذیری کل شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفت. هرچند ارزیابی روابط علی میان شاخص ها تأثیر به سزایی در تبیین مدل های تعالی داراست، به نظر می رسد تسری این دیدگاه از رویکردی ایستا به پویا به درک هرچه بیشتر تعاملات رخ داده درگذر زمان کمک شایانی نماید.
تحلیل شاخص های ذهنی مؤثر بر سنجش کیفیت زندگی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان سینا- شهرستان ورزقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درپی تحلیل شاخص های ذهنی مؤثر بر سنجش کیفیت زندگی در مناطق روستایی است؛ بنابراین کاربردی بوده و از نظر روش انجام توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری خانوارهای دهستان سینا در شهرستان ورزقان و از تعداد 266 پرسش نامه محقق استفاده شده است. ابعاد اصلی در تحلیل شاخص های ذهنی کیفیت زندگی در چارچوب ابعاد اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و کالبدی با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی در چهار مرحله آزمون شده است. نتایج مرحله اول نشان می دهد شاخص های استفاده شده دارای مقدار پایایی و روایی بالایی است. در مرحله دوم در آزمون ساختاری مدل با توجه به مقادیر آماره تی در ارتباط بیرونی بین متغیرهای پنهان تأثیر تمام شاخص ها اثبات می شود. در مرحله سوم در بررسی آزمون کیفیت مدل های اندازه گیری و ساختاری، مقادیر محاسبه شده در حد بالایی قابل قبول بوده و در نتیجه مدل اندازه گیری از کیفیت خوبی برخوردار است. نهایت در مرحله چهارم به بررسی مدل کلی آزمون ساختاری پرداخته شد. شاخص GOF این مدل مقدار 685/0 به دست آمده است که از مطلوبیت کلی مدل حکایت دارد. وجود رابطه مثبت و قوی بین شاخص های اندازه گیری شده با کیفیت زندگی جامعه روستایی مورد مطالعه نشان می دهد شاخص های بعد «بهداشتی– اجتماعی» شاخص های کلیدی در سنجش ذهنی کیفیت زندگی در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه هستند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر رقابت پذیری زنجیره تأمین با به کارگیری تکنیک های PLS-FAHP (مورد مطالعه: شرکت کفش پیام)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های شرکت های موفق امروزی برخورداری از قدرت رقابتپذیری است و در عین حال ویژگی بارز شرکت های ناموفق، عدم برخورداری از این ویژگی است. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و رتبهبندی عوامل مؤثر بر رقابتپذیری زنجیرهتأمین در صنعت کفش است. دادهها از 82 نفر از کارکنان، کارشناسان و خبرگان شرکت کفش پیام جمعآوری گردید و تأثیر چهار عامل مختلف اعم از مدیریت زنجیره تأمین سبز، شراکت زنجیرهتأمین، رویکرد توسعه پایدار در بخشبندی تأمین کننده و قابلیتهای فرآیندی مدیریت دانش بر رقابت پذیری زنجیره تأمین مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. به منظور تحلیل دادهها و تست مدل پیشنهادی در فاز آماری پژوهش، روش حدأقل مربعات جزئی (PLS)، و به منظور اولویت بندی عوامل مؤثر در رقابت پذیری زنجیره تأمین در فاز تحقیق در عملیاتی پژوهش، تکنیک FAHP مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از فاز آماری پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار «شراکت زنجیره تأمین»، «قابلیتهای فرآیندی مدیریت دانش»، «مدیریت زنجیره تأمین سبز» و «رویکرد توسعه ی پایدار در انتخاب و بخشبندی تأمین کننده» بر «رقابت پذیری زنجیره تأمین» میباشد. نتایج حاصل از اولویتبندی عوامل مؤثر در رقابت پذیری زنجیره تأمین با استفاده FAHP از نشان داد که «شراکت زنجیره تأمین» مهمترین عامل در رقابت پذیری زنجیره تأمین است و پس از آن، «قابلیتهای فرآیندی مدیریت دانش» در اولویت دوم قرار گرفته است. در پایان، برخی استراتژیهای کاربردی برای مدیران، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده فراهم شده است.
تحلیل نظری الگوی تعادل عمومی اسلامی بازار سرمایه و ارتباط آن با فقر
حوزههای تخصصی:
فقر و توسعه نیافتگی، یکی از معضلات اصلی کشورهای جهان اسلام در دوره حاضر می باشد. عوامل گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در پیدایش این پدیده مؤثر بوده است. در میان عوامل اقتصادی، حاکمیت نظام بهره نقش تعیین کننده ای در تشدید فقر داشته است. در دهه های اخیر، این معضل، دانشمندان مسلمان را به ترسیم الگوهای بانکداری بدون ربا بر اساس دیدگاه مشارکت واداشته است. در این مقاله، عوامل اقتصادی پیدایش فقر و راه کارها و چالش های اجرایی نمودن آن را در چارچوب یک الگوی تعادل عمومی که سیستم مالی آن مبتنی بر بانکداری مشارکت است، مورد بررسی مروری قرار خواهد گرفت. بانکداری مشارکتی، به علت تخصیص بهینه منابع مالی بر اساس هزینه های فرصت، موجب می گردد میزان بهره وری سرمایه افزایش یابد؛ که این امر می تواند سطح سرمایه گذاری را افزایش داده و به تبع آن رشد اقتصادی را کاهش دهد؛ که در صورت توزیع عادلانه درآمد امکان کاهش سطح فقر وجود خواهد داشت. تحقیق حاضر بسط جامعی از نظریات مختلف در زمینه تعادل بازار سرمایه در یک سیستم بانکداری اسلامی است.
ارزیابی و مدل سازی اثرات معدن کاوی بر روستاهای پیرامونی به روش آمیخته (مورد مطالعه: معدن طلای اندریان در شهرستان ورزقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
117 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی اثرات معدن طلای اندریان بر روستاهای پیرامون است که از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، خانوارهای بخش خاروانا در شهرستان ورزقان می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 352 خانوار بوده و از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه محقق ساخته) می باشد. روایی تحقیق بر اساس اعتبار صوری و آزمون پایایی، از طریق آزمون آلفای کرونباخ با مطلوبیت 714/0 به دست آمده است. چون پاسخ گویی به سؤالات، تنها با به کارگیری یک تکنیک میسر نبوده، لذا برای ایجاد درک عمیق تر نسبت به موضوع موردبررسی از روش تحقیق آمیخته (کیفی بعد کمی) به صورت ترکیب مدل ( DPSIR ) و ( PLS ) استفاده شده است. در نتایج اجزا مدل ( DPSIR )، پیشران های «توسعه منطقه ای، مصرف منابع، اشتغال و پویایی جمعیت» مطرح می باشد که فشارهای «مصرف آب، تخلیه ضایعات مایع، مصرف انرژی، انتشار گازها، تولید ضایعات جامد و تغییر کاربری زمین» و وضعیت و روند «هوا، آب، زمین، تنوع زیستی و ارتقا محیط زیست» مطرح است. «تغییرات اکوسیستمی، کیفیت زندگی و سلامت انسانی، باران های اسیدی، مهاجرت، تخریب زیستگاه، تخریب مرتع، از دست رفتن پوشش گیاهی منطقه، کاهش زمین های کشاورزی، انواع بیماری ها و تهدید حیات وحش» تأثیرهایی هستند که حاصل شده است. پاسخ های «تصفیه دوباره آب؛ جلوگیری از انتشار آب های آلوده به نقاط بیشتر؛ استفاده مجدد و بازیافت آب های شستشو؛ استفاده از روش های استحصال با حداقل آلایندگی محیطی؛ برنامه ریزی حیات وحش؛ ایجاد فضای سبز و کاشت درختان در اطراف معدن جهت کمک به تصفیه هوا؛ و تعریف مکان بی خطر برای دفن ضایعات» به دست آمد. با استفاده از نتایج به دست آمده از طریق روش حداقل مربعات جزئیو با نرم افزار Warp- PLS در دو مرحله «مدل اندازه گیری» و «مدل ساختاری» اقدام به مدل سازی معادلات ساختاری شد. درستی مفاهیم نظری، پایایی سازگاری درونی، روایی (اعتبار) همگرا، اعتبار افتراقی سازه، معناداری ضرایب مسیر، مقادیر قابل قبول آزمون استون گیسر و برازش مناسب مدل نشان می دهند مدل در نظر گرفته شده ظرفیت و توان پیش بینی لازم را داشته و قابل تعمیم است.
رویکردی ترکیبی در ارزیابی عوامل دخیل در رقابت پذیری زنجیره تأمین صنعت لاستیک سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی عوامل دخیل در رقابت پذیری زنجیره تأمین در صنعت لاستیک سازی است. بدین منظور ابتدا با مروری گسترده در ادبیات رقابت پذیری، مؤلفه ها شناسایی و مدل مفهومی پژوهش ارائه شد. داده ها از مدیران و خبرگان 5 شرکت ایرانی تولیدکننده لاستیک جمع آوری گردید. به منظور تحلیل داده ها و تست مدل پیشنهادی در فاز آماری پژوهش، از روش حدأقل مربعات جزئی (PLS)، و به منظور اولویت بندی عوامل مؤثر در رقابت پذیری زنجیره تأمین رویکردی ترکیبی اتخاذ نموده و از تلفیق ضرایب مسیر حاصل از تکنیک PLS و اوزان حاصل از تکنیک های BWM و FAHP بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از فاز آماری پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار «شراکت زنجیره تأمین»، «قابلیت های فرآیندی مدیریت دانش»، «مدیریت زنجیره تأمین سبز» و «بخش بندی تأمین کنندگان» بر رقابت پذیری زنجیره تأمین می باشد. نتایج حاصل از اولویت بندی عوامل مؤثر در رقابت پذیری زنجیره تأمین با استفاده از روش های MCDM نشان داد که «شراکت در سرمایه گذاری مالی» مهم ترین عامل در رقابت پذیری زنجیره تأمین است و پس از آن، «کاربرد دانش» و «شراکت در R&D» در اولویت های دوم و سوم قرار گرفته اند. در پایان، برخی استراتژی های کاربردی برای مدیران، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و پیشنهادهایی برای پژوهش های آینده فراهم شده است.
A Comprehensive Structural Equation Modeling for Financial Performance Evaluation of Petrochemical Companies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Financial performance evaluation emerged as the great academia and business concern in the competitive world, today. In order to clarify the progress status and improvement trend of finance, it is of supreme significance to appoint a professional financial performance evaluation study for supportable progress of enterprises. This research focused on the seven important factors which represented principal effects on the financial performance of the Persian Gulf petrochemical companies. In order to achieve the research objectives, experts and engineers of 12 companies in the Persian Gulf petrochemical industry have been surveyed by sampling method, in which 180 questionnaires have been completed and the basis of the work has been used. By the confirmatory factor analysis (CFA) divergent validity of all desired factors as well as correspondent of the questionnaire were approved. To meet the research goals, non-parametric analysis demonstrated the main hypothesis of the study regarding the effectiveness of all under investigation parameters. By the Friedman ranking test, the internal processes and external environment of the organization provided the highest and the lowest rank of impact on the financial performance of the Petrochemical companies under review, respectively
تحلیل نقش رضایتمندی در روابط بین کیفیت خدمات با تعهد ورزشی در باشگاه های بدنسازی و ایروبیک بانوان استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تحلیل نقش رضایت مندی در روابط بین کیفیت خدمات با تعهد ورزشی بانوان ورزشکار باشگاه های بدنسازی و ایروبیک بانوان استان کرمان بوده است. روش تحقیق، از نوع همبستگی بود. که به شیوه میدانی اجرا شد. جامعه آماری شامل تمامی مشتریان باشگاه های بدنسازی بانوان استان کرمان بود (2000 نفر) و حجم نمونه طبق جدول مورگان، 322 برآورد شد و به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد کیفیت خدمات (یا عوامل رضایتمندی) بهلکه (1384)، همچنین پرسشنامه تعهد ورزشی اسکانلان و همکاران(1993) که به ترتیب روایی محتوایی و سازه این پرسشنامه ها در تحقیق بهلکه (1384) و تحقیق فتحی(1390)، برآورد و مورد تایید قرار گرفته بود استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی و درصد فروانی) و همچنین در بخش آمار استنباطی، به منظور بررسی تاثیر متغیر ها و برازش مدل از مدلسازی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد کیفیت خدمات بطور مستقیم بر تعهد ورزشی مشتریان باشگاه های بانوان استان کرمان تاثیر مستقیم و معنی داری دارد(750/4 T=) و به طور مستقیم نیز از طریق متغیر میانجی رضایتمندی بر تعهد ورزشی مشتریان اثر مثبت دارد(94/9 T=). بر مبنای یافته های این تحقیق، کیفیت خدمات و همچنین رضایت مندی دو عامل تعیین کننده در تعهد ورزشی در باشگاه های بدنسازی است. .
ارایه مدل تاثیر روندهای بلند مدت بازار سرمایه، انرژی، کشاورزی و جمعیت برروند تغییرات پنجاه ساله درآمد خانوار ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، ارایه مدل تاثیر روندهای موثر بر درآمد خانوار ایران می باشد. درآمد خانوار عبارتست از وجوه و ارزش پولی کالاها و خدماتی که در برابر کار انجام شده یا سرمایه به کار افتاده یا از طریق منابع دیگر مانند حقوق بازنشستگی و درآمد حاصل از دارایی، به خانوار تعلق گرفته باشد. توزیع درآمد روی متغییرهای مهم اقتصادی، اجتماعی نیز تأثیر می گذارد. و یکی از دغدغه های اساسی برنامه ریزان اقتصادی کشور بوده و تاثیر بسزایی در توسعه پایدار و ارتقاء رفاه اجتماعی خواهد گذاشت. در پژوهش حاضر با بررسی ادبیات موضوع، شاخص هایی که با درآمد خانوار ایران در ارتباط هستند شناسایی گردیدند و سپس با استخراج داده های سرشماری 50 سال گذشته آنها از مرکز آمار ایران، روندهای تغییرات شاخص های مذکور شناسایی و سپس با استفاده از نرم افزارSMART PLS2، مدل تاثیر روندهای مرتبط با درآمد خانوار کشور ارایه گردید. در این پژوهش، از مدل یابی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی برای آزمون فرضیه ها و برازندگی مدل استفاده شد. آزمون فرضیه ها نشان می دهد که درآمد خانوار ایران در دوره 50 ساله گذشته متاثر از روند تغییرات حوزه کشاورزی و تغییرات بازار سرمایه بوده است و بین روند تغییرات انرژی و روند تغییرات درآمد خانوار ارتباطی وجود ندارد. روند رشد جمعیتی ایران نیز بر اساس داده های به دست آمده متاثر از روند تغییرات درآمدی بوده است. همچنین شاخص سلامت نیز بر این روند موثر بوده است.
ارزیابی زیست پذیری فضاهای شهری از منظر سالمندان با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (PLS)، (مورد مطالعه: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالمندی مرحله ای از زندگی است که چگونگی گذران آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مسأله سالمندی در ایران به علت دلایل مختلف از جمله کاهش میزان زاد و ولد، پیشرفت های علم پزشکی پدیده ای نوین به شمار می آید. پژوهش حاضر به دنبال ارزیابی وضع موجود زیست پذیری شهر بابل با هدف اولویت بندی مؤلفه های اصلی زیست پذیری از دیدگاه سالمندان در شهر بابل است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی برداده های اولیه بوده که جمع]وری اطلاعات اولیه، به صورت اسنادی و پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart Pls مورد پردازش قرار گرفت. وضع موجود با آزمون تی نمونه ای و روابط بین ابعاد و شاخص های زیست پذیری با کمک مدل سازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی (PLS) تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که در وضع موجود تمامی ابعاد زیست پذیری شهر بابل از میانگین متوسط پایین تر بوده است. نتایج مدل نیز نشان می دهد که از بین مؤلفه های اثرگذار بر وضع موجود، تمام مؤلفه ها، اثرگذاری مثبت و معناداری داشته و بیشترین تأثیر را مؤلفه سلامت شهری دارد که می توان از آن به عنوان محرک و برانگیزاننده زیست پذیری شهر بابل نام برد و مؤلفه زیست محیطی کمترین اثر را بر وضع موجود زیست پذیری شهر بابل داشته است.
طراحی مدل زنجیره تامین ارزش آفرین خدمات: مطالعه موردی خدمات پزشکی و سلامت در بستر ویروس کرونا
حوزههای تخصصی:
اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻋﻮاﻣﻞ ارزش آﻓﺮﯾﻦ ﺑﺮای بیماران کرونایی در زﻧﺠﯿﺮه ﺗﺄﻣﯿﻦ بیمارستان ها ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺖ. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﮐﻠﯿﻪ بیماران کرونایی در ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان ﺑﻮده و ﺑﺮای ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ از روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺳﺎده اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. اﺑﺰار اﻧﺪازهﮔﯿﺮی و ﺟﻤﻊآوری اﻃﻼﻋﺎت در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ اﺳﺘﺎﻧﺪارد ﺑﻮده ﮐﻪ ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ آن از ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎی ﮐﺮون ﺑﺎخ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. پژوهش ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻫﺪف ﯾﮏپژوهش ﮐﺎرﺑﺮدی و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮ اﺳﺎس ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن دادهﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز، از ﻧﻮع ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ را ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی ﻧﻮع داده ﻫﺎی ﮔﺮدآوری ﺷﺪه از ﻧﻮع ﮐﻤﯽ دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﭼﺮاﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﺮدآوری دادهﻫﺎ از ﻃﺮﯾﻖ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ، تحلیل ها انجام گرفته است. برای ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎی ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ از ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺄﯾﯿﺪی و ﻣﺪلﺳﺎزی ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری، ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﺴﺘﻪ ﻧﺮم اﻓﺰاری Smartpls اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺣﺎﮐﯽ از آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﯿﺮوی اﻧﺴﺎﻧﯽ، ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺧﺪﻣﺎت، ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ، ﻫﺰﯾﻨﻪ خدمات و ﺷﻬﺮت بیمارستان ﺑﺮ ارزش ادراک ﺷﺪه بیماران ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﺎداری دارد ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ دو ﻣﺘﻐﯿﺮ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ زﻧﺠﯿﺮه ﺗﺄﻣﯿﻦ و ﮐﺎراﯾﯽ زﻧﺠﯿﺮه ﺗﺄﻣﯿﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی واﺳﻂ در اﯾﻦ ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻧﻘﺶآﻓﺮﯾﻨﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
آسیب های ناشی از توسعه میان افزا در بافت های میانی با کاربست مدل معادلات ساختاری(نمونه موردی: بافت های میانی شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
119 - 145
حوزههای تخصصی:
توسعه میان افزا از ابزارهای رشد هوشمند است و در پاسخ به مشکلات ناشی از پراکنده رویی از دهه 70 میلادی در چارچوب نظریه توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفت. با وجود اثرات مثبتی که این الگوی رشد بر پایداری شهرها دارد، در صورت عدم اجرای اصولی آن، این الگو با پیامد های منفی مواجه و نتیجه آن عدم رضایت ذی نفعان و کاهش کیفیت زندگی آن ها خواهد بود. اجرای توسعه میان افزا در اراک بصورت ساخت واحدهای بلندمرتبه/آپارتمانی در اراضی بایر باقیمانده در محلات یافتهای میانی شهر و یا تخریب واحدهای مسکونی قابل سکونت و ریزدانه، در سالهای اخیر باعث اثرات منفی چندی بر زندگی ساکنین این سایت ها شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین این اثرات و به روش توصیفی و علّی (پس از وقوع) انجام، و داده های لازم نیز با ابزار پیمایش گردآوری شد. تحلیل روابط بین مفاهیم با تکنیک نقشه های شناختی فازی(FCM)، و جهت آزمون آن ها از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart pls انجام شد. یافته های آن نشان داد: قیمت بالای زمین در بافت میانی شهر اراک انگیزه بالایی برای تراکم ایجاد نموده و افزایش تراکم بر ایمنی و امنیت (162/26 T value=)، آسایش (T value=21/075 ) و دسترسی (T value=3/95) تاثیر گذاشته و مخل آنها بوده است. همچنین تاثیر مولفه دسترسی نیز بر چیدمان عناصر نیز تایید شد (value=3/727) . از بین آسیب های آزمون شده تراکم، بالاترین ضریب آسیب را نشان داد و سایر آسیب ها نیز پیامد آن شناخته شد. نتیجه اینکه توسعه میان افزا در این بافت نارضایتی ساکنین را به دنبال داشته است. پژوهش در ادامه برای کاهش این آسیب ها، رعایت استراتژی های توسعه میان افزا قبل از اجرا را توصیه و پیشنهاداتی جهت کاهش اثرات این آسیب ها بعد از اجرای غیراصولی ارائه می دهد.
مدل سازی شهر هوشمند تبریز در چشم انداز 2030: بررسی جامع شاخص های محیطی، اقتصادی و حکمرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
58 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه با توجه به روند رو به رشد شهرنشینی و پیچیدگی های مدیریت شهری، استفاده از فناوری های نوین در قالب شهرهای هوشمند به عنوان راهکاری پایدار برای بهینه سازی عملکرد شهری و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان مطرح شده است. شهر هوشمند، شهری است که از فناوری های دیجیتال برای افزایش بهره وری، کاهش مصرف منابع، بهبود خدمات شهری و تقویت حکمرانی مشارکتی استفاده می کند. توسعه شهرهای هوشمند در جهان به یکی از اهداف راهبردی کلان شهرها تبدیل شده و کشورهایی مانند کره جنوبی، سنگاپور و آلمان موفق به ایجاد مدل های پیشرفته ای در این زمینه شده اند. شهر تبریز به عنوان یکی از کلان شهرهای مهم ایران با چالش هایی ازجمله رشد سریع جمعیت، مشکلات حمل ونقل، آلودگی زیست محیطی و ناکارآمدی زیرساخت های سنتی مواجه است. با توجه به این چالش ها، هوشمندسازی شهر تبریز می تواند گامی مهم در راستای توسعه پایدار، بهبود عملکرد مدیریتی و افزایش رضایت شهروندان باشد. با این حال، اجرای موفقیت آمیز یک مدل شهر هوشمند مستلزم بررسی دقیق ابعاد مختلف آن، ازجمله شاخص های محیطی، اقتصادی و حکمرانی است. این پژوهش با هدف ارائه یک مدل جامع برای هوشمند سازی شهر تبریز در چشم انداز 2030، به بررسی و تحلیل شاخص های کلیدی پرداخته است. از آنجا که تا کنون مدل مشخص و مدونی برای پیاده سازی شهر هوشمند تبریز ارائه نشده، این مطالعه می تواند به عنوان مبنایی برای تصمیم گیری های کلان شهری و برنامه ریزی آینده مورد استفاده قرار گیرد. مواد و روش ها این پژوهش از نوع توسعه ای کاربردی بوده و با رویکرد توصیفی تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری شامل 300 نفر از مدیران، پژوهشگران، کارشناسان و کارکنان مرتبط با حوزه های مدیریت شهری و اقتصاد است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در این حوزه ها فعالیت دارند. برای شناسایی عوامل مؤثر بر شهر هوشمند، از روش دلفی استفاده شده و داده ها از طریق پرسشنامه تخصصی گردآوری شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده و مدل سازی معادلات ساختاری برای آزمون مدل مفهومی پژوهش به کار گرفته شده است. آزمون فرضیات در سطح معناداری 05/0 انجام شده و شاخص های کلیدی در سه بعد محیطی، اقتصادی و حکمرانی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نتایج پژوهش نشان می دهد شاخص های محیطی، اقتصادی و حکمرانی تأثیر معناداری بر هوشمندسازی شهر تبریز در چشم انداز 2030 دارند. شاخص های محیطی: دسترسی به اینترنت؛ گسترش شبکه اینترنت پرسرعت و دسترسی همگانی به خدمات دیجیتال، یکی از الزامات شهرهای هوشمند است. زیرساخت حمل ونقل هوشمند: توسعه سیستم های حمل ونقل عمومی هوشمند، مدیریت هوشمند ترافیک و یکپارچه سازی سیستم های حمل ونقل شهری تأثیر مهمی بر بهبود عملکرد شهر دارد. سیستم های دیجیتال: استفاده از داده های بزرگ (Big Data)، اینترنت اشیا (IoT) و هوش مصنوعی در مدیریت شهری به بهینه سازی مصرف انرژی و کاهش هزینه ها منجر می شود. شاخص های اقتصادی: نوآوری هوشمند؛ حمایت از استارتاپ های فناورانه، توسعه کسب وکارهای دیجیتال و تقویت اقتصاد دانش بنیان در شهر هوشمند ضروری است. انرژی دیجیتال: توسعه منابع انرژی پایدار مانند انرژی خورشیدی و بادی و استفاده از سیستم های مدیریت انرژی هوشمند می تواند تأثیر قابل توجهی بر بهره وری اقتصادی داشته باشد. فرهنگ هوشمند: افزایش سواد دیجیتال شهروندان، ترویج فرهنگ استفاده از فناوری های نوین و به کارگیری سیستم های یادگیری هوشمند از الزامات توسعه شهر هوشمند است. شاخص های حکمرانی: خدمات شهروندی هوشمند؛ دیجیتال سازی خدمات شهری، ایجاد درگاه های خدمات الکترونیکی و توسعه سیستم های مدیریت هوشمند شهری باعث افزایش شفافیت و کاهش هزینه های اداری می شود. خدمات تجاری هوشمند: یکپارچه سازی سیستم های تجارت الکترونیک، تسهیل فرایندهای مالی و بهبود دسترسی به بازارهای دیجیتال از الزامات اقتصاد هوشمند است. مدیریت و ارتباطات هوشمند: استفاده از داده های شهری برای بهینه سازی فرایندهای تصمیم گیری، افزایش تعاملات شهروندی و ارتقای مدیریت بحران از دیگر مؤلفه های کلیدی حکمرانی هوشمند است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد تمامی شاخص های یادشده در سطح معناداری (t>1.96؛ p<0.05) تأثیر مثبت و معناداری بر هوشمند سازی شهر تبریز دارند. همچنین، مدل ارائه شده برای شهر هوشمند تبریز در چشم انداز 2030 از برازش مطلوبی برخوردار است و می تواند مبنای سیاست گذاری های آتی قرار گیرد. نتیجه گیری تحلیل یافته های پژوهش نشان می دهد تحقق شهر هوشمند تبریز در چشم انداز 2030 مستلزم اتخاذ یک رویکرد جامع و هماهنگ میان بخش های مختلف شهری است. توسعه زیرساخت های دیجیتال، بهبود حمل ونقل هوشمند، تقویت اقتصاد دانش بنیان و ارتقای حکمرانی هوشمند ازجمله الزامات کلیدی در این مسیر محسوب می شوند. با توجه به چالش های موجود، پیشنهاد می شود که مدیران شهری و سیاست گذاران راهکارهای زیر را در نظر بگیرند، این استراتژی ها به طور ویژه به رفع چالش های بررسی شده می پردازند. استراتژی بهینه سازی حمل ونقل و کاهش هزینه های اقتصادی؛ یکی از چالش های بزرگ تبریز، مشکلات حمل ونقل و ترافیک است که تأثیرات منفی زیادی بر اقتصاد شهری دارد. استراتژی پیشنهادی شامل توسعه سیستم های حمل ونقل هوشمند (ITS) و بهینه سازی ترافیک شهری از طریق تحلیل داده های ترافیکی است. استراتژی های اجرایی: توسعه و گسترش شبکه حمل ونقل عمومی هوشمند (اتوبوس های هوشمند، مترو، تاکسی های هوشمند) که با استفاده از تحلیل داده های ترافیکی مسیرهای بهینه برای جابه جایی مسافران را پیشنهاد می دهد. ایجاد سیستم های نظارت ترافیکی هوشمند که مدام وضعیت ترافیک را کنترل کرده و با استفاده از داده های لحظه ای، زمان چراغ های راهنمایی را تنظیم می کنند. مدیریت تقاضای سفر از طریق سیستم های رزرو آنلاین حمل ونقل عمومی که به کاهش ازدحام و بهینه سازی زمان سفر کمک می کند. استراتژی مدیریت منابع طبیعی و توسعه پایدار؛ در تبریز، مشکلات زیست محیطی همچون آلودگی هوا، کمبود فضای سبز و بحران آب به مشکلات اقتصادی تبدیل شده است. استراتژی پیشنهادی بر پایه فناوری های هوشمند برای مدیریت منابع طبیعی و بهبود پایداری زیست محیطی است. استراتژی های اجرایی: توسعه سیستم های نظارت هوشمند بر کیفیت هوا که مدام وضعیت آلودگی هوا را اندازه گیری کرده و هشدارهای پیشگیرانه ارسال می کنند. این سیستم ها به مسئولان کمک می کنند تا سیاست های مؤثر برای کاهش آلودگی طراحی کنند و هزینه های بهداشتی ناشی از آلودگی را کاهش دهند. استفاده از فناوری های هوشمند مدیریت منابع آب برای بهینه سازی مصرف آب در بخش های مختلف شهری: این تکنولوژی ها می توانند به کاهش هزینه های بحران آب کمک کنند و همچنین از هدررفت منابع طبیعی جلوگیری کنند. گسترش فضاهای سبز هوشمند که از سیستم های آبیاری خودکار و مدیریت هوشمند منابع خاک و آب استفاده می کنند: این استراتژی به ویژه در کاهش هزینه های شهری و ارتقای کیفیت زندگی شهری مؤثر است. استراتژی تقویت صنعت و بهره وری اقتصادی؛ تبریز به عنوان یکی از قطب های صنعتی کشور، به استراتژی هایی برای بهبود بهره وری و کاهش هزینه ها نیاز دارد. استراتژی پیشنهادی استفاده از فناوری های هوشمند در صنایع به ویژه در زمینه انرژی و فرایندهای تولید است. استراتژی های اجرایی: توسعه صنایع سبز با استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و سیستم های مدیریت انرژی هوشمند برای کاهش هزینه های انرژی و افزایش بهره وری در صنایع تبریز. استفاده از سیستم های اتوماسیون صنعتی و تحلیل داده های تولید برای بهینه سازی فرایندهای تولید و کاهش ضایعات. این اقدامات می توانند به شدت افزایش رقابت پذیری صنایع تبریز در بازارهای داخلی و خارجی کمک کنند. تشویق و جذب سرمایه گذاران در نوآوری های صنعتی و فناوری های دیجیتال برای افزایش تولید و بهبود کیفیت محصولات صنعتی در شهر تبریز. استراتژی توسعه گردشگری هوشمند و افزایش درآمدزایی؛ گردشگری می تواند به یک منبع درآمد پایدار برای تبریز تبدیل شود، اما نیاز به استراتژی های هوشمند برای مدیریت بهینه این بخش وجود دارد. استراتژی های اجرایی: ایجاد پلتفرم های دیجیتال برای مدیریت گردشگری که به گردشگران اطلاعات دقیق در مورد جاذبه های تاریخی، وضعیت ترافیک، ظرفیت بازدید و قیمت ها ارائه دهند. توسعه مدیریت هوشمند جریان گردشگران با استفاده از داده های بزرگ برای شبیه سازی رفتار گردشگران و پیش بینی نیازهای آن ها. این می تواند به تبریز کمک کند تا خدمات خود را متناسب با نیاز بازار گسترش دهد و از ظرفیت های گردشگری به طور مؤثرتر بهره برداری کند. بهبود تجربه گردشگران از طریق اپلیکیشن های تلفن همراه که به گردشگران امکان می دهند مسیرهای مناسب را برای بازدید از آثار تاریخی تبریز انتخاب کنند و از ازدحام جلوگیری کنند. با اجرای این اقدامات، شهر تبریز می تواند در مسیر تحقق یک شهر هوشمند پیشرو در سطح ملی و بین المللی گام بردارد. یافته های این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی علمی برای سیاست گذاری های کلان شهری و تصمیم گیری های آتی در راستای توسعه پایدار شهری مورد استفاده قرار گیرد.