نقد کاربست قواعد نحو و بلاغت در مکتب تفسیر ادبی (فرهنگی) معاصر با تأکید بر آرای امین خولی و بنت الشاطی
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
35 - 68
حوزههای تخصصی:
مکتب تفسیر ادبی معاصر، که بنیانگذار آن امین خولی و توسعه دهندگانش، شاگردان وی ازجمله بنت الشاطی بودند، در رهیافت های متأخر تفسیری تأثیرات مهمی داشته است؛ ازاین رو ضرورت دارد از ابعاد گوناگون نقد شود. از خلأهای پژوهشی درباره این مکتب تفسیری، نقد نحوه کاربست قواعد نحو و بلاغت است. این مقاله به روش تحلیلی با رویکرد نقادانه و بر پایه منابع کتابخانه ای درصدد است رویکرد خولی و بنت الشاطی به قواعد نحو و بلاغت را ارزیابی کند. یافته ها نشان داد خاستگاه نظریه خولی، ناظر به اشکالات برخی تفاسیر اهل سنت بوده است. تقدم نظم و بیان قرآنی در براب ر قواع د نح وی، رسیدن به هدف اصلی قرآن، و رد جواز غلط های نحوی در قرآن، امتیازات این مکتب درکاربست قواعد نحوی بوده، و خارج کردن بلاغت از سیطره فلسفه و منطق و نشان دادن زیبایی های بلاغی قرآن با درنظرداشتن پیام آیات امتیازات در کاربست قواعد بلاغی است. در این میان چالش هایی همچون: محروم شدن از احتمالات تفسیری و معانی باطنی با کاهش وجوه اعرابی و مخالفت با تفسیر علمی وجود دارد که با اصل چندمعنایی و زبان جامع قرآن در تعارض است؛ همچنین گزینش و تأیید دیدگاه درست در تفسیر برخی آیات، افزون بر ابزار نحو و بلاغت، درگرو پیش فرض های کلامی و روایات معتبر است که در این مکتب کنار نهاده می شود. نتیجه اینکه، در این مکتب تفسیری صرف نظر از آسیب های موجود، تقدم قرآن در بررسی نحوی و بلاغی ثابت می شود و لازمه آن مرجعیت قرآن در دو علم نحو و بلاغت است.