مطالب مرتبط با کلیدواژه

عزرائیل


۱.

رب النّوع انسانی یا حقیقت نفس ناطقه از دیدگاه افضل الدّین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رب النوع انسانی نفس ناطقه عزرائیل مرگ اختیاری افضل الدین کاشانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۲۴۳
افضل الدّین کاشانی از جمله فیلسوفانی است که بر سیاق حکمای اشراقی، به دو عالم جسمانی و روحانی قائل است و برای هر نوعی از انواع در این عالم جسمانی، یک صورت نوعی به عنوان کلّی مطلق در عالم نفسانی برمی شمارد. فلاسفه اسلامی - به ویژه اشراقیون –رب النّوع انسانی را برابر می دانند با «عقل دهم» یا همان «روح القدس» (جبرئیل) که واسطه فیض حقّ است. مسئله اصلی مقاله حاضر آن است که افضل الدّین کاشانی چه دیدگاهی درباب رب النّوع انسانی دارد و حقیقت نفس آدمی را به عنوان اصل برین او چگونه تعریف می کند؟ روش تحقیق در این مقاله، روش تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است. داده های تحقیق نشان می دهد که باباافضل کاشانی برخلاف دیگر فلاسفه، حقیقت نفس انسانی و رب النّوع او را فرشته مرگ (عزرائیل) معرفی می کند. تاکنون پژوهندگانی که درباره آثار باباافضل تحقیق کرده اند به این وجه تمایز دیدگاه او و دیگر فلاسفه درباب ربّ النّوع انسانی اشاره ای نکرد ه اند. نتایج تحقیق آن است که با بررسی دیدگاه این فیلسوف، پیوند میان فلسفه اسلامی با حکمت و عرفان را روشن خواهد شد، چراکه باباافضل با طرح عزرائیل به عنوان ربّ النّوع انسانی، حاصل کار نفس را مرگ اختیاری یا مقام فنا می داند.
۲.

پیشینه اساطیری داستان سلیمان و نگریستن عزرائیل بر مردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مثنوی حضرت سلیمان عزرائیل گارودا سامرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۶
مسئله یافتن مأخذ حکایات و تمثیلات آثار ادبی یکی از شیوه های پژوهش ادبی است که  تا دوره معاصر کم تر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، اما این نوع پژوهش علاوه بر اینکه به حل برخی از مشکلات متون کمک می نماید، از جریان های فکری و فرهنگی جاری در زمان سرایش اثر نیز پرده برمی دارد.  مولانا در مثنوی داستانی آورده است با عنوان «نگریستن عزرائیل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان ...» که هدف این پژوهش یافتن مأخذ اصلی این داستان است. قدیم ترین منبعی که فروزانفر معرفی می نماید، حلیه الاولیا است که احتمالاً در اواخر قرن چهارم نگارش یافته است. از میان منابع نویافته تر عربی، قدیم ترین منبع، المصنف از ابن أبی شیبه است که تاریخ تألیف آن اوایل قرن سوم است. از سوی دیگر پژوهشگران معتقدند درباره حضرت سلیمان غیر از مطالبی که در قرآن آمده است، هیچ روایت صحیح و قابل اعتمادی وجود ندارد. پس می توان نتیجه گرفت که این داستان ساختگی است و اصیل نیست. همچنین دو روایت متفاوت از این داستان نیز وجود دارد که یکی با عنوان «ملاقات در سامرا» در ادبیات غرب وارد شده و دیگری با سه روایت متفاوت در ادبیات هندی شناخته می شود. مقایسه روایت های اسلامی، غربی و هندی این داستان نشان می دهد که صورت اساطیری هندی مأخذ اصلی است و این داستان در سفری شرقی غربی به ادبیات عربی و فارسی و سپس ادبیات غربی وارد شده و به حضرت سلیمان منتسب شده و سپس به مثنوی مولانا راه یافته است.