مطالب مرتبط با کلیدواژه

برنتانو


۱.

پدیدارشناسی برنتانو، حیث التفاتی و شهودی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حیث التفاتى پدیدارشناسى شناخت‏شناسى برنتانو هوسرل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۱۲
اگر بگوییم که اساسى‏ترین مفهوم در مکتب پدیدارشناسى، مفهوم حیث التفاتى است، سخنى به گزاف نگفته‏ایم. مبناى معرفت‏شناسى و شناخت‏شناسى در این نحله فلسفى، ریشه از مفهومى مى‏گیرد که باید سرگذشت آن را در تاریخ فلسفه کاوش نمود. برنتانو بدون شک اولین کسى است که این مفهوم را دوباره در پدیدارشناسى به عنوان یک اصل شناخت‏شناسى، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. بدون ریشه یابى تاریخى این مفهوم، علل توجه برنتانو به آن نیز به روشنى تبیین نخواهد شد و نقش اساسى این مفهوم، نزد هوسرل هم دقیقا روشن نخواهد شد. البته کارکردهاى متفاوت مفهوم حیث التفاتى و پیامدهاى این مفهوم در دستگاه فکرى هوسرل، یکى از شاخصه‏هاى توجه فیلسوفان، به مکتب پدیدارشناسى شده است. در این مقال ضمن بیان تاریخچه‏اى از این مفهوم، به بررسى این موضوع نزد برنتانو مى‏پردازیم.
۲.

تلقی انگلیسی ـ اتریشی از فلسفة تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنتانو فلسفه تحلیلی ماینونگ فلسفه اتریشی تلقی انگلیسی ـ اتریشی تلقی انگلیسی ـ آلمانی بولزانو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۳ تعداد دانلود : ۷۹۰
اتریش در دو قرن اخیر فیلسوفان مهمی داشته که عظمت اندیشة آن ها برخی را برآن داشته است تا از وجود یک سنت اتریشی در فلسفه سخن بگویند. چون این فیلسوفان در تاریخ فلسفة تحلیلی نقش مهمی ایفا کرده اند، بعضی به یک تلقی انگلیسی ـ اتریشی از فلسفة تحلیلی قائل شده اند و البته با مخالفت هایی نیز مواجه شده اند. آن ها از این دفاع می کنند که در کنار فیلسوفان انگلیسی، فیلسوفان اتریشی نیز سهمی در فلسفة تحلیلی دارند و مخالفان به جای فیلسوفان اتریشی از سهم فیلسوفان آلمانی در این گرایش فلسفی دفاع می کنند. البته در کنار این دو تلقی انگلیسی ـ اتریشی و انگلیسی ـ آلمانی، یک تلقی انگلیسی ـ امریکایی نیز مطرح است که چون در آن سهم فیلسوفان اتریشی و آلمانی در فلسفة تحلیلی نادیده گرفته می شود، چندان بدان توجه نمی شود. در این مقاله، نخست ویژگی های فلسفة اتریشی بیان می شود، سپس تلقی انگلیسی ـ اتریشی از فلسفة تحلیلی و برخی از نقدهای واردشده بر آن بررسی می شود.
۳.

نگاهی تأملی به مسأله ی حقیقت در نظام فلسفی هوسرل

کلیدواژه‌ها: برنتانو هوسرل حقیقت پدیدارشناسی کانت دکارت زیست جهان فروکاست

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۱۰۶۴ تعداد دانلود : ۱۱۳۱
مسأله ی حقیقت ریشه در تاریخ اندیشه ی بشر دارد. تلاش اندیشه ی آدمی برای شناسایی و نیل به حقیقت در فلسفه ی سنتی غرب راه به جوهر می برد. فلسفه ی سنّتی غرب، همواره، به دنبال یافتن جوهر یا جواهر حقیقی بوده است. هوسرل از دکارت ، کانت و برنتانو بیش از همه تأثیر پذیرفته است. به عقیده ی هوسرل، دکارت تنها فیلسوفی بود که توانست با روش شک خویش یگانه حوزه ای را که به راستی مخصوص فلسفه است و بنیان حقیقی آن را تشکیل می دهد، مطرح سازد. اساسی ترین مقوله ای که هوسرل از دکارت به ارث برده است ، همانا استوار ساختن علم بر پایه ی بداهتی است که در تجربه ی شهود فاعل شناسایی برای ذهن و عین ظاهر می شود. کانت شناخت نومن را برای بشر ناممکن دانسته و مدعی بود که ما می توانیم صرفاً درباره ی فنومن چیزی بدانیم. هوسرل وارث فلسفه ی کانت نیز بود. او همچون کانت در پی یافتن ویژگیها و تأثیرات فاعل شناسائی بر متعلق شناسائی بود. هوسرل این پرسش اساسی دکارتی را دوباره مطرح می کند و تلاش می کند تا واپسین لحظات زندگی بدان پاسخ دهد: « یک علم العلوم یقین آور که مابقی علوم بر اساس آن بنا شوند چگونه ممکن است؟» روش هوسرل برای دریافت حقیقت روش پدیدار شناسی است. پدیدارشناسی هوسرل رشته ای است که بنا است بر طبق یک روش دقیق پی گرفته شود. این روش فروکاستهایی، هم پدیدارشناسانه و هم آیدتیک، بکار می گیرد.. حقیقت اساساً «عین» نیست که مطلق یا نسبی باشد، حقیقت گونه ای حرکت است که مصدر آن، اگو یا من است.
۴.

شی ء گرایی: از تحلیل زبان تا ساده سازی هستی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شئ گرایی برنتانو کوتاربینسکی زبان منطق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۶۸
این مقاله به بررسی و تحلیل نظریه شئ گرایی از دیدگاه برنتانو و کوتاربینسکی پرداخته است. برنتانو، با رویکردی زبانی و هستی شناختی، نظریه هایی چون حیث التفاتی، تحلیل زبان و اصلاح منطق را در چارچوب شئ گرایی مطرح کرد و تلاش نمود تا با نفی موجودات انتزاعی و تأکید بر نگاه انضمامی به جهان، بسیاری از مشکلات فلسفی و زبانی را حل کند. کوتاربینسکی، به عنوان یکی از نظریه پردازان برجسته این حوزه، ضمن توسعه این نظریه، با رویکردی انتقادی و همراه با بازنگری در شئ گرایی، آن را به ابزاری مؤثر برای تفکیک مسائل واقعی از شبه مسائل زبانی تبدیل کرد. مقاله حاضر به جای پرداختن به تمامی ابعاد شئ گرایی، بر دو محور اصلی تمرکز دارد: ارتباط میان زبان و هستی شناسی در نظریه شئ گرایی و نقش آن در حل شبه مسائل فلسفی. مقاله حاضر ضمن بررسی تطبیقی دیدگاه های برنتانو و کوتاربینسکی، تأثیر انتقادات وارده بر این نظریه و چگونگی تحول آن را تحلیل کرده و تفاوت های آن را با نظریه معنای فرگه و منطق مدرن نشان داده است. در نهایت، مقاله نتیجه می گیرد که شئ گرایی، با ارائه نگرشی یکپارچه و ساده به جهان، راه حلی نوین برای مواجهه با چالش های زبانی و هستی شناختی در فلسفه فراهم می کند.