مطالب مرتبط با کلیدواژه

سیاست و اخلاق


۱.

مبانی و آثار نگرش اخلاقی به سیاست در پایداری حکومت ها و بیداری ملت ها با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سیاست و اخلاق هشیارسازی آسیب ها پایداری حکومت ها امام علی (ع) نهج البلاغه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۸۰
پژوهش حاضردرصددآشکارسازی و تحلیل نگرش امام علی (ع) به مبانی سیاست بر پایه اخلاق و واکاوی آسیب های آن در پایداری حکومتها وبیداری ملتها نگارش شده است( مسئله )؛ این تحقیق که با روش کیفی و رویکرد توصیفی - تحلیلی مبتنی بر داده های کتابخانه ای با تأکید بر نهج البلاغه سامان یافته، می کوشد زیر ساخت های پیوند اخلاق و سیاست را در نگرش امام علی(ع) و با تکیه بر خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه تبیین کند.( روش ) نگره سیاست بر پایه اخلاق به عنوان یکی از رویکردهای مطرح شده در پیوند این دو مقوله با یکدیگر است که بررسی جامع از بُن مایه ها و درون مایه های آن می تواند در سطح گسترده بر پایداری حکومت ها و بیداری ملتها اثر شگرفی گذارد.( فرضیه ) با فحص در رهیافت اندیشه حکومتی امام (ع) می توان چنین دریافت که سیاست علی رغم تنوع برداشت ها، بدون پشتوانه اخلاق آسیب های مختلف فردی و اجتماعی را به همراه خواهد داشت. بهسازی زیر ساخت های اخلاق مداری درسیاست می تواند زمینه اصلاح رفتارها و مناسبات جمعی را فراهم سازد. ره آورد این رویکرد، تجمیع زیرساخت های جامعه بر پایه اخلاق مداری و دین مداری به ویژه گفتمان در پیوند با نهاد زمامداری است. برون داد و یافته ها نشان می دهد در اندیشه امام نگرش توحیدمدارانه، امانت مدارانه، خدمت مدارانه، ابزارمدارانه، کرامت مدارانه به سیاست و سیاست گذاری زمینه را برای حاکمیتی سالم و جامعه ای آگاه، نظام مند و اخلاق مدار فراهم می کند. لذا این نگرش بستری مناسب برای همدلی و تجلی تعامل هدفمند در جامعه خواهد شد.( یافته ها )
۲.

رویکرد امام علی (ع) به اخلاق در حوزه سیاست و کارکرد آن در تولید قدرت نرم(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اخلاق اسلامی کارکرد اخلاق قدرت نرم سیاست و اخلاق رویکرد امام علی (ع) به اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۲۱
قدرت نرم، برآیندی از چهره مثبت و لطیف قدرت است که در آن جلوه مثبتی از سیاست ها ارائه می شود؛ به طوری که مردم بدون هیچ اجبار و اِکراهی، اهداف حکومت را محقّق سازند. یکی از منابع مهم تولید قدرت نرم، رعایت اخلاق در حوزه سیاست است. در این مقاله به روش اِسنادی و با رویکرد توصیفی۔ تحلیلی به بررسی رویکرد امام علی (ع) به اخلاق در حوزه سیاست و کارکرد آن در تولید قدرت نرم، پرداخته شده است . نتیجه پژوهش، مشخص می سازد که امام علی (ع) به شدّت و سرسختانه به رعایت ارزش های اخلاقی پایبند بوده اند و رویکرد آن  حضرت به اخلاق در حوزه سیاست، بر پایه چهار اصل «اصالت اخلاق و عدم استفاده ابزاری از آن»، «ثبات ارزش های اخلاقی و انعطاف ناپذیری آن حتی در حادترین شرایط سیاسی»، «کنترل و مهار قدرت توسط اخلاق» و «همبستگی و پیوستگی اخلاق و سیاست» استوار است. این رویکرد، سبب نهادینه شدن ارزش های اخلاقی در جامعه شده و مانع بروز فساد در مراکز تجمیع قدرت و سیاست خواهد بود و به همین دلیل، کارآیی و کارآمدی بالایی در تولید قدرتِ نرم دارد. شناخت رویکرد علوی به اخلاق، اشکالات نظریه قدرت نرم همچون نگاه ابزاری و سودگرایانه به اخلاق، نسبی و سلیقه ای بودن ارزش ها، و جدایی اخلاق از سیاست را بیش از پیش آشکار می سازد.
۳.

حقوق اساسی در پرتو هرمنوتیک حقوقی

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک حقوقی هرمنوتیک فلسفی تفسیر حقوق اساسی سیاست و اخلاق تفسیر کارآمد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۳
هرمنوتیک فلسفی با تأثیر از فلسفه هایدگر و گادامر، انسان را هستنده ای هرمنوتیکی می داند و نظر به تفسیری بودن ماهیت انسان، بار تفسیر را بر دوش او می گذارد. در این معنا، تفسیر امری عارضی در صورت وجود ابهام در متن و همچون امری کمکی در فرایند فهم نیست، بلکه شرط اجتناب ناپذیر فهم است. هر فهمی در این معنا تفسیر است. تفسیر در این منظور تفسیری پویا با عنایت به زمان مندبودن و مکان مندبودن مفسر است. به عبارتِ دیگر تفسیر گذشته در پرتو حال صورت می گیرد و فهم در کاربرد است که به فهم بدل می شود. مفسر حقوق اساسی با چنین ماهیتِ تفسیری در تفسیر حقوق اساسی هم به سیاست و واقعیات روز جامعه توجه دارد و هم به اخلاق؛ بنابراین نه عمل گرایی پوچ است و نه آرمان گرایی کور. در این مقاله با مدد از یافته های فلسفه هرمنوتیک و اعمال آن در حقوق با مددجستن از رویکرد تفسیری رونالد دورکین در فلسفه حقوق، تلاش خواهد شد بر ماهیت تفسیری حقوق اساسی پرداخته شود. چنین رویکردی، تفسیری متفاوت از حقوق اساسی خواهد داشت. تفسیری که در بخش دوم مقاله ماهیت تفسیری انسان را در نظر دارد، اصول، راهنمای تفسیر هستند. حق ها در چنین تفسیری نقض نمی شوند، انسان در مقام تفسیر موجودی مسئول است، تفسیر ناگزیر از توجه به واقعیات بیرونی است، چنین تفسیری ضرورتاً پویاست، متکثر است و به حاکمیت قانون پایبند است. این چنین تفسیری به یکپارچگی نظام حقوق اساسی می انجامد.