مطالب مرتبط با کلیدواژه

حال وهوا


۱.

جایگاه و نقش مفهوم اتمسفر در پدیدارشناسی نوین هرمان اشمیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اتمسفر پدیدارشناسی نوین فضا احساس تن حال وهوا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۶ تعداد دانلود : ۲۹۱
در مقاله حاضر کوشش می شود مفهوم اتمسفر در نظام فلسفی هرمان اشمیتس، بنیان گذار پدیدارشناسی نوین، واکاوی شود تا از رهگذر این مفهوم راه برای فهم پدیدارشناسی نوین او بر ما گشوده گردد. مفهوم اتمسفر یکی از مفهوم های بنیادین برای فهم نظام فلسفه اشمیتس است، مفهومی که او آن را، با نگاه به چگونگیِ آشکارسازیِ پدیدارشناختی، برای عبور از دوگانه سوژه ابژه و نیز نشان دادن واقعیت های پنهان و مبانی تجربه زیسته واقعیت  به کار می بندد. این اصطلاح علاوه بر کاربردی که پیشتر در علومی هم چون فیزیک و هواشناسی و روان شناسی داشته است، به پدیداری انضمامی اشاره دارد؛ همچنین گواهی بر روشی است که اشمیتس پدیدارشناسی را درک و دوباره طرح ریزی می کند. هدف در این مقاله آن است که با بهره گیری از واکاوی ساختاری مفهوم اتمسفر، پیوند آن را با مفهوم تن به عنوان هسته نظری کار اشمیتس، و فضا و احساس به عنوان دیگر مفهوم های مهم و کلیدی در نظام فلسفه او نشان دهد و سرانجام مقایسه ای میان واکاوی اشمیتس و سایر پدیدارشناسان به ویژه هایدگر از مفهوم حال وهوا به عنوان مفهوم هم پیوند با اتمسفر در سنت پدیدارشناسی انجام دهد. نتیجه به دست آمده از تحلیل در این مقاله نمایان گر جایگاه ویژه مفهوم اتمسفر در نظام فلسفی اشمیتس و نقش مهم آن در پی ریزی روش پدیدارشناسی نوین اوست.
۲.

حال وهواها: تعیّنِ دازاین و میدان معناشناختی «واقع بودگی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقع بودگی دازاین حال وهوا یافتگی پرتاب شدگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۳
در چارچوب هستی شناسی ارسطویی، هر موجودی برآیندی از دو بردار تعیّن (فعلیّت) و بی تعینّی (امکان) دانسته می شود. در این مقاله می خواهیم معنای خاص متعیّن بودن دازاین را، که هیدگر به آن «واقع بودگی» می گوید، در چارچوب این هستی شناسی مشخص کنیم. نشان خواهم داد که واقع بودگی دازاین ازحیثِ انتولوژیکی-اکسیستنتسیال در «یافتگی» و ازحیثِ انتیکی-اکسیستنتسیل در «حال وهواداری» او متبلور می گردد. سپس می کوشم، با مشخص نمودنِ مختصاتِ کلی حال وهواها از روی مورد خاص «ترس» و پیوندهای درونی واقع بودگی با پرتاب شدگی و فهم، میدان معناشناختی «واقع بودگی» دازاین را به صورتِ شبکه ای مفهومی بر محورِ حال وهواداری ترسیم کنم. در بخش نخست این مقاله، واقع بودگی دازاین را، در چارچوب یک هستی شناسی ارسطویی، بر محور امکان و فعلیّت طرح کرده ام. درواقع، این طرح هستی شناختی ارسطویی را به منزله پارادایمی برای فهم نحوه متعیّن بودن دازاین به کار گرفته ام. در بخش دوم، نشان داده ام که واقع بودگی دازاین ازحیثِ هستی شناختی-اکسیستنتسیال در «یافتگی» و ازحیثِ انتیکی-اکسیستنتسیل در «حال وهواداری» او تبلور می گیرد. در بخش سوم، برای دست یافتن به ساختار کلّی حال وهواها، روی تحلیل هیدگر از پدیدار «ترس» تمرکز کرده ام تا مختصات کلّی حال وهواها را از روی آن به دست آورم. در بخش چهارم، با اتکا بر درک عمیق تر ساختار واقع بودگی، پیوند درونی میان یافتگی، فهم و پرتاب شدگی را بررسی کرده ام. و سرانجام در بخش پنجم، کوشیده ام، ضمن برشمردن مختصات کلّی حال وهواها، نموداری از میدان معناشناختی «واقع بودگی» دازاین ترسیم کنم.