مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه صدرا


۱.

زمان بدون گذر در فلسفه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجزاء زمانی حرکت جوهری زمان فلسفه صدرا گذر زمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۵ تعداد دانلود : ۴۵۹
نظریه ای را که بر اساس آن، زمان واقعیت دارد ولی گذر زمان واقعیت ندارد، نظریه «زمان بدون گذر» می نامیم؛ گذر زمان، به تعبیری، برآمده از زنجیره ای از رویدادهاست که در آن، هر رویداد در نسبت با «اکنون» مرتب می شود. هدف اصلی این مقاله واکاوی دیدگاه صدرالمتألهین درباره گذر زمان است. در این راستا نشان می دهیم که او از سویی بنیاد زمان را زنجیره ای عینی از رویدادها می داند که در آن، هر رویداد در نسبت با رویدادهای دیگر مرتب می شود نه در نسبت با اکنون، و از سوی دیگر، برای اجسام اجزاء زمانی در نظر می گیرد و در مورد اتصال اجزاء زمانی یک موجود تحلیلی دارد که مطابق آن، تمایز وجودی میان مقصدهای گذشته، اکنون و آینده از میان می رود. هردو سوی این قضیه تنها با نظریه زمان بدون گذر همخوانی دارد نه با نظریه رقیب آن (این نظریه که زمان و گذر زمان، هردو واقعیت دارند). بدین لحاظ می توان گفت که صدرا به نظریه زمان بدون گذر گرایش دارد. این مطلب می تواند لوازم هستی شناختی برخی مفاهیم کلیدی فلسفه صدرا مانند حرکت جوهری و حرکت به معنای قطع را روشن تر سازد. 
۲.

بررسی اندیشه های قرآنی ملاصدرا در تربیت فرزند

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تربیت فرزند قرآن کریم فلسفه صدرا فطرت الهی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۴
این پژوهش به تطبیق نظام تربیتی قرآن و حکمت متعالیه ملاصدرا در حوزه فرزندپروری می پردازد. با روش تحلیل تطبیقی، مبانی انسان شناختی تربیت در قرآن (تمرکز بر فطرت الهی) و حکمت متعالیه (با محوریت حرکت جوهری نفس) بررسی شده است. یافته ها حاکی از اشتراک هر دو در نگاه پویا و هدفمند به انسان با سیر تکاملی از خاک به افلاک است. در روش های تربیتی، قرآن با الگودهی، تدریج و محبت، و ملاصدرا با پرسشگری عقلی و سیر وجودی، رویکردهایی مکمل ارائه می دهند. تفاوت محوری در منبع هدایت است: وحی در قرآن مقابل عقل فعال در حکمت متعالیه. پژوهش حاضر با طراحی الگوی تلفیقی نشان می دهد ترکیب قصص قرآنی (مانند لقمان) و تحلیل های فلسفی (نظیر حرکت جوهری) می تواند نظامی تربیتی ایجاد کند که همزمان فطرت الهی را شکوفا سازد و چالش های دنیای مدرن (فردگرایی، فناوری) را پاسخ گوید. به عنوان نمونه، آموزش «صبر» از طریق داستان ایوب(ع) با تحلیل فلسفی «ثبات وجودی»، نمونه عینی این تلفیق است. نتایج تأکید می کند قرآن و حکمت متعالیه نه تنها متناقض نیستند، بلکه با ارتقای تربیت از سطح رفتار ظاهری به سلوک وجودی، دو بال یک نظام جامع اند. این الگو قابلیت کاربست در برنامه ریزی تربیتی نهادهای آموزشی و ارائه پاسخ بومی به بحران های تربیتی معاصر را داراست