مطالب مرتبط با کلیدواژه

اختلال طیف اتیسم


۸۱.

نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه سبک های دلبستگی با مهارت های اجتماعی و اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک های دلبستگی مهارت های اجتماعی اضطراب تنظیم هیجان اختلال طیف اتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۹۱
زمینه: اختلال طیف اتیسم یکی از پیچیده ترین اختلالات رشدی است که بر توانایی های شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان تأثیر می گذارد. تنظیم هیجان و سبک های دلبستگی از عوامل مهمی هستند که می توانند به طور مستقیم بر مهارت های اجتماعی و میزان اضطراب کودکان مبتلا به این اختلال تأثیر بگذارند. با وجود پژوهش های متعدد در زمینه اختلال طیف اتیسم، هنوز خلأهای بسیاری در فهم کامل نقش واسطه ای تنظیم هیجان در این رابطه ها وجود دارد. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه سبک های دلبستگی با مهارت های اجتماعی و اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در سال 1403-1402 در شهر کرمانشاه بود که از میان آن ها تعداد 200 کودک به صورت دردسترس با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، والد یا مراقب کودکان به پرسشنامه های سبک دلسبتگی در کودکی میانه (رونقی و همکاران، 1392)، مهارت های اجتماعی (بلینی و هوف، 2007)، تنظیم هیجان (شیلدز و سیچتی، 1997) و اضطراب (راجرز و همکاران، 2016) پاسخ دادند. جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار Spss-24 و Amos-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن تر با افزایش مهارت های اجتماعی (382/0 =β) و کاهش اضطراب (138/0- =β) در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم همراه است. همچنین تنظیم هیجان نقش میانجی در رابطه سبک دلبستگی و مهارت اجتماعی (067/0 =β) و سبک دلبستگی و اضطراب (029/0- =β) دارد (05/0 <p). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود که برنامه های مداخله ای مناسب توسط متخصصان طراحی شود و در مراکز و مدارس استثنایی ویژه اتیسم اجرا شود. همچنین برگزاری کارگاه های آموزش خانواده (به ویژه مادر/ مراقب) مبتنی بر نقش سبک دلبستگی بر مهارت های اجتماعی و اضطراب کودکان دچار اختلال طیف اتیسم تدارک دیده شود.
۸۲.

افسردگی و سوگیری توجه به محرکهای ناخوشایند در والدین کودکان مبتلا به اتیسم

کلیدواژه‌ها: اختلال طیف اتیسم افسردگی سوگیری توجه والدین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۴۷
اختلال طیف اتیسم وضعیتی عصب–تحولی است که با ناتوانی های رفتاری و شناختی همراه است. با توجه به گستردگی مشکلات کودکان مبتلا به اتیسم، سطوح بالایی از افسردگی در والدین این کودکان دیده شده است. بر اساس دیدگاه های شناختی، افسردگی با سوگیری توجه به محرک های با محتوای غمگین رابطه دارد. در این راستا، این پژوهش با دو هدف مقایسه شدت علائم افسردگی در پدران و مادرانی که فرزند مبتلا به اتیسم دارند و همچنین سنجش رابطه شدت علائم افسردگی در آنها با سوگیری توجه نسبت به محرکهای با محتوای غمگین انجام شد. به این منظور، 60 نفر از والدین کودکان مبتلا به اتیسم از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سطح افسردگی والدین با استفاده از مقیاس افسردگی بک II و سوگیری توجه آنها با استفاده از آزمون استروپ هیجانی سنجیده شد. یافته ها نشان داد که شدت علائم افسردگی در مادران بالاتر از پدران بود. در هردو گروه سوگیری توجه به محرکات با محتوای غمگین دیده شد اما رابطه ای بین سوگیری توجه و شدت افسردگی در هیچ کدام از دو گروه مشاهده نشد. در نتیجه، سوگیری توجه والدین به محرکهایی با محتوای غمگین واحتمال آسیب پذیری آنها در ابتلا به افسردگی مورد بحث قرار گرفت.
۸۳.

اثربخشی توان بخشی ذهنی بر رشد گفتار زبان و کاهش علایم کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانبخشی شناختی رشد گفتار زبان علایم اختلال طیف اتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۰
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی توان بخشی شناختی بر رشد گفتار زبان و کاهش علایم کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شهر ارومیه در سه ماهه اول 1401 بود. تعداد 30 نفر از کودکان مبتلا به اتیسم مراجعه کننده به مرکز پیشگامان امید ارومیه با روش نمونه گیری تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش و گروه کنترل قرار داده شدند که در نهایت بعد از انجام مداخله داده های گردآوری شده از راه آزمون تحلیل واریانس و کواریانس چند متغیره و با نرم افزار 19 Spss تجزیه و تحلیل آماری شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد مداخله توان بخشی شناختی بر بهبود مؤلفه های رشد زبان شامل صحبت کردن (01/0 >p)، سازماندهی (01/0>p)، گوش کردن (01/0 >p )، مؤلفه گفتاری (01/0>p) و کاهش علایم اتیسم شامل مشکلات رشدی (01/0>p)، تعامل های اجتماعی (01/0 >p )، رفتار کلیشه ای (05/0 >p )، برقراری ارتباط (05/0>p) اثربخش بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت مداخله توان بخشی شناختی می تواند در بهبود رشد زبان گفتاری و کاهش علایم اختلال اتیسم اثربخش است.
۸۴.

ساخت و اعتباریابی مقیاس کامپیوتری سنجش نیم رخ حسی کودکان با اختلال طیف اتیسم- نسخه والدین

کلیدواژه‌ها: ساخت مقیاس اعتباریابی پردازش حسی اختلال طیف اتیسم سنجش حسی والدین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۴
مقدمه: کودکان با اختلال طیف اتیسم اغلب با مشکلات پردازش حسی مواجه اند. شناسایی دقیق نیم رخ حسی آنان می تواند نقش مهمی در طراحی مداخلات درمانی و آموزشی داشته باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی یک مقیاس کامپیوتری برای سنجش نیم رخ حسی کودکان با اختلال طیف اتیسم - نسخه والدین انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات روان سنجی است. جامعه آماری شامل والدین (یا مراقبین اصلی) ۸۰۰ کودک دارای اختلال طیف اتیسم در تهران در سال ۱۴۰۲ بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه محقق ساخته نیم رخ حسی بود. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و برای روایی همزمان از ابزار پردازش حسی سه بعدی استفاده شد. برای سنجش پایایی از ضرایب آلفای کرونباخ و امگای مک دونالد بهره گرفته شد. داده ها با نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و AMOS نسخه ۲۴ تحلیل شدند. یافته ها: در تحلیل عاملی اکتشافی، در بُعد حس طلب و حس گریز، هفت عامل (لامسه، عمق، وستیبولار، دیداری، شنیداری، بویایی و چشایی) استخراج شد. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول وجود این عوامل و تحلیل مرتبه دوم، قرار گرفتن آن ها در قالب دو ساختار حس طلب و حس گریز را تأیید کرد. ضرایب همبستگی بین این ابعاد و زیرمقیاس های ابزار پردازش حسی سه بعدی معنادار و مثبت بودند. ضرایب پایایی همه عوامل بیش از 7/0 گزارش شد. نتیجه گیری: مقیاس کامپیوتری نیم رخ حسی کودکان با اختلال طیف اتیسم از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و می تواند به عنوان ابزاری مناسب در پژوهش ها و ارزیابی های بالینی مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از این مقیاس در برنامه های غربالگری و درمانی، و بررسی اعتبار آن در گروه های سنی و فرهنگی مختلف توصیه می شود