مطالب مرتبط با کلیدواژه

داستان حضرت یوسف (ع)


۱.

اثربخشی آموزه های دینی برگرفته از داستان حضرت یوسف (ع) به شیوه بحث گروهی بر تغییر نگرش روابط دختر و پسر دانشجویان دختر خوابگاهی مقطع کاردانی فنی و حرفه ای شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگرش روابط دختر و پسر داستان حضرت یوسف (ع)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۶
‎ پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزه های دینی برگرفته از داستان حضرت یوسف (ع) به شیوه بحث ‏گروهی بر تغییر نگرش روابط دختر و پسر انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دختر خوابگاهی ‏فنی و حرفه ای شهرستان اهواز تشکیل می دهند که در سال تحصیلی ‏‎86-87‎‏ در دو خوابگاه (نرجس و پردیس) ‏سکونت داشته و شامل ‏‎191‎‏ نفر بودند. نمونه آماری پژوهش شامل ‏‎34‎‏ نفر دانشجوی دختر دارای نگرش مثبت به ‏روابط دختر و پسر بودند. روش نمونه گیری با توجه به هدف پژوهش، بدین شیوه اجرا شد که ابتدا آزمون نگرش نسبت ‏به روابط دختر و پسر بر روی همه دانشجویان اجرا گردید و پس از نمره گذاری افرادی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب ‏شدند که در آزمون مذکور نمره بالاتری کسب نموده بودند. سپس دانشجویان یک خوابگاه بطور تصادفی به عنوان گروه ‏آزمایش و دانشجویان خوابگاه دیگر به عنوان گروه گواه در نظر گرفته شدند. متغیر مستقل طی ‏‎8‎‏ جلسه ‏‎90‎‏ دقیقه ای ‏روی گروه آزمایش اجرا و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت ننمودند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ‏داده های بدست آمده با توجه به فرضیه های تحقیق توسط آزمون ‏t‏ گروه های مستقل و تحلیل چند واریانس چند ‏متغیری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش داستان حضرت یوسف (ع) به ‏شیوه بحث گروهی بر تغییر نگرش دانشجویان نسبت به روابط دختر و پسر موثر بوده است. سطح معناداری در این ‏پژوهش ‏=0.05‎‏ در نظر گرفته شد.‏ ‎
۲.

تحلیل داستان یوسف (ع) بر پایه روایت شناسی (با تکیه بر نظریه ژپ لینت ولت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن داستان حضرت یوسف (ع) ژپ لینت ولت طرح داستان زاویه دید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۳ تعداد دانلود : ۶۱۶
یکی از شاخه های نقد ادبی، روایت شناسی و بررسی دستور زبان حاکم بر روایت های داستانی است. از ویژگی های بارز قرآن استفاده از عناصر روایت در پردازش داستان است. هدف این پژوهش، تحلیل شیوه روایی داستان زندگی حضرت یوسف(ع) با استفاده از نظریه «ژپ لینت ولت [1] » فرانسوی است که بر اساس روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح، ساختار و نوع روایت می پردازد. در این شیوه با توجه به ناهمسانی عملی میان راوی و کنشگر، دو شکل اصلی روایتی، شامل روایت دنیای داستان ناهمسان و همسان تعریف می شود. داستان زندگی یوسف(ع) از جهت گونه روایی، ناهمسان و به صورت تلفیقی متن نگار و کنشگر روایت گردیده است. نوع زاویه دید، بیرونی از نوع دانای کل روایت شده است. الگوی طرح های داستان دارای ساختاری کامل است به جز الگوی اولین طرح داستان که نیروی سامان دهنده ندارد و با الگوی آخرین طرح داستان رمزگشایی شده و به نوعی جلوه های هنری روایت به اوج خود رسیده است. نقش الگویی در ماجراهای زندگی یوسف(ع)مخاطب را با آموزنده ترین برداشت های تفسیری روبرو می کند و دانای کل با پردازشی مطلوب و ساختاری هنرمندانه در مؤلفه های روایتگری، جلوه هایی از رسیدن به کمال و سیر و سلوک معنوی را در دشوارترین عرصه های زندگی فردی و اجتماعی برای خواننده ترسیم می کند و این چنین زبان قرآن را برای مخاطب، گویا و فصیح می گرداند.
۳.

تحلیل روایت شناسانه داستان حضرت یوسف (ع) با تکیه بر روایت شناسی ساختارگرا

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم داستان پردازی داستان حضرت یوسف (ع) تحلیل ساختاری داستان و جلوه های زیبایی آن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۰ تعداد دانلود : ۶۵۴
داستان یکی از موضوعات اساسی و مهم قرآن است و بخش عظیمی از مطالب قرآن کریم به صورت داستان است و به نوعی مانند یک داستان بیان شده، تا اثربخشی آن بر مخاطب بیشتر باشد. داستان در قرآن، کار هنری مستقل و جدای از سایر موضوعات اصلی آن نیست، بلکه ابزاری برای به تحقق رساندن هدف هدایتی و تربیتی است. داستان حضرت یوسف(ع) از جمله داستان های بلند قرآن است که به نوعی یک رمان قرآنی به حساب می آید و دربردارنده همه عناصر یک رمان است که با بیانی هنری به یک امر معنوی مهم پرداخته است. در این داستان حوادث به گونه ای طراحی شده است که می توان یک تحلیل ساختاری جامع و یک ریخت شناسی همه جانبه از عناصر داستان ارائه داد. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی عناصر رمان و تحلیل ساختاری آن در داستان حضرت یوسف، جلوه زیبایی شناسانه و اعجاز قرآن کریم را در بیان مطالب قرآنی بررسی کند و از این طریق شاخصه های مهم داستان پردازی را در قرآن کریم با تکیه بر این سوره تبیین کند. اجمالاً یافته های پژوهش نشان می دهد همه شیوه های داستان پردازی در این سوره(داستان) رعایت شده است؛ شخصیت پردازی آن در طرحی دقیق و منظم دارد، حوادث داستان دارای توالی منظمی هستند، بازگشت زمانی و پیشواز زمانی بدر بخش خواب و رؤیا به طور کامل در این داستان مشاهده می شود و بین جنبه دینی داستان و بعد هنری آن تلفیق منطقی صورت گرفته است
۴.

شگرد بلاغی فراخوانی در غزل معاصر فارسی (مطالعه موردی داستان حضرت یوسف(ع) در غزلیات امید صباغ نو)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزل معاصر فارسی امید صباغ نو فراخوانی داستان حضرت یوسف (ع)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۶۲
با بهره گیری از شگرد بلاغی فراخوانی شخصیت این امکان برای شاعران و نویسندگان مهیا می شود تا با برقراری ارتباط بین سنت و مدرنیته و با تکیه بر میراث گذشتگان، هیجانات و دغدغه های فکری و دیدگاه های خود را بیان کنند و آن را با جریانات معاصر خویش همسو سازند. ارزش هنری فراخوانی به توانایی شاعر در نحوه گزینش و تعامل با شخصیت، بستگی دارد. این تعاملِ بین شاعر با سنت فراخوانده شده، زمینه ساز حضور اندیشه های اجتماعی، تاریخی و اسطوره ای در شعر می شود. غزلیات امید صباغ نو نمایشگاه تجربیاتِ همراه با خیال های شاعرانه است که مضامین تغزلی شعر او با تصاویر و مضامین برگرفته از سنت ها آمیخته است. این نوع بیان هنری جنبه های اقناعی کلام او را تقویت و قدرت القایی شعرش را افزایش داده است. این پژوهش با هدف بررسی شگرد فراخوانی داستان حضرت یوسف(ع) و جایگاه آن در زیبایی غزلیات امید صباغ نو در پی پاسخ به این سوال است: داستان حضرت یوسف ع) چگونه در غزلیات امید صباغ نو فراخوانی شده است؟ در این غزل ها چه تغییراتی در اصل داستان حضرت یوسف(ع) صورت گرفته است؟ روش تحقیق توصیفی -تحلیلی است. امیدصباغ نو با تصرف در ماجراها و گزاره های اصلی داستان حضرت یوسف(ع) مضامینی نو و تصاویری جدید خلق می کند و ویژگی های معنایی و خوشه های تصویری شعر او در محوریت با داستان حضرت یوسف(ع)، حاصل رابطه تعاملی مجموعه ای از مضامین و تصاویری است که  شاعر  تجارب شخصی و تلقیات خود را در قالب آن داستان با نگاهی ادبی همراه با دخل و تصرف در رفتار و گفتار شخصیت های این داستان با چاشنی طنز  ابراز داشته است. نمودهای این داستان در اشعار او در چهار محور حسن یوسف(ع)، برادران یوسف(ع)، پیراهن یوسف(ع) و خواب یوسف(ع) بررسی شده است.
۵.

بررسی الگوهای کنش ارتباطی داستان حضرت یوسف (ع) با تکیه بر نظریه یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کنش ارتباطی داستان حضرت یوسف (ع) گفتمان یورگن هابرماس کارکردهای سه گانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۴
نظریه کنش ارتباطی در تحلیل گفتمان بر عنصر زبان استوار است. یورگن هابرماس از صاحب نظرانی است که دیدگاهی جامع در زمینه کنش ارتباطی ارائه داده و در نظریه او کنش ارتباطی شامل سه بخش گفتاری، نمایشی و هنجاری است که با تکیه بر رویکرد وی می توان به شناخت دقیقی از معانی نامرئی در زیر لایه های یک گفتمان دست یافت. با عنایت به اینکه داستان حضرت یوسف (ع) از قصه های اندرز محور قرآن است و حضرت به مقتضای شرایطی که در آن قرار گرفته برای ابراز حقانیت الهی طریقه گفتگو را برگزیده است. بنابراین زبان و ارتباط کلامی در این داستان نقش محوری دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس به شناخت هر چه بیشتر نشانه شناسی داستان حضرت یوسف (ع) در گستره گفتگو میان شخصیت های اصلی و فرعی داستان، پرداخته است. نتایج حاصله از تحقیق گویای آن است که کنشگر اصلی حضرت یوسف (ع) است که از دیدگاه منِ شخصی، ایفای نقش می کند و گفتمان منسجمی با کاربست عنصر زبان و گفتگو در داستان برقرار می سازد. با توجه به نظریه هابرماس گفتمان حضرت یوسف (ع) از مشخصه هایی چون ترغیب، استقامت، مستندگویی و ... برخوردار است و اثبات حقیقت وجود خداوند با بیان براهین عقلی از جانب شخصیت محوری داستان بیان می شود. عنصر ترغیب برای برانگیختن احساس درونی مخاطب جهت گرایش به راستی بیشترین کاربرد را دارد. کنش ارتباطی نسبت به کنش نمایشی و هنجاری بسامد بالایی داشته و کنش های هنجاری از قبل سازماندهی شده و به سوی هدف اصلی جهت یافته اند.